سلام دوستان خسته نباشید
میخواستم کمکم کنید بدونم برای رابطه ای که سرد شده(زن و شوهری) و فقط روال عادی طی میکنه چیکار باید کرد؟دیگه علاقه احساس نمیشه
من همه کاری کردم ولی یه جای کارم اشکال داره نمیدونم کجاس
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام دوستان خسته نباشید
میخواستم کمکم کنید بدونم برای رابطه ای که سرد شده(زن و شوهری) و فقط روال عادی طی میکنه چیکار باید کرد؟دیگه علاقه احساس نمیشه
من همه کاری کردم ولی یه جای کارم اشکال داره نمیدونم کجاس
سلام سارا جان
فکر میکنم اطلاعاتی که دادی خیلی کمه برای اینکه دوستان راهنمائیت کنن.
بیشتر توضیح بده.
چند وقته ازدواج کردین؟
چند سالتونه؟
آیا مشکلی بینتون هست؟ کامل توضیح بدین
از اول رابطتون چجوری بوده؟
:72:
خودت فکر میکنی دلیل سردی رابطتون چیه؟؟؟؟
دوساله ازدواج کردم من 29 شوهرم 35 سالشه،مشکل بینمون بوده یعنی یه مشکل تقریبا قدیمی که همیشه زخمش برای من تازه است مربوط میشه به خیانت شوهرم که اگه تاپیک قبلی منو بخونین متوجه میشین،گرچه من الان چند وقته دیگه مطرحش نمیکنم تو خونه
قبلا باهم خیلی خوب بودیم همه جوره هوای همو داشتیم الانم داریم خصوصا توی جمع خیلی محکم پشتیبان همیم ولی بین خودمون محبت کمرنگ شده خیلی کمرنگ بیشتر هم ازطرف شوهرم من باز بیشتر محبت میکنم هم رفتاری هم کلامی ،ولی الان حتی رابطه فیزیکی هم دو سه هفته یه بار اونم اگه حس و حالش باشه،وقتی هم به زبون میارم میگه توهمی شدی یا میگه ببین چیکار کردی که من اینقدر سرد شدم،محبت تو خونمون یه طرفه شده شوهرم براش مهم نیس منم آدم حرف نکشیم وقتی دوبار سه بار کاری رو واسش انجام میدم عکس العمل بد میبینم بار چهارم صدام درمیاد و غر میزنم بعدش میگه تو روانی شدی
بعد اینکه یه ایرادی که هردومون داریم حرفامون بیشتر با نیش و کنایس همش به هم متلک میگیم وقتی عصبانی میشیم تحقیر میکنیم میدونم شاید من بیشتر مقصر باشم چون محبتی نمیبینم مثل غریبه ها باهام رفتار میکنه عصبیم میکنه:47:
سلام خسته نباشيد
هروقت تاپيك بازميكنم اينقدر كسي جواب نميده نااميد ميشم ديگه دوست ندارم سر بزنم
مشكلاتم بجاي اينكه كمتر بشه داره بيشتر ميشه هرروز سردتر از روز قبل ميشيم دعواهامون و جروبحثامون بيشتر شده، جديدا هم مشكل تازه بوجود اومده كه زخمهاي قبلي رو باز كرد، يك ماه پيش با شوهرم اسمس كاري ميكردم حالت جروبحث آخرين اسمسم بهش نرسيده بوده چندروز پيش هم باز اسمس كاري كرديم در كمال صلح حرفاي عادي ميزديم كه آخرين اسمسم كه دليور شد ديدم يهو زنگ زد شروع كرد دعوا كردن كه اين چه اسمسيه فرستادي و كلي عصباني بود در صورتي كه من اسمسي جدا از بحثمون نداده بودم، فهميدم اسمسي كه يك ماه پيش فرستادم با اسمسي كه اونروز فرستادم تلفيق شده و به صورت تك اسمس بهش رسيده بود شوهرم هم زير بار نميره ميگه تو فكركردي من اسكلم ميگي اسمسا قاطي شده و اومده تو اسمسو براي كسي ديگه داشتي ميفرستادي اشتباهي به من داديش منم قسم و آيه كه اينجوري نيس و اشتباه ميكني ميگه سعي نكن به من چيزي رو القا كني من باور نميكنم اسمسي قاظي بياد،الان دوروزه تحويلم نميگيره حرف نميزنه فكرميكنه بهش خيانت ميكنم و دروغ ميگم رابطمون از قبل بدتر شده همش سرش تو گوشيشه براش رمز گذاشته يا تو وايبره يا داره اسمس ميده،ميترسم باز بهم خيانت كنه دوست ندارم زندگيمو ار دست بدم من الان ديگه با شوهرم دراين مورد حرفي نزدم كه مساله هي باز نشه و كش پيدا كنه خيلي عادي رفتار ميكنم باهاش حرف ميزنم تعريف ميكنم ولي اصلا اهميت نميده فعلا خودمو زدم كوچه علي چپ
توروخدا اينبار كمكم كنيد دارم داوونه ميشم بخدا من بي تقصيرم هيچ كاري نكردم نميدونم چرا اين اتفاقا ميفته چرا خدا هرروز برام يه داستاني علم ميكنه بقران بريدم ديگه خسته ام
من نتونستم اشتراك آزاد بگيرم فقط 3 تا پست ميتونم بذارم متاسفانه
سلام عزیزم به نظرم شما زوج خوبی برای هم هستید به شرط اینکه بدو.ن انتظار بهم محبت کنید ... من تاپیک های قبلیت رو نخوندم اما حدس مسزنم سر خیانتی حالا یا خواسته یا ناخواسته شما همسرت رو تحقیر کردی و ازش فاصله گرفتی و این دوری باعث سردی روابطتتون شده ...وقتی میگی بین جمع پشتیبان همدیگه ایم یعنی هنوز هم عاشق همدیگه اید و برای هم مهم اید ... پس خودت شروع کن ... تا میتونی بهش محبت کن ابراز علاقه کن بی دریغ بدون اینکه ذره ای انتظار داشته باشی که بهت محبت کنه شوهرت غرورش شکسته و تو باید غرورش رو برگردونی با توجهت با محبتت ... فکر کن تازه ازدواج کردی چه کارایی میکردی اون موقع الان هم همونطور پیش برو مطمئن باش اونم بعد یه مدت درست میشه بهت قول میدم ... بهش بگو دوسش داری بیشتر از قبل ...بگو دوس داری سردی بینتون از بین بره ... دیگه با نیش و کنایه حرف نزن ... بزار اون هرچی گفت بگو تو درست میگی عزیزم حق با توا ... سعی کن خودتو بهش نزدیک کنی ... حتی اگه ردت کرد ... تحمل کن و صبور باش ایشااله که درست میشه تو فقط 2 ماه این رویه رو پیشه کن مطمئن باش جواب میگیری
البته این یه نظر شخصیه
ما زوج خوبي هستيم همديگرو دوست داريم البته ار دوست داشتن شوهرم نسبت به خودم مطمين نيستم ولي روي من خيلي غيريت داره و حساسه،ازوقتي ميرم سركار زيادي بهم گير ميده كه اينو نپوش اونو بپ.ش آرايش نكن و ....
باهاش زياد حرف زدم گفتم همه حسرت زندگي مارو دارن ولي خودمون داريم خرابش ميكنيم بيا درستش كنيم و ... ميگه زندگيمون درست نميشه و منم برام مهم نيست
من بااينكه خيانت كرده هيچوقت بهش بي توجه نبودم هميشه محبتمو داشتم و دارم حتي بااينكه الان بهم تهمت زده بازم بهش محبت ميكنم وقتي داره چرت ميزنه ميرم پيشش نوازشش ميكنم بوسش ميكنم
ميدونم خودمم خيلي ايراد دارم اينكه تحملم كم شده جوري كه اگه يه ساعت حرفي نزنم درمقابل غرغراش يهو جوش ميارم بعد يه ساعت خيلي نميتونم ساكت باشم
سر مساله اي كه الان بهم بي اعتماد شده چيكاركنم؟كلا بهم بي اعتماده
رابطه و عاطفي و جنسيمون كلا تعطيل شده فقط نيش و كنايه و بي محلي داره البته منم از هر 10 تا حرفش 4 تاشو جواب ميدم
شوهرمو راحت ميتونم جذب كنم ولي بلد نيستم يا نميشه انگار هيچ روشي كارساز نيست روي شوهرم
سارا جان،
راستش حرف شما کمی عجیب به نظر می رسه که یک اس ام اس قدیمی که نرسیده، با یک اس ام اس جدید، بعد از یک ماه ترکیب بشه و ارسال بشه.
ممکنه اون توی گوشی شما بوده و اشتباهی باز شده و شما متن جدید را در ادامه اون نوشتید یا ....
ولی این که می گید خودش از یک ماه پیش ارسال نشده و با این یکی ترکیب شده اصلا قابل باور نیست.
عزیزم، نمی گم دروغ می گید و نمی خوام به من توضیح بدید که راست می گید. برای من که فرقی نداره شما راست بگید یا دروغ.
ولی می گم به همسرت حق بده که نتونه باور کنه.
در مورد وضعیت زندگیتون، بهتره یه مدت بدون این که مستقیم چیزی بگی، اقدام کنی.
اولین کار اینه که یه تغییر اساسی تو برنامه های شخصیت بده.
بیدار شدن، خوابیدن، دوش گرفتن، آرایش کردن، لباس پوشیدن، ورزش کردن، غذاها و دسرهای مختلف درست کردن، مهمونی دادن، فیلم دیدن و ... همه را با انرژی و متفاوت انجام بده.
کلا یه مدت به سرگرمی و شادی و آرامش شخصیت برس. این استقلال و قدرت بهت جذابیت می ده.
این کار را با برنامه انجام بده.
مثلا یک سریال را خیلی جدی تهیه و دنبال کن.
خیلی مصمم و جدی دنبال یادگیری یک چیز جدید باش. یک زبان، یک سری دسر یا کیک، ... هر چیزی که دوست داری.
اگر تواناییش را داری همسرت را نامحسوس به برنامه های مشترک جذب کن.
مثلا اگر دوست داره، کاری کن اون سریال را با هم ببینید. طولانی و اذیت کننده نباشه این رفتارت. یک قسمت 30-45 دقیقه ای کنارش ببین و خیلی سریع جمع کن و بلند شو برو سرکارت.
مثلا یک پازل داشته باش که هر شب مدتی را صرفش کن و اگر تونستی همسرت را هم برای چیدنش جذب کن.
اگر اهل کمک در آشپزی هست، روز تعطیل با هم غذا درست کنید.
اگر اهل بازیهای دو نفره هست با هم بازی کنید.
ولی این کارها را با توضیح و درخواست و .... انجام نده. نگو برای بهتر شدن رابطه مون بیا این کار را بکنیم.
یه مدت سعی کن ببین اینطوری تغییری حس می کنی.
وقتی زنی خیانت می بینه اعتماد به نفسش کم می شه، بد برخورد و رفتار می کنه و همین باعث می شه جذابیتش کم بشه.
البته این تقصیر شما نیست. به هر حال خیانت آسیب بدی به زن می زنه. اما شاید یه مقدار ضعیف برخورد کردید و باعث کم شدن جذابیتتون شده.
منم ميدونم غيرقابل باوره ولي خودمن يه گوشي داشتم وقتي پر ميشد همه اسمسارو قاطي نشون ميداد گوشي خواهرمم همين مشكل رو داره از يه طرف من وقتي موضوع خيانت شوهرم رو فهميدم فروردين بود و آخر ارديبهشت باز از طرف دختره اسمس بهش رسيد كه تاريخش دقيقا تاريخ زمان فروردين بود يعني گوشي شوهرم سابقه اين چيزارو داره ولي باز باور نميكنه اسمس دختره رو توجيه ميكنه ولي اسمس منو تهمت ميزنه
خودم ميدونم يه چيز غيرعاديه بهش هم حق ميدم حتي بهش گفتم بيا برو پرينت اسمسا و تماسامو بگير بيا گوشيمو باخودت ببر كه باورت بشه كاري نميكنم حتي قسم خوردم كه گفت به دروغ قسم ميخوري من باور نميكنم
نميدونم چيكاركنم واسه سري رابطمون هركاري كردم ولي هميشه يه كاري ميكنه كه جوابشو بدم و همه چيز ازبين بره
كلا انگار براش مهم نيستم ديگه قبلا خيلي كمكم نميداد ميگفت حال ندارم الان كه ديگه بدترم شده حتي كاراي خودشم انجام نميده ديگه،بهم ميگه باهات خريد نميام دوست ندارم باهات جايي برم ديگه هيچ چيزت برام مهم نيست تلويرين و فيلم ديدنمون نگاه ميكنيم ولي الزاما باهم نيست امكان داره مشتركا از يه برنامه خوشمون بيادباهم بشينيم درغير اينصورت كنترل دست خودشه،هميشه براي كمك ازكلمات بيزحمت فلان كار يا مثلا ميشه فلان كاروكني ...ازكلماتي كه حالت دستور نداره استفاده ميكنم و بعدش كلي تشكر ميكنم و يا ازش تعريف ميكنم
من اعتماد بنفسم پايين نيومده چون ازهمه نظر خوبم نميخوام ازخودم تعريف كنم ولي خوشگل و خوش اندام و خوش پوشم مدركم از خودش بالاتره من ارشد دارم ولي شوهرم ليسانسه هر دو سركارميريم خانواده اي دارم كه توي شهرمون سرشناسن،توي زندگي چيزي براش كم نداشتم چه عاطفي چه جنسي هميشه حتي كاراي شخصيشو من انجام دادم براش يه جورايي ترو خشكش كردم نميدونم چرا خيانت كرد خودش ميدونه خواهان رياد داشتم ولي بازم هواي منو نداره همه جوره اذيتم ميكنه البته منم كم بي تقصير نيستم ولي توي خيانتش من بي تقصيرم از خوشي زياد كه زد زير دلش خيانت كرد
بعد از دیدن اون اس ام اس این رفتار را داره؟
شک داره که شما با کسی رابطه داشتید؟
در مورد خیانتش، نتونستی متوجه بشی چه چیزی باعث خیانتش شده؟ مشاوره رفتید؟
این که شما شاغل و با مدرک تحصیلی بالاتر و خانواده سرشناس هستید و همسرتون را تر و خشک می کنید و زیادی بهش رسیدگی می کنید، خودش می تونه عامل سوق دادن ایشون به سمت زنی باشه که بهش نیازمند باشه. شاید کنار شما احساس کمبود داره.
سلام سارا جان!
من در جریان تاپیک قبلیت بودم. یه مدت هم هرچی به ذهنم رسید که برای رابطتون خوب باشه گفتم، ولی الان میخوام یه انتقادی ازت بکنم.
ببن گلم، خوبه که آدم اعتماد به نفس خوبی داشته باشه، ولی زیادیش آسیب میرسونه به رابطه. من احساس میکنم شما خیلی فکر میکنی همه چی تکمیلی! همهء دخترها تو سن ازدواج خواهان خیلی دارن، بیشترشون خوش اندامن، تو سن 20 به بالا اکثرشون زیبا هستن، من این تاکید شما رو روی چیزهایی که داری، وکارایی که میگی برای همسرت میکنی خیلی میبینم. ببین شما یه خانم همه چیز تموم هستی، از نظر وظایفت هم هیچی کم نمیزاری، پس وقتی شوهرت اینجوری ازت فرار میکنه که میگه دیگه هیچ چیزت برام مهم نیست، یا شما یه مشکل اساسی داری که خودت نمی تونی اونو ببینی یا همسرت دور از جونشون مشکل روانی ای چیزی دارن.
در کنار این موضوعی که گفتم، از حساس شدن شوهرت روی موضوع اس ام اس(که من هم نمی تونم قبول کنم چنین چیزی ممکن باشه، چون تاحالا ندیدم) خوشحال هم شدم. چون این یعنی اینکه شما براش مهم هستید و وقتی کار به جایی میرسه که مرد، ناخودآگاه، یعنی از روی ضمیربرترش کاری رو انجام میده، یعنی اون موضوع توش نهادینه شده.
یعنی وقتی همسر شما خیلی ناراحت شده که نکنه سارا داره به من خیانت میکنه، یعنی سارا مهمترین داشتهء زندگیشه که اگه بهش خیانت کنه زمین و زمون رو نابود میکنه.
وقتی به پوشش سارا گیر میده، یعنی دوست نداره چشم ناپاک به تن همهء زندگیش بیفته.(نمیگم این طرز فکر درسته)
ولی یه پالسهایی از اهمیت شما برای همسرتون داره ارسال میشه.
به نظر من دوتا مشکل در شما وجود داره: یکی اینکه مهارتهای ارتباطیتون پایینه، یعنی اولاً نمی دونید که چطوری با فردی که خصوصیات شوهر شما رو داره چطوری رفتار کنید، ثانیاً یه وقتایی میدونید که چه رفتاری درسته ولی روحساب لج و لجبازی و خسته شدن از این وضع و اینا روش غلط رو اجرا میکنید و ثالثاً چیزایی که آقایون رو میرنجونه یا به عبارت دیگر فراریشون میده ، رو انجام میدید.
دومین مشکل هم این هست که کاملاً به این موضوع باور دارید که واسه همسرتون همه کاری کردین، و هیچی کم نزاشتین و این همسرتون هست که قدر نشناسه. تا وقتی که اینطوری به خودتون نگاه کنید، هیچ راهی برای تغییر به سمت شما باز نیست.
میدونید چرا میگم شما خیلی از خودتون مطمئن هستید؟ چون با اینکه محدودیت سه پست در روز دارید، بلافاصله بعداز اینکه کسی جوابی به شما میدهد، شما سریع و بدون فکر کردن در مورد مطالب پست که میتونه واستون هشدار یا تلنگری باشه، شروع به جواب دادن میکنید و شروع به دفاع کردن از خودتون میکنید.
متاسفم اگه رک گفتم و ناراحتتون کردم. باور کنید دوست دارم تغییری در وضعیتتون حاصل بشه. و ایمان دارم که این تغییر از خودتون باید شروع بشه.
موفق باشید
شیدا جون، این امکان وجود داره، برای منم پیش اومده :) یبارم نه، چند بار این اتفاق برام افتاده!نقل قول:
سارا جان،
راستش حرف شما کمی عجیب به نظر می رسه که یک اس ام اس قدیمی که نرسیده، با یک اس ام اس جدید، بعد از یک ماه ترکیب بشه و ارسال بشه.
ممکنه اون توی گوشی شما بوده و اشتباهی باز شده و شما متن جدید را در ادامه اون نوشتید یا ....
ولی این که می گید خودش از یک ماه پیش ارسال نشده و با این یکی ترکیب شده اصلا قابل باور نیست.
عزیزم، نمی گم دروغ می گید و نمی خوام به من توضیح بدید که راست می گید. برای من که فرقی نداره شما راست بگید یا دروغ.
ولی می گم به همسرت حق بده که نتونه باور کنه.
سلام دوست عزیز، این اتفاق هم چند مدت قبل برای من اتفاق افتاد، اس ام اسی که دلیور نشده بود با یه اس ام اس دیگه ارسال شد بعد از مدت زمان طولانی..
دیر دلیور شدن نه ها ...
متن دو تاش با هم ترکیب شده.
نقل قول:
اسمسي كه يك ماه پيش فرستادم با اسمسي كه اونروز فرستادم تلفيق شده و به صورت تك اسمس بهش رسيده بود شوهرم هم زير بار نميره ميگه تو فكركردي من اسكلم ميگي اسمسا قاطي شده
سلام سارا جان
در مورد اس ام اس راست میگی منم گاهی گوشیم اینجوری میشه
ولی این مشکل از گوشی شوهرت بوده احتمال زیاد
ببین من بعضی وقتها یه اسی برام میاد بعد باز میکنم میبینم با یه اس قدیمی که توی گوشیم بوده ترکیب شده اصلا نمیفهمم چی بوده
از هر کی پرسیدم گفتن شاید گوشی ویروسی باشه حالا واسه روشن شدن این مسئله وبرطرف شدن سوتفاهم شوهرت بهتره گوشیش ببره پیش یه تعمیر کار گوشی این مشکل بگه مطمئنم میفهمه که مشکل اس شما نبوده مشکل از گوشی بوده.
سارا جان،
ببخشید من این موضوع اس ام اس را نمی دونستم و برام خیلی عجیب بود. دوستان هم اینجا و هم خصوصی لطف کردن برام توضیح دادند.
انگار توی بعضی گوشی ها این مشکل هست.
شرمنده اگر باعث انحراف تاپیکت شدم و ببخشید که گفتم باور نمی کنم.
شیدا جان واسه منم دقیقا اتفاقی که دوستمون میگه افتاده اس ام اسه سه هفته قبلم با یه اس دیگه ترکیب شده بود واسه دوستم رفته بود دقیقا همین اتفاق واس منم دلیور نشده بود سه هفته قبلش
سارا جان فکر کنم شوهرت بیاری این تایپیک ببینه کلا قانع میشه چون این مشکل برای خیلیا پیش اومده:303:
شيدا جان بخاطر اسمسايي كه من براي خودش فرستاذم و بعدا بهش رسيده بصورت تلفيقي فكرميكنه بهش خيانت كردم و اون اسمس براي كسي ديگه بوده كه من اشتباهي براي اون فرستادم در مورد خيانتش هم بهم شك داشت فكرميكرد من با همكلاسي دانشگام رابطه دارم چون جواب اسمسشو داده بودم كه درمورد پايان نامم بود و اشتباهي كه كردم اسمسارو پاك نكردم و خيلي راحت دادم بخونشون كه يهو جوش آورد و دعواو...دوماه بعدشم كه قضيه خيانتشو فهميدم كه ميگفت خواستم تلافي كنم گرچه اين شماره رو من قبلا هم توي گوشيش درزمان عقدمون ديده بودم يعني خيانتش وجود داشت از قبل ولي پي در پي نبود (تاپيكاي قبلي منو بخوني متوجه ميشي)
موفرفري عزيز حرفاتون درسته ولي من ميگم اعتماد بنفسم پايين نيومده نگفتم اعتماد بنفسم بالاست ضمن اينكه من ازين سايت ياد گرفتم مردا از زني كه اعتماد بنفسشون پايين باشه خوششون نمياد تازه من آدمي نيستم كه بخوام خصوصيات خوبمو به رخ كسي بكشم چه برسه به اينكه بخوام به شوهرم شريك زندگيم سركوفت ظاهرو موقعيتم رو بزنم ايناروگفتم چون هركس ديگه اي بود دودستي زندگيشو ميچسبيد،نه اينكه خودش خرابش كنه و براي توجيه خيانتش بگه يه شيطنت كوچيك بوده و يا بگه خواستم تورو اذيت كنم،اينكه الان مشكلاتمون رياد شده چون هرچندوقت يه بار كه بحثمون ميشه ناخوداگاه بحث خيانتش دوباره ميشه و يه حالتي مث كنايه بهش حرف ميزنم گرچه ميدونم كارم خيلي اشتباهه و اين حرفا وقيحش ميكنه ولي خودم تخليه ميشم چون خيانتش عين نامردي بود بخاطر همين حرفايي كه ميشه بينمون فاصله ميفته و ازهم دور ميشيم خودشم ميگه هرچي بيشتر اين حرفارو بگي بيشتر ازت دور ميشم
آره براي شوهرم مهمم چون زنشم ناموسشم بايد غيرتي بشه ولي هيچوقت يادم نميره زماني كه با اون دختره رابطه داشت تو اسمساش ميگفت دوست دارم يا حالاهرچيزي كه نشون دهنده علاقه يه مرد به زن باشه رو نشون ميداد ولي داشت خيانت هم ميكرد
مشكل اول رو قبول دارم ميدونم اين مشكل رو دارم من درعين ظرافتهاي زنونه يه كم اخلاق و روحيات مردونه دارم يعني لجبازي و يكدندگي زير بار حرف زور نميرم چون برادر نداشتم و بچه اول بودم مثل پسرا رفتاركردم چون همبازيامم همه پسر بودن و خلق و خوي اونارو گرفتم بااينكه همه روشهاي و رفتار زنونه رو ميدونم ولي موقع عمل نميتونم اجرا كنم هميشه ميگن سكوت كن تا آروم بشه من تا يه حدي ميتونم سكوت كنم بعدش صدام درمياد
درمورد مشكل دوم كه گفتين خيلي درمورد من صادق نيست اينكه من ميگم همه كاري براش كردم واقعا براش كردم اينو من نميگم حتي خانواده خودشم بهش ميگن كه زنت لوست كرده من ياد گرفتم محبت بي قيد و شرط كنم ولي يه جاهايي بايد ياد بگيره قدر شناس باشه ،هميشه بهش گفتم تو يه قدم برداري 10 قدم برات برميدارم 100 قدم برداري دنيا رو به پات ميريزم ضمن اينكه من تنها چيزي كه ازش ميخوام محبت و توجهه همين چيز زيادي نيست اينكه براش مهم باشم و بهم خيانت نكنه
خلاصه مطلب اينكه راه جدبشو بلدم ولي نميتونم كاربردي و عمليش كنم
شوهرم نميدونه من ميام تالار مشاوره ميگيرم اصلا نميدونه يه همچين سايتي عضوم و نميخوامم بدونه چون ظرفيت دونستن رو نداره
دوستان ممنونم كه بهم نشون دادين به جزمن بازم كسايي هستن كه اسمساشون تلفيقي ميره اي كاش شوهرمم ميتونست بفهمه چون ميدونم گ.شيش يه كم ايراد داره ولي خودش قبول نميكنه
شيدا جان ازحرفات ناراحت نشدم عزيزم از راهنماييهاتم ممنونم
آيا راهي هست كه بفهمه اينجور اسمسا واقعا وجود داره كه شكش برطرف بشه؟الان چندروزه تحويلم نميگيره ولي ديگه بحثي هم دراين مورد بينمون نيست
سلام سارا جان،
در ابتدای حرفم میخواستم من هم عذرخواهی کنم. چون اصلاً فکر نمیکردم اس ام اسها بشه که با هم تلفیق و ارسال بشن.
خدا روشکر که همچین مشکلی تاحالا واسم پیش نیومده. چون من اس ام اس های شوخی به دوستام خیلی میدم و یهو یکیشون بخواد ارسال بشه واسه یه نفر دیگه.....وای خیلی بد میشه!
من خودم تو 9سال زندگی مشترک یه چیزی رو فهمیدم، که جروبحث کردن مثل آفت، زندگی زن و شوهر رو میخوره. نه نتیجه ای میشه ازش گرفت، نه نقطهء مبهمی رو روشن میکنه. بحث منطقی قضیش کاملاً متفاوت هست، ولی اینکه بحث منحرف میشه و کشیده میشه به سالهای گذشته و کارهای قبل این خیلی بده.
جدیداً چند وقته که من و همسرم تصمیم گرفتیم لحظه ای که فکر میکنیم داره بحث منحرف میشه، با جملهءکوتاه بحث رو قطع کنیم. و بعداً سرفرصت و آرامش در مورد موضوع قبلی صحبت میکنیم و مشکل رو حل میکنیم. خیلی خیلی بهتره. چون اون لحظهء اول که بحث شروع میشه یهو دچار تنش و هیجان میشیم و چیزایی به دهنمون میاد و میگیم که دیگه نمیشه درستش کرد.
اولین راه حل شما اینه که جروبحث نکنی با همسرت. میدونم خیلی حساس شدی، میدونم حتی فکر خیانت هم آدم رو نابود میکنه چه برسه به اینکه واقعاً تو زندگیت باشه(من که حتی اگه تو خوابم همچین موضوعی رو ببینم تا یه هفته حالم بده)، ولی تا اینجایی که من فهمیدم شما قصد ادامهء این زندگی رو داری، همسرت رو دوست داری، همسرت هم تورو دوست داره ولی به خاطر مشکلاتی که پیش اومده، (و جلوگیری از پیش اومدن این مشکلات خیلی ساده بوده) الان ایشون از شما دور شده.
اول باید آرامش خودت رو حفظ کنی. آرامش به معنای واقعی ها! نه اینکه سکوت کنی و از درون خودت رو بخوری. راههای خیلی زیادی وجود داره واسه این کار. یکیش مدیتیشن هست، یکیش رفتن تو بُعد معنوی زندگیه (البته اگه اهلش باشی) و راههای دیگه که من توش تخصصی ندارم. آرامش باعث میشه جذابیتت بیشتر بشه. وقتی آرامشت بیشتر بشه، آستانهء تحملت بالاتر میره، یعنی با مسائلی که قبلاً به هم میریختی و عصبیت میکرد، دیگه عصبی و به هم ریخته نمیشی.
همین کمکت میکنه که از حرفها و کارای همسرت نرنجی و وارد بازیش نشی.
دومین چیزی که به ذهن من میرسه، اینه که بالاخره باید یه راهی پیداکنی و همسرت رو برای همیشه به خاطر خیانتی که کرده ببخشی! ببین عزیزم شما تصمیم گرفتی بعداز خیانت ایشون به زندگی باهاش ادامه بدی، یعنی از نظر شما تو اون برهه اززمان چیزهایی وجود داشت که ازرش ادامهء زندگی رو داشته، ولی دیگه نباید تو هر فرصت مغتنمی پتک این کارش رو تو سرش بکوبی. اگه ایشون با شما این کارو میکرد خوب بود؟ میپسندیدی؟ حالا خیانت نه، یه رفتار دیگه رو برداره و با هر اتفاقی اونو تو سر شما بکوبه.
این واقعاً بی انصافیه. میدونم که خودت هم میدونی، پس باید هرطوری شده این کارش رو ببخشی. والا اگه منم بودم، رفتاری غیراز شوهر شما نمیکردم. من وقتی هنوز مجرد بودم، نماز میخوندم. ولی بعضی وقتا حسش نبود یا وقت نمیشد یا خواب میموندم، ولی بقیهء مواقع رو میخوندم. اینق.......در مامان من سرکوفت این موضوع رو تو سر من زد، که من از هرچی نمازه فراری شدم. اصلاً حاضر نیستم، به سجاده نگاه کنم. زندگی رو واسم جهنم میکرد، خیلی وقتا دوست دارم دوباره برگردم سرسجادم، ولی همین که به این موضوع فکر میکنم برم وضو بگیرم بیام آدرنالین خونم بالا میره، تپش قلب میگیرم، گرمم میشه، سردم میشه، هزارویک اتفاق میفته که خاطرهء اون روزای مجردیم رو برام زنده میکنه. آخرسر هم با همون حس نفرت، از کارم پشیمون میشم.
ببین یه برخورد نادرست چطور میتونه یه نفرو از یه رفتار خوب متنفر کنه. به همون نسبت برخورد بد با رفتار بد هم میتونه طرفت رو به اون رفتار تشویق کنه. وقتی شما خیانت گذشتش رو به رخش میکشی، اونم تو خلوت خودش میگه خوب میکنم که این کارو میکنم. حتی واسه این که بیشتر به خودش حق بده، از هر فرصتی استفاده میکنه تا این موضوع رو به شما هم ببنده تا وجدانش راحت تر باشه. همونطور که میگی اس ام اس دوست دختر قبلیش رو توجیه میکنه ولی مال من رو نه!
پس فعلاً به نظر من فوکوس روی این دوموضوع در ارجحیت قرار داره. آرامش و بخشیدن گذشته.
یه سری کلاسهایی هم هست، به اسم پالایش درون. نمی دونم کدوم شهر هستین ولی اگه تهران باشین خیلی راحت پیداشون میکنین. حتی اگه خواستی یه پیام خصوصی بده تا آدرس سایت اون کلاس رو برات بفرستم.
این کلاس کمکت میکنه، همین کارو بکنی. شاید بعضیا بگن شیادن و کلاهبرداریه و این حرفا ، نمی دونم، تصمیم گیریش با خودت. یه سرچی تو اینترنت بکن.
امیدوارم موفق بشی:72:
درود بانو
یه ایراد بزرگی که شوربختانه بانوان متاهل الان دارن یا دختران اینکه خودشان را خیلی دست بالا میگیرن نمیدونم مدرکم بالاترم فرهنگم بالاتره یا زیبا هستم و تناسب اندام خوبه و خوشهیکل و خوش تیپ و خانوادم سطحش بالاتره و...... توی تایپیک شما بیداد میکنه این بالا بودن بخوام کلی بگم اینا شاید خوب باشه ولی اینو فراموش نکنید شاید شما بانوان امروزی شده باشید ولی آقایان هنوزم همان فرم سنتی خودشان را حفظ کردن گرچه تحصیلات سوال و درک و شعور فرد را بالا میبره و از این نظر خوب بوده برای بانوان ولی لطماتی هم به زندگیشان زده.هرچیزی جای خودش خوبه
این بالاتر بودن شما توی اکثر پست های شما هست اینکه خودتو بالاتر از شوهرت میبینی و انگار در حقش لطف کردی داری باهاش زندگی میکنی و یا در حقش خیلی خیلی لطف میکنی بخوای زندگیتو حفظ کنی و لیاقتت خیلی بیشتره.
واژه خیانت تو یهمه پست هات بکار رفته من بطور کلی نمیدونم چه اتفاقی افتاده که شما هی پشت سر هم داری میگی خیانت خیانت خیانت ولی اگه بخواد به یک sms و زنگ باشه پس اکثر مردهای ایرانی خائن هستند به همسرشان.
یه انیمیشن نشان میداد در مورد سیاه ساکتی که با دوستش میرفت بیرون و یک مادری داشت هرووقت می امد با کیف میزد توی سرش و کلی توپ و تشر که بوی سیگار میدی و سیگار میکشی یکروز دوستش بهش گفت تو که کتکش را میخوری حداقل بیا و سیگارشم بکش و اونم بعد یکم فکر کردن سیگاری شد(به همین راحتی) شوهرت دقیقا توی همین وضعیته
وقتی توی هر بحثی این موضوع را وسط میکشی خوب دلیلی نداره برای این زندگی تلاش کنه هر انساسنی کار اشتباه انجام میده و تاوانشم پرداخت میکنه مخصوصا مردها که لجباز هم هستند ولی مربوط به گذشتست شما یا بخشیدی یا نبخشیدی اگه بخشیدی که چرا هی پشت سر هم تکرار میکنی(اینقدر توی پستات نوشتی خیانت که .........):97: اگرم نبخشیدی برو پیش مشاور خودت تنها یا با شوهرت و برای یکبار شده تمامش کن.
موقع گفتمان کردن به عقب برنگردید :81: فقط تمرکز کنید روی همان موضوع اینجوری به نتیجه میرسید و یا امکانش بیشتره که به نتیجه برسید تا اینکه هر دفعه که گفتمان میکنید نمک بپاشید به یک زخم کنه و دوباره سرباز کنه.
نظر شخص:(رک حرف میزنم )عذرخواهی هم بلد نیستم
همسر خودمم دقیقا شبیه شما بالاتر باشه پایینترم نیست.بعنوان یه مرد به شوهرت حق میدم رفتارهایی که میکنه و اینکه حتی رابطه داشته باشه توی وایبر و لاین و خارج از منزل چون برعکس اینی که میگی شاید جذابیت از نظر موقعیت و ظاهری و جنسی داشته باشی و یا مالی ولی بعنوان یه دختر مجرد ولی بعنوان یه همسر هیچگونه جذابیتی در شما وجود نداره مطلقا هیچی
خود من بشخصه ترجیح میدم بعنوان یه مرد یه همسری داشته باشم مهربان دوستم داشته باشه بهم اهمیت بده همیشه منو اولویت اول زندگیش قرار بده همیشه سعی کنه منو توی جایگاه بالاتری نسبت بخودش چه توی منزل و چه توی بیرون از منزل قرار بده واسه کارهایی که میکنه سر آدم منت نزاره و پشتیبانم باشه غرغر نکنه طعنه و نیش و کنایه نزنه منت نزاره پز مدرک تحصیلی و درامد و شغل و جایگاه خانوادگیش را به رخ آدم نکشه و اشتباه ادم را مثل پتک توی سرم نکوبه بصورت کلی بگم یه خانوم سنتی باشه
شما دوتا راه حل بیشتر نداری
1.همینجوری ادامهب دی و شوهرت هم تمایل پیدا کنه به روابط خارج از خانواده(بشخصه بهش حق میدم)
2.سعی کنی کیفیت زندگیتو بهبود ببخشی و دوباره از نو بازسازیش کنی
مهارت های ارتباطی را اموزش ببینی
((من)) برتر را بزاری کنار و یاد بگیری جایگاه شوهرت کجاست توی این خانه و دوباره بهش برگردانی
یاد بگیری از زن بودنت درست استفاده کنی برای بهبود کیفیت زندگی مشترک
گذشته را چال کنی توی باغچه حیاط خونت و شوهرت را ببخشید
http://www.hamdardi.net/thread-11334.html
http://www.hamdardi.net/thread-1247.html
http://www.hamdardi.net/thread-36337.html
عزیزم این لینک هارو هم مطالعه کن
جناب خاله قزي عزيز سلام از حرفاتون و راهنماييهاتون ممنونم(اگه ممكنه تاپيكهاي قبلي منو بخونيد)
شايد من خيلي بد توضيح دادم و فقط خصوصيات خودم رو گفتم بنا به شرايط
اعتماد بنفس بالا توي تاپيك من موج ميزنه قبول ولي توي اين 2،3 ساال زندگي مشترك حتي يكبار نشده خودمو بالاتر از شوهرم ببينم يا بهش بگم كه از تو برترم چرا كه شوهرم هم براي من جزابيتاي خودشو داره،خوش قيافس،كارخوب داره خانواده خوب داره من هميشه به خاطر همه چيزش تحسينش كردم حتي بهش ميگم هميشه كه بهتر از تو وجود نداره بهش ميگم تو خوش قيافه اي ولي هيچوقت بهش نگفتم كه خودم خوشگلم مگر به شوخي ،طبق حرفاي شما من باعث شدم ش.هرم خيانت كنه؟؟؟؟آيا زمانيكه من فقط 3 ماه بود عقد كرده بودم و ازش دور بودم بازم من باعث خيانتش شدم؟؟؟
خيانتش در حز اسمس و زنگ تنها نبوده اسمساش تماما رابطه سكس و قول و قرار سكس بوده كه قرار بوده وقتي من رفتم شهرستان همديگه رو ببينن ،اينكه ميگم من فلان كارو كردم اينكارو كردم فقط براي اينه كه شما شرايط منو بدونين ولي هيچوقت جلوي شوهرم از خودم تعريف نكردم كارايي كه من ميكنم فقط ازروي علاقس خودشم ميدونه هزاران بار بهش گفتم كه مهمترين فرد زندگي منه و همه كاري براش ميكنم،جلوي خانواده خودم و خودش هميشه احترامشو داشتم و با الفاظ عزيزمو جانم صداش ميكنم ،براي تصميم گيري هميشه بهش ميگم هرچي تو بگي يا ميگم نظرت برام مهمه،ببينيد من الان نزديك 3 ساله ازدواج كردم ولي بيشتر از دوسالشو خيانت كردبا دختراي مختلف ضمن اينكه من ازش دور بودم و هميشه سعي ميكردم كاري نكنم ناراحت بشه ،من هيچوقت خودمو دست بالا نگرفتم اتفاقا هميشه خودمو غرورمو شكستم بخاطرش چون دوستش دارم و نقطه ضعفم شوهرمه من اگرفكرميكردم ازش بالاترم هيچوقت بهش " بله " نميگفتم و با همه شرايطش كنار نميومدم هيچوقت سرش منت نداشتم چون از نظرم هركاري ميككردم و ميكنم وطيفم بوده و هست،محبت نوازش بوسه رابطه جنسي رو سعي كردم به نحو احسن انجام بدم ولي منت نذاشتم هيچوقت به خوانوادش هميشه احترام گذاشتم و دوستشون دارم كه بعضي اوقات بخاطر رفتارم ازم تشكر ميكنه،مشكل شوهرم اينه هنوز تو دنياي مجرديش مونده منم مشكلم اينه هنوز بعد 8،9 ماه از آخرين خيانتش نتونستم خيلي خوب كنار بيام،سنتي زندگي ميكنم باهاش طوري كه دوست داره هيچوقت غذاي بيرون نخورده چون هميشه براش مهيا كردم،طبق خواستش لباس ميپوشم تفريح ميرم با كساني كه اون ميگه بايد رفت و آمد كنم ولي هميشه گفتم حرفت و نظرت برام مهمه و يا باشه چشم هرچي تو بگي انجام ميدم
بخاطر اين كارا هيچوقت منت نذاشتم و خودمو دست بالا نگرفتم و در مقابلش هميشه خودمو نفر دوم قرار دادم با اين فكر كه مرد زندگيمه و حرف اول و آخرو اون بايد بزنه هميشه بخاطر تواناييهاش تشويق و تحسينش كردم كه تو بهتريني الا ن كه خودش نيست ولي واقعا ميگم برام بهترينه و واقعا دوستش دارم بخشيدمش ولي خيلي ناراحتم بخاطرش و متاسفانه نميتونم جلوي خودمو بگيرم وقتي عصباني ميشم وبحث يه جورايي نزديك به اون موضوعه باز پيش ميكشم
من الانه كه يكم سركش شدم وگرنه هميشه ساكت بودمو و حرفي نميزدم تو خونه ما موقع قهر من بايد نازشو بكشم بارها كتكم زده و قهر كرده ولي هيچوقت از دلم درنياورده و هميشه گفته حقته ولي باز من براي آشتي پيش قدم شدم
اينكه تو پستهاي قبلي از خودم تعريف كردم منطورم اينه چرا با اينكه همه چيزو براش فراهم كردم ولي باز با ديگري رابطه داشت با اينكه فقط 3 ماه از عقدمون گدشته بود و چرا تا 2 سال ادامش داد
جناب خاله قزي اينجا مشكل من اسمساييه كه فقط بخاطر تلفيقي بودنش انگ خيانت بهم چسبيده و زندگيمو بيشتر از قبل مختل كرده كه به مشكلات قبليم دامن زده
الان از خودم دفاع نكردم خواستم شرايط رو بيشتر توضيح بدم
سارا موضوع دعوای اخیرتون را کلا فراموش کن و حرفش را نزن.
فکر می کنم همسرت برای این که کم نیاره اون موضوع را چسبیده. شاید اولش شک کرده باشه، ولی وقتی گوشی خودش این مشکل را داره، مطمئن باش که بازم براش اتفاق افتاده و می دونه اشکال از گوشیش هست. ولی چون بارها خیانتش را زدی توسرش و ناراحته، گفته اینطوری منم یه آتویی دستمه. حالا هر چند خودم می دونم الکیه.
بعد هم آدمها گاهی یه اشتباهی که می کنند راحت نمی تونن بهش اعتراف کنند. مخصوصا آقایون.
خودش حالا فهمیده که چیزی نبوده، سکوت کرده در موردش. تو هم دیگه چیزی نگو.
نگفتن به این معنی که دیگه تکرارش نکن. هیچوقت.
نشه مثل این موضوع خیانتش که به قول خودت توی هر دعوایی حرفش را پیش بکشی.
شيدا جون ميدونم از مشكل گوشيش خبر نداره چون اصلا تعمير موبايل نبردش هيچوقت يا از كسي نميپرسه ولي نميدونم خودش فهميده يا نه كه همچين اسمسايي هست ، تا ديروز عصر باهام سرد برخورد ميكرد ولي ديشب رفتارش خوب شد موقع خواب از پشت بغلم كرد و خوابيديم ،قبل از خوابيدن تو رختخواب درحالي كه دستشو گرفتم اين جمله هارو بهش گفتم:
خيلي از هم دور شديم بااينكه نه من به تو خيانت ميكنم و نه تو به من خيانت ميكني ولي اعتمادي بينمون نيست بيا از اول شروع كنيم از نقطه صفر انگار تازه باهم آشنا شديم و تازه اول زندگيمونه من تورو خيلي دوست دارم و وابستگي و دوست داشتنم غيرعاديه شايد حسادت باعث ميشه خيلي رفتارا ازم سر بزنه "
همه حرفامو شنيد بهش گفتم ميشنوي گفت آره ولي خوابم مياد منم با حالت محبت زدم روي بازوش و گفتم شبت بخير خوب بخوابي و پشت بهش خوابيدم البته اين به پشت خوابيدن طبق عادته نه بي محلي بعد كه پشتمو كردم ديدم دست انداخت روم و كشيدم تو بغلشو چيزي نگفتيمو خوابيديم صبح هم خيلي عادي بيدارشديمو باهم رفتيم سمت سر كارمون
من ديگه هيچ بحثي نميكنم و سعي ميكنم مسايل گذشته رو پيش نكشم فقط دوست دارم اونم بهم وابسته باشه و دلش برام تنگ بشه دوست دارم محبتشو ببينم نه غرورشو
سلام ساراجان
من فقط همین تاپیکت روخوندم
خوشحالم که رابطه تون بهترشد.
به نظرمنم دیگه هیچوقت اشتباهات گذشته روبه رخش نکش حالا که تصمیم گرفتی ازاول شروع کنی پس واقعا واقعا همه چی روفراموش کن.
ساراخانوم همینکه بغلت کردیعنی محبت یعنی عذرخواهی!!مردها زبونشون اینجوریه...
سعی کن مهارتها رویادبگیری..دخترخوب میگن مردوغرورش!!!تاحالا نگفتن مردومحبتش!!!پس تعجب نکن که غرورش روبیشترمیبینی تامحبتش.
اما اگه تواون شیفته اش کنی بیشترازحدمحبتش روهم میبینی وغروری باقی نمیمونه:311:
محبت کن...عشقولانه رفتارکن...
سارا جان برای منم چندبار تکرار شد، اتفاقا موقع دعوا!
ولی من اسمس قبلیمو داشتم و مجدد اونو براشون فرستادم با اسمسای قبل و بعد که فهمیدند من درست میگم!
اینارو گفتم که اگه این مسئله واست مهمه پیگیرش باش بدون اینکه شوهرت بفهمه و با مدرک بش ثابت کن(خیلی طلبکارانه):43:
szd عزيزاتفاقا من عادت دارن اسمس نگه ميدارم خصوصا اسمساي شوهرمو الان بالاي يكساله كه حتي يه اسمس بينمون هم پاك نكردم اون اسمس كذايي هم داشتم بهش نشون دادم ولي چون با آخرين اسمس تلفيق شده بود نميشد بهش ثابتش كرد از 3 خط اسمس دوخطش واسه اسمس يكماه پيش بود خط آخرش واسه آخرين اسمس ،واسه همين باور نكرد،دعا كنيد ازين بحران دربيام و بتونم زندگيمو از نو درست كنم
سلام سارا جان!
خوشحالم که همسرت یه قدم برداشت. به قول پاییزه ، به زبون آقایون این یعنی از رفتارم پشیمونم.:311: چیکار کنیم دیگه باید ترجمهء زبونشون رو یاد بگیریم.
خوندم که نوشته بودی دیگه قصد نداری بحث کنی. این خیلی خوبه و سعی کن تو خودت نهادینه اش کنی. یعنی اگه اتفاق جدیدی افتاد هم بتونی کنترلش کنی. بعد چندوقت عادتت میشه و دیگه راحت میشی.
به نظرم یکم هم احتیاج داری از اون کارایی بکنی که گفتی نمی دونم چطوری جذبش کنم.
هرکی قلق شوهرش رو میدونه. بعضی از مردا احتیاج دارن که بهشون اعتماد بنفس بدی، بعضیشون احتیاج دارن بزرگشون کنی، بعضیاشون هم ترکیبی از چندتا موضوع رو باهم احتیاج دارن. ببین شوهرت روی چی حساستره. فکر کنم ایشون از محبت اشباع شده باشن. اینجوری که خودت تعریف میکنی، که همیشه همه چیز سرجاشه و ایشون از هیچ نظری کم و کاستی نداره، تو این زمینه نمیشه مانور داد. شاید به یکم شیطنت تو خونه احتیاج داشته باشن(از طرف شما).
یا شاید احتیاج داشته باشن دیده بشن. به صورت عملی.
چندتا کاری که من خودم انجام میدم و خیلی روی همسرم تاثیر میزاره رو برات میگم شاید به دردت بخوره.
از این کاغذایی که پشتش چسب داره و روی کابینت یا یخچال میشه چسبوند خریدم. شکل قلبه. هرکار کوچیکی که انجام میده، من یه تشکر عاشقانه روش مینویسم و میچسبونم یه جایی که ببینه. هرچند شوهر من اینقدر توجهش کمه که بعضی وقتا یه ساعت بعد میبینه. ولی به هرحال میبینه و برق شادی رو تو چشماش میشه دید.
یه موقع هایی هم خیلی بی دلیل، وقتی مشغول خودشه میرم و سرش رو تو بغلم میگیرم و نازش میکنم، وقتی میپرسه چی شده، تو جوابش مثلاً میگم، همینطوری فقط به خاطر اینکه هستی، یا چون خیلی به فکر مایی، یا هردلیل دیگه ای که خودت دوست داری جاش بزاری. بهش میگم دوستت دارم. خیلی کوتاه این کارو میکنم. بعضی آقایون حوصله ندارن زیاد تو بغل بگیریشون و یه جورایین، باید کوتاه باشه که مزه اش تو دهنشون بمونه.
یه وقتایی هم که حال و احوالمون سرجاش باشه، بازی راه میندازم. مثلاً وقتی شب چایی آوردی، یهو قندون رو از دم دستش دور کن، بگو یه جایی واست یه قند گذاشتم پیداش کن و به خودت اشاره کن. (یه جایی قایم کن که دیر پیدا شه ولی اون بنده خدا مجبوره همه جارو بگرده) دیگه زیاد بازش نمیکنم. خودت بگیر
به نظرم درکنار بحث نکردن، فراهم کردن زمینه ای که اصلاً بحث به وجودنیاد خیلی مهمه.
امیدوارم زندگیت روز به روز شیرینتر بشه.:72:
ممنون از راهنمايي همتون اميدوارم بتونم اين بحران رو زودتر به اتمام برسونم و به آرامش برسم و زندگيم رو شيرين كنم
برام دعا كنيد
بازم ممنون
سلام
تلاش شما واسه تغییر زندگیتون قابل تحسینه
اما به نکاتی باید توجه کنید
یکیش اینه که زیاد رو حرفاتون تکرار کردید بحث خیانت بوده ... گاهی بعضی از خانوما اصلا تحمل نمیکنن و کلا از شوهرشون طلاق میگیرن یا شاید کنارش باشن اما طلاق عاطفی گرفتن! شما خیلی خوب با این موضوع کنار اومدید اما نه کاملا! و از اون بدتر خودتون اگاه نیستید که چقدر با این موضوع کنار اومدید! شما عاشق شوهرتون هستید و پی بردن به خیانتش ضربه سنگینی به شما وارد کرده ... و یه جورایی میخوایید بهتون ثابت کنه که هنوز خودتون زن رویاهاش هستید و به هیچ کسی جز شما فکر نمیکنه و بهتون نشون بده که هر لحظه به فکر شماست تا شما به این اطمینان برسید و اب سردی باشه روی دلتون که با خیانت اتیش گرفته ...
شما با محبت کردن و خودتونو فدا کردن نمیتونید به خواسته خودتون برسید و این کارا بیشتر توقع شما رو بالاتر میبره
بهتون توصیه میکنم
نگاهتونو از شوهرتون بردارید... تمام ارزش و وجود خودتونو در شوهرتون خلاصه نکنید! که اگر مثلا فلان کارو واسم نکرد، زندگی به کامم زهره ماره!
موفق باشید:72: