به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 25
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 30 آذر 94 [ 02:54]
    تاریخ عضویت
    1394-5-20
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    375
    سطح
    7
    Points: 375, Level: 7
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    7

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    شوهرم بی عرضه است و به درد هیچ کاری نمی خوره. چیکار کنم؟

    من 12 ساله که ازدواج کردم. زمان ازدواج همسرم دانشجوی سال آخر یکی از بهترین دانشگاههای ایران بود و من فکر می کردم کسی که تحصیلات خوب داشته باشه می تونه آدم موفقی هم باشه.

    ازدواج ما کاملا یه ازدواج سنتی بود و بدون آشنایی و شناخت. نه من از ارتباط با آقایون چیزی می دونستم و نه اون در مورد روحیات خانمها. ولی از همون روزی که وارد زندگی من شد دیدم اون صلابت لازم رو نداره و نمی تونه جلوی دیگران بایسته و از من دفاع کنه در حالیکه هدف اصلی من برای ازدواج پیدا کردن یک تکیه گاه و حامی بود که در خانواده پرجمعیت خودم این امکان رو نداشتم و یکی از دلایلم برای ازدواج فرار از مشکلات خانواده بود.

    اون خیلی آدم ساده و ساکتی هست همه اش تو خودشه و انگار روحش اصلا توی این دنیا نیست. اولین روز آشنایی ما به من گفت که آدم کم حرفی هست ولی من اینو نشونه بدی نمی دونستم ولی بعدها فهمیدم که چقدر بد هست این مساله.
    تو خونه کلا اون آشپزی می کنه و معمولا کارای آماده کردن دخترم برای مدرسه و غذا گذاشتن و رسیدگی به تکالیف و بازی با اون رو تا حدودی انجام می ده و دخترم هم خیلی بهش وابسته هست ولی زمانی که با شخص سومی رو در رو میشه رفتارش خیلی ناشیانه و مثل بچه هاست. نمی تونه درست تصمیم بگیره که چه حرفی رو چه وقت بزنه یا چه عکس العملی انجام بده واسه همین ترجیح می ده خیلی تو جمع نباشه.

    بخاطر طعنه و کنایه های مادرشوهرم و رفتار دوگانه اش با ما و بچه های دیگه اش، با خانواده اش قطع رابطه کردیم ولی می دونم که دوست داره باهاشون ارتباط داشته باشه ولی از ترس رفتار من این کار رو نمی کنه یا مخفیانه ارتباط داره باهاشون.

    اون مدتها بیکار بود، درآمد کافی نداشتیم خیلی وقتها اجاره خونه و ... رو به موقع نمی داد و همیشه درگیر مسایل مالی بودیم که سالها به طول انجامید تا اینکه بعد از 10 سال خونه و ماشین خوب خریدیم.

    الان کوچکترین کاری رو هم که بهش بدم درست نمی تونه انجام بده چون حواسش به کار نیست، مدارکش رو گم می کنه، کارهایی رو که باید انجام بده فراموش می کنه، حوصله درست لباس پوشیدن و نظافت شخصی هم نداره. هیچ کس براش مهم نیست توی این دنیا. من می ترسم این بی خیالی و بی عرضه بودنش آینده دخترم رو هم تباه کنه.

    نمی دونم چیکار کنم!

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 28 اسفند 94 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1394-5-13
    نوشته ها
    333
    امتیاز
    8,314
    سطح
    61
    Points: 8,314, Level: 61
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 136
    Overall activity: 29.0%
    دستاوردها:
    Social5000 Experience PointsTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    1,080

    تشکرشده 814 در 264 پست

    Rep Power
    82
    Array
    سلام خانومی
    منکه میگم به هیچ وجه بی خیال و بی عرضه نیست ...امیدوارم هیچوقت اینجور حرف هارو تو روش نگفته باشید( سرکوفت زدن و سرزنش کردن)

    اونهمه کار انجام میده و از عهدش برمیاد مخصوصا برای دخترتون که خیلی از آقایون بلد نیستن یا وقتشو ندارن....پس فرد بی عرضه و بی مهارتی نیست...
    حالا اینکه با افراد جدید و محیط جدید کمی اونطور که میگین عمل میکنه ...درون اون مطمئنا غوغاست خودش اشراف به مسائلش داره و چون کم حرفه احساسات درونشو بروز نمیده - شاید کم رو باشه ... با یک روانشناس مشورت کنید حتما ...روی مهارت های ارتباطیش کار بشه بهبود پیدا میکنه...نگران نباشید ... خانومی وقت این نیست که شما خسته بشید وقت اینه که ابتدا همینطور که هستن قبولشون داشته باشید (از سرزنش و ناله کردن دست بردارید) و مثل یک همراه خوب بهش کمک کنید از راه درست... همسرتون فردی توانمند هستن منتها شما سعی کنید اعتماد به نفسش رو بالاببرید ...و ببینید که چکارهایی که میتونه انجام بده اون موقع باید نگران این باشین که دیگران چشمش نزنن!!

    زندگی رو اینقدر سخت نگیرید افراد درونگرا و برون گرا هرکدوم خوبیها و نواقصی دارند...

    دنیای آدم های ساده و بی آلایش خیلی زیباست اما همه این رو نمی بینند...

    موفق باشید
    ویرایش توسط یاس پاییزی : دوشنبه 23 شهریور 94 در ساعت 21:25

  3. 6 کاربر از پست مفید یاس پاییزی تشکرکرده اند .

    fahimeh.a (سه شنبه 25 خرداد 95), sety (دوشنبه 23 شهریور 94), کمال (دوشنبه 23 شهریور 94), آی تک (دوشنبه 23 شهریور 94), اقای نجار (سه شنبه 24 شهریور 94), ستاره زیبا (دوشنبه 23 شهریور 94)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 30 آذر 94 [ 02:54]
    تاریخ عضویت
    1394-5-20
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    375
    سطح
    7
    Points: 375, Level: 7
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    7

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من اون اوایل خیلی سعی می کردم بهش روحیه بدم و ازش تعریف کنم ولی دیدم تاثیری نداره زیاد روی اون و متاسفانه خیلی وقتها با هم سر همین بی مسئولیتی هاش با هم مشاجره می کنیم و هروقت با هم مشاجره می کنیم اونقدر عصبانی می شم که هر حرف بد و توهین و فحشی که به ذهنم میاد به خودش و خانواده اش می گم . اون اوایل موقع مشاجره اونم جوابم رو می داد و توهین و ناسزا به من و خانواده ام می گفت در جواب من ولی اخیرا دیگه بی خیال شده و هربار من بهش حرف بدی می زنم اصلا جوابی نمیده یا یه دلیلی میاره که خودش رو تبرئه کنه و خیلی کم پیش میاد که جواب بده چون وضع بدتر میشه.
    همیشه احساس می کنم کسی اونو آدم حساب نمی کنه و خودش همیشه می گه "منو با مردهای دیگه مقایسه می کنی همش ولی من 20 سال سرم تو درس و کتاب بوده و از روابط اجتماعی چیزی حالیم نیست" در حالیکه هیچکدوم از خواهر برادراش مثل اون نیستند. تازه بنظرم اون منو با زنهای دیگه مقایسه می کنه و همه اش می گه تو اصلا آشپزی نمی کنی یا مثل خانمهای دیگه کار نمی کنی بیرون.

    متاسفانه توی این 12 سال من هیچ چیزی از این زندگی به دست نیاوردم در حالیکه من مجبورش کردم تا بعد از فوت پدرش (که قبل از ازدواج ما بود) درسش رو تموم کنه، مراسم عروسی ساده بگیره، سربازیش رو معاف بشه و فوق لیسانس بگیره و برادرم برای کار جایی معرفیش کرد و توی همه کارها بهش مشاوره دادم که پولش رو روی طلا سرمایه گذاری کنه و بعد تونست با همون سرمایه گذاری که با فکر و اصرار من و قناعت من در زندگی بوده خونه بخره.

    هر کسی که می بینتش می گه چه شوهر آروم و مظلومی داری و از این که اینهمه مظلوم نمایی می کنه و حتی خانواده ام هم طرفدارشن لجم می گیره. اون آخه اصلا توجهی به من نداره و دوستم نداره، نه محبتی نه نوازشی. همش باید من ازش گدایی محبت کنم. وقتی مریض می شم اصلا واسش مهم نیست مگه من اصرار کنم تا منو ببره دکتر. اگه خانواده اش، خانواده من یا حتی تو خیابون کسی به من توهینی کنه جوابش رو نمیده. اصلا حواسش به من نیست و انگار من وجود ندارم اصلا.

    وقتی ازش میپرسم چرا به من توجه نمی کنی یا چرا بیرون که میری لباس مرتب و تمیز نمی پوشی میگه اونقدر درگیری های ذهنی و کاری دارم که حواسم نیست به چیزای دیگه و نمی تونم در آن واحد به چندتا چیز فکر کنم یه بار هم می گفت اینقدر توی دعوا به من حرف بد زدی تو این 10 -12 سال که دیگه احساسی برام نمونده در حالیکه از همون اول هم احساسی نسبت به من نداشت و احساس می کنم اونم بدتر از من افسرده هست. تنها دلیلی که تا حالا باهاش موندم که خودش هم می دونه اینه که خانواده ام در صورت جدایی منو حمایت نمی کنن و مجبورم با ندونم کاری هاش بسازم هر وقت هم میگم بیا جدا بشیم می گه "تو صلاحیت بزرگ کردن دخترمون رو به تنهایی نداری چون عصبی هستی و حوصله اش رو نداری و اون به هر دوی ما نیاز داره وگرنه منم دوست ندارم باهات زندگی کنم" در حالیکه بخاطر زیبایی و چهره جذابی که دارم همه مردها چشمشون دنبال من هست ولی من تا حالا کوچکترین خطایی در زندگی نداشتم و به همسرم وفادار موندم و حتی فکر خیانت رو نکردم در حالیکه می دونم اگه جدا بشم خیلی بهتر از اون رو می تونم پیدا کنم که هم دوستم داشته باشه هم پول و ثروت بیشتری داشته باشه و هم فهمیده باشه.

    تا حالا برای حل مشکل چند بار مشاور هم رفتم. هروقت هم من تنها رفتم پیش مشاور با خصوصیاتی که ازش گفتم اول بهم گفتن ازش جدا بشم ولی فقط کافیه اون 1 جلسه پیش مشاور بره و مظلوم نمایی کنه فوری مشاور نظرش عوض میشه و میگه باید روابط اجتماعی یاد بگیرین و مهارتهای زندگی!

    من متاسفانه آدم خیلی خیلی حساسی هستم و نکته سنج و برعکس من شوهرم در ظاهر خیلی بیخیال و با eq یا هوش اجتماعی پایین (اینو خودش می گه در حالیکه iq و هوش خیلی خوبی داره)

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 31 خرداد 97 [ 13:31]
    تاریخ عضویت
    1394-3-20
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    2,360
    سطح
    29
    Points: 2,360, Level: 29
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 90
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 10 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    از نظر همسرم من هم مثل شوهر شما هستم
    من هم تحصیلات خوبی دارم، یک کار ثابت و 2 کار پاره وقت دارم ، درآمدم نسبتا خوبه (به طور متوسط ماهی 8 تومن)،تمام وقت آزادم ماله خانوادست و از ساعت 6 بعد از ظهر و پنج شنبه و جمعه به طور کامل در اختیارشونم. حداقل 50 درصد کارای خونه رو انجام میدم. از نظر خودم روابط اجتماعیم خوبه،زندگی رو اصلا سخت نمی گیریم,عقیده من اینه که آدمها برای لذت بردن از زندگیشون آفریده شدن، وقتی دعوامون میشه همسرم از خونسردی من بیشتر عصبانی میشه،تا الان به همسرم بی احترامی نکردم، نهایت احترام ممکن رو هم به خانوادشون میذارم، اتفاقا هر وقت هم مشکلی پیش میاد طرفدار من هستن
    اما از نظر همسرم تنبل و بی عرضه هستم
    بعد از 5 سال زندگی مشترک هنوز نفهمیدم که خواسته ایشون از زندگی چیه
    همسرم وسواس شدید داره و فوقالعاده آدم کمالگرایی هست.یه بار هم که به روانشناس مراجعه کردیم مشخص شد که وسواس اوردرینگ داره.ولی خودش قبول نداره
    شاید همسر شما هم مشکل خاصی نداره فقط باید باهاش مدارا کنید ،کمی محبتتون رو بهش بیشتر کنید،
    خود من وقتی همسرم کوچکترین محبتی بهم میکنه مثل اینه که دنیا رو بهم دادن، وقتی بهم کم توجهی میکنه من هم اصلا حوصله رسیدن به خودم و مرتب بودن رو ندارم و برعکس
    خواهرم همه رفتارها دوطرفه هست
    سعی کنید سرگرمی های مشترک پیدا کنید
    برای علایق شخصی خودتون وقت بزارید به همسرتون هم همینطور
    و آخر اینکه بدونید که بعضی چیزها رو نمیشه تغییر داد و به جای تلاش بیهوده سعی کنید که به شرایط خودتون رو وفق بدید
    مثلا همسر من وسواس داره و حاضر به درمان نیست ،چنان به خوش فشار می آورد که شبها از کمردرد و دست درد نمیتونست بخابه و صبح ها واسه سر کار رفتن واسش مشکل پیش میومد،اوایل سعی میکردم باهاش مقابله کنم ولی از وقتی با این موضوع کنار اومدم و تو کارهاش بیشتر کمکش کردم اوضاعش بهتر شده.

  6. 2 کاربر از پست مفید ehsan59 تشکرکرده اند .

    مهرااد (جمعه 27 شهریور 94), ستاره زیبا (سه شنبه 24 شهریور 94)

  7. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 تیر 95 [ 13:22]
    تاریخ عضویت
    1388-9-08
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    5,095
    سطح
    45
    Points: 5,095, Level: 45
    Level completed: 73%, Points required for next Level: 55
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    9

    تشکرشده 57 در 19 پست

    Rep Power
    0
    Array
    معمولا افراد دروان گرا و کم اعتماد به نفس در مواجهه با افراد برون گرا و پرخاشگر (طبق گفته خودتان) به موضع انفعال می روند.
    دلم برای شوهرتون سوخت.

  8. 2 کاربر از پست مفید lonely10 تشکرکرده اند .

    مهرااد (جمعه 27 شهریور 94), ستاره زیبا (سه شنبه 24 شهریور 94)

  9. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 29 تیر 97 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1394-4-09
    نوشته ها
    138
    امتیاز
    4,330
    سطح
    41
    Points: 4,330, Level: 41
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    77

    تشکرشده 116 در 61 پست

    Rep Power
    27
    Array
    اولا ک اک iqپایینی داشت در بهترین دانشگاه ایران تحصیل نمیکرد ثانیا اصلا بی عرضه و بی محبت نیست از توجهی ک ب دخترتون داره مشخصه ک خیلی هم با محبته ولی درونش بالفعله ک متاسفانه شما نتونستین فعالش کنین
    یکی از اشتباهاتتون ک تو این تاپیک ب چشم میخوره اینه ک با خانوادش قطع رابطه کردین و اون مخفیانه این کارو میکنه و از ترس شما میترسه رابطه برقرار کنه
    ببینید خانم من حدود 3 الی 4 ماهه ک با خانوادم قطع رابطه کردم و شوهرم مسبب بود و اون این چیزو میخاد و ازدن موقع از شوهرم متنفر شدم باهاش خوبم ولی ب ظاهر اون برای زندگیمون خیلی زحمت میکشه و همه جوره هوامو داره پول و ثروت هم داره اما اگ قصر طلا هم برام بزاره جبران کمبود حضور خانوادم تو زندگمیم داغونم کرده ب طوری ک بیشتر وقتا گریه میکنم البته دور از چشش
    این رو گفتم ک بدونید شوهر شمام در عذابه من نمیدونم اون چ خانواده ای داره ولی اگ واقعن میخایید جایی تو دلش باز کنین برای ارتباط با خانوادش پیش قدم شین هر چند کم و کمرنگ خیلی تو روحیه اش تاثیر میزاره آخه با توصیفاتی ک گفتین ب نظر یکم هم افسردگی داره
    در ضمن شوهر شما اصلا هم مظلوم نمایی نمیکنه واقعن مظلومه ک شما آشپزی نمیکنین یچه داری نمیکنین تازه فحش خانوادشم میدین و جواب نمیده باید یه چند مدل از اون شوهرا ببینید ک چطور ب خانواده هاشون حساسن شوهر خودم ک اگر خدای نکرده فقط ب این مسعله اشاره کنم ک بر سر مبارک خاندادش ابرویی هست باید فاتحه زندگیمو بخونم
    خانم محترم قدر شوهر خوبتو بدون اون فقط مهارت های ارتباطی اش کمه ک اونم شما باید کمکش کنین همونطور ک یادش دادین چطور پول جمع کنه و خونه و ماشین بخره خب یادش بدین چطور با دیگران ارتباط برقرار کنه و اعتماد ب نفسشو ببره بالا. به هر حال اگ همسر و زندگیتون رو دوس دارین باید در این زمینه تلاش کنین
    موفق و موید باشید

  10. 2 کاربر از پست مفید masamasa تشکرکرده اند .

    مهرااد (جمعه 27 شهریور 94), شمیم الزهرا (چهارشنبه 25 شهریور 94)

  11. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 25 مهر 94 [ 20:51]
    تاریخ عضویت
    1394-1-26
    نوشته ها
    249
    امتیاز
    2,867
    سطح
    32
    Points: 2,867, Level: 32
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 327 در 165 پست

    Rep Power
    50
    Array
    اول بگو دوسش داری؟اره یا نه

  12. #8
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    شوهرت شاید کمی خجالتی یا درون گرا بوده
    اما با رفتارهای شما در طی این دوازده سال تمام اعتماد به نفس و جراتش را از دست داده و یه آدم ترسو و مضطرب و نگران شده که هیچ کاری از دستش برنمی آد.

    چون دائم نگران این هست که این دفعه با چی می خوای بزنی تو سرش و تحقیرش کنی.
    هر کاری می کنه با ترس و دلهره از شماست.

    اگه می خوای درست بشه، رفتارت را باهاش درست کن. بهش احترام بذار. تحقیرش نکن.

    شما چرا آشپزی و بچه داری بلد نیستی؟
    تو این دوازده سال چرا یاد نگرفتی؟

    وقتی دوازده سال بزنی تو سر یک نفر
    وقتی مادر و خانواده اش را بایکوت کنی
    وقتی عصبانی می شی به شوهرت و خانواده اش توهین می کنی
    وقتی همه کارهای خونه با خودشه
    وقتی بهش می گی من طلاق بگیرم می دونم یه شوهر بهتر گیرم می آد (یه سر به تاپیکهای "خواستگار مناسب ندارم" بزنید یه کم راهنمایی بدین )
    وقتی این همه توهین و تحقیر و آزار و اذیتش کنی

    چیزی ازش نمی مونه. می شه یه مرده متحرک.

    خودت کردی .........
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : سه شنبه 24 شهریور 94 در ساعت 19:49

  13. 6 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    fahimeh.a (سه شنبه 25 خرداد 95), mahasty (سه شنبه 24 شهریور 94), کمال (چهارشنبه 25 شهریور 94), گیسو کمند (چهارشنبه 25 شهریور 94), مهرااد (جمعه 27 شهریور 94), اقای نجار (سه شنبه 24 شهریور 94)

  14. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 19 آذر 95 [ 01:34]
    تاریخ عضویت
    1392-8-23
    نوشته ها
    503
    امتیاز
    6,319
    سطح
    51
    Points: 6,319, Level: 51
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    405

    تشکرشده 1,144 در 414 پست

    Rep Power
    77
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط sety نمایش پست ها
    هربار من بهش حرف بدی می زنم اصلا جوابی نمیده یا یه دلیلی میاره که خودش رو تبرئه کنه و خیلی کم پیش میاد که جواب بده چون وضع بدتر میشه.
    همیشه احساس می کنم کسی اونو آدم حساب نمی کنه در حالیکه هیچکدوم از خواهر برادراش مثل اون نیستند. تازه بنظرم اون منو با زنهای دیگه مقایسه می کنه و همه اش می گه تو اصلا آشپزی نمی کنی یا مثل خانمهای دیگه کار نمی کنی بیرون.

    متاسفانه توی این 12 سال من هیچ چیزی از این زندگی به دست نیاوردم در حالیکه من مجبورش کردم تا...

    هر کسی که می بینتش می گه چه شوهر آروم و مظلومی داری و از این که اینهمه مظلوم نمایی می کنه و حتی خانواده ام هم طرفدارشن لجم می گیره. اون آخه اصلا توجهی به من نداره و دوستم نداره، نه محبتی نه نوازشی. همش باید من ازش گدایی محبت کنم. وقتی مریض می شم اصلا واسش مهم نیست مگه من اصرار کنم تا منو ببره دکتر. اگه خانواده اش، خانواده من یا حتی تو خیابون کسی به من توهینی کنه جوابش رو نمیده. اصلا حواسش به من نیست و انگار من وجود ندارم اصلا.

    وقتی ازش میپرسم چرا به من توجه نمی کنی یا چرا بیرون که میری لباس مرتب و تمیز نمی پوشی میگه اونقدر درگیری های ذهنی و کاری دارم که حواسم نیست به چیزای دیگه و نمی تونم در آن واحد به چندتا چیز فکر کنم یه بار هم می گفت اینقدر توی دعوا به من حرف بد زدی تو این 10 -12 سال که دیگه احساسی برام نمونده در حالیکه از همون اول هم احساسی نسبت به من نداشت و احساس می کنم اونم بدتر از من افسرده هست. تنها دلیلی که تا حالا باهاش موندم که خودش هم می دونه اینه که خانواده ام در صورت جدایی منو حمایت نمی کنن و مجبورم با ندونم کاری هاش بسازم هر وقت هم میگم بیا جدا بشیم می گه "تو صلاحیت بزرگ کردن دخترمون رو به تنهایی نداری چون عصبی هستی و حوصله اش رو نداری و اون به هر دوی ما نیاز داره وگرنه منم دوست ندارم باهات زندگی کنم" در حالیکه بخاطر زیبایی و چهره جذابی که دارم همه مردها چشمشون دنبال من هست ولی من تا حالا کوچکترین خطایی در زندگی نداشتم و به همسرم وفادار موندم و حتی فکر خیانت رو نکردم در حالیکه می دونم اگه جدا بشم خیلی بهتر از اون رو می تونم پیدا کنم که هم دوستم داشته باشه هم پول و ثروت بیشتری داشته باشه و هم فهمیده باشه.

    تا حالا برای حل مشکل چند بار مشاور هم رفتم. هروقت هم من تنها رفتم پیش مشاور با خصوصیاتی که ازش گفتم اول بهم گفتن ازش جدا بشم ولی فقط کافیه اون 1 جلسه پیش مشاور بره و مظلوم نمایی کنه فوری مشاور نظرش عوض میشه و میگه باید روابط اجتماعی یاد بگیرین و مهارتهای زندگی!

    من متاسفانه آدم خیلی خیلی حساسی هستم و نکته سنج و برعکس من شوهرم در ظاهر خیلی بیخیال و با eq یا هوش اجتماعی پایین (اینو خودش می گه در حالیکه iq و هوش خیلی خوبی داره)

    خب شما که چنین فرشته‌ای هستید چرا با این موجود بی عرضه و به درد نخور موندید. یه تنه هم که رفتید به قاضی و گفت ازش جدا بشید. میشه بگید واقعا چرا موندید؟!

    انتظار دارید چیکار کنه این "آقا"؟

  15. 2 کاربر از پست مفید mahasty تشکرکرده اند .

    مهرااد (جمعه 27 شهریور 94), شیدا. (چهارشنبه 25 شهریور 94)

  16. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 تیر 96 [ 08:10]
    تاریخ عضویت
    1393-6-06
    نوشته ها
    199
    امتیاز
    5,221
    سطح
    46
    Points: 5,221, Level: 46
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 129
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    149

    تشکرشده 449 در 170 پست

    Rep Power
    49
    Array
    متاسفانه در زندگی شما جای زن و مرد عوض شده.شما روحیه زنانه ندارید و مردتون اقتدار و مردونگی.قبلا هم دیدیم که این زندگیها اولش خیلی خوبه ولی به مرور زن خسته میشه و قاطی میکنه.حالا شما هر چی بگید آقاتون فرشتس و مظلومه و خوبه فک نکنم تاثیری کنه.
    به نظرم تو این زندگیا مرد باید اجازه بده زن به کارای زنونش یرسه و فقط کمک حال باشه و زن اجازه بده مردش مرد باشه.
    وقتی این توازن به هم میخوره زندگی به هم میریزه.
    به نظرم تساوی حقوق زن و مرد اشتباهه بلکه باید برابری باشه.

  17. 4 کاربر از پست مفید Mr DaNi تشکرکرده اند .

    گیسو کمند (چهارشنبه 25 شهریور 94), مهرااد (جمعه 27 شهریور 94), شیدا. (چهارشنبه 25 شهریور 94), شمیم الزهرا (چهارشنبه 25 شهریور 94)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: چهارشنبه 14 تیر 96, 19:57
  2. استفاده از سایت همسریابی برای آشنایی و ازدواج درست هست
    توسط شمیم بهار در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: پنجشنبه 14 فروردین 93, 17:30
  3. پاسخ ها: 37
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 فروردین 93, 16:14
  4. پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 شهریور 91, 23:34
  5. پسری که دنبال تصاویر جنسی تو نت هست ممکنه مشکل درست کنه برای اطرافیانش؟
    توسط بهار.زندگی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: جمعه 12 اسفند 90, 15:20

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:53 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.