چه کنم تا همسرم دست از دوستی با دخترها برداره؟

سلام
خیلی عجیبه که به این راحتی از خیانت همسرم حرف میزنم اما اتفاقی که افتاده و من اصلا به جدایی فکر نمیکنم من همسرم رو دوست دارم و اونم خیلی منو دوست داره از هیچ چیز برام کم نمیذاره چه مادی و چه معنوی از همه لحاظ منو ساپورت میکنه و من در کنارش واقعا خوبم اما یه مشکل هست آقا با دخترا دوست میشه و چند رابطه موازی رو با هم ادامه میده من همیشه فهمیدم اما هیچ وقت به روی هم نیاوردیم اما من غیر مستقیم سعی کردم بهش بفهمونم اما اصلا و به هیچ وجهی نمیخاد این مسائل بین ما باز شه اصلا نمیتونم بفهمم هدفش از این کارا چیه یه جورایی حالیم کرده که تو کاری به این کارای من نداشته باش اما نمیتونم بی تفاوت باشم و میخام این مشکلش رو حل کنم.
من 26 سالمه و همسرم 28 ویه فرزند 2 ماهه داریم/

سلام اصلا عجیب نیست که. به طلاق فکر نمیکنی چون قرار نیست با هر مشکلی آدم جدا بشه.

فقط نترس و هر وقت از جانب خودش چه مستقیم چه غیر مستقیم موضوع ارتباطش. را فهمیدی. بگو که متنفری از این حرکت و به شدت ناراحت میشی بزار بفهمه نمیتونی کنار بیای و او هم تو رو داشته باشه هم اونا رو.
وقتی خواستید رابطه داشته باشید و و روز خوبی داشتید و در کل فضا برا گفتگو خوب بود بهش بگید که مث تو که نمیتونی تحمل کنی من ذره ای به مرد غریبه فک کنم میسیج بدم..... یا.... من هم نمی تونم. حس غیرتش تحریک. کن.
بهش بگو تو که اینقدر میتونی خوب باشی. دوست ندارم با مثلا میسیج دادن(اصلا براش باز نکن که تا چه حد میدونی از رابطش.بزار کمترینش از زبانت بشنوه اما اصلا هم متمعا نش نکن که نمیدونم یا مثلا تا فلان مرحله میدونم بزار در دلش نگران فهمیدنت باشه#) اگه گفت به خدا در حد میسیج و کجای و چکار میکنید ازش قبول کن. و بگو حتما همینطوره و اگه نبود من تو بغلت نبودم.

از استرس های شبانت بگو بگو که خوابم اشفته شده شبا نا آرام میخوابم از گریه هات بگو. از اینکه نگرانم (اصلا نگو تو فلان کار کردی من اینطور شدم بگو من. چنین حس های دارم بدون اینکه متهمش کنی)

داد و بیداد کردن جز اینکه قبح کار ریخته میشه. حرفای بهت میزنه که مسله دوستیش را علنی میکنه. و بدون استرس به کاراش ادامه میده هیچ چیز نمیشه پس آرام باش
1480مشاور تلفنیه کمک بگیر
و به احتمال زیاد همسرت یه اختلال داره که باوجودی که تو همه نیازاش برطرف میکنی باز... و احتمالا با یک نفر هم ادامه نمیده و شاید سرش شلوغه... نترس اگه همت کنی. حل میشه
باید و باید این حس بهش دست بده که خودش نیاز به مشاور داره. و. دنبال حل و درمان باشه

راستی رابطه اش در چه حد بود

درسته چقدر راحت از خيانت همسرتون صحبت ميكنيد
اين نشون ميده شما خيلي از اين بابت بهم نريختيد پس دليلي نداره همسرتون بخاد اين كارشو ترك كنه
اصلا چرا بايد اين كارشو بزاره كنار وقتي واكنشي از جانب شما نميبينه
ميشه بپرسم خط قرمز شما توي زندگي زناشويي تون چيه؟
همسرتون تا كجا پيش بره شما ديگه نميتونيد اون وضعيت رو تحمل كنيد؟

سلام حلما خانم.
اولا اینکه شما از کجا اطمینان دارید که ایشون دوست میشن با دخترها؟ چه چیزی باعث شد شک کنید؟ و چطوری مطمئن شدید؟
فرمودید به طور غیر مستقیم به شوهرتون گفته اید.
مثلا چی گفته اید؟
گفتید ایشون هم یه جورایی بهتون فهموندن که توی کاراش دخالتی نکنید.
مثلا چه جوابی بهتون داده؟

یکی دو تا سوال دیگه هم داشتم.
از اول ازدواجتون ایشون این رفتار رو داشته اند یا اخیرا اتفاق افتاده؟چه مدته؟
شما وظایف خودتون رو در قبال ایشون به خوبی انجام میدید و به نیازهای ایشون توجه دارید؟
ایشون از شما راضی هستند؟
ارتباط ایشون با دخترها در چه حده؟ مثلا فقط در حد کمک بهشون؟ یا ارتباط احساسی؟ کلا در چه حده؟

ارتباطش در حد دوستیه و محبت کلامی هم داره من چند ماه پیش وقتی باردار بودم فهمیدم و از قبل از ازدواجمون بوده من کانلا به این که همسرم داره خطا میکنه و حقش بدتر از اینهاس اینکه خط قرمزهارم شکونده واقفم. اما من قصد جدایی نداره چون دلایل محکمی برای خودم دارم و اصلا شرایط طلاق رو ندارم از طرفی در کنار این اشتباهات همسرم خوبی هاشم میبینم.
یک مورد از دوستیهاشو که فهمیدم زنگیدم به دختره و گفتم من زنشم و داریم بچه دار میشیم اونم میدونس زن داره اما شوهرم بهش گفته بود داریم جدا میشیم خیلی حالم بد شد چند روزی باهاش قهر بودم و هردومون میدونستیم ماجرا چیه اما هیچ کدوم به روی هم نمی آوردیم تا همسرم با اون تموم کرد و کلی عذرخواهی کرد و محبتاش بیشتر شد سعی کرد جبران کنه و قول داد دیگه تکرار نشه به منم گفت دعام کن من مریضم و ... منم بخشیدم اما حالا دوباره متوجه شدم دوباره با چند تا دختر دیگه داره اس بازی میکنه. خودش میگه تو همه چی تمومی و روزی ده بار بهم میگه دوست دارم و ازت راضیم البته ما هم مثل همه زن و شوهرها اختلاف نظرهایی هم داریم.

حلما؟دوست داره بعد با دخترا دوس میشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/چرا رهاش کردی که پر روتر بشه؟اگه عاشق یکی از این دخترا شه خدایی نکرده چی؟بچت چی؟

من به همه این چیزیایی که شما میگید فکر کردم و میدونم که این دوستیها چه عواقبی داره اما تمام تلاشمو اول از همه برا حل مشکلم میکنم و اگه ج نداد ترکش میکنم و اینو به خودشم گفتم پس لطفا راه حل بدین. من برای حل مشکل اومدم اینجا وگرنه جدایی اولین راه حلی هست که به فکر هر کسی میرسه اگه دارم راحت راجع به خیانت همسرم صحبت میکنم معنی اش این نیس که باهاش کنار اومدم وگرنه اینجا دنبال راه حل نمیگشتم.

عزیزم ازش بپرس اون دخترا چی دارن که تو نداری؟بگو اونا برا پولش باهاشن،برا تیغ زدنش،بگو بچمون یاد میگیره،بگو اگه خدایی نکرده بچمون این کارارو چن ساله دیگه بکنه چی کار میکنه،مکافات اعمالش دامن گیر خانواد نشه یه وقت،بترسونش،بگو این دخترایی که باهاش دوس میشن اگه یه بار سرما بخوره مثلا باهاش حرف نمی زنن که نگیرن ولی تو حتی حاضری براش بمیری،ارزش خودتو و بی ارزشی اونا رو بش یاداوری کن ولی با زبون نرم.

ازش پرسیدم گفت بارها به اونام گفتم که یه موی گندیده تورو به اونا نمیدم اما میگه من مریضم . من فکر میکنم که همسرم نمیتونه این عادت زشت رو که از دوران مجردیش داشته کنار بذاره در ضمن یه همچین چیزی تو خانوادشون هس و من چند موردی دیدم. چند باری خاستم باهاش حرف بزنم اما همیشه از حرف زدن با من در این باره فرار میکنه و نمیخاد با واقعیت روبه رو شه.

تهدیدش کن که یا به حرفات گوش بده چون تو دوس نداری ترکش کنی و دوسش داری یا اونی که نباید اتفاق می افته،باهاش حرف بزنننننننننننن

من مریضم؟؟؟؟ همین؟؟؟شما هم قبول کردین؟

از یطرف بشما گفتن بدوست دختراشونم میگن یه موی گندیده تورو به اونا نمیده کلا تو همه چی تمومی.

.از یطرف خودت از زفون اون دخترا شنیدی که گفتن بهشون که تو رو میخواد طلاق بده.

اصن از هه ی این تضادها سوال پرسیدی؟

؟بنظرت فکر نمیکنی دارن ازت سو استفاده میکنن.؟چون میبینن اینطوری تو اروم میشی و هیچی نمیگی بتو اینطوری میگن. باز از طرفی بخاطر اینکه اون دخترارو راضی کنن تا با یه مرد متاهل رابطه داشته باشن میگن میخواد تورو طلاق بدن.شما با سکوتتون بدتر باعث نابودی یدختر دیگه ام میشین.

چون خیلی دخترا اینجا میاین که عاشق مرد زن دار شدن همشونم میگن مرده میگه که زنش نیازاشو براورده نمیکنه خوشبخت نیست و و میخواد طلاق بگیره و باعث میشه که یدختر دیگه عاشقش بشه و اونم نابود بشه. احساساتش بازی گرفته بشه.شوهر شما علاوه براینکه با زرنگی دارن هم احساسات شمارو بازی میدن دخترای دیگه هم بازی میکنن.

ببخشید اینقد تند گفتم. چون میبینم شوهرتون خیال خودشو راحت کرده با یکلمه اینکه من مریضم . و توجهی نمیکنن به اینکه با سرنوشت چند آدم بازی میکنن.شما هم که زیاد سعی نمیکنین بقول خودتون تو رو هم بزنین این قضیه رو و بازش نمیکنین.این قضیه ی نیست بشه راحت حلش کرد و چشم پوشی کرد. اکه واقعا قبول دارن مریضن بیاین برن روانپزشک پیش مشاور.

.خودشون درمان کنن نه اینکه بدتر با سرنوشت چند آدم که مهمترینشون خودتون و بچه تون هستین بازی میشه.عزیزم جدی تر صحبت کن باهاشون. بگو خبر داری بگو خسته شدی.بگو دلیل واقعیشو بگه باهم حلش کننین از راه درست نه نادرست.بگو زندگی با ارامشتون و از بین نبره نابود نکنه. یکاری کن حس کنن تو تحمل نمیتونی بکنی. ممکنه هز دستت بدن.

عزیزم اگه درمان هم نمیشن و قبول نمیکنن و خدایی نکرده هم همه راها و رفتی و نشد و راه اخر طلاق و پیش گرفتی . مدرک جمع کن این دوست دخترا مدرکای خوبین که حق و بهت بدن بچتو بهت بدن معلوم میشه این اقا صلاحیتشو نداره اونجوری بچه تو نمیگیرن( اینو از جهتی میگن که میترسی نکنه طلاق گرفتی بچتو ازت بگیرن ) این راه آخره.اما در کل سعی کن یکم جدی تر رفتار کنی من فکر میکنم تو جدی برخورد نکردی.میشه بگی موردی تاحالا اصن چکارا کردی. چند بار حرف زدی باهاشون.دلایلشون چیه. تاحالا گفتی نمیتونی تحمل کنی نمیشه.

عزیزم ولقعا یعنی از این همه تضاد و دروغگویی سوال نکردی.
نگفتی ادم عاقلی هستی متوجه میشی که رفتارشون درست نیس اگه واقعا یه موی گندیده تورو هم به اونا نمیدن خب اینو اگه راست میگن عملا نشون بدن اینجوری که حرف بزنن با ز از اونور برن به اون دخترا بگن دوستت دارم و طلاق میدم زنمو و از این حرفا .... خب این یعنی چی واقعا؟؟؟؟ بنظر خودتون همین یعنی چی؟؟ جز سواستفاده دیگه چه معنایی داره. جز دروغ جه معنایی داره.

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط حلما

ازش پرسیدم گفت بارها به اونام گفتم که یه موی گندیده تورو به اونا نمیدم اما میگه من مریضم . من فکر میکنم که همسرم نمیتونه این عادت زشت رو که از دوران مجردیش داشته کنار بذاره در ضمن یه همچین چیزی تو خانوادشون هس و من چند موردی دیدم. چند باری خاستم باهاش حرف بزنم اما همیشه از حرف زدن با من در این باره فرار میکنه و نمیخاد با واقعیت روبه رو شه.

---

عزیزم پسر و دختر نداره هممون وقتی ازدواج کردین باید یسری تغییرات نسبت به مجردیمون بکنین.
وارد یه بعد دیگه زندگی شدیم خود بخود باید بعضی عادتای زشتو و بدمون کنار بذاریم اونم همچین عادتیو.
متاسفانه شما باید از همون اول تحقیق بیشتری میکردین و این مسله حل میکردین یا اصن قبوب نمیکردین.
اما اگه اونموقع سکوت کردین الان اینکارو نکنین. اول سکوت کردین چی شد؟
الان مستقیم بشینین حرف بزنین و مشولات و حل کنین.
بگین دلیل منطقیشونو بگن.
برین مشاوره.

بالاخره زندگیمون و کارامون داره رو ینفر دیگه تاثیر میذاره باید توجه کنیم به طرف مقابلمون توجه کنیم .به نظراتش ناراحتیاش.

نمیشه بگیم من کار خودم تو هم کار خودتو بکن.

اگه نیاز به همخونه داشتیم دیگه چرا رفتیم خواستگاری.
کاری نداشت ایشون یه کارگر میگرفت کار غدا و تمیزکاری واسش انجام میدادن.
هیچ توقعی هم نداشته باشه.

اما وقتی آدم زن میگیره دیگه زندگی یه نفره ندارن دیگه زندگیشون رفتاراشون همه روی زندگی شما هم تاثیر گذاره . باید شما هم درنظر بگیرن. بچشونو و خواسته هاتونو در نظر بگیرن.
زندگی فقط مادیات نیس . خونه و ماشین نیس.
آرامش هم داره. بعد روانی هم داره یمرد علاوه بر تامین امکانات مادی از نظر روانی و آرامش هم مسولیت داره که یه محیط پر از آرامش واسه زنش مهیا کنه.

حتما اولش بهت گفتم یه اختلاله. که بعد اشاره کردی که گفته من مریضم.
الان هم بهت میگم واقعا یه مریضیه ولی تو باهاش که صحبت کردی بگو یه اختلاله و مصر برا درمان باشه بگو که کمکش میکنی

حلما واقعا مریضه پس کمکش کن دستش بگیر اون خودش اومده بهت گفته و غیر مستقیم ازت راهنمایی خواسته ولی تو کاری برا درمانش نکردی
شاید بگی از قبل بیشتر به خودم و او رسیدمو...
اما

او خوب بودن ترو قبلا هم داشته الان موقع درمانه فقط درمان نه گلگی نه مطرح کردن خواسته های که از آدم سالم داری مثلا ترک دخترا او مث یه آدم معتادها هم ترو میخواد هم مواد(دخترا)
الان بهت میگم و اطمینان میدمت که اگه به زودی درمانشروع نکنی اونقدر احساست مغذت فکرت و اعصابت تحلیل میشه که دیگه. رفتار خودت هم خوب نیست ناخواسته بد میشی و حق به خودت میدی که بد باشی

و بعد از جانب همسرت اماج انتقادات را بهت روانه میشه که همه حقه اما نمیدونه که اون خودش بوده که ترو به این روز کشانده.
در نتیجه اینقدر منفی هات میگه و میبینه که دوستی خودش یه مشکل میشه که تو اون مشکلا گم و شاید داشتن دوست دختر را به دلیل دلیل های کمبودی که مطرح میکنه حق میدونه و شاید اون زمان دیگه از تو به عنوان زن خوب یاد نکنه.
ک
هیچ کاری به دوست دختراش نداشته باش که زنگ بزنی یا بخوای بدونی چکاره برا هم میکنن. چه میگن. تو که نمیتونی مث بازپرس راه بیافتی و بگی نگاه نکنید حرف با همسرم نزنید میسیج ندید.؟ قر ندید و.....
انشاالله باید همسرت درمان بشه که این ها را طلب نکنه وگر نه همه جا پیدا میشن.

خانم حلما ،
اینکه شوهر شما خودش اعتراف میکنه که این کار بد هست و شما رو هم خیلی دوست داره و ابراز هم میکنه ، این خیلی خوبه . علاقه ای که ایشون به شما دارند ، خیلی زیاد از زن و شوهر ها بین شون وجود نداره این رو خودتون هم احتمالا حس کردین پس شرایط خودتون رو خیلی بد ندونید . اما در مورد اینکه الان باید چیکار کنید ، مثلا بعضی ها گفتن برید درمان کنید !! آیا از روانپزشکی اطلاعی دارند؟ هنوز در روانپزشکی دارویی برای درمان قطعی اعتیاد وجود نداره چه برسه به همچین چیزی . چه بصورت روانکاوی چه مشاوره چه روانپزشکی حتی برای اعتیاد که هم خود فرد میدونه براش ضرر داره هم کلی پزشک و شرکت های دارو سازی رو این موضوع کار میکنن هنوز درمان قطعی وجود نداره ، پس این دوستان از کدوم درمان صحبت میکنن ؟ شاید انسان رو با یک ماشین ساده اشتباه گرفتن که مثلا ببریم مکانیکی بعد فلان قطعه رو تعمیر کنیم بعد همه چیز درست بشه . به این موضوع دقت کنید که انسان مثل کامپیوتر همیشه درست عمل نمیکنه بعضی مواقع کاری که میدونه اشتباه رو هم انجام میده چون کنجکاوه . داروهای هست که سطح مثلا هرمون مردانه رو کم میکنه یا مثلا ایشون رو از حالت اکتیو بودن خارج میکنه مثلا دارو های درمان بیش فعالی و..... اما همه این ها به زندگی زناشویی شما هم صدمه میزنه . از بابت مشاوه ، وقتی خود ایشون اعتراف داره که این کار اشتباه.....

شما نیاز نیست کار خاصی در جهت درمان ایشون بکنید ، چون خوشبختانه ایشون شما رو خیلی دوست دارن و میدونن که کار بدی دارن انجام میدن . شما فقط کافی همسر خوبی باشید طوری که بیشتر شرمنده بشه ایشون هم بعد از یک مدت کنجکاویش برطرف میشه میتونید یکمی کنترل رو بیشتر کنید که خیلی هم آزاد نباشه سعی کنید طبق یک برنامه زمان بندی بیرون بره و بیاد خونه البته خیلی هم سخت گیری نکنید همین که احساس کنه شما روش کنترل دارید و حساسید خوبه. بعید هم هست که کسی رو به شما ترجیح بده یعنی اینکه شما رو ول کنه که با کسی دیگه باشه.
روزهای خوب براتون آرزو میکنم.

علیرضا من گفتم روانشناس نه روانپزشک که دارو بده گرچه این هم وجود داره اما به تشخیص من طبق صحبت دوستمون نیاز به روانپزشک نیست

من میگم همه اینا بوده محبت، توجه احترام. اما باز به خاطر اختلالش میخوادا (که ترک کنه)اما. انگار نمیتونه مث خودمون هست دوست داریم از گناهی دست بکشیم اما باز ممکنه خطا رو تکرار کنیم.
نمیشه که دست نگه دآری او کمک میخواد و ازت کمک خواسته نمیشه بگی به ایدالش نزدیک بشم خوب میشه من میگم قشنگترین و بهترین هم باشی ممکنه باز سرک بکشه.

بهش بگو از من کمک خواستی من حاضرم کمک کنم این عادت را به کلی ترک کنی (چون میدانی اگر غیر از این بخوابیم گام برداریم شاید من تصمیم های برای کسب ارامش از دست رفتم. بگیرم) و پیشنهاد مشاور بده او راه کار آرایه میده.
و بگو آن روز را جشن میگیریم که به همت هم تونستیم این مشکل هم مث بقیه حل کنیم

خانم حلما اگر از همسرتان بخواهید که با کمک شما روش مناسب کنترل غریزه اش را یاد بگیرد موافقت می کند ؟
اگر موافقت می کند من یک مقاله در این مورد خوانده ام که می تواند کمک کننده باشد.

یه آدم معتاد هم میخواد به هر قیمت هم خانوادش داشته باشه هم موادش.
اونم حاضر ه همه چیزشو بده اما حساسیت ترو نسبت به دوستاش کم کنه.
ولی تا نمره خودت پیش همسرت بیسته
موقع راهکار گرفتن و همت شوهرت برا بر طرف کردن این اختلاله

اما دوست من یادت باشه باید مث یه دوست کنارش باشی موقع مچ گیری سرکوفت. مقایسه. احساس بد بختی و استپ عاطفی نیست

- - - Updated - - -

خانم نوپو میشه مقاله را بزارید دیگر کار برا هم استفاده کنن

سلام وممنون از دوستان که وقت میگذارند و به تاپیک من سر می زنند.
همسرم پیش مشاور نمیاد اما من خودم قصد دارم تنهایی برم.
همسر من کارش آزاده و کارش تقریبا زمان بندی مشخصی نداره اما من همیشه باهاش در تماسم و فهمیدم رابطه اش بیشتر اس ام اسی و خیلی کم شاید رفت و آمد باشه.
از من میخاد دعاش کنم تا خوب شه اما من هنوز همه هربه هامو برای برخورد با این مسئله به کار نگرفتم یعنی بطور مستقیم باهاش حرف نزدم و رودررو نکردم اینو میدونم که اگه برخورد جدی بکنم یعنع قهر کنم یه مدتی و حرف جدایی بزنم چون به هیچ وجه نمیخاد زندگی مون خراب شه تاثیر زیادی داره اما من دلم نمیخاد که این موضوع جلوی خانواده هامون باز شه و آبروش بره از طرفیم مادرم روی من زندگیم خیلی حساسه ناراحتی قلبی هم داره. دوست دارم تهدیدش کنم به جدایی اما متاسفانه شریطش جور نیس.
بله نوپو لطفا مقاله رو بذارید

من قسمت مهم مقاله را که راهکار عملی را نشان داده می گذارم البته خود مرد باید بخواهد که این کار را بکند :

این مقاله نوشته شمس الدین حسینی روانشناس و مشاور ازدواج است.

مردها علاوه براینکه آموزش نمی بینند چرا تعهد و وفاداری مهم است ، در این مورد که چگونه متعهد باشند نیز آموزش نمی بینند. این روش خیلی ساده است. وقتی مردی متوجه زنی می شود و نسبت به او تمایل پیدا می کند ، باید در فکر برقراری ارتباط صمیمانه ( که الزاما جنسی نیست ) باشد یا به یاد خاطره هیجان انگیز در ارتباط با همسرش بیفتد.
بدین طریق ، او هربار که احساس برانگیختگی می کند ، انرژی جنسی اش آگاهانه به سمت همسرش جهت پیدا می کند. بعد از این تمایل مرد به همسرش حتی شدیدتر از قبل می شود. او همچنین خواهد آموخت که انرژی جنسی اش را کنترل کند. بدین ترتیب علاوه بر اینکه همسرش شور و هیجان بیشتری به او نشان می دهد ، قدرت و موفقیت بیشتری نیز در زندگی به دست می آورد.

- - - Updated - - -

خانم حلما همسر شما دارد انرژی جنسی اش را هدر می دهد. در حالی که این انرژی اثری شگفت آور در پیشرفت مرد دارد. به لینک زیر مراجعه کنید :

http://www.hamdardi.net/thread-7683.html

همسر من واقعا نیروی جنسی زیادی دارد و از من گرمتر است البته منم گرمم اما میل همسرم از من بیشتر ولی تا حالا مشکلی نداشتیم همیشه ابراز رضایت میکنه
دوست داشتم از مشاوران سایت هم نظر میدادن.

سلام ، حنا خانم ، خانم حلما

در مورد بحث درمان ، روانپزشکی ، روانکاوی ( درمان از طریق روانشناسی) ، مشاوره ، همون طور که نوشته بودم ، هیچ کدام راه حل قطعی برای این موضوع نداره مگر اینکه ما با استفاده از دارو و تغییر در مقدار هورمون ها کلا ایشون رو تبدیل به یک فرد با خصوصیات دیگه کنیم که مسلما مطلوب ما نیست به این دلیل که مشکل ایشون مشکل حادی نیست و ایشون دارن زندگی طبیعی خودشون رو انجام میدن . ( شاید فردی در حد و اندازه فروید بتونه ایشون رو از طریق روانکاوی و مطالعه گذشته و دوران کودکی ، مشکل ایشون رو ریشه یابی کنه ... پس پروسه درمان ساده نیست از این رو من به حلما خانم پیشنهاد دادم زیاد دنبال بحث درمان نباشن و زندگی عادی خودشون رو داشته باشن ، ضمنا ممکنه مشاوره نه تنها مفید نباشه بلکه ایشون رو مجبور به موضع گیری کنه ... ) شوهر ایشون اصلا مشکلی نداره که بخواهد درمان بشه اکثر مرد ها این حالت رو دارن حالا ایشون اونقدر با اخلاق هست که میاد میگه من مشکل دارم ، این " من مشکل دارم" ایشون مشکل فیزیکی منظور ایشون نیست ، بلکه مشکل از بابت تعهدی هست که به همسر خودش حس میکنه و این ناراحتش میکنه.

اما شما حلما خانم ، شما گفتین که " ...من هنوز همه هربه هامو برای برخورد با این مسئله به کار نگرفتم .." اگر این کارت تون رو هم رو کردین و باعث سرخوردگی خود شما شد چی ؟ من پیشنهاد میکنم فعلا همه کارت ها تون رو ، رو نکنید اصلا الان دلیلی برای مقابله با ایشون وجود نداره . هیچ پزشکی برای یک مشکل ساده پیشنهاد جراحی نمیده اما برای کسی که به جراحی نیاز داشته باشه حتی با وجود ریسک ، این کار رو انجام میده .

- - - Updated - - -

خانم نوپو ، در مورد بحث نیروی جنسی شما اگه واقعا علاقه مند هستید ، مقالات فروید را مطالعه کنید. ایشون نظریاتش رو بر پایه آزمایشات تجربی و سالها تشریح در بیمارستانها انجام دادن.

- - - Updated - - -

خانم نوپو ، در مورد بحث نیروی جنسی شما اگه واقعا علاقه مند هستید ، مقالات فروید را مطالعه کنید. ایشون نظریاتش رو بر پایه آزمایشات تجربی و سالها تشریح در بیمارستانها انجام دادن.

حلمای عزیزم/:72:
شما اول ارتباط معنوی خودتو با خدا قوی کن در ارتباط با نامحرم ها خیلی شایسته عمل کن. حجابتو کامل رعایت کن و توسل کن.وقتی شما برخوردت با مردهای دیگه خداپسند باشه شوهرت کم کم ازت یاد میگیره عزیزم خدا کمکت میکنه مطمئن باش..:203:

سلام حلما جان
به نظر من حالا که همسرتم میدونه که تو از این کاراش خبر داری بهتره که از محبتت بهش کم کنی و چند وقتی اصلا کاری به کاراش نداشته باشی یعنی باهاش سرد رفتار کنی و نسبت به کاراش بی تفاوت باشی ولی باهاش قهر نکن. مطمئن باش که اون هم نمی تونه این کار تورو تحمل کنه و ازت میپرسه که چرا باهاش سرد شدی وچرا ناراحتی؟ اونموقع با مهربونی و محبت براش توضیح بده که تحمل این کارارو نداری و دوست نداری که عشقت رو با کسی تقسیم کنی و دوس داری که عشق و محبت همسرت فقط برای تو باشه ....

باسلام
متاسفانه اين روابط بيرون خونه داره يکي از معضلات دائمي جامعه ما ميشه که هراز چندگاهي دامن عضوي ازخانواده رو ميگيره وهزاران مشکل براي خاواده ها ايجادميکنه که بهتره براي مواجه شدن ومقابله با اون آمادگي لازم رو داشته باشي ؛ اولا سعي کنيدمستقيما وارد مقابله رو در رو وحريم شکني خودتون نشويد ! که پيامدهاي خيلي بدي داره وسبب فرو رفتن خانواده در گرداب مشکلات بيشترميشه ... بعد سعي کنيد علل وعوامل اين موضوع رو شناسايي کنيد چرا ايشان به دنبال چنين روابطي هستن ؛ کمبود هاي عاطفي يا جنسي ويا شايدهم کمبودهاي رفتاري وتربيتي دراين قضيه دخالت د اشته باشد ... بعد ببينيد اين عوامل به چه نحوي وتوسط چه ابزارهايي قابل مرتفع شدن ميباشد ... توجه شما ؛ تغيير رفتاري شما ؛ تغيير مسئل زناشويي وخلوت هايتان ؛ تغيير فضاي عاطفي ويا کمک گرفتن از کساني که دراين مسائل کاملا تجربه دارن .....
بهرصورت اگر اين خصلت ونياز روحي دروجود ايشون نهادينه شده باشه ترک دادنش بسيار سخت خواهد بود البته شرايط هاي ديگه اي هم حاکمه که امکان بازگو کردنش دراين سايت وجود نداره ولي بدونين اين رفتار هميشه معني خيانت نميده ممکنه نهايتا به خيانت ختم بشه ولي به خودي خود منشاء خاص خودش رو داره که همه خانمهاي خوب ايراني بايد شناخت وديد کافي از همه نيازهاي همسرشون وهمچنين خلاء هاي احتمالي وروحي طرف مقابل داشته باشن وقبل از قرار دادن انگشت اتهام به فکر واکسينه نمودن عاطفي خانواده باشن ....توجه کنيد چه عواملي ايشون رو به بيرون از خونه سوق ميده وچه جذابيتي بيرون هست که درون خانواده وجود نداره ( با فرض اينکه ايشون آدم بي قيد وبندي نيست ) ودختراني که ايشون به طرفشون ميل پيدا ميکنه چه وجه اشتراک رفتاري وعاطفي دارن که ممکنه شما نداشته باشيد .......بالاخره ببينيد اين پنجره شکسته درکدام اتاق خانواده تان قرار گرفته .......

باسلام
لطفادرتابيكهايى كه ازآخرين ارسال استارترتابيك 10روزكذشته بست ارسال نفرماييد؛
اين تابيك نيزمشمول اين يادآورى هست

باتشكر