بهانه گیری بداخلاقی های شوهرم

شوهرم شغلش جوریه که 2هفته سرکاره 2 هفته خونه است. 2هفته ای که پیش هم هستیم بیشتر باهم بحث و دعوا داریم چون سر هر موضوع کوچیکی ایراد و بهانه میگیره و خواسته هاشو با ناراحتی و دعوا دادو فریاد میگه، همه ناراحتیا و فشارهایی که از جاها و آدمای دیگه یا هر مسئله ای توی خونه یا بیرون داره جمع میکنه و یکدفعه با نهایت عصبانیت سرم خالی میکنه.
خیلی باهاش صحبت کردم و گفتم هر چیزی که باعث ناراحتی و رنجت میشه یکی یکی و با آرامش بهم بگو تا بتونم کمکت کنم.
میگه مشکل من فقط و فقط سرکار رفتن توه و ازم میخواد که کارم کنار بذارم ولی متأسفانه مشکل ما فقط این نیست چون من چند ماه مرخصی داشتم و تو خونه بودم وحتی ایام تعطیل که پیش هم هستیم بیشتر باهم دعوا داریم. بخاطر همین من میترسم کارم کنار بذارم، میترسم مشکلاتمون بدتر بشه.
هر راهی برای این مدتی که تو خونه هست پیش پاش میذارم که خودش رو سرگرم کنه قبول نمیکنه.
دیگه نمیدونم باید چیکار کنم!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط صبحگاه

شوهرم شغلش جوریه که 2هفته سرکاره 2 هفته خونه است. 2هفته ای که پیش هم هستیم بیشتر باهم بحث و دعوا داریم چون سر هر موضوع کوچیکی ایراد و بهانه میگیره و خواسته هاشو با ناراحتی و دعوا دادو فریاد میگه، همه ناراحتیا و فشارهایی که از جاها و آدمای دیگه یا هر مسئله ای توی خونه یا بیرون داره جمع میکنه و یکدفعه با نهایت عصبانیت سرم خالی میکنه.
خیلی باهاش صحبت کردم و گفتم هر چیزی که باعث ناراحتی و رنجت میشه یکی یکی و با آرامش بهم بگو تا بتونم کمکت کنم.
میگه مشکل من فقط و فقط سرکار رفتن توه و ازم میخواد که کارم کنار بذارم ولی متأسفانه مشکل ما فقط این نیست چون من چند ماه مرخصی داشتم و تو خونه بودم وحتی ایام تعطیل که پیش هم هستیم بیشتر باهم دعوا داریم. بخاطر همین من میترسم کارم کنار بذارم، میترسم مشکلاتمون بدتر بشه.
هر راهی برای این مدتی که تو خونه هست پیش پاش میذارم که خودش رو سرگرم کنه قبول نمیکنه.
دیگه نمیدونم باید چیکار کنم!

---

---------------------------------------------------------------------------
سلام دوست عزيزم
شايد باور نكني ولي مشكلت رو كاملا درك مي كنم.چون شوهر منهم زود عصباني ميشه مخصوصا اگه از دست يكي ديگه برنجه.خب بهش بگو سر كار رفتن تو چه مشكلي براش پيش مياره؟ منم سر كار ميرم ولي سعي مي كنم كه مشكلات زياد خونه نباشه كه عصباني بشه.ميدونم كه تو هم تمام سعي ات رو مي كني.وقتي آرومه توضيح بده كه كار كردن تو ميتونه براي آيندتون مفيد باشه.نميدونم چرا بيشتر مرداي امروزي اينقدر زود جوش ميارن.بخدا واسه هيچكي اعصاب نمونده من خودم هميشه توي استرس هستم كه الان شوهرم باز از يك چيزي و يك كسي عصباني ميشه و سر من خالي ميكنه.ببين يك راهكاري كه براي من مفيد بوده اين هست كه وقتي عصباني هست و غر ميزنه تو ساكت باش و كم كم حرفاش رو تاييد كن.شوهر من ميگه وقتي من عصباني هستم و از دست يكي عاصي تو بايد طرف من رو بگيري اينطوري من يكم از عصبانيتم كم ميشه. حالا خوبه شوهرت 2 هفته نيست تا غر غر هاشو بشوني :97:ببين به نظرم تنها كاري كه ميتوني بكني اين هست كه سعي كني امكان عصبانيتش رو توي خونه كمتر كني مثلا ببين از بي نظمي شكايت داره يا آماده نبودن غذا يا چيزاي ديگه. كاري كن كه فكر نكنه تو كارت رو بيشتر از اون و زندگيت دوست داري. فرزند دارين؟حالا فكرش رو بكن من با كار بيرون كه بشتر از 10 ساعت توي روزه و دو تا بچه با فاصله سني 2 سال چقدر وضعم سخت تر از تو هست.اگه شوهرت همراهيت بكنه از اين دم كردني هايي كه ارامش بخش هست بهش بده.اونروز كه شوهر من عصباني بود و از شوهر خواهرم بد ميگفت و ... ميدوني چيكار كردم هر چي گفت من آروم حرفاش رو گوش دادم اخرش هم گفتم كه تو راست ميگي حق با تو هست تو اعصاب و انرژي خودت رو خراب نكن ولش كن و از اين حرفا.انگار از بالاي كوه افتاد زمين اونقدر اروم شد كه خودم هم تعجب كردم خيلي تجربه خوبي بود امتحانش ضرري نداره. اگه مشكلي نداشته باشي روزايي كه سر كار هستي بگو بره پيش خانواده خودش يا عضور گروهي بشه و بره كوه يا باشگاه.

عزیزم، خوبه که حوصله کنی و این لینک ها رو بخونی، اغلبش نوشته های مدیر پرتجربه همدردی است:

http://www.hamdardi.net/thread-12372.html

http://www.hamdardi.net/thread-33822.html

http://www.hamdardi.net/thread-1262.html

http://www.hamdardi.net/thread-3525.html


این هم بخشی از نوشته های یکی از کاربران خوب تالار به نام "آنی" است که بخش هایی از آن را برایت برجسته کرده ام :

نقل قول:

---

حقیقت دارد که تمامی ما کارهایی را انجام می دهیم که بهترین نتیجه را برایمان داشته باشد. شاید شما همسری داشته باشید که به هنگام عصبانیت فریاد می زند و ناسزا می گوید . در این صورت همسر شما از خشم کلامی به عنوان ابزاری استفاده می کند تا شرایط را تحت کنترل خود در آورد و شما را در بحث خاموش کند. واضح است که او یاد گرفته که داد و فریاد کردن مساوی است با سکوت و خاموشی طرف مقابل ، از این رو همین روش را ادامه می دهد.

شما بهتر است هنگامی که او عصبانی نیست با وی صحبت کنید . در ضمن می توانید با مراجعه به مشاور و کسب کمک ، مهارت های ارتباطی بیشتری کسب کنید.


متوقف ساختن خشم


اولین قدم در شکستن یک عادت آن است که بدانیم مبتلا به عادت هستیم. ما اغلب بدین خاطر به سرعت عصبانی می شویم چون به شرایط استرس آفرین ، سریع پاسخ می دهیم.

یکی از تکنیک های مؤثر در توقف خشم این است که هنگام آرامش ، به تجزیه و تحلیل برنامه های منطقی تر برای شرایط مشابه در آینده بپردازیم.

یکی دیگر از تکنیک های مؤثر آن است که از قبل برای موقعیت هایی که استرس آفرین هستند خودمان را آماده کنیم. اگر می دانیم که رئیس ما به خاطر اشتباه ما سرمان داد خواهد کشید ، از قبل فکر می کنیم که چگونه آرام و دور از عصبانیت بمانیم. این برنامه ریزی شامل افکار ما، روش های مختلف رهاسازی و حتی بهترین راه فرار از موقعیت پر استرس در اسرع وقت است. طرح برنامه قبل از وقوع موقعیت به ما این امکان را می دهد که بر افکار خود تمرکز داشته باشیم و اجازه ندهیم که خشم چون گذشته تسلط خود را بر زندگی ما داشته باشد.

---

:72::72::72:

با سلام

به تالار همدردی خوش آمدی


از شما تقاضا می کنم ویژگیهای مثبت همسرتون را هم بنویسید و ویژگیهای مثبت و منفی خودتون را .... همچنین بگویید تا حالا چه قلقهایی از همسرتون بدست آوردید ؟

سلام دوست خوبم
یک سوال.
شما اگر سر کار نرید دو هفته ای که همسرتون منزل نیست براتون بیشتر سخت نمیشه؟ تنهایی بیشتر اذیتتون نمی کنه؟
می تونید این مورد را به همسرتون بگید.

و اینکه من این لینک را از لینکهایی که بچه های اینجا معرفی کردند یه کمیش را گوش دادم. خیلی خوب بود. اینکه با چه لحنی صحبت کنیم. البته نمی دونم در مورد شوهر فرق داره یا نه. ولی مثلا یه جاییش اشاره داشت که وقتی یه شخصی عصبانی هست باید با لحن بالغانه باهاش صحبت کنی و گرنه اگر با لحن والد یا کودک درون صحبت کنی بدتر شخص عصبانی، تند تر می شود.
خواستی این لینک را گوش کن:
http://radio.shabanali.com/neg19.mp3

ویژگیهای خوب همسرم: دلسوز و بامحبته، تعجبمم از اینه که چرا با این قلب مهربونش اینقد پرخاشگر و عصبی میشه. به اعتقادات مذهبیش خیلی پایبنده مخصوصاً حلال و حروم که برام بی نهایت مهمه ولی متأسفانه بعضی وقتا خیلی متعصب و خشک میشه که به نظرم این خلاف اسلام هم هست. من رو خیلی دوست داره و ابراز علاقه هم میکنه. پایبند به زن و زندگی هست.
ویژگیهای مثبت و منفی خودم: مهربون و بامحبتم - منم مثل همسرم پایبند به اعتقادات مذهبی هستم- مسئولیت پذیرم- نهایت سعی و تلاشم رو برای جلب رضایت همسرم دارم- بعضی وقتا زودرنجم - بخاطر تمام مشکلاتی که توی 6 سال زندگی مشترک از شوهرم و خانواده اش مخصوصاً توی دوران بارداری کشیدم صبرم کم شده .
قلق همسرم اینه که روی مسائل زناشویی خیلی حساسه و راحت بگم میلش خیلی زیاده منم اصلاً کوتاهی نمیکنم ، لباسهای جذاب براش میپوشم، براش آرایش میکنم شاید باورتون نشه حتی براش میرقصم، بعضی وقتا خودم طرفش رفتم. همه اینها بخاطر این بود که راضی باشه ولی متأسفانه 99درصد از من درمورد این مسائل راضی نیست و حتی بیشتر سر این موضوع عصبانی و پرخاشگر میشه و کارایی رو که براش انجام دادم انکار میکنه.
بارها ازش پرسیدم خوب چه جوری دوست داری باشم و سعی میکنم که دفعه بعد همونطور باشم و لی بازم ناراضیه. یه مشکلی که هست اون دوست داره روزانه چند بار و یا هرروز رابطه داشته باشیم که این امکانش برای من نیست.
من حتی ساعاتی که توخونه هستم بیشتر برای اون و بچه م وقت میذارم که کار رو مزاحم زندگی ندونه.
از تنهاییم تو 2 هفته ای که نیست میگم ولی راضی نمیشه و بازم میگه باید کارت رو کنار بذاری ولی مشکل من با کنار گذاشتن کارم حل نمیشه چون اون حتی توی حرف زدن با من و طرح مشکلات و خواسته هایی که از من داره خوب برخورد نمیکنه و فکر میکنه با عصبانیت و داد وفریاد مسائل حل میشه.

سلام دوست عزیز ممنون از اینکه توجه کردی. ولی شوهر من خیلی عجیب و غریب تر از این حرفاست. هرکس باهاش برخورد میکنه متوجه رفتارای عجیبش میشه . من هرجوری باهاش حرف میزنم یا حتی بعضی اوقات سکوت میکنم اون یه چیزی تو حرفای من پیدا میکنه و دوباره یه ناراحتی جدید درست میکنه . اون همش در حال نارضایتی و ناشکری و ناراحتیه، فکر کنم خیلی خوشش میاد از اینکه تو این حالت بمونه. حتی همدردی هم که باهاش میکنم بازم فرقی نمیکنه . همیشه به من میگفت تنها مشکل زندگی ما قهر توه، منم سعی کردم و دیگه اصلاً قهر نمیکنم حتی برای یک ساعت . حالا دیگه هر روز بهانه گیری میکنه که مشکل زندگی ما کار توه . راستش رو بخوای منم نمیتونم دیگه ریسک کنم و کارم رو کنار بذارم، چه تضمینی هست که شوهر من اخلاقش خوب بشه و دیگه بهانه گیری نکنه.خیلی وقتا با خودم میگم کاش شوهر من مذهبی نبود ولی خوش اخلاق بود. چون با خوش اخلاقی میشه اون رو به اعتقادات پایبند کرد.
شاید باورتون نشه ولی خیلی وقتا دنبال یه حرفا یا کارایی هستم که اون رو خوشحال کنه ولی متأسفانه جواب عکس میگیرم .
من واقعاً از این زندگی خسته و کلافه شدم دیگه نمیدونم باید چیکار کنم؟!

سلام عزیزم
میگین شوهرتون مذهبی هستن و به خیلی از اصول مذهبی پایبند. میتونین از همین موضوع استفاده کنین. احادیث خیییلی زیادی درباره اخلاق خوش و صبور بودن و به خصوص خوش اخلاقی با همسر هست که میتونین به یه روشی بهشون گوشزد کنین. مستقیم یا غیر مستقیم.

در مورد کار کردن شما دقیقا چه مشکلی دارن؟ توضیح ندادن تا حالا؟
شاید اون دو هفته ای که تو خونه هستن ولی شما سر کارین حس بدی بهشون دست میده که من تو خونه نشسته م و خانومم کار میکنه.
یا شاید کلا با محیط کارش ما مشکل دارن. اینو خودتون بهتر میتونین متوجه بشین.

کلا غیر از مسئله کار، سر چه موضوع دیگه ای عصبانی میشن؟

سلام دوست عزیز ممنون که به مشکلم اهمیت دادی.
راستش شوهر من مذهبی هست ولی بیشتر اونجاهایی که به نفعشه و خیلی جاها دین رو بد براش جا انداختن مثلاً همین که زن باید به حرف شوهرش گوش بده درصورتی که روایت درستش از پیامبر(ص) است که می فرمایند: زن باید به حرف منطقی شوهرش گوش بده.
درمورد کارکردن من مشکلش اینه که میگه من 2هفته نیستم وقتی میام خونه میخوام همش خونه باشی، شاید باورتون نشه منم دوست دارم پیشش باشم تا دلتنگیهای 2هفته نبودنش جبران بشه ولی از اخلاقش میترسم چون من 9ماه مرخصی گرفتم و کاملاً تو خونه بودم ولی شرایطمون بدتر از بدتر شد میتونم بگم جهنم شد.
یا حتی روزهایی که من خونه هستم و تعطیلم با اینکه نهایت سعیمو میکنم که پیشش باشم و بهش برسم ولی بداخلاق تر میشه منم دقیقاً به همین دلیل نمیتونم کارم رو کنار بذارم.
من مطمئنم بهانه گیریهای اون فقط و فقط بخاطر تو خونه بودنه . مردها یه روزم که تو خونه هستن آدمو کلافه میکنن چه برسه به 2 هفته! هر راهی هم بهش میگم که خودشو سرگرم کنه گوش نمیده مثلاً گفتم برو باشگاه ورزشی یا روزا برو مغازه پیش پدرت یا خودت یه مغازه راه بنداز منم کمکت میکنم هیچ فایده ای نداره.
حتی گفتم تو مغازه رو راه بنداز منم چند ماه مرخصی میگیرم تا تو کارت حسابی راه بیفته بعد کارای حسابداری مغازه رو من توی خونه انجام میدم درکنارش کلاس ورزشی و هنری هم میرم، خوب که کارت راه افتاد من کارم رو کنار میذارم و به تو کمک میدم البته کارام رو توی خونه انجام میدم، میگه باشه ولی فایده ای نداره تا حالا که هیچ کاری نکرده و فقط غر میزنه.

با سلام

کار و شغل همسرت چیه ؟

بچه هم دارید؟

در زمان انتخاب با این خصوصیاتش آشنا بودید ؟

از همان ابتدای ازدواج همینطور بوده ؟

مدرکش نسبت به شما چطوره ؟

آیا به شما تا حالا واکنشی نشون داده که نشانده دهنده احساس خود کم بینی در مقابل شما باشه ؟

خودشو با کس یا کسانی مقایسه می کنه ؟ اگر پاسخ مثبت هست با چطور افرادی و چی میگه ؟

همسرم کارمند شرکت نفته
یه دختر 2 ساله دارم.
نه اصلاً نمیدونستم این خصوصیات اخلاقی روداره. دقیقاً برخلاف ظاهرش که آرومه.
بله متأسفانه ازهمون دوران عقد بهانه گیر و پرخشگر- البته اون موقع فقط بر سر تلفن دعوام میکرد که چرا گوشیتو جواب ندادی؟ چرا دیر جواب دادی؟ چرا میگی خوابم میاد و ... البته یادآور بشم که خیلی زیاد تلفن میزد و هر بار کمتر از نیم ساعت صحبت نمیکرد و بعضی وقتا با من دعوا میکرد که چرا حرفی برای گفتن نداری؟
همسرم کارشناسی ارشدit و من کارشناسی معارف اسلامی.
دقیقاً یادم نیست ولی اعتماد به نفس پایینی داره و چقدر من باهاش حرف زدم که یکمی بهتر شده.
بله خودشو با تمام مردایی که هرشب تو خونه شون و پیش خانواده شون هستن مقایسه میکنه.

همسرم کارمند شرکت نفته
یه دختر 2 ساله دارم.
نه اصلاً نمیدونستم این خصوصیات اخلاقی روداره. دقیقاً برخلاف ظاهرش که آرومه.
بله متأسفانه ازهمون دوران عقد بهانه گیر و پرخشگر- البته اون موقع فقط بر سر تلفن دعوام میکرد که چرا گوشیتو جواب ندادی؟ چرا دیر جواب دادی؟ چرا میگی خوابم میاد و ... البته یادآور بشم که خیلی زیاد تلفن میزد و هر بار کمتر از نیم ساعت صحبت نمیکرد و بعضی وقتا با من دعوا میکرد که چرا حرفی برای گفتن نداری؟
همسرم کارشناسی ارشدit و من کارشناسی معارف اسلامی.
دقیقاً یادم نیست ولی اعتماد به نفس پایینی داره و چقدر من باهاش حرف زدم که یکمی بهتر شده.
بله خودشو با تمام مردایی که هرشب تو خونه شون و پیش خانواده شون هستن مقایسه میکنه.

در این مقایسه ها چه چیزی را بیشتر تکرار میکنه ؟ خود را کمتر می بینه ؟

نسبت به شما چطوره ، آیا شما را قوی می بینه ؟

شما در مدیریت مسائل زندگی چقدر نقش دارید ؟ تا چه حد امورات در دست شما هست ؟

تو مقایسه خودش با دیگران خودش رو کمتر نمیبینه همش میگه خوش به حال مردایی که هرشب خونه شون هستن و پیش خونواده شون. ولی بعضی وقتا به من میگه تو خیلی راحت میتونی با دیگران رابطه برقرار کنی و دوست بشی چون خودش اصلاً اینطور نیست و هیچ دوستی نداره چون به قول مادرش ملاکهای سختی برای انتخاب دوست براش گذاشتن بخاطر همین از همون دوران کودکی نتونسته با کسی دوست بشه. یا نمونه دیگه ای که بینمون پیش اومده وقتی هست که دعوامون میشه آخه بعضی مواقعی که دعوامون شدید میشه اون گریه میکنه ولی من نه بخاطر همین بهم میگه تو خیلی مغروری که دلت به رحم نمیاد.یعنی دوست داره منم گریه کنم.
راستش شوهر من روحیه خیلی حساسی داره به چند جهت یکی بخاطر اینکه اولین فرزند خانواده است و بعد از 2 فرزند سقط شده به دنیا اومده، یکی بخاطر اینکه تک پسر خانواده است و علت دیگه ش اینکه 4 تا خواهر داره، منظورم اینه که با 4 تا خواهر بزرگ شده که اونا هم روحیات حساسی دارن ومن فکر میکنم که روحیه حساس اونم به همین چند دلیله. اینکه میگم حساسه بخاطر اینه که از هر چیزی زود ناراحت میشه یا از هر موضوع، پیشامد یاحتی تعریف ساده هم یه نکته ای برای ناراحت شدن پیدا میکنه.
من خیلی سعی میکنم توی مسائل تصمیم نهایی رو اون بگیره ولی اون همیشه بهم میگه تورئیسی وقتی هم بهش میگم خوب چه موضوعی پیش اومده که بهم اینطوری میگی جوابی نداره بده تازه من مواردی رو هم که تصمیم نهایی رو اون میگیره بهش یادآوری میکنم ولی بازم میگه تو رئیسی.
از نظر خودم من فقط درمورد برخی از مسائل جزئی تصمیم گیری میکنم وگرنه تصمیمات بزرگ و اساسی با اونه.