-
طلاق برایم مرگ است (عصبی بودن همسرم و دعواهای ما)
سلام به همه دوستان گلم
من یه مشکل تکراری دارم که مطمئنم مشکل خیلی دیگه از دوستان بوده و هست، همسرم خیلی زود از کوره در می ره ولی فقط عصبیه و اگه من کاری به کارش نداشته باشم هیچ کاری نمی کنه ولی من نم دونم چرا نمی تونم کاری بهش نداشته باشم، هی به پرو پاش می پیچم و گیر میدم که چته و اونم بدتر عصبی می شه و داد و بیداد می کنه و چیز می شکنه. 4 سال از زندگیم می گذره و من دائمن این کارو تکرار کردم و بعد از کلی مشاجره آخرش عذرخواهی منو قبول می کرد و می بخشید و بعد از چند روز دوباره همه چی از نو شروع می شد. تا دو هفته پیش که باز دعوامون شد گفت دیگه زدم به سیم آخر، فقط طلاق. ازش قول گرفتم که یه فرصت دیگه بهم بده که جبران کنم و اونم قبول کرد. ولی چند روز پیش باز سر همین مساله دعوا کردیم و دیگه هیچ رقمه کوتاه نمیاد. اینقد داد زده که صداش بالا نمیاد. می گه فقط طلاق.
ولی من اصلن شرایط طلاق ندارم. نه کاری دارم. نه پس انداز و سرمایه ای و نه خانواده ای که حمایتم کنن. پس بنابراین فقط یه راه دارم خودکشی. می خوام جوری باشه که اسباب زحمت کسی نشم. دوستان به خدا ثواب داره می خوام خودسوزی کنم ولی می ترسم. راستش نمی دونم چرا اینجا تاپیک زدم من تصمیم خودم رو گرفتم ولی باز یه چیزی ته دلم گفت شاید یکی بتونه کمکم کنه
ممنون
-
RE: طلاق برایم مرگ است
دوست عزیز به همدردی خوش اومدی .
خونسردیتو حفظ کن.
الان وقت افطاره دوستان نیستند.
به محض اومدن بلا فاصله به راهنمایتون میپردازند.
برو افطار کن .بیا درخدمتون هستیم .
-
RE: طلاق برایم مرگ است
عزيزم اميدت به خدا باشه خودكشي يعني چي؟؟نشنوم ديگه از اين حرفا بزني ها....
همين كه خدا اينجا رو نشونت داده معلومه خيلي دوست داره.
اين كه اشتباهتو فهميدي و دونستي كه نبايد انقد به شوهرت گير ميدادي خودش خيليه
ولي بايد اين اشتباهو بذاري كنار و هرگز تكرارش نكني.
مرده غرور داره يه داد و بيداد ميكنه احساس قدرت بهش دست ميده تو نبايد تخريبش كني.
الان هم بايد صبر كني تا آروم بشه كاراي خونه رو مثل هميشه انجام بده. انگار نه انگار و بعد با محبت بهش حرف دلتو بگي. بگو كه نمي خواي جدا بشي و زندگيتو دوست داري.
-
RE: طلاق برایم مرگ است
سلام دوست عزیز،
به تالار همدردی خوش آمدید.
دوست عزیز، هر مشکلی راه حلی دارد. نباید که در برابر مشکلات کم بیاوریم و نباید به این راحتی صحبت از خودکشی کنیم. اون هم در ماهی که خدا پر از برکت قرارش داده...
اول یک مقاله به شما معرفی می کنم در مورد پرخاشگری همسر که حتماً اون رو بخوانید:
مقابله با پرخاشگری همسر
یکی دیگر از دوستان هم مشکل شما رو داشت. تاپیکش این هست: کلیک کنید
در پست آخر نوشت:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط deljoo_deltang
راستش من برای برخورد با همسرم به یک نتیجه مهم رسیدم و اون اینکه هر وقت من ارامش دارم (منظورم یک ارامش درونی) هیچ چیزی حتی پرخاشگری همسرم هم نمی تونه اونو به هم بریزه و نتیجه مهم تر اینکه ارامش من نا خود اگاه به همسرم هم منتقل میشه و مشکل قبل از بوجود اومدن حل میشه. به همین راحتی.
اما قسمت سختش پیدا کردن اون ارامش درونیه. حالا چه زمانهایی و با چه طریقی من ارامش درونی رو کسب می کنم:
1- اول و مهمتر از همه به این نتیجه رسیدم که نتیجه تمام تلاشهای ما دست خداست و من به خدا توکل می کنم (البته گاهی یادم میره و باز خرابکاری میشه). و می دونم اگر من با توجه به دانسته هام اونچه که فکر می کنم درسته انچام بدم خدا خودش اثر اشتباهات و ندونسته های منو خنثی می کنه.
2- پذیرفتم که همسرم این خصوصیت اخلاقی رو داره و از دست من کار زیادی جز پذیرش این خصوصیت اخلاقی برنمیاید. پس وقتی همسرم بر اشفته میشه من اینو راحت می پذیرم و دچار استرس نمی شم و این عمل همسرم رو دلیلی برای اینکه اون منو دوست نداره نمی دونم. بنابراین عکس العمل من پذیرش رفتار هر چند نادرست همسرم است و مثل یک مادر همچنان همسرم رو با همین اخلاقش دوست می دارم. وقتی همسرم ارامش و علاقه من رو می بینه دیگه عصبانیتش در نطفه خفه میشه و یا حداقل مثل در یک لوپ بی پایان نمی افته.
3- به خودم این نکته رو گوشزد می کنم که فرزندم داره نحوه برخورد با مسائل رو از رفتار من با همسرم یاد میگیره پس اگر من بتونم ارامش خودم رو حفظ کنم اونم در اینده این توانایی رو در برخورد با مسائل زندگیش خواهد داشت. پس انگیزه بیشتری برای حفظ ارامشم پیدا می کنم.
4- از اون جا که روح سالم در بدن سالمه من تغییراتی در رژیم غذایی خودم صورت دادم ضمن اینکه پیاده روی و ورزش های سالم هم خیلی به شادی و ارامش روانم کمک می کنه.
این مقاله رو هم بخوانید: خشم، کنترل، درمان و مبارزه با آن
و این: چگونه خشم و عصبانيت مان را كنترل كنيم؟
سری هم به این تاپیک بزنید: جدایی به علت عصبی و پرخاشگربودن همسر
و این تاپیک: عصبانیت
و مطمئنم که کلی کتاب مفید در این رابطه هست که می توانید تهیه کنید و بخوانید.
مطمئن باشید که برای مشکلتون راه حل هست. باید تلاش کنید تا مشکلتون رو حل کنید و نباید از مشکلات فرار کنید.
مطمئنم دوستان در این تالار هم به شما کمک خواهند کرد.
نماز روزه های شما قبول باشد.
موفق باشید.
-
RE: طلاق برایم مرگ است
دوستان مشکلات بدتر از این رو داشتن و مشکلشون با تصحیح رفتار خودشون درست شده. خدا رو شکر شما خودت میدونی اشکال کارت کجاست. 4 سال یه مسیر رو رفتین و نتیجش رو دارید می بینید، لازمه یه تحول اساسی توی رفتارتون واقعا به معنای واقعی ایجاد کنید
به نظر من فعلا بدون بحث اضافی با ایشون کمی از سیاست های زنانه استفاده کنید و کمی مظلوم باشید، کمی در انزوا برید و با سکوتتون جو رو تلطیف کنید. زمان میبره، صبر زیاد داشته باشید لطفا
-
RE: طلاق برایم مرگ است (عصبی بودن همسرم و دعواهای ما)
سلام دوست عزیزم
رفتارهای شما دقیقا عین رفتارهای خواهر منه...اونم چند سال اول زندگیش به همین منوال گذشت....
اول از همه اینو بهت بگم ککه طلاق اگر یه طرف راضی نباشه حداقل یکی دو سالی دوندگی داره...انقدر امروز و فردا میکنن و هزار چیز رو بهونه میکنن که زن و شوهر پشیمون میشن و برمیگردن سر خونه زندگیشون...
زندگی به همین راحتیا نمیپاشه...نترس..ما همه این راها رو رفتیم.
فقط زیاد دور و برش نپلک...الان نمیدونم کجایی؟ همسرت میاد خونه؟غذا میخوره؟
شما اگر منزلی کارای خونه رو خیلی معمولی انجام بده و رفتارت خیلی معمولی باشه...عز و التماس بهش نکن...بیشتر عصبیش میکنه...اخم و تخم هم بهش نکن
تو عصبانیت تصمیم گرفته...مطمئن باش کارتون به طلاق نمیکشه(اینو بهت قول میدم ).
چون از این موردا زیاد دیدم....
انشالله وقتی همسرت اروم شد بهت میگیم چه کارای برای بهتر شدن زندگی کنی
توکل به خدا کن
ما همه برات دعا میکنیم
-
RE: طلاق برایم مرگ است (عصبی بودن همسرم و دعواهای ما)
قبل از هر چیزی از همه دوستان ممنونم که توجه می کنن و وقت می زارن و جواب می دن.
در جواب گلنوش عزیز که گفته باید صبر کنی تا آروم شه بعد حرف دلت رو بهش بگی، قبول دارم این حرفت درسته، ما دوشنبه دعوامون شد ولی من تا سه شنبه شب همش گیر می دادم که اشتباه می کنی. ولی الان دو روزه کارای باهاش ندارم.
از آقای حامد هم ممنونم که با این مقالات راهنماییم کردن، ولی همسرم دلیل تمام عصبانیت هاش رو من می دونه، مثلن ببینید اگه من بیرون باشم و چندبار زنگ بزنه و من به هر دلیلی (صدای تلفنم رو نشنوم، نتونم صحبت کنم. خط ها قاطی باشن و....) اون قهر می کنه و بعدش چون من نمی دونم از چی ناراحته. باز دعوا می شه. البته خودش بارها می گه من عصبی ام و دارم تمام تلاشم رو می کنم که تغییر کنم ولی من واقعن تلاشی ازش نمی بینم. اینم بگم که من اگه واقعن بدونم از چی ناراحته به خدا کاری به کارش ندارم تا آروم بشه، همیشه اینطوری بوده. ولی وقتی نمی فهمم چشه خودم هم عصبی می شم و گیر می دم. با تمام این تفاسیر من اصلن فکر نمی کنم طلاق تنها راه ما باشه، فکر نکنید اینو به این خاطر که می دونم بعد از طلاق آواره می شم می گم، نه به هیچ وجه، چون همسرم رو دوست دارم و مهمتر از این حرفا من برای این زندگی دل خونوادمو شکستم. پس دلم نمی خاد به این راحتی از دستش بدم. ولی وقتی اون می گه طلاق من چه کاری می تونم بکنم؟
از توجه mr و مریم عزیز هم ممنونم، الان دارم همین کارو می کنم. کاری به کارش ندارم ولی غذا درس می کنم، خونه رو تمیز می کنم، اونم غذا می خوره، حتی هنوز توی یه بشقاب غذا می خوریم. ولی لام تا کام حرف نمی زنه. اینم بگی پیش هم نمی خوابیم.
مریم جان همسرم می گه باید طلاق بگیری و اگه بگی نمی خوام می رم و پشت سرم رو هم نگاه نمی کنم. می گه حق نداری کسی رو در جریان بزاری. البته من ماجرا رو برای یکی از دوستاش که خیلی با هم صمیمی هستن تعریف کردم. اونم گفت یه هفته صبر کن اگه اوضاع همین بود همچنان گفت طلاق میام باهاش صحبت می کنم. نظر شما چی دوستان، اصلا اومدن دوستش و صحبت کردن باهاش صحیحه؟ چه مشکلاتی ممکنه پیش بیاد
یه چیز دیگه دوستان، اونایی که می گن خودکشی درست نیست، منم می دونم، ولی برای یک لحظه خودتون رو بزارید جای من، بی پول، بی پناه، بی خانواده، یه زن تنها، راهی هست به نظر شما؟
-
RE: طلاق برایم مرگ است (عصبی بودن همسرم و دعواهای ما)
سلام
دوست عزیز
انقدر عجولانه تصمیم نگیر...
ببین تو خودت میدونی همسرت یه ادم عصبیه..یعنی شناخت داری ازش..پس زمینه عصبانیتش رو فراهم نکن..
خوب هر مردی چند بار زنگ بزنه به همسرش و اون گوشی رو( به هر دلیلی) جواب نده دلخور میشه..اصلا ممکنه شک بکنه به طرف مقابل..
پستهایی که برات میذاریم رو سر سری نخون.بهت گفتیم اوضاع خونه رو اروم نگه دار.
زن و شوهر وقتی دعوا میکنن باید یکی دو روزی کاری به کارهم نداشته باشن وگرنه نتیجه میشه این مشکلات شما.
دوست عزیز
یکمی صبورررررر باش
کار درستی نکردی دوستش رو در جریان گذاشتی...اونم بعد از 3 روز !
شاید همسرت از این کار خوشش نیاد و وضعیت بدتر بشه...اگر امدی تاپیک باز کردی و کمک میخوای به حرفها گوش کن
نه اینکه هرکاری که دلت خواست بکنی و بیای اینجا و بگی من فلان کار رو کردم..حالا چیکار کنم !؟
اگر همیچنان میخوای خودت هرکاری فکر میکنی درسته انجام بدی بگو تا ما هم بدونیم و بیخود خودمونو خسته نکنیم
-
RE: طلاق برایم مرگ است (عصبی بودن همسرم و دعواهای ما)
مریم جان شما دیگه چرا عصبی می شید! معلومه که می خوام کمکم کنید. دوستش که گفته پنج روز دیگه میاد. و اگه واقعن شما منو قانع کنید که من حتی اگه ماها هم صبر کنم ولی آخرش درس می شه، به دوستش می گم که فعلن صبر کنه، هر وقت دیدم واقعن صبر کردن بی فایده اس می گم بیاد باهاش اتمام حجت کنه.
به خدا من الان دو روزه کاری باهاش ندارم. سلام می دم جواب نمی ده، ولی من کار خودمو می کنم و اصلان هم سر به سرش نمی زارم.
مریم عزیز اگه به راهنمایی هاتون احتیاج نداشتم اصلن اینجا نمی اومدم
ممنون
-
RE: طلاق برایم مرگ است (عصبی بودن همسرم و دعواهای ما)
عزيزم آروم باش همه ما دوست داريم زودتر مشكلت حل بشه و خندون به جمع ما برگردي.
از دوستاي عزيزم هم خواهش ميكنم كمي با مراجع ملايم تر برخورد كنن.
ما اينجاييم تا اگه بتونيم مرحم همديگه باشيم:72:
-
RE: طلاق برایم مرگ است (عصبی بودن همسرم و دعواهای ما)
به هیچ عنوان الان پای کس دیگه رو به ماجرا باز نکنید....
مسائل خصوصی زندگیتون رو به یه نفر دیگه,اونم یه مرد غریبه که نسبتی با هم ندارید گفتی!!!؟ به جرات میگم که 99% آقایون اگه بفهمن زنشون همچین کاری کرده منفجر میشن!!!
مقالاتی که دوستان گذاشتن رو با دقت بخون.
به اعصابت بیشتر مسلط باش.
-
RE: طلاق برایم مرگ است (عصبی بودن همسرم و دعواهای ما)
سلام
من نمیدونم چرا همچین برداشتی شد که من عصبانی شدم...
چون معمولا در نوشته ها نمیشه احساسات فرد رو فهمید..حتی خیلی وقتا عکسش برداشت میشه
اما دورغ نگم ناراحت شدم.از اینکه دوستمون میخواد زندگیش رو حفظ کنه اما حرف گوش نمیده
باید الان موقیعت بحرانی و حتی خطرناک زندگیش رو درک کنه..نباید بی گدار به آب بزنه
نباید کاری رو که همسرش بهش میگه نکن رو بره انجام بده و بگه خوب به نظر شما چه اتفاقی میفته حالا
اگر دقت کرده باشین خیلی از کارشناسای سایت به تاپیکهایی که مراجع حرف گوش نمیدن اصلا سر نمیزنن و راهنمایی نمیدن
اگر شما میبینی که زندگیت در خطره و همسرت فقط میگه طلاق خیلی خیلی باید محتاط تر رفتار کنی..
من خودم همه این راها رو رفتم.یه دنیا تجربه دارم که دوست دارم در اختیارت بذارم چون میدونم که میخوای زندگیت رو حفظ کنی اما راه درستش رو پیدا نکردی
به خاطر همین ازت میخوام که حرف گوش کنی.
کاری نکنی که اعصاب همسرت بیشتر تحریک بشه
من نه خصومتی با خود تو دارم و نه با همسرت..هیچکدوم رو هم نمیشناسم.
بازم بهت میگم .در جریان گذاشتن فرد دیگه ای کار بسیار اشتباهی بوده..و ممکنه کارت رو خیلی سخت تر کنه.دوستش چه 5 روز دیگه چه 5 سال دیگه بیاد..مهم اینه که مسائل خصوصی شما و همسرت پیش نفر سومی فاش شده..کاری که اقایون واقعا ازش ناراحت و عصبانی میشن
ما نمیتونیم تورو قانع کنیم.نمیتونیم هم از اینده خبر بدیم که چی میشه و چی نمیشه.هیچ چیز خود به خود درست نمیشه...این وسط صبوری..درایت و سیاست شما میتونه تضمینی باشه برای اینده ات.
موفق باشی
:72:
-
RE: طلاق برایم مرگ است (عصبی بودن همسرم و دعواهای ما)
ببین elpari جون من تو زندگی مشترک یاد گرفتم هرگز هرگز هرگز نباید پای شخص ثالثی بیاد وسط
حتی پدر مادرت یا پدر مادر همسرت.
توی زندگی خودم هر شخصی که نظر داده و دخالت کرده، حتی یه اختلاف سلیقه ساده من و همسرم تبدیل شده به دعوا.
اینه که هر دو تامون یاد گرفتیم به هیشکی هیچی نگیم.
البته من همیشه دهنم قرص بود ولی شوهرم حرفامونو به مادرش میگفت مخصوصا که تو یه خونه زندگی میکنیم من اذیت میشدم ولی الان طوری شده که اصلا چیزی به مادرش بروز نمیده و اگه من نخوام با اینکه با مادرش پیش همیم عمرا از کاری که قراره انجام بدیم سردر نمیاره.:311:خدا را شکر دیگه ما هم بحثی در این مورد نداشتیم.
یه اشتباه دیگه هم که کردی اینه که اسرارتونو بردی بیرون، ولی به شخص غریبه باز خانواده قابل تحمل تره ولی شوهرت مرده غرور داره شاید دلش نخواد دوستش چیزی بدونه هر قدر هم صمیمی باشن.
پس دیگه به دوستش چیزی نگید و اگر دوستش ازتون چیزی پرسید بگید مشکل حل شده و تمام.
-
RE: طلاق برایم مرگ است (عصبی بودن همسرم و دعواهای ما)
مریم جان ممنون که عصبانی نیستی و با استفاده از تجربه هات کمکم میکنی. به خدا خیلی به همراهی تک تکتون نیاز دارم. حرفاتون رو هم گوش می دم. به دوستش گفتم که دیگه لازم نیست بیاد خودمون مشکلمون رو حل می کنیم. قبول دارم اینکه کس دیگه ای رو در جریان گذاشتم از بیخ اشتباهه ولی وقتی همسرم داد و می زد و می گفت فقط طلاق من داشتم دنبال یه نقطه امید می گشتم که این راه به ذهنم رسید. به خداوندی خدا قسم می خورم به حرفاتون گوش بدم. اولینش رو هم عملی کردم. حالا شما بگید دیگه چیکار کنم. همسرم همچنان عصبیه و اصلن باهام حرف نمی زنه. منم هیچی ازش نمی پرسم. سلام می دم ولی جواب نمی ده. تنها چیز مشترکمون اینه که با هم غذا می خوریم. توی این ماه به خدا قول دادم که اگه این بار هم منو ببخشه این رفتارای بدمو بزارم کنار. می دونید نذر کردم روزی هرچقد تونستم بزارم کنار و وقتی آشتی کردیم بریم پیش امام رضا. آخه من تا حالا زیارتش نصیبم نشده.
گلنوش جان از شما هم ممنون عزیزم. منتظر راهنمایی همتون هستم.
التماس دعا
-
RE: طلاق برایم مرگ است (عصبی بودن همسرم و دعواهای ما)
سلام
نگران نباش
سر به سر همسرت نذار...اسباب ارامشش رو فراهم کن...
غذای مورد علاقه اش رو درست کن
مطمئن باش اونم الان به اندازه تو ناراحته...حتی شاید بیشتر
میتونی براش یه شاخه گل بخری و هر جایی که فکر میکنی درسته (اینا همش برمیگرده به روحیات همسرت) بهش بدی
مثلا دم در سرکارش منتظرش باشی..امد بیرون بهش بدی(خودت سبک سنگین کن ببین کجا بیشتر خوشحال میشه)
اگر نه...امد خونه بهش بدی و صورتش روببوسی و ازش دلجویی کنی...
هر برخوردی کرد نا امید و ناراحت نشو.
اما بهش پیله نکن که خسته بشه.اگر توجه نکرد یا مثلا گرفت پرت کرد دیگه ولش کن..بذار به حال خودش باشه
بهش وقتی خونه نیست مسیج عاشقانه بده(از این مسیجای خوشکل ها...اگر نداری بگو برات بذارم)
ببین چی خوشحالش میکنه..همون کار رو بکن...
توکل به خدا کن.درست میشه
اما خیلی خیلی مراقب رفتارت و کارات باش..ظرفیت همسرت پر شده.
موفق میشی
نگران نباش
-
RE: طلاق برایم مرگ است (عصبی بودن همسرم و دعواهای ما)
قول بده حرفایی که مریم گفت مو به مو اجرا کنی
وقتی از سر کار میاد آراسته و مرتب منتظرش باش.
غذاهایی که دوست داره درست کن.
بذار چند روزی تو غار تنهایی خودش باشه خودش آروم میشه. بهت قول میدم.
تو غار تنهایی خودش باشه یعنی باهاش حرف نزنی و سر به سرش نذاری ، پیله هم نکن بهش
و لطفا تا یکی دو روز دیگه حرف از آشتی و ببخشید نزن که قاطی میکنه.
یکی دو روز دیگه بیا برامون بگو عکس العملش چی بوده
-
RE: طلاق برایم مرگ است (عصبی بودن همسرم و دعواهای ما)
مریم و گلنوش عزیز ممنون از پیگیری و راهنماییتون
قول می دم پیشنهادات و راهنمایی هاتون رو بسته به شرایط زندگیم و خلق و خوی همسرم عملی کنم. برام دعا کنید. فعلن که خیلی سرد و عصبیه. به قول شما صبر می کنم. خدایا کمکم کن:323:
-
RE: طلاق برایم مرگ است (عصبی بودن همسرم و دعواهای ما)
گفتم که صبر کن. منتظر خبرات تا چند روز دیگه هستیم.
-
RE: طلاق برایم مرگ است (عصبی بودن همسرم و دعواهای ما)
elpari عزیز
به نظر میرسد شما در زندگی با همسرتون رفتارهای نسنجیده و واکنش های کنترل نشده بطور مکرر داشته ای و باعث خستگی و ناامیدی همسرت شده .
در حال حاضر :
شما روی خودت متمرکز شو و تقویت بالغ درونت را محور توجه قرار بده . به همسرت کاری نداشته باش و فقط وظایفت در رابطه با او را انجام بده و یک طرفه محبت کن . توجه داشته باش در محبت کردن نیز نسنجیده و سریش وار عمل نکنی بلکه موقعیت سنجی داشته و روش صحیح را به کار بگیر .
همه همت خود را روی تغییر رفتار خود قرار بده و حتی بهتر هست که به این منظور نزد یک مشاور به طور حضوری بروی .
هیچ کاری به واکنشها و رفتارهای همسرت نداشته باش و فقط و فقط روی خودت ، روی خودت ، روی خودت ، و تغییر خودت متمرکز شو
.
-
RE: طلاق برایم مرگ است (عصبی بودن همسرم و دعواهای ما)
فرشته مهربان ممنونم که راهنماییم کردین. بله مشکل از منه که با رفتارهای بچه گانم همه چیزو تو ذهنش خراب کردم که اون الان حتی دوس داشتنم رو هم باور نداره. با توجه به حرفای شما و دیگر دوستان اصلن کاری باهاش ندارم یعنی صحبت نمی کنم.
من که گفتن اصلن وضعیت مالی خوبی نداریم و امکان مشاوره حضوری برام وجود نداره. همینجا شما و دیگر دوستان راهنماییم کنید به خدا همه ی همت رو به کار می برم که تغییر مثبت بکنم چون زندگیم رو دوس دارم.
برای محبت کردنم هم فقط وقتی خوابه می شه کاری کرد، چون وقتایی که بیداره به شدت پس می زنه و داد و فریاد می کنه. ولی به قول شما رفتارهای خود من باعث شدن خسته و زده بشه، پس قبول دارم که حالا حالاها باید یه طرفه محبت کنم. فقط ترس من از اینه که خانواده ام بو ببرن، قراره مادرم بیاد خونمون نمی دونم چیکار کنم. اگه بفهمه دیگه واقعن همه چی تموم می شه
-
RE: طلاق برایم مرگ است (عصبی بودن همسرم و دعواهای ما)
سلام.
اول از همه دوستان که سعه صدر نشون دادم ممنونم.
خانم elpari
من خودم مرد هستم و فکر می کنم که شاید هر مرد دیگه ای هم باشه تو این وضعیت ممکنه این رفتار ازش سر بزنه چون ما مردا وقتی احساس کنیم اقتدارمون در خطر افتاده دست به چنین رفتارهایی می زنیم تا افتدار از دست رفتمون رو دوباره به دست بیاریم.و اینجور موقعیتها به تنهایی و آرامش بیشتری احتیاج داریم پس سعی کن این شرایطو براش فراهم کنی.ضمن اینکه تو همین شرایطی که که قرار میگیریم رفتارهای همسرمون رو هم رصد می کنیم و بعد از آشتی محبتمون رو از این رفتارهایی که مطابق میلمون از طرف همسرمون انجام شده رو نشون میدیم. پس صبور باش و تمرکزت رو به تغییر رفتار خودت و راهکارهای دوستان بگذار.
راستی می تونی برای شناخت بیشتر از ما مردا کتابهای باربارا دی آنجلیس رو هم بخونی و از شم زنانه ات برای پیدا کردن رگ خواب همسرت برای پیشگیری از چنین رفتارهایی در آینده استفاده کنی.
امیدوارم آرامش در زندگی مشترکتون برقرار بشه.
برای همگی،هر مشکلی که داره آرزو میکنم تو این ماه عزیز،اونطور که خدا صلاح میدونه مشکلشون رو حل کنه.آمین
-
RE: طلاق برایم مرگ است (عصبی بودن همسرم و دعواهای ما)
تا همسرت کمی آروم میشه به نظر من بهتره یه چیزایی رو یاد بگیری .
باید مردا رو بیشتر بشناسی تا بتونی درست رفتار کنی.چند تا لینک برات میذارم مطالعه کن.
زندگی بیست مخصوص خانم ها
در گوشی با خانم ها
رفتارهای غلط من در زندگی مشترک
فعلا اینا رو داشته باش تا بعد:72:
-
RE: طلاق برایم مرگ است (عصبی بودن همسرم و دعواهای ما)
دوستان عزیز من با صبوری که واقعا تا حالا تو خودم سراغ نداشتم دارم تحمل می کنم و اصلن هم بی توجهی و سردی همسرم باعث نمی شه که این صبر رو بشکنم. ولی از یه چیز خیلی می ترسم. الان دقیقا یک هفته اس که باهام قهره. می ترسم اگه این زمان طولانی بشه، این سردی و بی تفاوتی براش عادی بشه، راستش می ترسم دیگه مثل قبل دوستم نداشته باشه. می ترسم هر دومون به این شرایط عادت کنیم و دیگه اصلن نتونیم صحبت کنیم.
گلنوش جان بابت تاپیک هایی که معرفی کردی ممنون، کاش خیلی قبل ترها می خوندمشون.
-
RE: طلاق برایم مرگ است (عصبی بودن همسرم و دعواهای ما)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط elpari
دوستان عزیز من با صبوری که واقعا تا حالا تو خودم سراغ نداشتم دارم تحمل می کنم و اصلن هم بی توجهی و سردی همسرم باعث نمی شه که این صبر رو بشکنم. ولی از یه چیز خیلی می ترسم. الان دقیقا یک هفته اس که باهام قهره. می ترسم اگه این زمان طولانی بشه، این سردی و بی تفاوتی براش عادی بشه، راستش می ترسم دیگه مثل قبل دوستم نداشته باشه. می ترسم هر دومون به این شرایط عادت کنیم و دیگه اصلن نتونیم صحبت کنیم.
گلنوش جان بابت تاپیک هایی که معرفی کردی ممنون، کاش خیلی قبل ترها می خوندمشون.
عزیزم هیچ وقت برای شروعی دوباره دیر نیست ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازست.
در ضمن جا نزن کلی لینک دیگه هست که باید بخوونیشون.:rolleyes:
مطمئن باش این سردی برا هیچ کدومتون عادی نمیشه .از این دید نگاه کن که تازه بعد یه مدتی دلش برات
تنگ میشه و شروعی دوباره دارین.
عزیزم اون الان تو غار تنهاییشه .چیزی در این مورد میدونی؟
میدونی چقد مردا بهش نیاز دارن؟
-
RE: طلاق برایم مرگ است (عصبی بودن همسرم و دعواهای ما)
گلنوش جان این حالت همسرم چیزی جدای از غار تنهاییه. ما الان 8 روزه با هم حرف نمی زنیم. حتی نگامم نمی کنه، چیزی هم بپرسم جواب نمی ده، فقط جواب اس ام اس هامو می ده. می ترسم که همین فاصله خودش بینمون طلاق عاطفی ایجاد کنه، چون همسرم الان آرومه، البته درگیری و مشغله کاری که همیشه داره، ولی غیر از اونا آرومه.
دوستان فکر می کنم بعد از هشت نه روز دیگه الان می تونم باهاش صحبت کنم و معذرت خواهی کنم. نظر شما چیه؟ اگه بازم گفت طلاق چی؟
اگه حاضر به بخشش نشد و گفت تو همیشه می گی قول می دم و بازم تکرار می کنی چی بگم؟
تو رو خدا راهنماییم کنید، نه می تونم غذا بخورم و نه بخابم. دیشب تا صبح بیدار بودم و گریه می کردم. خدایا تو به دادم برس.
-
RE: طلاق برایم مرگ است (عصبی بودن همسرم و دعواهای ما)
سلام دوست عزیز
اولا آرزو می کنم که توی این ماه عزیز خدا دلت رو شاد کنه ثانیا :خانومی بزار شوهرت فعلا توی حال و هوای خودش باشه .بزار خودشون بیاد جلو و آشتی کنند . تحمل کن .سخته ولی تحمل کن.اینا رو که می گم تجربه خودمه
اما راه حل هایی خانم مریم گفتند خیلی عالیست.
حساسیت های شوهرت رو بشناس و چه درست چه غلط باشند روش دست نزار.مثلا شوهرت گوشت توی غذا دوست نداره شاید گوشت واسه بدن لازمه ولی شما توی غدا گوشت نریز.این یک مثال بود هر چیزی شبیه به این.گام دوم اینه علایق ایشون رو بشناسی مثلا دوست داره هفته ایی یک بار به مادرش یا خواهرش زنگ بزنی به خاطر فقط شوهرت اینکارو بکن ./
در زمانی که از شوهرت عصبانی هستی بهشون پیله نکن (کاری که من تا 1 سال پیش می کردم و این باعث سو استفاده می شد)برو یخچالت رو تمیز کن.دراور یا کمدت رو مرتب کن.توی آشپزخونه خودت رو مشغول کن یا بروخرید چیزی حتی کوچیک.من این کارو کردم و نتیجه مثبت داده.با زبون چرب و نرم کارت رو پیش ببر .یک جاهایی به شوهرت بگو هر چی شما بگی.نطرت رو با جمله ...به نظر من اینجوری هم خوبه حالا نظر شما چیه؟بیان کن
اینارو انجام بده خیلی هم منت کشی نکن وقتی به شوهرت احترام بزاری خود به خود شخصیتت حفظ می شه و لازم نیست منت کشی کنی.الان که قهرین غیر مستقیم محبتت رو نشون بده مثلا غذای مورد علاقه اش رو درست کن
یا برو خونه مادرش یا خونه تمیز و مرتب نگه دار.خلاصه محبتت رو نشون بده .من هم توی شرایط شما بودم ولی الان خیلی خوب شده .احترام و قدردانی ومحبت سه فاکتور مهم واسه عاشق کردن مرداست.[size=medium]
-
RE: طلاق برایم مرگ است (عصبی بودن همسرم و دعواهای ما)
همين كه ديگه حرفي از طلاق نميزنه و جواب اس ام اساتو ميده نشون ميده كه نميخواد
جدا بشين.
اين مدت تو رفتي طرفش ؟ باهاش صحبت كردي يا نه. برامون بگو