RE: م ر گ تمام فکرمو مشغول کرده
سلام . این رو میدونستید که فکر کردن راجع به مرگ چه در رابطه با خودتون چه در رابطه با اطرافیان از جمله پدر و مادرتون که باعث افسردگیتون شده خودش یه گناهه...چرا؟چون خدا فرصتی رو که یه شما داده که زندگی کنی که بهترین خودت باشی ...به دیگران کمک کنی ... شاد باشی و این که خدا این فرصت رو بهت داده که توی این دنیا زندگی کنی داری با فکر کردن راجع به این که همه ی این ها گذراست هدر میدی
خدا میگه حد تعادل نه ان قدر بی خیال باشی که از یادت بره یک روزی از این دنیا میری نه اینکه ان قدر راجع بهش فکر کنی که زندگی رو برای خودت جهنم کنی و نتونی از زندگیت لذت ببری
...
به این فکر کن که خدا به شما (پدر و مادرت و همه ی ادم ها فرصتی داده )که باید ازش به به بهترین شکل استفاده کنیم هم باید از این فرصت در جهت پیشرفت خودمون استعدادهایی که خدا توی وجود همه ما قرار داده استفاده کنیم و هم در کنار این ها از نعمت هایی که به ما داده استفاده کنیم و خوشحال باشیم
اینکه همش یه گوشه کز کنی که من میمیرم ..خانوادم میمیرن.. همه میمیرن چه دردی رو دوا میکنه جز اینکه یه روحیه ی خراب برات باقی میذاره؟ و بهت اجازه نمیده از ان چیزی که الان در اختیارت هست مثل لذت بودن در کنار پدر و مادرت و خیلی چیزهای دیگه بهترین استفادرو بکنی
که بعدها هم حسرت بخوری که چرا از اون چیزایی که داشتم و میتونستم باهاش بهترین لحظات زندگیم رو بسازم استفاده نکردم
یه جمله ی زیبا رو هم نقل قول می کنم
چرا میترسی؟
چرا نیمههای شب از خواب میپری؟
مرگ، آنچه را که زندگی خواهی کرد
میتواند از تو بگیرد
نه آنچه را که زندگی کردهای.
پس هر وقت یاد مرگ افتادی باید این بیاد توی ذهنت که باید به جای افسوس خوردن تلاش کنی که اون مسئولیتی رو که خدا به عهدت گذاشته درست انجام بدی
همین که رفتار و اخلاق درستی داشته باشی گره از مشکلات دیگران باز کنی پدر و مادرت رو شاد کنی بهشون احترام بذاری برای خودت ارزش قائل باشی و برای هدف هات تلاش کنی از زندگیت لذت ببری و خوشحال باشی ...
سعی کن در زمان حال زندگی کنی چون تنها واقعیتی هست که میتونی تجربش کنی گذشته دیگه برنمیگرده اینده هم هنوز نرسیده
لیک چون باید این دم گذرد,
پس اگر می گریم
گریه ام بی ثمر است.
و اگر می خندم
خنده ام بیهوده است.
علاقه مندی ها (Bookmarks)