-
مشکل من و خانمم با مادرم
با سلام
لطفا من رو راهنمایی کنید که چه رفتاری را در مقابل مادر و همسرم باید در پیش بگیرم .
من بر خلاف نظر خانواده ام با با دختری ازدواج کردم(مادرم دختر خاله ام رو برام در نظر داشت و علت مخالفتشون همین بود) که از هم دانشگاهی هایم بود و از ازدواج با او بسیار خرسند بودم .
چون همسرم زنی وفادار ،با اخلاق و زیباست و با هم تفاهم داریم .
ولی مادرم از ابتدا ساز مخالف زد و دلیلی که مطرح می کرد برای مخالفت با این دختر ،این بود که اختلاف قدی ما زیاد است و من 30 سانت از همسرم بلندترم و از قدش ایراد می گرفت و چندبار هم در حضور من غیر مستقیم این را عنوان کرده است.
الان کمتر از یک سال از ازدواج ما میگذره و من و همسرم مشکلی با هم نداریم ولی هر زمان که به منزل مادرم می ریم بعد از آن دچار مشکل می شیم .
مادرم به طرق مختلف زخم زبان به همسرم می زند واین کار را همیشه نمی کند و خیلی وقت ها محبت میکند ولی به دلیل چند باری که زخم زبان زده همسرم به او بدبین است و حتی محبت های اورا نمی پذیرد.دختر منطقی و با فهم و کمالی هست ولی در مقابل مادرم گارد گرفته.
یک مثال می زنم لطفا بگید من در این شرایط چه باید کنم؟
اخرین باری که به منزل مادرم رفتیم 22 بهمن بود.سر میز شام مادرم گفت دوغ یاد رفت
و همسرم گفت مادر شما بشینید من می ارم
مادر با خنده گفت دوغ کیسه ای است و باید در پارچ بریزم و پارچ در کابینت بالاست و قد تو نمی رسد.
خودم باید بیارم.
همسرم همان جا ناراحت شد و من از حالت صورتش فهمیدم .
و وقتی به خانه اومدیم به من گفت مادر تو مخصوصا اون حرف رو زد که من رو تو جمع ضایع کنه و من دیگه هرگز به خانه شما نمی ام.
من هم سعی کردم بگم مادر منظوری نداشت که از من هم ناراحت شد و واکنشی نشون داد که تا حال ندیده بودم و مانند افراد عصبی و دیوانه داد کشید و هرچه گفتم همسایه ها می شنوند آرام نشد و بعد هم سوییچ رو برداشت و رفت بیرون از خانه.بعد از یک ساعت برگشت ولی جواب سلام منم نداد. . دو روز قهره .فقط گفت در صورتی آشتی میکنم که قسم بخوری من رو دیگه به خونه مادرت نمی بری و هر وقت خود خواستی برو.
من نمی تونم این رو قبول کنم ،چون نمی خوام رابطه به هم بخورد و می خوام رابطه مادر و همسرم خوب باشد.
-
RE: مشکل من و خانمم با مادرم
سلام جناب آریا
الهی مشکل همه اعضای این سایت به زودی حل بشه
من خودم اینقدر غرق در مشکلات هستم که شاید نوشتنم برای شما خنده دار باشه
ولی چیزی که به محظ خوندن مطلبتون به ذهنم رسید اینه که بهتره با مادرتون صحبت کنین و دقیقا بگین همسرتون ناراحت شده ، و بگین با هم دچار مشکل شدین (البته از رفتار همسرتون چیزی نگین،؛ خیلی سربسته بگین دلخوری ایجاد شده)
از مادرتون بخواین این رازو نگه داره و بهش بگین کسی رو بهتر از اون ندارین تا برای شما آرزوی خوشبختی کنه و در راه رسیدن به خوشبختی یاریتون کنه
به مادرتون بگین اگر منو دوست دارین هوای خانممو داشته باشین چون ناراحتی اون یعنی ایجاد ناراحتی در زندگی پسرتون و بگین مطمئنین که ایشون نمیخوان زندگی پسرشون همراه با ناراحتی باشه
کمتر مادری وقتی متوجه بشه با ناراحت کردن عروسش در حقیقت پسر خودشو ناراحت کرده و زندگی رو به کام پسرش تلخ کرده به تیکه انداختن عروسش ادامه میده
امیدوارم تونسته باشم کمکی کنم
-
RE: مشکل من و خانمم با مادرم
من فکر می کنم که مسائل قد و زیبایی و زشتی و مسائل ایچنینی ( ظاهری) خدادادی هستند و نمی توان کاری کرد و اصلا هم کار خوبی نیست که کسی را به خاطر این مسائل مورد تمسخر قرار دهیم
پس بهتره که بین مادر و همسرتان مدیریت مناسب رو انجام دهید که هیچکدام ناراحت نشوند و اگر می توانید با مادرتان قضیه را خصوصی بیان کنید و از ایشون خواهش کنید که حرفهایی رو که موجب ناراحتی میشه را بیان نکنند چون به هرحال هر کسی ضعف هایی داره که نباید از اونها سوءاستفاده نمود ..
شاید مادرشما اطلاعی از ناراحتی شما ندارد و ناخواسته بیان می کند اگر به ایشان بگویید به خاطر خوشبختیه شما هم شده این حرفها رو تکرار نمی کنه..
در ضمن شما هم این افکار مخالفت ازدواج را از ذهنتان بیرون کنید چون این افکارخود به تنهایی مشکلات منفی را ببار می آورد
-
RE: مشکل من و خانمم با مادرم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط aria_31
و وقتی به خانه اومدیم به من گفت مادر تو مخصوصا اون حرف رو زد که من رو تو جمع ضایع کنه و من دیگه هرگز به خانه شما نمی ام.
من هم سعی کردم بگم مادر منظوری نداشت که از من هم ناراحت شد و واکنشی نشون داد که تا حال ندیده بودم و مانند افراد عصبی و دیوانه داد ......
دقيقا اشتباهتون همين جاست. چه اين شرايط چه هر زمان ديگري كه همسرتون ناراحته و براي شما ناراحتيشو بيان ميكنه سعي نكنيد كار طرف مقابل كه باعث ناراحتيش شده رو توجيه كنيد فقط با دقت گوش كنيد و بگيد ناراحتيشو درك ميكنيد.
در ضمن شما كه خوب ميدونيد مادرتون منظور داره و قبلا هم كنايه زده چرا تا همسرتون ناراحت شد فوري از مادرتون دفاع كردين.:320: من نميگم خداي نكرده تو روي مادرتون وايسين ولي وقتي خوب ميدونيد حق با خانمتون بوده پس لطفا حق رو به ايشون بديد
-
RE: مشکل من و خانمم با مادرم
ممنون از شما
بازهم سعی می کنم
قبلا گفتم ولی می گه من مخصوصا نمیگم ولی مخصوصا می گه
-
RE: مشکل من و خانمم با مادرم
به نظر من هرگز به طور مستقیم به مادرتان نگویید که همسرم از این رفتار شما ناراحت شده. این گفتگو قضیه را فقط پیچیده تر می کند.
باید توجه داشته باشید که همسر شما وقتی از مادرتان ناراحت شده پس شما باید با ایشان همدردی کنید. اگر همسر شما همدردی شما را ببیند و مطمئن شود که حرفهای مادرتان روی شما هیچ تاثیری ندارد در طی زمان حساسیتش روی حرف دیگران خیلی کم می شود. شما مثلا در چنین موادری بهتر است بگویید. بله بهتر بود مادرم اینگونه با شما سخن نمی گفت. و من که خیلی از هیکل شما خوشم میایید و یکمی بعدش برایش زبان بریزید.
وقتی می گویید مادرم که حرفی نزد برداشت همسرتان این می شود که حق با مادرم بود. و برای همین همسرتان خشمگین شده است.
فعلا هم سعی کنید با همدلی کردن از دل همسرتان دربیاورید ولی قولی مستقیم مبنی با قطع رابطه ندهید. سعی کنید از همسرتان به اندازه کافی تعریف کنید.
-
RE: مشکل من و خانمم با مادرم
سلام و به تالار همدردی خوش آمدید
( برگزیده از راهنمای هایی مدیر تالار)
در هنگام مشاجره زن و شوهری بر سر شخص دیگر ، ابدا سعی نکنید که رفتار شخص ثالث را توجیه کنید ، نقد کنید و ...
پس کاری که در این زمینه شما می توانید بکنید نه بحث کردن ، جدل کردن ، درگیری و نه توجیه و پنهانکاری و .... بلکه باید توانا بودن خود را در حل مشکل و مسائل نشان دهی. و آن هم از در هم حسی و مدیریت صحیح حل مشکل
همانطور كه لمس ساده يك قسمت از بدن نبايد فرياد كسي را در بياورد، بايد متوجه شد وقتي فردي فرياد زد و عصباني شد آن قسمت از بدنش يا شكسته يا در زير پوست درد شديدي از قبل داشته است.
همين مسئله در مورد بخشهاي رواني همسر ما نيز صادق است. اگر او نسبت به يك مسئله جزئي بسيار عصباني يا ناراحت مي شود ، يقين بدانيد كه در درون رنج زيادي برايش پيش آمده است.
سعي نكنيد كه از خود و یا مادرتان دفاع كنيد.
در هنگام مشاجره بيشتر متمركز بر احساسات وي باشيد. و نشان دهيد كه او را درك مي كنيد(اين به معناي آن نيست كه حق با اوست و اين فقط يعني اينكه شما او را مي فهميد) البته كار ساده اي نيست و زمانبر است ولي در نهايت سبكي از رفتار است كه به شما جواب مي دهد.
مرتب روي نقاط قوت او متمركز شويد
و آنها را به او گوشزد كنيد
و از او تشكر و تعريف كنيد.
در جمع ميهماني ، خانواده ات ، خانواده اش و حتي نزد خودش به او و رفتار مثبتش ( كه البته دارد) افتخار كنيد.
در بحث تو حامي كساني نشو كه همسرت در حال ناراحتي از آنهاست.
همسر تو بايد هميشه حس كند در يك تيم هستيد و تو قصد نداري با تيم حريف همكاري كنيد.
اکنون هم با نرمش و محبت به سمت همسرتون بروید
اگر امکانش هست برایش یک دسته گل بخرید و با حرف های عاشقانه یکبار دیگه همسرتون رو نسبت به عشق و علاقه خودتون مطمئن کنید
همسرتون الان آزرده هست و احساس می کنه که نقصی دارد
و در نظر شما هم مقبول نیست
و شما نیز هرچه بگویید مادرم منظور خاصی نداشته ، در حقیقت همسرتون رو به سمت ناراحتی بیشتری سوق می دهید
همسرتون رو در آغوش بگرید و بهش بگید که او را همین جوری که هست ، دیده اید ، پسندیده اید و خیلی دوستش دارید ،
بهش بگویید که هیچکس نمی تواند جای او را برای شما بگیرد
اگر از مادرتان و حرف های ایشان گله کرد
فقط گوش کنید و بهش حق بدهید که دلخور باشد
ابدا درصدد رفع مشکل و از بین بردن سوءتفاهم بین همسرتون و مادرتون نباشید
ابتدا سعی کنید رابطه خود و همسرتون به شکل اولیه اش ( عاشقانه) بازگردد
-
RE: مشکل من و خانمم با مادرم
سلام،
چند فرزند در خانواده هستيد؟ چند دختر و چند پسر؟
پدر شما در قيد حيات هستند؟ مادر و پدر محترمتان چند سال دارند؟ چقدر سر و حال هستند؟
شما و همسرتون چند سال داريد؟
راستي قد بلنديد ها! چقدر براتون مهمه كه قدتون باهم سي سانت اختلاف داره؟ اين موضوع اذيتتون مي كنه؟
اما غير از سوالات بالا، ببينيد برادر من، وقتي همسرت مي گه من از مادرت ناراحت شدم! هيچوقت نگو اون منظوري نداشت! مي فهمم چي مي گي! اما دلش پاكه! اين يعني آتش زدن يك نفر.... مي دوني كار شما يعني چي؟ يعني اينكه مادرت بنزين رو ريخته رو ايشون... شما براي اينكه بنزين رو پاك كني، كبريت زدي!!
پس هميشه وقتي شخصي آزرده است،احساساتش رو در جا انكار نكن! به احساساتش هم پر و بال نده! فقط همدلي كن! همدردي نه ها! چون شما كه قدت بلنده و به شما هم كسي چيزي نگفته! پس همدردي نمي توني بكني... ولي همدلي مي توني بكني! ببين همدلي به معني تاييد ناراحتي ايشون نيست... همدلي به مانند آبي مي مونه روي اون بنزينه و مي شوره كدورت رو... هميشه اول همدلي/ چند روز بعد كه حالش بهتر شد، يه راه حل اساسي مساله مدار و سازگار مي تونه مشكل رو حل كنه...
اگر نمي دوني همدلي چيه بگو تا باز هم بگم...
نوشته هاي بالهاي صداقت رو سه چهار دفعه بخون! پست 7
-
RE: مشکل من و خانمم با مادرم
آرياي عزيز سلام
نمي دونين وقتي نوشته هاتون را در مورد مادرتون و همسرتون خوندم چقدر ياد خودم افتادم و اشك توي چشمام حلقه زد . البته شايد شدت مشكلات و زخم زبان هاي مادرشوهر من از 100 برابر هم بيشتر بود. ولي در هر حال شديدا خانومتون را درك كردم.
حالا هم از تجربه و دل خودم مي گم كه شايد همون حرف دل خانمتون باشه. من اگه وقتي مادر شوهرم با حرفاش آتيشم مي زد فقط همسرم بهم مي گفت كه فهميدم كه مادرم ناراحتت كرد و دركت كردم به خاطر من مادرم را ببخش و به خاطر من گذشت كن. من حتما گذشت مي كردم.
ولي اون هيچوقت اين را به من نگفت. فقط به من مي گفت تو اشتباه مي كني، كدوم دوست بهتر از پدر و مادر، اونا خوبن تو بدي، تو مي خواي من را از پدر و مادرم جدا كني و .................................................. ...................
اينقدر گفت و گفت تا رشته بين من و پدر و مادرش را قطع كرد.
از طرفي من از شوهرم توقع داشتم وقتي من نيستم با خانوادش صحبت كنه و بگه اگه به خانومم احترام نذارين يعني به من احترام نذاشتين و من جايي كه بهمون احترام نذارند پام را هم نمي ذارم. و به اين صورت رفتار خانوادش را كمي تعديل مي كرد. ولي اون اين كار را نكرد و روز به روز با عدم اعتراضش به رفتار پدر و مادرش آن ها را جريح تر و بي ادب تر كرد.
شما اشتباه همسر من را تكرار نكنيد چون اگه اين كار را بكنيد عاقبتتون مي شه مثل عاقبت ما.
-
RE: مشکل من و خانمم با مادرم
ممنون از عزیزانی که من را راهنمایی کردند
خانم گلنوش به ایشون تا حدی حق می دم ناراحت باشد ولی نه تا این حد که این چنین از کوره در بره
و نمی تونم در مورد مادرم با او همراه شوم
چون می ترسم مادرم پیش همسرم خراب شود
من سعی کردم بگم ایشون حساس بوده و مادرم حرف بدی نزده
تا دلخوری برای همسرم بی ارزش تر شود.
بالهای صداقت عزیز از مطلب مفیدی که برام ارسال کردید سپاس گذارم ،روندی که در مقابل دلخوری همسرم نشون دادم دقیقا عکس مطالب بالا بود.
من گفتم شلوغش نکن،مادرم چیزی نگفت،حرف بدی نزد،خواست تو اذیت نشی و گفت خودم می ارم
تو اعتماد به نفس نداری هر حرفی رو به خودت می گیری .با این حرفایی که زدم اوضاع بدتر شد.
sci عزیز
من دو خواهر دارم ،هر دو متاهل هستن و خواهر کوچکم ایران نیست
پدرم در قید حیاط نیست
خواهر دوم ساکن شهرستان هست به علت شغل همسرش و دیر به دیر و در تعطیلات به منزل مادرم می اید
و این هفته هم انجا بود.
دو فرزند دارد که یک پسر 15 ساله و یک دختر 13 ساله
مادرم ظاهرا کاملا سر حال هستن ،اهل ورزش هستن و سه روز در هفته استخر می رن
ولی فشار خون دارد،این مسائل را با جزئیات گفتم که اگر اهمیتی دارد چیزی از قلم نیفتاده باشد.
انقدرها هم بلند نیستم من حدود 186 هستم.
من 31 سال دارم همسرم 28 سال،هر دو شاغل هستیم
در مورد اینکه پرسید چه قدر اهمیت داره اختلاف قدمون برای من!
تقریبا در ابتدا من بیش از اخلاق و شخصیت همسرم جذب ظاهرش شدم و این موضوع هرگز برام اذیت کننده نبود،و موجب جذابیت بیشتر بود
حتی قبل از اینکه ایشون رو ببینم از ابتدای دوره نوجوانی تصور من از همسرم چنین دختری بود با این مشخصات فیزیکی نه اینکه دقیقا به مساله قد توجه داشته باشم ولی دوست داشتم به اصطلاح یک سر گردن اختلاف قد داشته باشم با همسرم
الان هم با اینکه چند بار از مادرم شنیدم که مثلا فلان کس گفته ،پسرت حیف شد یک دختر قد بلند براش می گرفتی ..یا حرفای این چنینی!
بازهم رو نظر من اثری ندارد . ولی بر خلاف صحبت هایی که بالهای صداقت گفت ،من به هسرم نگفتم که همه چیزش را همان طور که هست دوست دارم این جمله رو گفتم بهش که مطمئن نیستم این جمله خوبی بوده یا نه؟
هر وقت این بحث پیش آمده گفتم مهم نیست مادرم چی می گه ،مهم من هستم که با تو ام و تو را با زیباترین و بهترین زن ها عوض نخواهم کرد.
لیلا موفق عزیز
از اینکه تجربه خودتون رو در اختیار من گذاشتید سپاس گذارم .امید وارم بتونم هرچه سریع تر کدورت پیش امده را حل کنم ولی همسر من با من همکاری نمی کند،و از موضع خودش پایین نمی اید و همچنان می گه قسم خوردم دیگه منزل شما نیام و در این مورد با من بحثی نکن.
با مادرم هم حرف بزنم می گه زنت دنبال بهانه می گرده و خودش را برای ما می گیرد و این با ما قاطی نمیشه و بحث های بی نتیجه آغاز می کند .
برا همین نمی خوام دلخوری هسرم رو انتقال بدم
چون می دونم مادرم گریه می کند و می گوید من حرف بدی نزدم !
-
RE: مشکل من و خانمم با مادرم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط aria_31
ممنون از عزیزانی که من را راهنمایی کردند
خانم گلنوش به ایشون تا حدی حق می دم ناراحت باشد ولی نه تا این حد که این چنین از کوره در بره
و نمی تونم در مورد مادرم با او همراه شوم
چون می ترسم مادرم پیش همسرم خراب شود
من سعی کردم بگم ایشون حساس بوده و مادرم حرف بدی نزده
تا دلخوری برای همسرم بی ارزش تر شود.
ببينيد اصلا اين طور نميشه. اون قسمتي كه پررنگ كردم رو ميگم.
ببين حالا نه مادرت هر وقت هر كسي زنت رو ناراحت كرد و خانمت حرفش رو زد پيشتون شما فقط گوش كن. اگر بگي نه اشتباه ميكني منظور نداشته و ........ به قول آقاي sci كبريت زدي به خانمت كه غرق بنزينه.
شما سري قبل اين كارو كردي و ديدي كه واقعا خانمت منفجر شد.
پس حالا بيا به حرف ما گوش بده و يه بار امتحان كن بهش بگو بهش حق ميدي ناراحت باشه و دركش ميكني....
باور كن نتيجه ميگيري امتحانش مجانيه
-
RE: مشکل من و خانمم با مادرم
آریای گرامی
الان کسی که بیشترین ناراحتی و مشغولیت فکری و ذهنی را دارد شما و همسرتون هستید
پس الویت این میشه که رابطه خودت و همسرت رو بهبود ببخشی و ترمیم کنی
بعد از اینکه رابطه و تو و همسرت عاشقانه شد ( که صد در صد هم میشه - اگر درست مدیریت کنید و توصیه ها را بکار ببندید )
برای رفع این مشکل و عدم به وجود آمدن این مشکل در آینده راهکارهای زیادی پیش رو دارید
-
RE: مشکل من و خانمم با مادرم
سلام کاملا خانمتون رو درک میکنم واسه من هم چندین بار پیش اومده ولی چیزی که باعث آرامشم شد فقط و فقط حرفهای همسرم بود.دلداریش...اینکه تا ناراحتی منو میدید میومد کنارم و با حالتی که خودشم ناراحت بود میگفت عزیزم میدونم ناراحت شدی میدونم حرف مادرم اشتباه بود و منم اگه جای شما بودم دلخور میشدم..اما مهم منو شماییم ..من خودم برات جبران میکنم..عزیزم درکت میکنم ..اگه گریت میاد توی بغلم گریه کن تا آروم بشی
-
RE: مشکل من و خانمم با مادرم
آريا،
بسيار ممنونم از اينكه جواب داديد... مي خوام براتون چيزي بنويسم و مشكل شما رو كمي ريشه يابي كنيم!
تقريبا جواب تمام سوالاتي كه پرسيدم رو از ابتدا كه نوشته هاي شما رو ديدم مي دونستم! اما نگفتم كه يه وقت نگيد پيشگويي مي كنه...
ببينيد مادر شما اصلا نه با همسر شما مشكل داره، نه از اينكه دختر خاله تون رو نگرفتيد ناراحته ( چه شانس آورديد انصافا كه با ايشون ازدواج نكرديد) نه با قد و بالاي همسر شما، نه اصلا با زندگي شما، ايشون فقط با شما مشكل داره!
فقط و فقط باشما... براي همينه كه پاي همسرتون وسطه چون تقريبا رقيب برنده مادر شما به حساب مي آد!
آريا، شما تنها مرد مادرتون هستيد.. و احتمالا تنها كسي كه نيازهاي عاطفي و كلامي ايشون رو تامين مي كرده و مي كنه... خواهرها و دامادها سياهه لشكر هستند! اصل قضيه براي ايشون شما هستيد كه حالا هم، از نظر ايشون مال خانومتون هستيد! نه مال اون! فرقي نمي كنه زن شما كي باشه... بلند باشه... كوتاه باشه... (هرچند كه همسر شما هم بنده خدا كوتاه نيست و از قد متوسط و خوبي برخورداره) مي دونيد ايشون با كسي كه همسر شماست مشكل خواهد داشت چون احساس مي كنه شما توجه بيشتري به او خواهيد كرد و نيازهاي عاطفي رو از شما نخواهد گرفت! پس هر كاري خواهد كرد... اما چون مادره! به هيچ وجه حاضر نيست شما برنجيد و يا جدا بشيد... پس كارهاشون اونقدر ها هم خصمانه نيست! اما به دليل نوع تربيت، عدم برخورداري از ابرازات كلامي، عدم حضور پدر شما، كمپلكسها و خلاهايي در ايشون شكل گرفته كه بسيار ساده با بازي قهرمان توسط شما، تبديل به مشكل مي شه... پس توجه كنيد شما قهرمان همسرتون هستيد! نه مادرتون!
چه بايد بكنيد... خيلي ساده است! به عشقتون برسيد و در مقابل مادرتون رفتاري جرات مندانه داشته باشيد
ايشون بعد از مدت سه هفته عادت خواهند كرد و مسلما ابتدا ناراحت خواهند شد!
اما شما مسئول ابرازات عاطفي و تامين محبت ايشون نيستيد...
پس به ايشون محبت كنيد بسيار متعادل،
اگر از اين موضوع ناراحت مي شويد، بگيد كه مادر، با همه احترامي كه براي شما قائل هستم، اما احساس خوبي ندارم كه اينگونه در رابطه با همسر من صحبت مي كنيد! (مطمئن باشيد اتفاق بدي نخواهد افتاد)
در جمع از همسرتون پشتياني كنيد و ايشون رو حمايت كنيد
هميشه اولويت اول شما، ايشون باشه
شاهد و ناظر نباشيد، وارد بازي شويد ( مثلا وقتي مادرتون مي گه كه قدت نمي رسه برش داري.. نشينيد و نگاه كنيد! فورا بگيد من كمكش مي كنم... نه اينكه بشينيد و ببينيد و حرص بخوريد)
هرگز نگذاريد قد ايشون موجب عدم اعتماد به نفس ايشون باشه... چون واقعا نبايد باشه!
از ايشون تعريف كنيد... در جمع و در تنهايي
وقتي كفش پاشنه بلندي مي پوشند، حتما بگيد كه فوق العاده شده اند و چقدر به ايشون اين كفش مي آد!
همدلي رو فراموش نكنيد...
مراقب باشيد همسر شما قرباني علاقه مادرتون به شما، نشه...
سوالي بود بپرسيد
-
RE: مشکل من و خانمم با مادرم
کاش همسر من اینجا بود و حرفای شما و sci عزیز رو می خوند:302::302::302::302:
-
RE: مشکل من و خانمم با مادرم
از شما دوستان و کارشناسان محترم بی نهایت سپاس گذارم
این دو سه روز به هیچ وجه ارامش نداشتم و فکرمی کردم همسرم رو نشناختم و ایشون دختری که من فکر می کردم نیست
و بقیه راست می گویند که زندگی متاهلی فق چند ماه اول خوبه و بعد مشکلات شروع میشه
از اینکه انقدر عصبی می دیدمش مضطرب شده بودم .
از اینکه با راهنمایی خوبتون آرامش رو به من برگردوندین ممنونم
با خوندن حرفای شما متوجه شدم شیوه درستی در برخورد با مشکلات پیش اومده در پیش نگرفته بودم
امروز به توصیه شما کارشناسان و دوستان عزیز عمل کردم و سعی کردم فکرم رو در حال حاضر فقط رو رابطه خودم و همسرم متمرکز کنم وبا او همدلی کنم
در حالیکه قبلا فقط سعی داشتم رفتار مادرم رو توجیه کنم و به همسرم بگم اجازه نداری خونه اون نیای و باید احترام مادرم رو نگه داری ،مادر حرف بدی نزده !!
امروز بهش پیام زدم و گفتم که درک می کنم ناراحتیش رو و بهش حق می دم و چیزها دیگه ای که سانسور می کنم
و خوشبحتانه جواب پیامم رو داد ولی طی دو روز گذشته هیچ جوابی نمی داد.
گفت تو این دنیای بزرگ من بعد از خدا تورو دارم
با شناختی که ازش دارم این حرفش یعنی حله!
براش هدیه ای هم گرفتم و رفتم منزل تقدیم می کنم
حرفای شما کاملا صحیح هست،تا حال از این نقطه نظر به حرفای مادرم فکر نکرده بودم،همون طور که حدس زدید مادر من وابستگی زیادی به من داره و تا قبل ازدواج تقریبا همه کارهاش با من بوده مثل دکتر رفتن و خرید خونه،
مادرم نسبتا جوان هست و 52 سال داره ولی وابستگی زیادی به من داره.
لطفا در مورد رفتار جرات مندانه در مقابل مادرم و همچنین در مورد همدلی اگر امکان داره بیشتر توضیح بدید. sci
-
RE: مشکل من و خانمم با مادرم
خواستم بگم آفرین بر شما !:72:
آقایون گه گاهی اینورا پیداشون میشه، اما واسه ازدواج مجدد و خیانت و ... یا سوال در مورد شرایط طلاق و مهریه.
از اینکه به فکر مادرت و همسرت و زندگیت هستی خوشم اومد و خوش حال شدم که هنوز تو این زمونه ...
-
RE: مشکل من و خانمم با مادرم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط aria_31
لطفا در مورد رفتار جرات مندانه در مقابل مادرم و همچنین در مورد همدلی اگر امکان داره بیشتر توضیح بدید. sci
:104::104::104:
خيلي خوشحالم ديدين بهتون گفتم امتحانش مجانيه.....
فقط لطفا اين شيوه رو فراموش نكنين هر وقت خانمتون عصباني بوده از هر كسي
و با شما صحبت كردن بدونين فقط دنبال يه گوش هست كه حرفاشو بشنوه و تاييدش كنه.فقط
همين اونوقته كه اين آتشفشان تبديل به درياي آرام ميشه.
خيلي خوبه كه دنبال مشاوره اومدين معمولا آقايون خوششون نمياد از مشاوره.
در مورد رفتار جراتمندانه هم كليك كنيد:
كليك
-
RE: مشکل من و خانمم با مادرم
راستي اين لينك هم شايد بتونه كمكت كنه:
چگونه عشق همسران نسبت به هم...
-
RE: مشکل من و خانمم با مادرم
ااااااا واسه چي مامانت اين حرف رو بش زد تابلو كه منظور داره همونجا قبل از اينكه مامانت چيزي بگه وقتي خانمت گفت مادر جون من ميريم ميارم تو هم جلوي جمع مي گفتي زن مهربون من شما هم بشينيد من ميارم اينطوري عشق رو تو جمع به زنت ثابت مي كردي مادرت ديگه حرفي نمي زد همسرت هم دوباره به مادرت محبت ميكرد.
-
RE: مشکل من و خانمم با مادرم
سلام خدمت تمامي عزيزان
دوستان خدا رو شکر خيلي زيبا جواب دادند. فقط يک مسئله رو من هم ميخوام تاکيد کنم اون هم اينکه به مادرتون به هيچ وجه نگيد خانمم از برخورداتون ناراحت ميشه، چون اينطوري ميفهمن که با اين شيوه به هدفشون ميرسن و ممکن هست حتي اوضاع بدتر هم بشه.
اگر مجدد پيش اومد بهشون بگيد شما با اين حرفها من رو ناراحت ميکنيد و کوچيکم ميکنيد (که اين رو مادرتون قطعا نميخواد). در واقع الان همسر شما جزئي از شماست و شما انتخابش کرديد و با اين بخوردها شعور و صليقه شما رو هم زير سوال مي برند.
وقتي کسي به همسر من توهين مي کرد (هر کسي که مي خواست باشه، خانواده من يا خانواده خودش) باعث ميشد احساس کنم داره به من توهين ميکنه و اصلا برام قابل تحمل نبود چون خودم رو از همسرم جدا نمي دونستم و نمي دونم.
خيلي خوشحالم که مرد فهيمي هستيد و به دنبال حل کردن اوضاع افتاديد اون هم به اين زودي. :104: چون همين مشکل کوچک که الان با دست راحت باز ميشه ميتونست با برخورد هاي غير معقول به جايي برسه که حتي ديگه با دندون هم باز نشه و فقط :160:
موفق باشيد انشاءالله
-
RE: مشکل من و خانمم با مادرم
با سلام
دلیل اینکه مادر شما باعث اذیت همسرتون میشه اینه که احساس میکنه که همسرتون جای اون رو برای شما گرفته و شاید پا فشاری شما برای ازذواج با همسرتون دلبلشه معذرت میخوام این کار شما حس حسادت مادرتون رو تحریک کرده که مادرتون اون رو غیر مستقیم بروز میده با شرایطی که مادرتون دارند فکر میکنم ایشون به محبت شما نیار داره :43:البته با این اوصاف بهتره که محبتتون دور از جشم همسرتون باشه و سعی کنید محبتتون رو کلامی ابراز کنید نه با خریدن کادو چون ممکنه که مادرتون از این فرصت استفاده کنه و موجب ناراحتی همسرتون بشه :302:و ممکنه که همسرتون هم شما رو توی زمین حریف ببینه :163:و اون موقع مشکل شما چند برابر میشه و از ناراحتی همسرتون اکیدا با مادرتون صحبت نکنید.:305:
-
RE: مشکل من و خانمم با مادرم
سلام به نظر من مادرت به همسرت حسادت میکنه و از این طریق حسادتشو بروز میده و دلیل این حسادت اینه که شما به ازدواج با همسرت پا فشاری کردی با توضیحاتی که از مادرت دادی اون به محبت شما احتیاج داره بهش محبت کنید اما دور از چشم همسرتون سعی کنید محبتتون گفتاری باشه نه به صورت هدیه دادن باشه چون ممکنه که مادرتون از این راه باعث ناراحتی همسرتون بشه و همسر شما دید دیگری نسبت به شما پیدا کنه.
-
RE: مشکل من و خانمم با مادرم
دوست عزیز سلام:
:305:راستش کنجکاو شدم بیبینم شما مردا وقتی میدونین خانوادتون مقصرن چرا ازشون حمایت میکنید و اینطوری ذهنو روح مارو به آتیش میکشید.:320:
ای کاش شوهرم تایپیک شما رو میخوند.....
من هم همین مشکل رو دارم و وقتی شوهرم میدونه حق با منه و از اونا حمایت میکنه دلم میخواد خفش کنم..... بعضی وقتا هم فکر میکنم شوهرم مغزش ایراد داره که نمیفهمه.....
چرا اینکار رو میکنی مادرشما خراب شده خودش خودشو خراب کرده. این زخم زبونا همیشه به یاد همسرتون میمونه.
نگذارید همسرتون از شما دور بشه و احساس کنه شما با مادرتون با هم مقابلش ایستادید.
من همسرتونو درک میکنم و دلم میخواد بدونم چی میشه اگه به خانمتون بگید عزیزم درکت میکنم....واقعا چی میشه؟؟ دلم میخواد بدونم:316::316:
یادت نره تنها کسی که تا آخر عمر با شماست همسرته و بد نیست وقتی مادرت زخم زبون میزنه از همسرت حمایت کنی و مثلا بگی من عاشقشم و همینطوری دوسش دارم.
-
RE: مشکل من و خانمم با مادرم
سلام آریای عزیز
خدا رو هزار بار شکر که اوضاعتون بهتره و متوجه شدید که نقص کار از کجاست و دارید برای زندگیتون و همسرتون تلاش میکنید. این واقعا درسته.
امیدوارم خوشبخت بشید.
من نظرم بر خلاف برخی نظرات دوستامون مانند گلچهره و ... هستش.
مادر شما ، هم شما و هم همسرتونو دوست داره. حتما همسرتون رو هم خیلی دوست داره. حالا چون یه خورده از لحاظ عاطفی به شما وابسته هست، رفتاری رو انجام میده که به مذاق همسر محترم شما و شما خوش نمیاد. اما این به معنای حسادت نیست. ... هیچ مادری هرگز رنج و عذاب رو برای زندگی فرزندش نمیخواد. مطمئن باشید مادر شما اگر واقعا به عمق احساس و ناراحتی شما و همسرتون پی ببرن، رفتارشونو اصلاح میکنن.
1- همیشه همیشه احترام مادرتونو داشته باشید، فکر نکنید حسود هستن. یه مادر جونش به جون بچه اش بنده.
2- همسر شما زن خوب و باشعوری هستن که از بحث و جدل با مادرتون، پرهیز کردن و این ستودنی هستش.
3- شما باید یه سری مهارت رو در خودتون تقویت کنید. مهارت در رفتارهای جرات مندانه، در رفتارهای عاشقانه ، مهارت ارتباط با همسر جوان ، مهارت برخورد با بغض همسرتون، مهارت و سیاست در رفتار توام با احترام و شفاف با متلکهای مادرتون. ...
شما خدا رو شکر مرد با شعور و فهمیده ای هستید و تنها کمی بی مهارت هستید.
در کنار همسرتون باشید. اجازه بدید بتونن به شما تکیه کنن.
خدا نگهدار.
-
RE: مشکل من و خانمم با مادرم
آرياي عزيز تنها كاري كه شما بايد انجام دهي عدم جانب داري و توجيه كارهاي مادرتان هست همسر شما اگر حس كند كه حرف هاي مادرتان روي شما تاثيري ندارد و خودتان بي حرمتي مادرتان به همسرتان را درك ميكنيد قادر است بدترين بي احترامي ها را ازسمت مادرتان تحمل كند
-
RE: مشکل من و خانمم با مادرم
با سلام
برای ارسال پست توجه کنید از ارسال آخرین پست بیشتر از 2 هفته نگذشته باشد
موفق باشید