غیرت بی جای شوهرم

با سلام خدمت دوستان همدردی اگ میشه سوال منو زود جواب بدید حیاتیه من از وقتی ازدواج کردم بعد از عقد فهمیدم برخلاف جوری ک شوهرم تو پنج ماه نامزدی بود
فوق العاده غیرتیه یعنی قبلش ب چادر گیر نمیداد بعد گفت چادری شو یا اینکه موهام بیرون بودو اینا گفتم چشم یا گفت برو دانشگاه حتی در
قباله ذکر شد اما بعد دبه کرد و با هزار شرط گداشت ک من برم با شرط اینکه فقط کرم چادر لباسی ک اون میگه و منم از عشق گفتم چشم
و الحق اونم کارهای زیادی برا من میکرد الان تازگیا میگه تلفن خونه رو هم جواب نده شاید ی پسر پشت خط باشه منم گفتم چشم اخه تا الان
کلی دعوا ب پا شده حتی شوهرم پیش مشاور رفت و گفت ک تاثیر حرفا دوستاشه
حالا امروز پسرعمویه من دانشگاهه من قبول شده اومد دم کلاس من و بعد احوال پرسی خواست ک دستشویی رو نشونش بدم منم باهاش رفتم ونشونش دادم حالا من میگم این 5یرته بیجاست ک من دستشویی رو نشونش دادم دعوا میکنی ولی شوهرم میگه اشتباهه
و همه اینجورین ایا شما نظرتون چیه اقایون شما ب خانوماتون اینو دعوا میکنید خانوما ایا عقلانیه این کار؟
من بازم ب شوهرم گفتم چشم ببخشید ولی میگه باید قبول کنی اشتباه کردی ولی من میگم غیرت بی جاست
کمکمکون کنید و بینمون قضاوت کنید

- - - Updated - - -

---

راستش من شوهرمم پیاماتونو میخونه لطفا راهنمایی کنید مرسی و اینکه عقدیم 1/5شوهرم26من21ساله

- - - Updated - - -

پیام هارو شوهرمم میخونه لطفا راهنمایی کنید ما 1/5عقد یم شوهرم26 ساله و من21ساله

سلام

شوهر شما دچار بدبینی و غیرت غیرعادی هست.
ببینید توی دنیای امروز جایی برای این محدودیتها و بدقلقی ها وجود نداره. هرچیزی تا زمانی که در جد تعادل باشه و دچار افراط و تفریط نشه قابل استفاده است. ولی زمانی که از تعادل خارج بشه مشکل ساز میشه.
در دنیای امروز نمیشه و نباید زن رو حبس کرد در چهاردیواری و مدام کنترلش کرد. صحبت کردن یک خانم با همکلاسی یا پسرعموش، ایرادی نداره. مگر قراره با صحبت کردن چه اتفاقی بیوفته.
بهتره آقا، به جای حساسیتهای افراطی، به همسرشون اعتماد داشته باشه و زندگی رو به کام خانم تلخ نکنن

خوشبخت باشید

همسر شما غیرت نداره بلکه به نحوغیر عادی ای بد بین هستش. که متاسفانه میتونه شدید تر هم بشه !

تلفن خونه رو هم جواب نده شاید ی پسر پشت خط باشه !!!

این حرف خیلی بی منطق هستش .اون هم توی دنیای امروز ! خوب همین استدلال رو هم میتونه بعد ها برای مسایل دیگه داشته باشه.
تو کوچه رد نشو چون پسرا رد میشند!
در رو باز نکن ممکنه ی آقا پشته در باشه !
ازدواج باید آدمها رو به تکامل برسونه . باید برای هر دو طرف آرامش ایجاد کنه نه اینکه منتهی به دیکتاتوری یک طرف و سلب آرامش طرف دیگه بشه.

با سلام و احترام
برای حل یک مشکل باید هم خوب مشکل تبیین شود و هم خوب با آن برخورد شود.
متاسفانه کاربران در پاسخ شما تحت تاثیر احساساتی که قرار گرفته اند بیش از آنکه به شما کمک کنند، مانند شما آشفته شده اند.
اینکه همه ما جمع شویم و بگوییم شوهرت ناهنجار هست و اجازه ندارد و بد هست و ....، شاید حس خوبی بدهد که حق با شماست، لیکن قطعا مشکل شما را تشدید می کند و کمکی به حل آن نمی کند.
برای مواجهه با موقعیت ها و مشکلات اینچنیی باید نکاتی در نظر گرفته شود که در ذیل به اختصار مورد اشاره قرار می دهم.



یکم: برای عدم تشدید این مشکل از برچسب زدن اجتناب کنید.
گفتن اینکه شوهرتون متعصب، غیرت بی جا.... فایده ای برای حل مشکل ندارد. بلکه موجب تثبیت این حالت در او و باور شما به این موضوع که ایشون غیر قابل تغییر هست.
بهتر هست. صرفا به عنوان یک تفاوت دیدگاه نگاه کنید تا در صحبت با همسرتان او باورش نشود که بدبین و غیرت بی جا دارد. چون اگر او خودش را از دریچه چشم شما بی منطق و بدبین ببیند. مشکل تشدید می شود. او باید بداند در چشم شما دوست داشتنی هست و دیدگاههایش مورد تمسخر واقع نمی شود.




دوم: اوائل ازدواج و تشدید غیرت ورزی های بعضی آقایون
معمولا زوجین در ابتدای ازدواج هم به جهت نابسامانی های ارتباط دختر و پسر و هم به خاطر عدم شناخت دقیق از همسرشان و هم دوست داشتن افراطی، ممکن است اگر زمینه سوء ظن هم داشته باشند با احتیاط یا حتی افراط با همشرشان برخورد کند. لذا اگر همسر این افراد درگیری کلامی یا مقابله رفتاری انجام دهد موجب تشدید این حالت می شود. لذا مدارا در اوایل ازدواج بسیار در کاهش این امر موثر هست.




سوم: تفاوت فرهنگی ، مذهبی و ..
معمولا در زوجینی که تفاوت رعایت مسائلی مثل حجاب و .... هست. ممکن است بعضی کارها و رفتارها نگران کننده باشد.
مثلا خانواده ای که چادر در آن عمومی هست. یا اینکه حتی سفره خانم ها و آقایان جدا انداخته می شود. و همه کارهای بیرون منزل را آقایان انجام می دهد. وقتی با خانمی ازدواج می کند. همین دیدگاه را در مورد عملکرد و وظایف خانم هنجار می شمارد. لذا وقتی با تفاوت رفتار همسرش مواجهه می شود تذکر می دهد و لزوم قصد بدبینی و سخت گیری ندارد. لذا باید آهسته آهسته دو طرف دیدگاهشان به نم نزدیک شود.




چهارم: شفاف سازی و گزارش دهی.
اگر همسر شما بیماری سوء ظن نداشته باشد باید طی 6 ماه تا یکسال مسائل سخت گیریش کم شود. مشروط بر آنکه شما به جای بحث و مجادله و مقابله با او ، سعی کنید با او همراهی کنید. و اتفاقا از اینکه او توجه به شما و روباط شما دارد تشکر کنید. و مقاومت نشان ندهید و حساسش نکنید. و حتی خودتان در خیلی موارد پیشدستی کنید. رعایت حجاب و حتی بعضی مسائل که او حساس هست.
نگران نباشید که او بد عادت می شود و سخت گیر تر می شود.
چون مقابله و مجادله با اینگونه افراد آنها را سخت گیر می کند و همراهی شدت فشار آنها را می کاهد.





پنچم: آخرین گام مداخله رواندرمانی و دارو درمانی
اگر شما حداقل 6 ماه الی یکسال دقیقا طبق آنچه گفتم با او همراهی کردید و هیچ بحث و درگیری نداشتید. به احتمال قوی کمتر و کمتر می شود و انشاء ا لله مسائل شما حل می شود.
لیکن احتمال بسیار کمی مثلا 1 درصد دارد که طی این 6 ماه و یکسال او هیچ تغییر مثبتی نکند او اختلال شخصیثت پارانوئید داشته باشد و رفتار شما هیچ تاثیری روی او نداشته باشد و در هر صورت با شما درگیر شود. در این صورت برای رواندرمانی یا حتی دارو درمانی باید به مراکز مشاوره مراجعه کنید.
دقت کنید همه این 5 بند با هم باید مد نظر قرار گرفته شود.
مدارا ، انعطاف در ماههای اول و مخصوصا عدم بحث بسیار می تواند موثر باشد. دقت ویژه کنید به او نسبت بدبین ندهید. به او نشان دهید که شما بیشتر از او روی خودتون و حفظ خودتون غیرت دارید.




لطفا مقاله ذیل و لینکهایی که درون آنست را با دقت مطالعه و به کار گیرید

http://www.hamdardi.net/thread-40040.html

سلام دوست عزیز
مدیر گرامی همدردی پاسخ بسیار جامع و خیلی بیشتر از آنچه که من داشتم در ذهنم برای شما آماده می کردم رو براتون نوشتن ازش این نکات بسادگی نگذرین.
زوجها در زندگی مشترک بایستی به حدی از اعتماد از یکدیگر برسند که نیازی به کنترل مکرر و یا محدودیتهای سخت نباشه. موارد بسیاری بوده خانمهایی که شوهرشان به شدت محدودشان کرده و آنها در اثر این محدودیت و فشار به هر طریق ممکن بسوی افراد غریبه کشیده شده اند. به نظر می رسه شوهرتون شدیدا تحت تاثیر دوستانشون قرار داده و با توجه به شنیده ها و دیده های خود سعی در محافظت از شما در مقابل آسیب های جامعه داره.
توصیه من به هر دوی شما مثبت اندیشی است. گاهی لازمه در هر موقعیتی که هستین در درونتان به احساس شوهرتون هم مراجعه کنید. شما فرد پاکدامنی هستین ولی ممکنه در موقعیت و یا جایی قرار بگیرین که این صفت شما توسط افراد جامعه مورد شک قرار بگیره شوهرتون قصدش محافظت شما از این مسایل است.
شاید در شهر کوچکی هستین و در محیط اونجا پوشیدن مانتوی قرمز یا خیلی کوتاه جلب توجه زیادی میکنه و مسلما افراد واقف به ذات شما نیستن و قضاوت آنها چندان جالب نخواهد بود.
منظورم از این پرگویی اینه که چون شوهرتون هم خواننده مطلب هستن احساسات اون رو هم کمی تحلیل کنم.

سلام با تشکر از همه که جوابمو دادید و مدیر خوب همدردی راستش من خیلی مدارا و رعایت میکنم و حتی خیلی حاد نمیدونم چون شوهرم واقعا دوستم داره ولی
خب بعثی وقتا از کوره در میرم با اینکه در این یه سالو نیم صبرمو بالا بردم و سعی کردم بداخلاقی نکنم
راستش دعا کنید بتونم صبرمو بیشتر کنم تا از این مراحل سخت و دوست داشتنی در عین حال بیرون بیام و بتونم جلب اعتماد کنم و من حتی ب این مشکل
ب دید منفی مثل برخی دوستان نگاه نمیکنم و میگم شاید از عشقه زیادی باشه و ب روال درست بشه
ولی توروخدا بازم راهکار اراعه کنید مثلا اینکه چیکار کنم وقتی یه کاریو بدون قصد انحام میدم مثلا یادم میره از دم خونمون ک میرم بیرون
بهش زنگ بزنم ک میرم خونه خالم و باورش نمیشه ک یادم رفته و از کوره در میره حیف عشق بین ماست ک دعوا بشه
من چ عکس العملی نشون بدم از خودم دفاع کنم بدتر میشه

اینم بگم ک شوهر من فقط رو فامیل و مردم شهرستان من و یکم دانشگاه حساسه وگرنه تو اصفهان و فامیلا خودشون ومردم اونجا هیچ موردی نداره نمیدونم چرا
ولی خونه خودمون باید لحظه ب لحظه بزنم بهش و گیر دادن

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط talkhon

اینم بگم ک شوهر من فقط رو فامیل و مردم شهرستان من و یکم دانشگاه حساسه وگرنه تو اصفهان و فامیلا خودشون ومردم اونجا هیچ موردی نداره نمیدونم چرا
ولی خونه خودمون باید لحظه ب لحظه بزنم بهش و گیر دادن

---

با سلام
این نشان می دهد عدم شناخت کافی در ابتدا ازدواج این را برای شما و ایشون پررنگ کرده است.
به مرور با شناخت بیشتر او نسبت به شما و همچنین فامیل و آشنایان شما این بهتر می شود.
اصلا واکنش دفاعی نداشته باشید. تایید حسی او را داشته باشید

واقعا مچکر از مدیر همدردی ک دید منو نسبت ب مشکلم عوض کردی و ی مشکل قابل حل شده ولی راستش هرچی شناخت شوهرم ب فامیلم
بیشتر میشه بدتر میشه ی نگاه فامیل من براش ی کوه غیرقابل هضمه ولی پسر فامیل خودشون هرکارم کنه براش هیچه و طوری نیس
و اینکه خب شاید پسرای فامیل پدریه من واقعا اونقد ک اون فکر میکنه بد نیستن البته من همیشه اوج حجاب رو دارم
و نسبت ب مردم محل زندگیه من ی دید فوق العاده بد داره و همیشه میگه میخاد منو از اینجا نجات بده

سلام عزیزم متاسفم اما اگه شماواقعا حجاب رو و نحوه برخورد با نامحرمان رو بخوبی انجام میدی همسر شما نباید بدبین باشه اگه ایشون ادم معتقدی هست باید بدونه در قران نوشته *****بسیاری از گمانها گناه است****** یعنی انسان نباید نسبت به دیگران بدگمان باشد اگر ایشون متدینن پس بایدبه قران توجه کنند واگر نیستند پس دلیلی برای اینقدر نگران بودن روابط با نامحرم نیست و فقط تعصب بیجا و خشک است که باعث از بین رفتن محبت و صمیمیت در زندگی میشود غیرت و تعصب به اندازه مناسب لازم است از حد بیشتر شود زندان میشود
حتی بقول پدرم که میگفت اگه تو بین یه جمع مرد تنها باشی ازت خیالم راحته و این حرف ایشون باعث شد من تشویق بشم و همیشه حد و مرز خودم بدونم حتی با اینکه من رو ازاد گذاشته بودن
اما اگر همین پدرم از من میترسید و دایم سرزنش میکرد و تهمت و تحقیر میکرد معلوم نبود الان چه پیش می امد خدا رحمتش کنه*****
گاهی انسان با تشویق خیلی بهتر میتونه از عشقش نگهداری کنه تا با سوظن و تعصب بیجا

ممنون از پاسخهاتون عزیزان
شوهرم میگه مشکل من بخاطر گذشتته اخه ب گفته بعضیا پسرعموم منو دوس داشته یا فلان کس تو محل یا تو فامیل برا اینکه من با شوهرم ازدواج نکنم یکی بدشو گفته
میگه من وقتی اینارو میدونم اینجوری شدم ولی همش مال گذشتس.
حس زندایی بودن تحت کنترل رو دارم دلم میخاد عروسی کنم ازاد شم
گاهی وقتا اونقدر کنترلم میکنه ساعت زنگ و پیام چک میکنه نمیدونم ی پیام پاک کنم کلی دعوا میکنه ک تو این پیام راجب گذشتت با دوستت حرف زدی
ولی اونقدر عاشقمه و گاهی وقتا میفهمم خودش خیلی زجر میکشه غصم میشه هم من زجر میکشم هم خودش
گاهی گریه میفته و اشتباهشو میدونه
نکات مثبتش سر ب فلکه کاری هست بفکره اینده و زندگی باادب با شخصیت مهربون شوخ و خنده رو بدون کینه با پدرمادرم خوبه و ازشون ناراحت نمیشه
چهره و تیپ عالی تو دعوا شاید حرف بد بزنه ک حالا اون هیچی ولی خب این مشکلم داره
مثلا اگ گوشیشو جواب ندم بخصوص تو راه دانشکاه دعوا داریم یا مثلا با دوستم ک دوست گذشتمه باید تمام حرفامو بهش بگم یاخیلی چیزا دیگه همیشه هم با اینکه من عاشقشم
و باحجاب و اونجور ک اون میخاد و همش ابراز علاقه ولی میگه حس میکنم دلت جای دیگس ک بخدا اینطور نیس من دوسش دارم شوهرمو هرچی ازش تعریف میکنم میگه
تو خانوم دکتر میشی ولی من هیچی تو عاشق یه اقای دکتر میشی هرچی میگم عشقم من ب اندازه تو اجتماعی نیسم کاری و زرنگ نیسم تو کلی لوح تقدیر داری
وهمش نکات مثبتشو ولی تهش اگ مثلا بهش بی منظور بگم منظورمو نمیفهمی میگه هان یعنی بیسوادم تو تحصیل کرده شوهرم خیلی احساساتیه خیلی راحت گریه میکنه
خیلی راحت ابراز علاقه و خیلی رمانتیکه و حساس هردومون تو زندگی سختی کشیده ایم و من تو ی خانواده ی پایین تر از متوسط مالی بازرگ شدم فوق العاده کم خرج
فقط هزینه دانشگاهم ک تحصیل برا من اولویته همه چیزمو داره و این حتی شوهرمو حساس کرده
نکات مثب خودمم اینکه قانعم کم خرج بفکر جیبشم مهربون شیک پوش و همیشه لوندی میکنم براش بی کینه و خیلی باخانوادش خوبم و باحجب و حیا
و نکات منفیمم در عصبانیت داد دمیزنمو از نظر شوهرم اینکه احساساتم کمه کم زنگش میزنم اخه اون خیلی زنگم میزنه و اینکه در عصابنیت کنترلمو از دست میدم
و ممکنه دست درازی کنم.
حس افسردگی دارم از ی طرف این مشکلات و از طرفی دیر شدن عروسیمو سوال جوابا مردم کامل نبودن جهازم جور نشدن خونه تو اصفهانو فروش نرفتن خونمدن
نداشتن پول عروسی گرفتن اخه عقد نگرفتم.حس میکنم دختر بدبخت و زیادییم
از طرفی بابام باهام عین زیادی تو خونه رو رفتار میکنه همش میگه جمع کن برو پیرعروس شدم همه عروس شدن جر من هیچکس واسم ذوق نداره تو فامیل
حسرت لباس عروس دارم همش بغض .دلم میخاد عروسی کنم عین همه اونایی ک زودتر از عروس شدن ولی نمیشه
ببخشید زیاد شد برا کسی درد و دل نمیکنم اخه باید خودم ب شوهرم دل داری بدم و با بابام جوری رفتار کنم ک بدش نیاد بابام میخاد برام جشنم نگیره یه دونه دخترش
عین بیوه بره سر خونه زندگی تا حالا هیچ جشنی نگرفتم
کاش کسی باهام حرف میزد درکم میکرد دعاهام نمیگیره بلاتکلیفم ای خدا

فقط برای خانه رفتن عجله نکن و عروسی رو جلو ننداز تا مشکلت حل نشده

دوست عزیز
کیس شما سریعا من رو یاد یک سریال تلویزیونی انداخت که پارسال پخش می شد"همه چیز آنجاست" . یه دختر و پسر عقد کرده بودند که شوهر دقیقا مثل شوهر شما بود. اونها هم واقعا عاشقانه هم رو دوست داشتند. هرکس این سریال رو دیده باشه حتما حرف من رو تایید می کنه. و توجه به این نکته که اون دختر این مشکل رو چه جوری حل کرد.
خوش بین بودن بی جا هم اصلا خوب نیست و دردسرساز میشه. سعی کنید واقع بین باشید. این یک تعصب بیجاست و یا ریشه در بی اعتمادی به شما داره یا مشکلی در دوران کودکی یا نوجوانی همسرتون. درهرصورت بزرگترین اشتباه اینه که فکر کنین با عروسی کردن و رفتن زیر یک سقف این مشکل حل میشه. به عنوان کسی که تجربه زندگی مشترک رو داره بهتون میگم که این مسائل بعد از ازدواج بسیار شدیدتر میشه پس قویا تا نرمال شدن این وضعیت عروسی رو به دلایل مختلف عقب بیندازید و اصلا هم اشاره نکنید که به چه دلیل عروسی رو عقب میندازین و در این فاصله پیش مشاور برد. شما بسیار کم سن و سال هستین من این عشق و علاقه مابینتون رو درک میکنم ولی خواهش میکنم خودتون رو گول نزنید .این مشکل بزرگیه که باید قبل از عروسی حل بشه که البته قابل حله ولی سعی نکنید صرفا با دیدن نقاط مثبت همسرتون روی این مشکل سرپوش بگذارین که خدای نکرده اگر حل نشه میتونه اونقدر بزرگ بشه که عشقتون رو هم تحت تاثیر قرار بده.
ممکنه بعد از عروسی بگه اصلا دانشگاه نرو اصلا حق نداری سرکار بری اصلا تا سر کوچه بدون من نرو....!!!!
من با همسرم دوران عقد یک هزارم این مشکل رو نداشتم. ولی بعد از عروسی فقط بهم میگه بعد از غروب بیرون نباش! اما همین موضوع من رو آزار میده احساس میکنم محدود شدم و آزادیهام کم شده.
موفق باشید

مرسی از صحبتهاتون
شما درست میگید من خیلی کم تجربه ام نمیدونم چطور باشوهرم برخورد کنم خشونت مهربانی یا چی کدومش جواب میده
همسر من تا زمانی ک من خونشونم چون راه دوره مجبورم تا سه روز هم خونشون باشم تا هروقت یا هرجا باشم هرطوری طوری نیس چون
میگه اونجا ی شهر بزرگه و مردم منو نمیشناسن و نمیدونم اونجا کسی اشنا نیس یا اگه هستن کاری ب من ندارن تا وقتی اونجام خوبه
بخاطر همین میگم باعروسی حل میشه چون میرم اونجا..حالا نمیدونم فعلا چه کنم گل بی عیب خداست
شوهر متم عیبش اینه من خودم همیشه الگو فاطمه زهراست بدم نمیاد ک باحجب و حیا باشم ولی خب بی اعتمادیش
بحث و کنترل کردن ازارم میده.ب صحبت های مدیر همدردی هم عمل کردم و فعلا باید تا شیش ماه صبر کنم

سلام عزیزم پس اگر همسرت در مکان دیگر با رفت امدهای شما مشکل نداره خیلی مشکل اساسی نیست اما اگر همون مقدارهم خیلی بهش بها بده بدبینی پیشرفت خاهد کرد پست قبلیم رو بار دیگر بخون
در ضمن در مورد خصوصیات اخلاقیت حتما حتما حتما رو خودت کار کناینکه گاهی دست بزن داری و دادو بیداد میکنی بسیار مخرب برای زندگیست حتی اگر عشق افلاطونی باشد بعد مدتی که عشق فروکش کند خود را در زندگی نشان میدهد
حتما حتما حتما سخنرانیهای دکتر حبشی بخصوص کلید مرد ایشون و اقتدار مرد دکتر رو دانلود کن زندگیت زیر رو میشه ایشالله