نمایش نسخه قابل چاپ
باسلام خدمت دوستان عزیزم
من مدت دوسال هست که ازشوهرم جدا شده ام و درطی این دوسال با اقایی اشناشدم که فقط باهم تماس تلفنی داریم ویکباراون رو توی خیابون دیدم ولی هردوعاشق هم شدیم خیلی خوب ومهربونه وهمدیگه رو دوست داریم اون اقا زن داره وازمن تقاضای صیغه داره که باهم باشیم ولی من به شدت مخالفت کردم باوجودی که دوستش دارم نمیتونم تن به این کاربدم من از صیغه واین چیزا متنفرم و ازدست من ناراحت شده به نظرشما من چیکارکنم . لطفا راهنماییم کنید . باتشکر
زن داره به تو هم پیشنهاد سکس داده که شما هم بدت میاد.این وسط کسی که باید طلبکار باشه تویی نه اونی که
پیشنهاد داده. پس حالا که می دونی قصدش چیه و زن داره رابطه رو تموم کن تا باعث پاشیدن یه زندگی نشی.
سلام
چرا شما با کسی که زن داره تا این حد صمیمی شدی؟هیچ با خودت فکر نکردی که با این کارت یک زندگی رو از هم می پاشی؟
مطمئن باش که با صیغه شدن همونقدر که به همسر این آقا ضربه می زنی به خودت می زنی.چون نقشت در زندگی این مرد مثل یک دستمال کاغذی می شه که بعد از یک مدت دور می اندازتش
مطمئن باش حالا که رابطه ات با اون آقا در اوجه و اون زنش و به خاطر شما طلاق نمی ده و ازت می خواد که پنهانی صیغه بشوی، هیچ وقت دیگه هم تو رو شریک اصلی زندگی خودش نمی کنه.
با یک تصمیم جدی و خیلی مصمم، رابطه ات رو کاملا باهاش قطع کن و بدان، زودتر از آنچه که فکرشو بکنی مرد واقعی زندگیتو پیدا می کنی
موفق باشی
معلومه شما را واسه چی میخواد! اگه زن نداشت قضیه فرق میداشت ولی الان بهتره شما خودتو کاملا از زندگی ایشون خارج کنید!:310:
narsis2012 سلام
به تالار همدردی خوش آمدی
دوستان راهکار خوبی برات گذاشتن
توصیه میشه این رابطه قطع کنید در کمال آرامش رهاش کن......همین !!!
اما در هر صورت شما تصمیم گیرنده هستید
موفق باشید:72:
با سلام و احترام
برای تصمیم گیری بهتر می توانید خودتان موارد ذیل را محاسبه کنید در صورتیکه چنین صیغه ای انجام شود:
1 - شما از طریق این صیغه چه چیز به دست خواهید آورد؟
2 - چه معایب ، مشکلات و دردسرهایی برای شما ایجاد می شود؟(هم در زمان فعلی - هم در آینده)
همچنین:
1 - چه منافعی نصیب این آقا می شود؟
2 - چه ضرری صیغه برای این آقا دارد؟
همچنین:
1 - برای زن یا فرزندان احتمالی این آقا چه منافعی از این صیغه ایجاد می شود؟ (هم در زمان کنونی - هم در آینده)
2 - چه منفعتی خانم این آقا از صغیه همسرشان نصیبش می شود؟
همچنین:
1 - در صورتیکه خواه ناخواه پدر و مادر و خانواده شما متوجه این موضوع شوند چه منافعی از صیغه شما برای آنها به وجود می آید؟(هم در زمان کنونی - هم در آینده)
2 - چه مشکلاتی و دردسرهایی برای خانواده شما در صورت صیغه شدن شما ایجاد می شود.
اگر بتوانی حداقل 10 روز در خلوت و بدون ارتباط با این آقا به دقت به این سئوالات جواب دهی و بعد مثبت و منفی هایی که صیغه برای هر یک دارد را محاسبه کنید به راحتی می توانید راه درست را تشخیص دهید.
نکته:
در تالار مراجعانی بوده اند که چنین انتخابهای یک جانبه ای را داشته اند و از پیامدها و مشکلاتش در تالار صحبت کرده اند. لطفا وقت بگذارید و اینگونه بانک تجربه خود را غنی کنید تا مجبور نباشید که خودتان از اول همه چیز را تجربه کنید.
واقعیت اینه که حالا که شما از همسرت جدا شدی این آقا آخرین نفری نخواهد بود که به شما پیشنهاد صیغه میده بعد از ایشون متاسفانه مردان زیادی این پیشنهاد رو به شما خواهند داد واینجاست که شما مسیر آینده زندگیتو تعیین میکنی یک زن صیغه ای همیشه بلا تکلیف یا یک همسر دائمی و واقعی
خانم نارسیس محترم:324:
آخه چرا با یک مرد زن و بچه دار؟! آیا تا به حال به زن نگون بخت اون آقا فکر کردی؟ اگه یکی همین بلا رو سر خودت بیاره خوشت میاد؟ چرا به وجدانت مراجعه نمیکنی؟ این همه مرد مجرد توی این جامعه ریخته چرا باید بری و خونه و کاشونه یک زن دیگه رو به خاطر هوسهای شیطانی به هم بریزی؟ اگه واقعا عاشقته چرا از زنش طلاق نمیگیره و تو رو نمیگیره؟ یا واقعا مخواد یک مدت باهات حال کده؟ مطمئن باش اگه زنش بفهمه به راحتی ولت میکنه همون کاری که شوهر من کرد!! تو رو به هرچی میپرستی از این کارا دست بردار چون جز نفرین و عاقبت بد برات هبچی نداره! فقط یک لحظه خودتو جای اون زن بگذار چه حالی میشی. ببخشید که اینو میگم ولی مردا وقتی پایین تنه شون به کار میفته دیگه مغزشونو تعطیل میکنن و هر اراجیفی به هم میبافن تا به خواسته شون برسن! خواهش میکنم اینکارو نکن. شوهر من که هم به من و هم اون دختر هر جور دروغی که فکرشو کنی گفت. جالبه که بدونی حالا دختره حالا پیام میده و منو نفرین میکنه که چرا نگذاشتم زندگی 16 سالمو به هم بریزه و بچه مو بی پدر کنه.
زیبا کردستانی عزیزم
میدونیم خیلی ناراحت و غمگین و عصبانی هستی
و در تاپیکهایی که شبیه زندگی خودت هست پست میذاری و درد دل میکنی و گاهی فریادهای درونت رو خالی میکنی
عزیزم
کمی آرامتر با مراجعین برخورد کن فدات شم و جملات پایین تنه ای رو راحت عنوان نکن فدات شم
آخه این سایت و تاپیکاش و هر سنینی میتونن بخونن
این دوست عزیزمون هم اومده اینجا راهنمایی و مشاوره بگیره و خودشم فهمیده که کارش اشتباهه ولی میخواد راهنمایی شه و دلیل اشتباهش بهش گفته شه
البته بد نیست یعضی وقتا اینطور هم با مراجعه برخورد بشه تا بدی کارش براش رونمایی شه به صورت رک و بی پرده
ولی این دوستمون هنوز راهنماییها رو نخوندن
به هر حال زیبا جان من و تمامی بچه های تالار درکت میکنیم
مرسی نادیا جان از راهنمایی ات. ولی باید بعضی موقع ها با آدمها باید رک و بی پرده صحبت کرد تا شاید به خودشون بیان. این خانم دو ساله که با یک آقای زن و بچه دار ارتباط داره! توی پستش ختی احساس عذاب وجدان هم نداره که با یک مرد زن دار روی هم ریخته! تازه ناراحت هم شده که آقا بهش پیشنهاد روابط هم دادن! پس چه انتظاری داشته که اون آقا فقط یه حرف زدن باهاشون قناعت کنه!! حتی یکبار هم از خودش نپرسیده که زن وبچه اون آقا چی؟ چرا با اینکه زن داره با من ارتباط برقرار کرده؟ میدونی ما زنها خیلی احساساتی هستیم و مخصوصا توی شرایطی که این خانم دارن هر اراجیفی که یک مرد میگه روباور میکنیم یهنی دوست داریم اینکارو بکنیم و انجام میدیم. راست میگید من خیلی عصبانیم و کسی که فکر میکردم عزیزترین کسمه از پشت بهم خنجر زده با اینکه میدونم الان همه چیز تموم شده ولی عصبانیت من تمومی نداره فکر میکنم باید پیش مشاور برم. راستش خیلی دلم میخواد مشاوره حضوری با فرشته مهربون داشته باشم. مثل اینکه من دیگه توی هیچ تاپیکی پست نگذارم بهتره!!
به نظر من اگه یه مرد دنبال صیغه یا دوست دختر و....باشه هرجور باشه طرفشو پیدا میکنه
یا اگه مردی سست باشه با کوچکترین توجه هرزنی جذب میشه
نباید همه تقصیرارو گردن نفر سوم مثلا زن صیغه ای انداخت
مردا هم کم تو این قضیه مقصر نیستن اگه خودشون نخوان کسی نمیتونه وارد زندگیشون بشه
با سلام
از narsis2012 تقاضا دارم ضمن مطالعه پست قبلی ام وانجام تکالیفی که بهشون دادم، در پاین همین صفحه موضوعات مشابه را کلیک کنند و مطالب مرتبط به خودشان را مطالعه کنند.
==========
پاورقی:(بسیار مهم)
هر عضو تالار که در مقام پاسخ دهنده، راهنما یا مشاوره ذیل پست مراجعی به او راهکار می دهد حتما باید تاپیک ذیل را بخواند و دقیقا اجرا کند.
آفت های احتمالی در کار مشاوره
سلامنقل قول:
نوشته اصلی توسط زیبا کردستانی
مرسی از دوستان عزیزم که راهنمایی می کنند . ولی درمورد من اشتباه برداشت میکنید من توی زندگی این اقا نیستم اون موقع که این اقا مجرد بود ما باهم فقط تماس تلفنی زیادی داشتیم چون نزدیک هم نبودیم وهرکدام دریه شهری زندگی میکردیم من گفتم کلا این اقا رو یه باراونم توی پارک دیدم به هرصورت چون زمان مجردی این اقا من هم تعهدی نداشتم ارتباط تلفنی نزدیکی داشتیم و خیلی بهم وابسته شدیم و این اقا پیشنهادازدواج بمن داد ولی بنا به دلایلی نشد واززمانی که این اقا زن گرفته ماشاید ماهی یه بار اونم تلفنی از حال هم باخبربشیم ولی همدیگه رو نتونستیم فراموش کنیم من توی زندگیم با هیچ مردی دوست نبودم ازنظرشخصیت وموقعیت اجتماعی توشهرمون مورد احترامم . خودم میدونم که نباید توی زندگی این اقا باشم وهمین کاررو کردم ولی یک هفته است که دوباره تماس گرفت واین مسئله رو عنوان کرد که من خیلی قاطع بهش جواب رد دادم وبهش گفتم که دیگه بامن تماس نگیره وفراموشم کنه . ازشما دوستان گلم انتظاردارم که برداشت بد درمورد ادمها نکنید من ازشما راهنمایی خواستم
نارسیس عزیز من واقعا متاسفم و ازت عذرخواهی میکنم. اما اطلاعاتی هم که شما به ما داده بودید خیلی کم بود. به هر حال به نظر من به محض اینکه فهمیدید این آقا ازدواج کرده باید به رابطه تون خاتمه میدادید. که کار به اینجا نکشه که به شما پیشنهادات نامربوط بده! و حرمت شما رو زیر سئوال ببره! من شناختی از این آقا ندارم ولی با چیزهایی که شما گفتید هنوز یک سال هم از ازدواجش نمیگذره که به فکر خیانت به همسرش افتاده!! واقعا به چنین آدمی میشه اعتماد کرد و دوستش داشت؟ واقعا چه میدونید که همین کارو چند وقته دیگه سر شما در نیاره!؟ واقعا از اینکه رابطه تونو باهاش قطع کردید خوشحالم و بهتون افتخار میکنم. امیدوارم هر چه زودتر با مردی که لیاقتتون رو داره آشنا بشید وبراتون آرزوی خوشبختی و شادکامی روزافزون میکنم.
باتشکر فراوان ازمدیرهمدردی عزیز و خوشحالم که چنین جایی هست که ما بتونیم ازدوستان گلی مثل شما کمک بگیریم وحرفایی را که نمیتونیم حتی به نزدیکترین کسمون بزنیم رو باشما عزیزان درمیان بگذاریم .نقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
مدیرعزیز من خیلی وقته دقیقا همین سوالایی که شما ازمن پرسیدین را توی مغزم حلاجی میکنم وخوب میدونم با صیغه کردن من هیچ سودی عاید من نمیشه فقط با شخصیت وابروی خودم بازی میشه توی خانواده ای که من زندگی میکنم صیغه معنایی نداره خودمم تحت هیچ شرایطی راضی به این کارنشدم ونمیشم وجوابم رو همون روزاول به این اقا دادم والان اصلا خبری ازش ندارم حتی خط تلفنم رو عوض کردم ولی طی این دوسه روز ی حالت دودلی بهم دست داده بود دیدم بهترین راه اینه که از شما دوستان عزیزم کمک بگیرم که حالا میبینم تصمیم درستی گرفتم وهمه شما دوستان موافق نظرمن هستین
زیبای عزیزم ناراحتی شما برای من قابل درکه ومیدونم شما هم ضربه خوردین ولی من خداروشکر تا الان نه توی زندگی کسی رفتم نه به کسی اجازه دادم که ازمن سواستفاده کنه همیشه مثل یه مرد محکم زندگی کردم منم ازوقتی این اقا زن گرفت به شدت تماس تلفنی ام را باهاش کم کردم گفتم تحت هیچ شرایطی به من زنگ نزنه و خودم یکباربهش زنگ نمیزدم اون تماس میگرفت به اونم گفته بودم که من نمیخوام توی زندگیت باشم و با اخلاقم کاری کردم که روابطمون خیلی خیلی کم شد ووقتی این پیشنهاد رو به من داد حقیقتا من خودم خیلی ناراحت شدم که این اقا درمورد من چه فکری کرده است که باهاش برخورد تندی کردم . ازشما زیبا جون وبقیه دوستانم کمال تشکر وقدردانی را دارم وخوشحالم که دوستان عزیزی مثل شما دارم که میتونم روی کمکتون حساب کنم درسته برام سخته فراموش کردن چون توی شرایط بد روحی بودم که این اقا وارد زندگیم شد حالا هم اذیت میشم که این رابطه تموم شده ولی خودم رو دست خداسپردم وازخدا کمک خواستم .
بازم ممنون ازهمه شما دوستان گل
من تاپیکت رو کامل نخوندم ، اما دو حالت وجود داره
1- خودت واقعا میخوای بذاریش کنار و نمی تونی
2- خودت هم نمی خوای که بذاریش کنار!
در مورد راه دوم نیازی نیست بگم که چقدر بده و داری پا به حریم یه زن دیگه میذاری ، مسئول از هم پاشیدن یه خانواده هستی ، خائن میشی ، و فردا باید منتظر بازگشت تمام این بدیها به زندگی خودت باشی
اما اگه واقعا میخوای بذاریش کنار و نمیتونی یه پیشنهاد داریم ، دوست من یکبار اینکارو کرد و جواب گرفت
یکبار که بهت زنگ زد گوشیت رو بده دست یه آقا که جواب بده (از کسی که بهش اعتماد داری خواهش کن اینکارو برات بکنه ، دوست ، برادر ، هرچی....) و بهش بگه که نامزد شماست و خیلی جدی و با توپ پر برخورد کنه ، حتی خودش هم یکبار به اون مرده زنگ بزنه و بگه چرا به گوشی نامزد من زنگ زده بودی و یکم بهش بتوپه ..
چندبار اگه این اتفاق بیفته مطمئن باش پشت سرشو هم دیگه نگاه نمی کنه
باسلام
مرسی کبود جان ازراهنماییت ، من گوشیم رو خاموش کردم خبری ازش ندارم ولی دلتنگش میشم خیلی ولی دارم روی خودم کارمیکنم که بتونم فراموشش کنم تاحدودی الان بهترم و خودم رو با کارای دیگه سرگرم میکنم که بهش فکرنکنم .
من راهمو پیداکردم البته باکمک شما دوستان گلم .
سلام
همه جواب هایی که تا حالا دوستان داده اند یک جواب معمولی است که بیشتر ناشی از عرق جنسیتی است. ولی آنچه که من می خواهم اضافه کنم اینه که عدم قانون مندی به این مسایل در زن یا مرد فرقی نمی کنه. شما دو نفر با هم نیازهایی برای خود تعریف کرده اید که با این ارتباط اونها رو بر طرف میکنید. این یعنی ظاهراً یک معامله برد- برد .
از طرفی تعهداتی هم دارید.
شما باید ببینید که تعهدات واقعی در زندگی تون (هر دو نفر) با این ارتباط لطمه نمی بینه؟
اونوقت هر نتیجه ای که بگیرید قطعاً به موفقیت منجر خواهد شد.
بچه ها دارم دیوونه میشم بعدازاین همه مدت بیخبری امشب رفتم یاهومو بازکردم اونم بود اینقد التماس کرد که جواب پی امشو دادم خیلی ازخودم بدم میاد من به خودم قول داده بودم چرا درمقابل این مرد اینقد ضعیفم اشکم سرازیرشده ای خدا . بازم اصرارکرد والتماس وهمون بحث صیغه رو که من بهش گفتم به هیچ وجه کوتاه نمیام وصیغه نمیشم وپیشنهاد ازدواج دائم داد گفتم اصلا حرفشو نزن من ادمی نیستم توی زندگی کسی دیگه باشم
توروخدا کمکم کنید من واقعامیخوام که این رابطه تموم بشه ولی تمیتونم :302::302:
فکر میکنم دوستان به اندازه کافی راهنماییت کردن
تهدیدش کن که به زنش میگی
بگو خانوادت فهمیدن میخوان برن سراغ زنش .. یه چیزی بگو که بترسه
بعدشم دلیلی نداره توی یاهوت باشه! شما که میگی میخوای فراموشش کنی پس تو یاهوت چیکار میکنه؟؟
میتونی خیلی راحت حذف و ایگنورش کنی یا دیگه ازون آدیت استفاده نکنی! به همین سادگی
ببین رک و رو راست بهت بگم
اگر بنظرت کار نادرستی رو در پیش گرفته ای هر روز هم که ادامه بدی این موضوع بغرنج تر میشه.
مشکل تو قبل از ارتباط پنهانی (که یک مشکل مشترکه) ، نداشتن یک همدمه یا همون همسره که نیاز اساسی یک نفر تو این سن و ساله
فکر میکنم تنها راهت این باشه که اگر ازدواج نکرده ای سریعاً دست به کار شو مطمئن باش که خودت می بینی که توجهت از اون آقا روز به روز کمتر میشه ضمن اینکه تواماً باید سطح ارتباطت رو با اون آقا کم کنی.
یه راه دیگه هم اینه که با هماهنگی اون آقا بری با خانمش موضوع رو در میون بگذاری و یک جور رضایت خانمش رو برای ادامه ارتباط بگیری.
اشکال کار تو ارتباط با یک آقا نیست . اشکال اصلی کار تو پنهان کاریه
زیبای عزیزم
نارسیس عزیز
به راهنمایی های مدیر گوش بده. به خصوص داستان زیر رو بخون برات خیلی مفیده :
كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم
همین خانم داستان بالا با گرفتن تصمیم درست و گوش دادن به حرف دوستان همدردی و قطع یک ارتباط سراسر
غلط ، عاقبتی بسیار شیرین پیدا کرد و بعدچند وقت با یک مرد مجرد ازدواج کرد و الان خوشبخته. اینم تاپیکش :
سامره که میخواست زن دوم بشه یادتونه؟ ازدواج کرد
پس گلم طوری زندگی کن و تصمیم بگیر که اگر به گذشته برگشتی دعای خیر دیگران به همراهت باشه و احساس
رضایت کنی نه احساس شرم و خجالت و عذاب وجدان.
البته این که مخالفت کردی باهاش نشون میده خیلی عاقلی و از طرفی نشون میده اون مرد نه تنها نیاز عاطفی
شما رو نمیتونه پاسخ بده بعدها بلکه فقط تو این مدت برای وابسته کردن شما و رسیدن به هدفش اینقدر بهت
محبت میکرده و الان که دیده شما فقط محبتش رو میخوای نه چیز دیگه حسابی کفری شده.
شاید برات سخت باشه قطع ارتباط و گرفتن تصمیمی درست اما بعدها که به پست سرت نگاه کنی خوشحال و
راضی هستی و انشالا دیگه با یک انتخاب غلط دیگه زندگیت رو دچار تشنج نمی کنی و انشالا با یک مرد مجرد خوب
هم آشنا میشی و ازدواج می کنی.
از خدا کمک بخواه و با قدرت خودت رو از این رابطه غلط بکش بیرون.
سعی کن آینه عبرت دیگران نشی و از نجربه دیگران استفاده کنی عزیزم.
موفق باشی بانوی عاقل و دانا
:72:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
باتشکر فراوان ازدوستان عزیزم
باورکنید من خودم وضع روحی خوبی ندارم نمیدونم چرا نمیتونم فراموشش کنم من فقط یه باراین اقا رودیدم چرا نمیتونم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ این مدت همش باخودم درگیرم وبه نظرخودم موفق بودم ولی دیشب تویاهو بازنتونستم خودم رو کنترل کنم چرا من دربرابراین اقا اینقد ضعیفم .
اقای پارسا من اصلا نمیخوام توی این رابطه باشم چه برسه به اینکه بخوام به خانم این اقا بگم که من میخوام باشوهرت باشم من بمیرم تن به درخواست این اقا نمیدم اصلا دلم نمیخواد زندگی یه زن دیگه رو خراب کنم
دوستان عزیز من محتاج دعای تک تکتون هستم تا بتونم این مشکل رو پشت سربذارم :323::323:
دوستتون دارم
بهتره که اسمشون را از لیست مسنجر و ای میل و موبایل و .... همه کانتکت ها تون حذف کنید تا با دیدن اسم یا چراغ روشن برای تماس تحریک نشید.
انشالله که زودتر این مرحله را با سربلندی پشت سر بگذارید.
دوستانی که راهنمایی می کنند ، لطفاً دقیقتر پست مراجع را مطالعه کنید تا انرژی و وقت شما در راهنمایی دادن بهینه مصرف بشه و تاپیک هم منحرف نشه .
نارسیس اعلام کرده که آگاه به تمام تبعات هست ، از همان اول بیان کرده که به شدت با این پیشنهاد و حتی بعدش با پیشنهاد ازدواج دائم مخالفت کرده و هرگز حاضر نیست چنین ازدواجی داشته باشه . ارتباطش با این آقا نیز مربوط به دوران مجردی این آقا بوده و اکنون هم در برابر التماسهای وی مقاومت کرده و فقط مشکلش وابستگی به ایشانه و کمک خواسته که در این جهت یاریش کنید تا بتونه ایشان را از یاد و ذهن برانه و برخودش مسلط شود اما شما همچنان از تبعات این ازدواج و یا سرزنش وی که گویی خواسته بپذیره سخن می رانید .
بعد از این توضیح هر پستی که باز هم از تبعات زن دوم شدن حرف زده باشه حذف خواهد شد .
لطفاً با وی بیشتر هم حسی برای قطع وابستگی داشته و یاریش کنید تا راهکارهای قطع وابستگی را بهتر به کار بگیرد .
نارسیس عزیز :
دراین مواقع قطع ارتباط یک باره و جدی و قاطعانه ، و بستن روزنه های ارتباطی به گونه ای که خود شما هم دسترسی نداشته باشی که وقتی وسوسه می شوی نتوانی و راهی نداشته باشی برای ارتباط لازم و ضروری هست که نمونه اش را پیدا گفته .
راهکار دیگر تمرکز زدایی و بستر زدایی هست ( هرچه از ایشون دارید را از خود دور کنید و از بین ببرید حتی شماره تماس را )
با تکنیک های توقف فکر و تمرکز زدایی و سویچ ذهن مانع یادآوری و توجه ذهن به او شوید ( یادآوری خاطرات ، خیال پردازی ، و هرنوع یادآوری وی را اینگونه مانع شوی )
مطمئناً مدتی باید تحمل رنج قطع وابستگی را داشته باشی . این طبیعیه و ما حتی برای درمان جسم نیز تا وقتی دارو اثرات کامل خود را بگذارد نیاز هست کمی عوارض و دردهای بیماری را تحمل کنیم ، روان هم چنین هست ، تا این تکنیکها اثرش را کامل کند و درمان صورت پذیرد مدتی رنج را تحمل کن . برای این منظور تاپیکهایی که در خصوص قطع وابستگی و شکست عاطفی هست را بخوانید .
پاورقی :
=====
تعدای از پستها به دلیل بحث دوطرفه بین دو تن از عزیزان حذف شد . اعضاء محترم توجه داشته باشید وقتی طی پستی یکی از مدیران یا خود مدیر همدردی یا از اعضاء تذکر و یادآروری می کنند که از برخوردها احساسی و به انحراف کشاندن تاپیک بپرهیزید اما توجه نکرده ادامه می دهید ، مشمول اخطار و باز هم در صورت ادامه مسدود شدن حساب کاربری می شوید .
لطفاً دقت داشته باشید
همچنین از دوستان تقاضا دارم لینک تاپیکهای ترمیم احساس بعد از شکست عاطفی ، و تاپیکهای یاری کننده در جهت گذراندن دروه قطع وابستگی و شکست عشقی را برای نارسیس قرار دهند که استفاده کند .
با تشکر
narsis2012 عزیز سلام
به سفارش فرشته مهربان لینک های زیر را مطالعه بفرمایید
با شکست عشقی چه جور کنار بیاییم؟
ترمیم و التیام شکست عاطفی
مقابله با مشکلات پایان یافتن یک رابطه
موفق باشی:72:
نارسيس عزيزم بهترين كار براي مقابله با دلت اينه كه اول تمام شرايطي رو كه باعث ميشه شما به فكر اون آقا بيوفتي رو در خودت كات كني. ميدونم تو يه زني با احساسات زياد و البته شكننده. ولي بدون گلم كه اگه ميخواي آرامش زندگيت حفظ بشه بايد يه مدت با درون خودت مبارزه كني كه البته ميدونم خيلي سخته ولي شدنيه. شما تمام شماره تلفنها ياهو مسنجر حتي آيديت رو ببند براي هميشه شما چه بسا يكسال ديگه آيديت رو باز كني و اون آقا باشه و روز از نو... پس محكم باش خواستي بري ياهو يه آيدي جديد باز كن عزيزم. شماره موبايلت رو هم عوض كن نه خاموش چون باز هم بعد يه مدت اس ام اس و زنگ ممكنه شمارو به شرايط قبل برگردونه.. اگه يادگاري متني پيامي از اون داري كه تو رو به يادش مياندازه اونهارو از خودت دور كن. و تمام تلاشت رو بكن كه يه مشغوليت كاري براي خودت بوجود بياري كه ذهنت كمتر درگير فكر اون آقا باشه. و اگه شرايطش رو داري حتما ازدواج كن چرا كه اينطوري خودت هم آروم ميشي خانومم. تو راه درست رو ميري ولي بعضي وقتا دلت بهت غلبه ميكنه. به خودت قول بده كه ديگه اشتباهت رو تكرار نكني... اين فكرهارو هم كه بري به زنش بگي رو هم از سرت بيرون كن براي اينكه اينطوري اون زن نسبت به همسرش بي اعتماد ميشه و در هر حال زندگي خوبي پس از اون نخواهند داشت... تو ميخواي كاري كني كه زندگي اونا به هم نريزه ولي با اين كار اون اتفاق بد مي افته... به راهكارهاي مدير همدردي عزيز گوش كن اميدوارم برسه اونروزي كه شاهد موفقيتها و خوشبختي روزافزونت باشيم عزيز دلم...
خانم نارسیس محترم
من موضوع رو طوری دیگه برات توضیح میدم
قبل از اینکه شما دنبال راه حل باشی باید مشکل پیش آمده رو بدرستی ارزیابی و تجزیه و تحلیل کنی. که اینکار رو من برات میکنم.
من توی یک تاپیک دیگه هم مشابه همین موضوع شما پست گذاشته ام.
امروزه با توسعه فناوری دیجیتال ارتکاب کارهای غیر صحیح مقداری سهل الوصول و (ظاهراً) بدون هزینه شده .
کارهایی که حتی ممکنه جرم هم به حساب نیاد ولی به دلایلی که شرح میدم فوق العاده خطرناکه و از این نظر به یک باتلاق شباهت داره. یعنی افراد براحتی درگیر این مشکل شده و نمی دانند هر چه میگذره چنانچه بخواهند اون رو ترک کنند این کار مشکل و مشکل تر خواهد شد.
قبلاً کسانی که بواسطه عدم داشتن شرایط ازدواج درگیر روابط غیر متعارف می شدند باید حتماً از یکسری خصوصیاتی برخوردار می بودند تا وارد این ارتباطات شوند(مانند روابط عمومی بالا، ظاهر جذاب، جسارت و قابلیت ریسک پذیری بالا، عدم ترس از آگاهی دیگران از موضوع ، وقت و پول کافی و مواردی متعدد دیگری به فراخور مورد ، فرق میکرد.) و بنابراین در برابر مشکلات مربوطه نیز (بنا به خصوصیاتی شخصی که عرض شد) واکسینه بودند وگر نه ناموفق بوده و آن را رهایش کرده یا به خواستشان نمی رسیدند(و مشکلاتی گریبانگیرشان نمی شد).
متاسفانه بوجود آمدن ارتباط دیجیتالی این حالت گزینشی را از بین برده و آنرا همگانی کرده. شما ببینید برای ایجاد یک ارتباط دیجیتالی غیر متعارف هیچ کدام از خصوصیاتی را که گفتم لازم نیست.
بنابر این بسیاری از افرادی که درگیر این ارتباط میشوند پس از گذشت مدتی توانایی کنترل و مدیریت آنرا ندارند و به مشکل بر میخورند.
شما توی مطالبی که پست کرده اید به صراحت به عدم توانایی در کنترل یا ترک این موضوع اشاره کرده اید.
بنابراین برای برطرف کردن نیازهای عاطفی تان، که مانند همه انسان ها باید طوری رفع شود شما داوطلب مسیر غیر متعارف شده و راه آسان و بدون هزینه را انتخاب کرده اید. بنابر این این تعارض در زندگی شما بوجود آمده است.
برای رفع این مشکل قبلاً هم گفتم شما نیازهای عاطفی خود را و همچنین دور شدن از ارتباط با آن آقا را تواماً حل کنید. یعنی به آهستگی و آرام آرام (همانطور که وارد موضوع شده و ادامه داده ای) از این باتلاق خارج شده ضمن اینکه برای مشکل تنهایی خود نیز فکری اساسی میکنید(ازدواج نه ارتباط).
باسلام وتشکر ازدوستا خوبم وراهنمایی خوبتون
من ازفرشته مهربون عزیزم ممنونم که دقیقا به حرف من رسیدن مشکل من اینه که میخوام این وابستگی که دارم ازبین بره حالا ما چون کیلومترها ازهم فاصله داریم هیچوقت همدیگه رو ندیدیم به غیرازیه بارکه گفتم . ولی ازنظراحساسی خیلی بهش وابسته شدم گفتم که بعدازجدایی ازهمسرم که دروضعیت روحی بسیاربدی بودم این اقا توی زندگیم اومد وخیلی کمک کرد که بتونم ازاون حالت دربیام وخیلی خاطرات خوب باهاش دارم که یاداوری حرفاش ومهربونیاش اذیتم میکنه . من همه کارایی که دوستان گفتن رو انجام دادم تلفنم همچنان خاموشه ایدیم رو میخوام عوض کنم ولی دیگه بازش نکردم میخوام هرراهی که باعث ارتباط با این اقا میشه رو ببندم واین کارروکردم ولی با احساس خودم چه کنم ؟؟
به این فکر کن که این احساسات چقدر برات هزینه برمیداره
به قیمت هدر رفتن بقیه عمرت؟
به قیمت محروم شدن از یه زندگی مشترک سالم و عاشقانه و دائمی
بعد یه مدت چشم باز نکنی ببینی عمرت رفته و هیچی نداری نه همسری نه فرزندی نه عشقی نه هیجگونه وابستگی
امیدوارم در اینده وقتی به یاد احساس الانت افتادی بخندی و گریه نکنی
قصد نصیحت نداشتم ولی هیچ چیز ارزشش به اندازه عمر آدم نیست
میدونم عزیزم ، بخدا درکت میکنم ، خیلی سخته .. آدم وقتی مهر کسی به دلش میشینه دیگه نمی تونه فکر کنه که اون همسر داره یا نداره، نمی تونه درک کنه که نبـــاید با اون باشه ، مال اون هست یا نیست ، آدم فقط دلش می خواد زودتر کنارش باشه ، انگار که یه چیزی از آدم کم میشه ، گم میشه .. میدونم که چی می کشی
اما باور کن همه اینها میگذره ... همه این دلتنگیها میگذره و تموم میشه ، تمام بی قراری ها و سختی هایی که می کشی تموم میشند
نمیگم سریع فراموشش میکنی ، نه، اما خیلی آروم میشی ، خیلی بهتر میشی ، فقط به زمان اجازه بده تا بگذره و آرومت کنه.
هر ماه که میگذره از دل تنگیات کم میشه ، از احساست نسبت بهش ، از بی قراریت کم و کمتر میشه ، حالت بهتر میشه ، حتی میتونی به آدمهای جدید فکر کنی ، به کسی که دائم نگران نباشی که مال تو نیست ، نترسی که مثل یه عشق ممنوع میمونه ، میتونی بهش برسی نه اینکه چاره ای جز جدایی نداشته باشی.
مجبور نباشی یه رابطه پنهانی رو تحمل کنی و دائم با عقل و وجدان دل خودت در جنگ باشی یا نگاه های شماتت بار جامعه رو تحمل کنی ..
میتونی از تمام اینها راحت باشی فقط بذار زمان بگذره ، اونوقت که بی قراریهات التیام پیدا کرد تازه میفهمی که داشتی دستی دستی خودتو تو چاه مینداختی ، نه بخاطر همسر اون آقا ، بلکه بخاطر خودت ! تو لیاقت یه عشق سالم و بی دغدغه رو داری. لیاقت داری کسی همیشه کنارت باشه ، فقط واسه خودت باشه نه اینکه بخوای با چنگ و دندون از دست یه زن دیگه درش بیاری.
وقتی که این روزها گذشت میشی مثل آدمی که از خواب بیدار شده. بهت قول میدم یکسال که بگذره به ناراحتی های امروزت میخندی و خدا رو شکر میکنی که دستتو گرفت و نذاشت خودتو بندازی توی چاه و یه خانواده رو هم با خودت تو چاه بندازی.
باور کن این روزای سخت تموم میشه.. یکم تحمل کن عزیزم،
واسه اینکه راحت تر تحمل کنی سرتو شلوغ کن ، اگه کار نمیکنی برو سرکار ، طوری خودتو مشغول کن که وقت فکر کردن به این چیزا رو نداشته باشی
اطراف خودتو خالی نکن ، بیشتر با خانوادت و دوستات باش ، باهاشون حرف بزن و سعی کن رابطه عاطفیت رو باهاشون قوی کنی، اینطوری کمتر احساس تنهایی و نیاز میکنی.
ورزش کن ، باشگاه برو ، خیلی بهت انرژی میده ، رابطت رو با خدا خوب کن ، اونوقت دیگه کوه هم نمیتونه تکونت بده
امیدوارم خیلی زود ناراحتی هات تموم بشه
كاملا با كبود مهربون موافقم... اگه اين كارها رو انجام بدي حتما به نتيجه ميرسي. تو لياقت يه زندگي آروم دور از استرس رو داري. پس براي بدست آوردنش كمربندهات رو محكمتر از قبل ببند...
مرسی کبود جون از راهنمایی بسیارخوبت
همه حرفایی که زدی کاملا درسته منم دارم به صورت جدی این مساله رو تموم میکنم البته با کمک شما دوستای عزیزم . من مشغلم خیلی زیاد ازصبح تاعصرسرکارم دانشجو هم هستم وتا ساعت 8 -9 شب دانشگاهم ولی یه لحظه که بیکارمیشم فکرم پرمیشه ازیاد وخاطره اون حتی شبا که باخستگی تمام سرم رو بالش میذارم یادش باعث میشه به گریه بیفتم میخوام طوری بشه که دیگه بهش فکرنکنم