من 23 سالمه دانشجوی ارشدم. 3 ماه پیش باردار شدم همسرم بچه نمیخواس فعلا گف بریم سقطش کنیم ولی من مخالف بودم هر روز دعوا داشتیم تا جایی که یه روز از بس کتکم زد که از حال رفتم و بعدش هم بچه سقط شد.الانم اوضاع روحیم خوب نیس نمیدونم چیکار کنم...
نمایش نسخه قابل چاپ
من 23 سالمه دانشجوی ارشدم. 3 ماه پیش باردار شدم همسرم بچه نمیخواس فعلا گف بریم سقطش کنیم ولی من مخالف بودم هر روز دعوا داشتیم تا جایی که یه روز از بس کتکم زد که از حال رفتم و بعدش هم بچه سقط شد.الانم اوضاع روحیم خوب نیس نمیدونم چیکار کنم...
اینجوریش هم داریم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بعضی وقتا یه تاپیکایی می بینم می مونم که اصن بعضیا قبل ازدواج حرف زدن با هم؟؟؟؟؟؟؟؟
من والا خواستگار می بینم
یکم قیافش عصبی نشون میده انگ عصبی بودن روش میذارم
بعد شما تو 3 ماه که همسرت بحث میکرده سر سقط اصن هیچ مشاوره نگرفتی هیچ کاری نکردی
به پدر و مادرت و هیشکی نگفتی
اصن زور نزدی عصبانیتش رو کنترل کنی
یه دفعه ای یه روز دعوا شده جوری زدت که بچه سقط شه
سلام خانومی:72:
عزیزم میدونم چه دردی رو داری تحمل میکنی چون منم عین شما تجربه سقط داشتم
واقعا متأسفم
مشکل دیگه ای نداشتید؟فقط بخاطر بارداری بوده؟چرا بچه نمیخواد؟از نظر مالی مشکلی دارید؟
راستی دکتر رفتی؟چند وقته سقط کردی؟
اگر تازگیاست حتما برو دکتر چون الان مستعد گرفتن عفونتید
منم حال روحی خیلی بدی داشتم تنها کارم این بود برم امام زاده و گریه کنم خیلی آروم میشدم خودمو مشغول کردم...
اما اثراتش هنوز که هنوزه تو وجودمه و اذیتم میکنه
انشاالله هر چه زودتر به آرامش برسید
و این دفعه اگر خواستید باردار بشید با رضایت هر دوتون باشه اینجوری شیرین تره :43:
"فقط خواستم باهات همدردی کرده باشم":72:
داریم دیگه . فک میکردم با یه ادم تحصیلکرده و منطقی ازدواج کردم ن یه مرد عوضی .
سلام
خانم عزیز
بچه دار شدن یک تصمیم شخصی نیست که شما اینجوری اقدام کردی و دست شوهرت رو بستی. هر کسی هم بود از این حرکت شما آشفته میشد. ( مسلما دست بلند کردن روی شما به هیچ وجه پذیرفته نیست، اما این را گفتم که دلیل ناراحتی او را بهتر درک کنید)
لازم است هر دو پیش مشاور بروید.
سلام عزیزم
با تمام وجود درکت می کنم چون 4 سال پیش شرایط تو رو داشتم. شوهرم تو دوران بارداریم خیلی کتکم می زد. یه روز انقد لگد زد تو کمرم که بچه بیچارم طاقت نیاورد(من 5 ماهه بودم)
سلام.
1- چه مدت از این اتفاق میگذره؟
2- شما الان با همسرتون زندگی می کنید؟
3- مگه دانشجو نیستید؛ مشکلی نداشتید که حین بارداری؛ دانشگاه برید؟
4- همسرتون قبل از این هم شما رو کتک زدن یا مشاجره جدی داشتید؟ به چه علتی؟
سلام همسرت باید برای بارداری و پدر شدن نظر مثبت میداده و بعد بار دار میشدی، به نظرم اولین اشتباهت این بوده که با وجود مخالفتش باردار شدی . علت دعواتون فقط بچه بود؟ مطمئنی؟ شاید بچه فقط بهونه بوده که خودشو بروز داده... سعی کن علت اصلیو پیدا کنی
سلام.ازاتفاقی که افتاده واقعا متأسفم. داری چند احساس تلخ روتجربه میکنی احساس حسرت وازدست دادن شوکه شدن واینکه توی شرایطی قرارگرفتی که اراده ای برای نگه داشتن جنین نداشتی. باوجودی که میدونم سخته سعی کن روی آرامش وخونسردی خودت کارکنی بذار این دوره شوک بدون تجزیه وتحلیل روزانه وتکراری تموم بشه وتاحدودی بازسازی بشی.ای کاش وشایدوباید دیگه کمکی نمیکنه سعی کن اتفاقاتی که افتاد روبپذیری.یک قسمت دشوار عبورازکارشوهرت بدون قضاوت خوب یابد سرزنش یاتأیید هست فعلا بحث فایده ای نداره چون باعث تغییرگذشته نمیشه . (مطمئنا بعدا میاد توضیح میده حداقلش اینه صحبت صادقانه اون موقع به تخلیه ت کمک میکنه)هروقت گریه ت میاد گریه کن واجازه بده تخلیه بشی:16: نبض زندگی همچنان داره میتپه:16: امروزدوباره آفتاب طلوع کرد هزاران پروانه ازپیله جداشدند وپروازکردند هزاران گیاه ودانه سرازخاک بیرون آوردند.هزارن جوجه زیبا سرازتخم بیرون آوردند.جنب وجوش حیات در هستی خارج ازپرده ذهن وافکارسیاه وسفیدما ادامه داره.روی نور وروشنایی تمرکزکن. برو مکان آروم ودلنشین کنارسبزه یا هرجای که بهت آرامش وامیدمیده. اگه برات مقدورهست حضوری به یک مشاورمراجعه کن
اوا یاعلی این دیگه چه وضعشه
برایت دارم گریه می کنم
ولی بدان ای عزیزدل خدا خدای مهربان می بیند آن مردالآن یک قاتل است وآن بچه درروزقیامت نداداده می شود بای ذنب قتلت !!!!!!!!!!!!!!1
به راستی به کدامین گناه کشته شدی ای معصوم بیگناه فرشته ی بیگناه
آبجی گل گلاب غصه نخور کودک شیرین زبانت اکنون در بهشت جاویدان درآغوش گرم فرشتگان بازی می کند وپدربی رحمش آن دنیاباآتش جهنم می سوزد
ولی اکنون ای خواهرغمدیده ی گلم به خدانزدیک شدی چون دلت شکسته است "انافی قلوب منکسره"برای من هم دعاکن جیگر:203:
- - - Updated - - -
عزیزم دفعه ی دیگه تااین شوهره اجازه ندادباردارنشوفدات شم
این بنده خدا الان دلش پر درده بعد همه شماتت میکنن میگن چرا سر خود باردار شدی این انصافه؟فرضا اگرباراری ناخواسته باشه راهش اینه؟
عزیزم از یه مشاورکمک بگیر یعنی هردوتون نیا زدارین
خانم اولش منم خیلی تند حرف زدم
چون برام غیر قابل هضم بود مشکلت
و بعد ناراحت شدم از دست خودم و به مدیرا اطلاع دادم پاک کنن پست هام رو
ولی یه چیز میگم بهت
چون تازه واردی ممکنه ندونی
اولش هم که من اومدم اینجا بعضیا جوری حرف میزدن حالت تهاجمی میگرفتم و ناراحت میشدم
کلن تو مشکلت خیلی ناراحت کننده هس
حاملگی ناخواسته و بعد سقط اجباری و ناراحتی و افسردگی بعد اون شاید فقط بره کسی قابل درک باشه که قبل تجربه کرده
من و خیلی های دیگه هم که اینجا نظر میدیم خودمون 1000 جور مشکل داریم تو زندگی
الان تو عضو عادی هستی و بیشتر از 3 پست در روز نمیتونی بذاری که یکی رو هم تو یه پست دیگه تلف کردی
ممکنه الان انقدر ناراحت باشی که فقط یه کارشناس بتونه راهنماییت کنه
پس 7000 تومان پرداخت کن و اشتراک آزاد بگیر
هم میتونی تعداد پست های بیشتر بذاری و هم میتونی مشکلت رو تو انجمن آزاد بپرسی که فقط مشاورا نظر بدن و نه آدمای عادی
تا 10 روز دیگه هم انشالله حالت بهتر میشه
خدا اخه این چه وضعشه زنها بدون این که نظر شوهرشونو بخوان بچه دار میشن انگار که نه انگار پدری هست شوهری هست.... حداقل کسی که بین زندگیش و بچه بچه رو انتخاب میکنه باید مهریشو ببخشه خوب شاید شوهر شما دیگه اون زندگی رو نخواست تکلیف اون بدبخت چیه یا اگر بچه میخواستید اول از همسرتون جدا میشدید و ازدواج دوم میکردید واقعا ظلم بزرگیه مخفیانه حامله شدن
ای وای شاید مخفیانه حامله نشده
حاملگی ناخواسته نشنیدی شما؟
میدونی همه روش های پیشگیری یه چند درصد ریسک دارن؟
و خیلی عذر میخوام
با کتک که بچه رو سقط نمیکنن؟
ممکن بود بره خود خانم هم اتفاقی بیفته
- - - Updated - - -
ای وای شاید مخفیانه حامله نشده
حاملگی ناخواسته نشنیدی شما؟
میدونی همه روش های پیشگیری یه چند درصد ریسک دارن؟
و خیلی عذر میخوام
با کتک که بچه رو سقط نمیکنن؟
ممکن بود بره خود خانم هم اتفاقی بیفته
سلام بانو
- :72:
خیلی ناراحت شدم خیلی .. نمیدونم یه مرد چقدر باید نامرد باشه که رو همسر باردارش دست بلند کنه اونم بی دلیل . من شک ندارم دلیلش پیش وجدان هر دو شما قابل قبول نیست
درسته اشتباه کردی و بدون اجازه همسرت باردارشدی ولی بازم نباید اینکار میکرد .بچه یه هدیه خداوندیه
نمیخوام بحث تازه تو خونتون راه بندازم ولی امید وارم مشکل فقط همین موضوع باشه و یا مناسب نبودن اوضاع اقتصادی همسرت .
بانو اگه عروس آبان گذشته هستی یعنی کمتر از یک سالکه ازدواج کردی . وبرا بارداری فکر نمیکنی کمی عجله کردی ؟
جواب این سوال خودتون به خودتون بدید من نمیخوام بدونم واقعا عاشق بچه هستین که باردار شدین یا تزلزلی تو زندگیت احساس کردی که یک جانبه تصمیم به بارداری کردین و خواستین از بچه استفاده کنید برا حفظ زندگیت .
میخوام بگم بعضی تجویز هایی که مربوط به نسل های گذشته است اشتباهه و کاتالیزوری بر تشدید ناراحتی خواهد شد
در هر حال اتفاقی که افتاده نمیدونم همسرت عذاب وجدان داره یا نه؟ ازت عذر خواهی کرده یا نه ؟ تو دعوا آخری کوتاه اومدی یا نه ؟ ولی در هر حال تموم شده اینکه بگم همسرت ببخش و زندگیتو تلخ نکن مونده به دل خودت و عذر خواهی اون
ولی بانو بیا با همسرت از نو شروع کن و تو مشاجرات و کلا تو زندگی پیش همسرت من نباش نیم من باش و غرور همسرت حفظ کن هرچند نمیدونم چند سالشه ولی شوهرته و احترامش برا شما واجبه .
میدونم عشق دوطرفه اش قشنگه احترام دو طرفه باید باشه ولی...........
در هر حال مواظب خودت باش و با آرامش زندگیتو حفظ کن . بدی همسرتم این ور اونور نگو حتی پیش مادرت زبون نگه دار همسرتو تخریب نکن . :81: یه غلطی کرد شما بدترش نکن تا خدا نکرده تو جاده یه طرفه قرار نگیری . :103:
بدرود :72:
اى بابا بذارين متخصص ها جواب بدن ديگه
اسپم نديد
احساس خودتون رو کنترل کنيد - ايشون راهنمايى مى خوان اينکه بعضى ها واقعا براى سرانجام انسان و انسانيت نگرانن چه فايده اى براى ايشون داره
بذاريد افراد بى تجربه و خامى مثل من که مياد سايت يه چيزى ياد بگيره
اين پست رو نقل قول نگيرىد لطفا تا بيش از اين منحرف نشه بحث
شرمنده off tapic شد
سلام از همدردی ها و ابراز نگرانی هاتون ممنونم راستش من الان خونه ی پدرم هستم. و مشغول کارای دفاعم هستم بچه دارشدنمون با موافقت هردومون بوده . بعد از اینکه خبر بارداریم به مادرشوهرم رسید زنگ زد و گفت تو میخوای بچمو بدبخت کنی و نذاری پولاشو پس انداز کنه میخوای با یه بچه جلوی پیشرفتشو بگیری . میگف تا 5 سال اول نباید باردار بشی انقد گفت که شوهرم راضی شد که بچه رو سقط کنیم منم با تمام قدرت جلوشون ایستادم و این شد نتیجش. الان میخوام جدا شم. با مردی که هیچ اراده ای نداره و نمیتونه برای زندگیش تصمیم بگیره زندگی فایده ای نداره
- - - Updated - - -
حقیقتش سه هفته پیش این اتفاق افتاده و من دوروزه اومدم خونه پدرم شاید چون خیلی دوسش داشتم این سه هفته رو پیشش موندمو امید داشتم ابراز پشیمانی کنه ولی اون گفت اگه قبول میکردی به خوبی و خوشی سقطش کنیم اینجوری نمیشد ازش متنفرم از مادرش از خونوادش .از دمدمی مزاج بودنش از سستی ارادش .من به خاطر اون جلوی خونوادم ایستادمو کیلومترها از شهرم دورشدم ولی اون چی.
واااااااای!
شما که دیروز خونه تون بودین و خیلی عشقولانه بودین.
چی شد یهو ؟
امان ازدست این مادرشوهرها شماکه بارداریتان باتوافق هم بوده چرابایدشمارابزنداوا
انشاالله هزچی خیره براتون پیش بیاید
چقدر از خوندن تایپیکتون ناراحت شدم برا همین اومدم تا باهاتون همدردی کنم.
متاسفم که اینو میگم اما عمق این فاجعه رو خانم ها میدونن در واقع تو هر رده ی سنی ای توانایی درکشو دارن ولی متاسفانه اکثر آقایون درک نمیکنن.
شاید فکر کنن یه درد ساده و یه ناراحتی ساده اس ولی.... همسر شما هم یک مرده و ممکنه درکی نداشته باشه.
به هر حال اتفاقیه که افتاده و گذشته و رفته.
به نظر من همسر شما اشتباه کرده. اشتباهش هم کوچیک نبوده که به راحتی بشه گذشت. باید دل دریایی داشت.
احساس میکنم جو خونه ی شما کمی کم محبت باشه و شما و همسرتون شاید توانایی صحبت کردن و حل مشکلاتتون از طریق گفتمان رو نداشته باشید.
من فکر میکنم علت اصلی این باشه. و این که همسرتون شما رو درک نکرده و هنوز که هنوزه وارد زندگی نشده و یه جورایی قبول کنید که کارش بچه گانه بود.
نگفتید همسرتون چند سالشه که هنوز نفهمیده این همسر و بچه اس که مهمه نه پول و پیشرفت؟
آیا سابقه ی کتک کاری هم داشتید و زیاد با هم بحث میکردین یا اینکه دفعه ی اولتون بود؟ آخه مدت زیادی نیست که از ازدواجتون میگذره.
حق طلاق دارید و آیا برای کتک خوردنتون به پزشک قانونی مراجعه کردین ؟
خانم عزیز میدونم میگید طلاق حقمه ولی طلاق فقط یک راه حله ولی آخرین راه حل. نمیشه گفت بهترین راه حل . زمانی بهترین میشه که همه ی پل های برگشت خراب شده باشن.
بیشتر در مورد زندگیتون بگید. نمیتونید از مادر شوهرتون جدا باشید مثلا برید یه شهر دیگه؟
خیلی از خوندن تاپیک شما ناراحت شدم
امیدوارم خدا بهتون صبر بده خیلی از کسانی که اینجا پاسخ گذاشتن از جمله خود من مشاور نیستیم برای همین ازتون خواهش می کنم به یک مشاور خبره ,حضورا مراجعه کنید
در مورد غم از دست دادن جنین تون حتما به یک روانشناس مراجعه کنید غم بزرگیه می دونم حتی کسانی که سقط جنین خودخواسته هم داشتند خیلی براشون مشکل بوده که از مرحله بعد از سقط عبور کنند
حتما حتما حتما دکتر زنان هم برید و از سلامتی رحم اطمینان حاصل کنید من شنیدم اکثر کسانی که بچه اولشون به هر دلیلی سقط می شه برای بارداری های بعدی به مشکل برمی خورند امیدوارم شما شامل این دسته نشید
دوستان بیخودی اوضاع را آشفته نکنید.
ایشون دیروز خیلی هم حالشون خوب بود و خونه خودشون بودن و بقیه را هم به این خوشی دعوت می کردن.
فکر نمی کنم پاسخشون در اون تاپیک نشان دهنده خوبی حالشون باشه. ایشون از کل زندگیشون در اون تاپیک گفته بودند نه این دو هفته اخیر یا حال حاضرشون.
امیدوارم مشکلت حل بشه عروس آبان عزیز. یک خانمی توی این سایت بودند که مشکلی شبیه شما داشتند یعنی با همسرشون بحثشون شده بود و همسرشون باعث سقط کودکشون شده بودند. اما یادمه در اخر تونستند احساساتشون رو در کنترل در بیارند و زندگی مشترک خوبی رو داشته باشند. اگر اسمشون یادم بیاد و یا تاپیکهاشون رو براتون می ذارم چون راهنمایی مدیران و کارشناس ها م در تاپیکشون بود که فکر می کنم بهتون کمک کنه برای تصمیم گیری.
میشه بگی چی شد که همسرت این کارو کرد؟ یعنی بجث و دعوایی پیش اومد که نتیجش این بود؟
عزیزم اینم اون تاپیک که گفتم : http://www.hamdardi.net/thread-16807.html
سلام
خب اوضاع تغییر کرد اینکه همسرت هم از اول از بارداریت خبر داشته و تحت تاثیر مااااادرش این رفتار پر خطر انجام داده نشونه زیاد خوبی نیست
گناه این رفتار همسرت و مادرش تو همین دنیا گریبانگیرشون خواهد شد شک ندارم
خانواده ای که مشابه پرونده شما رو داشتن و همون حرفای مادر شوهرتو میزدن بعد چند سال دوباره باردار شدن ولی خدا یه بچه ناقص بهشون داد و مجبور شدن کل دارایشونو بدن تا خرج فرزند ناقصشون کنن . نتیجه اینکه چوب خدا صدا نداره ولی درد داره . کل پولیکه جمع کردبود رو فرزنشون دادن تا حلقه عروسی شون رفت . اون بچه هنوز هست و من براش دعا میکنم .
. بانو خونسردی خودتو حفظ کن میدونم که همسرتو هنوز دوسش داری زود اسم جدایی نیار میدونم ناراحتی حق داری ولی با طلاق چیزی عوض نمیشه . چند روزی بمون خونه پدرت ولی دنبال طلاق و جدایی نرو وضعیت بدتر نکن
بذار بیاد دنبالت کمی گوشمالیش بده ولی در نهایت قبل از اینکه پلی خراب بشه برگرد .
یه فرصت دیگه به زندگیت بده فرصت خوبیه تا همسرت کامل تر بشه و درک بهتری از زندگی داشته باشه . تند روی نکن
تحت تاثیر بدگویی ها و تخریب ها خودتو بد بخت نکن . صبر کن . بذار چند وقت بگذره بعد تصمیم بگیر . الان داغی ومن بهت حق میدم
شوهرت خوبه ولی تحت تاثیره میتونی تغییرش بدی بزار امتحانشو پس بده . به عنوان یه مرد من غرورمو میشکنم و ازت عذر خواهی میکنم و ازت میخوام برنفست غلبه کنی و زود تصمیم نگیری .
صبرکن . حتما مشاوره بگیر . بدرود
نمی رم شهرمون را زمانی استفاده می کنیم که توی اون شهر نیستیم.
ایشون می گه دو روزه خونه پدرم هستم. دیروز عصر باید می نوشت "نمی آم " شهرمون.
کسی که در این شرایط احساسی نسبت به همسرش هست
آخر جمله اش همچین قلب تپنده ای نمی ذاره.نقل قول:
ازش متنفرم از مادرش از خونوادش .از دمدمی مزاج بودنش از سستی ارادش .
می خواستم از کنار این تاپیک ندیده و نشنیده رد بشم،
اما از این که می بینم اینطور دارن با احساس بقیه بازی می کنند و نگاهها را به زندگی مشترک و ... خشن و بی اعتماد می کنند، ناراحت میشم.
چنان مرد وحشی و دیوانه و بی منطق و غیرانسانی را به تصویر کشیده که آدم از هر چی زندگی هست سیر می شه، چه برسه به ازدواج و زندگی مشترک.
از عضویتم پشیمون شدم فکر کردم اگر مشکلمو مطرح کنم راه حل بهم میدین نه اینکه دنبال مچ گیری و غلط نگارشی باشین من در جواب ماهک 1 بصورت کلی زندگیمو گفتم یعنی قبل این اتفاق. خلاصه از کسایی که همدردی کردن ممنون. در ضمن قلب تپنده هم برای ماهک جون بود نه برای چیز یا کس دیگه ای. واقعا متاسفم فکر نمیکردم بعضی از دوستان اینطوری پاسخ بدن و الکی قضاوت کنن.
- - - Updated - - -
به هر حال اگر به جای مچ گیری و این حرفا سعی بشه به مشکلات بقیه راه حل ارائه بشه فک کنم بهتر باشه ممنون بدرود
چیشده باز؟؟؟؟
من حس میکنم شیدا جون خیلی رو تاپیک ها حساس شده.....
فک میکنه تاپیک ها دروغه...مثلا اون تاپیکی که خانومه اومده بود میگفت شوهرم خونه رو ترک کرده...
نمیدونم:303:شایدم یه چیزی هست و ما خبر نداریم و شیدا جونی خبر داره
به هر حال سقط جنین واسه هر مادری زجرآوره حتی اگه ده ها سال هم از این موضوع بگذره...
امیدوارم خدا صبرتون بده تا بتونید با منطق و چاشنی احساس زندگی جدیدی رو با همسرتون بسازید
یه سوالی که برام پیش اومده...مگه میشه خود بخود باردار شد ؟؟؟؟
چرا شما به این خانوم میگین چرا بدون اجازه باردار شدی؟؟؟مگه خودش تنهایی؟؟؟:303:
راستش چی بگم خب کمی تناقض در صحبتاتون وجود داشت ولی من گذاشتم به حساب عشق و نفرتی که همزمان در وجودت شکل گرفته دمی عاشق زندگیتی دمی متنفر
در هر صورت امیدوارم راه جدایی در پیش نگیری اگه ازدواجتون با همسرت یه اشتباه بوده طلاق اشتباه بدتر خواهد بود .
برگرد خونه همسرت و از اونجا برامون پست بذار و طرح مشکل کن . بدرود
سلام به نظر من این جور قضاوت کردن راجع به افراد اصلا درست نیست
آخه از اینکه بخواد تصویر یک مرد وحشی رو به نمایش بزاره چی عایدش می شه!
دلم می خواست برای عروس آبان بنویسم ولی ذوقم کور شد
فقط بهت می گم حتما برو پیش مشاور حضوری