باورش ندارم ! سردرگمم ( از طریق نت آشنا شدیم ، دلم براش میسوزه ، از کجا بفهمم حرفهاش راسته ؟ )

سلام
ممنون از سايت خوبتون، من تازه عضو شدم و از دوستان عزيزم ميخواهم كه اگه ميتونن راهنمايم كنن
با يك آقا از طريق چت آشنا شدم
عكس همو ديديم
تلفنى حرف (نزديم)
در همين حد
از بنده خواستگارى كرد ، جواب منفى دادم اما دوستى را ادامه داديم
الان ii سال از اون موقع ميگذره
حسيبهش ندارم ولى دلم براش ميسوزه ، خودمم نميدونم شايد دوستش دارم ! سردرگمم، فكر ميكنم داره به پاى من عمرش بيهوده ميره
باتوجه به شرايط جامعه و مقالات وقضايايى كه در سايتها خوندم،نميتونم باور كنم كه باهام صادقه
در ضمن با شرمندگى ميگم كه خيلى مغرورم و اصلا حاضر نيستم درباره مسائل احساسى صحبت كنم
از كجا بفهمم كه راست ميگه؟؟؟

سلام
به این تاپیک هم یسر بزنیت مشابه موضوع شماست و دوستان هم جواب هایی دادن.

آیا میتوان به دید خوب به آشنایی اینترنتتی نگاه کرد.؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط دختر ايرونى

صحبت آقا مدير صحيح
يكي از دوستان نزديكم در چند ماه اخير چند تا خواستگار داشت كه هركدوم يك دروغى گفته بودند و جواب منفى داد تا اينكه به يكى جواب داد .كاملا سنتى. انشاله خوشبخت شه
ولى اين موضوع براى همه خانواده ها اينطور نيست
مثلا خانواده من اينجورن كه چند تا خواستگار را تلفني رد كردن چون ميگن معلوم نيست چه جور آدمايين
پس من بايد مستقلانه تصميم بگيرم و با پسرىكه آشنا هستم به تفاهم برسيم ، لابد عقدم بكنيم بعد به خانواده خبر بديم تا درگيريىفكرى نداشته باشند
(اينم بگم كه با اين آقا 3سال از طريق نت دوست هستم ، سال اول خواستگارى كرد و خانوادم گفتن اون كجا تو كجا راهتون دوره توى همين خواستگارى اومدن و رفتن دچار مشكل ميشين چه رسد به بعدها ، گرفتار ميشى ، از دست ميرى، از اين راه دور چه جورى ميخواين همو بشناسين و هزارتا حرف ... منم گفتم غلط كردم اصلا نخواستيم
ولى دوستى را ادامه داديم،و تقريبا مخفيانه
حالا نظر شما چيه؟من بايد چكار كنم؟

---

خوشگل خانومی من که نگفتم برو اونجا پست بزن گفتم برو عزیزم تو اون تاپیک بخون نظرات و حرفای دوستان و کارشناسان و....

قبلا یسری نظر دادن.
حالا بیا اینجا مشکلتو تو تاپیک خودت دنبال کن عزیزم. و سوالاتی که واست مطرح شده و بپرس.

اما یسوال شما تمام اون تاپیک و خوندی بعد به این نتیجه رسیدی چون خانوادت مخالفن و شما هم سه سال این اقا رو در محیط مجازی شناختی مورد مناسبین و برین عقد کنین و برای خودتون ببرین و بدوزین و بعد بیاین بخانوادهااااا بگین؟

- - - Updated - - -

عزیزم میشه به این تاپیک هم یسر بزنی.
دلایل عینی منع ارتباط دختر و پسر

- - - Updated - - -

راسی دختر ایرونی عزیز، محیط مجازی، زیاد محیط مناسبی برای انتخااب به این بزرگی نیست
تو اینجور محیطا میشه ادم خودش هرجوری معرفی کنه. خیلیییییی با محیطی که توش زندگی میکنیم و محیط واقعی فرق داره.

یبار اون حاج آقاههه مهربونه تو برنامه گلبرگ حرف قشنگی زد
گفتش هیچ تضمینی وجود نداره که یه همکار خوب یه دوست خوب یا یه همکلاسی خوب، همسر خوبی هم باشه.
چون محیطی که شما ازشون شناخت پیدا کردین خیلی فرق داره با محیط زندگی محیط تو خونه اصن روابطا اونجا فرق داشته باهم . نمیشه یکی دونست.
تو محیط واقعی و زندگی یه مسایل دیگه ای بوجود میاد که واکنشاش با اوم محیط کار و دانشگاه و دوستی فرق داره.
بنابراین باید مراقب انتخابامون باشیم..
دیگه محیط مجازی که فلسفش کاملا مشخصه آدماوهرجوری میتونن خودشون و نشون بدن .
تازه شما دوتا مثیکه محیط واقعی هم نه تنا همدیکرو ندیدین تازه تلفنی هم حرف نزدین.
الان که والا عکسا رو خیلی ادیت های قشنگی میشه کرد که زیبا بنظر برسه، قیافه ها با عکس فرق داره . با دیدن یه عکس ک نمیشه انتخاب کرد.

تالار و بخون ببین چه همه مشکل وجود داره، بعد تو میحوای از رو دلسوزی ازدواج کنی؟؟
بیخیال بابا. دختر بیخیال زیاد وقت نداره دیگه بره تو جایگاه مادر بزرگ، :) امیدوارم دوستان دیگه بیاین قشنگ راهنمایییتتت کننن یوقت اشتباه نکنه این گل زیبا.
عزیزم یسر حتما به مقالات سایت بزنی هااا فراموش نکنیا.:72:

مقالات سايت را خوندم و كاملا قبول دارم كه اينگونه روابط اشتباهه و رد ميكنم
اما سه سال پيش از كم تجربگى درگير اين مسأله شدم
درباره عقد كه گفتم ، منظورم اين نبود كه ميخوام عقد كنم! از شما راهنمايى خواستم كه چه كنم؟
اين آقا از علاقه من خبر نداره! رابطه ما كاملا سالمه و دليل حرف نزدن و نديدن ما همين سالم بودن رابطه هست.
اون زمان كه خواستگارى كرد قصد ازدواج نداشتم و با جديت مخالفت كردم.و حالا از ترس جدا شدن ديگه حرفى از ازدواج نزده و كمابيش بطور مستقيم و غير مستقيم ابراز علاقه ميكنه
البته هنوزم قصد ازدواج ندارم ولى ميترسم سنم بگذره ، ميخوام تكليفم مشخص بشه
اضافه ميكنم كه هرچند روابط اينترنتى منطقى نيست و هزاران دوز و كلك درش وجود داره اما بعد از گذشت چند سال ، طرف چه بخواد چه نخواد بخشى از ذات واقعيش را نشون ميده كه من از ايشون دروغ و نا اهلى نديدم
در ضمن مادرم مختصرا باخبره ، خيلى دلم ميخواست باهاش مشورت كنم ولى نميشه چون...:-(

یکم از خودت بگو...چند سالته؟روابطت بیرون از فضای مجازی چطوره؟منظورم با جنس مخالف هست؟واینکه از کجا میدونی عکس واقعی خودشو فرستاده؟

سلام
چرا جوابتون منفیه ؟
بخاطر نحوه آشنایی
یا اینکه ملاک هاتون رو نداره ؟

24سالمه
مايل به اينجور روابط نيستم ، در رفتار با پسرا نه دست و پامو گم ميكنم نه جورى رفتار ميكنم كه فكر كنن دل بستم يا فكر كنن نيازمندشونم.
خودشه چون زياد عكس داده

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط 1234567

سلام
چرا جوابتون منفیه ؟
بخاطر نحوه آشنایی
یا اینکه ملاک هاتون رو نداره ؟

---

سلام
اون سال سنم كم بود الانم دوست ندارم ازدواج كنم ولى براى چند سال ديگه بنظرم فرد مناسبيه ولى شايد اشتباه ميكنم
بدليل فاصله شهرهامون ، تفاوت سن كم ، نحوه آشنايى و... اين رابطه همه پسند نيست
نميدونم چند سال ديگه كه من شرايط ازدواجو داشته باشم اون داره يا نه . نميدونم چجورى به اين رابطه براى دو سه سال ديگه مطمئن بشم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط دختر ايرونى

24سالمه
مايل به اينجور روابط نيستم ، در رفتار با پسرا نه دست و پامو گم ميكنم نه جورى رفتار ميكنم كه فكر كنن دل بستم يا فكر كنن نيازمندشونم.
خودشه چون زياد عكس داده

---

من که یهو ترسیدم واقعی میخوای عقد کنی بعد بخانوادها بگی.
خب خدارو شکر خودت عاقلی میدونی کار درستی نیس.

مگه نمیگین دوستشون ندارین و یجور حس دلسوزی نسبت بهشون دارین. ؟
با حس دلسوزی که نمیشه ازدواج کرد.
از اون آقا چی میدونین؟
و از کجا مطمعنین تا حالا اطلاعاتی که دادن درسته و حقیقت بوده؟
و اینکه ایشون چرا خواستگاری رسمی نمیکنن. یعنی رسما به خونتون زنگ بزننن البته مادر ایشون به مادر شما زنگ بزنن و رسما درخواست کنن.
اصن تاحالا اینکارو کردن؟؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط دختر بیخیال

من که یهو ترسیدم واقعی میخوای عقد کنی بعد بخانوادها بگی.
خب خدارو شکر خودت عاقلی میدونی کار درستی نیس.

مگه نمیگین دوستشون ندارین و یجور حس دلسوزی نسبت بهشون دارین. ؟
با حس دلسوزی که نمیشه ازدواج کرد.
از اون آقا چی میدونین؟
و از کجا مطمعنین تا حالا اطلاعاتی که دادن درسته و حقیقت بوده؟
و اینکه ایشون چرا خواستگاری رسمی نمیکنن. یعنی رسما به خونتون زنگ بزننن البته مادر ایشون به مادر شما زنگ بزنن و رسما درخواست کنن.
اصن تاحالا اینکارو کردن؟؟

---

ممنون دوستم:-)
ازش بدم نمياد،نميدونم اين احساس من علاقس يا عادت
اونسال كه خواستگارى كرد به خانوادم گفتم ، خودش گفت زنگ ميزنم به مامانتم ميگم ولى من ترسيده بودم همه چيزو بهم زدم و گفتم نميخوام
سن اونم زياد نيست مامانم ميگفت از رو احساسات تصميم گرفته
(خانواده اونا خبر ندارن)
تقريبا همه چيز ازش ميدونم ، خودش ميگفت چون من به خودم اجازه سوال پرسيدن نميدم
شب و روز از هم خبر داريم كه كجا ميريم چكار ميكنيم ...
ولى
چند بار بحثمون شد ، دليلش اين بود كه من نميخوام باهم زيادى راحت باشيم و دعوا ميكرديم
چند بارم جدا شديم باز برگشتيم

به نظر من به چیزهای واقعی دل ببند وقتتو پشت کامپیوترو تلفنت حروم نکن تو جامعه باش کار کن درس بخون بذار فرصت های زندگی خودشونو بهت نشون بدن...ما هم سن هستیم ولی من اگه یه خواهر داشتم دقیقا این حرفایی که به شما زدمو بهش میگفتم:)

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط tommy

به نظر من به چیزهای واقعی دل ببند وقتتو پشت کامپیوترو تلفنت حروم نکن تو جامعه باش کار کن درس بخون بذار فرصت های زندگی خودشونو بهت نشون بدن...ما هم سن هستیم ولی من اگه یه خواهر داشتم دقیقا این حرفایی که به شما زدمو بهش میگفتم:)

---

ممنون
ولى من نميتونم بى دليل همه چيز را ناديده بگيرم و خودمو رها كنم و بهانه جويى كنم؟ نامردى نيست؟
خدا را خوش مياد يك نفر فكر كنه عشق يكطرفه داره و شكست بخوره در حاليكه دلبستگى از طرف من هست ولى در خفاس:-(

سلام، سوالات تامی به نظرم مهم بود. اینکه توی دنیای واقعی چطوری هستی؟ رابطه ات با دخترها چطوریه؟ چندتا دوست دختر نزدیک داری؟ آدم برونگرایی هستی یا درونگرا؟ آیا پسرها بهت توجه میکنند؟ وضعیت خواستگارهای واقعیت چطوریه؟

جواب این سوالات رو به خودت هم که بدی کافیه. اگه توی دنیای واقعی مشکلی نداری و راحت با آدمها کنار می یای و خودت فکر میکنی که این دوست اینترنتی ات مورد مناسبی هست میتونی بهش بگی اگه میخواد برای خواستگاری ازت اقدام کنه تا تحقیقات کنین ببینین مناسب هست یا نه. ولی برای یکی دو سال دیگه خب معلومه کسی نمیدونه چی میشه.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط toojih

سلام، سوالات تامی به نظرم مهم بود. اینکه توی دنیای واقعی چطوری هستی؟ رابطه ات با دخترها چطوریه؟ چندتا دوست دختر نزدیک داری؟ آدم برونگرایی هستی یا درونگرا؟ آیا پسرها بهت توجه میکنند؟ وضعیت خواستگارهای واقعیت چطوریه؟

جواب این سوالات رو به خودت هم که بدی کافیه. اگه توی دنیای واقعی مشکلی نداری و راحت با آدمها کنار می یای و خودت فکر میکنی که این دوست اینترنتی ات مورد مناسبی هست میتونی بهش بگی اگه میخواد برای خواستگاری ازت اقدام کنه تا تحقیقات کنین ببینین مناسب هست یا نه. ولی برای یکی دو سال دیگه خب معلومه کسی نمیدونه چی میشه.

---

سلام
ممنون كه وقت ميذارين
درونگرا هستم، دوستاى دختر زياد دارم كه رابطم با همشون خوبه و خيلى دوستم دارن،دو سه نفر دوست صميمى دارم كه بيشتر براشون هستم تا درد و دل كننده و علتش اينه كه خودم مايل به حرف زدن نيستم .
اگر در جمعى كه پسر داره حاضر بشم بله مورد توجه قرار ميگيرم ولى رفتارم جوريه كه اجازه نميدم اصطلاحا پاشونو از گليم خودشون جلوتر بيارن
خواستگار دارم ، چند تا را خانوادم با نظر خودم رد كردن چون اصلا نميشناختن و چند تا را خودم رد كردم و به خانواده نگفتم چون حوصله شناختن يه غريبه را نداشتم
اين آقا ناخواسته وارد زندگى من شد و چون حرفى ازدواج وسط نبود ، به نظر ميرسه كه خيلى صادقانه هرچيزى را گفته و تا حدى شناخت ازش دارم
اما مشكلاتى هست(اهميتشان در مرحله دوم است) كه بعد از به نتيجه رسيدن تا اينجاى بحت ميگم تا از تجربيات و نظرات شما دوستان استفاده كنم

بهانه جویی نکن راستشو بهش بگو...بگو یا خیلی رسمی بیاد خواستگاری یا تموم کنید...شما که نمیتونی همه عمرتو بشینی پای کامپیوتر!!
اصلانم نامردی نیست...بااااااااااور کن خود پسرا وقتی پای عقلو منطق وسط باشه چنان رکو راس حرفشونو میزنن که آدم هاجو واج میمونه...توام سخت باش...این زندگی توئه براش بجنگ

- - - Updated - - -

بهانه جویی نکن راستشو بهش بگو...بگو یا خیلی رسمی بیاد خواستگاری یا تموم کنید...شما که نمیتونی همه عمرتو بشینی پای کامپیوتر!!
اصلانم نامردی نیست...باااااااااااااااااا� �اور کن خود پسرا وقتی پای عقلو منطق وسط باشه چنان رکو راس حرفشونو میزنن که آدم هاجو واج میمونه...توام سخت باش...این زندگی توئه براش بجنگ

بهانه جویی نکن راستشو بهش بگو...بگو یا خیلی رسمی بیاد خواستگاری یا تموم کنید...شما که نمیتونی همه عمرتو بشینی پای کامپیوتر!!
اصلانم نامردی نیست...باااااااااااااااااا� �اور کن خود پسرا وقتی پای عقلو منطق وسط باشه چنان رکو راس حرفشونو میزنن که آدم هاجو واج میمونه...توام سخت باش...این زندگی توئه براش بجنگ[/quote]
دوست خوبم ، ميدونىكه براى خانم سخته ابراز علاقه كنه
از طرفى دو ساله كه بينمون حرف خواستگارى و ازدواج نشده حالا يباره بگم بيا خواستگاريم ! ؟
فرضا كه بگم...
اگه بگه نه كه حسابى ضايع ميشم
اگه بگه باشه كه من موقعيت ازدواج ندارم !
خيلى سردرگمم :-(

خب سلاااام بالاخره ی تاپیک پیدا شد ک با خیال راحت بتونم حرفامو توش بنویسم:shy:
اینجوری شروع میکنم ک تقریبا 3 سال پیش توی همین اینترنت با یکی آشنا شدم... ی دوستی معمولی بود و کلی کل کل... دعوا و آشتی... دوروغ و راست... به اس ام اس و تلفن کشیده شد... رابطه روز به روز صمیمی تر شد... هر چند کنار این اتفاقا 100تا مشکل هم به وجود اومد و ما هر دو سعی کردیم دوستای خوبی باشیم... ما از هم دور بودیم.... من تهران و اون اصفهان... فاجعه ای بود خلاصه... ما هم عکس همو دیده بودیم ولی باور کن زمانی ک دیدمش بازم جا خوردم و خودم همش استرس اینو داشتم ک نکنه من بد باشم....
این دوستی تا الان ادامه پیدا کرده... با کلی اتفاق... این آقا الان سربازه کلا ی جای دور ولی بازم دوستیمون پابرجاست...خیلی چیزا اشتباه بود شاید نوع رفتار من، نوع آشنایی، نوع دوستی و خیلی چیزای دیگه اما من این آدمو بخاطر خیلی چیزا دوستش دارم و میدونم ک اونم منو دوست داره ولی تقریبا 1 سالی میشه ک ابراز علاقه ای نیست چون نمیخوایم همو محدود کنیم به چیزی ک عاقلانه نیست و آخرش معلوم نیست....
عزیزم اینارو گفتم ک بدونی تو تنها دختری نیستی ک اینجوری با یکی آشنا میشی... فقط سعی کن عاقلانه برخورد کنی... این ک نوع آشنایی اشتباه بوده مربوط به گذشتس و اتفاق افتاده تموم شده و کاریش نمیشه کرد... علاقه یا وابستگی یا عادت هم طبیعیه ... فقط حواست باشه به قول خودمون وسط راه وا ندی و این سنگینی و جدیتت رو خراب نکنی....
به آیندت فکر کن بودن و نبودن تو با اون آقا خیانت نیست بلکه حق جوونیته... حقی ک قابل انتخابه...به موقعیتات فکر کن... زمان بذار... تحقیق کن و جدی بگیر... این آقا هم دلیلی نداره از چیزی خبردار شه... اگه مورد عاقلانه و درستی پیدا کردی رک به این آقا بگو و مطمئن باش این دوستی اگه دوستی باشه به این راحتیا از بین نمیره دوباره خودش ی قدم جلو میذاره....:72:

سلام
ممنون كه از تجربياتت برام گفتى
هرچى قسمته همون بشه
حرفت قبول، اما من و اين آقا از هم دوريم و امكان تحقيقات را ندارم.
با بررسى تمام نظرات و راهنمايى ها تصميم گرفتم كه بسپارم بدست سرنوشت ، هرچه نوشت ...

دختر ایرونی عزیزم منظورم از تحقیق و جدی گرفتن موقعیت های دیگت بود....
به هر حال امیدوارم موفق باشی:72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط kaktous

دختر ایرونی عزیزم منظورم از تحقیق و جدی گرفتن موقعیت های دیگت بود....
به هر حال امیدوارم موفق باشی:72:

---

هدفم همينه
ممنون كاكتوس عزيز

با سلام. به ایشون جوری تفهیم کنین که فقط از طریق ازدواج میتونن اقدام کنن :)

- - - Updated - - -

گفتین موقعیت ازدواج ندارین!! من خودم 23 سالمه و در شرف ازدواجم :)
نمیدونم چرا دهه شصتی ها اینقدر سخت گیر هستن

- - - Updated - - -

و اما نحوه گفتن :

" من از داشتن روابط چنینی و دوستی های بدون پشتوانه و هدف هستم. دوست دارم از طریق خانواده و کاملا اخلاقمندانه واسه آیندم تصمیم بگیرم. ممنون میشم دیگه رابطه رو تمومش کنین و دیگه جوابم ندین "

دقیقا این جمله رو بگین تا منت کشی هم نباشه! بگمی خدا نگهدار بهم ایمیل و اینا هم ندین. کاملا رسمی بهش بگین

- - - Updated - - -

خوشحال میشم اینجا هم سری بزنین: http://www.hamdardi.net/thread-32030.html#post316462

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط HaD

با سلام. به ایشون جوری تفهیم کنین که فقط از طریق ازدواج میتونن اقدام کنن :)

- - - Updated - - -

گفتین موقعیت ازدواج ندارین!! من خودم 23 سالمه و در شرف ازدواجم :)
نمیدونم چرا دهه شصتی ها اینقدر سخت گیر هستن

- - - Updated - - -

و اما نحوه گفتن :

" من از داشتن روابط چنینی و دوستی های بدون پشتوانه و هدف هستم. دوست دارم از طریق خانواده و کاملا اخلاقمندانه واسه آیندم تصمیم بگیرم. ممنون میشم دیگه رابطه رو تمومش کنین و دیگه جوابم ندین "

دقیقا این جمله رو بگین تا منت کشی هم نباشه! بگمی خدا نگهدار بهم ایمیل و اینا هم ندین. کاملا رسمی بهش بگین

- - - Updated - - -

خوشحال میشم اینجا هم سری بزنین: http://www.hamdardi.net/thread-32030.html#post316462

---

سلام
تشكر دوست عزيز
دهه شصتى ها سختگير ترند ، چون پخته ترند
منم چند سال پيش از روى ناپختگى گرفتار اين مسأله شدم كه اگر به الآنم بود هرگز راضى به دوستى با پسرى نميشدم

به نظر من سخت گیری ربطی به پختگی نداره. دلیلش حرص و طمع بیشتر و عدم اعتماده. این اتفاق هم که افتاده شاید قسمت شما بوده باشه. من اینارو 4 سال قبل شما تجربه کردم درکتون میکنم!
امیدوارم مشکلتون به زودی حل بشه

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط HaD

به نظر من سخت گیری ربطی به پختگی نداره. دلیلش حرص و طمع بیشتر و عدم اعتماده. این اتفاق هم که افتاده شاید قسمت شما بوده باشه. من اینارو 4 سال قبل شما تجربه کردم درکتون میکنم!
امیدوارم مشکلتون به زودی حل بشه

---

شايد دليل عدم اعتماد باشه اما حرص و طمع ندارم
منم كه به قسمت فكر ميكنم از بهم زدن و جدا شدن پشيمون ميشم
دوست دارم بيشتر درباره جزئيات رابطه 4سال پيش شما بدونم و درباره چگونه به اينجا رسيدنش
البته اگر ممكنه
ممنون اميدوارم شما هم به آرزواتون برسين

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط HaD

به نظر من سخت گیری ربطی به پختگی نداره. دلیلش حرص و طمع بیشتر و عدم اعتماده. این اتفاق هم که افتاده شاید قسمت شما بوده باشه. من اینارو 4 سال قبل شما تجربه کردم درکتون میکنم!
امیدوارم مشکلتون به زودی حل بشه

---

شايد دليل عدم اعتماد باشه اما حرص و طمع نيست ، عدم اعتماد هم بدليل تجربه آدمها از محيطه كه با چشم باز ميبينننميشه به هيچ انسانى اعتماد كرد
.منم كه به قسمت فكر ميكنم از بهم زدن و جدا شدن پشيمون ميشم
دوست دارم بيشتر درباره جزئيات رابطه 4سال پيش شما بدونم و درباره چگونه به اينجا رسيدنش
البته اگر ممكنه
ممنون اميدوارم شما هم به آرزواتون برسين

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط HaD

به نظر من سخت گیری ربطی به پختگی نداره. دلیلش حرص و طمع بیشتر و عدم اعتماده. این اتفاق هم که افتاده شاید قسمت شما بوده باشه. من اینارو 4 سال قبل شما تجربه کردم درکتون میکنم!
امیدوارم مشکلتون به زودی حل بشه

---

شايد دليل عدم اعتماد باشه اما حرص و طمع نيست ، عدم اعتماد هم بدليل تجربه آدمها از محيطه كه با چشم باز ميبينن نميشه به هيچ انسانى اعتماد كرد
.منم كه به قسمت فكر ميكنم از بهم زدن و جدا شدن پشيمون ميشم
دوست دارم بيشتر درباره جزئيات رابطه 4سال پيش شما بدونم و درباره چگونه به اينجا رسيدنش
البته اگر ممكنه
ممنون اميدوارم شما هم به آرزواتون برسين

و اما داستان ما

4 سال پیش بود من 18 سال داشتم تو نت با یک دختر خانم آشنا شدم. با اخلاق و رقتاری متین و خیلی خوش برخورد بود. ماه رمضان بود زمان آشناییمون. بعد اینکه بیشتر حرف زدیم از خودمون آشنا در اومدیم یجورایی، مادرم قبلا معلمش شده بود و برادرش همکلاسیم. مادرش هم با مادرم آشنا بودن. به هم دلبسته شدیم کاملا پاک. قرار گزاشتیم همو ببینیم. خیلی به دلم نشست. یه دختر چادری . ما دو سال هم موندیم تا اینکه مادرمامون مخالفت کردن. ما قول و قرارامونو گزاشتیم واسه دو سال بعد. و من به مادرمجریان رو گفتم و رفتن خواستگاری. امشب پدرامونم باهم حرف میزنن با مادرم میرن خونه دختر خانم. ولی منو نمیبرن :54: دیگه فوق سنتی شد. میخوان اولش اوکی شه بعد من عروس خانوم رو ببینم. دعا کنین کنار بیان تا دیگه منم ببرن با خانوم حرف بزنم:72:

- - - Updated - - -

اضافه میکنم منم میرم. مادرش خواسته منو ببینه :)

موفق باشید

یا حق

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط HaD

و اما داستان ما

4 سال پیش بود من 18 سال داشتم تو نت با یک دختر خانم آشنا شدم. با اخلاق و رقتاری متین و خیلی خوش برخورد بود. ماه رمضان بود زمان آشناییمون. بعد اینکه بیشتر حرف زدیم از خودمون آشنا در اومدیم یجورایی، مادرم قبلا معلمش شده بود و برادرش همکلاسیم. مادرش هم با مادرم آشنا بودن. به هم دلبسته شدیم کاملا پاک. قرار گزاشتیم همو ببینیم. خیلی به دلم نشست. یه دختر چادری . ما دو سال هم موندیم تا اینکه مادرمامون مخالفت کردن. ما قول و قرارامونو گزاشتیم واسه دو سال بعد. و من به مادرمجریان رو گفتم و رفتن خواستگاری. امشب پدرامونم باهم حرف میزنن با مادرم میرن خونه دختر خانم. ولی منو نمیبرن :54: دیگه فوق سنتی شد. میخوان اولش اوکی شه بعد من عروس خانوم رو ببینم. دعا کنین کنار بیان تا دیگه منم ببرن با خانوم حرف بزنم:72:

---

پس اينطور...
خيلى كار خوبى كردى كه با خانوادت درميون گذاشتى ولى اى كاش ميبردنت ، انشاله كه به نتيجه خوبى برسن
درضمن خبر بدين

اضافه میکنم منم میرم. مادرش خواسته منو ببینه :)

امشب مراسم خواستگاریه و شرایطامونو مطرح میکنیم
موفق باشید

یا حق

مديران گرامى يا دوستان عزيز كه دسترسى به حذف مطالب دارن، (((لطفا اين تاپيك را حذف كنيد)))

تشكر

مديران گرامى يا دوستان عزيز كه دسترسى به حذف مطالب دارن، (((لطفا اين تاپيك را حذف كنيد)))

تشكر

سلام، باید مشترک آزاد سایت بشین و بعد تاپیک تون رو ببرین مخفیش کنین!

از اینجا میتونی بری: پرداخت اشتراک

ممنون همين مشترك اسير خوبه !

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط دختر ايرونى

ممنون همين مشترك اسير خوبه !

---

چرا میخواین خذف کنین پستتونو :(
بزارین بمونه

منم دیگه رفع زحمت میکنم ازین سایت.

خدا نگهدار

Had رفتی خواستگاری؟چی شد؟

به پست منم سر بزن دختر ایرونی،این پسر کی از تو خواستگاری کرد؟

پستم: آیا میتوان به دید خوب به آشنایی اینترنتی نگاه کرد؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط یزدانی

Had رفتی خواستگاری؟چی شد؟

به پست منم سر بزن دختر ایرونی،این پسر کی از تو خواستگاری کرد؟

پستم: آیا میتوان به دید خوب به آشنایی اینترنتی نگاه کرد؟

---

حذف نميكنن
موفق باشى هاد جان
*******
هاد رفت خواستگارى قرار شد صبر كنه درس خانومش تموم شه
*******
يكى دوسال پيش خواستگارى كرد