من میخوام از خوودم شکایت کنم نه از همسرم!
سلام دوستان عزیز همدردی.
خیلی وقته که خوشبختانه یا متاسفانه اینجا نیومده بودم.امیدوارم منو به خاطر داشته باشین.
بعد اون دعوای جدی که داشتیمو من به طلاق فکر میکردم و بلاخره رضایت دادمو برگشتم خونه، زندگیمون وارد یک برحه جدید شد.
از تغیرات خودم میگم چون میخوام کمکم کنین.
1.حس من به خانواده شوهرم عجیب عوض شده (خیلی دوسشون داشتم و برام عزیز بودن اما نمیتونم الان حرفای مادرشوهرم تو اون زمانی که خونه پدرم بودمو فراموش کنم... و حس میکنم اونا هم دیگه منو دوست ندارن و واقعا در عمل هم نشون میدن و در کل الان روابطمون خراب شده)
2.خیلی زود رنج شدم و نسبت به خانوادم هم حساس شدم (من سه سال انواع فحش و تهمت و دروغ بستن و غیبت نسبت به خانوادم از طرف شوهرمو تحمل کردم تا دیگه بریدمو رفتم خونه پدرم. اما الان که دیگه خیلی کم پیش میاد همسرم رفتار بدی با اونا چه جلو و چه پشت سر داشته باشه، من حساسیتم زیاد شده. گاهی فکر میکنم اگه روزی بخوام بین پدرمو شوهرم کسی رو انتخاب کنم، قطعا پدرمو انتخاب میکنم)
3.اعصابم ضعیف شده. الان دانشگام تموم شده و باید فکرم ازاد باشه اما نا آرومم و خیلی فشار روحی دارم و زود عصبانی میشم.
4.بسیار سرد مزاج شدم.
5. یک پیام مشکوک ناخود آگاه در گوشی همسرم دیدم که حتی احتمال صحتش داغونم میکنه.
6. برای موارد درسی (ادامه تحصیل) گاهی مواقع با آقایون در ارتباطم که میترسم نکنه روزی همسرم همینو بهانه کنه تا با خانم ها ارتباط داشته باشه.
7.در احساسم هم سرد شدم.
لطفا از این شرایط نجاتم بدین تا دوباره بتونم اخلاق و روحیه خوبی پیدا کنم.
سوالی داشتین در خدمتم