شناسایی ضعفهایم ، تلاش برای تغییرات مثبت در خودم و زندگیم . راهنمایی کنید.
بعد از خیانت و مشروب می خوام زندگی خوبی داشته باشیم و دیگه نره سمتشون می شه ؟
سلام
قبل از هر چیز آدرس دو تا تاپیک قبلیمو می ذارم
شوهرم داره به من خیانت می کنه
شوهرم به تازگی به مشروب روی آورده چی کار کنم
حالا اون همه بی قراری ها و گریه هام خیلی کمتر شده و شوهرم هم از ناراحتی شدید دراومده
بعد از ماهها تازه تو هفته پیش دو بار تو اس ام اسش بهم گفت گلم
گفتم رفته شهرشون تا کارگاهی بسازه تا جبرانی بر ورشکستگی های قبلمون بشه
شوهرم قبلا همیشه می خواست من دور و برش باشم
اما الان تنها می ره مسافرت .. این مطلب منو خیلی آزاز می ده
امشب قراره بیاد .. نمی دونم چطوری برخورد کنم خیلی باذوق و شوق که دلم تنگ شده یا معمولی ؟؟
فرشتعه مهربون درست می گفت خیلی برام مهمه که همسرم منو دوست داشته باشه .. خب شاید هر کی تو این موقعیت باشه همینطور باشه ... قبلش همسرم منو خیلی دوست داشت و بهم ابراز علاقه می کرد تو همه چی باهام مشورت می کرد و منو به خانوادش ترجیح می داد ...
اما یهو همه چی عوض شد و من به هم ریختم ... می دونم به خاطر اشتباعات خودم بود می شه بهم کمک کنید تا زندگیمو به خط نرمالش برسونم ...
من حرفهای فرشته مهربون رو از تاپیک قبلیم اینجا کپی می کنم ...
از همه دوستانی که تا حالا همراهیم کردن تشکر می کنم و آرزو می کنم هیچ مشکلی نداشته باشن
- - - Updated - - -
حرفهای فرشته مهربون :
بهترین کاری که شما باید بکنی این است که از تمرکز بر همسرت بیرون بیایی و کاملا روی خودت و نکاتی که میگم
متمرکز شوی . همسرت پتانسیل خوبی برای زندگی همراه با مسالمت و تفاهم دارد دراین شک نکن .
شما بسیار حساس ، و روی همسرت کنترلگر ، و ذهن خوانی داری .... که هرسه اینها برای ویران کردن
یک زندگی کافی هست .
حسا سیت شما که محوریت آن عشق به عاشق بودن همسرت هست ( یعنی همه توجهت به اینه که همسرت دوستت داشته باشه ) زمینه ذهن خوانی منفی با تصور احتمال خیانت و کشیده شدن همسرت به طرف دیگری . و ترس و نگرانی بابت احتمال از دست دادن همسرت و در نتیجه کنترلگری را فراهم کرده .
بهتره همسرت را به حال خودش بگذاری و کنجکاوی و تجسس و روی رفتارها و حرکاتش ذهن خوانی منفی نداشته باشی .
در پستهایت مواردی دیدم که رفتار خوب همسرت بجای اینکه ترا خوشحال کند و آن رفتار خوب را ببینی . ذهنت رفته سراغ یک احتمال منفی که نتیجه اش کم رنگ شدن رفتار خوب او هست این شدت منفی نگری شما نسبت به ایشون را میرساند
در یک کلام کاملاً از توجه و تمرکز و کنترل همسرت در بیرون و درون خودت بیرون بیا .
روی خودت متمرکز شو و ضعفهایت را بشناس و در جهت حل آنها تلاش کن و مهمتر از همه شوهرت را برای خودش بخواه نه برای خودت .
شما راه صبر را در ظاهر در پیش گرفته ای یعنی در ظاهر مدارا می کنی . اما چون در لایه احساس به جای محبت
عمیق ، دلخوری و ترس و اضطراب داری . آن محبت ظاهری و صبر شما اثر مفید نداره و موج مثبت نداره یا بی روح
هست یا موج منفی دارد . یعنی همسر شما پیام درون شما را میگیرد لذا رفتار خوب ظاهری شما اثری عمیق و
پایدار به جا نمی گذارد . پس بهتره به جایی برسی که صادقانه و برای خودش او را دوست بداری حتی با
همه ضعفهایش .
در موضوع مشروب نیز با بی توجهی کردن به حرفهایش و عوض کردن حرف ،هم نشان می دهی این خط قرمز
هست برای شما ، هم نشان می دهی باور نمی کنی او چنین کند . در واقع با بی توجهی کردن به حرفهایی که در
مورد مشروب می زند بی ارزش بودن موضوع را نشان می دهی و اینکه باور نمی کنی او این کار رابکند یعنی او
ارزشش بالاتر ازاین حرفهاست . دقت داشته باش که اینها اصلاً گفتاری نباید باشد بلکه در رفتار شما و افکار شما
باشد که اثرش بیشتره . پس نیازه خودت اول به این باور برسی تا رفتار و افکارت که در زبان بدن جاری میشه
صادقانه و اثر گذار باشد
در تاپیک جدیدی که ایجاد می کنی . در پست اول لینک این دو تاپیک را قرار بده و دوستان را دعوت به مطالعه
آنها کن در جهت اینکه بهت راهنمایی بدهند که ضعفهایت در زندگی مشترک را شناسایی کنی و راه های رفع
ضعف را در یافت کنی و اقدام عملی کنی . یعنی بخواه که کمک بشی برای تغییر خودت