به نظرتون در مورد دختر مورد علاقم چی کار باید بکنم!؟

سلام به همه

اول از همه بگم که پسری هستم 24 ساله و دانشجو تو یکی از دانشگاهای خوب کشور و البته با یه کار نصفه و نیمه تو کانون برا هزینه رفت و آمد خودم و سال چهارم دانشگاه
خب حقیقتی که باید بگم اینه که خیلی ظاهر جذابی ندارم ولی خوب این ظاهر نه چندان عالی تو ارتباطات دوتانم تاثیر زیادی نذاشته ولی در این مورد خاص که میگم یه کوچولو اعتماد به نفس منو اورده پایین!!
من از سال دوم دانشگاه از یه دختر خانومی خوشم میومد و از اون جایی هم که خیلی اهل رفتن طرف دخترا برای هر کاری نیستم،کم کم خودمو به ایشون نزدیک کردم منظورم همین دوستی عادی و همکلاسیو ایناس
تا امسال و همین 1 ماه اخیر که من جدی جدی فکر میکنم به ایشون علاقه پیدا کردم!
خب من حضوری در مورد خصوصیات هم صحبت نکردیم ولی مجازی اونم یکی دوبار با هم در موارد مختلف صحبت کردیم و منم فک کنم همونجاها بود که علاقم به ایشون رو خیلی جدی درک کردم
ولی از بعد از اون صحبتا نمیدونم چرا اصن جرات چشم تو چشم شدن با ایشون رو ندارم!!!
میدونید چون هیچ وقت توی همون حرفامونم در مورد با هم بودن صحبت نکردیم ولی خلاصه تو همین یک ماه گاهی حس کردم ایشونم نسبت به من یه جوری شده مثلا اخرین باری که به ایشون مجازی پیام دادم جواب منو ندادن ولی خب همونجا مطالبیو که من نوشتم بعد از همون پیام لایک میکردن!!!
مثلا چند روز پیش با اینکه جلوی کلاسی هم من تنها بودم هم ایشون جرات نکردم برم طرفشون(دلیل جرات نکردنمو میگم) البته خب از همون دور نگاهمون به هم گره خورد ولی ....
خلاصه این کارایی که گفتم باعث شده من حس کنم ایشون اصن به من علاقه ای نداره!برا همینم هست نمیتونم تصمیم بگیرم که برم طرفشون و باهاشون صحبت کنم یا نه!
خب شاید الان بعضیاتون بگید برو باهاش حرف بزن ولی خب اخه ایشون همکلاسی من هستن و خیلی دوست مشترک داریم که من اصن نمیخوام ایشون از من ناراحت بشن !خب اگه هیچ علاقه ای به من نداشته باشن و کلا من برای ایشون جز آدمایی باشم که دلننچسب باشم دیگه هر کاری بکنم نمیتونم خودمو تو دلشون جا کنم!
برا همین میخوام اول یه جوری بفهمم نظرشون در مورد من چیه؟اونوقت پا پیش بزارم
به هیچ کدوم از اون دوستای مشترکم نمیتونم بگم که فلانی رو دوست دارم و شما نظرشو در موردم بپرسید!چون به طرز وحشتناکی رو دربایستی داریم و به یه دلایل دیگه نمیتونم چنین کاری بکنم!
خلاصه میخوام نظرتونو در مورد چیزایی که نوشتم بگید
اینکه به نظر شما این کارای ایشون نشونه ی دوست نداشتن منه یا چیز دیگه!؟
اینکه قبل از صحبت حضوری بهتر نیست یه جوری همون مجازی با یه سوالی حالا مستقیم یا غیرمستقیم نظرشو در مورد خودم بپرسم؟اگه هست چطوری بپرسم؟
اون که گفتم در مورد ظاهر اعتماد به نفسم اومده پایین هم به خاطر همین علاقس که شاید به خاطر این منو رد کنن!!البته ایشونم 23 سالشونه
خواهشا هم نگید فوری به خانوادت بگو برن خاسگاری چون اصولا چنین کاری فعلن غیرممکنه و من باید اول با خودشون صحبت کنم تا باقیه ماجراها
ممنونم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط تردید23

سلام به همه

اول از همه بگم که پسری هستم 24 ساله و دانشجو تو یکی از دانشگاهای خوب کشور و البته با یه کار نصفه و نیمه تو کانون برا هزینه رفت و آمد خودم و سال چهارم دانشگاه
خب حقیقتی که باید بگم اینه که خیلی ظاهر جذابی ندارم ولی خوب این ظاهر نه چندان عالی تو ارتباطات دوتانم تاثیر زیادی نذاشته ولی در این مورد خاص که میگم یه کوچولو اعتماد به نفس منو اورده پایین!!
من از سال دوم دانشگاه از یه دختر خانومی خوشم میومد و از اون جایی هم که خیلی اهل رفتن طرف دخترا برای هر کاری نیستم،کم کم خودمو به ایشون نزدیک کردم منظورم همین دوستی عادی و همکلاسیو ایناس
تا امسال و همین 1 ماه اخیر که من جدی جدی فکر میکنم به ایشون علاقه پیدا کردم!
خب من حضوری در مورد خصوصیات هم صحبت نکردیم ولی مجازی اونم یکی دوبار با هم در موارد مختلف صحبت کردیم و منم فک کنم همونجاها بود که علاقم به ایشون رو خیلی جدی درک کردم
ولی از بعد از اون صحبتا نمیدونم چرا اصن جرات چشم تو چشم شدن با ایشون رو ندارم!!!
میدونید چون هیچ وقت توی همون حرفامونم در مورد با هم بودن صحبت نکردیم ولی خلاصه تو همین یک ماه گاهی حس کردم ایشونم نسبت به من یه جوری شده مثلا اخرین باری که به ایشون مجازی پیام دادم جواب منو ندادن ولی خب همونجا مطالبیو که من نوشتم بعد از همون پیام لایک میکردن!!!
مثلا چند روز پیش با اینکه جلوی کلاسی هم من تنها بودم هم ایشون جرات نکردم برم طرفشون(دلیل جرات نکردنمو میگم) البته خب از همون دور نگاهمون به هم گره خورد ولی ....
خلاصه این کارایی که گفتم باعث شده من حس کنم ایشون اصن به من علاقه ای نداره!برا همینم هست نمیتونم تصمیم بگیرم که برم طرفشون و باهاشون صحبت کنم یا نه!
خب شاید الان بعضیاتون بگید برو باهاش حرف بزن ولی خب اخه ایشون همکلاسی من هستن و خیلی دوست مشترک داریم که من اصن نمیخوام ایشون از من ناراحت بشن !خب اگه هیچ علاقه ای به من نداشته باشن و کلا من برای ایشون جز آدمایی باشم که دلننچسب باشم دیگه هر کاری بکنم نمیتونم خودمو تو دلشون جا کنم!
برا همین میخوام اول یه جوری بفهمم نظرشون در مورد من چیه؟اونوقت پا پیش بزارم
به هیچ کدوم از اون دوستای مشترکم نمیتونم بگم که فلانی رو دوست دارم و شما نظرشو در موردم بپرسید!چون به طرز وحشتناکی رو دربایستی داریم و به یه دلایل دیگه نمیتونم چنین کاری بکنم!
خلاصه میخوام نظرتونو در مورد چیزایی که نوشتم بگید
اینکه به نظر شما این کارای ایشون نشونه ی دوست نداشتن منه یا چیز دیگه!؟
اینکه قبل از صحبت حضوری بهتر نیست یه جوری همون مجازی با یه سوالی حالا مستقیم یا غیرمستقیم نظرشو در مورد خودم بپرسم؟اگه هست چطوری بپرسم؟
اون که گفتم در مورد ظاهر اعتماد به نفسم اومده پایین هم به خاطر همین علاقس که شاید به خاطر این منو رد کنن!!البته ایشونم 23 سالشونه
خواهشا هم نگید فوری به خانوادت بگو برن خاسگاری چون اصولا چنین کاری فعلن غیرممکنه و من باید اول با خودشون صحبت کنم تا باقیه ماجراها
ممنونم

---

سلام.جمله اخر خودتون رو یکبار دیگه براتون مینویسم...حالا اگه موافقش نیستید راهی دیگه ای نیست.
از طریق خانوداه اقدام کنید و زیر نظر خونواده ها شناخت از هم پیدا کنید.

خدا رو شکر در این زمینه خودم تجربه داشتم و خیلی عاقلانه موضوع رو حل کردم البته من دخترم.(همکلاسی از بنده خواستگاری کرد اما چون اقدام رسمی نکردند ایشون رو رد کردم اونم چه رد کردنی که تا اخر عمرش درس یاد بگیره ).

پس بهترین راه فقط و فقط این هست که از راه درست اش جلو برید.بهانه تراشی هم نیازی نیست .اینکه میخواید اول نظر دختر خانم رو بدونید باید اول پا پیش بگذارید وگرنه منتظر جواب منفی هم باشید.

خانوم ستیلا بدترین جوابی که امروز میتونستم بگیرم همین جواب شما بود و لازمه بگم طرز فکر شما و افرادی مثل شما کاملا قابل احترامه ولی من به شخصه چنین چیزی رو قبول ندارم حتی اگر 500 تا مقاله phd در مورد ضرر و زیانش برام بیارین چون منم میتونم 600 مدل مقاله دیگه بیارم در مورد تفکری کاملا مخالف تفکر شما
ممنونم از نظرتون
بدترین اشتباه ممکن رو هم کردید که با اون پسر بد برخورد کردید(البته اگه چیزی باشه که من تصور کردم) و باید بدونید شخصیت یه چیزی فراتر از تفکرات خاص آدمه چون شخصیت تو اجتماع تعریف میشه ولی تفکر داخل ذهن هر فرد!!

آقای تردید محترم
اول اینکه خوش اومدی چون تازه عضو شدی
دوم اینکه اگه مخالف نظر ستیلا عزیز هستی بهتره بدونی توی این تالار مشاوره برای دوستی نمیدن.
در ضمن شناخت صحیح و اینکه اعتماد به این موضوع که هر کدوم از طرفین چه قصد و نیتی داره،بهتره با در جریان قرار دادن خانواه ها باشه،مشکل اینجاست همه فکر میکنن اگه رابطه چهارچوب درست و شناخت از طریق خانواه باشه یعنی دیگه طرف باید اون ازدواج کنه در حالی که اینطور نیست اما اون روش کمترین آسیب رو به طرفین میزنه.
درنهایت بردار من تنها چیزی که بقیه اعضا هم میگن همینه و امیدوارم شما با 600 تا مقاله ی phd اینجا نیای بگی شکست عشقی خوردم (که البته کار جوون ها الان به لگد عشقی رسیده نه شکست)
در هر صورت من بهترین هارو برات آرزو مکنم

عجبا یعنی اگه مدل ازدواج کردن یه سری از آدما با مدل مد نظر شما یکی نباشه اون میشه دوستی و ممنوع!؟
اینجا سایت مشاورست دیگه!من اومدم راهنمایی بگیرم!ولی فقط دارم جواب پس میدم!؟لطف کنید همش از والد کنترل گر درونتون استفاده نکنید!!یکمی هم از کودک درون کمک بگیرید برا راهنمایی دادن!!
بابا جان خب اگه طرف منو اصن دوست نداشته باشه که همون اول میگه نه اصن کار به خواسگاری نمیرسه و فقط من میمونم و حوضم !!!
حداقل بگید این رفتارش به نظرتون چه معنی میده یا حداقل یه جوری بفهمم که اصن نظر مثبت به من دارن یا نه که بعد برا خاسگاری اقدام کنم!!
به جای تشر زدن به من خواهشا یکمی کمک کنید !کمکی که والد درونتون نباشه!!

من خوش آمد گفتم چه تشری زدم؟اعصاب نداریا برادر من
و اینکه اگه قوانین تالار همدردی رو مطالعه کنی متوجه میشی که من فقط انتقال دادم چون منم مثل شما یکی از اعضا هستم.
اما این چیزی گفتم نه والد درونم بود نه کودک درونم بلکه عقل درونم بود که میگه زیای افسارم رو دست احساسم ندم و اگه بخوام از چیزی نتیجه درست بگیرم از راه اصولی اون وارد بشم.
من به عنوان یه دختر معنی اینکارو نمیفهمم راستش از ایما و اشاره و حرکات مفهومی هم خوشم نمیاد برای همین نمیتونم بگم خوشش میاد یا نه،اما شما چرا خودتو اذیت میکنی؟ میری با جسارت بهش میگی اگه جوابش نه بود و شما رو نمیپسندید که تکلیفت مشخصه اما اگه تمایل داشت از راه درستش وارد شو که خدایی نکرده توی انتخابت دچار خطا نشی.

سلام آقای تردید.:72:

حالتون خوبه؟

خوش آمدین.بفرمایید یک چایی. :82:

حالا با آرامش بی زحمت این دو تا تاپیک زیر را بخونید به خصوص پست های دختر بی خیال عزیز را حتما با دقت بیشتری بخونید.

واقعا خیلی مفید هستن.

رفتار نادرست در ازای درخواست محترمانه

به همکلاسی ام علاقمند شدم و محرمانه به او گفتم با هدف ازدواج ، آیا بخواهم صبر کند تا شرایطم برای خواستگاری فراهم شود ؟

البته منظورم این نیست که مشکل شما عین این مشکل هست ها!ولی تجربه ای که از این تاپیک ها می تونید کسب کنید براتون خیلی خوبه.

موفق باشید.

اگه این پست ها را خوندین بعدش هر سوالی داشتین همینجا بفرمایید.حتما کمکتون می کنیم.:72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط asemaneabi222

من خوش آمد گفتم چه تشری زدم؟اعصاب نداریا برادر من
و اینکه اگه قوانین تالار همدردی رو مطالعه کنی متوجه میشی که من فقط انتقال دادم چون منم مثل شما یکی از اعضا هستم.
اما این چیزی گفتم نه والد درونم بود نه کودک درونم بلکه عقل درونم بود که میگه زیای افسارم رو دست احساسم ندم و اگه بخوام از چیزی نتیجه درست بگیرم از راه اصولی اون وارد بشم.
من به عنوان یه دختر معنی اینکارو نمیفهمم راستش از ایما و اشاره و حرکات مفهومی هم خوشم نمیاد برای همین نمیتونم بگم خوشش میاد یا نه،اما شما چرا خودتو اذیت میکنی؟ میری با جسارت بهش میگی اگه جوابش نه بود و شما رو نمیپسندید که تکلیفت مشخصه اما اگه تمایل داشت از راه درستش وارد شو که خدایی نکرده توی انتخابت دچار خطا نشی.

---

اها حالا شد دستت درد نکنه خب همینو از اول میگفتی
حالا به نظرت اتاق ممنوعی رخ داد!!! بازم ممنونم
یه چیم در مورد همون والده بگم!!اینقد به حرف بعضی مشاورا گوش نده که هی میگن با عقل و منطق در مورد ازدواج رفتار کن چون اگه این باشی میشی ربات،خدا حتما یه چیزی میدونست که احساسم تو وجودمون قرار داده یا اگه بدرد قست ازدواج نمیخورد خودش یه جوری این موقع از زندگی غیر فعالش میکرد !!!
خلاصه اون کودکه هم به کار بگیریم بدک نیست

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مصباح الهدی

سلام آقای تردید.:72:

حالتون خوبه؟

خوش آمدین.بفرمایید یک چایی. :82:

حالا با آرامش بی زحمت این دو تا تاپیک زیر را بخونید به خصوص پست های دختر بی خیال عزیز را حتما با دقت بیشتری بخونید.

واقعا خیلی مفید هستن.

رفتار نادرست در ازای درخواست محترمانه

به همکلاسی ام علاقمند شدم و محرمانه به او گفتم با هدف ازدواج ، آیا بخواهم صبر کند تا شرایطم برای خواستگاری فراهم شود ؟

البته منظورم این نیست که مشکل شما عین این مشکل هست ها!ولی تجربه ای که از این تاپیک ها می تونید کسب کنید براتون خیلی خوبه.

موفق باشید.

اگه این پست ها را خوندین بعدش هر سوالی داشتین همینجا بفرمایید.حتما کمکتون می کنیم.:72:

---

به به مصباح الهدی عزیز من که خوبم شما حالتون چطوره!!چایی صرف شده نوش جان
ممنونم

سلام دوست عزیز و خوش آمدید
این سایت یه تالار گفتمان عمومیه و قوانین خاص خودش هم داره و من و شما هم اگر بخوایم ازش استفاده کنیم باید مطابق قوانینش رفتار کنیم
من به شخصه خودم هم نظر شما هستم که دختر و پسر برای آشنایی ازدواج باید خودشون اقدام کنند. و اینکه دست به دامن خانواده هاشون بشن یه سنت مال چند صد سال پیش و جهان سومیه.
مسئولین این سایت هم معتقد به ازدواج با روش سنتی هستند یعنی همون از طریق خانواده ها. حالا درست و غلطش رو کاری نداریم
اما به هر حال قوانین و روال این انجمن این طوریه و رابطه دختر و پسر رو بدون اطلاع خانواده ها ممنوع می دونند و طبعا من و شما هم باید ازش پیروی کنیم
حالا اگر مایل هستید مطابق این روش کارتون رو انجام بدید همین انجمن جای بسیار خوبیه و می تونید از تجربه دوستان استفاده کنید اما اگر می بینید نمی خواید از روش خواستگاری سنتی استفاده کنید و می خواید خودتون با دختر خانم آشنا بشید، این انجمن جای مناسبی نیست

این بنده خدا دنبال دوستی نیست فقط میخواد مطمئن بشه نظر اون دختر مثبته بعد دست پدر مادرشو بگیره ببره واسه خواستگاری

خواهشا اسم دوستی رو روی هر چیزی نذارید (تعریف دوستی کاملا مشخصه و همه میدونن عاقبت دوستی چیه)

با این بحث ها بجز سرد کردن و تغییر بحث به سمت چالش هیچ اتفاقی نمی افته

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط تردید23

خانوم ستیلا بدترین جوابی که امروز میتونستم بگیرم همین جواب شما بود و لازمه بگم طرز فکر شما و افرادی مثل شما کاملا قابل احترامه ولی من به شخصه چنین چیزی رو قبول ندارم حتی اگر 500 تا مقاله phd در مورد ضرر و زیانش برام بیارین چون منم میتونم 600 مدل مقاله دیگه بیارم در مورد تفکری کاملا مخالف تفکر شما
ممنونم از نظرتون
بدترین اشتباه ممکن رو هم کردید که با اون پسر بد برخورد کردید(البته اگه چیزی باشه که من تصور کردم) و باید بدونید شخصیت یه چیزی فراتر از تفکرات خاص آدمه چون شخصیت تو اجتماع تعریف میشه ولی تفکر داخل ذهن هر فرد!!

---

اول اینکه ببخشید اگه لحن نوشتنم تند بود:72::72::72:


دلیل جواب رد دادن من این بود که پس از سه ماه شناخت دقیق اقدام رسمی صورت نگرفت و من هم جواب رد دادم و خیلی هم از این بابت خوشحالم .

پسر خوب اگه میخواید ازدواج کنید ایشون که همون لحظه اول نمیتوانند به شما جواب بله رو بدهند.نیاز دارید هر دو از هم شناخت پیدا کنید.با نگاه و تجزیه و تحلیل رفتار که نمیشه فهمید نظر دختر خانم چی هست.خود شما هم نمیدونید چه برسد به ما که نمیدونیم اون دختر خانم کی هست.

شما میتونید طی چندین جلسه با هم اشنا شوید و معیارهای همدیگه رو بدونید و در نهایت تصمیم بگیرید.البته با در جریان گذاشتن خانوادهه .لزومی هم نیست دو جلسه اول به خونشون برید .

هم خانواده شما و هم خانواده اون دختر خانم در این موضوع نقش دارند.

قوانیین سایت هست و اگه 500 مقاله هم بیارید باز هم راه درست همین هست.

سلام داداشی.
داداشی من هم با تو موافقم که قبل خانواده خودت باید بری حداقل یک بار حضوری باهاش حرف بزنی ولی معمولا تو محیط دانشجویی حتی اگه دختر خانم از شما خوشش بیاد ممکنه بهت ج رد بده.تو دوران دانشجویی و پیشنهاد های تو این دوران کلا دخترا دوست دارن بهشون چندین بار ابراز علاقه بشه ولی اگه با خانواده اقدام کنی یک جواب داره و ناز کردنش رو نداره.
یه جا گفتی باهاش چشم تو چشم شدیم!!! خیلی کار ضایعی هست حداقل اگه چشم تو چشم شدی تا اون چشمشو اون طرف برنگردونده تو همینطوری نگاه کن.
اگه همینطوری دست رو دست بذاری همون دختر خانم اگه کمی ازت خوشش اومده باشه ممکنه ازت حتی بدش هم بیاد.

در ضمن گفتی ظاهرم چندان خوب نیست!!! نگو داداش گل اگه خودت درباره خودت اینچنین فکری بکنی پس بقیه دربارت چه فکری بکنن خب؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط تردید23

خب شاید الان بعضیاتون بگید برو باهاش حرف بزن ولی خب اخه ایشون همکلاسی من هستن و خیلی دوست مشترک داریم که من اصن نمیخوام ایشون از من ناراحت بشن !

---

دوست عزیز هیچ دختری از پیشنهاد خواستگاری ناراحت نمیشه برعکس استقبال هم میکنند
من اگه دختر باشم و خواستگار داشته باشم حالا با ظاهر بد با اخلاق بد با شغل بد یا هر چیزی خیلی خوشحال میشم چون نشون میده خود من موجود با ارزشی هستم که خواستگار دارم
شاید جواب رد بدن که این شمایی که ناراحت میشی اگر جواب مثبت بدن که هردو خیلی شنگول میشین
انقدر اعتماد به نفست پایینه که فکر میکنی اگه ظاهرت بد باشه مثلا این دختر ناراحت میشه که چرا پسری با ظاهر تو اومده جلو ؟

از نوشته هات معلومه که پسر خوشتیپی نیستی و اثراتش اینه که هر دختری به سادگی پیشنهاد ازدواجت رو قبول نمیکنه و باید ناز بکشی و ناز بخری و منت و ... ولی شدنیه

خب اگه پسر خوشتیپی بودی خود اون دختر بهت ابراز علاقه میکرد و ولت نمیکرد

خیلی از پسرا مثل خودم و خودت ظاهرشون معمولیه ولی اگه ظاهر انقدر برای دخترا مهم باشه که دیگه فاتحه ما خونده است
خیلی زور داره از یه پسر کار و خونه و ثروت و مهریه و هزار تا بدبختی دیگه رو بخوای در کنارش باید اون پسر خیلی زیبا باشه
پسری که خیلی زیباست مغز .... رو که نخورده بیاد زیر بار اینهمه مسئولیت
من خیلی از زندگیا رو دیدم که دختر با پسر زیبا ازدواج کرده و به مشکل خوردن چون زن خیلی به توجه و تعریف نیاز داره و وقتی با همچین پسری ازدواج میکنه جز تحقیر شدن و مسخره شدن و بی توجهی چیزی نصیبش نشده و در ادامه منجر به حسادت و خیانت شده

تازه معیار قیافه تا اونجا که میدونم معیار اول هیچ دختری نیست چون از پسرهایی که بزرگترین معیارشون قیافه است خیلی بدشون میاد پس نباید خودشونم اینطور باشن
حس من اینه که یکم راه سختی در پیش داری ولی شدنیه

دخترا براشون مهمه که قیافه پسر به دلشون بشینه
به نظر من توی این دوسال انقدر تو رو دیده که به قیافت عادت کرده

من ابراز علاقه از طریق نت رو پیشنهاد نمیکنم
مثل یه مرد با شخصیت برو صحبت بکن
خیلی مودبانه و رسمی پای احساسات رو نکش وسط و سنگین صحبت کن
سعی کن ببریش یه قسمتی از دانشگاه که خلوت خلوته و راحت بنشینید و صحبت کن
از سنت خانوادت و همه چیز صحبت کن
بیدلیل هم ازش نپرس که قیافه من به نظرت چطوره و ...
اگه طرف خیلی حساس به این مسائل نباشه با این حرفات حساس میشه و فکر میکنه لابد یه چیزی هست که داری میگی

راستی دخترا بیشتر از ابعاد قیافه به اعتماد به نفس ظاهر طرف توجه میکنن و از پسرای محکم و با جربزه خوششون میاد
با عرض شرمندگی باید بگم با این اعتماد به نفسی که داری خیلی کار سختی در پیش داری هر جور شده خودتو اصلاح کن

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط تردید23

به هیچ کدوم از اون دوستای مشترکم نمیتونم بگم که فلانی رو دوست دارم و شما نظرشو در موردم بپرسید!چون به طرز وحشتناکی رو دربایستی داریم و به یه دلایل دیگه نمیتونم چنین کاری بکنم!

---

اینکارت اشتباه خودت اقدام کن

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط تردید23

به نظر شما این کارای ایشون نشونه ی دوست نداشتن منه یا چیز دیگه!؟

---

دخترا موجودات پیچیده ای هستن حتی خودشونم نمیتونن هم جنساشون رو بشناسن
بعضی وقتا با پسری که دوستش دارند بد برخوردمیکنند و بلعکس
اگه میخوای رفتار دختری رو درک کنی کارت خیلی خیلی سخته چون از دو جنس متفاوت هستید
مثلا بعضی وقت ها دخترا میگن من فلان مانتو رو نمیخوام یعنی باید همون مالتو رو برام بخری
اگه میخوای نظر طرف رو بدونی مستقیم اقدام کن و انقدر ترسو نباش

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط تردید23

اینکه قبل از صحبت حضوری بهتر نیست یه جوری همون مجازی با یه سوالی حالا مستقیم یا غیرمستقیم نظرشو در مورد خودم بپرسم؟اگه هست چطوری بپرسم؟

---

بهتره حظوری حرفتو بزنی تا با واکنش صورت و لحن حرف زدن و رفتار دختر بتونی نتیجه گیری بهتری داشته باشی
ولی مجازی از همه این چیزا محروم میشی و کارت سخت میش
ضمنا غیر مستقیم پرسیدن اشتباهه ممکنه یه جوابی بده که بد برداشت کنی و دلسرد بشی و ممکنه ازت بدش بیاد اما بعنوان یک هم کلاسی ازت تعریف کنه
مستقیم کار کن

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط تردید23

اون که گفتم در مورد ظاهر اعتماد به نفسم اومده پایین هم به خاطر همین علاقس که شاید به خاطر این منو رد کنن!!

---

دختری که بخواد صرفا بخاطر ظاهر ردت کنه دختر زندگی آینده تو نیست
همون بهتر بزار این حماقت رو انجام بده


در پایان حرفهام باید بگم اگر دختر نظرش مثبت بود حتما از طریق خانواده و با اطلاعرسانی به خانواده مراحل شناخت رو طی کنید

موفق باشی

- - - Updated - - -

راستی اینو اضافه کنم که من کارشناس نیستم
من خودم یه پسر معمولی هستم که دقدقه به دل نشستن دختری که دوستش دارم رو خودمم دارم
ولی قبلا مثل تو فکر میکردم و ضربه خوردم (مطرح نکردن علاقم و خواستگاری نکردن ، ابراز علاقه از طریق نت ، اقدام با واسطه ، پیشنهاد غیر مستقیم ، برسی اینکه دختر من رو دوست داره از رفتار دختر ! و ...)
اگر اون موقع راه درستشو میدونستم (یکی مثل خودم برای راهنمایی کردنم بود )الان یه بچه 3 ساله داشتم
بحرحال فقط تجربیاتمو انتقال دادم

اینم بگم اگر دختر جواب رد داد بپذیر ولی حتما ازش علت جواب منفیشو بپرس
چون ممکنه دوباره باهاش برخورد کنی و مدام به این فکر کنی جواب ردش به چه خاطر بوده و شاید ناز میکرده یا شاید الان از من خوشش میاد یا اونکه جواب رد بهم داد چرا الان داره اینکارارو میکنه و ..........

نقل قول:

---

خیلی کار ضایعی هست حداقل اگه چشم تو چشم شدی تا اون چشمشو اون طرف برنگردونده تو همینطوری نگاه کن.

---

من مخالفم،چه دلیلی داری که تا اون طرف نگاهشو برنگردونده ما هم برنگردونیم.

سلام تردید و دو دلی جان http://l.yimg.com/us.yimg.com/i/mesg/emoticons7/4.gif

جدیدا خیلی کلا همه چیز باحال شده ، مثلا یکی مطلبت رو لایک کنه ، یعنی بهت عشق داره ، نکنه یعنی ازت بیزاره و بعد اگه لایک کنه ، دلت یکجوری میشه ، اگه لایک نکنه لوزالمعدت یک جور دیگه میشهhttp://l.yimg.com/us.yimg.com/i/mesg/emoticons7/4.gif... یادش بخیر... ، اون زمان که ما هم سن و سال شما بودیم (حدود سال 1342 شمسی http://l.yimg.com/us.yimg.com/i/mesg/emoticons7/4.gif) از این خبرا نبود که ، مثلا یادم میاد یک دختری داشتیم تو محلمون ، این خیلی منو میخواست ، یعنی تو چشماش نیگاه میکردی کامل میفهمیدی از اون مدلاست که ارزوش بود که اینترنت اختراع بشه که من یک مطلبی بزارم اونم لایک کنه...http://l.yimg.com/us.yimg.com/i/mesg/emoticons7/4.gif طفلک با همون بی امکاناتی چقدر خلاقیت به خرج میداد تا بگه کروکودیل من عاشقتم ، دلم برات همش یکجوری میشه... یادمه یک سال نذری اورده بود در خونمون بعد دیدم رو شله زرد نذری اینو نوشته ...



https://encrypted-tbn3.gstatic.com/i...d2Hnm1la25mEF1


بعد منم ظرفش رو براش ، پر از گل کردم، زیر گلها نوشتم ، شرمنده اخلاق عاشقانت ، من قصد ازدواج ندارم ، میخوام ادامه تحصیل بدم http://l.yimg.com/us.yimg.com/i/mesg/emoticons7/4.gif به جان خودم میخواستم ادامه تحصیلم بدم ، اخه هنوز مدرک سیکلم رو نگرفته بودم http://l.yimg.com/us.yimg.com/i/mesg/emoticons7/4.gif دیگه کلا خیلی داستان داشتیم ، گذشت گذشت تا بعدها موبایل اومد بازار ، بعد این دیکه خودش نذری نمیاورد ، یکبار مادرش برامون یک کاسه نذری اورده بود ، ته کاسه یک کاغذ گذاشته بود ، روش نوشته بود "هم اکنون یک پیامک بدون متن به شماره 200030004000 ارسال کنید " بعد ما هم کنجکاو ، پیامکه رو زدیم ، یهو سریع یک پیامک دیگه برام اومد ، که نوشته بود در صورتیکه هر یک از اعداد زیر را به همان شماره 200030004000 ارسال نمایید علاوه بر اینکه میتوانید به خواستگاری دختر ما بیایید ، میتوانید از هدایای بدون قرعه کشی ما نیز بهره مند شوید ، شماره یک : یک دستگاه خودرو ، شماره دو : یک دستگاه ویلا ، شماره سه ، یک اپارتمان مبله ... یعنی خلاصه داستانی داشتیم با این خانواده http://l.yimg.com/us.yimg.com/i/mesg/emoticons7/4.gif بعد میدونی این داستانها از کجا اب میخورد ... از روبرو نشدن با حقیقت که برات میگم...

شما الان با یک مساله ای تو زندگیت مواجه شدی ، که دوستانی که تجربه زندگی بیشتری دارن ، بهت راه حلهایی میدن ، اکثرا راه حلها هم مشابه هست و همگرایی داره ، و این خود شما هستی که در نهایت باید انتخاب کنی که از تجربه سایرین استفاده کنی یا اینکه به اون چیزی که خودت فکر میکنی (که معمولا درست هم نیست ) عمل کنی.. شما و کلا افرادی که در سن و سال های شما هستن( وقتی میگم سن و سال شما نه اینکه من خیلی سنم از شما بیشتر هست ، منظورم اینه که سه چهار سال دیگه دنیای شما با دنیای الانت خیلی متفاوت خواهد بود و به این روزهای خودت احتمالا لبخند بزنی) ، به این مساله عشق و علاقه مبتلا میشن ، دقیقا مثل یک بیمار هست که دور از جون یک غده سرطانی داره که تنها راه بهبودش اینه که عمل کنه و از شرش راحت بشه بعد ببینه با چه ارامشی میتونه به زندگی و کار و درسش برسه.. خود اون بیمار هم بخاطر اینکه علم کافی در مورد بیماریش نداره و هم بخاطر دردی که داره میکشه ، تمرکز کافی برای رفع مسله اش نداره..

ببین تردید جان ، ما برای تمام پدیده هایی که اطراف ما رخ میده ، یک حقیقت داریم و یک چیزی که به اسم حقیقت در ذهن ما شکل میگیره که اکثر مواقع اون تصویر ذهنی ما صحیح نیست و متاسفانه قضاوتهای ما هم بر اساس همون تصویر ذهنی شکل میگیره ، مثلا یک دوستت صبح با ماشینش تصادف کرده ، توی دانشگاه میاد از کنارت رد میشه و اونقدر عصبانی هست بخاطر تصادف که نه شما رو میبینه و نه سلام میکنه و نه جواب شما رو میده از بس توی فکره، حالا دقیقا این زمان ذهن شما شروع میکنه به کلی داستان غیر واقعی ساختن که فلانی با من مشکل داره ، یا چه ادم پرباد و افاده ای هست وووو در صورتی که حقیقت با حقیقت ذهنی شما زمین تا اسمون تفاوت داره و شما بر اساس یک حقیقت اشتباه تصمیم میگیری و عکس العمل های بعدی رو نشون میدی...

در مورد رابطه شما هم همینطوره ، با یک لبخند ، با یک نگاه ممتد ، با یک لایک وووو تا زمانی که حقیقت پشت اونها رو ندونی ، فقط ذهن شما داره با برداشتهای اشتباه شما رو به خطا میبره ... من اگه در موقعیت شما بودم ، برای اینکه خودم رو از غده ازار دهنده که شاید در ظاهر لذتبخش باشه (عشق کاذب) خلاص کنم ، خیلی موقر با اون خانم رو در رو توی یک مکان مناسب و با ارامش و البته غیر رمانتیک صحبت میکردم ، اول معیارهای خودم رو از انتخاب طرفم لیست میکردم ، بعد توی اون دیدار و گفتگو میدیدم این خانم چقدر از معیارهای من رو داره و بعد مراحل بعدی خواستگاری وووو قبل این داستان اگه استرس داری از همون ابزارهای مجازی ، میتونی به ایشون بعد از یک مکالمه که داشتی در انتهاش بگی مثلا خانم صغری نشان http://l.yimg.com/us.yimg.com/i/mesg/emoticons7/4.gif شما کی یک تایم خالی دارید در مورد موضوع مهمی میخواستم باهتون صحبت کنم ، معمولا دختر خانم ها در مسائل ازدواج و طلاق زرنگ هستن (البته خنگ هم دارن مثل همون دختر همسایه ما http://l.yimg.com/us.yimg.com/i/mesg/emoticons7/4.gif ) و شما تا بگید در مورد موضوع مهم ،اون مطلب رو میگیره و اگه به شما علاقه داشته باشه تو اون فاصله اسم بچه هاتون رو هم انتخاب میکنه http://l.yimg.com/us.yimg.com/i/mesg/emoticons7/4.gif و اگه موافق به دیدار حضوری اختصاصی با شما شد ، یعنی گام اول رو شما با موفقیت برداشتید و بقیه مسائل رو پیش ببرید....

پس لطفا سریعا با حقیقت واقعی روبرو بشید و خودتون رو از داستان سازی و خیالات ذهنی و تصورات احتمالا اشتباه رها کنید و بعد هم اصلا از جواب نه شنیدن و ریجکت شدن هراسی نداشته باشید. چیزی به اسم نیمه گمشده وجود نداره ، برای شما دخترهای فراوانی غیر از ایشون هست که منتظر شما هست تا در کنار هم طعم خوشبختی رو بچشید.

این رو هم اضافه کنم که شما اگه کچل باشی ، ابروهات پیوندی وحشتناک باشه ، سیاه هم باشی ، عینک ته استکانی هم بزنی ، ولی اعتماد به نفس بالایی داشته باشی که نتیجه این اعتماد به نفس داشتن ارتباطات قوی هست که شما داری ، میتونی دل بهترین دخترها رو هم به دست بیاری و با این خصیصه مثبت کاستی های ظاهریت به چشم طرف مقابلت نمیان.

خیلی کار ضایعی هست حداقل اگه چشم تو چشم شدی تا اون چشمشو اون طرف برنگردونده تو همینطوری نگاه کن.
این یعنی چی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ من خودم به عنوان یه زن از مرد چشم چران متنفرم .

خیلی خیلی از نظراتتون ممنونم
واقعا الان تازه اینا شد راهنمایی و منم حتما این کارا رو انجام میدم
بازم خیلی خیلی ممنونم