بددلی و بدبینی همسرم

با سلام دختری 23 ساله هستم که مدت 2 سال است با آقایی 25:325: عقد کرده ام قبل از آن مدت 5 سال با هم دوست بودیم که رابطیمان در حد روابط جنسی هم بود
همسرم در روز سوم عقد بدون هیچ دلیل و اتفاق خاصی در هنگام رابطه جنسی به من گفت من فکر می کنم که تو دختر نیستی و بعد خیلی راحت خوابید روز بعد از آن من به دکتر مراجعه کرده و با این که برایش نامه دختر بودن خودم را آوردم هنوز هم گویی باور ندارد
مشکلات ما علاوه بر این موضوع حساسیتهای بیخود اوست مثلا به خانه دوستت نرو که من تنها به عنوان های کاری و نه تفریحی و هنگامی که شوهر دوستم نیست آنجا میروم دلیلش هم این است که از کجا معلوم او خوب است؟
رفتن به دکتر مرد به تنهایی برایش مورد دارد
بسیار زود عصبی میشود
در طی این دو سال تنها یک موبایل برایم هدیه گرفته و چند وقت پیش که از او درخواست 50هزار تومان پول کردم با این که 600هزار تومان پول همراهش بود سرباز زد
در هنگام سفر به خانه خدا در هتلمان بر روی حسگر موجود در اتاق دستمال کاغذی کشیده بود چون فک میکرد وبکم است
لطفا راهنماییم کنید چون مادرش هم آدم خیال پرداز وبددلی است و در انتها هر دویمان مهندسیمان را گرفته ایم

سلام شیما جان

خوش اومدی به همدردی

خودت هم در ایجاد این بددلی بی تقصیر نبودی..ایننکه تن به روابط جنسی دادی د راون موقع خوب یاعث شده ایشون فکر کنه نکنه با کس دیگری هم بوده...

شاید دوستت مورد تایید همسرت نیست.واقعا از کجا معلوم که خوبه/؟

شما چرا کاری میکنی که ایشون حساس بشه؟چرا با وجود این همه دکتر زن در تمامی رشته ها پیش دکتر مرد میرید؟

در مورد حسگر اتاقتون هم کاملا بهش حق میدم.این همه کلیپی که از روابط و مسائل خصوصی مردم در اینترنته پخشه از کجا میاد؟
در این زمینه ها الان طوری شده که خیلی باید احتیاط کنید.

میشه بگی اون درخواست 50 هزار تومان رو برای چی کردی؟در چه موقیعتی بودید؟دلیلشو پرسیدی؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط shima_2

با سلام دختری 23 ساله هستم که مدت 2 سال است با آقایی 25:325: عقد کرده ام قبل از آن مدت 5 سال با هم دوست بودیم که رابطیمان در حد روابط جنسی هم بود
همسرم در روز سوم عقد بدون هیچ دلیل و اتفاق خاصی در هنگام رابطه جنسی به من گفت من فکر می کنم که تو دختر نیستی و بعد خیلی راحت خوابید روز بعد از آن من به دکتر مراجعه کرده و با این که برایش نامه دختر بودن خودم را آوردم هنوز هم گویی باور ندارد
رفتن به دکتر مرد به تنهایی برایش مورد داردبسیار زود عصبی میشود
در طی این دو سال تنها یک موبایل برایم هدیه گرفته و چند وقت پیش که از او درخواست 50هزار تومان پول کردم با این که 600هزار تومان پول همراهش بود سرباز زد
در هنگام سفر به خانه خدا در هتلمان بر روی حسگر موجود در اتاق دستمال کاغذی کشیده بود چون فک میکرد وبکم است لطفا راهنماییم کنید چون مادرش هم آدم خیال پرداز وبددلی است و در انتها هر دویمان مهندسیمان را گرفته ایم

---

سلام شیما جان این مساله ای که گفته دختر نیستی... بیشترش بر می گرده به 5 سال دوستی تون و ارتباط جنسی که تو این دوران بوده...
و کاملا هم طبیعی هست و کلا بد دلی تو این شرایط چیز خیلی شایعی هستش...منظورم اینکه
این بد دلی زمینه داره و شما تو ایجاد این زمینه مقصری .
به خاطر همین باید خیلی مراقب باشی که رفتاری نکنی که به بد دلیش کمک کنه.
ولی چیزهای دیگه ای که گفتی مثل اینکه مثلا دوست نداره بری به خونه دوستت و یا فکر کرده تو هتل شما وب کم باشه آنچنان بدبدلی به حساب نمی اد،درسته شاید حساسیتش زیاده ولی رفتارهای غیر طبیعی نیستن و کاملا قابل درکن..(البته از نظر من)

گفتی به جز یک مبایل هیچ هدیه ای برات نگرفته یا پول نمی ده..خوب این مساله اصلا ارتباطی به بد دلی نداره
و الان موضوع تاپیک شما بد دلی همسر شماست...

ی سوال مهم
تو دوران دوستی هم بددل بود...؟
یا بعداز ازدواج این جوری شده؟
این تاپیک رو بخون فکرمی کنم برات مفید باشه...
راهکارهایی برای مقابله با بد بینی همسر

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

ببخشید من پست های قبلی رو ندیده بودن یک تیکه از حرفام تکراری بود

آره تو دوران دوستی هم یه سری بددلی داشت ولی همیشه فک میکردم با ازدواج رفع میشه
همیشه بهم میگه من فقط با 20 درصد اعتماد باهات زندگی میکنم
تا حالا 2بار ازم خواسته پرینت مکالمتمو بگیرم
یه بار یه نفری بهم لس ام اس تبریک عید داده بود من نشناختمش بهش اس ام اس دادم شما؟
وقتی شوهرم پیامکمو دید گوشیمو پرت کرد سیم کارتمم درآورد که به تو چه هر کی بوده
اگه یه وقتی گوشیم انتن نده فک میکنه گوشیمو از دسترس خارج کردم و بساط داریم
عموی من استاد دانشگاه و روانشناسه چند بار با هم پیشش رفتیم ولی یه بارم که تنها میخواستم برم میگفت نمیخواد بری
چه معنی داره تو و عموت با هم تو یه خونه باشین
شب مراسم عقدمون با من دعوا میکرد چرا داییت اومده با تو عکس بگیره داییم 50 سالشه و بچش همسن منه
اوایل عقدمون یه بار رفته بودم خونه مادربزرگم گفت کی اونجا بود گفتم من و مادربرزگم و پسرخالمم بعدش اومد باهام قهر کرده بود
هر جا هم که میرم باید بهش اطلاع بدم اما متقابلا اون نباید همچین کاری بکنه چون اون پسره و گاهی شاید تا 11 شب با دوستاش تو خیابون میچرخه
چند وقت پیشم رفته بودیم با خانواده شوهرم سینما ما 2 ردیف جلوتر بودیم من یه کاری با خواهرشوهرم داشتم سرمو برگردوندم بهم گفت احمق سرتو برنگردون چون فک میکرد ردیف پشت سرم چه خبره

shima_2 گرامی

به تالار همدردی خوش آمدی

همسر شما نیاز به روانپزشک دارد . با توجه به اینکه اشاره داشتی که مادر وی نیز خیال پرداز و بد بین هست ، و در دوران رابطه غلط دوستی نیز بد بینی داشته ، نیازه با مراجعه به روانپزشک از این نظر که آیا پارانوئیا هست یا خیر مطمئن شوید . اگر تشخیص پارانوئیا بود ، دارو درمانی نیاز هست و چگونگی درمان بسته به نوع پارانوئیای وی است ، اگر چنین نبود می توانی مشاوره ، بخصوص از طریق روانشناس بالینی را ادامه بدهید .

اشاره داشتی عموی شما روانشناس هست و به او مراجعه داشته اید ، تشخیص وی چه بود ؟


.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرشته مهربان

shima_2 گرامی

به تالار همدردی خوش آمدی

همسر شما نیاز به روانپزشک دارد . با توجه به اینکه اشاره داشتی که مادر وی نیز خیال پرداز و بد بین هست؟؟ ، و در دوران رابطه غلط دوستی نیز بد بینی داشته ، نیازه با مراجعه به روانپزشک از این نظر که آیا پارانوئیا هست یا خیر مطمئن شوید . اگر تشخیص پارانوئیا بود ، دارو درمانی نیاز هست و چگونگی درمان بسته به نوع پارانوئیای وی است ، اگر چنین نبود می توانی مشاوره ، بخصوص از طریق روانشناس بالینی را ادامه بدهید .

اشاره داشتی عموی شما روانشناس هست و به او مراجعه داشته اید ، تشخیص وی چه بود ؟


.

---

با سلام به همه شما خوبانی که وقت میزارین مشکلات دیگرانو میخونین و در بهتر زیستن بهشون کمک می کنین
من قبل از اینکه پیشه عموم که روانشناسه برم پیشه یک از روانشناسانه مجربه شهرمون رفتم همه اینهارو براش توضیح دادم اون آقا میگفت نمیگم بد بینی نداره ولی پارانوییدی نیست
اما عموی من میگه همسرت شخصیت بسیار عجیبی داره در خانواده ای بزرگ شده که بسیار تحقیر شده (راستش در خانواده شوهرم مامانش بسیار آدم پرخاشگریه یعنی حتی اگر در جمع باشه هیچ ابایی از داد زدن نداره و هیچوقت از کارهای بچه هاش تعریف نمیکنه) ولی با این باحال شوهرت بسیار خودشیفتس.از نظر عموم بد بینی شدید داره
میدونین وقتی به شوهرم اعتراض می کنم میگه همینه که هست اگه سختته همین الان فکراتو بکن .البته نمیگم من هم بی تقصیر بودم در دوران دوستیم شوهرم قسمم میداد که اگر تو نگویی قبلا چه چیزی در زندگیت بوده من دیگر به این رابطه ادامه نمیدهم من قبلش با هیچکسه دیگری دوست نبوده ام اما همه چیز را مثلا من از فلان آفا در فلان جا خوشم اومده را برایش تعریف کردم چاره ای هم نداشتم به حرفش اعتماد کردم که می گفت گفتن این حرفهها باعث اعتماد بیشتر من میشود.
دومین اشتباه بزرگم هم این بود که با در یک جمعی به یه آقایی نگاه کردم و بعد قبول کردم که نگاهم معنیدار بوده البته از اون قضیه 1سال و نیم میگذره بماند که چقدر به شوهرم التماس کردم که از خیر جدایی با من بگذرد و چقدر تنبیه شدم قرار شد 100 سکمو ببخشم دیگر تنها حتی برای خرید لباس زیر تنها بیرون نروم در دانشگاه بیش از نیم ساعت نمانم با پدرش برو با پدرش از دانشگاه برگردم هر کسی که پشت سره من حرف زد نیازی به تحقیق ندارد حتما درست است
یاد آوری اون لحظاتم زجر آوره
الان شوهرم میدونه که من ریگی به کفشم نیست اینو چندبارم خودش بهم گفته ولی کلا دوست داره یه چماق ودرداره و بالاسرم بکوبه
البته میگم شوهرم کلا قبل از این ماجرا هم بد دلی را داشت مثلا میگفت در اتاقهای پرو لباس پرو نکن شاید وبکم دارن.یه جمله ای هم همیشه میگه اونم اینه که وقتی زن و شوهریو میبینه میگه طفلک مرده نمیدونه زنش قبلا با کیا دوست بوده
لطف میکنید مقاله در مورد روحیات افرادی که بیماری بدبینی پارانوییدی دارن بزارین لطفا؟:323:

شیما جون اون مطالب اولی که گفتی تا حدی زیادی طبیعی بودن ولی خوب با توضیحات بعدیت ...
همون جور که فرشته عزیز گفتن حتما باید اعتمادش رو جلب کنی و به روان پزشک ببریش
ولی خوب این مسائلی رو هم که عنوان کردی شاید هر مرد دیگه ای هم بود بدبین می شد چه برسه همسر شما که زمینه هم داشته...
همسرم بی نهایت شکاک هست
بدبینی و درمان آن
امید وارم این مقاله برات مفید باشه

با این حرفتون موافقم که حرفهای من باعث تشدید بدبینی شده اما همون حرفی که تو دوستیمون میزد اینکه بگو تو زندگیت قبلا چیا گذشته نشان بد بینیش نبوده چون اوایل عقدمونم همش می گفت من میدونم یه چیزی هست که تو به من نگفتی اونو که به من بگی من 100% بهت اعتماد می کنم

با توجه به مقالتون که خوندم شوهرم این یژگی رو مطمئنم داره
هميشه از همه چيز و همه كس دلخور و ناخشنود است و اگر كسي به او توهين يا بي احترامي كرده باشد، هرگز او را نمي بخشد و فراموش نمي كند.

به هيچ كس اطمينان ندارد و مي ترسد از اطلاعاتي كه او به آنها داده، عليه خودش استفاده كنند.[color=#FF0000]

با سلام
من خودم طراح وب سایت هستم و پروژه نویسی می کنم این پروزه هایم به کلاس هم احتیاج دارند من سعی می کنم کلاسهایش را در دانشگاهم بگذارم شوهرم با این مساله هم مشکل دارد می گوید تو که فارغالتحصیل شده ای لازم نکرده واسه پروژه هات به دانشگاه بروی آیا من باید به خواسته نامعقول او را بپذیرم؟
در حالیکه آن هایی که برایشان کلاس می گزارم تماما دخترند