دختر مهربون بی مهابا از احساسش خواهد نوشت

فکر می کنم هممون کم و بیش با مشکلات دختر مهربون اشنایی داریم :

وقتی از دعواشون به حد جنون اذیت میشم
مشکل من در مشورت با خانواده در مورد خواستگار
حس هایی که با هر بار خواستگاری به وجود میان



خودش فکر میکنه اولین و اخرین و بزرگترین مشکلش نوع خاص شخصیت و رفتار پدرشه
تقریبا تمام مشکلاتش رو هم ناشی از همین موضوع میدونه!
(نمی خوام قضاوتی بکنم باید بیشتر بحث کنیم)

اما احساس کردم می خواد حرف بزنه ولی جرات درد دل کردن رو نداره
چون حتی اینجا هم همه ازش انتظار دارن که سریع ، درست و منطقی تصمیم بگیره
چون انگار قرار بود همه چی درست بشه اما نشد
چون حس میکنه خیلی بدموقع مورد امتحان واقع شده ، وقتی واقعا انتظارش رو نداشته
وقتی فکر میکرده زمان دادن پاداش همه سختی های چند ساله اش فرارسیده



فکر کردم باید فضایی فراهم بشه تا بتونه با ارامش در مورد خودش و احساسش و به خصوص خدا بنویسه
قرار نیست اه و ناله کنه
قرار نیست داد و فریاد کنه
قرار نیست از کسی شکایت کنه
فقط می خواد بنویسه تا بتونه با ارمش بیشتری فکر کنه

بیا دخترم بنویس ؛هر چه دل تنگت میخواد بنویس :16:
منم خودم امروز یه تاپیک درست کردم ،خواستم فقط بنویسم،با نوشتنش تمام سرگذشتمو مرور کردم توی چند خط
حس خوبی میده درد دل کردن
یه منفعت دیگه هم داره اینکه بعدها که حالت خوب شد واین مشکلاتو پشت سرگذاشتی میای میخونی ،مثل یه دفتر خاطرات،با این حسن که لازم نیست قایمش کنیم ویهو یکی بیاد بخونش
توی دنیای مجازی کی میدونه flag کی هست ودختر مهربون اسم واقعیش چیه
دوستانم که همه دلسوز (مخصوصا جناب خارپشت :D) میاد کلی مستفیضمون(دیکتش درسته؟! :33:) میکنه

---ببخشید تو تاپیکت فضولی کردم :shy:

پس چرا دختر مهربون هیچی نمی گه !
بگو دیگه :72:

:162:دختر مهربون کجائی؟

سلام

منتظر دختر مهربون با اون اواتار خوشگلش هستیم

عزیز دلم با ارامش بیا درددل کن من همه تاپیک هاتو خوندم

منتظرتیم

بچه ها نكنه دختر مهربون اينجا رو نديده من كه هي ميام تاپيكو باز ميكنم ميبينم خبري ازشون نيست
نكنه روش نميشه؟!
نكنه عصبانيه از دستمون:163:
نكنه بياد بگه مگه شما فضولين كه نشستين منتظر دفتر خاطرات منو بخوونين:303::160:

دختر مهربون من موفق نشدم تاپیکای قبلتو بخونم اما می خونمشون اینجام برا فضولی نیومدم :303:
اما خوشحال می شم حرفاتو دردو دلاتو بشنوم اونوقت شاید منم جرات کردم یک تاپیک باز کنم و حرفای دالمو بگم:163:
منتظرم :72:

خوش به حال دختر مهربون
کاش یکی هم به فکر ما بود:302:
بیا بنویس دیگه زیرلفظی هم میخوای :311:

سلام

این فقط یک نظر شخصی است قصد جسارت ندارم

دختر مهربان خیلی بی مهاباتر و راحت تر از خیلی های دیگه مشکلاتش را و احساسش را نوشته و مینویسد

به نظر من خیلی منطقی و خوب صحبت میکنه و سعی میکنه احساساتش را درست کنترل کنه و درست تصمیم بگیره

موقع مشورت به جواب ها دقت میکنه و ...

یک کلام بگم حس میکنم ایشون نیازی به این تاپیک ندارن

من به دختر مهربون حسودیم میشه :( هیچکی منو دوست نداره :302:
دخترم هنوز تاپیک نزدی و درد دل نکردی اینهمه ادم به استقبالت اومدن
ما تاپیک میزنیم ،هیچکی نمیره نگاش کنه :311:

بعضي وقتا بعضي چيزها رو نمي شه گفت. اصلا مطرح كردنش گاهي باعث مي شه يه موضوع كوچيك خيلي جدي و بغرنج بنظر بياد. گاهي بايد از بعضي موانع بي خيال گذشت و مته به خشخاش نگذاشت. اين نظر منه تا نظر دختر مهربون چي باشه...

سلام.
بچه ها ازتون ممنونم.
انقدر همگی مهربونید که آدم شرمنده ی این همه محبت میشه:72:

ببخشید که دارم دیر اینجا مینویسم.

اینجا شاید برام لازم باشه.
شایدم داشتم فقط یه موج سینوسی احساسی رو رد میکردم.

درست وقتی که فکر میکنم به اوضاع مسلطم، یه دفعه همه چیز میریزه به هم.
حس میکنم تا الان همش داشتم احساسم رو انکار میکردم و تمام چیزا توی دلم بودن. ولی من انکارشون میکردم!

شاید خیلی مسخره باشه. شایدم یه روند طبیعی باشه.

اما من الان میدونم که انکار با کنترل خیلی فرق داره.
و ظاهراً من تا الان داشتم اولی رو انجام میدادم.

دلم میخواد بنویسم. اما مثل اینکه الان هنوز وقتش نرسیده.
شایدم حق با سرافرازه و هیچ وقت نباید ازشون حرف بزنم. . .

بخاطر اینکه برام وقت گذاشتید، خیلی ازتون ممنونم.
:72::72:

چه معنی داره؟چه مفهومی داره؟چه دلیلی داره؟یه نفر برای یه نفر دیگه تاپیک باز بکنه؟مگه اون آدم خودش نمی تونه تاپیک بزنه؟

مورد قبلی م مال سبک تکین بود حالا اون دختر برای دختر بود ولی این یکی........
............
(ویرایش پست توسط مدیرهمدردی)

فرهنگ! از شما بعید بود چنین حرفی!
اینکه یک انسان نگران انسان دیگری باشه هم مشکوکه از نظر شما؟!
هر چند با خارپشت برای ایجاد این تاپیک چندان موافق نبودم، اما دلیل نمی شود حرکت قابل تقدیرش که همان تلاش برای بهتر کردن حال یک همنوع است را، نادیده گرفت.

منم برای بعضیا نگرانم ولی نمی رم براشون تاپیک بزنم ولی به اندازه وسعم تو تاپیکشون پست می ذارم.

اینجور ابراز نگرانی کردن مخصوص دو نفریه که با هم نسبتی داشته باشن.برای همین می گم خارپشت

اشتباه کردی.

بابا بی خیال! خواجه حافظ شیرازی هم می دونه خارپشت عاشق ریحانه! :311: صدا و سیما شدی ها آقای فرهنگ! الکی گیر می دی!

از بس بهمون گفتن مردا اینور زنا اونور تو محیط مجازی هم مثل این بچه منظما میخام

همه اتوکشیده و خط کشی شده عمل کنند.:311:

آقای فرهنگ بابا بیخیال کم کم کاری می کنید آقای مدیر بیاد :163:

و پستهای خانمها و آقایونو جدا کنه. طوری که پستهای همدیگر و نبینیما:311:

دیگه انوقت که قیافهامون دیدن داره نمیدونیم :311: :302: :316:

فرهنگ عزیز،

این صحبت شما درست نیست.
همه ما در جریان خواستگاری دختر مهربون بودیم و همه ما از اتفاقی که افتاده با خبریم و ناراحت شدیم.
اینکه یکی از اعضا احساس کرده شاید بتواند اینطوری به دختر مهربون کمکی بکند، به نظرم حرکت قشنگی است.
هر چند که صحبت خانم سرافراز هم درست است و باید به دختر مهربون احترام بگذاریم که اگر خواست، بیاید و بنویسد.

در مجموع منظورم این است که در رابطه با ایجاد این تاپیک نباید برخورد منفی داشته باشیم. یکی از آموخته های ما از همدردی این است که سوء ظن ها رو کنار بگذاریم و خوش بینانه به وقایع و رفتارهای دیگران نگاه کنیم.

به هر حال مطمئنم دختر مهربون هم با ما رودربایستی ندارد و اگر فکر کند کاری از بچه های تالار بر می آید، خودش اعلام خواهد کرد.

فکر می کنم بهتر است دیگر در این تاپیک پست نزنیم و اجازه بدهیم دختر مهربون در خصوص ادامه این تاپیک هر تصمیمی می خواهد بگیرد.

با تشکر از شما دوستان و همدلان.

با سلام
دوستان ارائه نظر موافق یا مخالف پسندیده بوده و موجب تضارب آراء می شود. اما باید لحن ،ادبیات و مفاهیمی را که به کار می گیریم به نحوی نباشد که شائبه اهانت، هجو یا ... باشد.
مدیران همدردی وظیفه مداخله و حذف یا ویرایش پستهای اهانت آمیز را دارند. اما گاهی اعضاء دیگر جوابهای منطقی داده و پست مذکور قسمتی از پازل تاپیک می شود. که البته در این صورت باید حتی الامکان ویرایش شود.

از طرف دیگر:
اعضایی که تصور می کنند باید به مراجعی کمک کنند بهتر هست از طریق تاپیکهای اختصاصی آنها این کار را بکنند. هر کسی به این تالار می آید برای حل مشکلش مطالعه کرده و تاپیک میزند. پس نیازی نیست کس دیگری این کار را انجام دهد. اگر هم نیاز باشد این به عهده مشاور و مدیران همدردی هست.

اتفاقا گاهی اینگونه عمل کردنها زیان رسان می شود.
معمولا در زندگی واقعی اینطور نیست که ما منفعل باشیم و دیگران در حل مشکلات شخصی ما انرژی بگذارند. البته استثناء آن والدین به خصوص مادران هستند که انشاء الله هر کس دارد خدا برایش حفظ کند و اگر ندارد خدا رحمتشان کند.

مراجعان باید بیاموزند که در مورد مسائل خود اکتیو و فعال عمل کنند. اگر نیاز به تاپیک هم داشتندخود انجام می دهند.
من این پست را صرف نظر از این تاپیک و به طور کلی نوشتم که شامل همه موارد باشد.

این موارد که متذکر می شود بحث مدیریتی تالار نیست. بحث مشاوره ای تالار هست. یعنی این روش می تواند برای مراجعان آسیب رسان بوده و آنها را منفعل و متوقع در مسائل واقعی زندگیشان نماید. در حالیکه خود مراجع خود شخصا به تالار آمده و شخصا در تاپیکها حضور یافته و مشکلات خود را به بهترین صورت بیان می کند


==========
پاورقی:
بنده ضمن تشکر از خلاقیت و انگیزه دلسوزانه و با محبت خارپشت در پیگیری مشکلات اعضاء، این تاپیک را قفل می کنم و از دختر مهربون می خواهم اگر نیاز داشتند تاپیکی با همین عنوان ایجاد کرده و مسائل مورد نظرشون را بگویند.