به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 9 123456789 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 82
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 مرداد 00 [ 08:55]
    تاریخ عضویت
    1392-5-14
    نوشته ها
    202
    امتیاز
    10,223
    سطح
    67
    Points: 10,223, Level: 67
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 227
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    18

    تشکرشده 260 در 112 پست

    Rep Power
    34
    Array

    مشکلات اخلاقی همسرم

    سلام من چند روزه که خواننده خاموش اکثر تاپیک های این سایت شدم. خیلی گشتم شاید موردی شبیه به خودم پیدا کنم ولی به این نتیجه رسیدم که مشکل هر کس خاص خودشه و شرایط هر کس با دیگری فرق داره.
    داستان زندگی و مشکلاتم با شوهرم زیاده. ولی مشکل بزرگی که این روزها هست اینکه فهمیدم که همسرم همجنس گراست. از نوجوانی تا الان همجنسگرا بوده. و به شدت هم معتاد به خود ارضایی بوده. من حدود 2 ماهی میشه از این موضوع با خبرم ولی این موضوعو علنی نکردم حتی همسرم نمیدونه که من از تمام کارهاش خبر دارم.
    از خودمون بگم که من 26 ساله و لیسانسه و همسرم 32 ساله و لیسانسه. یه بچه هم داریم. همسرم یه فرد فوق العاده مذهبی ، درونگرا، اجتماعی، مهربان، دلسوز ، زودرنج، عصبی، بی توجه به وظیفه همسری و پدر بودن هست البته خصوصیات دیگه ای هم داره که اینها بیشتر به چشم میان.
    ما سه ساله که ازدواج کردیم. امیدوارم با مطرح کردن این موضوع هم خودم سبک تر بشم و هم اینکه بتونم از راهنمایی های دوستان بهره مند بشم.
    اگه سوالی بود جواب میدم چون اینقدر مشکلات زیاده و حال روحیم خرابه که نمیدونم از کجا و از چی بنویسم.

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 تیر 94 [ 05:14]
    تاریخ عضویت
    1391-10-04
    نوشته ها
    284
    امتیاز
    3,610
    سطح
    37
    Points: 3,610, Level: 37
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    517

    تشکرشده 294 در 168 پست

    Rep Power
    40
    Array
    "همسرم یه فرد فوق العاده مذهبی"

    میشه بگید تعریفتون از مذهبی بودن چیه؟

  3. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 26 شهریور 02 [ 15:46]
    تاریخ عضویت
    1391-3-28
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    206
    امتیاز
    10,451
    سطح
    68
    Points: 10,451, Level: 68
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 399
    Overall activity: 37.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    340

    تشکرشده 500 در 154 پست

    Rep Power
    37
    Array
    سلام خانم دلسا
    من کوچکتر از اینم که نظری بدم ولی امیدوارم با حرفم مشکل شما رو کمی برای کارشناسا روشن تر کنم
    اگه منظورتون از کاراش تماساش و پیامکاشه، میتونم بگم یه سری ( که کمند) از آقایون شاید با همکارای نزدیکشون یا دوستای خیلی صمیمیشون شاید از این شوخی های کلامی بکنن، طوری که من یه بار یکی از این مسخره بازی ها رو دیدم تا فردا صبحش خندم بند نمیومد، چون میدونستم واسه اذیت کردن همدیگه این کارو کردن و هیچ همجنس بازی در کار نبوده ( با اینکه کارشون واقعا زشت بوده )، امیدواره داستان همسر شما هم اینجوری باشه! نه اونجوری!
    نکته دوم، من یه چند نفر همجنس باز رو میشناختم و می شناسم، اینا اصلا ازدواج نمی کنن، و وقتی هم زورکی یا با فشار عرف مجبور به ازدواج میشند، زود تابلو میشند، چون ذاتا (شاید هم در اثر محیط) هیچ علاقه ای به جنس مخالف ندارند، اگه واقعا همسرتون مشکلش انقدر حاده چطور نفهمیدید و ازش بچه دار شدید؟
    نکته سوم اینه که این خانم درست می گند، بعضی از همجنسگرایان به مذهب اعتقاد دارند، کاری ندارم متفکرین مذهبی ( که اکثرآ نوگرایند) که از این موضوع حمایت می کنند درست می گند یا نه، یا مذهب این آقا صحیحه یا نه
    این لینک کلیه، ولی تاحدی موضوعی که گفتم رو شفاف تر میکنهfa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%DB%8C%D9%86_%D9%88_%D9%87%D9%85%D8%AC%D9%86 %D8%B3%E2%80%8C%DA%AF%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C


  4. 4 کاربر از پست مفید باران13 تشکرکرده اند .

    **سهیل ** (سه شنبه 15 مرداد 92), aysu (یکشنبه 20 مرداد 92), del (سه شنبه 15 مرداد 92), shapoor (سه شنبه 15 مرداد 92)

  5. #4
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,023 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    سلام دلسا جان

    خوش امدی به همدردی

    نگران نباش.هر مشکلی راه حلی داره.

    برامون بگو
    چطور فهمیدی همسرت همجنس گراست؟اونم از نوجوانی تا الان؟

    ایا بعد از ازدواج هم خودارضایی داشته یا نه؟

    الان چی دقیقا ازارت میده؟

    اگر همسرت الان این کارها رو میکنه بحثش جداست...اما اگر اونا رو ترک کرده و شما صرفا از روی یک کنجکاوی ساده موضوع رو فهمیدی و ماجرا مربوط به گذشته همسرته کنکاش در این موضوع اصلا درست نیست و کمکی بهت نمیکنه.
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  6. کاربر روبرو از پست مفید maryam123 تشکرکرده است .

    **سهیل ** (سه شنبه 15 مرداد 92)

  7. #5
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 مرداد 00 [ 08:55]
    تاریخ عضویت
    1392-5-14
    نوشته ها
    202
    امتیاز
    10,223
    سطح
    67
    Points: 10,223, Level: 67
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 227
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    18

    تشکرشده 260 در 112 پست

    Rep Power
    34
    Array
    ساحل جان
    وقتی میگم مذهبی، یعنی نمازهاش سر وقته، روزه هاش به جاست، نمیگم همش ظاهریه چون بعضی کارهاش از ته دل هت، مثل کمک کردن به دیگران، مثل دست کسی رو گرفتن، هرسال زیارت میره، نمیدونم شاید تعریفی که من از مذهب دارم یه تعریف خاص نباشه و همون چیزیه که از کوچیکی توی ذهنم مونده.
    curious5749 عزیز
    اهل شوخی و این حرفا نیست، یعنی با همه نیست، فقط با اون دوستایی اینجوریه ک باهاشون رابطه داشته.
    مریم 123 جان
    قبل از عید امسال همسرم واسه کاری به یکی ازشهرهای همجوار رفتن، وقت برگشت یه حالتی داشتن که عادی نبود، روزی دو یا سه بار خود ارضایی داشت، جلوی چشم من! فکر می کرد من متوجه نمیشم . مثلا خودش رو تابلو نمی کرد ولی من که زنش بودم کاملا میفهمیدم دردش چیه. من اونموقع تازه زایمان کرده بودم یه زایمان طبیعی پر درد که کلی بخیه داشتم و حتی واسه خوابیدن و نشستن هم مشکل داشتم.
    یه روز یه کاغذ مچاله ازش پیدا کردم که توش نوشته بود من با ... دیگر رابطه جنسی نخواهم داشت، چون من به حج رفته م و اعمال نیکم را با این کارها خراب نمی کنم.
    با خودم گفتم حتما من اشتباه می کنم، اتفاقا فکر می کردم واسه قبل از ازدواج بوده و گفتم شاید یه پیشنهاد بوده و اهمیتی ندادم ولی اون همچنان خود ارضایی داشت، باز نوشته بود که برای من این کار (خودارضایی) زشت است و فلان...
    دو بار غیر مستقیم بهش گفتم که من متوجه تغییر رفتارت شدم ولی اون اهمیت نداد، یا شاید نخواست ، بازم کارش رو تکرار کرد بعد چند روز بهش گفتم که میدونم از کی تغییر رفتار دادی و وقتی اینجوری می بینمت عذاب می کشم گویا ایندفعه اثر کرد و دیگه کارش رو تکرار نکرد.
    همون روزها دیدم که اینترنتی چندتا جزوه و کتاب خریده که ترک کنه، توی اون کتاب ازش سوالاتی پرسیده بودن و اون با جزئیات تمام پاسخ گفته بود، حتی نوشته بود که به جاهای فساد هم رفته، نوشته بود آخرین ربطه جنسیش با همون دوست همجنسش قبل از عید بوده (دقیقا همون تاریخای تغییر رفتارش). گفتن این حرفا برام آسون نیست روزای بدی رو تجربه می کردم. دوسش داشتم و هم اینکه ازش بچه داشتم.
    من یه انسان کم حرف، ساکت ، صبور، کمی منفعل هستم و به شدت از نظر احساسی به همسر وابسته.
    من همیشه فکر می کردم سرد مزاجه چون هر وقت می رفتم طرفش به راحتی منو پس میزد چند باری هم بهم گفته بود که من از زن و نزدیکی خوشم نمیاد . شاید ماهی یا دو ماهی یکبار هم خودارضایی داشت ولی من احتمال میدادم که شاید توی خواب بوده و ناخواسته.
    اون همیشه آخر هفته ها رو با دوستاش بیرون از خونه میموند، اگر اعتراضی می کردم می گفت که من همش سر کار میرم و روحیم خرابه احتیاج دارم بذار من برم بیرون تا باهات خوب رفتار کنم ولی همیشه بدتر می شد .
    این آزارم میده...
    میدونم که داره به اصطلاح خودش ترک می کنه تا سه چهار ماه هم موفق بود ولی این روزها بازم داره تکرار می کنه اون کارهاشو، توی خاطراتش نوشته باز داره به روابط جنسی گذشته با دوستاش فکر می کنه و به تنها چیزی که فکر نمی کنه رابطه با همسرشه، توی این چهار ماه فقط یه بار رابطه داشتیم اونم به خواست من بود که چند روز باهاش سرسنگین بودم و بهش گفتم منم زنم و نیاز دارم، از اون رابطه حدود 45 روز می گذره توی این مدت حتی دستش رو هم بهم نزده. حتی اگر برم نزدیکش بخوابم روشو بر می گردونه.

    - - - Updated - - -

    یادم رفت بگم که حدود 4 سال با اون دوستش قهر بوده و تازه با هم آشتی کرده بودن مه بازم با هم رابطه گذاشتن، الان هم گویا باز به هم زدن.
    خودش که تو نوشته هاش خیلی ابراز پشیمونی کرده بود. نوشته شیطون گولش زده، نوشته که تو سن 13 سالگی بهش تجاوز شده و بعد از اون خودارضایی رو شروع کرده و بعدش هم رابطه با دوستاش.

  8. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 بهمن 95 [ 11:36]
    تاریخ عضویت
    1392-4-15
    نوشته ها
    123
    امتیاز
    4,459
    سطح
    42
    Points: 4,459, Level: 42
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    141

    تشکرشده 70 در 40 پست

    Rep Power
    23
    Array
    دلسا جان واقعا وقتی تایپکت رو خوندم متاسف شدم! عزیزم این خیلی خوبه که خودش میخواد ترک کنه! تو این راه کمکش کن! رابطه اش با فیلمهای س ک س ی که توش زن لخت هست چطوریه؟تحریکش میکنه؟ یا فقط با مردا تحریک میشه! اصلا نباید تنهاش بذاری !تابحال در مورد این موضوع (هم جنس بازی نه خودارضایی)باهاش حرف زدی؟

  9. کاربر روبرو از پست مفید mah naz تشکرکرده است .

    **سهیل ** (سه شنبه 15 مرداد 92)

  10. #7
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 مرداد 00 [ 08:55]
    تاریخ عضویت
    1392-5-14
    نوشته ها
    202
    امتیاز
    10,223
    سطح
    67
    Points: 10,223, Level: 67
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 227
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    18

    تشکرشده 260 در 112 پست

    Rep Power
    34
    Array
    مه ناز جان
    توی خونه که اصلا نگاه نمی کنه یا اخبار می بینه یا نهایتش آهنگی یا فیلمی. بیشتر وقتش رو بیرون از خونه میمونه.
    کارهای یه روزش ... صبح 7 میره اداره تا حدود 4 برمی گرده، تا 6 استراحت می کنه بعد میره بیرون، یا میاد وضو میگیره میره مسجد یا خونه نماز می خونه میره بیرون بعدش باز میاد شام می خوره و میره و نمیاد تا حدود ساعت 1 الی 2 نیمه شب.
    من در کل آدم کم حرفیم و فکر می کنم واسش جذابیت ندارم. خودم قبول دارم که نتونستم اونو به سمت خودم جذب کنم.
    حق اعتراض هم ندارم چون زود رنجه عصبیه و اگر چیزی بهش بگم بدتر می کنه. کل 5 شنبه ها رو یا دیروقت میاد یا اصلا نمیاد. قبلا که نمیومد باهاش مشکلی نداشتم چون خیلی بهش اعتماد داشتم فکر می کردم با دوستاش دور همن. ولی الان نمی تونم . همش فکر می کنم الان توی بغل یه زن دیگه خوابیده یا با دوستاش ارتباط دارن.
    اون از زنای چاق و سفید خوشش میاد. تا بهش میگم بهم اهمیت نمیدی میگه تو لاغری چرا چاق نمیشی. از شانس بد من نمیدونم چرا چاق نمیشم هرچی می خورم هم جواب نمیده گاهی میگم برم ازین داروهای بدنسازیا بخورم ولی میدونم عوازض داره. بهش هم میگم من حتی توی بارداری هم چاق نشدم ولی اون لاغری رو بهانه قرار داده...

    - - - Updated - - -
    ویرایش توسط دلسا : سه شنبه 15 مرداد 92 در ساعت 12:20

  11. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 شهریور 92 [ 22:38]
    تاریخ عضویت
    1391-10-01
    نوشته ها
    124
    امتیاز
    783
    سطح
    14
    Points: 783, Level: 14
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    190

    تشکرشده 264 در 100 پست

    Rep Power
    24
    Array
    دلسا جان شوهرتون اگه همجنس گرا باشه که اصلا به زنها گرایش نداره پس چطور از زن های چاق و سفید خوشش میاد؟ اینکه میگید بدبختانه چاق نمیشم هم اصلا حرف درستی نیست.عزت نفس خودت حفظ کن و انقد احساس گناه و تقصیر نکن.اینکه کم حرفی باید روی خودت کار کنی و سعی کنی که تغییر کنی اما اصلا نباید خودت را مقصر بدونی.اگه میخوای شوهرتو را درست کنی اول باید به خودت حس خوبی داشته باشی.
    برای شوهرتم برو پیش یه مشاور و شرایط را بگو .مشاور حضوری میتونه کمک کننده باشه.

  12. کاربر روبرو از پست مفید یکی مثل شما تشکرکرده است .

    **سهیل ** (سه شنبه 15 مرداد 92)

  13. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 بهمن 95 [ 11:36]
    تاریخ عضویت
    1392-4-15
    نوشته ها
    123
    امتیاز
    4,459
    سطح
    42
    Points: 4,459, Level: 42
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    141

    تشکرشده 70 در 40 پست

    Rep Power
    23
    Array
    عزیزم زندگیت ارزششو داره برو پیش یه متخصص برای چاق شدن خیلی داروهای غیر مضر هستند که تحت نظر پزشک میتونی استفاده کنی! به خودت بیشتر برس! اینکه بدونی که نتونستی همسرت رو جذب کنی خوبه ولی کافی نیست! یه کاری بکن بجنب تا دیر نشده برو پیش مشاور باید راههای جذب شوهرت رو یاد بگیری! اینکه از زنهای چاق و سفید خوشش میاد نشونه اینه که به کل به زنا بی میل نیست! مشکل همجنسگراییش هم که میگی مربوط به بچگیشه! میتونی یه جور راضیش کنی بره پیش روانشناس؟البته نفهمه که منظور تو چیه قبلا با روانشناس هماهنگ کن!به یه بهانه دیگه ببرش پیش روانشناس!

  14. #10
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 مرداد 00 [ 08:55]
    تاریخ عضویت
    1392-5-14
    نوشته ها
    202
    امتیاز
    10,223
    سطح
    67
    Points: 10,223, Level: 67
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 227
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    18

    تشکرشده 260 در 112 پست

    Rep Power
    34
    Array
    یکی مثل شما
    اون یک همجنسگرای مطلق که نیست اگربود ازدوج نمی کرد. با من ازدواج کرد چون از طرف خانوادش تحت فشار بود مادرش تنها بود و خواهرش ازدواج کرده بود، مادرش با ما توی یه خونه زندگی می کنه.
    ازدواج کرد که بچه داشته باشه چون برادراش بچه دار نمی شدن (به جز یکیشون)
    اونقدر بهم گفته لاغری که اصلا قیافه و هیکلم رو دوست ندارم.
    با من اصلا راحت نیست با زنای دیگه راحتتر برخورد می کنه.
    ما دوران عقد خوبی نداشتیم. بخاطر همین هم واسه ارتباط برقرار کردن با هم مشکلات زیادی داریم.
    توی اون دوران که من اصلا دوست ندارم حتی یادآوری بشه روزها منتظرش بودم که اون بیاد سمتم ، خجالت می کشیدم خودم برم سمتش و شاید هم غرورم نمیذاشت و اونم نمیومد جلو، نمیگم دوستم نداشت ولی شاید اون هم منتظر من بود! من خودم اواخر دوران عقد سرد برخورد م یکردم که ازم زده بشه و همه چی از طرف اون بهم بخوره (شخصیت منفعلی که الان هم باهامه) ولی اون پا پس نکشید و ازدواج کردیم. ما دو سال از هم دور بودیم. کارش یه شهر دیگه بود که فقط آخر هفته ها اینجا بود. همون و روزی هم که اینجا بود میخواست کارهای دیگه اش رو روبراه کنه ، و ذهنیت دوران عقد رو درباره من داشت، من بعد ازدواج می رفتم سمتش و با یه کم محلی پس می کشیدم، ناراحت می شدم و توی لاک خودم م یرفتم و اون هم تلاشی برای از بین بردن این حالت ها نداشت. خودم قبول دارم که هیچ شناختی رو روابط زناشویی نداشتم. و سعی هم نکردم یاد بگیرم. زمانی شروع به یادگیری کردم که علاقه اش نسبت به من کمتر و کمتر شد، الان من به چشمش نمیام فقط وقتی لباس کثیفی داره یا غذا میخواد یا کارهای کامپیوتری داره یادش میوفته که منم هستم بیشتر نقش یه خواهر یا همخونه رو براش دارم.
    این روزها هم که با فاصله از من می خوابه و اگ ربرم سمتش یا خودشو به نفهمیدن می زنه یا بهانه میاره که خسته است یا جاییش درد می کنه. ..
    خودم هم موندم آیا صبر من نتیجه ای هم داره؟

    - - - Updated - - -

    مه ناز
    من مشاوره حضوری میرم حدود 4 جلسه رفتم اون بهم میگه فعلا صبر کن!! میگه نرو سمتش!! میگه همینجور که هست بپذیرش!!
    می ترسم اونقدر صبر کنم که دیر بشه ... حتی یه جایی توی خاطراتش نوشته بود... چند وقت پیش جایی بودم که یه جنس مخالف نظرم رو جلب کرد، همش توی فکرشم چون هر وقت من رو می بینه می خنده، هیوقت همچین چیزی توی زندگیم نداشتم، گاهی وسوسه میشم و شیطانی ، چند دقیقه پیش دیدمش به خیر گذشت، می خوام دیگه نرم توی فکرش...
    بعد از این تاریخ حلقه ازدواجشو توی دستش کرده، ولی همش توی خودشه
    واسه چاقی هم رفتم پیش دکتر میگه من دارو نمیدم عوارض داره رزیم باید بگیری، میگه لاغریت عصبیه، اونم بهم پیشنهاد داد که برم مشاور...


 
صفحه 1 از 9 123456789 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:52 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.