نداشتن امنیت نامزدم در خانه

سلام

نامزدم منظور : ( به صورت رسمی هنوز نیست ، بین خودمون ص کردیم ،به زودی تصمیم داریم به خانواده ها بگیم )

آشنای: از طریق اینترنت

عشق : دوطرفه هر دو همو می خواییم

میزان اشنایی : یک سال ، تلفن و چت

مشکل : نداشتن امنیت در خانه ، اصرار های برادر بزرگ تر نامزدم برای ارتباط جنسی با خواهرش ( در حد ارضا شدن برادر )

پیشنهاد خودم :

1- به مادرش موضوع در جریان بزاره | می گه اگه بفهمه می کشه منو
2- به برادر دیگری بگه | می ترسم اون هم عین باشه از طرفی می گه فک می کنه بردار های دیگش هم خبر دارن و اما چیزی نمی گن
3- به پدر بگه | پدر در شهر دوری کار می کنه


متاسفانه همیشه وقتی بیرون می رفت یا دانشگاه می ترسیدم مشکلی پیش بیاد ، اما حالا از این که تو خونه هست همش نگرانم ، به گفته نامزدم ، مدتی هست این کارو می کنه 8 ساله این کار ادامه داشته ، سن نامزدم 20 سال

چند بار خوندم ،چون همش فکر میکردم دارم اشتباه میخونم!
مشکل شماره 1 :

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Hamid-rostami

( به صورت رسمی هنوز نیست ، بین خودمون ص کردیم ،به زودی تصمیم داریم به خانواده ها بگیم )

---

مشکل شماره 2 :

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Hamid-rostami

آشنای: از طریق اینترنت

---

مشکل شماره 3:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Hamid-rostami

عشق : دوطرفه هر دو همو می خواییم
میزان اشنایی : یک سال ، تلفن و چت

---

مشکل شماره 4و5و6و... :

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Hamid-rostami

مشکل : نداشتن امنیت در خانه ، اصرار های برادر بزرگ تر نامزدم برای ارتباط جنسی با خواهرش ( در حد ارضا شدن برادر )
مدتی هست این کارو می کنه 8 ساله این کار ادامه داشت

---

مشکل شماره 0 :
اینقدر گرد و غبار احساسات جلوی چشماتون رو گرفته که حقایق و مشکلات بزرگ توی این رابطه رو نمیبینید ،هر کدوم اینا برای یه شکست بزرگ کافیه.
لطفا بیدار شید!
پ.ن.:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Hamid-rostami

نه اینطور بپری بهم

---

حتی همین پاسختون هم احساسیه،برای همین ناراحت نشدم.من فقط نظرم رو دادم.
نمیدونم،اجازه بدید دیگران هم بیاند شاید توضیح بهتری داشته باشند.
ضمنا در هر 24 ساعت و نه شبانه روز فقط 3 پست میتونید ارسال کنید.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط m.reza91

چند بار خوندم ،چون همش فکر میکردم دارم اشتباه میخونم!
مشکل شماره 1 :

مشکل شماره 2 :

مشکل شماره 3:

مشکل شماره 4و5و6و... :

مشکل شماره 0 :
اینقدر گرد و غبار احساسات جلوی چشماتون رو گرفته که حقایق و مشکلات بزرگ توی این رابطه رو نمیبینید ،هر کدوم اینا برای یه شکست بزرگ کافیه.
لطفا بیدار شید!

---

دوست داشتم کمکم کنید ، نه اینطور بپری بهم
به هر حال اگه مشکلی هست ، اگه گناهه ، اگه هر چیز دیگه ، اینو بدون چیزیه که گریبانم شده ، چطور بیدار شم ؟
این جوابی نبود که انتضار شنیدنش رو داشته باشم
بیدار شم به همین راحتی که گفتی ؟
تصمیم ازدواج داریم خیلی امید وار شده ، خیلی باهم خوبیم ، خیلی خوبیم
تا قبل اینکه این مشکل رو بگه بهم ، خیلی درسام خوب شده بود ، انگیزه داشتم ولی خب کمی از بعضی کارام عقب افتادم

با شماره تلفن اورژانس اجتماعی تماس بگیرد : 123
با انجمن مددکاران اجتماعی تهران تماس بگیرد این لینک سایتشان : پایگاه اطلاع رسانی انجمن مددکاران اجتماعی ایران
این هم یک تلفن دیگر : انجمن حمایت و یاری آسیب دیدگان اجتماعی ( احیا ) 66935524 از ساعت 8:30 تا 6 بعد از ظهر
مرکز مشاوره نیروی انتظامی که در کلانتری ها دایر است. من فکر می کنم ایشان به حمایت قانونی هم احتیاج دارند.

باور نکردنیه 8 سال یه دختر20ساله برادرش رو ارضا میکرده یعنی از12سالگی اونوقت میخواید باهاش ازدواج کنید غیرقابل تصوره مگه اینترنتی هم آدم ازدواج میکنه این ازدواج به صلاحتون نیست
لعنت به این برادر
البته بی انصافی هم هست که شما ولش کنید صداقت این دختر واقعا قابل تحسینه که بهتون گفته درحالیکه میتونست اصلا بهتون نگه خداییش صداقتش قابل تحسینه
انقدر عجیب بود این تاپیک که فعلا مخم هنکه چیزی به ذهنم رسید باز پست میزارم ولی واقعا شرایط عجیبیه از اون تاپیک هاییه که خیلی سخت میشه راجع بهش نظر داد
من که میگم بیخیال این ازدواج شید با اینکه با این کار به صداقتش خیانت میکنید ولی فکر میکنم اگه ازواج کنید بعد یه مدت همش بهش سرکوفت میزنید که8سال با برادرت رابطه داشتی و تحمل این سرکوفت برای این دختر غیرممکن میشه و افسردش میکنید

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Hamid-rostami

سلام

نامزدم منظور : ( به صورت رسمی هنوز نیست ، بین خودمون ص کردیم ،به زودی تصمیم داریم به خانواده ها بگیم )

آشنای: از طریق اینترنت

عشق : دوطرفه هر دو همو می خواییم

میزان اشنایی : یک سال ، تلفن و چت

مشکل : نداشتن امنیت در خانه ، اصرار های برادر بزرگ تر نامزدم برای ارتباط جنسی با خواهرش ( در حد ارضا شدن برادر )

پیشنهاد خودم :

1- به مادرش موضوع در جریان بزاره | می گه اگه بفهمه می کشه منو
2- به برادر دیگری بگه | می ترسم اون هم عین باشه از طرفی می گه فک می کنه بردار های دیگش هم خبر دارن و اما چیزی نمی گن
3- به پدر بگه | پدر در شهر دوری کار می کنه


متاسفانه همیشه وقتی بیرون می رفت یا دانشگاه می ترسیدم مشکلی پیش بیاد ، اما حالا از این که تو خونه هست همش نگرانم ، به گفته نامزدم ، مدتی هست این کارو می کنه 8 ساله این کار ادامه داشته ، سن نامزدم 20 سال

---

سلام. فضای خانوادگی مگه به چه صوزتیه که ممکنه دیگران هم اطلاع داشته باشن و خودشون رو بزنن به بیخبری؟
نحوه حریم ها و پوشش ها عادیه؟
چون هر چیزی در یک بستری از وفایع رخ میده. لطفا بستر خانوادگی و نوع روابط رو توصیف کنید.
و از اونجاییی که مهمترین اشخاصی که میتونن از این ایشون حفاطت و حمایت کنن پدر و مادرن نوع رابطه و میزان صمیمیت توی رابطه با پدر و مادر رو با ایشون توصیف کنید.

سلام آقای حمید الان شما به هر دلیلی دلسوزی یا دل بستن به این دختر دارید احساسی برخورد میکنید پیشنهادمن اینه که به صلاحتونه که از این ازدواج صرف نظر کنید که در آینده مشکل ساز خواهد بود و فقط برای اینکه به این دختر که به شما دل بسته صدمه وارد میشه برای تلافی این کارتون بهش کمک کنید این دخترخانم مطمینا روحیه داغونی دارند و نیاز به درمان دارند و از سویی هم این سواستفاده جنسی بی شرمانه از سوی برادرشون نباید بی جواب بمونه و در این مورد از پیشنهاد آقای نوپو استفاده کنید و خودتونو طوری به این ارگانها معرفی کنید که بعدا از لحاظ قانونی برای این دختر خانم مشکلی پیش نیاد و فقط برادرشون به جزای کارش برسه یا از خود این دختر خانم بخاید که صحبت کنند و خودشون تقاضای کمک کرده باشند که هم پای شما وسط کشیده نشه و هم این دختر خانم در نقش مظلوم نشان داده شوند (البته اگر در مورد این رابطه ازطرف برادرشون بهشون ظلم شده و رابطه ناخواسته واجباری بوده) ه تا برای خودشان مشکلی پیش نیاید. بعد هم اینرابطه رو تموم کنید تابیشتر به شما وابسته نشدند و دوباره بخاطر شما ضربه روحی دیگه ای بخورند.

الان موضوع این نیست که این آقا با این خان ارتباط دازه و اصلا موضع درست یا غلط بودن این رابطه نیست، الان موضوع اصلی تینه که یک انسان توی خانوادش با مشکلی مواجه شده و باید بهش کمک کرد...اگه کسی نظری داره در رابطه با مشکلی که این خانم داره بگه نه ارتباط این آقا با این خانم.......

http://www.hamdardi.net/payments.php
اشتراک ازاد بگیرین با کارشناسای تالار به طور خصوصی مشورت کنین

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط نوپو

با شماره تلفن اورژانس اجتماعی تماس بگیرد : 123
با انجمن مددکاران اجتماعی تهران تماس بگیرد این لینک سایتشان : پایگاه اطلاع رسانی انجمن مددکاران اجتماعی ایران
این هم یک تلفن دیگر : انجمن حمایت و یاری آسیب دیدگان اجتماعی ( احیا ) 66935524 از ساعت 8:30 تا 6 بعد از ظهر
مرکز مشاوره نیروی انتظامی که در کلانتری ها دایر است. من فکر می کنم ایشان به حمایت قانونی هم احتیاج دارند.

---

ممنون از راهنماییتون ، بله نوعی حمایت قاونی که باعث بشه دیگه کارش رو ادامه نده و تعهدی گرفته بشه ازش ، به نظرم مشاور نیروی انتظامی گزینه خوبی باشه ، اما خیلی دوس دارم کار با حفظ ابرو و بی سر صدا حل بشه نه شکایت و دادگاه و ..

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Sara1370

باور نکردنیه 8 سال یه دختر20ساله برادرش رو ارضا میکرده یعنی از12سالگی اونوقت میخواید باهاش ازدواج کنید غیرقابل تصوره مگه اینترنتی هم آدم ازدواج میکنه این ازدواج به صلاحتون نیست
لعنت به این برادر
البته بی انصافی هم هست که شما ولش کنید صداقت این دختر واقعا قابل تحسینه که بهتون گفته درحالیکه میتونست اصلا بهتون نگه خداییش صداقتش قابل تحسینه
انقدر عجیب بود این تاپیک که فعلا مخم هنکه چیزی به ذهنم رسید باز پست میزارم ولی واقعا شرایط عجیبیه از اون تاپیک هاییه که خیلی سخت میشه راجع بهش نظر داد
من که میگم بیخیال این ازدواج شید با اینکه با این کار به صداقتش خیانت میکنید ولی فکر میکنم اگه ازواج کنید بعد یه مدت همش بهش سرکوفت میزنید که8سال با برادرت رابطه داشتی و تحمل این سرکوفت برای این دختر غیرممکن میشه و افسردش میکنید

---

خانوم سارا ، برادر بزرگ به زور به این خواسته اش می رسیده ، از نحوه شروع این رابطه پرسیدم ، تنها بودنش با برادر بزرگش و کتک زدنش شروع شده و ادامه داشتنش هم به این دلیل بوده که به علت نبود پدر و تامین نیاز های مادی و معونیش بسته به این کار بوده ( طوری که وقتی از پدر ص کردم که باید به پدرت بگی این موضوع رو در ج.اب بهم گفت : پدر من همین برادرم هست ، از نظر مادی تامینم می کنه لباسام این برادرم می خره ، هزینه این دانشگاه این برادرم می ده ).

سارا خانوم ، بحث ازدواج ما چند ماه قبل از اینکه این موضوع رو بگه اتفاق افتاد ، زمانی که خواست این موضوع رو بگه گفت با شنیدنش شاید ترکم کنی ، اما می خوام کنارم باشی و کمکم کنی . ( همه امیدش من شدم )

سارا خانوم مشکلم در حال حاضر ، گذشته اش نیست ، مشکلم اینه این کار برادرش در زمان حال هم ادامه داره

آقا حمید،من میترسم این مشکل در آینده هم ادامه پیدا کنه
کمااینکه اگه این برادر ازدواج نکنه باز هم به خواهرش (که ممکنه ازدواج کرده باشه)نیاز داشته باشه و یا حتی اگه ازدواجم بکنه اگه از خانمش ناراضی باشه بازم سراغ خواهرش میاد
موضوع خیلی پیچیده ست...
و یه سوالی که برای من پیش اومده:شما ایا اونقدر دوسش دارید که اگه بینتون دعوایی پیش اومد این موضوعو به رخش نکشید؟چون آدم عصبانی هر حرفی رو میزنه و شاید اون حرفش بدترین حرف باشه
و اگه محبت شما از سر علاقه ست نه ترحم برای ازدواج پیش قدم شین تا خانواده ها تصمیم بگیرن میتونید کنار هم بمونید یا نه...
در این صورت اگه وصلتی هم صورت نگرفت حداقل شما خیالتون راحته که براش کاری انجام دادین

مشاوره حقوقی رایگان برای قربانیان خشونت خانگی (تجاوز و ...)

از طریق تلفن:85312600-021 روزهای سه شنبه و چهار شنبه از 17:30 تا 20:30


برای طی کردن روند درمان روحی ایشون هم این وبلاگ مناسبه مطالب خوبی داره.ایشون به لخاظ روحی هم نیاز به درمان دارند
.http://tajavozmamnoo.blogfa.com/

سلام

حالم بد شد از خوندن این موضوع به کجا داریم میرسیم ؟؟؟خدایا پناه بر خودت، کلمه انسان واقعا برای بعضیا خیلی خیلی زیاده

نمیدونم چیو داره تحمل میکنه اون خانوم و نمیدونم چقدرروح و روانش آسیب دیده ولی بهش بگو خرج دانشگاه و لباس و ....در برابر روح و روان آسیب دیده ات خیلی نا چیزه،قانونی مشکلش

رو حل کنه ،شما هم داری به بدترین شکل ممکن به خودتون آسیب میزنید تصور اینکه الان توی اون خونه بین این دختر قربانی و برادر حیوون صفتش چی میگذره کمتر ازآسیبی که به روح

اون دختر میرسه به شما هم نمیرسه،اول اینکه خیلی مردی که میخوای کمکش کنی ولی فعلا در حال حاضر صرف نظر از ازدواج خیلی قاطع و محکم ازش بخواه به همراه خود شما بره و

قانونی این مشکل رو حل کنه تا بیشتر این مورد تجاوز قرار نگیره،شما امین و مورد اعتمادش هستی که مشکلش رو گفته پسفقط در مرحله ی اول به عنوان یه انسان بهش کمک کن.بعد از

اون روند درمانش رو طی کنه تا به آرامش برسه نه از روی وابستگی یا دلسوزی سریعا اقدام به ازدواج کنید،این مسئله اول باید هضم بشه بعد هر تصمیم دیگه ای گرفته بشه.

الان میگید من مشکلی با گذشتش ندارم وقتی 2سال از ازدواجتون گذشت بهش میگید چرا تو این 8 سال کاری نکردی پس حتما خودت هم کیف میکردی و مدام بهش طعنه میزنی خوب فکرکن ببین میتونی بعد ازدواج هم با این قضیه کنار بیای وقتی باهاش دعوا کردی میتونی این رو نکوبی تو سرش
مشکلت الانش نباشه چون میتونی خیلی زود عقد و عروسی رو باهم بگیری و نجاتش بدی ولی موضوع خودت هستی که میتونی بعد اینکه 2 سال از ازدواجت گذشت باهاش کنار بیای بعد ازدواج چطور میخوای با برادرش رفتار کنی
من اول از همه گفتم که این دختر با صداقتش نشون داد که میتونه زن زندگی باشه موضوع من این دختر نیست موضوع من خود شما هستی مردها همه بعد یه مدت سرد میشن و علاقشون تا قبل ازدواج هست تو همین سایت زن های خیلی زیادی دارن از سردی شوهرشون بعد 2سال گله میکنن
حرف آخر این ازدواج خواسته خودت هست اگه باهاش ازدواج کردی پس بعد یه مدت هرگز به این دختر سرکوفت نزن و افسردش نکن
برای الانت هم من پیشنهاد میکنم بیخیال این ازدواج شی علاقه بعد محرمیت بوجود میاد نه قبل محرمیت خیلی راحت میتونی با نبود این دختر کنار بیای شاید از نظر اخلاقی کارت درست نباشه اما به نفعته که از این ازدواج صرف نظر کنی

اول بگم این رابطه از ریشه اشتباهه.دوم مطمعنی خالی نمی بنده یا خودشم با این

قضیه مشکل داره؟بلخره 8سال ادامه داشته.بی خیال از اینکه راست یا دروغ مشکل

داره یا نداره،شما مسئول زندگی دیگران نیستی؛خودتو بکش کنار.این مسایل کباب

می کنن تا اینکه ثواب برسونن.

با سلام و احترام
یکم: عدم مهارت و نداشتن قاطعیت دختر مذکور
ایشون باید به یک روانشناس بالینی مراجعه کند و مهارتهای لازم را در خصوص محافظت از خویش پیدا کند.


دوم: مسئولیت شما
تا وقتی که شما رسما خواستگاری نروید، و مراحل شناخت تمام نشود و عقد صورت نگیرد. بیشتر از ما در این مسئله مسئول نیستید و نیازی به مداخله شما نیست.


سوم: سرانجام ارتباط شما هم با ایشون زیاد خوشبینانه نیست. و مسائل زیادی در آسیب این رابطه وجود دارد.
از جمله دختری که چنین آسیب هایی دیده باشد، هم مشکلات پس از حادثه دارد و هم طرف مقابلش نمی تواند بی توجه به تاریخچه این مسائل او را بپذیرد و در آینده که احساسات فعلی شما فروکش کند. خود شما بزرگترین آزار این دختر خواهید بود.

من هم صلاح نمیدونم که این خانم و آقا با هم ازدواج کنند
ولی کلا ثوالی برام پیش اومد و اون اینکه حتی اگر مشکل این خانم با برادرش حل بشه
در آینده چطور باید با کس دیگه ازدواج کنه؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرخ رو

سلام. فضای خانوادگی مگه به چه صوزتیه که ممکنه دیگران هم اطلاع داشته باشن و خودشون رو بزنن به بیخبری؟
نحوه حریم ها و پوشش ها عادیه؟
چون هر چیزی در یک بستری از وفایع رخ میده. لطفا بستر خانوادگی و نوع روابط رو توصیف کنید.
و از اونجاییی که مهمترین اشخاصی که میتونن از این ایشون حفاطت و حمایت کنن پدر و مادرن نوع رابطه و میزان صمیمیت توی رابطه با پدر و مادر رو با ایشون توصیف کنید.

---

سوال اولتون : برادر بزرگ 10 سال بزرگتر از نامزدم هست ، بقیه برادرا بین این دو سناشون هست ، تو سوالاتی که ازش پرسیدم ، برادر بزرگ این کار رو با یه برادر دیگه هم انجام داده مخفیانه ، سایر برادرا نمی دونم چرا ، واقعا نمی دونم چرا اینقدر بی غیرت

سوال دوم : بین چندین برادر ، تنها دختره بینشون ، در محیطی که همه پسرن ، و مادر خونه از دختر بدش میاد ، خیلی هم تو خونه زحمت می کشه اما رفتار کلامیشون هم باهاش خیلی بده ، پوشش لباس ، هم توصیه کردم ، پوشیده تر باشه تو خونه

سوال سوم : پدر دور از خانواده ، در شهری دیگر کار می کنه ، وکم به خانواده سر می زنه ، مادر هم صمیمیتی باهاش نداره ، به علت تفاوت سنی بالا ، حدودا اختلاف 30 سال وهمیشه هم خونه نیست ، و گاهی تو خونه تنها میشه

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Nilofar mordab

سلام آقای حمید الان شما به هر دلیلی دلسوزی یا دل بستن به این دختر دارید احساسی برخورد میکنید پیشنهادمن اینه که به صلاحتونه که از این ازدواج صرف نظر کنید که در آینده مشکل ساز خواهد بود و فقط برای اینکه به این دختر که به شما دل بسته صدمه وارد میشه برای تلافی این کارتون بهش کمک کنید این دخترخانم مطمینا روحیه داغونی دارند و نیاز به درمان دارند و از سویی هم این سواستفاده جنسی بی شرمانه از سوی برادرشون نباید بی جواب بمونه و در این مورد از پیشنهاد آقای نوپو استفاده کنید و خودتونو طوری به این ارگانها معرفی کنید که بعدا از لحاظ قانونی برای این دختر خانم مشکلی پیش نیاد و فقط برادرشون به جزای کارش برسه یا از خود این دختر خانم بخاید که صحبت کنند و خودشون تقاضای کمک کرده باشند که هم پای شما وسط کشیده نشه و هم این دختر خانم در نقش مظلوم نشان داده شوند (البته اگر در مورد این رابطه ازطرف برادرشون بهشون ظلم شده و رابطه ناخواسته واجباری بوده) ه تا برای خودشان مشکلی پیش نیاید. بعد هم اینرابطه رو تموم کنید تابیشتر به شما وابسته نشدند و دوباره بخاطر شما ضربه روحی دیگه ای بخورند.

---

سلام
ممنون از پیشنهادتون ، احساسی برخورد کردن بله حق با شماست ،یه فایل رو براتون می فرستم ، تشکر

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط سمیرا71

آقا حمید،من میترسم این مشکل در آینده هم ادامه پیدا کنه
کمااینکه اگه این برادر ازدواج نکنه باز هم به خواهرش (که ممکنه ازدواج کرده باشه)نیاز داشته باشه و یا حتی اگه ازدواجم بکنه اگه از خانمش ناراضی باشه بازم سراغ خواهرش میاد
موضوع خیلی پیچیده ست...
و یه سوالی که برای من پیش اومده:شما ایا اونقدر دوسش دارید که اگه بینتون دعوایی پیش اومد این موضوعو به رخش نکشید؟چون آدم عصبانی هر حرفی رو میزنه و شاید اون حرفش بدترین حرف باشه
و اگه محبت شما از سر علاقه ست نه ترحم برای ازدواج پیش قدم شین تا خانواده ها تصمیم بگیرن میتونید کنار هم بمونید یا نه...
در این صورت اگه وصلتی هم صورت نگرفت حداقل شما خیالتون راحته که براش کاری انجام دادین

---

جواب سوالتون : الانم چون کاری که برادرش باهاش کرده و طول این مدت همش به زور و اجبار و ترس از کتک و تنبیه بوده ، با خودم خیلی کلنجار رفتم ، خیلی گریه کردم ، کنار اومدم با گذشتش ، در حال حاضر هم ازش خواستم تن به خواسته برادرش نده ، به هر قیمتی ، و سکوت نکنه نسبت به این ظلم ، از قبل ماه رمضون ، با اینکه برادرش خیلی داره تلاش می کنه و اصرار برای این کار ، قبول نکرده ، و دلیلش رو عشق من می دونه ، می گه از زندگی بیزار شدم و تصمیم به خود کشی گرفتم اما به خاطر قول قرار هامون منصرف شده .
نمی دونم شاید به قول دوستان ، دوست داشتنم با ترحم ترکیب شده و یا به قول دوست اولی که باسخ دادن ، گرد و غبار احساساسات رو چشم نشسته و حقایق رو نمی بینم .
پیش قدم شدن برای ازدواج هم ، پیشنهاد خوبیه ، ان شاالله بزودی بتونم اقدام کنم .

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط سمیرا71

آقا حمید،من میترسم این مشکل در آینده هم ادامه پیدا کنه
کمااینکه اگه این برادر ازدواج نکنه باز هم به خواهرش (که ممکنه ازدواج کرده باشه)نیاز داشته باشه و یا حتی اگه ازدواجم بکنه اگه از خانمش ناراضی باشه بازم سراغ خواهرش میاد
موضوع خیلی پیچیده ست...
و یه سوالی که برای من پیش اومده:شما ایا اونقدر دوسش دارید که اگه بینتون دعوایی پیش اومد این موضوعو به رخش نکشید؟چون آدم عصبانی هر حرفی رو میزنه و شاید اون حرفش بدترین حرف باشه
و اگه محبت شما از سر علاقه ست نه ترحم برای ازدواج پیش قدم شین تا خانواده ها تصمیم بگیرن میتونید کنار هم بمونید یا نه...
در این صورت اگه وصلتی هم صورت نگرفت حداقل شما خیالتون راحته که براش کاری انجام دادین

---

بله برادر بزرگتر 30 سال سن داره ، و نامزد هم داره ، و قراره به زودی به عقد هم بیان .
در جواب اصرار هاش ، نامزدم بهش می گه برو با نامزدت باش ، برو با دختر های خیابونی ، اما در جوا بهش می گه ، هیچکدوم مثل تو نیستن ، هر کار می کنم بازم به فکر توام ( یعنی به فکر خواهرش )

جواب سوالتون : الانم چون کاری که برادرش باهاش کرده و طول این مدت همش به زور و اجبار و ترس از کتک و تنبیه بوده ، با خودم خیلی کلنجار رفتم ، خیلی گریه کردم ، کنار اومدم با گذشتش ، در حال حاضر هم ازش خواستم تن به خواسته برادرش نده ، به هر قیمتی ، و سکوت نکنه نسبت به این ظلم ، از قبل ماه رمضون ، با اینکه برادرش خیلی داره تلاش می کنه و اصرار برای این کار ، قبول نکرده ، و دلیلش رو عشق من می دونه ، می گه از زندگی بیزار شدم و تصمیم به خود کشی گرفتم اما به خاطر قول قرار هامون منصرف شده .
نمی دونم شاید به قول دوستان ، دوست داشتنم با ترحم ترکیب شده و یا به قول دوست اولی که باسخ دادن ، گرد و غبار احساساسات رو چشم نشسته و حقایق رو نمی بینم .
پیش قدم شدن برای ازدواج هم ، پیشنهاد خوبیه ، ان شاالله بزودی بتونم اقدام کنم .

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط asemaneabi222

سلام

حالم بد شد از خوندن این موضوع به کجا داریم میرسیم ؟؟؟خدایا پناه بر خودت، کلمه انسان واقعا برای بعضیا خیلی خیلی زیاده

نمیدونم چیو داره تحمل میکنه اون خانوم و نمیدونم چقدرروح و روانش آسیب دیده ولی بهش بگو خرج دانشگاه و لباس و ....در برابر روح و روان آسیب دیده ات خیلی نا چیزه،قانونی مشکلش

رو حل کنه ،شما هم داری به بدترین شکل ممکن به خودتون آسیب میزنید تصور اینکه الان توی اون خونه بین این دختر قربانی و برادر حیوون صفتش چی میگذره کمتر ازآسیبی که به روح

اون دختر میرسه به شما هم نمیرسه،اول اینکه خیلی مردی که میخوای کمکش کنی ولی فعلا در حال حاضر صرف نظر از ازدواج خیلی قاطع و محکم ازش بخواه به همراه خود شما بره و

قانونی این مشکل رو حل کنه تا بیشتر این مورد تجاوز قرار نگیره،شما امین و مورد اعتمادش هستی که مشکلش رو گفته پسفقط در مرحله ی اول به عنوان یه انسان بهش کمک کن.بعد از

اون روند درمانش رو طی کنه تا به آرامش برسه نه از روی وابستگی یا دلسوزی سریعا اقدام به ازدواج کنید،این مسئله اول باید هضم بشه بعد هر تصمیم دیگه ای گرفته بشه.

---

ممنون پیشنهاد خیلی عالیی بود ، سعی می کنم بتونم راضیش کنم ، قانونی اقدام کنه ، اما چیزی که منو می ترسونه اینه که بهم گفت با این که برادرم این کارو می کنه آما من ازش متنفر نیستم ، به نقل خودش می گه برادرم بیماره ، دس خودش نیست ، و من برادرم رو دوست دارم ، با این حرفاش می ترسم ، نخواد اقدام جدی انجام بده .

در ضمن ، گفتن این موضوع و کمک خواستن از برادرای دیگش ، رو چطور می دونید ؟

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرهنگ 27

اول بگم این رابطه از ریشه اشتباهه.دوم مطمعنی خالی نمی بنده یا خودشم با این

قضیه مشکل داره؟بلخره 8سال ادامه داشته.بی خیال از اینکه راست یا دروغ مشکل

داره یا نداره،شما مسئول زندگی دیگران نیستی؛خودتو بکش کنار.این مسایل کباب

می کنن تا اینکه ثواب برسونن.

---

اره مسئول نیستم ، اما مسول کسی که وابستش شدم ، و وابستم شده چی ؟ حتی اگه به ازدواج هم نرسیم ، کمک به بهش ایرادی داره ؟ اره خیلی بهش می گفتم قربونت بشم ، فدات بشم ، حالا بکشم کنار ؟ به همین سادگی ؟ قبول کن خیلی سخته خیلی

- - - Updated - - -

امشب برادش تهدیدش کرده که یا بیا ، یا تلفن و ایپودت ipod رو ازت می گیرم .

با سلام و احترام
گفتم شاید ندیده باشید!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی

با سلام و احترام
یکم: عدم مهارت و نداشتن قاطعیت دختر مذکور
ایشون باید به یک روانشناس بالینی مراجعه کند و مهارتهای لازم را در خصوص محافظت از خویش پیدا کند.


دوم: مسئولیت شما
تا وقتی که شما رسما خواستگاری نروید، و مراحل شناخت تمام نشود و عقد صورت نگیرد. بیشتر از ما در این مسئله مسئول نیستید و نیازی به مداخله شما نیست.


سوم: سرانجام ارتباط شما هم با ایشون زیاد خوشبینانه نیست. و مسائل زیادی در آسیب این رابطه وجود دارد.
از جمله دختری که چنین آسیب هایی دیده باشد، هم مشکلات پس از حادثه دارد و هم طرف مقابلش نمی تواند بی توجه به تاریخچه این مسائل او را بپذیرد و در آینده که احساسات فعلی شما فروکش کند. خود شما بزرگترین آزار این دختر خواهید بود.

---

به این جملات خودتون دقت و توجه کنید


با خودم خیلی کلنجار رفتم ، خیلی گریه کردم

اما در جواب بهش می گه ، هیچکدوم مثل تو نیستن ، هر کار می کنم بازم به فکر توام


بهم گفت با این که برادرم این کارو می کنه آما من ازش متنفر نیستم ، به نقل خودش می گه برادرم بیماره ، دس خودش نیست ، و من برادرم رو دوست دارم

دوست غزیز پست مدیر همدردی رو مطالعه کنیئ ذقیق
اینکه بزدارش میگه هیچکدوم مثل تو نیستن داره به شما این هشدارو میده که حتی پس از ازدواجش هم ممکنه دست برنداره اون اقا...میتونی تحمل کنی؟نمی ترسومنتت این جمله؟
شما قیل از اینکه در برابر انسانهای دیگه مسئول باشی در براابر سلامت روح و روان خودت مسئولی که داره به خطر می افته (گریه کردن، افت تخصیلی، کلنجار رفتن)

راههای فانونی رو ما معرفی کردیم به ایشون بگو( به عنوان یه همنوع که میخواد کمک کنه) اگر خواست اقدام میکنه اگر هم نخواست صلاح مملکت خویش........
و از این رابطه خارح شو چون از اسیب در امان نمیمونی.


در ضمن به این جمله هم دقت کنید


امشب برادش تهدیدش کرده که یا بیا ، یا تلفن و ایپودت ipod رو ازت می گیرم .

دوست عزیز اینا تهدیده واقعا؟!!!
من گقتم در حدی کتک میخوره که میره تو کما

شما حالتون خوبه ؟

اون دختر که حالش مشخصه ولی من به حال شما بیشتر شک دارم . خودت نرمالی ؟

یعنی یه دختر 20 ساله بعد از 8 سال نمیتونه بره جایی قانونی شکایت کنه بابت این موضوع و تازه به شما میگه برادرم مریضه من دوسش دارم ؟؟

شما هیچ مسئولیتی در قبالش نداری فقط در این حد که اون شماره ها رو بهش بده که کمکش کرده باشی. و یه روانشناس بهش معرفی کن.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرخ رو

به این جملات خودتون دقت و توجه کنید


با خودم خیلی کلنجار رفتم ، خیلی گریه کردم

اما در جواب بهش می گه ، هیچکدوم مثل تو نیستن ، هر کار می کنم بازم به فکر توام


بهم گفت با این که برادرم این کارو می کنه آما من ازش متنفر نیستم ، به نقل خودش می گه برادرم بیماره ، دس خودش نیست ، و من برادرم رو دوست دارم

دوست غزیز پست مدیر همدردی رو مطالعه کنیئ ذقیق
اینکه بزدارش میگه هیچکدوم مثل تو نیستن داره به شما این هشدارو میده که حتی پس از ازدواجش هم ممکنه دست برنداره اون اقا...میتونی تحمل کنی؟نمی ترسومنتت این جمله؟
شما قیل از اینکه در برابر انسانهای دیگه مسئول باشی در براابر سلامت روح و روان خودت مسئولی که داره به خطر می افته (گریه کردن، افت تخصیلی، کلنجار رفتن)

راههای فانونی رو ما معرفی کردیم به ایشون بگو( به عنوان یه همنوع که میخواد کمک کنه) اگر خواست اقدام میکنه اگر هم نخواست صلاح مملکت خویش........
و از این رابطه خارح شو چون از اسیب در امان نمیمونی.


در ضمن به این جمله هم دقت کنید


امشب برادش تهدیدش کرده که یا بیا ، یا تلفن و ایپودت ipod رو ازت می گیرم .

دوست عزیز اینا تهدیده واقعا؟!!!
من گقتم در حدی کتک میخوره که میره تو کما

---

خوب بگیره
آدم دو روز ipad نداشته باشه که نمی میره:58:
شما یه جور میگفتی فک کردیم از این خانواده های فقیر و بدبخت بیچاره ان
ipad ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ من ندارم:311:
ببین این خانوم خودشم تنش میخاره
خوب باشه اون موقع بچه بوده نمیفهمیده
حالا که بالغ هس و به سن قانونی رسیده
یعنی چی برادرم بیمار هس و دست خودش نیست؟؟؟؟
خوب باشه
ما هم میگیم داداشش مریضه
هیچ آدم سالمی با خواهرش این کار رو نمی کنه
باید خودش موضوع رو پیگیری کنه از طریق قانونی
خوب شاید از طریق قانونی هر دو به روانپزشک معرفی بشن ( البته من قانون رو در مورد اینجور چیزا نمیدونم )
و برادرش ودست از بیماریش برداره

این خانوم حالا اون موقع 12 سالش بوده بعد که فهمیده بعد که 18 شده نمی فهمیده؟
حتما لازم هس به شما وفادار باشه تا دست از این کارش برداره؟
قبل از آشنایی با شما نمیفهمیده این کار حتی اگه تا آخر عمر هم ازدواج نکنه زشته؟؟؟

جناب ببین میدونم ترحم میکنی عذاب وجدان داری نمیخوای ول کنی
ولی در حال حاضر فقط نصیحتش کن راه های قانونی رو بهش معرفی کن

اگه خودش دنبال حل مشکلش رفت معلومه دختر خوبی هس
و تا حالا مورد ظلم بوده و بلد نبوده چی کار کنه؟
حالا که تو بهش یاد دادی دیگه بهونه اش چیه

خودتم بهش بگو مرددی
بگو میخوای ارتباطت رو قطع کنی
بشین ببین بعد قطع رابطه و بعد اینکه مشکلش حل شد و حس ترحم تو از بین رفت میتونی گذشتش رو تحمل کنی؟؟؟؟؟؟

یه برادر :54:
خاک توسر ش :102:
باید اعدامش کنن

- - - Updated - - -

چرا این تالار اینطوریه 19ام من پول ریختم بحساب هنوزم عضو عادی هستم و روزی 3تا پست بیشتر نمیتونم بزارم واقعا دیگه من چند بار ایمیل بفرستم

همش میپرستید جهت چه چیزی واریز شده خب معلوم جهت اشتراک 1 ماهه
لطفا سریع پیگیری کنید

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط nafiseh joon

خودتم بهش بگو مرددی
بگو میخوای ارتباطت رو قطع کنی
بشین ببین بعد قطع رابطه و بعد اینکه مشکلش حل شد و حس ترحم تو از بین رفت میتونی گذشتش رو تحمل کنی؟؟؟؟؟؟

---

اقلا این آدم بفهمه اگه این کار رو ادامه بده
کسی باهاش ازدواج نمیکنه
و بره آینده و ازدواجش و روح و روان خودش خطر داره

برادره قشنگ زن میگیره
هروقت هم خواست میاد خواهرش رو مجبور میکنه
زندگی خودش رو داره
زنش هم اگه آدم پخمه ای باشه ( توهین نباشه به خانوما ولی خیلی هاشون کنار میان ) هیچ چی بهش نمیگه
بعد این خانوم ..............
هیچ مردی تحمل نمیکنه زنش همچین کاری با برادرش بکنه

این دختر مادر و خواهر و برادراش کجا هستند ؟ ایا با برادرش تنها زندگی میکنه ؟ ایا شما با این خانم رابطه جنسی دارید ؟

سلام دوست عزیز
واقعا عجیبه
با اورژانس اجتماعی 123 تماس بگیرید ازشون مشورت بخواهید ... یا با صدای مشاور بهزیستی تماس بگیرید به صورت رایگان به شما مشاوره میدن ... از اشتراک ازاد اینجا هم میتونید استفاده کنید
دوستان همدردی میشه گفت کاربران از قشر عادی جامعه هستن و تخصصی در این زمینه ندارن ... از یه متخصص استفاده کنید
بعد از صحبت با مشاور تشریف بیارید اینجا و تاپیک تون رو دنبال کنید
موفق باشید

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Alp

الان موضوع این نیست که این آقا با این خان ارتباط دازه و اصلا موضع درست یا غلط بودن این رابطه نیست، الان موضوع اصلی تینه که یک انسان توی خانوادش با مشکلی مواجه شده و باید بهش کمک کرد...اگه کسی نظری داره در رابطه با مشکلی که این خانم داره بگه نه ارتباط این آقا با این خانم.......

---

این خانم اگه میخواد بهش کمک بشه و اگه مادر - پدر و هیچ یک از برادراش کمکش نمی کنن
باید به حرفای این آقا گوش کنه و از قانون کمک بگیره
اگر برادرش رو دوس داره و ترس از اعدام داره باید بگم اینجوری هم نیس یکی رو بگیرن اعدام کنن
طرف مرتکب قتل عمد میشه روانشناس به این نتیجه میرسه که موقع قتل حالت عادی نداشته و اعدامش نمیکنن
آدم میشناسم مرتکب زنا شده و خانمش ازش شکایت کرده و فیلم عین ارتکاب جرم رو ارائه داده ولی قانون با توجه به حالت روحی و روانی مرد به این نتیجه رسیده که نباید اعدام شه و الان بعد از 5 سال زندان داره زندگی میکنه

از اینجور بیماری ها تو روانشناسی زیاده
عقده ی اودیپ - عقده ی آلکترا و ......
خوب اگه این خانم شکایت کنه
قانون تشخیص میده که برادرش تا چه حد باید مجازات بشه
و به هر حال هرکس کاری میکنه باید بپذیره که ممکنه مجازات بشه و برادر ایشون هم باید مجازات بشن
حالا این آقا اگه مریض هم باشن 8 سال تلاشی برای درمان نکردن
این خانم باید شکایت کنه تا به خودش کمک کنه

و این آقا هم باید هودش رو نجات بده
هوب اشتباه بزرگی کرده و به دختری که از گذشتش اطلاع نداشته اظهار علاقه کرده
حالا نباید به خاطر ترحم خودش رو در معرض خطر قرار بده
حس انسان دوستانه حکم میکنه این آقا روش های قانونی رو به این خانم یاد بده و بعد خودش رو بکشه کنار
اگر هم حانم میخواد بعد قطع ارتباط با ایشون و از بین رفتن وفاداری بینشون ادامه بده دیگه صلاح مصلحت حویش خسروان دانند

اصلن درست نیست یک دختر به خاطر یک سری وسایل تجملی مث ipad - خرج دانشگاه و ..... به گناه ادامه بده فقط به این خاطر که به کسی وفادار نیس
به خدای خودت و به روح و روان هودت که وفادار هستی؟؟
به نظر من که اینا خیلی باارزش تر و مهم تر از وفاداری به شخص هس
آدم باید همیشه سعی کنه پیش هودش بزرگ باشه
اگر پیش هودش بزرگ باشه پیش دیگران هم بزرگ میشه
اشتباه دومین بار = خریت
و ایشون 8 سال ادامه دادن
چون به هر حال دختر 12 - 14 و آخرش 16 ساله دیگه میفهمه و محرم و نامحرم و ..... حالیش هس



اصن چرا بعد 8 سال پدر ایشون اطلاعی نداره؟؟؟ حداقل به پدرش بگه شاید پدر جلو پسر بزرگش وایستاد و به قانون هم نیازی نباشه؟؟؟
گیریم مادر پسر پرست هس
برادرها مث هم و پشت هم هستن
پدر هیچ غیرتی نسبت به دختر بکی یکدونه اش نداره؟ و هودش رو در مقابل سلامت دخترش مسئول نمیدونه؟؟؟
این اصن بهانه ی هوبی نیس که پدر در شهر دوری کار میکنه
پست های اول آقا طوری بود که فکرمیکردیم سطح فرهنگی خانواده پایین هس و در فقر بسر میبرن و برادر به زور کتک حواهر رو مجبور میکنه و پدر معتاد و .....
ولی الان میبینیم دختر دانشجو و با بهترین برند های وسایل لوکس و تجملی
اینا با هم متناقض هستن؟

- - - Updated - - -

یعنی پدر هم زورش به پسرش نمی رسه ؟
یعنی احترام پدر هم تو اون خونه رعایت نمیشه ؟؟؟
جناب اگه شما با این خانواده وصلت هم کنی خانواده ای هستن خانواده ای هستن که حریم ها و حرمت ها توشون شکسته
من خودم به شخصه چنین وصلتی نمی کردم ( دخترم ) :81:
حالا شما به خاطر 4 تا دوستت دارم میخوای این کار رو بکنی
بهش راه های قانونی رو یاد بده
و بعد ارش عذرخواهی کن و بگو اون موقع چیزی راجع به تو نمی دونستم
تو خیلی دختر خوبی هستی ولی این گذشته ی تو برای من قابل هضم نیس

سلام
به نظر من کمک شما میتونه این باشه که توجیحش کنی که حتما با پدرش تماس بگیره و درمیون بذاره.وظیفه پدرشه که ازش مراقبت و محافظت کنه.خرجش رو هم پدرش باید بده.اگه کمم باشه بهتر از این وضعیته.پدرش باید باخبر بشه.اونوقت خودش تصمیم میگیره چیکار کنه.شاید بیاد بالا سر خونوادش.شاید دخترشو ببره پیش خودش.ولی باید به پدرش بگه.راهش همینه.پدره.باید آگاه بشه و به وظیفش عمل کنه.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط بهار.زندگی

سلام
به نظر من کمک شما میتونه این باشه که توجیحش کنی که حتما با پدرش تماس بگیره و درمیون بذاره.وظیفه پدرشه که ازش مراقبت و محافظت کنه.خرجش رو هم پدرش باید بده.اگه کمم باشه بهتر از این وضعیته.پدرش باید باخبر بشه.اونوقت خودش تصمیم میگیره چیکار کنه.شاید بیاد بالا سر خونوادش.شاید دخترشو ببره پیش خودش.ولی باید به پدرش بگه.راهش همینه.پدره.باید آگاه بشه و به وظیفش عمل کنه.

---

بله
اصن قبل اینکه مسئله رو قانونیش کنه و سر و صدا در بیاره
باید به پدرش بگه
مطمئنا پدر یه کاری میکنه

بعد شما میگین 30 سال اختلاف سنی با مادر؟؟؟؟
من الان حساب کرد
بچه ی دوم خونه ام و مامانم 31 سال ازم بزرگتره
بره بچه ی آخر 30 سال اختلاف سنی همچین هم زیاد نیس و طبیعی هس
تازه به مادرش بگه
هیچ مادری هرچقدر هم پسر پرست به دخترش نمیگه برو برادرت رو ارضا کن
مگه اینکه واقعا یه مشکل فاحش خانوادگی وجود داشته باشه

به نظر من فقط اعدام
یعنی چی این همه کار با خواهر بدبخت کرده اونوقت میخواد زنم بگیره به زندگیشم برسه

ای خدا کجایی ببینی ؟ آخر الزمانه

- - - Updated - - -

اون پدر و مادر بی مسئولیت که دیگه هیچی

- - - Updated - - -

خدا عاقبتونو بخیر کنه

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی

با سلام و احترام
یکم: عدم مهارت و نداشتن قاطعیت دختر مذکور
ایشون باید به یک روانشناس بالینی مراجعه کند و مهارتهای لازم را در خصوص محافظت از خویش پیدا کند.


دوم: مسئولیت شما
تا وقتی که شما رسما خواستگاری نروید، و مراحل شناخت تمام نشود و عقد صورت نگیرد. بیشتر از ما در این مسئله مسئول نیستید و نیازی به مداخله شما نیست.


سوم: سرانجام ارتباط شما هم با ایشون زیاد خوشبینانه نیست. و مسائل زیادی در آسیب این رابطه وجود دارد.
از جمله دختری که چنین آسیب هایی دیده باشد، هم مشکلات پس از حادثه دارد و هم طرف مقابلش نمی تواند بی توجه به تاریخچه این مسائل او را بپذیرد و در آینده که احساسات فعلی شما فروکش کند. خود شما بزرگترین آزار این دختر خواهید بود.

---

یک : آره این مشکل رو داشته ، بهش گفتم چرا این همه وقت سکوت کرده بودی ، به کسی چیزی نگفتی ؟ گفت می ترسیدم و بزور کارشو می کرد ، منو می زد ، تحریمم می کرد ، تو اتاق زندانی می کرد و ...

دو : اره متاسفانه هر کاری خواستم انجام بدم دیدم دستم بسته اس ، خواستم به مادرش بگم ، خب خودم چه کسی معرفی کنم که از موضوع اطلاع داره ، ترسیدم کاری کنم که باعث بشه بهم نرسیم . مداخله ای تا به حال نکردم ، بجز ، پیشنهاد هایی که دوستان دادن رو سعی کردم بهش پیشنهاد بدم دز همین حد ، بهش گفتم طبق حرف شما به روانشناس مراجعه کنه ، در صورتی که از دانشگاه و امکانات محرومت کنه و تحت فشارت بزاره ، به نیروی انتظامی اطلااع بده ، تا طبق گفته دوستمون ، حمایت قانونی داشته باشه . بهش پینهاداتی از قبل پوشیده بودن تو خونه ، تنها نبودن با برادرش رو هم دادم . بهش گفتم قوی باشه

سه : از اینده واقعا اطلاعی ندارم ، اما اطلاعات شما از روی تجربه و علم و اگاهی هست که می گید سر انجام خوبی نداره ، به موضوع قطعا خیلی فکر خواهم کرد ،

یه فایل صوتی رو هم می خواستم براتون بفرستم چطور براتون بفرستم ؟

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرخ رو

به این جملات خودتون دقت و توجه کنید


با خودم خیلی کلنجار رفتم ، خیلی گریه کردم

اما در جواب بهش می گه ، هیچکدوم مثل تو نیستن ، هر کار می کنم بازم به فکر توام


بهم گفت با این که برادرم این کارو می کنه آما من ازش متنفر نیستم ، به نقل خودش می گه برادرم بیماره ، دس خودش نیست ، و من برادرم رو دوست دارم

دوست غزیز پست مدیر همدردی رو مطالعه کنیئ ذقیق
اینکه بزدارش میگه هیچکدوم مثل تو نیستن داره به شما این هشدارو میده که حتی پس از ازدواجش هم ممکنه دست برنداره اون اقا...میتونی تحمل کنی؟نمی ترسومنتت این جمله؟
شما قیل از اینکه در برابر انسانهای دیگه مسئول باشی در براابر سلامت روح و روان خودت مسئولی که داره به خطر می افته (گریه کردن، افت تخصیلی، کلنجار رفتن)

راههای فانونی رو ما معرفی کردیم به ایشون بگو( به عنوان یه همنوع که میخواد کمک کنه) اگر خواست اقدام میکنه اگر هم نخواست صلاح مملکت خویش........
و از این رابطه خارح شو چون از اسیب در امان نمیمونی.


در ضمن به این جمله هم دقت کنید


امشب برادش تهدیدش کرده که یا بیا ، یا تلفن و ایپودت ipod رو ازت می گیرم .

دوست عزیز اینا تهدیده واقعا؟!!!
من گقتم در حدی کتک میخوره که میره تو کما

---

دوست عزیز این جملات رو گفتم ، چون عین این جملات رو بهم گفته ، خودم هم خیلی روشون فکر کردم ، اتفاقا خیلی هم ترسونده منو ، اما این که گفته متنفر نیستم ( این یه طرز فکرشه ، کلا می گه هر کسی هم بدی بهم کنه ازش متنفر نمی شم ) اما اینطور نیست که از برادرش نترسه ، خیلی از برادرش می ترسه .

پست مدیر همدردی رو مطالعه کردم اتفاقا خیلی روم تاثیر گذاشت از نظر فکری ، چون بوی آگاهی و تجربه می داد ، خیلی فکر خواهم کرد روی جواب ایشون ، واقعا ازشون متشکرم که شخصا پاسخی تامل انگیز دادن .

اما در مورد خارج شدن از رابطه ، عذاب وجدان دارم ، خیلی بهش وابسته شدم ، اجازه بدین اینو زمان مشخص کنه ، چون واقعا نمی تونم یه شبه در موردش تصمیم بگیرم .

اما در مورد تهدید : در گذشته با زور و کتک و زیر فشار گذاشتن به خواسته اس می رسه ، اما قبل از ماه رمضون ، برادر به خوارش می گه ، دیگه نمی خوام ادامه بدم ، تمومش کنیم . ماه رمضون اتفاقی نمی افته ، اما اواخر ماه رمضون و بعدش تا به امروز ، برادر به خواهرش دوباره اصرار می کنه و ابراز پشیمونی از تصمیمی که گرفته ، و چون خواهرش هم بهم موضوع رو گفته و من باهاش ص کردم ، تا به امروز زیر بار نرفته ، بهش گفتم هز کاری کرد ، هر سختی ، اما نزار بهت دست بزنه به خاطر عشقمون ، این کارش خیلی پسته ، و نصیحت های دیگه

اما اخبرا بهش گفته اگه نیایی ، با توجه به این که برادر بزرگ هست و توخونه قدرت اجرایی و حمایتی رو داره، گفته اگه نیایی ، گوشی ، تبلتت و از همه مهمتر از دانشگاه رفتنت محرومت می کنم .اما من بهش گفتم هیچ چیز ارزشش رو نداره این کارو انجام بدی ، قوی باش و ...

برای اون اره این یه تهدیده و من هم می ترسم ، چون از طریق ایپد با هام ارتباط داره ، گرفتن این وسیله خیلی براش سخته ، بهش گفتم اگه بگیره هم نزار بهت دست بزنه ، چون یه جوری منو تکیه گا خودش در نظر گرفته

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط anisa

شما حالتون خوبه ؟

اون دختر که حالش مشخصه ولی من به حال شما بیشتر شک دارم . خودت نرمالی ؟

یعنی یه دختر 20 ساله بعد از 8 سال نمیتونه بره جایی قانونی شکایت کنه بابت این موضوع و تازه به شما میگه برادرم مریضه من دوسش دارم ؟؟

شما هیچ مسئولیتی در قبالش نداری فقط در این حد که اون شماره ها رو بهش بده که کمکش کرده باشی. و یه روانشناس بهش معرفی کن.

---

حال من که خیلی اشفتگی فکری دارم این روزا خیلی ،خیلی تحمل این روزا برام سخته ،
این موضع از گذشته شروع شده زمانی که بچه بوده ، اما متاسفانه ادامه پیدا کرده ، اما اخیرا این موضوع رو گفته اونم به من نه به کسی دیگه ، حرفای من باعث شده ، یکی دو ماه اخیر رو. مقاومت کنه ، شاید اگه این موضوع به من هم نمی گفت ، شاید این جریان حالا حالا ها ادامه پیدا می کرد ، و هیچ کس هم مطلع نمی شد ، اما به گمانم ، فشار روحی و روانی باعث شده تا نتونه این موضوع رو در این سن تحمل کنه و بهم گفته ، در چند ماه اول ارتباطمون این جریان با برادرش ادامه داشت و بهم چیزی نگفته بود .
اما اینکه گفتم دوسش داره ، شاید من بد و ناقص و با لحن بدی اینو مطرح کردم ، ایا واقعا میشه همچین برادری رو دوس داشت ؟
برادرش نقش حمایتی تو خونه داره ، بین برادرای دیگه و حتی مادر و کمک هایی هم که بهش می کنه ، مورد تحسن مادر هم قرار می گیره ، این برادر فقط از نطر من و شما ، مورد تنفر قرار گرفته نه اطرافیان ، اطرافیان که این مسائل بیخبر هستند
و دلیلی که می گه دوسش دارم ، شاید این باشه به عنوان برادر دوسش داره و اینکه چهره خوبی برادر نزد اطرافیان داره ، با پیشنهاد من برای در جریان گذاشتن با نیروی انتظامی خود داری کرد و گفت دوس ندارم ابروی برادرم بره .

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط سلیمانی

یه برادر :54:
خاک توسر ش :102:
باید اعدامش کنن

- - - Updated - - -

چرا این تالار اینطوریه 19ام من پول ریختم بحساب هنوزم عضو عادی هستم و روزی 3تا پست بیشتر نمیتونم بزارم واقعا دیگه من چند بار ایمیل بفرستم

همش میپرستید جهت چه چیزی واریز شده خب معلوم جهت اشتراک 1 ماهه
لطفا سریع پیگیری کنید

---

اعدام برای زمانی هست ، که دخول صورت بگیره و شاهد عینی 4 مرد فک می کنم وجود داشته باشه
در این مورد ازار جنسی هست ، برادر، خواهرش رو مجبور می کنه کارایی کنه و کارایی می کنه باهاش تا خودشو ارضا کنه ،
دخولی انجام نشده در این مورد

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط nafiseh joon

اقلا این آدم بفهمه اگه این کار رو ادامه بده
کسی باهاش ازدواج نمیکنه
و بره آینده و ازدواجش و روح و روان خودش خطر داره

برادره قشنگ زن میگیره
هروقت هم خواست میاد خواهرش رو مجبور میکنه
زندگی خودش رو داره
زنش هم اگه آدم پخمه ای باشه ( توهین نباشه به خانوما ولی خیلی هاشون کنار میان ) هیچ چی بهش نمیگه
بعد این خانوم ..............
هیچ مردی تحمل نمیکنه زنش همچین کاری با برادرش بکنه

---

از همچین آینده ای می ترسم ،

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Hamid-rostami

اخیرا این موضوع رو گفته اونم به من نه به کسی دیگه ، حرفای من باعث شده ، یکی دو ماه اخیر رو. مقاومت کنه ، شاید اگه این موضوع به من هم نمی گفت ، شاید این جریان حالا حالا ها ادامه پیدا می کرد ، و هیچ کس هم مطلع نمی شد ، اما به گمانم ، فشار روحی و روانی باعث شده تا نتونه این موضوع رو در این سن تحمل کنه و بهم گفته ، در چند ماه اول ارتباطمون این جریان با برادرش ادامه داشت و بهم چیزی نگفته بود .
اما اینکه گفتم دوسش داره ، شاید من بد و ناقص و با لحن بدی اینو مطرح کردم ، ایا واقعا میشه همچین برادری رو دوس داشت ؟
برادرش نقش حمایتی تو خونه داره ، بین برادرای دیگه و حتی مادر و کمک هایی هم که بهش می کنه ، مورد تحسن مادر هم قرار می گیره ، این برادر فقط از نطر من و شما ، مورد تنفر قرار گرفته نه اطرافیان ، اطرافیان که این مسائل بیخبر هستند
و دلیلی که می گه دوسش دارم ، شاید این باشه به عنوان برادر دوسش داره و اینکه چهره خوبی برادر نزد اطرافیان داره ، با پیشنهاد من برای در جریان گذاشتن با نیروی انتظامی خود داری کرد و گفت دوس ندارم ابروی برادرم بره .

---

باشه قانونی کاری نکنه به خاطر آبروی برادرش
ولی چرا تا حالا به مادرش نگفته؟ مادر هرچی هم بد باشه تحمل نمیکنه دخترش رو هتک حرمت کنن
چرل یه پدرش نگفته؟ پدر هرچی هم بد باشه همچین چیزی رو تحمل نمی کنه
چرا به بقیه ی برادراش نگفته ؟ اونا هرچی هم باشن یه جو غیرت که دارن

چرا بعد این همه سال فقط به شما ( یه کسی که فقط از طریق ipod باهاش ارتباط داره ) گفته؟
یهنی هیچ کس حتی تو فامیل نزدیک امین تر از شما نیست براش؟
شما که هر لحظه میتونی شمارت رو عوض کنی و اصن کاری به کارش نداشته باشی ؟؟؟؟
خوب این نشونه ی یه مشکل جدی خانوادگی هس
چرا بهش پیشنهاد نمیکنی بیاد اینجا مشاوره بگیره ؟؟؟

برادرش هرچی هم نقش حمایتی داشته باشه باید دست برداره
و اون باید اول از پدر و مادر و بقیه برادراش و اگه نشد از قانون کمک بگیره

خوب آقا من هم میگم برادرش رو اعدام نمیکنن ( چون کامل نبوده کارش )
ولی باید مجازات بشه به هر حال

البته باز هم میگم با اینکه دخولی در کار نبوده این دختر با صداقت به شما گفته
ولی یه چیز که هست
این صداقت نیست
یک نوع وابستگی بی چون و چرا هست
به کسی که هنوز خواستگاری رسمی هم نکرده و یه غریبه هس و هر لحظه میتونه ول کنه بره
و نشونه ی نوعی مشکل خانوادگی است
شما باید قشنگ به عواقب ازدواجت فکر کنی

- - - Updated - - -

جناب حالا من اظهار نگرانی کردم نگفتم این خانم دیگه نمیتونه ازدواج کنه
حس ترحم شما برانگیحته شه
این خانم اگه الان برادرش رو مجبور کنه دست از کارش برداره
و خودش و برادرش بدون آبروریزی تحت نظر روانپزشک و روانشناس قرار بگیرن
و شما هم جوری که زیاد ناراحت نشه
ترکش کنی
بعد از چند سال آثار روحی - روانی وابستگی به شما و کارای برادرش از بین میره
و سنش هم چندان زیاد نیست
اون موقع میتونه ازدواج کنه ولی هیچ وقت نباید به همسرش گذشته رو فاش کنه
شما هم عذاب وجدان نخواهی داشت بعد چند سال
چون به کسی که دوشس داشتی بیشترین کمک رو در خد توانت انجام دادی

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط واحد

این دختر مادر و خواهر و برادراش کجا هستند ؟ ایا با برادرش تنها زندگی میکنه ؟ ایا شما با این خانم رابطه جنسی دارید ؟

---

مادر + چند برادر با هم زندگی می کنند ، خواهر ندارد ، در جمع ولی خیلی تنهاست
نه با برادرش تنها نیست ،
رابطه جنسی ، خیر

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط nafiseh joon

این خانم اگه میخواد بهش کمک بشه و اگه مادر - پدر و هیچ یک از برادراش کمکش نمی کنن
باید به حرفای این آقا گوش کنه و از قانون کمک بگیره
اگر برادرش رو دوس داره و ترس از اعدام داره باید بگم اینجوری هم نیس یکی رو بگیرن اعدام کنن
طرف مرتکب قتل عمد میشه روانشناس به این نتیجه میرسه که موقع قتل حالت عادی نداشته و اعدامش نمیکنن
آدم میشناسم مرتکب زنا شده و خانمش ازش شکایت کرده و فیلم عین ارتکاب جرم رو ارائه داده ولی قانون با توجه به حالت روحی و روانی مرد به این نتیجه رسیده که نباید اعدام شه و الان بعد از 5 سال زندان داره زندگی میکنه

از اینجور بیماری ها تو روانشناسی زیاده
عقده ی اودیپ - عقده ی آلکترا و ......
خوب اگه این خانم شکایت کنه
قانون تشخیص میده که برادرش تا چه حد باید مجازات بشه
و به هر حال هرکس کاری میکنه باید بپذیره که ممکنه مجازات بشه و برادر ایشون هم باید مجازات بشن
حالا این آقا اگه مریض هم باشن 8 سال تلاشی برای درمان نکردن
این خانم باید شکایت کنه تا به خودش کمک کنه

و این آقا هم باید هودش رو نجات بده
هوب اشتباه بزرگی کرده و به دختری که از گذشتش اطلاع نداشته اظهار علاقه کرده
حالا نباید به خاطر ترحم خودش رو در معرض خطر قرار بده
حس انسان دوستانه حکم میکنه این آقا روش های قانونی رو به این خانم یاد بده و بعد خودش رو بکشه کنار
اگر هم حانم میخواد بعد قطع ارتباط با ایشون و از بین رفتن وفاداری بینشون ادامه بده دیگه صلاح مصلحت حویش خسروان دانند

اصلن درست نیست یک دختر به خاطر یک سری وسایل تجملی مث ipad - خرج دانشگاه و ..... به گناه ادامه بده فقط به این خاطر که به کسی وفادار نیس
به خدای خودت و به روح و روان هودت که وفادار هستی؟؟
به نظر من که اینا خیلی باارزش تر و مهم تر از وفاداری به شخص هس
آدم باید همیشه سعی کنه پیش هودش بزرگ باشه
اگر پیش هودش بزرگ باشه پیش دیگران هم بزرگ میشه
اشتباه دومین بار = خریت
و ایشون 8 سال ادامه دادن
چون به هر حال دختر 12 - 14 و آخرش 16 ساله دیگه میفهمه و محرم و نامحرم و ..... حالیش هس



اصن چرا بعد 8 سال پدر ایشون اطلاعی نداره؟؟؟ حداقل به پدرش بگه شاید پدر جلو پسر بزرگش وایستاد و به قانون هم نیازی نباشه؟؟؟
گیریم مادر پسر پرست هس
برادرها مث هم و پشت هم هستن
پدر هیچ غیرتی نسبت به دختر بکی یکدونه اش نداره؟ و هودش رو در مقابل سلامت دخترش مسئول نمیدونه؟؟؟
این اصن بهانه ی هوبی نیس که پدر در شهر دوری کار میکنه
پست های اول آقا طوری بود که فکرمیکردیم سطح فرهنگی خانواده پایین هس و در فقر بسر میبرن و برادر به زور کتک حواهر رو مجبور میکنه و پدر معتاد و .....
ولی الان میبینیم دختر دانشجو و با بهترین برند های وسایل لوکس و تجملی
اینا با هم متناقض هستن؟

- - - Updated - - -

یعنی پدر هم زورش به پسرش نمی رسه ؟
یعنی احترام پدر هم تو اون خونه رعایت نمیشه ؟؟؟
جناب اگه شما با این خانواده وصلت هم کنی خانواده ای هستن خانواده ای هستن که حریم ها و حرمت ها توشون شکسته
من خودم به شخصه چنین وصلتی نمی کردم ( دخترم ) :81:
حالا شما به خاطر 4 تا دوستت دارم میخوای این کار رو بکنی
بهش راه های قانونی رو یاد بده
و بعد ارش عذرخواهی کن و بگو اون موقع چیزی راجع به تو نمی دونستم
تو خیلی دختر خوبی هستی ولی این گذشته ی تو برای من قابل هضم نیس

---

توشیحات مفیدی دادید دوست عزیز ،

پست های اول آقا طوری بود که فکرمیکردیم سطح فرهنگی خانواده پایین هس و در فقر بسر میبرن و برادر به زور کتک حواهر رو مجبور میکنه و پدر معتاد و .....
ولی الان میبینیم دختر دانشجو و با بهترین برند های وسایل لوکس و تجملی
اینا با هم متناقض هستن؟

یه نکته : از دار دنیا یه آیپود (سیم کارت نمی خوره و برای سرگرمیه قیمت حدودا 600 تومن ) نه ایپد ، یه آیپود داشتن ، که به صورت هدیه بهش رسیده ، سطح مالی فرد رو بالا می بره ؟ من پدر معتاد صحبت نکرده بودم ، پدر ایشون در یه شهر دور کار می کنند . خانواده تجملی نیستن ، فقیر هم نیستن
(شما یه خانواده معمولی و عادی با تعداد فرزندان زیاد ، رو تصور کنید ، که همچین رابطه مخفی درونش وجود داره )

الان به اشتباه گذشتش پی برده نمی خواد دیگه ادامه بده ، در حال حاضر پیشنهاد به مادر گفتن و نیروی انتظامی رو رد کرده ، تصمیم داره به یه برادر دیگه جریان رو بگه تا مورد حمایت قرار بگیره ، نتیجه ای گرفتم اطلاع می دم در همین تاپیک ،

من به دلیل اینکه نامزد رسمیش نیستم دست بالم بسته اس ، فقط می تونم پیشنهادات شما دوستان رو به گوشش برسونم ، توانایی گفتن ماجرا رو به مادرشون دارم ، اما معرفی کردن خودم هم عواقبی داره در حال حاصر

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط بهار.زندگی

سلام
به نظر من کمک شما میتونه این باشه که توجیحش کنی که حتما با پدرش تماس بگیره و درمیون بذاره.وظیفه پدرشه که ازش مراقبت و محافظت کنه.خرجش رو هم پدرش باید بده.اگه کمم باشه بهتر از این وضعیته.پدرش باید باخبر بشه.اونوقت خودش تصمیم میگیره چیکار کنه.شاید بیاد بالا سر خونوادش.شاید دخترشو ببره پیش خودش.ولی باید به پدرش بگه.راهش همینه.پدره.باید آگاه بشه و به وظیفش عمل کنه.

---

پیشنهاد شما کاملا درسته ، ولیه شرعی و قانونیش پدرشه ، اما سخه گفتن این موضوع به پدر ، کم کم باید راضیش کنم تا جرات گفتنش رو پیدا کنه

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط بهار.زندگی

سلام
به نظر من کمک شما میتونه این باشه که توجیحش کنی که حتما با پدرش تماس بگیره و درمیون بذاره.وظیفه پدرشه که ازش مراقبت و محافظت کنه.خرجش رو هم پدرش باید بده.اگه کمم باشه بهتر از این وضعیته.پدرش باید باخبر بشه.اونوقت خودش تصمیم میگیره چیکار کنه.شاید بیاد بالا سر خونوادش.شاید دخترشو ببره پیش خودش.ولی باید به پدرش بگه.راهش همینه.پدره.باید آگاه بشه و به وظیفش عمل کنه.

---

پیشنهاد شما کاملا درسته ، ولیه شرعی و قانونیش پدرشه ، اما سخه گفتن این موضوع به پدر ، کم کم باید راضیش کنم تا جرات گفتنش رو پیدا کنه

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Hamid-rostami

(شما یه خانواده معمولی و عادی با تعداد فرزندان زیاد ، رو تصور کنید ، که همچین رابطه مخفی درونش وجود داره )

الان به اشتباه گذشتش پی برده نمی خواد دیگه ادامه بده ، در حال حاضر پیشنهاد به مادر گفتن و نیروی انتظامی رو رد کرده ، تصمیم داره به یه برادر دیگه جریان رو بگه تا مورد حمایت قرار بگیره ، نتیجه ای گرفتم اطلاع می دم در همین تاپیک ،

---

جناب اولا که من این حس شما رو نسبت به این دحتر ستایش میکنم و امیدوارم حتی اگه باهاش ازدواج هم کردین همین قدر عاشق باقی بمونید و درکش کنید
دوما من یه آدم عادی هستم تو این جامعه و بره من قابل هضم نبود
از نظر من چنین روابطی فقط میتونه توی خانواده های با سطح فرهنگی پایین - پرجمعیت که در اون ها اقتدار پدر واقعا زیر سوال رفته شکل بگیره که انگار اشتباه میکردم
سوما اینجا بره من دو تا سوال پیش میاد
1- گفتن همچین مسئله ای به شما آسون تر از گفتنش به پدر هست ؟؟؟؟ شما الان شوهرش نیستی ها! یک صحبتی بین شما شده که هر لحظه هرکدوم از طرفین میتونه بزنه زیرش! شما وظیفه نداری ازش محافظت کنی ( شوهرش که نیستی ) و به مادرش بگی! وظیفه ی محافظت از اون به عهده ی پدرش هست
ولی خوب حس بشردوستانه شما حکم میکنه راه ها رو بهش نشون بدی و تشویقش کنی که انجام بده
2- چرا این خانم تا قبل از آشنایی با شما نفهمیده بود که کارش اشتباه هست؟؟؟ به هرحال یک دختر با سواد و دانشجو هست! حتما باید ما گناه رو به خاطر یک فرد دیگه انجام ندیم؟ آیا در مقابل جسم و روان هودمون مسئول نیستیم؟؟؟

به هر حال یک مشکل شخصیتی باعث شده ایشون با پدر و مادر خودشون راحت نباشن و راه نجات رو جای دیگه جستجو کنند
و این علامت خوبی نیست

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پ.ن : ما چه اسکلیم
یه بار یه پسر پیشمون حرف زیر نافی زده میایم به بابامون میگیم یعنی چی ؟
حس میکنم خیلی بی شرم و حیا شدم جلو بابام الان :58:
تازه اولا واسه چت کردن با اون پسره به بابام میگفتم
آخه نیس مامانم زود ازدواج کرده
عشق و عاشقی رو مسخره می کنه
ولی بابام قربونش برم تا 30 سالگی انقدر عاشق شده و بعد فارغ قشنگ میفهمه:58:
و اصلن نه دعوام میکنه و نه مسخره
ولی کاش میکرد تا من اینقدر زنگ نزنم به این آقا:323:

- - - Updated - - -

ببخشید جناب حمید سه سوال دیگه هم پیش میاد

3- شما میگی برادرش تا حالا کتکش میزده و مجبورش میکرده و قبل ماه رمضون پشیمون شده و الان دوباره شروع کرده و فعلا هم تهدید به گرفتن آیپود کرده فقط
تو این 8 سال آثار کتک رو بدن این آدم دیده نمیشده؟
مادر و بقیه ی برادرا نمی پرسیدن کی کتکت زده؟
اگه جلو بقیه میزده بقیه برادرا که به هرخال بین 20 تا 30 سن دارن و مردی هستن واسه هودشون نمی پرسدن چرا این رو میزنی و جلوش وا نمی ایستادن


4- من به عنوان یک نفز از خانواده ای با درآمد متوسط تا خالا هدیه با ارزش بیشتر از 50000 نگرفتم
بره همین بود که فکر کردم ایشون خانواده متوسطی دارن و چندان هم وضع مالی بد نیست که پدر نتونه کاری کنه و خرج خونواده دست برادر بزرگتر باشه و پدر اقتدار نداشته باشه
چون به نظر من فقز مالی فقز فرهنگی میاره
ولی ایشون انگار از یه خلا عاطفی رنج میبرن فقط که به پدر و مادر چیزی نمیگن و به فریبه ها نتوسل میشن
و شما فکر کن به جای شما پسزی بود که اینقدر به ایشون وابسته نشده بود
آیا گفتن چنین مسئله ای به یک پسر غریبه صحیح هست؟؟؟

- - - Updated - - -

5 - چرا این هانوم با چنین مشکل حادی حاضر نیس مشاوره ی تلفنی و اینترنتی بگیره حتی ؟؟؟
و شما دارید این کار رو براش می کنید
الان که میدونه کارش اشتباه هس


خانوم باید تحت نظر روانپزشک قرار بگیرن و راه های محافظت از هودشون رو یاد بگیرن
اینکه از چه کسانی باید کمک بگیرن و روی عزت نفس هودشون کار کنن
شما باید ازشون بهوای که برای حل مشکلشون خودشون هم مشاوره بگیرن
اینطور با نقل قول نمیشه
شما احساس واقعی ایشون رو نسبت به کار برادرشون نمیدونی
و هودشون باید با مشاور صحبت کنن

سلام


دوستان تا جایی که لازم بود راهنمایی کردند اما یک نکته رو هم من اضافه کنم.



تا جایی که من می دونم و توی همین تالار هم چند مورد دیدم، بعضی البته بعضی از افرادی که از دوران کودکی به زور بهشون تجاوز شده معمولاً در بزرگسالی دارای مشکل جنسی خودارضایی هستند.



اتفاقا این چند موردی که توی تالار خوندم همگی خانم بودند و من فقط لینک یکی از اونها رو دارم:

به ته خط رسیدم!!!میشه فراموشش کرد؟!



این هم یک لینک مرتبط دیگه:

http://www.hamdardi.net/thread-29595.html



اینو گفتم که متوجه مشکلات آینده باشید.



درضمن شما جایی توضیح ندادید که میزان رابطه جنسی اونها در چه حد بوده ولی حکم تجاوز به عنف با محارم اعدام هست. محض اطلاع