نامزدم منو قشنگ نمیبینه..

سلام دختری هستم 29 ساله قد 170 لاغر اندام موهای کوتاه مصری کم پشت که سعی میکنم با ارایش مو بهتر جلون بدم پوست روشن از نظر مالی مستقل هستم خداروشکر مشکل خاصی ندارم تنها مشکلم بد دیدن چهره خودمه راستش موضوعی که چندساله فکرمو مشغول کرده و هرسال بیشتر میشه موضوع ظاهرمه من بخاطر کار تو محیط دولتی همیشه سعی میکنم تو محل کارم حجاب داشته باشم و ارایش نمیکنم و همین باعث شده توی اعتماد بنفسم مشکل ایجاد بشه راستش اصلا تیپ اداری بهم نمیاد اونجور که سرکار میرم حس خوب بهم دست نمیده حس رضایت ندارم از خودم از طرفی فقط مشکلم این نیست روزای عادی که بیرون میرم سعی میکنم برخلاف سرکارم بخودم اهمیت بدم بخودم میرسم ارایش و تیپ و مدل مو و ازین حرفا مخصوصا زمانایی که با نامزدم میریم بیرون یا منزلشون ولی فقط وقتی ارایش دارم و بخودم رسیدم انگار خوبم اونم گاهی که ارایشم قشنگ میشه یعنی خوشگلم نمیشم اما از بدون ارایشم بهتر میشم نمیدونم اینا همه یه حسه که منتقل میشه یا واقعیه چون زمانایی هم که با نامزدم بیرون میرم با نگاه تلخ بعضی ادما مواجه میشم جوری که نامزدم گاهی مواقع دوسنداره تو جمع بریم مثلا شده بارها دخترایی از جلومون رد شدن و هنوز از کنارمون رد نشدن که لفظ زشت بودن بمن بیچاره میدن یا یبار یه مادری با دخترش از کنارمون رد شدکه یهو برگشت گفت زشته خب این چه حرفیه ایا اون مادر انقدر درک نداره که با این حرفش باعث بشه روحیه دختر مردم خراب شه خیلیوقتا شده نامزدم شنیده بروم نیورده از نظر ظاهری هر دومون در یک سطح هستیم قدامونم بهم میاد فقط چرا مردم اینجورن چرا من که کاریشون ندارم چرا با نگاهشون با حرفاشون ادمو عذاب میدن چرا سعی میکنن منو از چشم بندازن راستش خیلی ناراحتم همین مسله شده برام معظل همش حس میکنم زیبا نیستم حس زشتی دارم خصوصا نامزدم اصلاازم تعریفی نمیکنه یا وقتی جایی نشستیم و دختر خوشگلی از جلو رد میشه یهو نگاش میکنه چندبارم بروش اوردم کهاز رفتارش خوشم نمیاد اما انکار میکنه چرا مردا به دخترای دیگه نگا میکنن دلیلش چیه واقعا بنظرتون بخاطر صورت منه ؟ واقعا دلیلش نفهمیدم چرا نامزدم زیاد ازم تعریف نمیکنه قبلا خیلی بهتر بود ولی الان بخدا برام ناراحت کنندس وقتی میبینم به دخترای خوشگل نگاه میکنه تو دلم میگم حتما دلش میخاست یکی شبییه همونا کنارش ببینه و نشده خیلی از خودم ناراحتم راستش وقتایی هم که باهم تنها هستیم اصلا اونجور که باید بهم توجه نمیکه منو نوازش نمیکنه مثل عاشقا نگام نمیکنه خیلی تو خودم میریزم بجایی رسیدم مخیام رابطه رو تموم کنم حس میکنم دوست داشتنی نیستم کاش منم خوشگل بودم و مورد توجه بودم احساس بدبختی دارم دوس دارم زودتر مرگم برسه حس قشنگی نمیکنم این نامزدمم با این بی توجهیاش حالم بدتر میکنه توروخدا کمکم کنید دردل کنم

خیلی خوب درکتون میکنم البته من پسرم و ظاهر تقریبا خوبی دارم ولی پوستم خیلی زیاد سفیده و خیلی ها اینو به روم میارن منم اینو ویژگی منفی نمیبینم و هیچ وقت ناراحت نمیشدم تا اینکه یه بار دختری که دوستش داشتم بهم گفت که مرد که نباید شیربرنج باشه مرد باید پوستش سبزه و موهاش سیاه باشه که واسه من کمی قهوه ای هست راستیتش خیلی دلم شکست و میدونستم دیگه راهی نیست و دیدم کسی که نتونه با قیافم کنار بیاد هیچ وقت نمیتونه دوستم داشته باسه رابطه رو تموم کردم
حالا شما
چه تجربه هایی باعث اینه اینطوری فکر کنید؟!؟!قبل ازدواج هم راجب ظاهرتون این طوری فکر میکردید(نظر خودتونو میخوام بدونم نه مردم)
در موارد دیگر و مهارت های دیگرتون هم همین طور احساس ناکافی بودن می کنید؟
چه تجربه هایی از روابط قبلی دارید؟
اصلا چطوری با ایشون آشنا شدید و چرا حاظر به عقد باهاشون شدید؟
خودتون رو کامل تر معرفی کنید شاید اشکال از عزت نفس و اعتماد به نفس باشه و شایدم ایشون واقعا ظاهرتون رو نمیپسندن و رودربایستی گیر کردن و باهاتون ازدواج کردن و توهم زدن بعد ازدواج همه چی حل میشه اگه مورد دومه میدونم دلتون میشکنه و چه حسی میدا می کنید ولی ادامه دادنش واقعا بی فایده هست

سلام ممنون مهدی جان از جوابت
درمورد این اقا بگم ک اصلا عقد نیستیم فقط در حد اشنایی اونم دوسال و فقط خونواده هامون تو جریانن راستش شرایط ازدواج محیا نشده چون ایشون کار و پول کافی برای شروع زندگی ندارن و من و ایشون فقط در حد نامزد که چه عرض کنم بیشتر شبیه دوتا دوستیم راستش شرایط زندگیامون فرق داره من از خانواده سطح بالاتری هستم ایشون قشر پایین البته ظاهرش بهم میایم اما از لحاظ تحصیلات و خانواده خیر ودلیل انتخابم اینبود ک دوسش داشتم اما با این رفتارا دارم سرد میشم واقعا اینو از خودش هم پرسیدم میگه دوست دارم ولی من در عمل اونچیزایی ک میخام مردم تو دوسداشتن بهم نشون بده نمیبینم مثلا خیلی دوس دارم ازم تعریف کنه یا بگه عزیزم چقد زیبایی یا حالا هرچی ولی نمیگه اوایل میگفت اما دیگه نمیگه ینی من زشتم؟؟؟
شما که اقا هستی بمن بگو تاحالا شده با عشقت بری بیرون بعد دختری از جلکت رد شه خوشگل بهش نگاه کنی؟یا حتا برگردی ببینی ؟؟ میخام بدونم دلیلش چی میتونه باشه
وقتیم ازش پرسیدم میگه ادمه به ادم نگا میکنه با این حرفا توجیه میکنهدخودشو
در مورد روابط قبلیمم همه منجر به شکست شدن چون همشون یا تو گذشته کسی دوس داشتن یا عاشقم نبودم تو خیلی موارد هم مثل این اقا رفتار میکردن
و اینکه این اقا تو رودروایسی اگه گیر کرده چرا نمیره و منو راحت نمیکنه هربار از رفتن حرف زدم پشیمونم کرده خیلی داغونم دوساله با همیم نمیدونم چکار کنم
راستش من اعتماد بنفسم پایینه توی جمع هم بسختی حرف میزنم و حقمو پس میگیرم یکی از دلایلش بخث ظاهره که همیشه درگیرش بودم درکل جدیدا خیلی حس میکنم ادم بیخود و دوست نداشتنی هستم کاش میشد بمیرم دنیا برا خوشگلاس واقعا زیبایی خدا میده نعمته

سلام عزیزم
خیلی خوب درکت می کنم
چون مادرهمسرم در این مورد چندین بار منو تحقیر کرد و....(به تایپیکم سر بزن)
اول از همه واقعا زیبایی نعمته به شرطی که با بقیه ملاکها همراه باشه
( به عنوان نمونه دیروز یه دختری اومد محل کارم قد بلند و چهره اش مثل کارتونهای ژاپنی :58: اولش فک کردم عمل کرده ولی سنش کم بود معلوم بود چهره خودشه ولی خیلی خدا منو ببخشه گیج بود می گفت آخر سالن ...نگاه می کرد کدوم سالن ؟؟؟؟؟؟؟؟)

دوم بپذیر چهره شما به این صورته و باهاش کنار بیا
سوم شاید اون ادمها خیلی جذاب بودن که این واکنش از طرف مردها طبیعیه (البته تو موارد معدود و نه همیشه)

و اینکه مردها اصولا اهل تعریف کردن از همسرانشون نیستن

بهتره به جای این فکرها در مورد رابطه ات یه کاری کنی و سمت و سویی براش در نظر بگیری.همین حس بلاتکلیفی و دردسترس بودن برای یه مرد جذابیت زنها رو از بین می بره

خیلی ممنون عزیرم از پاسختون
راستش من با چهرم کنار امدم اما این بقیه هستن که منو اونجور ک خودم میخام نمیپذیرن مثلا نمونش همین ادمایی که گفتم دارم تو خیابون راه خودمو میرم یهو میبینم طرفی ک از روبرو میاد یچیری راجب چهرم یا هیکلم میگه کلا میریرم بهم بخودم میگم پس حتما اینجوریم که نامزدمم منو زشت دیده
از طرفی هم اون خانم ها بله جذاب بودن اما خیلی بخودشون رسیده بودن درحالی که منم بخودم میرسم نمیدونم بخدا دیونه شدم خیلی دوران بدی میگذرونم چقد حس بدیه ادم براخودش زشت بنظر ییاد از همه سختر اینکه اونی ک دوسش داری محو جذابیت بقیه بشه حالا گیرم که جذاب بودن حالا نامزد من نباید بخلطر منم که شده روشو برگردونه به سمت من و چیزی نبینه ینی اینقدر سخته براشون اونم فقط زمانایی ک بامنه!!اصلا اینو درک نمیکنم

سلام

دوست عزیز اولا شما دو ساله با این اقا هستین و اونم بدونه عقد .. ( کلا اشتباهه)

یه نوع بیماری روانی هستش به اسمه خودشیفتگی که مطمئنن شنیدین.. یعنی این جور آدمها خودشونو از همه بالاتر و زیباتر میبینن و صب تا شب جلوی آینه از خودشون تعریف میکنند.. و شما الان درست برعکس این مدل ادمها هستین

احساس میکنید زیبا نیستید و برعکس زشت تر.. حرف دیگرانو برا خودتون ملاک قرار میدید و با ذره ای تشر از طرف دیگران زود ناامید میشید و زیباییتون رنگ میبازه , ولی اگه اعتماد به نفس داشته باشید با یه لبخند از کنارش رد میشید

اما در مورد همسر آیندتون اینو عرض کنم به قول خودتون قبلا ها ازتون تعریف میکرد و الان نمیکنه..دلیل اولی بلاتکلیفی شه و طولانی شدن دوستیتون و دلیله دومی انعکاسیه که شما از خودتون ساطع میکنید و انرژی منفی به ایشون پخش میکنید و با حرفاتون عمدا

خودتونو تخریب میکنید به عنوان مثال هی میگید من زشتم چرا پاسوز من شدی؟ اگه از من خوشت نمیاد برا چی نمیگی؟ چرا منو تخمل میکنی؟ چرا از من جدا نمیشی؟ و چراهای دیگه

در آخر بهتون پیشنهاد میکنم کمی به سمت خود شیفتگی متمایل بشید تا توازن برقرار بشه .. لباسهای زیبا بپوشید .. با خوشروئی با همه برخورد کنید.. فکر زشت بودن رو از ذهنتون بندازید بیرون.. منتظر این نمونید کسی به ظاهرتون نمره بده

آرایش غلیظ نکنید .. هنگام صحبت با شوهر آیندتون بجای حرفهای الکی در مورد ظاهر از ایشون بخوایید برنامه هاشو بهتون بگه و ازش بپرسید وضعیت کارشو , مقدمات عقدو .. اگه ایشون با ظاهرتون مشکل داشتن همون اول میگفتن و خودتون هم چن بار پرسیدید و

گفتن مشکلی ندارن..

عزیزم مشکل شما اعتماد به نفس هست
عول از همه خودت خودتو دوس داشته باش
کتاب بخون خیلی کتاب هست در این رابطه
انقدر کمک کنندس که باور نمیکنی
وقتی مرد شرایط زندگی و خانوادگیش پایین تر باشه اصولا تعریف از خانومشم خیلی خیلی کمتر میشه تازه ایراد نگیره خودش غنیمته البته نمیگم همیشه اینطوره اما در اکثر موارد
سعی کن خودت یه تغییری بدی تو ظاهرت
موهاتو دیگه کوتاه نکن
ارایشتو عوض کن شاید بد آرایش میکنی
پوست صورتت سالم و شاداب هست؟ اگر فکر میکنی بهتر میتونه باشه یه دکتر خوب برو
آرایشگاه رفتنو فراموش نکن
واسه تقویت حس زنانگیت هفته‌ای یک هدیه واسه خودت بخر هرچی دوس داری اما تو همین وادی مثل گیره مو یا لاک یا زیور الات.روزشم مشخص کن
حداقل ماهی یه بار برو آرایشگاه
رنگ موهاتو عوض کن
جسم تو و وجود تو لیاقت بهترین مراقبت هارو داره
پیشنهاد میکنم یه دست لباس جدید بخرین با رنگ و مدل متفاوت
این کارا که گفتم خیلی خیلی تاثیر گذاره
در مورد نامزدت چیزی نمیتونم بگم خودت باید تصمیم بگیری
اما یه تایمی در دسترسش نباش و بزار بعدش با یه عالمه تغییر ببیندت
هر ماه یه مبلغی رو بزار واسه خرج خودت یعنی رسیدگی به خودت و حتما اون مبلغ رو خرج کن
لبخند بزن تا میتونی لبخند بزن
خودتو باور کن
تو یه خانوم کارمند مستقل هستی

- - - Updated - - -

عزیزم مشکل شما اعتماد به نفس هست
عول از همه خودت خودتو دوس داشته باش
کتاب بخون خیلی کتاب هست در این رابطه
انقدر کمک کنندس که باور نمیکنی
وقتی مرد شرایط زندگی و خانوادگیش پایین تر باشه اصولا تعریف از خانومشم خیلی خیلی کمتر میشه تازه ایراد نگیره خودش غنیمته البته نمیگم همیشه اینطوره اما در اکثر موارد
سعی کن خودت یه تغییری بدی تو ظاهرت
موهاتو دیگه کوتاه نکن
ارایشتو عوض کن شاید بد آرایش میکنی
پوست صورتت سالم و شاداب هست؟ اگر فکر میکنی بهتر میتونه باشه یه دکتر خوب برو
آرایشگاه رفتنو فراموش نکن
واسه تقویت حس زنانگیت هفته‌ای یک هدیه واسه خودت بخر هرچی دوس داری اما تو همین وادی مثل گیره مو یا لاک یا زیور الات.روزشم مشخص کن
حداقل ماهی یه بار برو آرایشگاه
رنگ موهاتو عوض کن
جسم تو و وجود تو لیاقت بهترین مراقبت هارو داره
پیشنهاد میکنم یه دست لباس جدید بخرین با رنگ و مدل متفاوت
این کارا که گفتم خیلی خیلی تاثیر گذاره
در مورد نامزدت چیزی نمیتونم بگم خودت باید تصمیم بگیری
اما یه تایمی در دسترسش نباش و بزار بعدش با یه عالمه تغییر ببیندت
هر ماه یه مبلغی رو بزار واسه خرج خودت یعنی رسیدگی به خودت و حتما اون مبلغ رو خرج کن
لبخند بزن تا میتونی لبخند بزن
خودتو باور کن
تو یه خانوم کارمند مستقل هستی

ناراحت نباش نگاه کردن مردا به زنای دیگه کاملا عادیه
من خودم به شخصه صدبرابر از شوهرم سرترم هم از لحاظ قیافه هم اندام. طوری که همه تعجب میکنند من چطوری باهاش ازدواج کردم. ولی شوهرم نه تنها ازم تعریف نمیکنه بلکه به خانمای دیگه نگاهم مبکنه تازه ایرادم ازم میگیره . الله ااکبر از دست این مردا.

سلام پرنیای عزیز
نامزدت حتما ظاهرت رو پسندیده و بعد انتخابت کرده. چنتا مساله در خصوص اعتماد به نفس پایین خانوم ها که گاهی به سراغشون میاد بگم:
اول. اینکه چرا خانم ها توقع دارن کامل باشن؟ چون به خودشون سختگیرانه و کمالگرایانه نگاه میکنند. همین نگرانی ممکنه در همسر شما هم بوجود بیاد که برای شما ظاهر جذابی نداشته باشه. خودتو دست کم نگیر.
ثانیا اگر آدم باهرکسی ازدواج کنه بازهم کسایی تو خیابون هستن که متفاوت از همسرشون باشن. هر آدمی ممکنه چهره و پوشش متفاوتی از شما داشته باشه.شما یک تنه که نمیتونی با اون همه آدم رنگ و وارنگ رقابت کنی.بهت قول میدم حتی اگر زیباییت رو هم کاملا قبول داشتی باز ممکن بود در مورد مسائل دیگه به خودت گیر میدادی.چون اینا به اعتماد به نفس مربوطه بیشتر و هیچ انسانی زیباییش کامل نیست و هرکس عیوبی داره.مهم اینه که رو عیوبت زوم نکنی.

در مورد نگاه آقایون: همه ی ما به عنوان خانم هم ممکنه به دیگران نگاه سطحی بندازیم. اصلا خوب نیست که نگاه نامزدت رو دنبال کنی و مچش رو بگیری البته اوایل رابطه این طبیعیه اما فکر کن اگر همسرت اعتماد به نفس پایینی داشت و مدام نگاه هاتو تعقیب می کرد و به خاطرش باهات برخورد بدی داشت حس نمی کردی توی قفس هستی؟ خب هرچی بیشتر به نامزدت گیر بدی اون هم بیشتر حس آزادیشو از دست میده.خیلی نگاه ها سرسری و عادی هستش و نباید سخت گرفت .چیزی که باید درموردش انتخاب کنی خود نامزدت هست.به جای مطالعه ی نگاه های نامزدت به مطالعه درون و شخصیت و طرز فکرش بپرداز.باهاش گفتگو کن.
عزیزم خودتو دست کم نگیر به نظرم نیومد شما ظاهر بدی داشته باشی . دوباره سنجی کن و ببین آیا این مرد همسر مناسبت هست؟ فارغ از هرمساله حاشیه ای ازجمله نگاه یا حرف مردم تو انتخاب کننده ای. انتخاب کننده بودن خودش به آدم اعتماد به نفس میده. برای جدایی عجله نکن به مشاوره برو مخصوصا چون هنوز عقد نیستین مشاوره رفتن خیلی میتونه بهتون کمک کنه. در انتخلب کردن فعال باش نه منفعل. هنوز که عقد نکردین اون آقاهم مجبور به پذیرش شما نیست خودش می خواد.

امیدوارم انتخاب خوبی داشته باشی

عزیزم هیچی مثل اعتماد بنفس ترو زیبا نشون نمیده!!
به حرف مردم هم توجه نکن شاید اونها از سر حسادت این حرفا رو میزنن. اصلا از کجا میدونی با تو بودن؟ شاید حرف بین خودشون هست و تو یکباره کلمه زشت رو از حرفاشون میشنوی. ولی همیشه بدون که رفتار و اعتمادبنفست باعث زیبا شدنت میشه.

سلام خیلی ممنون از لطف همتون عزیزای من راستش من واقعا اعتماد بنفسم پایینه یمدت که سعی میکنم اعتماد بنفسم بالا باشه خوب میشم ولی این حالتم موقتیه جوری که بعد از یمدت دوباره ب همین حال درمیام
زانکوی عزی م درمورد ظاهرم پرسیدی باید بگم من موهای کم پشتی دارم البته تا دوسال پیش موهام بهتر بود اما دوساله رنگ مو و مش کردم بدجوری داغون کرد موهامو حوری که الان 5ماهه دیگه هیچ رنمی نمیزنم موهام دورنگ شده نصف مشکی موهای خودم و نصف رنگ و مش داره سعی میکنم به ظاهرش برسم که شاید بهتر و پرتر نشون داده بشه بماند که نلمزدم عاشق موهای بلنده و بیشتر ازهمه محو موهای بلند بقیه میشه و جوری نگا میکنه من میرم تو خودم حتا یبار بهم گفت من موی کوتاه دوس ندارم منم قبلا موهدم بلند بود اما نه خیلی ولی قشنگ بود خب چرا اونموقع عاشق موهای من نبود حالا که زدم از عمد اینجوری میگه ! تا حرص من دربیاد! از طرفی پووستم شفافه روشنه ولی یمدت بود جوشای بدجوز میزدم جوری که جاشون میموند اما زیاد نه رفتم دکتر پدست بهم قرص راکوتان داد اونم کلی عوارض داره یکیشم همین ریزش مو هست که حس میکنم بیشر شده پوستم خوب شده فعلا و تا یمدت بتید قرصارو ادتمه بدم براهمینم موهام کوتا کروم تا زیاد عوارض رو موهام اثر نکنه ارایشمم والا بد نیست من زیاد غلطیظ ارایش نمیکنم فقط رژ پررنگ میزنم مثلا قرمز و ثورتی پررنگ خب اگه خیلی ملایم باشه اصلا خوشم نمیاد حس میکنم بی رنگ و رو میشم از طرفیم حتا ارایشمم کم هم باشه بازم مردم حرف خودشونو میزنن
درمورد اون دوست عزیزم ک گفت شاید مردم دارن حرف خودشونو میزنن باید بگم خیر اینجور نیست چون دختره قشنگ از جلو خودم رد شد تو روی من نگا کرد و بعد ب دوستش گفت پقد زشته!!یا همینطور اون خانن من خیلی دلم میشکنه چون خودم وقتی ی ادم زشت میبینم هیچوقت تو روش نمیگم اونم تو خیابون چجوریه که مردم انقدر راحت میگن زشت!!!برام جای تعجبه خیلی ناراحتم دوس دارم از همه لحاظ زیبا باشم راستش یچیز دیگم هست راجب ب نم خیای ناراحام میکنه اونم اینه من خیلی لاغرم بازوهای ظریف و لاغر بالاتنه ظریف دارم قرم بلنده اما بدنمو دوس ندارم یمدت باشگاه رفتم ولی درست نشد که نشد ی حسی میگه باید مکمل بخورم تا ایده ال شم چرا خدا بین بنده هاش فرق میزاره مگه من ادم نیستم باز ممنون از لطفتتون جواباتون تا حدی ارومم کرد������

پرنیا عزیز اینو به جرات بهت میگم، هر شکلی باشی اقایوم نگاههای خودشون رو به سمت خانمهای دیگه دارن، این هیچ ارتباطی به ظاهر شما نداره خصلت آقایون هست، در بعضی ها بیشتر در بعضی کمتر! شاید مردهایی هم باشن که اصلا نگاه نکنن ولی خوب جزو نوادر روزگار هستن! خودت تو خیابون که راه میری دقت کن ببین مردهای دیگه بهت نگاه میکنن یا نه؟ صد در صد هر مردی که رد بشه حداقل یه نیم نگاه رو میندازه، چه زنی کنارش باشه چه نباشه!
من سر همین قضیه خیلی اذیت شدم مرتب همسرم رو مواخذا میکردم که نباید اصلا نگاه کنی، طوری شده بود که با من میومد بیرون همش صاف تو صورت من نگاه میکرد یا زمینو نگاه میکرد از ترس!!!، بعد تصمیم گرفتم مثلا خودم رو زیباتر کنم، ده کیلو وزن کم کردم، بینی عمل کردم، تاتو کردم....خلاصه بلایی نیست سر خودم نیاورده باشم، تو همه این مراحل هم همسرم مرتب میگفت من همون قبلیتو دوست داشتم اما مگه من باور میکردم :) ولی الان این مشکل بینمون حل شده یعنی من دیگه امتداد نگاهشو تعقیب نمیکنم این موضوع برام بی اهمیت شده چون تو زندگی کارهایی کرد که مطمین شدم دوستم داره و منو زیبا میبینه. شما هم به نظر من دیگه دست از این کار که دقت کنی کجا رو نگاه میکنه بردار، چون فایده ای نداره مگر اینکه از حالت نگاه نرمال خارج باشه و حالت چشم چرونی پیدا کرده باشه که اونوقت باید در انتخابت تجدید نظر کنی.
در مورد اندام هم یکی اضافه وزن داره یکی کمبود وزن و اکثر خانمها از وزنشون شاکی هستن، خوش بحالت که قد بلندی داری، چون وزن رو میشه تغییر داد ولی قد کوتاه رو نمیشه هیچ کاریش کرد، قد 170 و اندام باریک ارزوی خیلی از خانمهاست از جمله خود من! ولی اگر احساس میکنی خیلی لاغر هستی پیش دکتر تغذیه برو رژیم چاقی بگی مکمل هم خود دکتر میده و خیلی موثره.
موفق باشی

"من خودم... صدبرابر ... طوری که همه تعجب میکنند من چطوری باهاش ازدواج کردم. ... تازه ایرادم ازم میگیره . الله ااکبر از دست این مردا."
اعتماد به نفس بعضی از خانم های اینجا آدمو می کشه. :311::72:ولی خدائیش باید اینجور مردها رو ادب کرد :81: اصل کار بده جلوی خانم خود آدم فاجعه اس.
بعضی آقایان که دروغه، تقریبا همه آقایاون یه نیم نگاهی به خانم های خوشگل می اندازند یه قسمتش طبیعی هستش مثل همون نگاهی که به منظره زیبا یا ماشین شیک و امثال اون می اندازند. بالاخره انسان زیباپسند است و نمیشه انکار کرد. معمولا هم سریع و غیر ارادی اتفاق می افته. همون که میگند یه نگاه اشکال نداره. ولی نمی دونم چرا یادشون رفت بگند مدتش از چند دقیقه بیشتر نباشه؟ 5، 10، 15 دقیقه :43:
بعضی هاش هم غیرعادی و نادرست است و هم خطر جانی برای بیننده داره. اگر در حال رانندگیه تصادف می کنه (آمار سالیانه تصادف خودش داد میزنه)، تو چاله می افته، دچار سرگیجه و استرس میشه، آرامشش رو ازدست بده و به خیال پردازی و رویابافی می افته (همه آقایان این مورد رو حداقل چندبار تجربه می کنند :47:)، ... و هولناک ترین شون برای اون آقایان نادرستی اتفاق می افته که جلوی خانم شون همچین کاری می کنند. :81::327:
خیلی از این نگاه ها تقصیر مشترک خانم ها و آقایان هر دو است. یعنی همون مواردی که خانم ها آرایش می می کنند و جلوی آدم رژه میرند. مثل جری موشه که جلوی تام خرامان خرامان قدم بزنه. خب چه انتظاری از تام گرسنه دارید؟

از شوخی که بگذریم، خانم محترم شما چرا با کسی که هیچ تناسبی با شما نداره قصد ازدواج دارید؟ طبق گفته خودتون
سطح مالی و تحصیلاتی و ... ایشون از شما پایین تره. اگر برعکس بود می گفتم زیاد اشکالی نداره. ولی وقتی مرد زیاد از همسرش پایین تر باشه در روابط شون ایجاد مشکل می کنه. مخصوصا بعد از ازدواج.
کار و پول کافی ندارند. کار کافی معنی نداره. یا کار دارند یا ندارند یا گاهی شاغل و گاهی بیکار هستند. اولی که نیست احتمالا دومی یا سومین حالت است. خب شما با چه حسابی با کسی که چه قبل از آشنائی با شما و چه الان که 2 سال گذشته نتونسته شرایط مالی و کاری تشکیل و اداره زندگی رو فراهم کنه مونده اید؟ فقط برای اینکه از نظر روحی وابسته و بعد خرد بشید؟ از اخلاق شون هم که رضایت ندارید. به علاقه شون که اطمینان ندارید. آخه چی فکر می کنید؟ هرچقدر هم ناامید باشید (که نباید باشید) نباید دست به انتحار بزنید.

این رابطه را سریع قطع کنید. آینده بدی براتون داره. نه مناسب هم هستید، نه ایشون شرایط ازدواج رو داره . نه به علاقه اش اعتمادی است. شاید من اشتباه برداشت کرده ام؟
اگر تردید دارید با مشاور خانواده مشورت کنید.

در مورد ظاهر حساسیت به خرج ندید. نمیگم مهم نیست. مهم است ولی نه تا این حد که شما بزرگش کرده اید؟ شما نسبت به این موضوه حساسیت و وسوس پیدا کرده اید. اون دختره اینو گفت اون زنه اونطور ... این حرفا رو دور بریزید. فکر می کنید واسه همون خوشگلائی که میگید از این چیزا نمیگند؟ دماغش رو عمل کرده، موهاش فلانه، رنگش پوستش یه طور دیگه ... مشترک بین همه شما خانم ها "من هم اگر آرایش کنم 100 برابر ازش خوشگل تر میشم" - حسادت :323:

شما یه مقدار هم به خانم هائی که زیبائی کمتری دارند توجه کنید. دور و بر خودتون و توی جامعه فراوان هستند. یعنی هر کسی که خوشگل نباشه رو دست مامانش می مونه؟ پس این زیباروهایی که از 30 و 35 هم رد کرده اند و تو خونه مونده اند چی هستند؟ در مقابل دخترای ظاهرا با قیافه معمولی و حتی به گفته شما زشت که ازدواج کرده اند و به خوشی هم دارند زندگی می کنند مال همین جامعه نیستند؟ زیبائی فقط یه عامل در انتخاب است. خیلی چیزهای دیگه هم هستند که مردها و زن ها مورد توجه قرار می دهند (خودم آقا هستم ولی به جای خانم ها اعتراف می کنم پول، زبان، شغل و این چیزها مهم تر از زیبائی است، یه وقتائی هم فراموش می کنند اشتباهی اخلاق و ایمان آقایون رو آخر آخر ملاک ها شون قرار میدند که خیلی زود و با مراجعه یه کیس نو تر، تصحیح اشتباه می نمایند:54:)
داشتیم می گفتیم. زیبائی یکی از ملاک ها است. چیزهای دیگری هم هستند که به همون اندازه و بیشتر مهمند.
* ایمان که پایه و اساس همه چیز است و یه حداقلی ازش باید در آدم باشه. همسطح خود فرد یا نزدیک به هم باید بود. یا اگر فاصله وجود داره قصد و اراده جدی برای بالا اومدن سطح پایین تر به سوی بالاتر وجود داشته باشه.
* اخلاق، خوش روئی و خوش برخوردی، خنده رو بودن. ضمن اینکه با وقار هستید بیشتر وقت ها یه لبخند کوچک هم با خودتون داشته باشید، مخصوصا جلوی خانم هائی که پسر در سن ازدواج دارند. "لبخند ثروتی است که هیچگاه تمام نمی شود".
* گرمی و محبت، دوست داشتن دیگران. ساده ترین راه برای این که دیگران دوست تان داشته باشند اینه که دوست شون بدارید. نمیگم برای 100% ولی برای 80% مردم صدق می کنه. اشتباه نکنید، دوست داشت رو میگم نه عشق و عاشقی.
* زبان و نحوه صحبت، اینکه با چه نوع کلمات و بیانی با مردم صحبت کنید. بی حوصله باشید با براشون در حد کفایت (نه خیلی زیاد که نتیجه معکوس بگیرید) وقت صرف کنید، مثبت صحبت کنید(مثلا نگید اونجا ننشینید، بگید بفرمائید اینجا بنشینید) ...
* تحصیلات و مطالعه عمومی. هر قدر سواد و اطلاعات تخصصی و عمومی بیشتری داشته باشید هم موارد دیگر رو بهتر درک و اجرا می کنید، و هم زمینه های مشترک بیشتری با افراد دیگر برای ایجاد ارتباط پیدا می کنید. و خیلی فواید دیگر که خودتون بهتر می دونید
* پوشش. اینکه چه نوع لباس بپوشید در نظر مردم تاثیر می گذاره (به جز افرادی مثل خودم که هیچوقت یادشون نمی مونه طرف کت و شلوار تنش بود یا عرق گیر. خوشبختانه یا متاسفانه این آدم ها زیاد نیستند). رنگ های شاد بپوشید بدون اینکه تند و انگشت نما کننده باشند. ارزون باشه ولی تمیز و با سلیقه.
* معاشرت، با مردم بجوشید. هم دوست پیدا می کنید و از تنهائی در میائید و هم شانس ازدواج تان بیشتر میشه. البته باید دقت کنید با چه افرادی دوستی پیدا می کنید. کسانی باشند که از جهات مختلف شما رو بالا ببرند. هیچ خانمی هم برای دوستی با خانم دیگه دنبال خوشگلیش نیست. ولی واسه داداشش شاید. البته دخترائی هم هستند (مثل بعضی خواهرا که می شناسیم) که داوطلب های خود مشتاق رو هم می پرونند :54::54::54:
به جلسات زنانه حتما بروید. به یاد داشته باشید هر نوع مجلسی معاشرینی از جنس خودش رو به همراه میاره. اگر دنبال همسر مذهبی هستید مسلما ایشون یا مادرشون رو تو پارتی ها و جلسات مشروب خوری نمیشه پیدا کرد. البته امکان داره تو مجالس مذهبی افرادی رو پیدا کرد که در واقع خیلی هم لامذهب باشند. مراقب باشید.
* وزن تاثیر زیادی بر روی زیبائی داره. کسی عاشق اسکلت تشریح دانشکده پزشکی که نمیشه. میشه؟ با غلتک جاده صاف کنی هم هیچ آدم عاقلی تمایل به ازدواج نداره. مگه خودش هم به همون بزرگی باشه یا بخواد همون اول زندگی مشترک چسب برگردون بشه. لاغر هستید. خب وزن تون رو کمی زیاد کنید. چاق که نیستید لاغر کردن براتون عذاب باشه. اگر استرس و فکر و خیال باعث لاغری تون است به دکتر مراجعه کنید.

*** مراجعه به دکتر روان پزشک برای رفع بعضی از مشکلات شما ضروری هستش. استرس و نگرانی دارید. فکر و خیال. کم خوابی و بدخوابی، و نظایر این ها رو احتمالا دارید. همه این ها در تخصص روان پزشک هستند و نه روان شناس (دچار اشتباه نشید). هزینه اش هم کشنده نیست. اولا که هم دکتر خصوصی هست و هم دولتی. و هم اینکه دیر به دیر مراجعه می کنید. در اوایل ماهانه و بعد از دو یا سه بار هر چند ماه.
دکتر روان شناس هم برای وسواس فکری تون بروید.

درآخر، از ترس تنهائی ازدواج نکنید. ازدواج جاده و راه فرار از مشکلات نیست. بلکه کلی مسئولیت و مشکلات طبیعی و مصنوعی خودش رو به همراه میاره. پست های گذاشته شده رو بخونید و درباره شون فکر کنید. نمیگم بترسید ولی میگم از وهم و خیال بیرون بیائید. فکر نکنید قراره ازدواج کنید و دنیا گلستان بشه. خیر، فقط از یک مرحله زندگی به مرحله دیگه می روید. خوشبخت شدن مثل بقیه مراحل زندگی تا حد زیادی بستگی به خودتان و نا حدی به دیگران داره.

موفق باشید :72:

باسلام

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط parnia96

از عمد اینجوری میگه ! تا حرص من دربیاد!

---

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط parnia96

فقط چرا مردم اینجورن چرا من که کاریشون ندارم چرا با نگاهشون با حرفاشون ادمو عذاب میدن چرا سعی میکنن منو از چشم بندازن راستش خیلی ناراحتم

---

ریشه این طرز فکرتونو پیدا کنید!!


چرا می خوایید با کسی ازدواج کنید که عمدی حرص شما رو درمیاره؟؟؟


شما الان نامزدین رسمی؟ و اگر براتون خواستگار بیاد قبول نمیکنید؟

تو این دو سال چه شناختی از هم پیدا کردید؟؟

وقتی به اختلاف نظری میرسید چطوری حلش میکنید؟

اگه موضوعی ناراحتتون کنه چه عکس العملی نشون میدن؟

مدل محبت کردنش به خودتونو میپسندید؟

خودتون رو در یک حد میبینید؟؟(منظورم ظاهر نیست)

ادم متعهد و خوش قولی هستن؟؟واکنششون وقتی دیر سر قرار بیان یا نتونن به حرفشون عمل کنن؟؟

چه ارزش های مشترکی بینتون هست؟؟

به نظرم رسید اعتماد به نفس پایینتون حواستون رو از مسائل مهم تر پرت کرده!
موفق باشید

خانوما به اشتباه فکر میکنن کامل و زیبا بودن = خواستنی بودنه.
روی جنبه های مثبت خودت و پرورش اونا کارکن.میتونی مهارت ها و سیاست های زنونه رو یادبگیری و خودت رو توش خبره کنی.برای افزایش اعتماد به نفست میتونی کارهای زیر رو انجام بدی:
مطالعه کن
سیاست های زنانه یادبگیر.
کدبانو باش و آشپزی متنوع یادبگیر.
اخلاقت رو زیبا کن.
لباس زیبا و مناسب بپوش
آرایش ملایم داشته باش که خیلی توی چشم نباشه و درعین حال زیبات کنه. از وسایل آرایشی متنوع استفاده کن تا دستت بیاد که کدوماش برات خوبه.در مورد لوازم آرایشی جدید ازطریق اینترنت آگاه شو.
لبخند بزن
مهربون بودن بخشنده بودن سکوت صبور بودن وقار و متانت داشتن آدم رو فوق العاده زیبا و جذاب میکنه.
از عطر ملایم استفاده کن.
برنامه خواب منظم داشته باش.
از ماسک های طبیعی پوست استفاده کن.
بخور بگیر.
ورزش کن
آرام و ملایم سخن بگو.
حس عطوفت زنانگی خودت رو پرورش بده.
موسیقی های غمناک و بی مفهوم رو از زندگیت حذف کن.
به بهداشت دندان هایت اهمیت بده.
به سلامتیت اهمیت بده .
با خداوند خلوت کن کتاب های معنوی بخون و گاهی در سکوت بنشین و آرام باش.

:72:

Ye dost و نیلوفر عزیز ممنون از راهنماییت حرفات با اینکه یکوچولو تندی داش ب دلم نشست مثل امپولی ک درد داره ولی برا بدن مفیده
راستش بخای خودمم دیگه به این نتیجه رسیده بودم که بدرد هم نمیخوریم در حال حاظر ایشون هستن که راه رو برا رفتن بستن چون هر بار به بهانه مختلف خاستم برم چون واقعا تحمل این رفتارش برام سخته اصلا جدای از احتلاف فرهنگی تحصیلی با این رفتارش نمیتونم کنار بیام هرچقدر هم شما بگید طبیعی بدا من طبیعی نیست چطوریه که برخی اقایون رو تو خیابون میبینم دست در دست همسرشون تو خیابون قدم میزنن ولی اصلا نریدم چشمشون جای دیگه کار کنه حتا اگه خانوم جذابی از کنارشون رد بشه بخدا میتونن جلو خودشونو بگیرن اگه بخوان میشه مکه میشه نشه اونم منی که هزهر بار سراین موضوع باهاش بحث کردم ینی نمیدونه چی منو ناراحت میکنه!!!که دیگه اون کارو انجام نده!!!یادمه یبار تو مغازه بودیم ی دختر تقریبا از این کم سن ها امد داخل مغازه ازین دختر پرروها ک ارایش کرده بعد حس کردم نامزدم تحت فشاره دیدم زیاد داره بهش فشار میاد که نگا کنه از مغازه زدم بیرون تا راحت باشه همون بیرون وایساده بودم که خودش امد خجالت کشید هرکار کرد از دلم بیاره بیزون من اهمیت نمیدادم ینی میخام بگم اونجور ک خونسرد بودم حس کردم بیشتر از کارش خجالت میکشه ولی اون یبار تونستم فقط بروش نیارم نمیدونم حالا برداشت من درسته واقعا یا دارم اشتباه میکنم و تصور ذهنیم بکده! درکل من دوس دارم همسر ایندم فقط منو بلینه من براش بهترین باشم اگه دوسم داشته باشه کسی تو چشمش نمیاد حتا اون زنی که هزارجور بخودش برسه و از جلوش رد بشه هم نباید نگاهشو بدزده من خیلی رو این موضوع حساسم بخاطر همین چند بار خاستم جدا بشم اون نمیخاد و نمیزاره راستش خودمم بدون اون برام سخت میگذره از طرفیم سنم جوریه که دیگه موقعیت برا ازدواج ندارم دیگه داره 30سالم میشه تا اینم بخام فراموش کنم دوسال از 30 هم بگذرم دیگه تمام خیلی ناراحام چرا خدا دوسم نداره مگه من لایق یه زندگی اروم و پر مهر نیستم اخه چیزی از عشق کم نذاشتم چرا نباید اونچیزی ک لایقشم داشته باشم

Eramعزیز و شما حرف از سیاست زنانه زدید باید تو این مورد بگم که من اصلا سیاست زنانه نه میدونم چیه و نه بلدم و یمقدارش ینی بخش بیشترش ذاتیه منی که تو یه خانواده سنتی بسته بزرگ شدم چجور بدونم سیاست زنانه چیه اگه منظورت از سیاست زنانه ناز و طنازی هست باید بگم من ازین جهت صفرم حتا یادمه اوایل اشنایی بمن میگفت برام ناز کن بازیم بده بزار نازتو بکشم ولی من ن هرگز بلد بودم حتا ازش پرسیدم ولی نمیدونست چجور بگه از خودم ک ی زنم خجالت میکشم اخه منی که تو خونه بابام یاد گرفتم دستم تو جیب خودم باشه و مثل مردا فقط کار کنم چی از سیاست زنونه بلدم!!! ببخشید ولی این مردها هم مقصرن مثلا اگگه یه مردی از زنش تعریف نکنه اون خانم چجور بتونه خودشو ناز کنه براش اینهمه ک راجب سیاست زنا میگن راجب رفتار مردا نمیگن این اقاس ک باید ب خانکمش اعتماد بنفس بده حس زنانگی بده بنظرم اینا باهم کاملتر میشن اینم درمورد سیاست ک هیچی نمیدونم
الهه ی عزیزم در جواب سوالت باید بگم بله در حد اشنایی هستیم و اگه موقعیت خوبی برا ازدواج برام پیش بیاد نمیدونم شاید اگه یجورایی گزینه بهتری باشه بتونم روش فکر کنم ولی مطمن نیستم الان تو این شرایط جوابم قطعی باشه اینم باز برمیگزده ب رفتار نامزدم چون هربار حرف جدایی زدم زده زیرش و خاسته ادامه بدیم تاکی اون نمیدونم فقط هربار ک میخام جداشم باز برمیگردیم بسمت هم بدون هم زندگی برامون سخته درسته اونم اذیتم میکنه ولی بهم وابستس منم جدایی سخته برام اونم 2سال ک همش خاطرس فقط این اخلاقشه ک بدجور تو اعصابمه و اعتماد بنفس منو ازم گرفته جوری ک بهش فک میکنم دوس دارم تا اخر عمر تنها باشم چون اگه قراره همه مردا اینجور باشن دیگه زندگی مشترک برام مفهوم نداره

سلام به پرنیای عزیز
لازمه درباره شما چند مطلب رو بنویسم؛
اول
زمان خوردن در مسئله ی ازدواج... بارها تأکید کردم نتها مفید نیست بلکه مضر هم هست و افراد از قول و قرارها و خیلی چیزهای دیگه فاصله میگیرن. بنظر من شما تو این مسئله از نامزدت، تقصیرت بیشتره. این مدت با قرار گرفتن در دید عموم کنار این آقا، یجورایی با آینده خودتون بازی کردین. بفرض من اگه پسر باشم و در موقعیت ازدواج و شما رو چند بار با این آقا دیده باشم راستش اصلا بهتون پیشنهاد نمیدم! چون همش فکر میکنم چه عاشقانه هایی باهاش داشتین، چقدر خاطره و حتی به این فکر میکنم نکنه با فلانی رابطه ی جنسیم داشته... این دختره بدردم نمیخوره! اینطور میشه که مادرای پسران فامیل، دوستان و آشنایان یا خودشون قید ازدواجو باهاتون میزنن!آینده امروزه که اگر جدا بشین نمیدونین حرکت بعدی چیه. نمیدونم مگر محل زندگیتون تغییر کنه.
من پیشنهاد. میدم در خونه خودتون مثل روال زمان مجردی بمونین و با این آقا اهتمام حجت کنین که شروطی برای ازدواج دارین و دیگه با ایشون قدم بر نمیدارین و حرف نمیزنین مگر اینکه تکلیفتونو روشن کنن.(یعنی با خانواده بیان و شما شرط بذاری همونطور که من به ایشون متعهدم ایشونم باید متعهد باشه اگر میدونه بقیه زیباترن یا تنوع طلب هست همین الان تکلیف منو معلوم کنه. یا اینکه بالاخره عقد و عروسی من زمانش کی هست) (البته ایشون با این رفتارش خیلی شک ما رو برانگیخته که لازمش اینه به مشاور مراجعه کنین حتما، حتما)
دوم
تو حرفاتون گفتین در منزل پدری یاد گرفتین مثل مرد سر کار برین، این همون سیاست زنونس که شما ازش غافلین. خیلی از خانواده هایی که به مال و پول مردم در ازدواج چشم میدوزن میگن دختره زشت باشه، هر چی باشه فقط پول در بیاره.‌خب وقتی شما کار میکنی هم فرصت یک زندگی دخترانه و دنیای دخترانه رو از خودت گرفتی هم باعث شدی نتونی فرق آدم با آدم رو تشخیص بدی. نمیدونی این آقا که الان طرفت اومده و بقول تو مدیریت نگاهشو نداره پس واقعا برای چی اومده؟ نکنه بخاطر درآمد منه؟!!!!
عزیزم من نمیگم کار کردن برای زن بده اما چند عیب داره، اولش اینه خودتو در معرض افراد حقه بازی قرار میدی که چشم به درآمدت دارن... حتی ممکنه شوهرت بشینه خونه و خرجشو بدی، حداقل در جامعه ی ایرانی اینطوره. کم نداشتیم از این موارد. دومین بدیش اینه نمیدونی این دوست داشتنه و عشقه آیا واقعیه یا جهت خام کردن تو هست. سومین بدیش اینه انفدر یه خانم گاهی غرق کار میشه که زنانگیشو از یاد میبره، به خودش نمیرسه ، یادش میره یه حقی داره، فقط میدونه صبح تند تند صبحونشو بخوره و بره سر کار. چهارمین بدیش اینه از نظر قیافه شکسته میشه و این شکستگی با هیچ آرایشی درست نمیشه من خانومای شاغلو دیدم اکثرا زیر چشمشون باد کرده و سیاهه... خطوطی کم کم تو چهره در حال پدیدار شدنه و ...،. پنجمین بدیش اینه به هیچ کاری خوب نمیرسن، نه به شوهر و نیازهاش میرسن ، نه به بچه، نه به خونه، نه به تفریح.... مرد مثل بچه میمونه گاهی خیلی دوست داره زنش بهش محبت کنه و کنارش باشه اما وقتی نباشه کم کم متمایل بسمت زن های دیگه میشه حالا میخواد زنش فرشته باشه و ششمین بدی این هست حتی خود مردان بعد از مدتی مخالف کار کردن همسرشون میشن و میان میگن همسرم نیست، غذا نداریم، خونمون کثیفه و خلاء عاطفی داریم، رابطه ی جنسی خوبی نداریم و ...
سوم
الان در دوره ای زندگی میکنی که از هر ده دختر که از خونه خارج شن ، هشت نفر آرایش میکنن، آرایش کردن درست و حسابی ... نه اینکه یه رژ صورتی خیلی کمرنگ بزنن و چهار تا دونه مژه رو مشکی تر کنن بگن آرایش کردیم. آرایش کردن یا میکاپ چهره رو کاملا متفاوت میکنه.. سایه های رنگی در صورت، آرایش چشم ها و لب بسیار مهم هست. بعضیا اصلا قیافه ندارن ولی انقدر به تیپ و صورتشون میرسن که شما متوجه این قضیه نمیشین. پس لازمه بدونین آرایش کردن شیوه خودشو داره و واقعا باید به صورت خودتون برسین.برای تیپم اون تیپی که شیک باشه و با وقار نشونتون بده رو انتخاب کنین
چهارم
ناز کردن برای همسر یعنی لبخندهای ریز و کوچیک و نازک کردن نگاه، یعنی حرف های عاشقانه و چاشنی شیطنت مثل سلام عزززززیززم
ناز کردن یعنی پوشیدن لباسهای زیبا و شاد و آرایش خوب و خنده
یعنی گفتن عزیزم برام پاستیل بخر، لواشک میخوام...
عزیزم لمس دستت به من آرامش میده ، من این احساسو به دنیا نمیدم
ناز کردن یعنی شیطنت های بامزه برای همسر و ....

سلام دوباره خدمت پرنیای عزیز
اولا سیاست زنونه رو میشه یاد گرفت. کم کم و پله به پله به شرطی که در مورد حنس زن و خواسته هاش و عواطفش آگاهی لازم رو کسب کنی و مهارت هاتو بالاببری. مطالعه خیلی میتونه مفید باشه.مطالع کن.توی همین تالار مطلب خوبی هست که لینکش رو میذارم.
http://www.hamdardi.net/thread-42450.html

در مورد اینکه آیا انتخاب درستی کردی؟ و یا در مورد نحوه ی بهبود روابط یا حتی چگونگی قطع رابطه چرا مشاوره نمیرین؟ مشاوره دونفره خیلی روشنت میکنه. به تظرم مورد شما نیاز به مشاوره داره.چون تصمیم گیری توی این شرایط سخته و درصورت تفاهم نداشتن جدایی براتون سخته اما به کمک مشاور این مسیر زودتر طی میشه.

یار مهربان عزیزم خیلی ممنون از صحبتهای قشنگ و بجاتون :104:
در مورد مطلب اولتون که گفتید با این اقا در اجتماع حاظر شدید و شمارو دیدن باید عرض کنم جز خانوهده من و خانوادهایشون کسی تو جریان نیست و رفت و آمدها در بیشتر در خارج از محدوده محل هست و بجز چند باری که به منزلشون رفتم البته با حضور خانوادشون و خداروشکر تا به امروز موردی نبوده که بگه من فلانی رو با فلان پسر دیدم
و اما در ممورد اتمام حجت با ایشون و مدیریت نگاهشون امروز با خودم اهد کردم اگر یکبار دیگه این حرکت رو ازش ببینم بزارم برم بدون اینکه چیزی بگم میزارم و میرم چون واقعا هر چیزی برام قابل تحمله بجز این حرکت
در مورد صحبت دوم در مورد کارم گفتید عزیزم هیچ خانمی فکر نمیککنم که راضی باشه به قیمت از دست دادن بهترین روزای جوونی کار کنه اونم کاری که روزمره باشه اونم جایی که همه جور آدم هست و همه سعی میکنن به نوعی با اعصاب ادم بازی کنن خب خیلی مسلمه که یکی از دلایل محکمی که یه خانم سرکار میره کسب درامد هست خب اگر من درمامد ماهیانه داشتم یا از شوهرم خرجی میگرفتم حتی یک روز هم تن به کار خار ج از منزل نمیدادم خب عزیزم چکنم که شرایط این رو ایجاب کرده منم زنم مثل همه زنای دیگه در این مورد نمیتونم نیازهای مادی خودم رو در نظر نگیرم راستش الان چندسالی هست که دارم کار مکینم یمقدار پس انداز دارم و تا جندسال دیگه قصد خرید خونه دارم قصد دارم تا سال اینده خانه بخرم و بدم اجاره و شاید دیگه سرکار ننرم اما با افزایش قیمت خونه ها رسیدن به این رویا تا حدودی نمیگم ناممکن ولی خب اسون نیست منم دوست داشتم مثل خیلی زنای دیگه بشینم خونه و شوهرم خرجم رو بده ولی کو موقعیت خوب ازدواج همه پسریا یا دنبال خوشگترین دختر دنیا هستن یا به قول شما اونقدر از لحاظ تفکر سطح پایین و فقیرن که میگن دختره زشت باشه ولی پول دربیاره! خب شما بمن بگو تو این جامعه به این شکل یه خانم با شرایط من چجور میتونه بدو ن کار و درامد زندگی کنه خب معلومه ترجیح میدم مثل یه مرد از پس نیازای مادیم بربیام تا اینکه بشینم خونه و به حس زنانگی ام اهمیت بدم در حالی که هیچ مردی حاظر نیست کنارم باشه خب اگر بود تا الان میمد چرا نیست ! حتما نبوده که منم دلباخته مردی شدم که بقول شما هنوزم به عشقش شک دارم واقعا شک دارم نمیدونم تا الان بخاطر درامد و موقعیت اجتماعی و خانوادگیم بوده یا خودم بخدا این رو روزی هزاربار ازخودم میپرسم و تهش خودمو گول میزنم که نه بخاطر خودم بوده با هرکس که صحبت کردم همین حرف شمارو زده و بیشتر منو به این سمت ترغیب کرده که دلیل بودنش بیشتر پای مسایل مادیه که اگه واعقا اینجور باشه هرگز نمیبخشم ترجیح میدم اینجور فکر نکنم چون واقعا شکنجه کنندس اونم برای من که یه خانم هستم از طرفی هم هنوز نفهمیدم نگاهش بسمت خانمای دیگه هم میتونه دلیلی قانع کننده بابت این موضوع باشه یا نه!
راستش یجورایی این موضوع برام حل نشده و هنوزم جواب درستی نتونشتم تو این رابطه در این مورد به خودم بدم خب شما فکر شو بکن با یه ادمی 2سال تمون عاشقی کردی روزت شب کردی حرفای عاشقانه زدین دوست دارم ها تو اغوش گرفتنا گریه کردنا بوییدن ها بوسیدن ها حرفای قشنگ زدن همه اینا اگه واقعا به این باور برسم که تمام تصورم نسبت به این رابطه یه حس یکطرفه بوده و از جانب اون فقط مسایل مادی مطرح بوده نسبت به همه چیز بی اعتماد میشم چون واقعا نمیتونم بخودم بقبولونم که این شک درست باشه اخه شما خودتون رو بزارید جای من واقعا باورش ممکنه! نمیگم نیست شاید باشه ولی هر چی هس این دنیا خیلی بیخود و پوچ در نظرم میاد یعنی ادما انقدر پست شدن بخاطر نیازشون اینجور دل بقیه رو بازیچه قرار بدن بخدا اگر یبار بهم بگه هیچ حسی بهت ندارم و دنبال خودت نیستم یک رو زهم تو این رابطه نمیمونم ولی جرا نمیگه ! راستش دیشب حدودا ساعت 2 بود که بهم زنگ زد گفت خواب بد دیده هیچوقت اینجور ندیده بودمش اونقدر نا اروم بود که حد نداره بهم گفت دوسم داره گفت تنهاش نذارم کلی التماسم کرد که کنارش بمونم بهم گفت من بدون تو هیچم نمیدونماین حرفاش برای چی بود واقعا از سر دوس داشتن یا ...
و درمورد مورد سوم که گفتید راستش من همیشه رنگای شاید میپوشم و همیشه لبخند به لب دارم هر بار میبینمش نمیگم لباس جدید اما جوری میپوشم کهتازگی داشته باشم ولی تو نحوه ارایشم خیلی مطمن نیستم و ارایشم رو دوست ندارم خب بله دختر خانمایی هم میبینم چقدر ارایش متفاوت تر از من کردن ولی هیچوقت یاد نگرفتم مثل اونا ارایش کنم نمیدونم واقعا زیاد هم تو کلیپ ها دید م تا یه حدی انجام میدم ولی اونجور که اونا میکاپ میکنن واقعا منم دوست دارم مثل اونا ارایش کنم کلاس خودارایی هم خواستم برم هزینش بالا بوده از طرفی م مگم اینهمه هزینه کنم اخرش چیز خوب یاد نگیرم ...
در مورد ناز کردن همه این چیزایی که فرمودید من دوست دارم ولی یه چند باری امتحان کردم خیلی حالت لوس شد جوری که نامزدم اصلا خوشش نمیاد نمیدونم خوشش بیاد یا نه ولی خوب بازخورد خوبی نگرفتم ینی اونجور ککه خودم دوس دارم نمیشه اصلا ناز کردن به من نمیاد بخدا

پرنیا جان ممنون
اما درباره پاسخت ببین عزیزم؛
کلا رفت و آمد برای شما مضر هست و احتمالا تو این مدت این موضوع به بیرون درز کرده یا شما رو دیدن ولی کسی دخالت نکرده.من اگر این حرفو میزنم دلم نمیخواد دختری چون شما آش نخورده و دهان سوخته باشه.
هر پدری و مادری تا زمانی که فرزندی دارن باید تا حدی که میتونن رفع احتیاجات فرزندشونو بکنن، دخترانی به سن شما احتیاجاتشون شاید سه ، چهار ماهی یکبار مانتو و شالی یا کفشی باشه . مردمی در تیپ های ما خرج های آنچنانی ندارن. مثلا من و شما هر روز تو کافی شاپای شیک و گرون شهر یا رستورانها نیستیم یا توی مهمانی های تم حضور نداریم که بخوایم هدیه ببریم یا لباسای خاص بپوشیم. دنبال برندهای معروف نیستیم که پول گزافی بدیم. هر روز ماشینمون نیاز به شارژ نداره. با شخص خاصی زیاد حرف نمیزنیم که پول تلفنمون سر بزنه به ماهی سیصد تومن.روی مد نیستیم همیشه گوشی و لباس و ماشین و اتاقمونو تغییر بدیم. اهل جراحیهای زیباییی یا کاشتن ناخن و نگین گذاشتن و هزار ور رفتن با پوست نیستیم. بیشتر روزای هفته تو آرایشگاه و خیاطی و مزون حضور نداریم.
پس خرج زیادی نداریم که نتونیم از عهده مخارجمون بر بیایم مگر واقعا پدری و مادری داشته باشیم که ضعیف باشن و نتونن خرج خونه رو بدن.
اینکه میخوای خونه بخری خیلی عالیه ولی اگر کسی بدونه خونه داری یا نامزدت اینو فهمیده باشه من دیگه نمیدونم باید چی بگم . اگر نامزدت فهمیده باشه به همون خاطره که ول نمیکنه و بره .. کدوم دختری تو این زمونه خونه شخصی داره یا پول زیاد؟ مگر یک دختر لاکچری
اما مردم اگر بفهمن خواستگارات زیاد میشه و نود درصدشونم عاشق خونت میشن.
پس اگر نگفتی اصلا نگو... نه بگو پول دارم ، نه بگو خونه دارم. اگرم به نامزدت گفتی پول دارم بگو دادم به پدرم تا مشکل مالیشو برطرف کنه دیگه ندارم، تا واکنشش رو ببینی.
ما یه آشنایی داشتیم خانوم از آقا بیست سال پیرتر بود اما ثروت داشت، الان زنه هشتاد سالشه و مرده شصت سال، بچه هم ندارن/ازدواج بر پایه پول/
زنه امروز بمیره ، مرده میره زن چهل ساله میگیره! همه چیم داره.
عزیزم اهتمام حجتت فقط سر کار اشتباهش نباشه، باید تکلیفتم معلوم کنه، تا کی باید رابطتتون اینجوری باشه، همین خودش سردی میاره.
تو اجتماع بودن حتما سر کار رفتن نیست ، بچسب به هنر و بذار تو هنر دیده بشی، اتفاقا هنر چیزیه که هیچ وقت از حس خوبش کم نمیشه. فکر میکنم باید شیوه نوینی از زندگی رو آغاز کنی. بچسب به کارایی که بواسطش در اجتماع دیده بشی.
اون فن و فوت ها رو هم رعایت من، یه مدت میکاپ رو پول بده یاد بگیر که بتونی خودتو راحت آرایش کنی.
موفق باشی

دوست عزیز من دفعه قبل هم بهتون گفتم که رابطه این مدلی شما کلا اشتباهه.. واقعا نمیتونم هضم کنم که دو سال باهمید بدون عقد

این وسط خونواده شما چیزی نمیگن؟ حرف از آغوش گرفتن و بوسیدن میکنید و بهم نامحرمید

کلا بلاتکلیفیه .. به این اقا باید یه مدت چن ماهه فرصت بدید و ازش بخواهید تو این فاصله یا شرایط ازدواج و فراهم کنه و یا بی خیاله شما بشه

شما هم زیاد رو نگاه مردها به زنها حساس نباشید ..