همه ی کارهایم را نیمه کاره رها میکنم

با سلام خدمت دوستانم

نمیدونم چند وقته دارم چوب این اخلاقمو میخورم، من یک برنامه نویس وب هستم و پر از ایده هایی که حتی یکی از اونها میتونه برام منبع کسب درآمد خوبی باشه، ولی امروز به ایده ها و پروژهام که نگاه میکنم میبینم 100% آنها نیمه کاره ول کردم.
غیر از کار تو موضوعی مثل درس خوندن، یا کتاب خوندن، هیچوقت یه کتاب را تا اخرش نخوندم و اواسطش ازش دست کشیدم
تمرینات ورزشی و کلاس زبان رو هم تمام نشده ول کردم
اهداف بلند مدت و کوتاه مدت خودم رو نوشتم ولی همیشه قبل از رسیدن به اون اهداف، اهدافم رو عوض کردم ...
قبلنا اراده خیلی قوی داشتم، برای مثال یادگیری یه حرفه ایی را تا تهش میرفتم ولی الان نه!
الان حتی نمیتونم اراده کنم و از این رفتارم دست بکشم...
حس میکنم یه مریضی ناامیدی یا بی ارادگی داره تو من شکل میگیره،
شدیدا از این حس خودم بیزارم، لطفا کمکم کنید

اگه مشکل توی مدیریت کارهات داری کتاب "غورباقه اتو قورت بده" دانلود کن.
اگه فکر می کنی افسرده ای روانپزشک. اگه افسردگیت کمه ورزش تغذیه خوب ویتامین جین سینگ گردش با دوستای خوب سفر انجام کارایی که دوست داری و ...
اگه فکر می کنی تنبل شدی هم ورزش هم برنامه ریزی
اینا رو یادم میاد
موفق باشی

- - - Updated - - -

راستی ازمایش خون هم بده چکاپ بکن خودتو اول

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط meinoush

اگه مشکل توی مدیریت کارهات داری کتاب "غورباقه اتو قورت بده" دانلود کن.
اگه فکر می کنی افسرده ای روانپزشک. اگه افسردگیت کمه ورزش تغذیه خوب ویتامین جین سینگ گردش با دوستای خوب سفر انجام کارایی که دوست داری و ...
اگه فکر می کنی تنبل شدی هم ورزش هم برنامه ریزی
اینا رو یادم میاد
موفق باشی

- - - Updated - - -

راستی ازمایش خون هم بده چکاپ بکن خودتو اول

---

نه مشکلی در مدیریت کارها ندارم، کارهامو مدیریت و زمانبندی میکنم ولی اواسطش از اونها کلا دست میکشم و به نوعی از اونها سیر میشم ...
نگاهی به گذشته که میکنم و میبینم هیچ کاری رو به سرانجام نرسوندم منو به افسردگی نزدیک میکنه

ببین دوست عزیز شما میخواهید یک باغ سرسبز و زیبا داشته باشی اما با وجود تلاش فراوان فقط یک بیایان با چند تا درخت خشکیده نصیبت شده

برای کاشت یک درخت باید صبور باشی و از همون اول انتظار میوه نداشته باشی ، اگر صبر نداشته باشی هیچ نهالی به ثمر نمیشینه یعنی توقعات رو از خودت کم کن و صبر و حوصله ات رو بیشتر کن

دومین مرحله اینه که پیوسته کار کنی و طبق زمانبندی مشخص درختا رو آبیاری کنی ، اگر بخوای بیش از حد آب بدی درختا پژمرده میشن و اگر کم آب بدی خشک میشن ، یعنی یه برنامه ریزی مشخص داشته باش

سومین مرحله اینه که به تمام درخت های باغ آب برسونی،بصورت یکنواخت و به میزانی که هر درخت آب لازم داره حتی بر این اساس باید فواصل درختا رو از هم تعیین کنی و فاصله اونها رو از جوی آب تا به همشون آب برسه ،یعنی تک بعدی زندگی نکن

چهارمین مرحله اینه که مرتب باید باغ رو بیل بزنی و خاک رو زیر و رو کنی و علف های هرز رو بزنیو کلی باید عرق بریزی تا به باغ سر سبزی که مد نظرته برسی ، یعنی تلاش کافی انجام بدی


اما تو تا حالا کلی زحمت کشیدی و چون خیلی از مسائل رو رعایت نکردی با وجود اینکه کلی زحمت کشیدی به هیچکدوم از خواسته هات نرسیدی
درست مثل باغبانی که کلی از زندگیش رو فدای رسیدن به یه باغ پر از میوه کرده و حالا با یه بیابان طرفه
این باغبان دیگه نمیتونه دوباره تلاش کنه چون تلاش کردن رو بیفایده میدونه و خیلی هم خسته است

شما هم ذهنت خسته شده و بخاطر اینکه از فعالیت هایی که انجام داده هیچ پاداشی نگرفته دیگه تن به هیچ کاری نمیدی


پس توصیه من اینه که در درجه اول به ذهنت استراحت بده تا خودشو ریکاوری کنه و قدرت تحلیل رفته خودوش رو مجددا بدست بیاره (مثلا یک یا چند هفته بدون اینکه به چیزی فکر کنی به ذهنت استراحت بده و سعی کن به آرامش برسی حالا میتونی به تفریح مورد علاقه ات بپردازی یا مسافرت بری و هر چیزی که یه مدت تورو از این افکار دور کنه)

اما بعد از استراحت دیگه به امواج منفی و خاطرات تلخ اجازه نده که وارد ذهنت بشن هروقت این افکار اومد توی ذهنت یه تابلو ایست بذار و چراغ ورودی ذهنت رو قرمز کن و اجازه ورود نده

بعد از استراحت یه برنامه جامع بچین و بر اساس اون عمل کن
و توقعاتی که مانع پیشرفتت میشه رو بریز دور و از خودت هیچ توقعی نداشته باش
سعی کن همه فعالیت ها رو در کنار هم انجام بدی

یعنی همزمان ورزش و زبان و برنامه کاریت و تفریحاتت و سلامتی و بهداشت و رسیدن یه ظاهرت و باور های اعتقادی و دینی ات و حظور در اجتماع رو با هم تواما تجربه کن

اگر قرار باشه فقط به کار کردن فکر کنی یه روز به خودت میای و میبینی که داری پیر میشی و هیچ تفریحی نداشتی و از زندگی لذت نبردی برای همین کار کردن رو ول میکنی و میری طرف تفریحاتت بعد به خودت میای و میبینی که همه زندگیت به بطالت گذشته و در هیچ زمینه ای پیشرفت نکردی

و با اینکار یه حلقه بسته شکل میگیره و مدام از این شاخه به اون شاخه میپری و در نهایت با اینکه کلی زحمت کشیدی به اندازه زحماتت به اهدافت نرسیدی

اما اگر زندگی یک بعدی رو رها کنی و صبر پیشه کنی درسته که همون اول کار چیزی دستتو نمیگیره اما بعد از گذشت چند سال به همه خواسته هات میرسی

و یه روز بصورت ناگهانی متوجه میشی که اون بیابان سوت و کور تبدیل شده به یه باغ سرسبز و زیبا و تمام درختات محصول دادند

اگر بخواهیم جزئی هم نگاه کنیم بازم باید تک بعدی زندگی نکنی
مثلا برای کار کردن نباید فقط یک فعالیت رو بصورت جدی پگیری کنی

خود من فارغ التحصیل ارشد هستم و وقتی فارغ التحصیل شدم حس میکردم که مدت زیادی از زندگیم رو بیهوده تلف کردم و یکسال به بطالت گذروندم و ذهنم خیلی آزرده بود و افسرده و ناامید شدم

اما چند ماهه که به روال عادی برگشتم و توی مسیر صحیح قدم گذاشتم
در درجه اول یه روز تمام اشتباهاتمو پذیرفتم و همه چیزو از ذهنم پاک کردم بعد یه استراحت مطلق به خودم دادم
حالا در همه زمینه ها دارم در راه درست حرکت میکنم
دور زندگی تک بعدی رو خط کشیدم
ورزش میکنم تفریح میکنم به سلامتیم بها میدم و ... و با توجه به اینکه مدت زیادی از تغییر نگرشم نگذشته کم کم دارم نتیجه کارام رو میبینم و خیلی لذت بخشه

حتی برای کار از سه چهار شیوه مختلف دارم استفاده میکنم
تقریبا تمام کلاس های نرم افزار رو رفتم و تمام مدارک مرتبط رو از فنی حرفه ای گرفتم و در کنار اون در دو قسمت مطالعه دارم اول برای آزمون استخدامی و دوم برای دل خودم
یعنی در خصوص رشته ام برگشتم و از اول و با علاقه شروع کردم به مطالعه و هر جا حس میکردم ضعیفم خودم رو تقویت کردم
در کنار این مسائل دارم روی زمینه های تجربی رشته ام کار میکنم

خلاصه توی همین یک سال بجای اینکه بشینم و قصه بخورم بیشتر اشتباهاتمو دارم برطرف میکنم

و نکته مهمی که فهمیدم اینه که خدا مارو طوری آفریده که هیچکدوم از تلاش هامون بی ثمر نمیمونه

کلی فعالیت نصفه و نیمه داشتم و ناامید بودم و فکر میکردم که دیگه با گذشت زمان از تاریخ انقضائشون گذشته اما وقتی تغییر نگرش دادم رفتم به سمتشون و دارم با تلاش و پشت کار و صبر همه شونو به جایی که میخواستم میرسونم

در مورد کمال گرایی هم سرچ کن

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط معاون کلانتر

ببین دوست عزیز شما میخواهید یک باغ سرسبز و زیبا داشته باشی اما با وجود تلاش فراوان فقط یک بیایان با چند تا درخت خشکیده نصیبت شده

برای کاشت یک درخت باید صبور باشی و از همون اول انتظار میوه نداشته باشی ، اگر صبر نداشته باشی هیچ نهالی به ثمر نمیشینه یعنی توقعات رو از خودت کم کن و صبر و حوصله ات رو بیشتر کن

دومین مرحله اینه که پیوسته کار کنی و طبق زمانبندی مشخص درختا رو آبیاری کنی ، اگر بخوای بیش از حد آب بدی درختا پژمرده میشن و اگر کم آب بدی خشک میشن ، یعنی یه برنامه ریزی مشخص داشته باش

سومین مرحله اینه که به تمام درخت های باغ آب برسونی،بصورت یکنواخت و به میزانی که هر درخت آب لازم داره حتی بر این اساس باید فواصل درختا رو از هم تعیین کنی و فاصله اونها رو از جوی آب تا به همشون آب برسه ،یعنی تک بعدی زندگی نکن

چهارمین مرحله اینه که مرتب باید باغ رو بیل بزنی و خاک رو زیر و رو کنی و علف های هرز رو بزنیو کلی باید عرق بریزی تا به باغ سر سبزی که مد نظرته برسی ، یعنی تلاش کافی انجام بدی


اما تو تا حالا کلی زحمت کشیدی و چون خیلی از مسائل رو رعایت نکردی با وجود اینکه کلی زحمت کشیدی به هیچکدوم از خواسته هات نرسیدی
درست مثل باغبانی که کلی از زندگیش رو فدای رسیدن به یه باغ پر از میوه کرده و حالا با یه بیابان طرفه
این باغبان دیگه نمیتونه دوباره تلاش کنه چون تلاش کردن رو بیفایده میدونه و خیلی هم خسته است

شما هم ذهنت خسته شده و بخاطر اینکه از فعالیت هایی که انجام داده هیچ پاداشی نگرفته دیگه تن به هیچ کاری نمیدی


پس توصیه من اینه که در درجه اول به ذهنت استراحت بده تا خودشو ریکاوری کنه و قدرت تحلیل رفته خودوش رو مجددا بدست بیاره (مثلا یک یا چند هفته بدون اینکه به چیزی فکر کنی به ذهنت استراحت بده و سعی کن به آرامش برسی حالا میتونی به تفریح مورد علاقه ات بپردازی یا مسافرت بری و هر چیزی که یه مدت تورو از این افکار دور کنه)

اما بعد از استراحت دیگه به امواج منفی و خاطرات تلخ اجازه نده که وارد ذهنت بشن هروقت این افکار اومد توی ذهنت یه تابلو ایست بذار و چراغ ورودی ذهنت رو قرمز کن و اجازه ورود نده

بعد از استراحت یه برنامه جامع بچین و بر اساس اون عمل کن
و توقعاتی که مانع پیشرفتت میشه رو بریز دور و از خودت هیچ توقعی نداشته باش
سعی کن همه فعالیت ها رو در کنار هم انجام بدی

یعنی همزمان ورزش و زبان و برنامه کاریت و تفریحاتت و سلامتی و بهداشت و رسیدن یه ظاهرت و باور های اعتقادی و دینی ات و حظور در اجتماع رو با هم تواما تجربه کن

اگر قرار باشه فقط به کار کردن فکر کنی یه روز به خودت میای و میبینی که داری پیر میشی و هیچ تفریحی نداشتی و از زندگی لذت نبردی برای همین کار کردن رو ول میکنی و میری طرف تفریحاتت بعد به خودت میای و میبینی که همه زندگیت به بطالت گذشته و در هیچ زمینه ای پیشرفت نکردی

و با اینکار یه حلقه بسته شکل میگیره و مدام از این شاخه به اون شاخه میپری و در نهایت با اینکه کلی زحمت کشیدی به اندازه زحماتت به اهدافت نرسیدی

اما اگر زندگی یک بعدی رو رها کنی و صبر پیشه کنی درسته که همون اول کار چیزی دستتو نمیگیره اما بعد از گذشت چند سال به همه خواسته هات میرسی

و یه روز بصورت ناگهانی متوجه میشی که اون بیابان سوت و کور تبدیل شده به یه باغ سرسبز و زیبا و تمام درختات محصول دادند

اگر بخواهیم جزئی هم نگاه کنیم بازم باید تک بعدی زندگی نکنی
مثلا برای کار کردن نباید فقط یک فعالیت رو بصورت جدی پگیری کنی

خود من فارغ التحصیل ارشد هستم و وقتی فارغ التحصیل شدم حس میکردم که مدت زیادی از زندگیم رو بیهوده تلف کردم و یکسال به بطالت گذروندم و ذهنم خیلی آزرده بود و افسرده و ناامید شدم

اما چند ماهه که به روال عادی برگشتم و توی مسیر صحیح قدم گذاشتم
در درجه اول یه روز تمام اشتباهاتمو پذیرفتم و همه چیزو از ذهنم پاک کردم بعد یه استراحت مطلق به خودم دادم
حالا در همه زمینه ها دارم در راه درست حرکت میکنم
دور زندگی تک بعدی رو خط کشیدم
ورزش میکنم تفریح میکنم به سلامتیم بها میدم و ... و با توجه به اینکه مدت زیادی از تغییر نگرشم نگذشته کم کم دارم نتیجه کارام رو میبینم و خیلی لذت بخشه

حتی برای کار از سه چهار شیوه مختلف دارم استفاده میکنم
تقریبا تمام کلاس های نرم افزار رو رفتم و تمام مدارک مرتبط رو از فنی حرفه ای گرفتم و در کنار اون در دو قسمت مطالعه دارم اول برای آزمون استخدامی و دوم برای دل خودم
یعنی در خصوص رشته ام برگشتم و از اول و با علاقه شروع کردم به مطالعه و هر جا حس میکردم ضعیفم خودم رو تقویت کردم
در کنار این مسائل دارم روی زمینه های تجربی رشته ام کار میکنم

خلاصه توی همین یک سال بجای اینکه بشینم و قصه بخورم بیشتر اشتباهاتمو دارم برطرف میکنم

و نکته مهمی که فهمیدم اینه که خدا مارو طوری آفریده که هیچکدوم از تلاش هامون بی ثمر نمیمونه

کلی فعالیت نصفه و نیمه داشتم و ناامید بودم و فکر میکردم که دیگه با گذشت زمان از تاریخ انقضائشون گذشته اما وقتی تغییر نگرش دادم رفتم به سمتشون و دارم با تلاش و پشت کار و صبر همه شونو به جایی که میخواستم میرسونم

---

خیلی ممنون از توضیحات کامل شما
منم سعی کردم یه برنامه ریزی جامع برای خودم داشته باشم، ولی باز اواسط این برنامه جا میزنم،
شاید بهتر باشه در مورد نحوه برنامه ریزی کردن یه سرچی داشته باشم

سلام جالب بود منم این مشکلو دارم تو بعضی زمینه ها
کار چی کار ثابت دارین؟
تو رشته های هنری اینطوریم به هیچ کدوم بند نمیشم هر دفعه میرم سراغ یه رشته هنری دیگه دیوانه کننده است

که علتشو کمال گرایی میدونم شمام اینطورین؟
فک میکنی چرا دنبالش نمیری؟ خسته میشی؟ انگیزه نداری؟ دنبال کار دیگه میگردی؟ دنبال بهترینی؟
شاید حیطه مورد علاقت رو پیدا نکردی!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرشته اردیبهشت

سلام جالب بود منم این مشکلو دارم تو بعضی زمینه ها
کار چی کار ثابت دارین؟
تو رشته های هنری اینطوریم به هیچ کدوم بند نمیشم هر دفعه میرم سراغ یه رشته هنری دیگه دیوانه کننده است

که علتشو کمال گرایی میدونم شمام اینطورین؟
فک میکنی چرا دنبالش نمیری؟ خسته میشی؟ انگیزه نداری؟ دنبال کار دیگه میگردی؟ دنبال بهترینی؟
شاید حیطه مورد علاقت رو پیدا نکردی!

---

ممنون از حضورتون در این بحث،

خیر به صورت آزادکاری پروژها در منزل انجام میدم،
سیر شدن و خسته شدن از یه موضوعی باعث میشه دنبالش نرم ولی جالبه این موضوع تو همه زمینه ها هست حتی کتاب خوندن!
اما در مورد پروژهام ترس از شکست باعث میشه پروژه رو تا یه مرحله ایی که رسوندم دیگه بیخیالش بشم

ترس از شکست! نکته اینه
یا اعتماد به نفست کمه و به خودت اعتماد نداری
یا کمال گرایی افراطی داری که مانع از انجام کاری میشه چون میخایی مطمان باشی که کارت درسته و بعد ادامه بدی اما جالبش اینه که این اطمینان برای ادم کمال گرا هیچ وقت بوجود نمیاد

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرشته اردیبهشت

ترس از شکست! نکته اینه
یا اعتماد به نفست کمه و به خودت اعتماد نداری
یا کمال گرایی افراطی داری که مانع از انجام کاری میشه چون میخایی مطمان باشی که کارت درسته و بعد ادامه بدی اما جالبش اینه که این اطمینان برای ادم کمال گرا هیچ وقت بوجود نمیاد

---

بله اعتماد به نفس کمی دارم، ینی به خودم اطمینان ندارم که فلان کار رو به نحو احسن انجام بدم ...

سلام

تاپیک زیر را ببینید
http://www.hamdardi.net/thread-15051.html

سلام.
گفتین طراحی وب می کنید،
اینطوریه که یه ایده به ذهنتون میرسه و با اراده راسخ شروع به انجامش میکنین و تا وسطاش میرید بعد یه ایده دیگه به ذهنتون میرسه و اونو ادامه میدید و... در نهایت چندین کار نصفه دارید و پروژه ای که زمان زیادی به تحویلش نمونده؟

شاید کاری رو شروع می کنی که زیادم برات مهم نیست. یعنی از اولش هم برات مهم نیست که کار به پایان برسه. یعنی کاری رو شروع می کنی که برات بی ارزشه. واسه همین براش وقت نمی ذاری.

ممکنه یه جورایی به طور فلسفی برات تعریف شده که کار پایان نباید داشته باشه :) توضیحش رو نمی تونم بدم سخته ولی من خودم یه جورایی اینطوری بودم و هستم. البته وقتی ادم بدونه دیگه کنترلش می کنه تا حدی.

هدف هات (نتایج کار هات) رو در نظر بگیر. اینکه هر کارت قراره به کجا برسه . بعدش هم یه برنامه ای روزانه داشته باش برای اینکه به اون نتیجه برسی. بعد از اونم شروع کن جدی کار کن. کار کن تا تموم شه. اگه حین کار ایده های جدیدی به ذهنت می رسه عیبی نداره. توی یه دفتر اونا رو کامل بنویس. بعد که این کارت تموم شد تو برو از توی اون دفتر ایده هات بهترین ایده اتو انتخاب کن هدف گذاری کن ببین به چه نتیجه ای میخوای از انجامش برسی و اون کار به کجا قراره برسه بعد برنامه روزانه بعد انجام کار تا پایان. بازم اگه حین کار کردنت ایده جدید به ذهنت رسید عالیه. م ینویسیش توی دفتر ایده هات وقتی به ذهنت می رسه. بعد دفترو می ذاری کنار برمی گردی همون کاری که مشغولشی ادامه می دی تا پایان.
اگه مشکل پایان ندادن به کارات این حالتای پرش ذهنیت باشه وسط کار و بعدش هم می خوای به ایده های جدیدت برسی و کار قبلیتو ول می کنی اینطوری مشکلت حل میشه. تازه کلی ایده هم خلاصه نوشته شده خواهی داشت که بلافاصله بعد از اتمام یکی یه اون یکی می پردازی.

شاید هم همون کمال گرایی باشه. بخون اون لبنکو که صالحه گذاشته و سرچ کن.

روی اعتماد به نفست هم کار کن.

منافعی رو که از انجام هر کاری عایدت می شه چه پولی چه روحی برای خودت یه محکی بزن همون اول. ممکنه واقعا منفعتی از انجام کار برات حاصل نمیشه که این حس پایان ندادن رو داری. خود به خود حس می کنی که نمی خوای پایان بدی بدون اینکه بدونی.

نسخه ای برای تنبل ها بود که میشل گذاشته بود اونم برات پیدا کنم می ذارم.

یه چیز دیگه اینکه ممکنه یه کم حالتای کسلی داشته باشی. شکل خفیف افسردگی. یا حتی افسردکی. اکه روی همه زندگیت اینطوری هستی و تازه است یه مقدار روی این موضوع هم حواست باشه. باید تغذیه خوب مولتی ویتامین کامل ورزش سالم تفریح سالم داشته باشی. فکرتو اعصابتو بیخودی خورد نکنی. کلا به سلامت و ارامش جسمی و روحی خودت رسیدگی کنی. یه تاپیک هم هست که بهار زندگی راجع به ذهن سطحی داشت اونم برات می ذارم.

اگه هم محیط کارت اتاقت کامپیوترت اینا به هم ریخته و نامرتبه اونا رو مزتب کن. یه نظم بده. ممکنه اکه نامرتب هستن این حالتش روی ذهنت اثر بذاره

ببین من فقط می تونم حالتای مختلفی که به نطرم میادو بگم معمولا. اما این مهارت و هنوز ندارم که دقیق بیام مشکل هر کسی رو بگم :) اینا رو می تونستم حدس بزنم. ببین کدوماش ممکنه به دردت بخوره.

اون دو تا تاپیک



http://www.hamdardi.net/thread-26620.html


http://www.hamdardi.net/thread-28267.html

موفق باشی.

- - - Updated - - -

یه سوال دیگه. اینکه پر انرژی هستی و از بس انرژیت زیاده نمی تونی کارت رو تموم کنی یا اینکه کسل می شی و بی حوصله و حال تموم کردنشو نداری یا هیچکدوم؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط mahasty

سلام.
گفتین طراحی وب می کنید،
اینطوریه که یه ایده به ذهنتون میرسه و با اراده راسخ شروع به انجامش میکنین و تا وسطاش میرید بعد یه ایده دیگه به ذهنتون میرسه و اونو ادامه میدید و... در نهایت چندین کار نصفه دارید و پروژه ای که زمان زیادی به تحویلش نمونده؟

---

با سلام و تشکر از حضورتون
بله دقیقا به همین صورته.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط meinoush

شاید کاری رو شروع می کنی که زیادم برات مهم نیست. یعنی از اولش هم برات مهم نیست که کار به پایان برسه. یعنی کاری رو شروع می کنی که برات بی ارزشه. واسه همین براش وقت نمی ذاری.

ممکنه یه جورایی به طور فلسفی برات تعریف شده که کار پایان نباید داشته باشه :) توضیحش رو نمی تونم بدم سخته ولی من خودم یه جورایی اینطوری بودم و هستم. البته وقتی ادم بدونه دیگه کنترلش می کنه تا حدی.

هدف هات (نتایج کار هات) رو در نظر بگیر. اینکه هر کارت قراره به کجا برسه . بعدش هم یه برنامه ای روزانه داشته باش برای اینکه به اون نتیجه برسی. بعد از اونم شروع کن جدی کار کن. کار کن تا تموم شه. اگه حین کار ایده های جدیدی به ذهنت می رسه عیبی نداره. توی یه دفتر اونا رو کامل بنویس. بعد که این کارت تموم شد تو برو از توی اون دفتر ایده هات بهترین ایده اتو انتخاب کن هدف گذاری کن ببین به چه نتیجه ای میخوای از انجامش برسی و اون کار به کجا قراره برسه بعد برنامه روزانه بعد انجام کار تا پایان. بازم اگه حین کار کردنت ایده جدید به ذهنت رسید عالیه. م ینویسیش توی دفتر ایده هات وقتی به ذهنت می رسه. بعد دفترو می ذاری کنار برمی گردی همون کاری که مشغولشی ادامه می دی تا پایان.
اگه مشکل پایان ندادن به کارات این حالتای پرش ذهنیت باشه وسط کار و بعدش هم می خوای به ایده های جدیدت برسی و کار قبلیتو ول می کنی اینطوری مشکلت حل میشه. تازه کلی ایده هم خلاصه نوشته شده خواهی داشت که بلافاصله بعد از اتمام یکی یه اون یکی می پردازی.

شاید هم همون کمال گرایی باشه. بخون اون لبنکو که صالحه گذاشته و سرچ کن.

روی اعتماد به نفست هم کار کن.

منافعی رو که از انجام هر کاری عایدت می شه چه پولی چه روحی برای خودت یه محکی بزن همون اول. ممکنه واقعا منفعتی از انجام کار برات حاصل نمیشه که این حس پایان ندادن رو داری. خود به خود حس می کنی که نمی خوای پایان بدی بدون اینکه بدونی.

نسخه ای برای تنبل ها بود که میشل گذاشته بود اونم برات پیدا کنم می ذارم.

یه چیز دیگه اینکه ممکنه یه کم حالتای کسلی داشته باشی. شکل خفیف افسردگی. یا حتی افسردکی. اکه روی همه زندگیت اینطوری هستی و تازه است یه مقدار روی این موضوع هم حواست باشه. باید تغذیه خوب مولتی ویتامین کامل ورزش سالم تفریح سالم داشته باشی. فکرتو اعصابتو بیخودی خورد نکنی. کلا به سلامت و ارامش جسمی و روحی خودت رسیدگی کنی. یه تاپیک هم هست که بهار زندگی راجع به ذهن سطحی داشت اونم برات می ذارم.

اگه هم محیط کارت اتاقت کامپیوترت اینا به هم ریخته و نامرتبه اونا رو مزتب کن. یه نظم بده. ممکنه اکه نامرتب هستن این حالتش روی ذهنت اثر بذاره

ببین من فقط می تونم حالتای مختلفی که به نطرم میادو بگم معمولا. اما این مهارت و هنوز ندارم که دقیق بیام مشکل هر کسی رو بگم :) اینا رو می تونستم حدس بزنم. ببین کدوماش ممکنه به دردت بخوره.

اون دو تا تاپیک



http://www.hamdardi.net/thread-26620.html


http://www.hamdardi.net/thread-28267.html

موفق باشی.

- - - Updated - - -

یه سوال دیگه. اینکه پر انرژی هستی و از بس انرژیت زیاده نمی تونی کارت رو تموم کنی یا اینکه کسل می شی و بی حوصله و حال تموم کردنشو نداری یا هیچکدوم؟

---

اتفاقا قبل از این همه ایدهامو و هدف های که میخوام از طریق اون ایده ها دنبال کنم یادداشت میکنم

من در مورد کمال گرایی سرچ کردم و فکر میکنم مشکل من به همین دلیل هست چون اکثر ویژگی اونها را دارم

در مورد تاپیک های هم که لینک دادین دارم مطالعه میکنم

مخصوصا اون تاپیک ذهن سطح منتقد درونی خیلی جالب بود و تمریناتش رو از امروز شروع کردم

ممنون از وقتی که گذاشتین:72: