با ناسازگاری همسرم چه کنم خسته شدم
سلام
با زندگی من کم و بیش آشنا هستید الان 30 سالمه و همسرم 34 ساله
7 سال پیش ازدواج کردیم . همکار بودیم . با کلی عشق و علاقه زندگی رو شروع کردیم و با دست خالی تونستیم یه شرکت بزنیم که خدا رو شکر تا حدی خوب بود اما مثل کارای دیگه چند بار با ورشکستگی روبرو شدیم از 3 سال پیش همسرم بهانه گیری رو شروع کرد و تویه یه دعوا به من گفت که دیگه علاقه ای به من نداره
سمت خیانت و مشروب و.. رفت در صورتی که اولین شرط هر دومون برای زندگی وفاداری بود انا پای حرفاش نموند من رو از محل کارش اخراج کرد و دست خالی تو خونه می موندم آقا ساعت 2 میمومد با دوستاش می رفت البته خودش هم سعی می کرد شاد باشه اما افسردگی گرفته بود.
بعد از کلی مقاله خوندن و شب و روز گریه کردن و همدرد اومدن تصمیم گرفتم عیبهامو شناسایی کنم و برطرف کنم تا حدود زیادی موفق بودم. البته ایرادام هیچ وقت در حدی نبود که بخواد زندگیمو به این روز بکشونه
همسرم رفت و آمدش رو کاملا با خانوادم قطع کرد و در ازای درخواستم برای پول می گفت برای خودت شغلی ایجاد کن که این کارو انجام دادم و بدون هیچ کمکی از طرف همسرم
از وقتی تو خریدن ماشین و ... کمک می کردم تا حدودی بهتر شده بود .
اما همش دوباره میگه من دوستت ندارمو به خاطر بچه دارم باهات زندگی می کنم و حتی وقتی هیچ اشتباهی نمی کنم میگه اگه تو بهترین زن دنیا هم باشی وقتی دوستت ندارم چه کنم ؟
خدا نکنه یه اشتباهی کنم اون وقت که تا چند روز قهره و ساعت 1 به بعد میاد و میره یه اتاق دیگه می خوابه
مثلا همین چند وقت پیش چون غذا خوش مزه نبود قهر کرد و گفت دیگه غذاتو نمی خورم حرفو کشوند به 7 سال پیش که فامیلات تو عروسی پول ندادند و کم دادند و من اگه خانمم خونه دار بود بیشتر پیشرفت می کردم و ...
این در حالیه که 5 سال باهاش همکار بودم و پابه پاش کار می کردم و حتی حلقه ازدواجمون رو برای کارمون فروخته بودیم بدون هیچ حقوقی باهاش کار می کردم با عشق بدون منت از جونم مایه می ذاشتم
منم بهش گفتم اگه اینطوره ازاین به بعد رو درآمد من حساب نکن که اونقدر داد و بیداد کرد و منت عروسی رو رو سرم گذاشت که منم بهش گفتم بی غیرت اومد زد تو دهنم اونقد خون اومد که دخترم وحشت کرده بود. گوشیم رو برداشته میگه چه معنی داره زن گوشی داشته باشه
حالا فکر کنید از بانک زنگ می زنن برای چک و ... از شرکتها اونوقت گوشی دست آقاست
بهم گفت باید کارتو تعطیل کنی این در حالیه که به مخارج من اهمیتی نمیده. ئ تازه کلی بدهی به خاطر کارم دارم که مطمئنا نمی تونم رو همسرم حسابی کنم
از نظر من مردی که 7 سال منت یه عروسی رو بذاره رو سر همسرش بی غیرته اونم همسری که حتی تا حلقه و همه چیزشو برای پیشرفت و کار گذاشته
اصلا نمی دونم چه کنم خسته شدم