سامره رو يادتونه ؟با تاپيك "كمكم كنيد مي خوام زن دوم بشم "، با حدود 28 هزار بازديد اينجا كلي سرو صدا كرد
اين تاپيك
http://www.hamdardi.net/thread-16641.html
اول اينكه از همه ي دوستايي كه اون روزها بهم كمك كردن به خصوص كارشناسان ممنون
امروز اومدم خبر بدم كه نصيحتهاي شما و آدمهاي ديگه اثر مثبت گذاشت و من الان ازدواج كردم
اون زمان كه تقريبا ميشه 1 سال پيش خيلي فكر كردم .با اون همه علاقه اي كه بهش داشتم و اون همه حس نزديكي ، هر چي فكر كردم ديدم نمي تونم سختي و تنهايي آينده رو تحمل كنم .و تصميم عاقلانه تري گرفتم.
با يكي از كسايي كه پيشنهاد ازدواج داده بودن رابطه ام رو بيشتر كردم و سعي كردم اونو فراموش كنم .هر چند الان هم گاهي عشق و علاقه اون موقع ها مي اد تو ذهنم اما الان خيلي منطقي ترم.
الان كه فكرش رو ميكنم عليرغم همه دوست داشتنم ، كه هنوزم مي دونم دوستش داشتم ، خيلي كار احمقانه اي بود بخوام وارد زندگيه يكي ديگه بشم و از اون احمقانه تر سختي ها
و بدبختي هاو تنهايي هايي كه به زندگي خودم مي اومد.
الان يك ماهي ميشه ازدواج كردم .همه چيز عاليه .يه رابطه اي كه از اول سالم شروع شد .هر دو فوق العاده از نظر فكري و... شبيهيم و خيلي هم همديگه رو دوست داريم
خواستم باز از همه ي كسايي كه اون روزها با نصيحت هاشون و تجربه هاشون از اين جور رابطه ها كمكم كردن تشكر كنم
از همتون ممنونم
علاقه مندی ها (Bookmarks)