به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 12
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 بهمن 91 [ 14:32]
    تاریخ عضویت
    1391-3-28
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    543
    سطح
    10
    Points: 543, Level: 10
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    26

    تشکرشده 26 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array

    احساس مي كنم ديگه فرصتي ندارم ...

    بنده مدت سه سال با فرد مطلقه اي دوست بودم .من و او را براي ازدواج بهم معرفي كردند ولي او آنزمان تازه از همسرش جدا شده بود و آمادگي ازدواج مجدد نداشت . من از اون خيلي خوشم آمد و دلم نمي خواست از دستش بدهم و به اين تصور كه شايد گذشت زمان همه چيز را درست كند و روحيه او تغيير كند از او خواستم كه با هم دوست باشيم و اون هم از من بدش نيومد و با پيشنهاد من موافقت كرد . همه چيز در ابتدا خوب بود و من از همون اول نسبت به او احساس خوبي داشتم ولي اورفتارهاي مغايرت آميزي نشان مي داد يك بار گرم و دوست داشتني و يك بار سرد و بي احساس . او خيلي آدم سرسخت و غير قابل نفوذي بود ( حداقل از ديد من ) . هر چقدر سعي ميكردم كه بهش نزديكتر بشم اون ازمن فاصله مي گرفت . خيلي سعي كردم علاقه ام رو به اش نشون بدم ولي فايده نداشت بعد از سه سال دوستي نتونستم ديدش رو نسبت به خودم تغيير بدم و هربار كه حرف ازدواج رو مي زدم از اين قضيه طفره مي رفت اينجا بود كه به خودم اومدم و فهميدم دارم خودم رو فريب مي دم و اون منو دوست نداره ديگه از اين حالت بلاتكليفي خسته شده بودم به خودم گفتم اگه تا آخر عمرم تنها باشم بهتر از اينه كه يكي اينطور با من رفتار كنه ... يه روز همه چي رو تموم كردم و ديگه با هم تماسي نداشتيم . حالا پنج ماهه كه من هيچ خبري ازش ندارم . ولي مشكلي كه من دارم اينكه من همش به اون فكر مي كنم و از آنجائيكه اهل دوست پسر بازي نيستم نمي تونم جاي اون كسي رو جايگزين كنم و چون الان سي و نه سالمه فكر مي كنم ديگه هيچكي رو نميتونم پيدا كنم كه مثل اون ازش خوشم بياد و ديگه فرصتي ندارم . گاهي وقتا خيلي احساس تنهايي مي كنم با وجودي كه خودم را با كار و تفريح و دوستايي كه دارم سرگرم مي كنم و سعي مي كنم روحيه ام رو حفظ كنم ولي توي تنهائي هام خيلي غصه مي خورم .من دوست ندارم آدم ضعيفي باشم ولي يه موقع هايي واقعاً‌ كم مي آرم. شما بگيد من با اين حس نوميدي چه كنم....

  2. 2 کاربر از پست مفید شقايق 91 تشکرکرده اند .

    شقايق 91 (دوشنبه 19 تیر 91)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 دی 91 [ 01:34]
    تاریخ عضویت
    1389-12-23
    نوشته ها
    301
    امتیاز
    2,429
    سطح
    29
    Points: 2,429, Level: 29
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,706

    تشکرشده 1,723 در 325 پست

    Rep Power
    45
    Array

    RE: احساس مي كنم ديگه فرصتي ندارم ...

    [color=#4B0082][b] سلام شقایق عزیز!

    بهت تبریک میگم که تونستی خودت رو قانع کنی و تصمیم عاقلانه ای بگیری...

    چیزی که به یک رابطه پویایی و زندگی میده هدفه، که رابطه شما این رو نداشت پس آفرین که رابطه ات راقطع کردی.

    در مورد احساسی که ازش حرف میزنی هم خیلی طبیعیه... حس تنهایی و نا امیدی سن و سال نمیشناسه....

    توصیه من بهت اینه که از تنها موندن پرهیز کنی... خودت هم میدونی آدم وقتی توی جمع خانواده و دوستانش هست کمتر به غصه هاش فکر میکنه...

    برنامه ریزی داشته باش برای تک تک لحظات زندگیت. وقتت رو پر کن مسلما کارهای زیادی برای انجام دادن داری...

    اگر این فکر لجباز تر از این حرف هاست و بازم به سراغت میاد، از تکنیک توقف فکر استفاده کن. لینکش رو برات میذارم:

    کلیک کن

    در آخر هم به یاد داشته باش که داشتن یه همراه و شریک خوب در زندگی خیییییییییلی خوبه ولی همه زندگی نیست!!!

    به خودت برس، به زندگیت، وظایفت، آرزوهات...
    زندگی کن عشق هم به سراغت خواهد آمد
    موفق باشی

  4. 8 کاربر از پست مفید دانوب تشکرکرده اند .

    دانوب (یکشنبه 18 تیر 91)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 شهریور 92 [ 11:36]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    236
    امتیاز
    1,733
    سطح
    24
    Points: 1,733, Level: 24
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    662

    تشکرشده 659 در 208 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: احساس مي كنم ديگه فرصتي ندارم ...

    شقایق جان آدم ها وقتی ازدواج میکنن درنهایت یا زندگیشون شادتر میشه و یا اینکه غمگین تر میشه!!
    به این فکر کن که اگه هم با این آقا ازدواج میکردی و ایشان هم در ابتدا مثل شما عاشق بودن ولی بعد از مدتی به همین روش سرد با شما برخورد میکردن و یا بدتر از اون! اونموقع چقدر دلشکسته تر می شدی؟

    شما کار خیلی خوبی کردید که از این بلاتکلیفی خودتون رو نجات دادید سه سال زمان زیادی هست برای دلخوشی شما نسبت به اون آقا! حالا باید دنبال یه زندگی پر از شور و هیجان و اگه خدا قسمت کنه یه عاشق واقعی باشی

    نترس از سرنوشت و سعی کن با شادی لحظه هات رو بگذرونی برو دنبال سرگرمی های مورد علاقه ات و به معنی واقعی کلمه زندگی کن
    ازدواج تنها راه زندگی نیست که چه بسا اگه تو زرد از آب دربیاد اونوقت انسان آرزو میکرد کاشکی میشد زمان به عقب برگرده به اونجایی که تنها بود و مجرد! یعنی به جایی که الان شما ایستادی.

    انشالله اگه خدا هم خواست بخت خیلی خوبی نصیبت میشه هیچکس از فرداش خبر نداره عزیزم.

  6. 5 کاربر از پست مفید سارا@ تشکرکرده اند .

    سارا@ (یکشنبه 18 تیر 91)

  7. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 اردیبهشت 98 [ 09:11]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    939
    امتیاز
    15,687
    سطح
    80
    Points: 15,687, Level: 80
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,262

    تشکرشده 5,821 در 1,048 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    141
    Array

    RE: احساس مي كنم ديگه فرصتي ندارم ...

    اگر قسمتت باشه که ازدواج کنی این امر صورت میگیره حتی تو سن بالا..فقط از خدا بخواه خوبشو قسمتت کنه تا مثل خیلیا که ازدواج کردن نشی که هر روز دارند حسرت روزای مجردیشونو میخورن

    خاله من در سن 46 سالگی ازدواج کرد..با کسی که دخترای 20 ساله حسرتشو میبردن..از این موارد زیاد دارم

  8. 5 کاربر از پست مفید نادیا-7777 تشکرکرده اند .

    نادیا-7777 (یکشنبه 18 تیر 91)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 بهمن 91 [ 14:32]
    تاریخ عضویت
    1391-3-28
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    543
    سطح
    10
    Points: 543, Level: 10
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    26

    تشکرشده 26 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: احساس مي كنم ديگه فرصتي ندارم ...

    من از همه دوستاي خوبم كه نسبت به من لطف داشتن و جواب منو دادن خيلي تشكر مي كنم . من خيلي خوشحالم كه تونستم به اين نتيجه قاطع برسم كه نبايد صرفاً بخاطر تنهائيم دلمو به همچين آدمي خوش كنم . آخه من تنها و مستقل زندگي مي كنم و خونوادم شهرستان هستند . شايد بهمين خاطره كه تنهائي بيشتر اذيتم مي كنه ... چيزي كه گاهي منو ناراحت مي كنه اينه كه من خيلي نسبت به اون صادق و رو راست بودم ولي انگار واسه مردا هرچقدر مرموزتر باشي جذاب تري ، از طرف ديگه فكر مي كنم قدرت جذب خيلي پائيني دارم .چرا كه اون ابتدا خيلي نسبت به من خوب بود و حتي چندبار حرف ازدواج رو مي زد ولي كم كم با گذشت زمان چيزايي در مورد اينكه اصلاً‌ ازدواج خوب نيست و آدم مجرد راحت تر زندگي مي كنه مي گفت ...هميشه هم طوري وانمود مي كرد كه درگير كارهو و حتي داشت ادامه تحصيل ميداد...


  10. 2 کاربر از پست مفید شقايق 91 تشکرکرده اند .

    شقايق 91 (دوشنبه 19 تیر 91)

  11. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 اردیبهشت 98 [ 09:11]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    939
    امتیاز
    15,687
    سطح
    80
    Points: 15,687, Level: 80
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,262

    تشکرشده 5,821 در 1,048 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    141
    Array

    RE: احساس مي كنم ديگه فرصتي ندارم ...

    این آقا صرفا میخواسته با شما وقت بگذرونه..همین
    ببخشید رک گفتما ولی یک واقعیت هست و اینجور مردها تا میبینن موضوع از نظر خانوم داره جدی میشه و خانوم از اتلاف وقتش خسته شده و میخواد تکلیفش روشن شه یواش یواش شروع میکنن به زدن این تیپ حرفا (ازدواج خوب نیست..من موقعیتشو ندارم..حالا بذار یه چند وقت دیگه هم بگذره..تو لیاقت بهتر از منو داری..تو همه چی تمومی و من برات مناسب نیستم..باید ادامه تحصیل بدم..مشکلاتم خیلی داره زیاد میشه و....)

    خلاصه به هر شکلی خانوم رو میپیچونن..فقط باید زرنگ باشیو خودتو از این رابطه بی سروته بکشی بیرون و نذاری وقتت و انرژی و شادابیت الکی هدر بره برای کسیکه قدر با تو بودنو نمیدونه

    مردهایی هستند که آرزوشونه خانوم باکمالات و وفاداری مثل شما رو برای همیشه داشته باشند..پس فقط از خدا بخواه بهترینها رو سر رات قرار بده

  12. 3 کاربر از پست مفید نادیا-7777 تشکرکرده اند .

    نادیا-7777 (دوشنبه 19 تیر 91)

  13. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 بهمن 91 [ 14:32]
    تاریخ عضویت
    1391-3-28
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    543
    سطح
    10
    Points: 543, Level: 10
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    26

    تشکرشده 26 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: احساس مي كنم ديگه فرصتي ندارم ...

    ناديا جونم مرسي كه منو دختر با كمالات و وفاداري مي بيني . اگه تعريف از خودم نباشه من واقعاً تو ي فاميل و دوستام به اين قضيه معروفم . براي همين واسه خيلي از اونا اين سوال پيش اومده كه من چرا تاكنون ازدواج نكردم ... خيلي ها اين تصور رو دارند كه حتماً من دختره پر توقع و ايراد گيري هستم كه حقيقتاً‌ اينطور نبوده ... درمورد اين آقا هم من مي خواستم زودتر از اينا به اين رابطه پايان بدم چون واقعاً‌احساس خوبي نسبت به اين نوع رابطه هاي نامعلوم ندارم اما اون هر بار دوباره به سراغم اومد وبا اينكه آدم سرسخت و غدي هست تماس از طرف ايشون بود و با من آشتي كرد. اين سري آخر هم من طوري قاطعانه و محكم باهاش حرف زدم كه ديگه به سراغم نيومد... البته يه پيام تبريك سال نو برام فرستاد كه من هم جوابشو دادم و تموم شد .اشتباه من اين بود كه فكر مي كردم كه اون به من علاقه داره و يه روزي همه چي درست مي شه .. اين تصور ذهني ساخته شده خودم بود...
    الان خيلي سعي مي كن كه ديد مثبتي نسبت به زندگيم داشته باشم واقعاً دوست ندارم هميشه نوميد و افسرده باشم مبارزه كردن با ياس ها و افكار منفي با توجه به شرايط زندگي و اجتماعي كه در آن بسر مي بريم بسيار سخته ...

  14. کاربر روبرو از پست مفید شقايق 91 تشکرکرده است .

    شقايق 91 (سه شنبه 11 مهر 91)

  15. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 اردیبهشت 98 [ 09:11]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    939
    امتیاز
    15,687
    سطح
    80
    Points: 15,687, Level: 80
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,262

    تشکرشده 5,821 در 1,048 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    141
    Array

    RE: احساس مي كنم ديگه فرصتي ندارم ...

    [b]بله عزیزم سخته ولی تو میتونی..مثل خیلیای دیگه که تونستن
    من تجربه این مدل رابطه رو داشتم و تمام جزئیاتشم میدونم..مخصوصا اینکه طرف هی میاد دوباره و آتیش زیر خاکستر و روشن میکنه ولی اگه دوباره بگی یا ازدواج یا بیخیال دوباره میره چون واقعا قصد ازدواج نداره و میخواد تنهاییاشو فقط باهات پر کنه

    به خاطر حرف دیگران و فامیل هم زندگی نکن و فقط به خاطر خودت و آرامش خودت زندگی کن و لذت ببر

  16. 2 کاربر از پست مفید نادیا-7777 تشکرکرده اند .

    نادیا-7777 (دوشنبه 19 تیر 91)

  17. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 14 تیر 92 [ 15:54]
    تاریخ عضویت
    1390-3-21
    نوشته ها
    124
    امتیاز
    1,577
    سطح
    22
    Points: 1,577, Level: 22
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    478

    تشکرشده 487 در 116 پست

    Rep Power
    27
    Array

    RE: احساس مي كنم ديگه فرصتي ندارم ...

    [align=justify]سلام شقایق جان، من یکم سوال دارم، جواب می دی؟ :)

    نقل قول نوشته اصلی توسط شقايق 91
    فكر مي كنم ديگه هيچكي رو نميتونم پيدا كنم كه مثل اون ازش خوشم بياد و ديگه فرصتي ندارم .
    چرا همچین فکری می کنی؟ شخصیتش خیلی منحصر بفرد بود؟ و تو غیر از اون شخصیت خاص رو نمی تونی دوست داشته باشی؟

    منظورم اینه که پشت این فکرت منطق خاصی هست؟ یا احساسه؟ هر کدومه، لطفا یه مقدار مفصل تر تشریحش کن که بتونیم با هم تجزیه تحلیلش کنیم.

    نقل قول نوشته اصلی توسط شقايق 91
    ولي مشكلي كه من دارم اينكه من همش به اون فكر مي كنم
    نظرت راجع به تکنیک توقف فکر که دانوب لینکش رو گذاشت چیه؟ به نظرت قابل استفاده میاد؟ تصمیم داری ازش استفاده کنی؟[/align]

  18. کاربر روبرو از پست مفید آزرمیدخت تشکرکرده است .

    آزرمیدخت (سه شنبه 20 تیر 91)

  19. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 بهمن 91 [ 14:32]
    تاریخ عضویت
    1391-3-28
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    543
    سطح
    10
    Points: 543, Level: 10
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    26

    تشکرشده 26 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: احساس مي كنم ديگه فرصتي ندارم ...

    آزرميدخت عزيز سلام
    من از اين بابت اين تصور رو دارم كه زماني كه ايشون رو ديدم اينقدر ازش خوشم اومده بود كه فكر ميكردم خيلي به من شباهت داره عقايدمون تفريحاتمون غذاهايي كه دوست داشتيم ...( حتي خودش هم بعد از ديدن من اين قضيه رو به مادرش گفته بود ) من توي سن 35 سالگي ايشون رو ديدم و مي دونستم او هم مثل همه آدمها اخلاقهايي خواهد داشت كه من چون ازش خوشم اومده بود سعي مي كردم كه باهاش كنار بيام...فكر نمي كنم عاشقش بوده باشم چون من تجربه عاشق شدن را داشتم من اونو دوست داشتم فقط همين ...
    از طرف ديگر درصد آدمايي كه يه دختر باهاشون آشنامي شه با افزايش سن كم مي شه و همينطور درصد اينكه توي اين آشنائيها از يكي اونقدر خوشش بياد كه حاضر بشي استقلال و راحتي دوران مجرديت رو كنار بزاري ضعيف مي شه ...
    درمورد توقف فكر ممنون از راهنمايي جناب دانوب و شما ... چون من وافعاً سعي مي كنم كه بهش فكر نكنم ... و هميشه تصور مي كنم شايد يكي از دلايل فكر كردن من به اون اينه كه نتونستم كسي رو جايگزينش كنم....

  20. کاربر روبرو از پست مفید شقايق 91 تشکرکرده است .

    شقايق 91 (سه شنبه 20 تیر 91)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:21 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.