اختلاف نفس گير دو تازه نفس بر سر حساسيت خانم بر روي دخالت خانواده

سلام
من چند ماهي هست كه ازدواج كردم و خانم هنوز ايران هست البته (سخت مشغول پروژه دكترا)
انشالله دوماه بعد مياد پيشم.
من خارج از كشور زندگي ميكنم و خداروشكر وضعيت زندگيم خوبه.
من و خانم نيمه سنتي-مدرن ازدواج كرديم.
يه مشكلاتي بهش خورديم كه تصميم گرفتيم با مطرح كردن اونها در همدردي بتونيم راه درست رو تشخيص بديم. من طي سالهاي زيادي كههمدردي رو دنبال كردم ميدونم كه واقعا مشاوره هاي خوبي دوستان و كارشناسان ميدهند.
مساله شماره يك) قبل ازدواج من و قبل حتي آشنايي من و خانمم ، خواهرم كه قصد خريد خونه نو داشت خونه كوچكي كه ساخته بودن رو قصد فروش داشت كه من به قيمتي كه خريدار داشت از خواهرم ميخريد ازش خريدم. وقتي خواستگاري هم رفتم به همسرم گفتم كه خونه دارم ولي چون خيلي سرم شلوغ بود فرصت نكردم خونه رو به نام خودم بكنم و همچنان به نام خواهرم هست. متاسفانه همسرم بارها سر اين مساله دعوا راه ميندازه كه چرا خونه به اسم خواهرته ، خونه شون رو تو پولشو دادي (درحالي كه من معامله كردم و مفت پول ندادم خونه خريدم)
يك نكته هم بگم كه با وجودي كه به همسرم هم گفتم اما متوجه نميشه. من به خواهرم خيلي اعتماد دارم. من تمام مخارج من براي رفتن به خارج رو خواهرم داد و حتي تو اين سالها يكبار هنوزم نگفته بهم كه اصلا بهش پس بدم. اگه اون نبود من پولي نداشتم كه بتونم به اينجا برسونم خودمو. من به همسرم ميگم ببين من هرچي دارم الان از كمك خواهرمه ولي انگار نه انگار.
خلاصه ايشون دعواهاي شديدي ميكنه كه چرا به اسم خواهرته ! درحالي كه من اصلا نتونستم برم ايران كه بخوام به اسم خودم كنم و اون دفه هم كه همش درگير مراسم بودم.

دوستان همسر من اين متن رو خواهد خوند چون من بهش گفتم اينجا افراد بي طرف نظر ميدن و ناشناس. لطفا بي طرف بگين حق با كيه !!

اينقد اذيت شدم كه ميخوام روز اول بام برسه ايران برم اين سند رو به نامم كنم.
جالبه كه خواهر من بهم زنگ ميزد كه حواست به خانمت باشه دختر خوبيه و ... اما اين خانم ما انكار خواهرم دشمن خونيش هست! ضمنا من يك خواهر دارم و يك برادر.

مساله شماره ٢: من سالهاي قبل پول ميفرستادم ايران و چون خودم حساب نداشتم به حساب خواهرم ميريختم. مشابه بالا ايران وقت نكردم برم حساب درست كنم و درگير ازدواج بودم. سر همين هم چه جنگ ها كه چرا پولهات تو حساب خواهرته . بنده خدا خواهرم واسم تا قرون آخرشو حساب ميكنه و بنده خدا مرتب حواسش هست كه سودها درست پرداخت بشه و ... حالا برم ايران روز اول تصميم گرفتم ١٠ تا حساب به نام خودم بزنم.
من همش به خانمم ميگم ببين خواهر من دزد نيست بنده خدا از چشمام بهش بيشتر اعتماددارم . باهاش بزرگ شدم،
خانم من فكر ميكنه من بايد تمام اعتمادم فقط و فقط به اون باشه.

مساله ٣: بنده خدا خواهر و برادرم كلي زحمت كشيدن بنده خداها بي منت دنبال مستاجر كه خونه رو كرايه بدن كه به نفعم بشه. تازه خونه رو هم تكميل كردن (نصب كولو و آبگومكن و ..) من به خانمم گفتم كه يه مستاجر پيدا شده . خانمم گفت من ميخوام ببينمش و گفتم وقتي اومدم ميريم ميبينم.
حالا مثل اينكه مستاجر پيداشده زودتر خواسته بره داخل و برادر من هم گفته اشكالي نداره. به من هم اطلاع دادن كه مستاجر احتمالا زودتر ميره داخل.
من اين خبر رو كه به خانمم گفتم اينقد سر و صدا كرد و خونوادم رو به دخالت متهم كرد و اينكه بايد من اول برم خونه رو ببينم و بعد اجاره بدن و چرا از من اجازه نگرفتن و من هيچكاره م و ... من بهش گفتم ببين خونواده من بنده خدا ها بي منت واسم يه كارايي كردن اينم جاي تشكرته!
بعدشم چون عصباني بودم گفتم تازه اين اموال قبل ازدواج منه ، مردم زنهاشون تو اموال بعد ازدواج اينقد دخالت نميكنن كه تو واسه اين كه قبل ازدواج خريدم ميكني! كه به دعوا كشيد...

يه نكته هم بگم : من واسه همسرم ١٠ ميليون پول فرستادم ايران كه پول توجيبيش باشه واسه اين چندماه تا بياد. بعد يك روز بهم گفت از سود اون پول واسه خودش النگو خريده. يك روز مامانشون مامانم رو ديدن و گفتن يه سري از جهيزيه خانم من رو فروخته و باهاش طلا خريده. خوب من عصباني شدم هم خانمم بهم راست نگفته (بعدا گفت ترسيدم عصباني بشي) هم اينكه اصلا كسي نظر من رو نپرسيده كه بفروشيم يا نه !
من اينو موقع بحث بالا به خانمم گفتم كه مگه اونجا شما از من اجازه گرفتين و ايشون گفت جهيزيه مال من نيست مال مامانم بوده !

مساله ٣) يك مشكل ديگه هم اينه كه خانم من فكر ميكنه مرداي ديگه خيلي با زنهاشون مهربون هستن و زنها مدير خونه هستن و ..... من هرچي بهش ميكم بابا بيا همدردي بخون تا واقعيت ها رو ببيني. من ايده آل نيستم اما خدايي به نظر خودم از خيلي ها بهترم. حالا جدا از حداقل تقيد ظاهري در خارج اهل هيچ خلاف ملافي نيستم. بهش ميگم ميدوني چقد ملت زنهاشون رو كتك ميزنن بعد ايشون جرئت داري بزن من بدتر ميزنم! ميگم بابا منظور منو بفهم نه ظاهر مطلب رو!
من درسته عصباني كه بشم كوتاه نميام ولي خودش مقصره عصبانيم ميكنه! بهش چند بار گفتم مثلا اون خونه رو ديگه بحث نكن باز مثل ديروز بحث ميكنه و عصباني ميكنه منو، البته من فحش نميدم ولي خوب مثلا بهش گفتم كه اون مال قبل ازدواج بوده و مال قبل ازدواج هم به تو ارتباطي نداره ! سر همين جمله آخر ايشون قهر كردن!
بهش ميگم تو قدر نميدوني! خدا هم قهرش خواهد اومد...
من امروز بهش گفتم ببين ماقراره خارج باشيم و من كارهامو وقتي ايران نيستم خونوادم انجام خواهند داد. و ايشون هم كه انكار با همچين چيزي نميتونن كنار بيان.
بهش ميگم ميخوام زمين بخرم و پيمانكار بگيرم با نظارت برادرم خونه بسازه ايشون ميگه نميخواد ديگه خود پيمانكار ميسازه!

من الان چندماه گذاشتم دكتراشو تموم كنه كلي هم كمكش كردم بهش ميگم خيلي نميذارن خانمشون درس بخونه ولي خوب من دارم تشويقت ميكنم واسه ٤ ماه واسش ١٠ تومان ريختم كه پول توجيبيش. وقتي از ايران اومدم همه مدارك و كارت پولم كه اونم توش ٣-٤ تومان بود رو دادم بهش .
[COLOR=rgba(0, 0, 0, 0.701961)]
[/COLOR]
من حدودا ٣٠ ساله و ايشون ٢٦ ساله هر دو دكترا هستيم.
واقعا ممنون ميشم خانمهاي متاهل تجربه ها و نظرشون رو بنويسن. قراره من جواب دوستان رو بدم خانمم بخونه.بي غرض راجع به اين مساله ها نظر بدين،
من به خانمم گفتم ببين اين بحث هايي كه ميكني تيشه به ريشه ميزنه و فقط اوقات خودت و من رو تلخ ميكني هيچ فايده هم نداره ولي تكرار ميكنه، وحشتناك به خواهرم حساسيت داره درحالي كه من اصلا نميفهمم.
اينم بگم كه خانمم جز همين بديش مشكل ديكه اي نداره و وقتايي كه نرماله خوبه ولي متاسفانه خيلي اين رفتار رو نشون ميده و من نميدونم چه كنم. به نظر من ، من يا خانواده م مقصر نيستم اونا دخالتي ندارن اصولا من آدمي نيستم كه كسي واسم تعيين تكليف كنه كه خونوادم بخوان دخالت كنن. اين مشكل حساب و سند خونه رو ايران برم درست ميكنم ولي مشكل من با تفكر خانمم هست. البته تا ببينيم نظر دوستان چيه و حق با كيه.

ببخشيد طولاني شد سپاسگزارم .

مرد حسابی زندگی قبل ازدواج تو به زنت چه ربطی داره. تقصیر خودته. رفتی نشستی تو خواستگاریت پز دادی خونه دارم پول دارم تو حساب و ... به زنت چه ربطی داشت.

البته زنت از این به بعد حق داره که فقط ازت انتظار!! داشته باشه مسایل مالیتون مستقل تر باشه. اما بهرحال به برادر و خواهرت یا شخص دیگه نیاز هست که مباشرت تو ایران باشه
خانمت زن با سیاستی نیست که از حالا شروع کرده به این دعواها. اگر بود میذاشت پاش برسه اونور، خیلی نرم و ملو و با محبت همه چیز رو یکی یکی ردیف میکرد جوری که خودتم نفهمی چی شد که بجای حساب خواهرت الان پول رو میریزی به حساب خواهرش

خودتم آدم زرنگی نیستی
اگر میخوای بشینی با حرف و مثال به زنت بفهمونی تو آدم خوبی هستی و ایشون باید قدر دان باشه، بدون که این تو کله زنها نمیره.
کمتر حرف بزن بیشتر عمل کن.
نه لازمه بگی مردم زنهاشون را میزنن نه لزومی داره ماهی 2.5 میلیون پول تو جیبی بدی.

البته من هم مثل تو ساده بودم دو سه بار ازدواج کنی جدا بشی یواش یواش یه چیزهایی تازه دستگیرت میشه ;)

سلام اول یه تجربه شخصی بگمدوساله ازدواج کردم خونه همسرم هم دقیقا بخاطر اینکه شوهرم وقتش نداشته قبل ازدواج هنوز به نام مادرشه مادرش خیلی زن خوبیه خیلی اسرار داشت نام رو منتقل کنه ولی همسرم وقت نداشت اما من همون دوران عقد یک بار بهش گفتم به نام خودت بزنی بهتره با اینکه میدونم خونه مال خودته شوهرم پیگیر نشد و الانم که دو ساله ازدواج کردیم دوسه بار دیگه گفتم ولی بازهم ....حالا دلیلش:به ایشون گفتم یقین دارم این خونه مال شماست و مادرت از چشمام بیشتر اطمینان دارم ولی خدایی نکرده مرگ ومیره اومدیم مادرت فوت کردحالا باید انحصار وراثت بشه از خاهراتم که مطمینم میدونن این خونه مال تو ولی ایا از دامادا و یا بچهاشونم یقین داری البته همشون ادمای خوبین ولی به هرحالسری که درد نمیکنه نباید با دستمال بست
شما بهتره یه وکالت به خاهرت بدی تا برات به نام خودت یه حساب باز کنه و حتما از راهایی که میشه غیر حضوری خونه رو به نام خودت بزنی
اما خانم شما باید بدونه سر اینچیزای الکی نباید ارامش خودتون رو از بین ببرن ادم پول خونه ماشین درمیاره تا ارامش پیدا کنه نه اینکه ارمشش رو حرمتهارو از دست بده تا خونه ماشین بدست بیاره
به خانومتون توصیه میکنم برای یه زندگیه عالی سخنرانیهای دکتر حبشی بخصوص کلید مرد ایشون وسخنرانی در کارگاه دانشگاه مشهد رو حتما حتما دانلود کنین و گوش بدین شما هم کلید زن ایشون رو
هیچ وقت نذارین حرمتها از بین بره یعنی چیکه تو بزنی منم میزنم ؟؟؟؟؟و
هردو محترمانه برخورد کنین
و یادتون باشه هرگز هرگز تحت هیچ شرایطی به خاطر نفرسوم یا چیز سوم زندگیتون رو خراب نکنین
ادما تا چیزی رو دارن قدر نمیدونن همین که از دست میره میفهمن

آقاي كاوه
مرسي
والا به نظرم زندگي مهم تر از اونيه كه بخوام چند بار ....
من به يه اصل معتقدم تا وقتي اختلاف بين زن و شوهر بين خودشونه بايد جنگيد تا درستش كرد.
بعدش هم خانم من ظاهر خوبي داره مومن هست وقتايي كه خوش اخلاقه مهربونه خونه داره و اگه اين حساسيت هاش نبود ايده آل بود واسم.
من دوستش دارم فقط از خدا ميخوام كمك كنه اين حساسيت هاش از بين بره
از نظراتت ممنونم كاوه

ستاره خانوم متشكرم
راستش من چندوقت ديگه مي م ايران اين حساب و سند رو درست ميكنم اما مشكل من تفكرشه. خونواده من همش خوبيشو ميگن ولي اون متوجه نميشه. همش حساسيت داره رو خونوادم. چيكار كنه كه اين حساسيتش از بين بره؟!

سلام
چقدر دارم میبنیم این مشکل با خواهر شور داره شایع میشه.من فکر میکنم طرز فکر هارو باید تغیر داد.بالاخرههرکسی خواهر یا برادر داره.اگر فرضا برادر ایشون کاری ازش بخواد ایشون انجام نمیدن؟
به نظرم هیچ کسی تحت هیچ شرایطی نیاید توی رابطه خواهر وبرادری دخالت کنه و همینطور بالعکس

اینو هم شما باید مدیریت کنی. یعنی کاری کنی که همین حساسیت کوچیک هم از بین بره.

ودر ضمن خاتم شماهم باید سیاست داشته باشه و بدونه با دعوا کردن فقط اعصاب خورد میشه.شما که بالاخره میای این کارو انجام میدی

خانم شما اگر محبت کنه و همین حرفارو با محبت بگه شما بیشتر درکش میکنید.باید بدونه که بادعوا چیزی حل نمیشه.

بعضی ها نمیدونم چرا کمک رو دخالت محسوب میکنند!

این و خیلی کارهای دیگه ریشه خوبی ها و کمک ها و محبت های خانوادگی نسبت بهم رو میخشکونه ... مداومت به اونجور کارها آخرش میشه انزوا و تنهایی .... و رنجی که درپی اون هست روان آدم رو بی اونکه بدونه برای چیه آزار میده.خصیصه اصلی انسان اجتماعی بودنشه....

بنظر من بنشینید و باهم در مورد این ایجاد کننده های تعارض بویژه در زمینه دخالت خانواده رو دقیق و روشن برای هم تشریح کنید از دید یکدیگر ... و درآخر توافق کنید...

البته ممکنه تبصره هایی هم بعد اضافه بشه :311:

انعطاف پذیری رو همه جای زندگی باید لحاظ کرد...

به هرحال خانومتون این حساسیت هارو داره نمیشه هم با چهارتا پست ما و سرزنش شما خوب بشه حساسیت هاش خیلیم عجیبو فرای باور نیست اما خب یکم تشدید شده است
دلش میخواد رابطه داشته باشه با خانوادتون امامیخواد اساس و رشته های زندگیش دست خودش باشه
اون خواهر شماست شما یه عمره پیشش بودید بهش مطمینید اون که تازه وارده اونقدر اطمینان
نداره میترسه خب باید باهم کنار بیاید مثلا شما بگو من این نگرانیت واسه زندگی میفهمم ممنونتم باشه من سند از خواهرم میگیرم به نام خودم میزنم شماهم درک کن که من از راه دور نمیتونم ساختمان بسازم باید برادرم روی کارها نظارت داشته باشه

ببینید باید باهم معامله کنید با گفتگو اون از یچیزا کوتاه بیاد شماهم از یچیزا نکه هی بگید توتفکرت خرابه خواهرم خوبه برادرم گله باید برای احساس خطر اونم احترام قایل باشید یواش یواش اطمیناش به خانوادتون جلب کنید وقتی بخواید همیشه ازشون طرفداری کنید با توجه به شخصیت کمی لجباز خانوم گلتون اونم جبهه میگیره خودشو جدا میدونه واز اونا دوری میکنه شما باید روابط بسازید با ارامش نشونش بدید که تو خیلی برام مهمی مرسی که برای زندگیمون فکر میکنی من نظرت اجرا میکنم و توی مسایل مالی مستقل تر عمل میکنم اونم وقتی برخورد مناسب خانوادتون رو ببینه نرم میشه

سلام

الف / شما خیلی ایده آل و رو دارید بازی می کنید.
منم فکر می کردم زندگی مشترک اصلش و درستش همینه.

تجربه ی سالها همدردی خوندن و زندگی اطرافیان را دیدن و ... بهم نشون داد که اینقدر رو بازی کردن نتیجه ی خوبی نمی ده و حتی گاهی نتیجه برعکس می شه. سیاست و درایت خیلی مهمه. مخصوصا که نگاه و درک خانمها و آقایون از موضوعات واحد، گاهی تفاوتهای زیادی داره. هیچ وقت دو نفر نمی تونن یک موضوع را شبیه هم ببینند و حس کنند.
موضوع یک روح در دو جسم و نیمه گمشده و ... فقط در حد رمنس باقی بمونه کافیه. در زندگی واقعیتون یک حدی از تعادل را باید رعایت کنید که هم خواسته های همسرتون تامین بشه و هم هویت مستقل و اراده و کنترل شما به زندگی شخصیتون زیر سوال نره.

شما تا ریز حساب دوران تحصیلتون را هم به ایشون پس دادید (گذشته ها را نشستی تا یک ریال آخر براش حساب کردی)، ایشون می ره جهیزیه می فروشه حتی به شما اجازه که هیچ، خبر هم نمی ده!!

داشتی فکر می کردی که یه زمینی بخری و بعد یه پیمانگاری پیدا کنی که بدی بسازه و برادرت هم ناظرش بشه ...
تو فکرت برنامه ریزی می کردی، خانم را برای چی آوردی وسط پروژه ؟؟؟؟؟ حتی تا مرحله فروش آپارتمانها را بهش گفتی که قراره چطور بشه !!!


ب / اول باید مرزهای اشتراکتون مشخص بشه.
همسرتون می خوان سنتی با شما زندگی کنند یا مدرن؟ مهریه می خواد یا اشتراک حساب و اموال و ...
خدا را می خواد یا خرما؟
اگر مهریه می خواد و نفقه و زندگی ایرانی-اسلامی (منظورم مطابق قوانین کشور)، پس این که حساب شما به نام کی هست و پولهاتون کجا می ره به خودتون مربوطه.
اگر می خواد در زندگی از الان به بعد همراه و شریک و همقدم و همسفر شما باشه، از اینجا به بعد می تونید حساب کتابها و ... را مشترک کنید.

ج / از طرفی نگرانیهای ایشون به جاست. از الان به بعد حضور همسرتون و اگر خواهرتون متاهل هست، همسر ایشون اختلافات و فاصله هایی را بین شما ایجاد می کنه که بتدریج این شکاف بیشتر و بیشتر می شه. نفر اول زندگی شما می شه همسرت، نفر اول زندگی ایشون، همسرش.

دو نفر توی این گروه چهار نفره هستند که هیچ نسبتی با هم ندارند و با رشته شما و خواهرتون، منافعشون به هم گره خورده. حفظ تعادل این وسط خیلی سخت می شه. پس مجبورید یه حدودی را رعایت کنید. یه جایی ممکنه خواهرتون بین شما و مصالح زندگیش و بچه هاش، مجبور بشه اونطرف را انتخاب کنه. پس تا به اون مراحل نرسیده "حساب حساب کاکا برادر" را عملی کنید. حساب و کتابهاتون را از خواهرتون جدا کنید که بعدها اختلافات باعث نشه، خواهر برادریتون خراب بشه. ولی این کار را با نظر شخصی خودتون و به تنهایی انجام بدید. نذارید این حس به خواهر و خانواده تون منتقل بشه که همسرتون داره شما را ازشون می گیره. این به نفع خود همسرتون هست، اگر حواسش باشه. بهتره دخالت نکنه.

د/ بدهیهاتون را به خواهرتون بدید. اگر چه ارزش معنوی کار ایشون خیلی بیشتر از ارزش مادیش بوده، اما پرداخت بدهیتون قدردانی از بخشی از زحمات ایشونه. الان که تواناییش را دارید بهتره جبران کنید. با این اخلاق همسر شما، بعیده اگر روزی ایشون نیاز داشته باشه بتونید جبران کنید. بهتره الان بدهیشون را بدین.

ه/ حالا ما هر چی بخواهیم اینجا بنویسیم باید دست و دلمون بلرزه که نکنه خانمتون بخونه و دعوا بشه. چطوری بنویسیم که بین یه زوج را به هم نزنیم.
اینم باز بخاطر زیادی رو بازی کردن شماست !!
آخه این همه تو همدردی گفتن و مدیر هم توصیه می کنه دو نفری (با همسرتون) از سایت مشاوره نگیرید !

با سلام
چندین معیار اساسی هنگام ازدواج ضرورت دارد که بین زن و شوهر همگن و متناسب باشد و بقیه موارد بعد از شروع زندگی قابل تغییرات هست.
یکی از مهمترین مسائل که قبل از ازدواج باید تناسبش ثابت شود تقسیم وظایف و مسئولیت اصلی منزل هست.

اینکه نفقه با کیست؟
تصمیم گیری اقتصادی نهایتا به امضاء کی می رسد.
کی مشاوره می دهد.
کی مجری هست
و به طور کلی وظایف زن و شوهر به چه نحوی تقسیم می شود.


به طور کلی اگر بر اساس عرف ایران و قانون ایران و شرع اسلام ازدواج کرده اید، یعنی مهریه تعیین کردید، نفقه با شماست و مسکن با شماست و مسائل اقتصادی و کار با شماست. پس باید وظیفه تصمیم گیری و اختیار در این مورد هم با شما باشد. و همسرتان صرفا می توانند پیشنهادهایی را به شما بدهند و پذیرش یا رد آنها با شماست.

تا همین جا هم ایشون خیلی زیاد پیشروی کرده اند. و تداخل نقش پیش آمده هست.
باید حیطه تصمیم گیری و فعالیت زن و شوهر مشخص باشد و صرفا در مشورت و همراهی می توانند پیشنهادهایی را بدهند.

شما به خاطر مسئولیت و وظیفه ای که در مسائل مالی به گردن دارید، اختیارش را هم طبیعتا دارید و ایشون برای اینکه زندگی را حفظ کنند باید به این مهم متعهد و پایبند باشند. در غیر اینصورت با میزان تحریک پذیری و عصبانیت که شما دارید، امکان کمی دارد زندگی با همین روش پیش برود . حتی اگر شما حساب بانکی باز کنید و منزل را به نام خودتون بزنید، اما در دل عاطفه اتان نسبت به این خانم پایمال می شود و به مرور ترس طلاق عاطفی و خدایی نکرده طلاق قانونی متصور هست.
معمولا متاسفانه در خانواده هایی که تداخل نقش پیش می آید اصطکاکهای فراوان و فرسایشی ایجاد می شود و زمینه آرامش و خوشخبتی را مرتب و مستمر کاهش می دهد.

شما وظیفه اتان تامین همسرتان از نظر مسائل مالی و اقتصادی هست. اما جزئیاتش با شماست نه با همسرتان و مداخله ایشون و اعمال فشار ایشون زندگی شما را متزلزل می کند حتی اگر شما حرفهای ایشون را گوش کنید و عمل کنید.

با عرض سلام و احترام.


واقعا حرفهای اقای کاوه ،خانم شیدا و مدیر همدردی عالی بودن. بنوبه خودم ازشون تشکر میکنم.


دوست عزیز بهتره بنای اول رو درست بزارین تا احتمالا کج پیش نرین وقتی با اصرار خانمت انقدر تحت تاثیر قرار میگیرین که اولین کاری رو که می خاین انجام بدین بنام کردن هست یعنی اینکه همسرم عزیزم من تحت فشار که قرار بگیرم حتما کار مورد نظرتو انجام میدم !!! بعد از مدتی وقتی خانمتون رو اینجوری اموزش دادین خودتون گلایه مند میشین که چرا همسر من من رو تحت فشار قرار میده!!!! چون خانمتون کم کم یاد میگیرند که چجوری با این شیوه به مقاصدشون برسن.

و قسمت بد داستان اینجاست که خود خانمها از مردی که اینجوری عمل میکنن زده میشن!!!!! داستان قشنگی نیست نه برای شما نه خود همسرتون



بقیه نکات رو هم که خ عالی دوستان گفتن.

سلام
نظر شخصی خودم رو میگم...
.
اونطور که توضیح دادین با وجود اینکه تحصیلات عالیه دارین ولی هنوز فلسفه ازدواج و زندگی مشترک رو درک نکردین و مسائل مالی و روابط بین فردی (علی الخصوص بعد اقتصادی) شدیدا زندگی شما رو تحت تاثیر قرار داده.
.
چند عامل جداگانه میتونه این شرایط رو بوجود آورده باشه.
اول اینکه خانم شما با این رفتارش میخاد که به اصطلاح گربه رو دم حجله بکشه و از ابتدا سعی در کنترل مالی و روابط خانوادگی و اجتماعی شما داشته باشه که با انفعال های شما که کمی توضیح دادین موفق هم بوده.
دومین احتمال اینه که با وجودی که شما ازدواج کردین ولی از همدیگه فاصله دارین و این دوری میتونه این تناقضات و درگیری ها و سوء تفاهم ها رو ایجاد کنه.
سوم اینکه شما از ویژگی های شخصیتی خودتون چیزی نگفتین شاید تیپ فکری همسر شما طوری هست که مرد ایده آل زندگیش رو یک مرد مقتدر و مستقل از هر بابت (علی الخصوص مالی) و مهربان و از همسر مشورت بگیر و ... خوشش میاد و میبینه که افسار امور مالیتون رو میدین دست خواهر یا برادرتون شما رو فردی کم توان و غیر مستقل حساب میکنن و باعث ایجاد تنش و حساست در همسرتون میشه.
.
مدیر همدردی و خانم شیدا به نکته های خوبی اشاره کردن. فقط میتونم توصیه کنم که زیاد در برابر خواسته های همسرتون منفعل نباشین و در برخی موارد حتی نیازی به ارائه توضیح و دلیل منطقی برای تصمیم هاتون نباید داشته باشین و حتی با وجود نظر مخالف حرف آخر رو مرد خونه باید بزنه. (لطفا دقت کنین که نه همیشه ، فقط تو موارد کاملا خاص ).
.
متاسفانه ریشه برخی مشکلات زندگی مدرن و امروزی برمیگرده به تداخل و یا جابجایی وظایف و اختیارات زن و مرد در زندگی مشترک. یک تاپیک مرتبط با این تداخل وظایف : شوهرم بی عرضه است و به درد هیچ کاری نمی خوره. چیکار کنم؟

خب من حق رو هم به خانومتون می دم و هم به شما. ولی هر دوتون نیاز به درک عمیق تری نسبت به یک سری مسائل دارین.
خونواده همسر من هم مثل خونواده شما هستن و تقریبا حساب کتاباشون با هم قاطی پاتیه! و این اصلا اوضاعی نیست که برای هیچ زنی دوست داشتنی باشه. منتها این وضعیت اصلا نیازی ب داد و بی داد نداره و یک مقدار مدیریت نیازه. اولین و بزرگترین اشتباه خانم شما این مسئله ست.
راستش من هیچ وقت سر این مسائل بحثی نکردم و فقط اجازه دادم مرور زمان خیلی چیزها رو یادم بده و یاد بگیرم چطور میشه با این مسئله بهتر برخورد کرد. چند تا نکته هست که باید در این خصوص بهشون اشاره کنم.
1) من تا قبل اینکه خونواده همسرم رو از نزدیک ندیدم نمی تونستم این حالت هایی که شما می گین که به خواهرتون اعتماد دارین رو واقعا لمس کنم. مسلما من اگه بگم همسرم حجم بالای حقوقش رو قبل از هر اقدامی میده به مادرش و مادرش تند تند به نام خودش حساب باز می کنه برای هر خانمی غیر قابل هضمه! ولی من از نزدیک با روحیاتشون آشنا شدم و فهمیدم مادرشوهر من با اینکه حسابگری فوق العاده بالایی داره ولی بزرگترین دغدغه زندگیش بچه هاش هستن و تا زمانی که ما بخوایم عروسی بگیریم این پول ها کمکی میشه برای خرید یه خونه بهتر.این واقعا مسئله ای نیست که شما از همسرتون انتظار داشته باشین با روابط دور بهش اشراف داشته باشن. پس می تونیم بهشون بابت نگرانی ها حق بدیم. و اما وظیفه خود ایشونه که روی این مسائل شناخت عمیق تر و با درایت تری بدست بیارن. و صحبت ها و توجیه های شما به هیچ عنوان کمک کننده نخواهد بود.
2) مسئله بعدی که باید مد نظر داشته باشید اینه که به هر حال شما نیاز به یک زندگی مستقل تر دارین و به مرور زمان باید حساب و کتاب هاتون از نظر مالی مشخص بشه. این یک مسئله بدیهیه و در واقع نیاز اساسی زندگی شما هست. بنابراین باید کم کم توی این مسیر قدم هاتون رو برداین. این هم چیزی نیست که بخواد سرش برای کسی دلخوری یا توقعی ایجاد بشه. خیلی نرم و آرووم قدم هاتون رو بردارین.
3) هر زندگی مشترکی نیاز به یک مدیر مالی داره. این کاملا توافقیه که زن یا مرد به عنوان مدیر مسائل مالی انتخاب بشن. این مسئله باید حتی قبل از عقد تعیین بشه. لطفا این مدیر رو تعیین کنید. ببینید کدومتون بهتر از پس مدیریت مسائل بر میاین.
4) همسر من یه استراتژی بسیار جالبی داره که با حرفها و کارهاش بهم ثابت میکنه که فرد اول زندگیش منم و به خوبی این رو توی مسائل مالی هم نشون میده. چطوری؟ مثلا یک بنی داشت برای خرید مرغ و گوشت و خب کاملا طبیعی بوده که تا قبل از ازدواج این بن ها رو مادرشوهرم استفاده کنه و این بار هم مادرشوهرم ازش خواست که همسرم سریعا گفت اینا مال خانوممه! راستش منم شوکه شدم چون ما الان تو دوره عقدیم و نیازی بهشون نداریم. ولی خب این رفتارش به من حس خیلییییی خوبی داد و خودم بهش گفتم که جلوی مادرت این طوری صحبت نکن ما که نیازی بهشون نداریم. انشاالله بعد از عروسی دیگه خودمون استفاده می کنیم.می بینید عمل پخته همسرم یه عکس العمل پخته هم جواب می گیره. بنابراین این به عهده شماست که اعتمادهای این چنینی رو در همسرتون تقویت کنین.
5) به این جمله ها نگاهی بندازین:
بهش ميگم ميدوني چقد ملت زنهاشون رو كتك ميزنن.
بهش ميگم خيلي نميذارن خانمشون درس بخونه.
واسه ٤ ماه واسش ١٠ تومان ريختم كه پول توجيبيش. وقتي از ايران اومدم همه مدارك و كارت پولم كه اونم توش ٣-٤ تومان بود رو دادم بهش .
اگر همسر من چنین جملاتی بهم می گفت مطمئنا جوابی بهتر از اونچه شما شنیدید، نمی شنید! شما یک فرد تحصیل کرده جامعه هستین و ازتون انتظار نمیره خودتون رو با بدترین مشکلات یک جامعه مقایسه کنید و تازه منتی باشه بر سر همسرتون! لطفا از خودتون هم مناسب شان خودتون انتظار داشته باشید. الان واقعا چند درصد از مردان روی زن هاشون دست بلند می کنن؟ و واقعا چند درصدشون توی قشرهای تحصیل کرده ان؟ اینکه شما توی یک سایت مشاوره کلکسیونی از مشکلات رو می خونین دلیل بر این نیست که درصد بالایی از جامعه این مشکلات رو دارن!
البته قبول دارم که وقتی زیاد به اینجا سر بزنید و همیشه توی صفحه اول لیست مشکلات رو ردیف ببینید توی ذهنیت و روحیاتتون ممکنه تاثیر منفی بذاره. خود من هم گاهی بعضی رفتارای آقایون رو می خونم با خودم فکر می کنم اگه همسرم اینطوری کرد حتما باهاش فلان رفتارو می کنم!! بعد یهو به خودم میام و میگم معلومه با خودت چی میگی؟! همسر به این خوبی!
6) من واسه همسرم ١٠ ميليون پول فرستادم ايران كه پول توجيبيش باشه واسه اين چندماه تا بياد. بعد يك روز بهم گفت از سود اون پول واسه خودش النگو خريده
این جمله رو در جایگاه یک ویژگی مثبت تعریف کردین یا منفی؟ من از این جمله یک ویژگی از خانومتون رو برداشت می کنم. اینکه ایشون اهل ولخرجی نیستن و یک مبلغی رو یکهو به باد نمی دن بلکه براش برنامه ریزی دارن. حالا به نظرم بد نیست که از این مسئله در جهت بهبود شرایط زندگیتون استفاده کنین. دیگه پیدا کردن راه هاش با شما.
7) یک روز مامانشون مامانم رو ديدن و گفتن يه سري از جهيزيه خانم من رو فروخته و باهاش طلا خريده.ا
لبته درست گفتن که جهیزیه متعلق به مادرشون هست و ایشون حقی نسبت بهش نداشتن. ولی راستش من متوجه نشدم که مادرزن شما اصلا چرا این قضیه رو مطرح کردن؟! یعنی اصلا هدفشون از این صحبت رو متوجه نشدم!دیگه اینکه شما که می خواید از ایران برین وسایل خونه به چه کارتون میاد؟ جا به جاییش براتون پر هزینه و پر دردسر تموم میشه.

در نهایت امیدوارم صحبت هام برای هیچ کدومتون این جنبه رو پیدا نکنه که به هم بگین دیدی حق با من بود! از شما تحصیل کرده های جامعه انتظار میره با کمک هم و یادگیری یه سری نکات توانایی ها تون رو به رخ ما بکشین.

سلام دوست عزيز

من وهمسرم هم سالهاست كه در خارج از كشور زندگي ميكنيم وكاملا شرايط شما وهمسرتون رو درك ميكنم. ما هم مثل شما در گير مسائل ومشكلات رفع و رجوع مسائل مالي وخريد منزل واجاره اون هستيم.

جالب اينجاست كه همسر من باجناقشون رو به عنوان امين خودشون قبول دارند وهميشه عنوان ميكنند كه به ايشون از چشمشون هم بيشتر اعتماد دارند.

اما
اونچه كه مسلمه اينه كه حساب حسابه كاكا برادر

با أين حال كه همسرم هميشه به خاطر اعتمادي كه دارند ميخواستند از بعضي مسائل راحت بگذرند اما من اجازه ندادم چون ما به عنوان مسلمان اعتقاد داريم كه يكي از دستورا ت اسلام أين هست كه در موقع معامله يا قرض دادن پول حتما نوشته يا سندي داشته باشيد. براي همين خيلي راحت يه وكالتنامه كاري تنظيم كرديم تا شوهر خواهرم تمام معاملات وكارهاي بانكي رو به اسم خودمون ثبت كنند اينجوري هم هميشه ممنون ايشون هستيم وهم نگراني براي خودمون ومهمتر از همه همسرمون إيجاد نكرده ايم.

براتون ارزوي بهترينها رو در زندگي ميكنم