خيلي حالم بده (مخالفت خانواده به خاطر تفاوت های اعتقادی)

سلام دوستان عزيز
من دو سال پيش با آقاي آشنا شدم همه چي خوب پيش رفت واقعا پسر خيلي خوبيه بعد از چند ماه اومد خواستگاريم بابام به خاطر اينكه پسره اهل تسننه قبول نكرد ، خانواده من خيلي مذهبي اند، تا حدي كه بابام بهم گفت اگه با اين پسر ازدواج كني ديگه عضو خانواده ي ما نيستي منم چند بار به پسره گفتم ديگه تمومش كنيم ولي قبول نكرد ، خيلي دوسش دارم ولي ديگه نمي تونستم ادامه بدم واقعا كم آوردم ، هر كاري كردم بابام راضي نشد الان42 روزه ديگه با پسره حرف نمي زنم البته اون هر روز زنگ ميزنه اس ميده ولي جوابشو نميدم ،چون بهش گفتم ديگه نميشه فايده نداره من يا بايد قيد خانوادمو ميزدم يا قيد اونو روزا خيلي سخت ميگذره افسرده شدم همش ميخام يه كاري كنم به رو خودم نيارم ولي نميشه هرشب با گريه ميخوابم زندگي واسم پوچ شده
ازتون ميخام راهنماييم كنيد من بايد چيكار كنم خيلي حالم بده

سلام انیس عزیز به تالار همدردی خوش اومدی
تو که از اول میدونستی خونواده ت مذهبین پس چی باعث شد همچین رابطه ای رو شروع کنی؟

سلام دوست عزيز
من ميدونستم ولي فكر نمي كردم بابام اينقد مخالفت كنه ، فكر ميكردم اگه بابام ببينه پسر خوبيه با اين مسئله كنار مياد
ولي نشد

سلام انیس جان

به جمع دوستان همدردی خوش آمدی گلم

پدرت حق داره مخالفت کنه. چون تو مو می بینی و ایشون پیچش مو!

پس فردا بخوای بچه دار شی میخوای فرزندت با دین همسرش بزرگ شه؟ میتونی طاقت بیاری؟

اصلا در مورد تفاوت های دینیتون عشقتون که عادی شد می تونی کوتاه بیای؟ مثلا اهل تسنن اغلب باورهای ما رو

قبول ندارن و بالعکس! میتونی با این تفاوت ها کنار بیای؟ در مورد تربیت فرزندت چی؟ میتونی کوتاه بیای؟

اصلا میتونی با خانوادت قطع رابطه کنی و ریشه های خودت رو بزنی و وسط یک خانواده اهل تسنن و باورهاشون تاب

بیاری؟ بحث 1 سال 2 سال نیست ها! بحث یک عمر زندگیه!

الان شما اگ عاقلانه بخوای عمل کنی می بینی که تفاوت اعتقادی بسیار میتونه باعث بهم ریختن زندگی شما در

آینده بشه. پس سختی رنج امروز از عذاب فردا وز و خدایی نکرده جدایی بهتره. الان دوست داری کمکت کنیم که

فراموشش کنی؟

مرسي عزيزم از راهنماييت آره خوب من خودمم به ين نتيجه رسيدم كه الان42 روزه باهاش حرف نزدم ولي فراموش كردنش سخته نميدونم بايد چيكار كنم چطوري فراموشش كنم

گلم آفرین به خاطر این تصمیم خوبت و اراده قویت :46:

:104: :104: :104:

لینک های معرفی شده در تاپیک زیر رو بررسی کن و به دستوراتش عمل کن تا حالت بهتر شه :


فراموش کردن یک رابطه نا موفق


روزهای سختیه اما میگذره. برای کسب آرامش این روزها زیاد عبادت کن و با خدا درد دل. تا میتونی اشک بریز تا آروم

شی. از خدا بخواه برای موندن سر این تصمیم درست بهت قدرت بده گلم و صبر و آرامش ازش بخواه.

تو برای حفظ دینت و آخرتت این کار رو کردی. از خدا بخواه در این راه کمکت کنه.

اگر میشه خطت رو عوض کن. هر نشونه ای ازش رو بریز دور.

بنویس تا سبک شی از احساسات منفی و خودت رو تا میتونی سرگرم کن تا بیکار نمونی حتی 1 لحظه!

به ذهنت اجازه نده بهش فکر کنه. از لینک زیر برای این مهم استفاده کن :


تکنیک توقف فکر



اگر دوست داشتی بیا اینجا و برامون بنویس تا سبک بشی و آروم.

انشالا که به مرور زمان حالت بهتر میشه. داغ تازس. گذشت زمان مرهم زخم های روحته.

موفق باشی گلم.

:72:

مرسي عزيزم ازت ممنونم واسم دعا كن كه بتونم اين روزا رو بگذرونم

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط hamed65

سلام،

به تالار همدردی خوش آمدید.

عنوان تاپیک شما رو کمی تغییر دادم تا مشخص تر بشود.
همینطور تاپیک به انجمن زیر منتقل شد:
مشاوره ازدواج » طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران » اختلاف با خانواده در انتخاب همسر

با تشکر.

---

مرسي از لطفتون

امیدوارم با لینکایی که گذاشته شد بتونی سریعتر فراموش کنی.

فقط خواستم بگم که زندگی دو فرد متفاوت مخصوصا از لحاظ مذهبی خیل خیلی سخته.
ما تو دانشگاه دو همکلاسی سنی داشتیم.تو خوابگاه هم که همه پیش هم بودیم.هنوز یادم به اون همه جر و بحث و داد و دعوا و تلاش هر کس برا اثبات خودش میفته تنم میلرزه.همیشه دلم به حال هم اتاقیاشون میسوخت مرتب صدای بحثاشون میومد.

سلام
مرسي از اينكه واسه مشكلم مشاوره دادي عزيزم

سلام دوستان عزيز همدردي

ازتون كمك ميخاستم يه مدته نمي تونم بخوابم ، استرس دارم وتمركزم خيلي كم شده به نظرتون چيكار كنم

انيس عزیز سلام

بیشتر توضیح بده تا دوستان راهنماییت کنن

آیا فکر میکنی استرست به علت خاصی هست؟

آیا مربوط به خواستگارت هست؟