کسی که قرار بود یه روزی باهاش ازدواج کنم حالا بهم پیشنهاد دوستی داده!
سلام
من نزدیکای عید امسال با یه آقای آشنا شدم که تقریبا 9 سال ازم بزرگتر بود.خودم 23 سالمه
با اطلاع خانوادم تقریبا 2 ماه با هم چند جلسه صحبت کردیم و تو این دو ماه همه ی سوالامون رو پرسیدیم و توافقاتمون رو انجام دادیم و چون خیلی از نظر اخلاقی و شخصیتی مورد قبول هم بودیم خیلی به هم علاقمند شدیم! فقط ایشون 2 تا نگرانی داشت یکی تفاوت سنمون بود که نزدیک 10 سال بود یکی هم اینکه میگفت من یکم روی رفت و آمد همسرم حساسم! یعنی میخواست دقیقا بدونه همسرش کجاست و اگه رفت بیرون دقیقا کی برمیگرده!
خلاصه گفت باید بره مشاوره....وقتی رفت مشاوره، مشاور خیلی ابراز نگرانی کرده بود که ممکنه چند سال دیگه به مشکل بخورید و از این حرفا....حتی پیش 2 تا مشاور دیگه هم رفت و اونا هم همینا رو گفته بودن
به خاطر این حرفا ازدواج ما منتفی شد! یعنی اون گفت من میترسم بعدا زندگیمون خراب شه! من دلم میخواست باهاش ازدواج کنم ولی اون گفت نمیشه و میترسه! جفتمون با گریه جدا شدیم از هم!
ولی حالا تقریبا یک ماهه اومده و میگه نمیتونم فراموشت کنم و خیلی دوست دارم...بیا با هم دوست باشیم! شاید بعدا دیدیم اوضاع خوبه و ازدواج کردیم! الا تقریبا یک ماهه هر روز داره التماس میکنه منم میگم نه من نمیتونم...عقایدم اجازه نمیده!
من خیلی دوسش دارم! ولی دیروز با رفتار خیلی بدی بهش گفتم باهات دوست نمیشم اونم خیلی ناراحت شد!
ولی از دیروز تا حالا این فکر که درخواستشو قبول کنم مثل خوره افتاده به جونم! چیکار کنم به نظرتون؟ چرا اینجوری شد؟ به نظرتون کارم درست بود؟ من دوسش داشتم...:sad: