موضوع: چرا نمیتونم گریه کنم . کمک

اگه نتونید گریه کنید چیکار میکنید؟ من جدیدا نمیتونم گریه کنم خیلی حس وحشتناکیه هر کاری میکنم نمیشه فقط سر درد و گلو درد شدید میگیرم
تا حالا کسی اینجوری شده؟؟؟؟ خواهش میکنم جواب بدید حالم اصلا خوب نیس

سلام دوست عزیز.می خوای گریه کنی؟از من کمک بخواه. من با اینکه پسرم خیلی بیشتر از افراد معمولی گریه میکنم.اگرم بخوام از ته دل گریه کنم یک آهنگ غمگین یا غمگین و عشقی میذارم و حسابی گری میکنم و سبک میشم،فقط موقع گریه کردن یه جای راحت و خلوت پیدا کن تا گریت نیمه کاره نمونه که این از گری نکردنم بدتره.بعدا" که سبک شدی دیگه اینجور آهنگارو گوش نده،چون افسرده میشی.
من آهنگهای امین حبیبی از آلبوم تلخ رو گوش میکنم،یا از اون تاثیر گذار تر نوحه خوانی زن جنوبی که تو تیتراژ سریال مختارنامه میخوند.البته من جداشو دارم.

یادت باشه تو هرچیزی تعادل مهمترین چیزه،حتی تو گریه.

عزیزم چرا میخای گریه کنی
گریه دردی رو درمون نمیکنه
فقط تحمل کردنشو راحت میکنه (در بعضی مواقع هم نه)
سعی کن دلیل گریه هاتو رفع کنی

اگه وجود خدا باورت بشه خدا یک نقطه میذاره زیر باورت میشه یاورت

سلام عزیزم
در ابتدا بگم این تنها یک همدردی و پیشنهاد است نه مشاوره (البته تمام افت های مشاوره را به پیشنهاد دوستان خوبی که به تازگی در این تالار پیدا کردم خواندم)
ارام ممنون از تشکرت به خاطر سر زدنم بهت ولی یادت باشه هر لحظه اونی بیشتر به همه سر میزنه خداست و منم از تو ممنونم راستی منم امتحانام شروع شده مشغول درسام بودم برا همین کم بهت سر زدم ببخشید برام دعا کن امتحانامو خوب بدم باشه .می دونی نا امیدی از کجا نشات میگیره ازاین جا نشات میگیره که از خدا و بزرگیاش غافل میشیم همه شدیم پس طبیعی ولی امید وار باش توکل کن تا دلت می خواد گریه کن و اما چرا گریت نمی یاد چون میخوای فرار کنی از مشکلت و بهش بگی من قوی ام گریه مال ادم ضعیفاست در حالی که اینجوری نیست به جای پاک کردن مسله دنبال راه حل باش نمی خوام دوباره به گذشته فکر کنی آینده از گذشته با حال تر چون قرار ما بسازیمش ساخته شده نیست مثل گذشته تو گذشته نباش ازش درس بگیر گذشته ها گذشته و دریای ارام ما قبلا دربارهی نا امیدی و ناکامی ها و تجربه های عشقی و هدف با هم صحبت کردیم و بچه های تالارم خیلی راهنمایی های خوبی کردن ازشون ممنونم چون به من هم کمک کردن یادم میگفتی دنبال هدف امدی ولی از قرص و ....صحبت میکردی و حالابه جای هدف دنبال ضعفا و مشکلاتت نگردد همه ی ما مشکل داریم همین خود من اصلا زندگی بی مشکل میشه همون جور که لذت خنده بدون گریه معنا نداره یادمه گفتم برای هر کس یه چیز مهمه سعی کن ببینی چی برات مهمه ولی حالا از تجربه خودم میگم من از تمام چیزهایی که در زندگی برام مهمه و دوستشون دارم یه تابلو از ارزو ها درست کردم و یه عالمه عکس روش چسبوندم یه عالمه هدف دارم که به خیلی هاش رسیدم و به خیلیهش نرسیدم تو هم هدفا چیزایی که بهت انرژی میده تو زندگیو باهاشون حال میکنی همه رو مشخص کن ودر صورت امکان ازش یه عکس تهیه کن و بزن توی این تابلو وهر روز صبح بهش نگاه کن و زیرش بنویس خیلی زود دیر میشود البته صرف این کار نیست امید باتوکل به خداو این تابلو ایجاد شده نوبت راه حل هایی است که برا رسیدن به این اهداف لازمه حالا نوبت تلاش چقدر پروسه ی زیبا و شدنی است باور کن میشه در مورد خودم من عاشق رانندگی بودم وسرعت یه سری عکس از ماشینا زدم به دیوار اتاقم بعد گفتم برا رسیدن به این هدف چی لازمه سریع تو 18 سالگی گواهینامه گرفتم بعد گفتم باید پوامو جمع کردم و تو 20 سالگیم به خودم یه ماشین هدیه دادم باورت میشه به همین راحتی البته این مادیه خوب در مورد رشته دانشگاهیم یا حتی دعا برا خوب شدن مامانم یا خونه دار شدن داداشم ...سر تو درد اوردم ولی میخوام بگم این امید اول با توکل بعد با تلاش و بعد رسیدن لذت بخشه نه به خدا شدنیه
اگر قادر نیستی خود را بالا ببری همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشه‌ای را بالا ببری
به سه چیز تکیه نکن ، غرور، دروغ و عشق.آدم با غرور می تازد،با دروغ می بازد و با عشق می میرد
رقص اشکهایم را بر گونه هایم در اینه می نگرم و صدای عشق بازی باد را بر روی برگهای درخت حس می کنم و خدا را می خوانم
عمری گداختن از غم نبودن کسی که، تا بود، از غم نبودن تو می گداخت.
(دکتر شریعتی)

مریم مرسی که هوامو داری قشنگ حرف میزنی. آره خدارو باید پیدا کنم گمش نکردم اما اولا رابطم باهاش خوب بود الان حواس ندارم اصلا نماز میخونم ولی یه جای دیگم .من نمیدونم چرا انقد توی این مدت کم انقد تاپیک دارم الان داشتم میگفتم آخه مشکلم چیه؟
اصلا من نمیدونم مشکل چیه همه یمشکلاتم شاید تنهاییه خیلی تنهام وای بفض اومده توی گلوم
اونی هم که عاشقش بودم اگه ولش نمیکردم چون نمیخواستم تنها باشم خیلیا تنهان اما هر کی ظرفیتش یه حدیه من کم ظرفیت نبودم شدم خسته شدم خستم خستم باور کن عشقمو ولش کردم به خاطره اینکه دوسم نداشت بیشتر ازین خودخواهی منه که به زور بگم بمون رفت دنبال زندگیش .دیگه مهم نیست برام گذشت هرچند گاهی وجودم میسوزه ولی ولش.
خسته شدم انرژیم تمومه گیجم اصلا نمیدونم چی میخوام همین که من چندتا موضوع اینجا دارم الان واسه خودم نگرانم هیچکی مث من نیس.
واسم دعا کن به خدا نزدیکتر شم دعا کن خدا دستمو بگیره گناهامم زیاده و بزرگ خدا بگذره واسم دعا کن عزیزم . مرسی

لطف داری
تو فکر میکنی همه خوبند همه عالی زندگی میکنند بدون هیچ مشکلی نه همه مشکل دارن همه هرز گاهی کم ظرفیت اند اما به روی خودشون نمیارند اونا مشکل دارندد که که حتی جرات گفتنشو ندارند ولی تو گفتی داری میگی این یعنی تو هنوز معنای زندگی رو میدونی و این تلاش های تو برا زندگیه برا حل شدن همه این ناامیدی ها منم این مشکلاتو دارم سنمم خیلی بالا نیست که بگم بیشتر از تو میدونم نه یا این که من کاملم تو ..نه اصلا همه کاستی هایی تو زندگی داریم برا همینه گریه میکنیم میخندیم عاشق میشیم تلاش میکنیم و در اخر خدا را شکر میکنیم چون با وجود این کاستی هاست که زندگی یکنواخت یه جور نیست و اینکه بد ادم برا خودش نگران باشی یا گاه گداری خودشو تحویل بگیره خودشو دوست داشته باشه همه مثل همیم دنبال یه تکامل یه افتخار برای انسان بودنمان تا خدا ازما ناامید نشه که ای کاش انسان را نمی افریدم.
حتی در انتهای بن بست هم راه آسمان باز است پس پرواز را بیاموز چون زندگی نبرد لیاقت هاست و ایمان دارم لیاقت تو بهترین هاست.

دلم نیومد این جمله درباره ی نمازو نگم دکتر شریعتی میگه : در شگفتم ، سلام آغاز دیدار است،ولی در نماز پایان است.شاید این بدان معناست که پایان نماز آغاز دیدار است.”

سلام
از فرشته مهربون بی نهایت ممنونم و مطمئنا به موضوع های قبلی که ارام عزیز داشتن توجه داشته و تخصصی تر از ما با توجه به اطلاعات زیادی که دارند به ارام جان مشاوره دادن من لینک ها را مطالعه کردم و فکر میکنم که مرثیه سرایی احساسی میتونه مطالب خوبی برا ارام داشته باشه به خصوص وجود این نکته ها در این لینک منو مطمئن کرد :
برخورد با مشکلات و ناملایمات نیاز به سنگ صبور دارد. گریه های بچگانه، قهرها، لجبازی ها، خودخوری ها و ضعف های احساسی و نازک نارنجی بودن نه اینکه مشکلات را کاهش نمی دهد که خود عامل ایجاد فشار مضاعف خواهد بود.
مرثیه خوانی های احساسی را به هنگام مواجه شدن با مشکلات پایان دهید، تا بتوانید حل مشکلاتتان را آغاز کنید.
یه خواهش از فرشته مهربون البته با اجازه ارام جان:اما راه برخورد و حل این مرثیه سرایی احساسی در خود چگونه است ؟و چگونه میتوان با مشکلات مواجه شد تا این مرثیه سرایی احساسی را در خود از بین بریم؟و ایا اینکه بدانیم مشکلمان چیست هم مهمه نه اما در خصوص ارام فکر میکنم ارام عزیز هنوز نمیدونه دقیقا مشکلش چیه؟البته من این موضوع (چگونه می توانید كنترل احساساتتان را به دست گيريد ؟)را مطالعه کردم چون از این مرثیه سرایی احساس بی نهایت خوشم امده و کنجکاوم در این زمینه بیشتر بدانم ممنون میشم راهنماییم کنید

سلام به فرشته مهربون دوست داشتنی
من مطالب را مطالعه کردم واقعا انسان درون چیز پیچیده ای است و چقدر ما از درون خودمون غافلیم .واقعا لذت بردم دوباره ممنون ولی باز سوال من سر جایشه و هنوز جواب رو پیدا نکردم هر چند اسیب شناسی خلا های زندگی و چگونه به ارامش برسیم مطالب جالبی داشت و مرتبط با موضوع ارام عزیز و تمرکز زدایی که عالی بود جا داره از مدیر همدردی هم تشکر ویژه داشته باشم به خاطر مطاب کوتاه و خلاصه شده چون برا خوندن این مطالب به صورت فردی باید صد ها کتاب خوانده شود وساعتها وقت گذاشت .
ولی بیشتر فکر میکنم (مثل یه فرد بدبین )که شما این لینک ها را در راستای افزایش تجربه و خود آگاهی و اثر گذاری و ارتجاعی بودن بنده مطرح کردید نه در پاسخ سوال من خوشحالم و ممنون از راهنمایی های ارزنده تان در این راستا از همه دوستان خواهشمندم مرا از انتقاد ها و راهنمایی های خود بی نصیب نگذارید .