-
میگه به خاطر خودت ترکت می کنم!!! من نمی خواااااام
سلام
ما با دلمان هنوزمشکل داریم / صد سنگ بزرگ در مقابل داریم / معشوق خودش می برد و می دوزد / انگار نه انگار که ما دل داریم
مدتی قبل از طریق چت با پسری آشنا شدم که دانشجو هست، هشت ماه از من کوچیکتره، نه شغل داره نه سربازی رفته
میدونم تا اینجاش خیلی بده
ولی فهم و درکش انقدر بالاس که به جرات می تونم بگم تا حالا ندیدم کسی انقد بفهمه
انقد قشنگ معنی زندگی رو درک کنه
انقد خوب منو درک کنه، من دهنمو باز نکرده بفهمه چی میخوام بگم
انقد آقا باشه، انقد مایه افتخار باشه، به خدا هرچی بگم کم گفتم
وقتی با بقیه خواستگارام مقایسه می کنم، با اینکه اونا از ایشون همه بزرگتر بودن، حتی 29 ساله هم بودن اما به اندازه این بشر نمی فهمیدن
الان ما هردو 23 ساله ایم
کم کم به هم علاقه مند شدیم، اونم هی میگفت دوست داره منو ببینه، من بهش گفتم اگه منو ببینی شاید خوشت نیاد از تیپم، از خودم، گفت مگه چطوری؟ گفتم چادریم، گفت باشه، گفتم دستتو نمی گیرم، گفت باشه، گفتم شاید از تیپم خوشت نیاد، گفت اینا ظاهره، من تا آخرش هستم
تا اینکه دیروز همدیگه رو دیدیم، کلی تیپ زده بود، اما من ساده رفتم ..... نمیدونم چی شد، از من بدش اومد یا چی
اولش گفت میخواد گوشیشو تا کنکور خاموش کنه، کنکورش یه هفته دیگس، با خودم گفتم چطور میتونه یه هفته منو تنها بذاره.... چند دقیقه گذشت، گفت شاید بعدشم کنکورو بد بدم و روشنش نکنم، فهمیدم یه چیزیش شده..... تا اینکه چند ساعت بعدش گفت نمی خوام بهم وابسته بشیم، نمیخوام به خاطر من موقعیت های زندگیتو از دست بدی ، اگه من باشم تو قید بقیه رو میزنی، دیگه نمیخوام به من تکیه کنی
این حرفاش آتیشم زد، حتی نذاشت من جوابشو بدم، اصلا چون ناگهانی رفت نتونستم بفهمم بهونه آورده یا واقعا حرف دلش همین بوده، ولی آدمی نیست که الکی حرف بزنه، تا به حرفی اعتقاد نداشته باشه، به زبون نمیاره، اصلا ما که قصدمون دوستی بود! (البته اگه ازدواج بشه که خیلی خوب میشه ولی من به دوستیشم قانع بودم)
رفت و تلفنشم به خاطر کنکورش تا آخر این هفته خاموشه، حتی شاید دیگه روشن نکنه
تنها راه دسترسی من بهش، از طریق ایمیل هست، براش یه نامه هم نوشتم که بگم من دوستش دارم و باید بذاره خودم تصمیم بگیرم ، که ازش بپرسم مشکلش چیه، اما هنوز نفرستادم
نمیدونم
باید بهش بگم که دوستش دارم؟
تا حالا اصلا بهش ابراز علاقه نکردم، طوری که حتی یه بار که یه غیر مستقیم بهش گفتم ازش خوشم اومده کلی تعجب کرد و کلی خوشحال شد، باورش نمیشد، یعنی نمیدونست؟؟ !!!! من هم تعجب کردم از تعجبه اون ..... فکر می کردم باید از حرفهام فهمیده باشه، اما نفهمیده بود
اگه مشکلش کار و درس و سربازیه من مشکلی با اینا ندارم، میدونم با عرضه است
البته دوتا برادر بزرگتر از خودش هم داره که مجردن
یعنی اگه ما همو بخوایم شاید باید خیلی صبر کنیم، ولی من حاضرم صبر کنم، چون میدونم دیگه این آدم دومی نداره
اصلا ازدواج هم نه، من میخوام که باشه، باهام دوست باشه..... همین که بعضی وقتا باهام چت کنه کلی آرومم می کنه
چطور اینا رو بهش بفهمونم؟ اصلا اینارو بهش بگم یا بذارم بره؟ اگه بخوام اینارو بگم غرورمو شکوندم و نمیدونم چه جوابی بگیرم ولی اگه نگم هم چطور ازش بگذرم
آخه چرا من باید از یه آدم به این بزرگی خوشم بیاد، که به خاطر من ، منو بذاره و بره
اصلا مگه من خودم بلد نیستم تصمیم بگیرم که به جای من تصمیم میگیره
منو گذاشت و رفت، با یه عالمه علامت سوال توی سرم
به نظرتون چرا اینکارو کرده و من حالا چیکار کنم؟ تو رو خدا کمکم کنید
-
RE: میگه به خاطر خودت ترکت می کنم!!! من نمی خواااااام
با سلام.
آیا در ارتباطاتی که تا این زمان داشتهاید، ایشان هیچ وقت شما را دیده بودند مثلاً از طریق یک عکس یا هر چیز دیگر؟
من خودم به عنوان یک پسر، لازم میدانم اقرار کنم که اکثریت پسران اولین معیارشان در برقراری ارتباط با جنس مخالف، معیار ظاهریست و سپس در صورتی که جذب طرف مقابل بشوند، سعی در شناخت بیشتر وی از نظر اخلاقی و دیگر معیارها دارند. این شناخت از طرق مختلف مثلاً صحبت رودررو، چت، تماس تلفنی و ... حاصل میشود.
این صرفاً برداشت من است. موفق باشید.
-
RE: میگه به خاطر خودت ترکت می کنم!!! من نمی خواااااام
بله، ایشون چندین عکس از من دیده بودند، اما طوری برخورد می کردن که انگار اصلا براشون ظاهر مهم نیست، مثلا عکسهایی که میفرستادمو فراموش می کرد، یا تو حرفهاش میگفت که ظاهر مهم نیست، البته منم زشت نیستما، از قیافم که راضیم خودم، ولی با چادر و اون حجاب منو ندیده بود، عکسهام با روسری بودن همه و یکم هم روسریم تو عکسها شل بود
ممکنه از حجاب سفت و سختم خوشش نیومده باشه، اما من خیلی متعصب نیستم اونقدر که ظاهرم نشون میده، اگه اون بخواد، حتی دیگه چادر هم سرم نمی کنم، ولی نمیدونه که اینارو
راجع به حجاب هم بهش گفته بودم، که چادریم، اما اون گفت "این خوبه که"
خیلی گیج شدم ... حتی نمیدونم چرا رفت
-
RE: میگه به خاطر خودت ترکت می کنم!!! من نمی خواااااام
با سلام دوباره.
من مشاور نیستم و صرفاً بر اساس تجربیات هر چند کوتاه خودم، به خودم اجازه اظهار نظر دادم.
درسته که از پیش نمیشه در مورد رفتار اون آقا قضاوت کرد ولی به نظر من دو حالت بیشتر نمی تونه داشته باشه.
یا اینکه مسئله کلاً همونجور که خودشون گفتن مرتبط با مسئله ظاهری نبوده و صرفاً به خاطر یک سری مشکلات دیگه عقب نشینی کردن. که در این حالت بهتره بذارید یه مدت زمان بگذره. اگه ایشون واقعاً به شما علاقمند باشه خودش بر میگرده.
حالت دوم هم اینه که در اون ملاقات آخری که با هم داشتین، ایشون به هر دلیل از ظاهر شما خوشش نیومده. در این حالت هم به نظر من اشتباه کاملاً از خود ایشون بوده که تا قبل از چندین ملاقات رو در رو و اینکه مطمئن بشه از شما خوشش میاد، شما را به خودش وابسته کرده. در این حالت نیازی نیست که بیش از این به ایشون فکر کنید.
در مورد معیار ظاهری هم که ممکنه برای هر دو طرف مهم باشه (حداقل در مورد آقایون که من در مورد اکثریتشون مطمئن هستم)، لازم میدونم ذکر کنم اینجور نیست که فکر کنید اگه خیلی خوش چهره و با آرایش مناسب باشید، حتماً طرف مقابل از شما خوشش میاد. چون که معیارهای ظاهری هر کسی متفاوت از دیگریه. به قول معروف "علف به دهن بزی باید شیرین بیاد".:)
در آخر اینکه عزت نفس خودتون را در ارتباط با طرف مقابل همیشه حفظ کنید. اگه خودتون حس میکنید ایشون به دلیل واهی پا پس کشیده، بهتره شما با اصرار بیشتر به ایشون مبنی بر بازگشت، خودتون را کوچیک نکنید.
موفق باشید.
-
RE: میگه به خاطر خودت ترکت می کنم!!! من نمی خواااااام
سلام دوست خوبم. خوش اومدی به تالار :72:
همین الان و برای همیشه، مسئله رو تموم شده بدون و هر راه تماس رو ببند.
می تونی تو این تاپیک
اینجا
ببینی اگر این راه رو ادامه می دادی چه چیزی در انتظارت بود.
نازنین!
بهتر از اون هم برای تو هست. فکر نکن اگه از دستش دادی دیگه دنیا برات به آخر می رسه.
در واقع تو شایستگی بیشتر از او را داری.:310:
پس لطفا ذهنت را از ادامه این رابطه کاملا خالی کن.
شاد باشی گلم :46::43:
-
RE: میگه به خاطر خودت ترکت می کنم!!! من نمی خواااااام
دوست من
چند تا ذهنیت اشتباه داری که باید تغییرش بدی
1.اون نمیخوادت (حالا به هر دلیلی،ظاهری ،رفتاری ،شخصیتی؛یاهم شما عالی هستی اون قصددیگه ای داره)
2.اینکه به خاطر خودت رهات میکنم دروغ محضه ،فقط یه بهانست که شما ازش متنفر نشی
3.قصد ایشون دوستی ساده هم نبوده چه برسه به ازدواج
ایشون بنا به احتمال قوی که من میدم قصد سوءاستفاده داشته،وقتی میبینه که شما یه سری حدود رو برای خودت اجرا میکنی و مقید هستی ازت قطع امید کرده و زحمت بیشتری واسه زدن مخ شما نکشیده
اینو مطمعن باش که اگه بهش بگی دوستش داری هیچ فایده ای نخواد داشت جز اینکه خودتو کوچیک کردی،چون مشخصه شما میخوای تو این رابطه بمونی و اون ترکت کرده؛پس اطمینان 100% میدم که شما هم باید ترکش کنی
نیت 90% پسرها از دوستی سوءاستفاده هست ،دوست داری باهاش ادامه بدی و بعد اون به هزار ترفند راضیت کنه که دستشو بگیری؟ دوست داری گرفتن دست نامحرم برات عادی بشه؟تا اونجاییکه خودت بیشتر دلت بخواد دستشو بگیری؟دوست داری بعدش کم کم بهت بگه میخوام ببوسمت؟ واقعا راضی میشی کسی غیر شوهرت ببوستت؟مطمعن باش اگه ادامه بدی اینا پیش میاد وانوقت هر اتفاقی بیفته چه باهم بمونید و ازدواج کنید وچه جدا بشید عذاب وجدان ولت نمیکنه
گفتی که چت کردن ارومت میکنه،خب دوست من روزی میرسه که از چت خسته میشی،یعد میخوای همش بایکی صحبت کنی ،بعد همش قرار،بعد دست کسیو بگیری و بعد ... همینطوری خودت برو؛ضمن اینکه خودت نمیفهمی چی پیش میاد،زمان میگذره و تو یهو میبینی چقدر عوض شدی،چقدر حدودی که یه روز قبولشون داریو شکستی و اگه از رابطتت شکست بخوری از خودت متنفر میشی،بعد یه مدت برای فراموش کردن قبلی دوباره اینارو تکرار میکنی و بازهم حدود رو میشکنی
این حرفایی که میزنم عینا در یکی ازدوستای خودم دیدم،این یه تجربه عملی وعینی هست
اونم یه روزی باچت شروع کرد،بعد قرار گذاشت،بعد خواست پسره دستشو بکشه،دختره نذاشت،ولی با چند تا حرف ومخ زدن درعرض یه هفته راضی شد،دستشو داد تو دستش،بعد یه مدت پسره گفت باید بذاری ببوسمت،دوستم یه مقدار مقاومت کرد و راضی نشد،یعدش دوستم نشست فکراشو کرد و این رابطه مسخره رو تموم کرد.
بهتره شما زودتر اینکارو بکنی،این به نفعته
نقل قول:
نوشته اصلی توسط عندلیب
اولش گفت میخواد گوشیشو تا کنکور خاموش کنه، کنکورش یه هفته دیگس، با خودم گفتم چطور میتونه یه هفته منو تنها بذاره.... چند دقیقه گذشت، گفت شاید بعدشم کنکورو بد بدم و روشنش نکنم، فهمیدم یه چیزیش شده.....
:324:یعنی نمیخوادت وتمام
نقل قول:
نوشته اصلی توسط عندلیب
باید بهش بگم که دوستش دارم؟
چطور اینا رو بهش بفهمونم؟ اصلا اینارو بهش بگم یا بذارم بره؟ اگه بخوام اینارو بگم غرورمو شکوندم
اینکارو نکن ،تمومش کن:160:
-
RE: میگه به خاطر خودت ترکت می کنم!!! من نمی خواااااام
دوست عزيز منم با نظر دوستان موافقم
من اصلا به نيت اين فرد كاري ندارم حتي بهترين فرد و با بهترين نيت هم كه بوده، چيزي كه واضحه اينه كه ايشون از شما خوشش نيومده ، هركي هم ميگه ظاهر مهم نيست چرت گفته چون اولين و مهمترين چيز در جذب شدن به يك نفر اول ظاهرشه و تمام
ايشون به هرحال از ظاهر شما خوشش نيومده نمونش اينكه تا قبل از ديدارتون ميخواسته شمارو ببينه و خيلي اصرار داشته به اين ديدار ولي بعد از ديدار حرف از گوشي خاموش كردن و بازي نكردن با شما بوده و چطور اين حرفهارو نميتونسته بدون ديدن شما بهتون بگه؟؟؟ چطور چتي تمومش نكرده؟؟ يكم فكر كني متوجه ميشي كه هرچي كه بوده دليلش برميگرده به ديدارتون يعني شما جذبش نكردين و از شما خوشش نيومده
اصلا خودتو كوچيك نكن عزيز دلم.... افراد سلايق مختلف دارن و اين دليل بر اين نميشه كه شما بد باشي كه بخواي ناراحت بشي
به نظرم شما ايشون رو بايد فراموش كني
تلاشي هم نكن چون چيزي نيست كه با حرف يا با دوستت دارم گفتن و اينجور چيزا رفع بشه
فقط شما خودتو حقير ميكني اگه اين حرفو بهش بزني كه دوستش داري و ....
اميدوارم كه موفق باشي:72:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط عندلیب
نمی خوام بهم وابسته بشیم، نمیخوام به خاطر من موقعیت های زندگیتو از دست بدی ، اگه من باشم تو قید بقیه رو میزنی، دیگه نمیخوام به من تکیه کنی
عزيز دلم اگه مسئله ظاهر شما نيست كه اين حرفا رو چتي هم ميتونست به شما بزنه و نيازي به ديدار شما نبوده ولي حالا كه ديده شمارو تازه يادش افتاده
اين فقط اين رو نشون ميده كه از ظاهر شما خوشش نيومده
البته اين نظر منه
-
RE: میگه به خاطر خودت ترکت می کنم!!! من نمی خواااااام
از شما دوستای خوبم ممنون که راجع به مشکل من نظر دادید
وقتی فکر می کنم که از ظاهر من خوشش نیومده، راحت تر میتونم با رفتنش کنار بیام
شما درست میگید
منم خب خیلی بد رفتم، آخه عکسشو دیده بودم، اون عکسی که فرستاده بود خیلی بد تیپ بود، ولی دیروز خیلی به خودش رسیده بود، از این رو به اون رو شده بود، انگار میخواد بره عروسی:199:، منم رو حساب اون عکسش، اهمیتی ندادم و خیلی بد رفتم، البته یکم هم به خاطر تعریفهایی که اخیرا یه نفر ازم کرده بود دچار اعتماد به نفس کاذب شده بودم :D
اما خوب شد .... اون تاپیکی که معرفی کردید رو خوندم، خدا رو شکر می کنم که نذاشت ادامه بدم، این اولین رابطه ی دوستی بود که میخواستم شروع کنم که خدارو شکر به سرانجام نرسید، اما از خودم میترسم که دوباره بخوام برم سمت این کارا.... آخه بدجوری احساس تنهایی و پوچی می کنم.... یه وقتایی هم دوریه همین دوستمون یکم اذیتم می کنه .... واسم دعا کنید، چی کار کنم که دیگه به این کارا فکر نکنم، بی کار هم نیستما، از صبح تا ظهر میرم سر کار ، بعداز ظهرها هم معمولا کلاس میرم یا خودمو مشغول می کنم، ولی بازم انگار نیاز شدید دارم که با یکی باشم که حتی مشغول کردن خودم هم فایده نداره :(
تازه یه مشکل دیگه هم در همین زمینه دارم که ایشاالله تو یه تاپیک دیگه مطرحش می کنم
-
RE: میگه به خاطر خودت ترکت می کنم!!! من نمی خواااااام
عندلیب عزیزم!
خوشحال شدم که به این نتیجه رسیدی که باید شکرگزار خدا باشی که این رابطه در همین نقطه تمام شد :104:
واقعیت این دوستی ها، دویدن دنبال سرابه و فقط تو و روحت رو خسته و خسته تر می کنه. پس انرژیت رو بگذار برای همسر شایسته ای که خدا برات مقدر کرده.
عزیز دلم:
کاملا به تو حق می دهم احساس نیاز کنی به یک همراه و مونس ...
این نیاز همه انسان هاست.
بجای اینکه این احساس رو ببری پیش بنده هاش، ببر پیش کسی که همه اسباب و علل جهان به دست اونه و بگو: " خدای من! تو بهتر از من، از دلم خبر داری. پس برام آستین بالا بزن!"...
و خودت رو بسپار به دریای رحمتش. حتما سیرابت می کنه :310:
در مورد گذروندن وقت آزادت هم حرف هایی دارم که اگر تا اینجا با من موافق بودی، بگو تا در موردش گپ بزنیم.
شاد باشی :72:
-
RE: میگه به خاطر خودت ترکت می کنم!!! من نمی خواااااام
ممنونم آویژه جان که پیگیر مشکل من هستید
دوریش خب یکم سخته برام، هنوزم تا گوشیم زنگ میخوره دلم میریزه که شاید خودشه، یا تو ذهنم انگار خب دوست دارم که برگرده، اما کاش برنگرده که دیگه منم نلغزم
اما در عین حال کاملا حرفهاتونو قبول دارم
من اصلا همچین آدمی نبودم، که بخوام چت کنم یا حتی از این دیگه بدتر ، بخوام به دوستی با کسی فکر کنم
مشکلی که شاید باعث بروز این مشکلات شد رو تو این تاپیک نوشتم که اگه اونجا هم راهنماییم کنید ممنون میشم ازتون
در مورد وقت آزاد هم مشتاقم که بشنوم:72:
-
RE: میگه به خاطر خودت ترکت می کنم!!! من نمی خواااااام
با سلامی دوباره
دوستای خوبم، حرفای شما خیلی خوب بود و باعث شد، ارتباط از طرف من کاملا قطع بشه
اما ایشون خودشون، هفته پیش، یعنی قبل از کنکورش، برام آف گذاشت که: "کجایی"
بعد از کنکورش هم که من آنلاین بودم، اومد و گفت که منظورش قطع ارتباط نبوده، فقط میخواد که دوست معمولی باشیم، که به هم لطمه نزنیم، گفت اینطوری واسه هردومون بهتره!
من نمی دونم دوست معمولی یعنی چی؟!!!!! ولی این معلومه که دیگه نمیخواد اس ام اس یا ملاقاتی باشه، ولی چت رو هست
به نظرتون چرا این کارو کرده، چرا اینا رو گفته؟ همش تو ذهنم هزار تا سواله
میگم نکنه من فقط حکم یه زاپاس رو داشته باشم، که هر وقت تنهاشد، یکی باشه
نکنه تو رودرواسی مونده، که نخواسته کلا قطع کنه ارتباطو؟؟؟ ولی آخه خودش برگشت، من که چیزی نگفتم دیگه
اگه از من خوشش نیومده، پس چرا میگه چت کنیم؟
یعنی باور کنم که احساس کرده داشته وابسته میشده، و نخواسته این اتفاق بیفته؟
شایدم فکر کرده، من میخوام بهش بچسبم واسه ازدواج، اینطوری در رفته، ولی من که تا حالا هیچی بهش نگفتم، حتی ابراز علاقه نکردم.... بهتونم گفتم که یه بارم خیلی غیر مستفیم یه چیزی گفتم، خیلی تعجب کرد از حرفم، تازه اگه اینطور بود نباید دوباره برمیگشت که!!
اینا فقط یکم از سوالای ذهنم بود، خیلی گیج شدم
آخه چرا این کارا رو می کنه؟
-
RE: میگه به خاطر خودت ترکت می کنم!!! من نمی خواااااام
سلام،
ببخشید من کل تاپیکتون رو نخوندم، اما حالا یه نظر کوچیک می دم!
شما می گید: آخه چرا این کارها رو می کنه!
مهمه؟
چرا باید مهم باشه؟
دلیلش هر چی باشه، به نفع شما نیست!
یکی از مراحل قطع ارتباط، مسدود کردن تمام پل های ارتباطیه!
شما این کار رو کامل انجام ندادین و این آقا، خیلی راحت برا شما آف می ذاره! پس دیگه این چه قطع ارتباطیه!
به هر حال، این آقا هدفش جز دوستی، چیزه دیگه ای نیست و خواهشاً این فکر که باهاش دوست بشم و شاید به ازدواج منجر بشه رو از ذهنتون خارج کنین! این زمانی که می خواین برا راضی کردنش به ازدواج (به فرض) صرف کنین، اگه روی تاپیک قبلیتون بذارین، بهتر نتیجه می ده!
دلایل عینی برای منع رابطه های دوستی دختر و پسر
-
RE: میگه به خاطر خودت ترکت می کنم!!! من نمی خواااااام
مهمیش که مهمه
چون همه ی فکر و ذهنمو مشغول کرده
شاید چون میخوام باهاش دوست باشم، چون با حرفاش همیشه، منو به پیشرفت ترغیب کرده، شادم کرده، مشکلاتمو حل کرده
اصلا ازدواج نه! من اصلا به ازدواج فکر نمی کردم، تقصیر خودش شد، یه چیزایی گفت که اینو انداخت تو سر من
وقتی ارتباطمون شروع شد، اصلا نه قصد دوستی داشتم نه ازدواج، فقط یه مشکلی داشتم، که ...
منظورم از قطع ارتباط هم این نبود که نخوام باهام ارتباط داشته باشه، منظورم این بود که من دیگه باهاش تماسی نگرفتم، ولی خب دوست داشتم خودش باهام تماس بگیره
از لحن همتون مشخصه که کاملا مخالف هستید که هیچ، اصلا از آدمایی مثه من متنفر هم هستید
شاید لازم نباشه بگم، ولی دوست دارم، بدونید که انقد راجع به من بد قضاوت نکنید
من اصلا آدمی نیستم که همش دنبال دوستی و این حرفا باشم، تا الآن هم هیچوقت دوستی نداشتم، و نخواستم که داشته باشم
متاسفانه، اوایل امسال برام یه مشکلی پیش اومد، منم کسی رو نداشتم که باهاش حرف بزنم، به اشتباه، رفتم تو چت روم، و با ایشون آشنا شدم، اصلا هم قصد دوستی نداشتم، فقط می خواستم، یه طوری، این بحرانو پشت سر بذارم
اما کم کم، ازش خوشم اومد، و این اتفاقا افتاد
من خودم از کسایی هستم که همیشه مخالف دوستی و این حرفا بودم و هستم، اما ....
-
RE: میگه به خاطر خودت ترکت می کنم!!! من نمی خواااااام
چرا مخالف بودی؟
اما چی؟
چی شد که نظرت در مورد این دوستی ها تغییر کرده؟
-
RE: میگه به خاطر خودت ترکت می کنم!!! من نمی خواااااام
مهمیش واسه اینه که باید هدف از ارتباطو بدونم
نگید هدفش سواستفادس، چون اگه این بود، نمی گفت ارتباط چتی
به خاطر مسائل مذهبی مخالف بودم و اینکه تا حدودی خطراتی که تو تاپیکی که شما معرفی کردید رو شنیده بودم
الآنم نظرم عوض نشده راجع به دوستی، همونه... بودن هم، کسایی که تو همون چت روم باهاشون آشنا شدم، و خواستن که دوست باشن، ولی من وقتی احساس کردم مشکلاتم بهتر شده، با همشون قطع ارتباط کردم، حتی با یک نفرشون هم ارتباطی بیشتر از چت نداشتم
اما ایشون، واسم فرق می کنه
ازش خوشم اومده، بهش اطمینان دارم، و خب شایدم ایمانم هم ضعیف شده:302:
-
RE: میگه به خاطر خودت ترکت می کنم!!! من نمی خواااااام
- یعنی چی فرق می کنه؟ چه فرقی می کنه؟
- از چه لحاظ بهش اطمینان داری؟ مگه قراره چی کار کنه که مطمئنی درست انجام می ده؟
-خب ایمانت که ضعیف شده، چون داری از هوست پیروی می کنی، دقت کن: "ازش خوشم اومده،"
- هدفش شما چیه از رابطه؟
- به نظرتون هدف اون چیه از رابطه؟
- سوء استفاده هم فقط دیداری نیست، نمی خوای بگی که اون از صحبت با شما لذت نمی بره!!! بالاخره کاچی بعض هیچی! نه؟
ببین، من نمی خوام جواب این سوالا رو به من بدی! خودت فک کن و جوابش رو به خودت بگو! خودت رو گول نزن!
تو فرق داری با اینا که شغلشون شده دوستی با جنس مخالف، تو آگاهی، فقط آگاهیت رو به کار نمی گیری!
چرا یه راهی رو می ری که خودت می دونی اشتباست!
به خدا سختیش فقط یه ماهه، فقط کافیه دوام بیاری، این احساسا تمومم می شه و بعد تازه سرت رو از برف می یاری بیرون می بینی داشتی چه اشتباهی می کردی!
-
RE: میگه به خاطر خودت ترکت می کنم!!! من نمی خواااااام
دوست معمولی یعنی تو هم باش تا تو هم بخشی از تفریحاتم بشی و گوشه ای از وقتم رو با تو پر کنم.:310:
قرار بود فراموشش کنی اما نکردی.بهش وابسته شدی و بترس این وابستگی یه روز کار دستت بده و به جایی برسی که از سر وابستگی که به غلط خودت دوست داشتن میدونیش تن به هر خواسته ایش بدی و اینجا تاپیک پشیمونی بزنی.(هر چند الان فکر همچین اتفاقیم نمیکنی):163:
:305:کمترین ضرر این رابطه اینه که تو هر روزبیشتر از قبل بهش وابسته میشی و اون نه ،و روزی که ترکت بکنه کاملا در هم خواهی شکست.
تمومش کن و عزت نفست رو بالا ببر.احتمالا کسی هستی که اولین باره تو همچین موقعیتی قرار گرفتی و ادم احساساتیم هستی(اینو از شعر اول تاپیکت حدس زدم) اما شعرهای عاشقانه و احساست رو بذار واسه اونی که ارزش داره
بیشتر فکر کن
-
RE: میگه به خاطر خودت ترکت می کنم!!! من نمی خواااااام
دیگه اصلا اهمیتی نداره
اما من فکر نمی کنم بهش وابسته شده باشم، چون اگه نباشه هم راحت زندگیمو می کنم، فقط ازش خوشم میومد
الآن شاید بیشترین ناراحتیم از اینه که منی که همیشه تو دوستام به خوش تیپی معروف بودم، الآن در نظر اون یه آدم شلخته و بد تیپ دیده شدم، این حرص منو درمیاره
اینکه چرا باور کردم که گفت ظاهر براش مهم نیست، این حرص منو درمیاره
اینکه من از اول اصلا نمیخواستم این ارتباط از چت فراتر بره، اون خیلی اصرار کرد، ایناس که حرص منو درمیاره
اگه میدونستم، این مسائل مهمه میتونستم خیلی بهتر هم برم، چرا اصلا فکر نکردم، که الآن انقد کوچیک نشم
اینکه چرا وقتی بعد از اون حرفا، واسم آف گذاشت، من جوابشو دادم و باهاش حرف زدم....
اون خودش گفت ، فکر می کردم باهام قهر کنی، اما منه احمق، حتی یه ذره هم ناراحتیمو نشون ندادم، و گفتم اصلا مهم نیست
و حالا می بینم، منظورش از دوستیه معمولی، اینه که فقط قهر نباشیم، و قطع کامل ارتباط نباشه
حالا می فهمم؛ فقط می خواسته مطمئن بشه من ناراحت نشدم، همین و بس
ای کاش کلا دیگه ارتباط قطع شده بود
ای کاش که من قهر می کردم باهاش
ای کاش اصلا قبول نمی کردم که شمارمو بهش بدم
ای کاش هیچوقت نمی دیدمش
ای کاش حالا که قبول کردم ببینمش، بهتر می رفتم
همه ی این اشتباهات خودمه که داره منو عذاب میده
ای کاش آدما ظاهر و باطنشون یکی بود
-
RE: میگه به خاطر خودت ترکت می کنم!!! من نمی خواااااام
سلام عندلیب عزیزم.
اول بگم که اینجا هیچ کس حق نداره در مورد عضو دیگه ای قضاوت کنه و بهش برچسب بزنه. ما هم هیچ کدوم این کار رو نکردیم.
عندلیب جان، بعضی از ماها دچار همچین شرایطی بودیم و بعضی هامون هم نبودیم. هر دو گروهمون، شما رو درک میکنیم و دوست داریم حالا که اینجایی، بهترین و درست ترین راه رو انتخاب کنی و اونو انجام بدی.
دوست گلم، یه بررسی بکن. ببین شرایط الانت چیه. چه اتفاقاتی افتاده، چه چیزایی پیش روی شماست و چه اهدافی داری.
من درست متوجه هدف شما از این ارتباط نشدم. اگه میشه برام یه کمی توضیح بده که از ادامه ی این ارتباط چی میخوای.
عندلیب عزیز، این همه "ای کاش" که نوشتی، همه ش مال گذشته هست.
ازشون عبور کردی و کاریشون نمیتونی بکنی. (جز اینکه ازشون درس بگیری برای آینده ت.)
اگه زودتر به خودت نیای، یه سری ای کاش ِدیگه هم به اینا اضافه میشه که مربوط به فرداهای تو میشه.
الان ببین کجا ایستادی و جلوی اشتباهات آینده ت رو بگیر.
منتظر حرفات هستم:46:
-
RE: میگه به خاطر خودت ترکت می کنم!!! من نمی خواااااام
نقل قول:
نوشته اصلی توسط عندلیب
الآن شاید بیشترین ناراحتیم از اینه که منی که همیشه تو دوستام به خوش تیپی معروف بودم، الآن در نظر اون یه آدم شلخته و بد تیپ دیده شدم، این حرص منو درمیاره
اینکه چرا باور کردم که گفت ظاهر براش مهم نیست، این حرص منو درمیاره
اینکه من از اول اصلا نمیخواستم این ارتباط از چت فراتر بره، اون خیلی اصرار کرد، ایناس که حرص منو درمیاره
اگه میدونستم، این مسائل مهمه میتونستم خیلی بهتر هم برم، چرا اصلا فکر نکردم، که الآن انقد کوچیک نشم
اینکه چرا وقتی بعد از اون حرفا، واسم آف گذاشت، من جوابشو دادم و باهاش حرف زدم....
اون خودش گفت ، فکر می کردم باهام قهر کنی، اما منه احمق، حتی یه ذره هم ناراحتیمو نشون ندادم، و گفتم اصلا مهم نیست
حالا می فهمم؛ فقط می خواسته مطمئن بشه من ناراحت نشدم، همین و بس
ای کاش کلا دیگه ارتباط قطع شده بود
ای کاش که من قهر می کردم باهاش
ای کاش اصلا قبول نمی کردم که شمارمو بهش بدم
ای کاش هیچوقت نمی دیدمش
ای کاش حالا که قبول کردم ببینمش، بهتر می رفتم
همه ی این اشتباهات خودمه که داره منو عذاب میده
ای کاش آدما ظاهر و باطنشون یکی بود
لطفا حالا از اونور بوم نیوفت.دیگه تمام شد.اصلا نباید برات مهم باشه نظرش نسبت به ظاهر تو احیانا بد بوده.تو با همون ظاهری که پیشش رفتی ممکنه در نظر یک پسر دیگه خیلی هم خوب باشی.کلا میخوام بهت بگم زیاد دنبال تایید دیگران برای ظاهرت نباش.بهترین چهره و تیپها ازنظر ما شاید از نظر کسی دیگه اصلا خوشایند نباشه.
همیشه هم دنبال کسی باش که تو رو با همون قیافه و ظاهری که هستی و خودت دوست داری دوست داشته باشه،نه اینکه بخاطرش خودت رو تغیر بدی.
.البته این برای ازدواجه و رابطه های بی سرانجام و هدف که کلا درست نیست،چه از ظاهرت خوشش بیاد چه نیاد
خوبی این ماجرا این بود که فهمیدی ادما همیشه ظاهر و باطنشون یکی نیست و اونچه که به ما نشون میدن حتما اونچه که واقعا هستن نیست.
پس دیگه یاد گرفتی از رو ظاهر قضاوت نکنی.فکر کن همچین تجربه ای به دست نمی اوردی و واسه ازدواج از رو ظاهر تصمیم میگرفتی و اشتباه میکردی.چقد بد میشد؟
:305:همه اتفاقات توش حکمتی هست به شرط اینکه چشم و گوشمون رو باز کنیم.
-
RE: میگه به خاطر خودت ترکت می کنم!!! من نمی خواااااام
عندلیب عزیزم
خیلی ازماها توی زندگی مون تحت تاثیر یه سری شرایط اشتباهاتی داشتیم.عزیزم بهتره به جای اینکه خودمون رو سرزنش کنیم سعی کنیم از اشتباهاتمون درس بگیریم.دخترخوب بشین با خودت فکرکن تصمیم قاطعانه و درستی برای خودت و آینده ات بگیر.عشق و محبتت رو نثار کسی کن که ارزشش رو داشته باشه.کسی که تو رو به خاطر خودت و خوبیهات عمیقا ازته دل بخواد .کسیکه هدفش زندگی کردن و ازدواج باشه راهش رو خوب بلده.نیازی به تجریه و تحلیل نداره رفتاهاش!
عزیزم ازخدای مهربون کمک بخواه که راه درست و خدایی رو انتخاب کنی.با چشم باز و دل آرام راهی رو که خدا میخواد بری طوری که هیچ وقت پشیمون نشی گلم.
-
RE: میگه به خاطر خودت ترکت می کنم!!! من نمی خواااااام
سلام
از همتون ممنونم، حرفای تک تکتون برام مهم و مفید بود
ببخشید، دیشب از دست اون و بیشتر از دست خودم، خیلی عصبانی بودم
کاملا میدونم که همچین رابطه ای اشتباهه، اما احساس می کنم، طرف من، با بقیه فرق می کنه، و ارتباط ما هم مثه ارتباط بقیه نیست
قبلا شنیده بودم که دخترا همیشه میگن، این با بقیه فرق داره، ولی فکر نمی کردم، خودمم یه روز همینو بگم
دختر مهربون، گفتی هدفم از ارتباط چیه؟ فکر کنم چون بعد از صحبت کردن باهاش، شارژ میشدم، و چون همیشه منو به پیشرفت تشویق می کرد .... تا یه استعدادی تو یه زمینه ای تو من میدید، کلی تشویقم می کرد که ادامه بدم، و همین مسئله هم باعث شد، خیلی کارایی رو که قبلا نصفه و نیمه یاد گرفته بودم رو ادامه بدم، تشویقم کرد ادامه تحصیل بدم، و خیلی چیزهای دیگه، واسه اینا بود که احساس می کنم بهش نیاز دارم تا بهتر زندگی کنم
من هنوز خودم اصلا نمیدونم چه احساسی دارم، اصلا چی میخوام و چه تصمیمی باید بگیرم
یعنی بیشتر وقتا همینطوریم، احساساتمو خیلی دیر می فهمم، تو تصمیم گیری هم که دیگه واویلام.....
مثلا الآن میدونم این موضوع بدجوری داره اذیتم می کنه، اما نمیدونم کجاش و چرا !!! باید خیلی زمان بگذره تا بفهمم دردم چیه
نمیدونم همه اینطورین، یا من یه مشکلی چیزی دارم!!! :162:
-
RE: میگه به خاطر خودت ترکت می کنم!!! من نمی خواااااام
مشکل اعظم شما عدم خودباوریست ، شما نیاز داری کسی باشه تا مدام از لحاظ روحی تغذیه ات کنه اما در زندگی باید یاد بگیری این نیرو رو خودت از درون خودت بگیری نه از محیط خارج که این باعث می شه متوسل به این افراد بشی!
البته مسائلی مثل نبود هم صحبت و هم درد را قبول دارم که برای همه پیش می آید اما تا جایی که بتوانی انرژی را از درون خودت بگیری و نه عوامل خارجی ، کم تر نیازمند و بیشتر موفق خواهی بود.