با نامزدم باید چه جور رفتار کنم تاجذب شود؟

سلام به همه دوستای خوبم در تالار

من می خواستم ازتون راهنمایی بگیرم که با یک مرد چه جوری باید رفتار کرد؟ چه جوری میشه یک مرد را برای همیشه نگه داشت؟ منظورم بهترین رفتار با مردت (نامزد یا شوهر) چیه؟:305:

من برادری ندارم. پدرم فوت شده.همین باعث شده رفتار درست با مردها رو ندونم. و همین باعث شده نامزدمو از خودم رونده کنم و همیشه با هم دعوا داشته و بیشترش من مقصرم؟

تو خانواده ما رفتارها به ما در این زمینه نشون داده نشده :47:و من به دلیل درس خوندن زیاد و اینکه و ارتباط ضعیفی با بقیه دارم زیاد یا اصلا مردا رو نمی تونم بشناسم. گاهی وقتا با مردای اطرافم که در ارتباطم مثل دخترا رفتا می کنم

من 26 سالمه. سه تا خواهر کوچکتر از خودم دارم و یک نامزد . که همش باهاش در دعوام. احساس می کنم داره از دست دیونه می شه:158::grief:

دنبال اصلاح خودم و یافتن رفتار درستم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

میشه با تجربیات خودتون کمکم کنید و اگه بشه اقایون بگند از چه چیزای بدشون میاد

پیشاپیش از راهنمایاتون ممنونم:72:

سلام
اگر از جزئیات بیشتر بگی و یا برای هرگفته ات مثالی بزنی خیلی راحت تر میتونی از کمک دوستان استفاده کنی.
مثلا شرح دعواهاتونو بنویس اگه دوست داری تا دوستان بتونن راهنمایی دقیق تری کنند
موفق باشی

دوساله نامزدیم. اولاش خوب بودیم. ان به خاطر اینکه الان سربازه کمتر با من در تماس هست. و اون تعداد کمی هم با هم در تماسیم من دعوا می کنم باهاش. من دلم می خواد بیشتر باهاش در ارتباط باشم. علت دعواهامم همینه . اما اون دغدش بیشتر تموم شدن سربازی و پیدا کردن کاره. حقم داره. سه ماهه ربطمون خیلی کم و بد شده . اگر من تماس نگیرم اون کمتر تماس می گیره. و خودمم به خاطر سردیاش سرد شدم. دیگه کمتر تماس می گیرم. اخرین بار اردیبهشت دیدمش. نمی دونم رابطمون بکجا برسه. احساس می کنم عاملش رفتارای غلط من و بلد نبودن من برای برقرای ارتباط اون رو از من فراری کرده. بعضی وقتا به خودم می گم این پسر چجوری تا حالا منو تحمل کرده. هر بار که دعوا میشه و اونم از طرف منه من رابطمونو تموم می کنم و ... اما بعد از چند ساعت بر می گردم سر خونه اول. اون دیگه دعواها و حرفای منو جدی نمی گیره چه جوری باید احترامو خودمو برگردونم. من سال سوم دکتری هستم و اون فوق لیسانسشو تموم کرده.

سلام
دوسال زمان زیادی برای نامزدیه وطبیعی هست که دوری شما وبلاتکلیفی شما باعث ایجاد این دعواهامیشه اما توصیه من به شما اینه که صبرتو بیشتر کنی وهروقت خواستی بهانه ای واسه دعوا پیدا کنی به این فکر کن که هیچکس آدمی که همش گیر میده رو دوست نداره حتی اگه نامزدت هم باشه پس اگه خودت دلیل منطقی برای رفتارت پیدا نمیکنی پس فقط داری احساسی عمل میکنی برای شروع اینبار بجای نق زدن سعی کن اون دقایقی که با هم حرف میزنین رو شیرین کنی وتاثیرش رو در روحیه خودت هم می بینی

مرسی بهار جون ممنونم

- - - Updated - - -

من تو دنیای واقعی دوستی ندارم که بهم کمک کنه. انگار تو دنیای مجازی هم همینطوره و کسی نیست کمکم کنه ...... خیلی بدبختم من .... انگار باید به گریه هام ادامه بدم ببینم روزگار چی بر سرم میاره:54::54:

- - - Updated - - -

من تو دنیای واقعی دوستی ندارم که بهم کمک کنه. انگار تو دنیای مجازی هم همینطوره و کسی نیست کمکم کنه ...... خیلی بدبختم من .... انگار باید به گریه هام ادامه بدم ببینم روزگار چی بر سرم میاره:54::54:

ببین عزیزم منم تجربه زیادی ندارم اما اونایی که از رابطه با مادرو پدرم یاد گرفتم میگم:
1-هیچ وقت با کنایه با یه مرد حرف نزن
2- غر غر نکن (اگه حرفی داری بین حرفات به دور از هرگونه کنایه و غرغر بهش بگو)
3-مردا اینکه زبونی بگی دوست دارم و باور نمیکنن باید با عمل بهشون نشون بدی
4-احتیاج دارن مهم باشن ، احتیاج دارن که تو رو به خودشون متکی بدونن
5-موقعی که عصبانین نباید باهاشون حرف بزنی چون هیچ حرفی رو قبول ندارن حتی اگه منطقی باشه اصلا گوش نمیدن اینجور مواقع فقط باید تاییدشون کنین بعدا حرفای منطقیتو بهش میزنی اما وقتی کاملا آروم بود.
6-موقعی که خستنم همین طور (مثل مورد 5)
7-بعضی وقتا باید براشون مادری کنی ، مثل یه مادر بی منت و بی توقع محبت کن
سعی کن انقد حواست بهش باشه که بتونی بفهمی از روی حالت هاش که الان چه احساسی داره
دیگه واقعا چیزی یادم نمیاد ، مطمئنا بعضیاشونو خودت میدونستی ، ولی نوشتم که فکر نکنی اینجا هیچکس به فکرت نیست.اگه بازم چیزی به ذهنم رسید میگم
از اقایون بخواه بهت کمک کنن ، بلاخره اونا بیشتر خودشونو میشناسن

1. کم توقع باشیم؛ از همسرمان آن قدر انتظار داشته باشیم که بتواند به انتظارات پاسخ دهد.

2. گذشت کنیم؛ مطمئنا زندگی بدون خطا نیست و هر کدام از ما دچار اشتباهاتی می شویم و با گذشت می شود زندگی شیرین تری داشت.

3. این را قبول کنیم که او با یکسری عادات و خوی ها بزرگ شده است و راحت نمی تواند آنها را کنار بگذارد. به او فرصت دهیم.

4. به خاطر همسر خود کمی از مطالب مفید و روانشناسی استفاده کنیم؛ چرا که ما تجربه کافی را در اوایل زندگی نداریم.

5. قدر حال را بدانیم شاید فردا دیگر دیر باشد.

6. این را خوب درک کنیم که می توانید بهترین لحظات رو با همسر خود داشته باشیم؛ هیچ کس نمی تواند جای همسرمان رو بگیرد.

7. صبور باشیم؛ اگر رفتار همسرمان را خوشایند نمی دانیم بهتر است با حوصله و تأمل و در شرایط مناسب او را از چگونگی رفتارش آگاه کنیم.

8. منطقی رفتار کنیم؛ مسایل را منطقی و درست بررسی کنیم و به جای منافع شخصی، مصالح زندگی مشترک را در نظر بگیریم و بی طرفانه قضاوت کنیم.

9. مثبت نگر باشیم؛ با بیاد آوردن لحظات شیرین زندگی بدبینی را از خود دور کنیم، به رفتارهای خوب همسرمان بیشتر بیندیشیم و جنبه های خوب زندگی را فراموش نکنیم.

10. یکدل باشیم؛ درک متقابل موجب ایجاد تفاهم می شود و یکدلی به وجود می آورد.

11. ارتباط کلامی و عاطفی خود را حفظ کنیم؛ سعی کنیم با همسر خود درباره ی مسائل مختلف گفتگو کنیم. صحبت کردن بهترین راه آگاهی از افکار و احساسات همسر می باشد.

12. با یکدیگر مهربان باشیم؛ همسرمان را جزئی از وجود خود بدانیم، محسناتش را بازگو کنیم، برایش خوبی بخواهیم و در راه کمک به همسرمان تمام تلاش خود را به کار ببریم. با مهربانی می توانیم مالک قلب های یکدیگر باشیم و رابطه ی گرم و صمیمی برقرار کنیم.

13. محبت پذیر و قهر گریز باشیم؛ منش توأم با مهربانی و دوری از قهر و کینه صفت همسران فداکار است. تلاش کنیم که آیینه ی زندگیمان شفاف و بدون غبار کدروت باشد.

14. سعی کنیم همدیگر را در کارهایی که در دست انجام داریم تشویق کنیم؛ چراکه هیچ کس مثل زن و شوهر نمی توانند مشوق هم باشند.

15. راستگو باشیم؛ صداقت و راستی از بهترین سرمایه های زندگی مشترک است. هرگز نباید به دروغ و نیرنگ متوسل شویم حتی اگر حقیقت به نفع ما نباشد. فراموش نکنیم که دروغ پایه های زندگی را سست می کند.
16. محیط خانواده را با صفا کنیم؛ فضای عاطفی خانواده باید چنان مطلوب و دوست داشتنی باشد که همسرمان در آن احساس رضایت خاطر کند و از امنیت روانی برخوردار باشد.

17. به نیازهای همسرمان توجه کنیم؛ رفتار دلنشین و توأم با متانت موجب می شود او خواسته های خود را به راحتی بیان کند.

18. بهداشت روانی همسر را تأمین کنیم؛ در سایه ی سلامت جسمی و روانی می توانیم به هدف های خود برسیم، بنابراین باید به رفتار او توجه نماییم و از افسردگی و خمودگیش جلوگیری کنیم.

19. با یکدیگر مشورت کنیم؛ هر یک از زوجین باید حق داشته باشند نظر و پیشنهاد خود را بیان کنند. با مشورت کردن، راه رسیدن به زندگی سالم کوتاه تر می شود.

20. قدرشناس باشیم؛ از همسرمان به خاطر انجام وظایف، مسئولیت ها و همکاری هایش قدردانی کنیم برای ابراز سپاسگزاری و تشکر به کلمه های خاصی نیازمند نیستیم!

21. احساس مسئولیت داشته باشیم؛ زن یا شوهر باید خود را در مقابل کاری که برعهده گرفته اند متعهد بدانند و از انجام دادن آن شانه خالی نکنند.

22. سعی کنیم حرمت هم را همیشه رعایت کنیم. حتی موقع دعوا !

23. خوش قول باشیم؛ برای حرف ها و قول های خود ارزش قائل شویم و خود را در مقابل آنها مسئول بدانیم چون خوش قولی نشانه ی احترام به خود و همسر است.

24. سلایق و علایق او را بدانیم تا با این کار به او بگوئیم که چقدر برایمان مهم است؛ در بسیاری از موارد زن وشوهر از هم توقع دارند که او را خوب بشناسد و بدانند که او چی دوست دارد.

25. خود را به جای همسرمان بگذاریم؛ دنیا را از دریچه ی نگاه او ببینیم و از خود بپرسیم : "اگر من جای او بودم چه می کردم"

26. سختی ها و مشکلات محیط کار را در حد ضرورت با همسرمان در میان بگذاریم؛ هم فکری بار مشکلات را سبک تر می نماید.

27. روابط زناشویی را بسیار مهم بدانیم؛ عدم توجه به این روابط موجب ایجاد مشکلات مختلف خانوادگی، روحی و روانی برای هر یک از طرفین می شود و زندگی را با خطرهای جدی روبرو می کند.

28. به همسر خود بگوییم که من به خاطر عشق به تو همه ی سختی های زندگی مان را می پذیرم چنین جملاتی باعث دلگرمی او می شود.

29. همدیگر را آرام کنیم؛ روزها همیشه بدون مشکل نیستند و شرایط سخت از زندگی جدایی ناپذیر است. اگر یک روز همسرمان عصبانی بود باید سعی کنیم او را آرام کنیم و بر عصبانیت او نیافزاییم.
30. با متانت و صداقت قبول کنیم که در بعضی از کارها همسرمان شایسته تر است.

31. با جملات زیبا از همسر خود دلجویی کنیم؛ یک جمله ی شورانگیز می تواند طوفانی از خشم و غضب و نفرت را خاموش کند و بنای زندگی را از خطرات گوناگون دور سازد.

32. برای سخن و پیشنهاد همسرمان احترام قائل شویم و خود را عقل کل ندانیم. باور داشته باشیم که همیشه همه چیز را همگان دانند.

۳۳. فرمان ندهیم؛ نباید خانه را به پادگان تبدیل کنیم، متوجه باشیم که خانه کانون عشق و محبت است نه محل یکه تازی و خشونت.

۳۴. از ازدواج خود اظهار پشیمانی نکنیم؛ زندگی و روابط خود را با دیگران مقایسه نکنیم و از یاد نبریم که زندگی هر کسی مطابق سلیقه و عقل و درایت او اداره می شود.

35. روی نقاط ضعف همسر خود انگشت نگذاریم؛ هر فردی ممکن است در موارد مختلف دچار ضعف باشد آشکار کردن و بزرگ جلوه دادن این نقاط ضعف موجب ایجاد کدورت می شود. هرگز نباید از نقطه ضعف ها به عنوان اسلحه ای برای سکوت یا شکست دادن همسر استفاده کنیم.

36. مقابله به مثل نکنیم؛ از رفتارهای تلافی جویانه بپرهیزیم و سعی کنیم به جای مقابله به مثل، رفتار مناسب را به او یادآوری نماییم.

37. مقایسه نکنیم؛ با مقایسه، هم همسر خود را از خود ناراحت می کنیم و هم زندگی را برخود سخت می گیریم اما باید بدانیم که تمام انسان ها نمی توانند شبیه هم باشند.

38. سعی کنیم در هر زمانی جویای حال همسر خود باشیم؛ این امر باعث می شود تا حس اهمیت زن وشوهر برای هم بیشتر شود.

39. روزهای خوب با هم بودن رو به یاد هم بیاریم؛ این امر باعث می شود تا روز های با خاطرات تلخ راحتتر فراموش شود.

40. شنونده ی خوبی باشیم؛ هنگامی که همسرمان با ما صحبت می کند حتی الامکان به چشمان او نگاه کنیم و یا با اشاره و سرتکان دادن نشان دهیم که به حرف های او توجه داریم.

من نظرات خودمو میگم گرچه نمیشه به همه تعمیم داد اما بیشتر مردها اینطوری هستند

اولا دختری رو برای زندگی مشترک میپسندم که غرغر نکنه
پسرا انقدر در زندگی مشکل دارن و با آدمای جور باجور مواجه میشن که دیگه نیازی نیست یه دختر عصبانی هر روز سر کوفت بهشون بزنه ، اون بیچاره کلی پدر مادر و فرمانده و ارشد و راننده و ... هر روز بهش غرغر میکنن دیگه شما هم اضافه میشید ، بعد میگید کمتر تماس میگیره ، کدوم آدم عاقلی هر روز تماس میگیره تا زنش غرغر کنه

دوما گذشت کنه و اشتباهات منو تو ذهنش ثبت نکنه و هر بار مثل ضبط صوت برام پخش نکنه:
منم آدمم و ممکنه اشتباه کنم چه در حق همسرم چه در تصمیم گیری و اگه همسرم رو امین دونستم و اشتباهمو گفتم نباید همسرم بعد ها اون اشتباه رو بر علیه من استفاده کنه

سوما کینه ای نباشه :
آدمای کینه ای اگر یکبار در حقشون اجحاف بشه هر روز و هر لحظه که میتونن باید تلافی کنن و من بشدت از این آدما فراریم

چهارم شاد باشه نه افسرده

پنجم مادی نباشه و یکم انسانی به همه چیز نگاه کنه

ششم به من به چشم بشر نگاه کنه نه ماشین برآورده کردن آرزوهاش

هفتم اینو درک کنه که من بعنوان یک مرد نمیتونم مثل زنها هر روز کلی حرف برای گفتن داشته باشم و تمایل کمتری برای حرف زدن دارم
و هشتم و نهم و دهم و....
در کل همه پسرا برای این ازدواج میکنن که به آرامش برسن

اما فراموش نکنید که شما باید خود واقعیتون باشید نه یک بازیگر که میخواد برای رضایت همسرش فیلم بازی کنه ، هرچقدر هم که شما مدتی برای نامزدتون زندگی کنید بحرحال یک روز این بازی تموم میشه و دیگه نمیتونید خودتون رو شکل دیگه ای جلوه بدید و شما همون فرد سابق میشید

اگر حس میکنید رابطه مناسبی با نامزدتون ندارید و مشکلات زیادی دارید بهتره فکر ازدواج با اون پسر رو از ذهنتون بیرون کنید

در این خصوص یک نگاهی به این تاپیک بی اندازید
http://www.hamdardi.net/thread-35118.html

نامزدی بهترین دوران شناخت و تصمیم گیری برای موندن یا نموندنه

سلام...فقط هربار که میخوای باهاش دعوا کنی و غر بزنی به این فکر کن که شاید این بار اونم زد به سیم آخر و باهام تموم کرد و دیگه هیچی بعد کلی افسردگی میگیری و میای اینجا میگی چکا کنم که برگرده ..عزیزم یکم خودت رو جمع و جور کن شما دختر بیست ساله که نیستی درسته که پدرت به رحمت خدا رفنه و برادر نداری اما به هر حال تو جامعه که هستی اطرافیانت روکه میبینی ...مادرم همیشه میگه مردها مثل کلاف ابریشم میمونندتا دلت بخواد نرمند ولی وای به روزی که این کلاف ابریشم گره بخوره دیگه تحت هیچ شرایطی باز نمیشه ..از راهنمایی معاون کلانتر استفاده کن به هر حال ایشون مرد هستند و تقریبا بقیه مردها همین نظر رودارند...از همین الان شروع کن غر زدن رو بزار کنار بجاش از ظرافت ها و لطافت های زنانه استفاده کن ..مردها از زن هایی که مثل مرد رفتار میکنن اصلا خوششون نمیاد ..صبر و حوصله ات رو بالا ببر ...با رفتارهای پرخاشگرانه معلومه که دلش واست تنگ نمیشه نکنه توقع دیگه ای داشتی

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط سوما

سلام به همه دوستای خوبم در تالار

من می خواستم ازتون راهنمایی بگیرم که با یک مرد چه جوری باید رفتار کرد؟ چه جوری میشه یک مرد را برای همیشه نگه داشت؟ منظورم بهترین رفتار با مردت (نامزد یا شوهر) چیه؟:305:

من برادری ندارم. پدرم فوت شده.همین باعث شده رفتار درست با مردها رو ندونم. و همین باعث شده نامزدمو از خودم رونده کنم و همیشه با هم دعوا داشته و بیشترش من مقصرم؟

تو خانواده ما رفتارها به ما در این زمینه نشون داده نشده :47:و من به دلیل درس خوندن زیاد و اینکه و ارتباط ضعیفی با بقیه دارم زیاد یا اصلا مردا رو نمی تونم بشناسم. گاهی وقتا با مردای اطرافم که در ارتباطم مثل دخترا رفتا می کنم

من 26 سالمه. سه تا خواهر کوچکتر از خودم دارم و یک نامزد . که همش باهاش در دعوام. احساس می کنم داره از دست دیونه می شه:158::grief:

دنبال اصلاح خودم و یافتن رفتار درستم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

میشه با تجربیات خودتون کمکم کنید و اگه بشه اقایون بگند از چه چیزای بدشون میاد

پیشاپیش از راهنمایاتون ممنونم:72:

---

سلام علیکم

خیلی عالی است که شما برخلاف خیلی از کاربران دنبال هرچه بهتر کردن روابط و شناخت همسرتون هستین. به نظر این حقیر طبق آموزه های دینی بهترین کار اطاعت از شوهر و گوش دادن به فرمان همسر است که هیچ چیز بالاتر از این برای زن نیکو نیست. به همسرتون محبت کنید و با روی مهربان و گشاده با او برخورد کنید در زمان عصبانیت خشم خود تون رو فرو دهید و با لبخند و مهربانی به استقبال همسر برین که این لطافت و عطوفت باعث جذب شدن همسرتون به سمت شما میشه در همه حال سعی کنید از خواست همسر اطاعت کنید و زندگی حضرت زهرا /(س) و حضرت علی (ع) را سرلوحه زندگی تان قرار دهید

مرسی توجه دوستان خوبم.:72:
خیلی از نکاتی رو که شما گفتید از وقتی عضو این تالار شدم سعی می کنم رعایت کنم. اما مثلا پنجشنبه و جمعه اصلا با من تماس نداشته. صبح اسمس میده سلام عزیزم صبح بخیر و من جوابشو دادم .......... حالت چطوره خوبی؟ اونم گفت مرسی تو خوبی؟ من جواب دادم دیگه جواب نداد........ تا اینکه چند ساعت بعد زنگ زد و دیدم داره خیلی خوب صحبت می کنه ... حدس زدم چیزی می خواد ... درست حدس زدم ازم می خواست پروپوزال و پاورپوینتو طرح سربازیشو واسش اماده کنم. پروپوزالشو از قبل نوشته بودم............ منم بدون هیچ منتی گفتم باشه.....( هر وقت کاری داشته باشه معمولا بیشتر زنگ میزنه و خوب برخورد می کنه . ولی حالت عادی اینجوری نیست) وقتی خیالش راحت شد ظهر دوباره زنگ زد ........... یه جورای طلبکارانه باهام حرف می زد....... مثلا من داشتم درمورد کار خودش و این طرحه ازش سوال می پرسیدم طوری جوابمو داد از خودم بدم اومد. قبلا گوشیش خاموش می کرد یا باتری تموم می کرد بهم می گفت ....... اما اخیرا اینکارو نمی کنه ظهر تا چند ساعت خاموش شد ...... بعد یه لحظه روشن شد بهم زنگ زد پسورد جیمیلشو ازم خواست؟ (میل کاریشو اخه من درست کرده بودم برای ارسال روزمه و ...) . یه اسمس بهش دادم که آیا.... من برای تو اهمیتی دارم؟ ایابود و نبودم برات مهمه؟ ایا اصلا دلت برای من تنگ می شه و دلت می خواد منو ببینی؟ پیامم بهش رسید. ولی جواب نداد؟ 5 دقیقه بعد گوشیش خاموشه و تا فردا صبحم روشن نمی کنه و مثل دفعه های قبل به سوالام بی تفاوت عمل می کنه.
می دونین من خودم می دونم از اون خیلی سرترم. تحصیلات عالیه دارم (دکتری)- ظاهر متوسط به بالا به طوری به طوریکه به راحتی می تونم هر پسری رو به خودم جذب کنم. قراره فرصت مطالعاتی برم خارج و برای فوق دکتری هم کلا از ایران برم. در اینده مطمئنم یکی از بهترین اساتید این کشور می شم. ادم مغروری در برابر جنس مخالف هستم به طوری اقایون دانشکدمون روشون نمیشه باهام حرف بزنند...... اینارو می گم بدونید با تمام این چیزا خودم دست کم گرفتم و اصلا به عبارتی نادیده گرفتم و حاضر شدم با نامزدم از صفر شروع کنم و تمام سختی های راهو به جون بکشم. در حالیکه خواستگارای ثروتمندی هم داشتم

اما الانم واسم موقعیت خودم و چیزای دیگه حتی یه ذره مهم نیست. مهم علاقم به نامزدم. بخدا باورتون نمی شه تو اون یکسال نیم اول اونقد بهش می کردم و همه دنیام شده بود اما اون با بیتوجیهاش منو روز به روز سردتر کرد. همش فکر می کنم مشکل از منه ......... دارم اخرین راهو امتحان می کنم به قول شما قرقر نکردن و صبر کردن ببینم چه میشه ..

دلم به حال دخترای مثل خودم میسوزه که باید چشمانن به محبت پسری باشه که قدر ادمو نمی دونه ............واقعا دخترا جایگاه والایی دارند اما برخی از اقایون قدرشونو نمی دونن:47:

الان بهش زنگ زدم. هر چی از دهنم دراومد بهش گفتم. صبر ادم مگه چقدره اخه ..............خیلی نامرده بخدا....... باهاش تموم کردم ........... بعدشم کلی اسمس و نفرین و دیگه را برگشت برای خودم نذاشتم از هر چی مرده متنفرم :54::54: لطفا مطالب منو بلاک کنید......... چون زندگیم بلا ک شد :54::54::54::54::54::54::54::54:

تاپیک شما خیلی شبیه تاپیک من 25 است.

خواستم بگم برید اونجا را بخونید، می بینم خودت براش پست نوشتی !!!!!!!!

این دو تا داستان کاملا یکیه!!!!!!!

واقعا که!

اره شیدا جون من همون من 25 هستم . خواستم هرجوری شده یه راهی برای حفظ رابطمون بکنم و هرجوری شده از راهنمایی دوستان کمک بگیرم و مطالبم اپیت بشه اما نشد ............ همه چیز بدتر خراب شد ........... اره واقعا که ............ وای بر من دیوانه ............... بخدا دلم می خواد خودمو بکشم ............. بهترین سال های زندگیم تو انتظار حروم شد و اخشم اینجوری شد ..... هر چی شما هم دلتون می خواد بهم فوش بدین

شما همون من 25 هستی،

اونوقت می ری توی تاپیک من 25 براش کامنت میذاری راهنماییش می کنی؟ این پست را سوما برای من 25 گذاشته !!!

واقعا چه دلیلی داری برای این کارت؟ چه لذتی می بری از تاپیک الکی باز کردن و خودت برای خودت کامنت گذاشتن؟

بی خیال شیدا خانم من حال خوبی ندارم شما هم بدترش نکن لطفا ................ به اندازه کافی داغونم ................. بسه .............:54: به مدیریم پیام دادم منو از اینجا حذف کنه ........... به از خدا هم می خوام منو از زمین حذف کنه که همه از دستم راحت شن
.... بقیه هم نمی خواد مدام برای این خانم تشکر بذارن

چند وقت دیگه مدرسه ها باز میشه عزیزان می رن مدرسه سرگرمی های دیگه ای پیدا می کنن جز همدردی بیچاره

در هر حال اینجا ادما میان چون مشکلی دارن. وقتی تاپیکایی با موضوع و کاربرایی غیر واقعی میان مسایلی رو مطرح می کنن که فقط برای تفریحشونه، تنها انفاقی که می یفته اینه که تاپیک های ادم هایی که واقعا از سر اضطرار اومدن همدردی و نیاز به راهنمایی دارن بین تاپیک های اینچنینی گم میشن.

کامروا باشید