-
متأهلم. به یکی علاقه مند شدم چیکار کنم؟
سلام من یه مرد متاهل هستم و کم و بیش از زندگیم رضایت دارم اما یه مدته که حس می کنم به یکی دیگه هم علاقه دارم البته اون طرف حتی روحش هم خبر نداره و اصلا هم تو این خط ها نیست منتهی من مدام مجبورم ببینمش و نمی تونم از ذهنم بیرونش کنم می دونم هیچ راهی نیست اما ...
فقط یه خواهش از همه لطف کنید یک طرفه به قاضی نرید یه شرایطی تو زندگیم پیش اومد که علاقه مند شدم به این خانم اما نمی تونم بگم چی فقط خواهشا پیراهن عثمان نکنین نوشته منو مرسی
-
RE: راهنمایی میخوام
می خوای دو نفرو باهم داشته باشی یا دومی رو فراموش کنی؟
-
RE: راهنمایی میخوام
شما می خواین اون خانم رو فراموش کنید؟
باید دیگه نبینیدش،اگر محل کارتون یکی هستش و براتون مقدور هست محل کارتون رو حتما تغییر بدید.
شرایطی پیش بیارید که کمتر بااون خانم مواجه بشید و
می گید از زندگی تون رضایت دارید پس خیلی حیفه :302: که عشق و علاقه و زمانی رو که باید به همسرتون اختصاص بدید بی دلیل و فقط تو خیال پردازی های ذهنتون به هدر بدید
برای رابطه و علاقه ای که از اول آخرش مشخصه و جز درد سر و پشیمونی و بی آبرویی و ریخته شدن حرمت خانواده و احساس گناه و عذاب وجدان چیزی عاید شما نمی شه .
به همسرتون بیشتر توجه نشون بدید .بهش ابراز علاقه کنید و سعی کنید روابطتون رو گرم تر و صمیمی تر کنید
به این فکر کنید که همون طور که شما دارید دچار خیانت ذهنی میشید این امر ممکنه برای همسرتون هم اتفاق بیفته و اون موقع درک می کنید چه فاجعه ی دردناکیه
پس الان که اتفاقی نیفتاده و فقط درگیر یه احساس ناخواسته و پنهان هستید جلو شو بگیرید
خودتون هم می دونید که اگر بخواین هرچند سخت ولی تمام احساستون رو فراموش می کنید.
به خدا توکل کنید و از اون بخواین که مهر خانمتون رو دلتون بیشتر و بیشتر کنه ،اون قدری که جای برای مهر دیگری باقی نمونه.
اینم بدونید اگر اون خانم از علاقه شما مطلع بشه وجه اجتماعی و شخصیتتون زیر سوال میره پس سعی نکنید این احساس رو به اون بفهمونید و همچنان شخصیت خودتون رو به عنوان یه ادم محترم در دید ایشون حفظ کنید
اگر فکر می کنید دلیل این علاقه ای به وجود اومده کوتاهی همسرتون در برخی از امور زندگی بوده سعی کنید با صحبت اون مشکلات بهش گوش زد کنید و هرچی که می خواید تو دیگری بدست بیارید از خودش بخواین...البته فکر کنم مشکل از همسرتون نیست اون جور که از نوشته هاتون برداشت کردم .
ایشالا به حق همین روز عزیز از شر این علاقه پوچ و بی سرانجام خلاص بشید :302:
-
RE: راهنمایی میخوام
نقل قول:
نوشته اصلی توسط dosti
سلام من یه مرد متاهل هستم و کم و بیش از زندگیم رضایت دارم اما یه مدته که حس می کنم به یکی دیگه هم علاقه دارم البته اون طرف حتی روحش هم خبر نداره و اصلا هم تو این خط ها نیست منتهی من مدام مجبورم ببینمش و نمی تونم از ذهنم بیرونش کنم می دونم هیچ راهی نیست اما ...
فقط یه خواهش از همه لطف کنید یک طرفه به قاضی نرید یه شرایطی تو زندگیم پیش اومد که علاقه مند شدم به این خانم اما نمی تونم بگم چی فقط خواهشا پیراهن عثمان نکنین نوشته منو مرسی
برادر ار جمند
در مسير زندگي آدمهاي زيادي هستن كه ممكنه اونچه از زندگي مي خواهيم رو در خودشون دارن. دست كم در اون مرحله از زندگي اينطوري فكر ميكنيم. شايد واقعا هم همينطور باشه اما تصور كنيد از اون طرف يه مرد ديگه هم بياد و تصور كنه همسر ارجمند شما بهترين گزينه براشه. اگه شما بفهمين چه حسي بهتون دست ميده؟
تصور كنيد چي از جامعه از خونواده ها از آدما ميمونه اگر هر كس از كسي كه خوشش اومده براش پا پيش بذاره و بره جلو؟؟ اونم با وجود تعهدات قبلي و داشتن خانواده؟
يه چيز ديگه هم هست برادرم.
بعضي آدما امتحان و امانت ما هستن. خدا نذاشته كه بياريمشون تو زندگي مون. گذاشته كه بفهميم چقدر محكم ايم.اونا امانت ما ان تو محل كار يا زندگي مون بايد مورد احترام ما باشن اما نه طرف علاقه ما.
راستي اگه ايشون دختر شما بود دوست داشتين يه مرد همسر ازشون خوشش بياد؟گاهي اينجوري نگاه كردن تصميم گيري ما رو راحت تر ميكنه.
-
RE: راهنمایی میخوام
آقاي محترم! من كاملا شمارو درك مي كنم و مي دونم چه حسي داريد. مي خوام واقعيتي رو بهتون بگم كه علت اين حس خودتون رو پيدا كنيد.
وقتي زن و مرد با يك نيروي عشق با هم ازدواج مي كنند تصور مي كنند كه اين عشق همونجور به همون شكل مي مونه و تغييري نمي كنه و حتي اگر اينجور فكر نكنند توي ذهن همه اونها هست كه تا وقتي كه حس اونها به اين شكل باشه زندگيشون دوام داره و عاشقانه باقي مي مونه.
نكته جالب و مهم اينه كه عشق هم مانند هر موجود زنده اي رشد مي كنه و تغيير شكل مي ده. زن و شوهر هم در طي دوران مختلف زندگيشون رشد مي كنن و تغيير شكل مي دن. آيا شما همون آدم 18 سالگي تون هستيد؟ مسلما نه!
اتفاقي كه الان در زندگي شما رخ داده بخاطر اينه كه شما يا همسرتون تغييرات همديگر رو نپذيرفتيد و يا متوجه نشديد. سلايقتون متفاوت شده و بالطبع اولين خانمي كه در اين برهه از زمان با سلايق و خواسته هاي شما مطابقت مي كنه توجه شمارو به خودش جلب مي كنه. و صد البته نياز به توضيح نداره كه اين خانم جديد هم بعد از چندسال به سرنوشت الان همسر شما دچار مي شه چون اصولا شما در مورد اين حس خودتون ريشه يابي نكرديد.
اما چاره كار چيه؟
چاره كار اينه كه بنشينيد و از اول زندگي تا الان تغييراتي كه خودتون و همسرتون داشتيد و خواسته هايي كه از اول زندگي داشتيد و حالا فرق كرده دوباره مرور كنيد. با هم ديگه زمانهاي بيشتري رو صرف كنيد و از حرف دل همديگه باخبر بشيد. همسر خودتون رو به عنوان يك آدم جديد كه انگار تازه باهاش ازدواج كرديد بپذيريد و سعي در برآوردن خواسته هاي جديدش كنيد. همسر شما هم متقابلا بايد همين كارها رو براي شما انجام بده، تغييرات شمارو بپذيره و براي اونها فكري كنه.
نكته: وارد كردن فرد سوم در زندگي اي كه نياز به بازبيني داره فقط اوضاع رو سخت تر و پيچيده تر مي كنه.
-
به یکی علاقه مند شدم چبکار کنم؟
از همه دوستانی که راهنمایی کردن ممنونم من واقعا حتی موندم چیکار کنم می دونم نتیجه ای نداره چون می شناسم طرف مقابلم رو ولی چیکارکنم بارها خواستم فراموشش کنم اما وقتی یه چیزی جذب کنه آدم رو و مدام تکرار میشه و دوباره از نو بازم میگم موندم چیزی بگم به طرف یا نه؟ واقعا موندم
-
RE: متأهلم.به یکی علاقه مند شدم چبکار کنم؟
جذب رفتاراین خانم شدی یاجذب زیبایی وهیکلش؟
-
RE: متأهلم. به یکی علاقه مند شدم چیکار کنم؟
واقعا فرقی می کنه؟ همه چیزش شکل و قیافه ، سلیقه ، رفتار ، اخلاق ، منش چی بگم آخه؟ بعضی شاید بگن این طرف چقدر بی احساسه اصلا من بی احساس من عشق رو قبول ندارم دوست داشتن رو چرا و به نظرم دوست داشتن انحصاری نیست فقط تو حرکت بعدی موندم نه می تونم فراموشش کنم نه به روش بیارم نمی تونم بدست اش بیارم اما به از دست دادنش راضی نمی شم کاش حال منو درک می کردین گفتم دست خودم نبود این جریان میگید فراموش کنم؟ چه جوری؟ شما دلیل منطقی بگید که چرا باید فراموشش کنم؟
-
RE: متأهلم.به یکی علاقه مند شدم چبکار کنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mahi91
جذب رفتاراین خانم شدی یاجذب زیبایی وهیکلش؟
علت سرد شدن شما نسبت به همسرتون چيه؟
در يك جمله : خلائي كه در زندگي دارين و فكر ميكنين به وسيله ي اين خانم برطرف ميشه چيه؟؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط dosti
واقعا فرقی می کنه؟ همه چیزش شکل و قیافه ، سلیقه ، رفتار ، اخلاق ، منش چی بگم آخه؟ بعضی شاید بگن این طرف چقدر بی احساسه اصلا من بی احساس من عشق رو قبول ندارم دوست داشتن رو چرا و به نظرم دوست داشتن انحصاری نیست فقط تو حرکت بعدی موندم نه می تونم فراموشش کنم نه به روش بیارم نمی تونم بدست اش بیارم اما به از دست دادنش راضی نمی شم کاش حال منو درک می کردین گفتم دست خودم نبود این جریان میگید فراموش کنم؟ چه جوری؟ شما دلیل منطقی بگید که چرا باید فراموشش کنم؟
دليل منطقي؟؟؟
منطقي تر از اين كه شما متاهل هستيد؟و حالا نميدونم بچه اي داريد يا نه!!
شما با همسرتون مشكلي غير قابل حل داريد؟
همسرتون كمبودي دارن؟؟
-
RE: متأهلم. به یکی علاقه مند شدم چیکار کنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط dosti
شما دلیل منطقی بگید که چرا باید فراموشش کنم؟
دلیلی مهم تر از اینکه شما جای دیگه و به کسی دیگه ای تعهد دارید؟
دوست گرامی، بهترین کاری که می تونید بکنید قطع ارتباط با این خانم است. باید نبینیدشون. اگر ارتباط تلفنی، اینترنتی، مجازی، حقیقی ... دارید باید قطعش کنید. سخته، اما شدنی است.
داستان نه چندان جالب من
اوضاع آروم شد
-
RE: متأهلم. به یکی علاقه مند شدم چیکار کنم؟
من نمی دونم شما آقایون آخه چرااااااااااااااااااااااا اا اینقدر بی مهر و وفایید؟ فکرش رو بکنید وقتی شما عاشق زندگی تون باشید متوجه بشین همسرتون عاشق یه مرد بهتر از شما شده . فقط لحظه فکرش رو بکنید !!!!!!! عاشقی بعد از ازدواج فقط هوسرانیه ٰ زیاده خواهیه و بی بندباری .احساستون رو دفن کنید اگر می خواهید فاجعه نشه
-
RE: متأهلم. به یکی علاقه مند شدم چیکار کنم؟
سلام
شما وهمسرتون چندسالتونه؟ بچه هم دارین یا نه؟
چطورباهم آشنا شدین؟
همسرتون شاغل هست یا نه؟
چه چیزی توی اون خانوم دیدین که جذبش شدین؟
-
RE: متأهلم. به یکی علاقه مند شدم چیکار کنم؟
سلام به همه دوستان واقعا ممنونم از پاسخ های خوبتون اما بازم من قانع نشدم در ضمن دقت کنید من نگفتم رابطه خاصی بین ما وجود داره که میگید تمومش کنم اتفاقا نهایت حرفمون شاید 10 جمله هم نشه در روز یا دوستی گفته احساساتت رو دفن کن مگه الان دارم چیکار می کنم؟ همش می ریزم تو خودم اعصابم خورد شده می بینمش بدم نمی بینمش بدتر
رهای گرامی من که نخواستم اینطوری بشه تا حالا هم که بر خلاف تعهدم عمل نکردم که شما اینطوری میگید
پارمیدای گرامی فکر نکنم سوالتون دردی رو دوا کنه اما ما زیر سی سالیم بچه نداریم همسرم دانشجوه جواب سوال آخرتون رو هم قبلا دادم همه چیز از ظاهر گرفته تا اخلاق
دوستان دقت کنین قرار نیست اتفاق حادی بیافته که این طوری شلوغش کردین اصلا هم به چیزی مثل ازدواج با این خانم فکر نمی کنم شاید سوالم رو درست نپرسیدم:
فرض کنید به یکی علاقه مندید که می دونید بی نتیجه اس چه کاری انجام میدید که این علاقه آزارتون نده؟
فقط نگید فراموشش کن که واقعا از توانم خارج
-
RE: متأهلم. به یکی علاقه مند شدم چیکار کنم؟
فقط به عنوان یک زن که خودش شوهری مثل شما داره میتونم بگم نکنید با ما این بازی نکنید اگر ما هم حتی دوستی ساده تر و پاکتر از اینها داشته باشیم شما قبول میکنید اگر جذب همه چی ان زن شدید پس چرا زنتان طلاق نمیدید اگر زنتان دوست دارید چرا دنبال این حرفهایید فکر این کنید که خانمتان با دلی مملو از عشق و اعتماد داره میجنگه درس میخونه انوقط شما وقتی که متعلق به ان...... با عذاب وجدانتان چکار میکنید الا رابطه اتان کم مطمئن باشید فردا بیشتر و پررنگتر میشه من برای خانمتان متاسفم
-
RE: متأهلم. به یکی علاقه مند شدم چیکار کنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط dosti
دوستان دقت کنین قرار نیست اتفاق حادی بیافته که این طوری شلوغش کردین اصلا هم به چیزی مثل ازدواج با این خانم فکر نمی کنم شاید سوالم رو درست نپرسیدم:
فرض کنید به یکی علاقه مندید که می دونید بی نتیجه اس چه کاری انجام میدید که این علاقه آزارتون نده؟
فقط نگید فراموشش کن که واقعا از توانم خارج
نقل قول:
نوشته اصلی توسط شب نم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط dosti
شما دلیل منطقی بگید که چرا باید فراموشش کنم؟
دلیلی مهم تر از اینکه شما جای دیگه و به کسی دیگه ای تعهد دارید؟
دوست گرامی، بهترین کاری که می تونید بکنید قطع ارتباط با این خانم است.
باید نبینیدشون. اگر ارتباط تلفنی، اینترنتی، مجازی، حقیقی ... دارید باید قطعش کنید. سخته، اما شدنی است.
[rl]
چرا نباید فراموشش کنید؟
-
RE: متأهلم. به یکی علاقه مند شدم چیکار کنم؟
میگم داداش! شما اصلا پست شماره 5 منو خوندی؟؟؟؟ جواب سوالت همونجا هستا! می خوای تلاش کنی صورت مساله رو پاک کنی نمی شه دیگه برادر! باید توقعات خودتو از زندگی بازبینی کنی و با همسرت در این موارد بیشتر اختلاط کنی...هرکی هرچی مینویسه شما بهش میگی "ممنون از راهنماییتون اما..." و این دور باطل ادامه داره...
-
RE: متأهلم. به یکی علاقه مند شدم چیکار کنم؟
بالاخره شما دلت ميخواد استارت فراموش كردن اين خانم و جذابيت هاش متعددش رو بزني يا نه؟
اگه اره كه شروع كنيم به صحبت درباره تكنيك هاي رهايي
اگه نه كه هيچ.
-
RE: متأهلم. به یکی علاقه مند شدم چیکار کنم؟
چیزی که من خیلی دوست داشتم بدونم نحوه آشنایی شما وهمسرتون بود که جواب ندادین می خواستم بدونم قبل ازاینکه با همسرتون ازدواج کنین عاشقش بودین یا نه؟
دوست عزیز کسی شما رو بخاطر عاشق شدن سرزنش نمی کنه ولی وقتی ما به کسی متعهد می شویم باید بتونیم ترمزی برای این عاشق شدنهای گاه وبیگاه خودمون داشته باشیم تا بتونیم درکنار همسرمون زندگی پایدار وبدون مشکلی داشته باشیم. وبه نظر من بهترین ترمز، آشنایی با سازوکار عشق وعاشقی است. اگه این آگاهی رو تو این موضوع وارد کنیم می تونیم بدون آسیب رساندن به خودمون ویا دیگران درسهای این مشکل به ظاهرلاینحل رو بگیریم ونه تنها سردرگم نشیم بلکه رشد کنیم و درپله بالاتری از آگاهی بایستیم . یعنی تو می تونی به این مسئله بوجود اومده به عنوان موهبتی برای شناخت خودت استفاده کنی بدون اینکه به اون خانم نزدیک بشی یا بیشتر از این فکرت رو درگیر اون شخص کنی. اگر اهل مطالعه هستی دوست دارم با بحث فرافکنی بیشتر آشنا بشی.
بوبن تو کتابش نوشته:"وقتی عاشق می شویم می کوشیم خطوط گمشده ی چهره ی خویش را در سیمای معشوقمان پیدا کنیم...امید یافتن این خطوط گمشده هرگز زوال نمی پذیرد."
یونگ هم میگه :آن دسته از خصوصیات اخلاقی شما که بی توجه مانده اند رشد نکرده اند و قابل قبول نیستند هرگز از وجودتان پاک نمی شوند بلکه فقط مانند سایه ای در گوشه های تاریک شخصیت شما انباشته میگردند و تولید انرژی می کنند تا وقتی که فرصتی برای عیان و آشکار شدن بیابند.
اگر این سایه ها مدت زیادی پنهان باقی بمانند خود را به شکل فرافکنی نمودار می سازند.
آنچه علاج فرافکنی را تا این حد مشکل می سازد نا خود آگاه انجام گرفتن آن است .
وقتی میگوییم فرافکنی روشی نا خود آگاه است به این معنی است که واقعا نا خود آگاه انجام میگیرد . یعنی از کنترل آگاهانه ما خارج است.
مثل اینکه یه خورده کتابی شد. به زبان ساده و شیرین پارسی! فرافکنی بحث جالبیه که توی زندگی خیلی قابل لمسه و برخورد زیادی هم باهاش داریم. طبق نظریه یونگ اگه ذهن رو به دو قسمت تقسیم کنیم به دو بخش خوداگاه و ناخوداگاه می رسیم. بخش خوداگاه شامل چیزهای بیرونی ماست که افراد ما رو با اونها می شناسند و یا در واقع شخصیت ظاهری. مثلا من (نوعی) رو با خصوصیاتی از قبیل لجباز، کله شق، پولدوست، خوش اخلاق، بداخلاق، بدطینت و الی اخر می شناسند. پس بخش خوداگاه شامل خصوصیات ظاهری می شه.
اما بخش ناخوداگاه شامل خصوصیاتی در ما هست که تا حالا فرصت رشد پیدا نکرده و در این بخش مدفون هست. این خصوصیات می تونه شامل موردهای مثبت یا منفی باشه.
مبحث فرافکنی مربوط به بخش ناخوداگاه است، یعنی دیدن خصوصیات سرکوب شده خودمون (مثبت یا منفی) در دیگران. بذارید ساده تر بگم. مثلا من توی زندگی خودم افرادی با معلومات عمومی بالا رو خیلی دوست دارم. اگه بخوایم از دید یونگ به این قضیه نگاه کنیم به خاطر اینه که من این بخش رو در وجود خودم دارم ولی چون این بخش رو به سطح آگاهیم نرسوندم از اینکه می بینم دیگران این بخش رو زندگی می کنند لذت می برم. به این می گن فرافکنی مثبت. حالا به اطرافیانتون نگاه کنید و ببینید چه بخشهایی از زندگی و خصوصیات اونها هست که تحسین شما رو باعث می شه. اونها رو لیست کنید و مطمئن باشید که چیزیه که خودتون هم توانائی رسیدن به اون رو دارید. البته باید به یه نکته کوچولو توجه کنید. فرض کنید شما کسی رو توی یه رشته خاص تحسین می کنید، مثلا ون گوک در رشته نقاشی، اینجا ممکنه استعداد شما در رشته نقاشی نباشه و شما در رشته هنری دیگه ای استعداد نشون بدید. پس باید بگردید و رشته ای که خودتون توش استعداد دارید رو پیدا کنید. یعنی ممکنه پشت این تحسین شما هنر دیگه ای سرکوب شده باشه که شما با دیدن این نقاش که داره هنرش رو زندگی می کنه، به یاد بخش هنری سرکوب شده خودتون می افتید.
حالا با این توضیح مختصری که در مورد فرافکنی مثبت دادم به نظرتون فرافکنی مثبت رابطه ای با عاشق شدن داره؟ شماها عاشق چه افرادی می شید؟ چه خصوصیاتی باعث می شه که جذب افراد خاصی بشید و شیفته وار به دنبالشون علارغم توصیه های اطرافیانتون برید؟ ببینید روی چه خصوصیاتی فرافکنی مثبت می کنید؟ اما سوال مهم تر حالا چی می شه که با وجود دوست داشتن، بعد از مدتی دیگه زیاد فرد مورد نظر رو دوست ندارید و حتی به حالت تنفر می رسید؟! ایا فرافکنی مثبت تمام شده؟
نه ولی شما در این مرحله به فرافکنی منفی رسیدید...
اگه به این مبحث علاقمندشدی پیشنهاد می کنم برای شروع کتابهای یا رپنهان نوشته یونگ، نيمه تاريک وجود نوشته دبی فورد و روانشناسی کمال نوشته دکتر دوآن شولتس رو مطالعه کنی. کمکت می کنه از این برزخی که توش هستی نجات پیدا کنی. اگر سوالی بود بیا اینجا مطرح کن تا مشاوران ودوستان سایت راهنماییت کنن.
-
RE: متأهلم. به یکی علاقه مند شدم چیکار کنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط dosti
سلام به همه دوستان واقعا ممنونم از پاسخ های خوبتون اما بازم من قانع نشدم در ضمن دقت کنید من نگفتم رابطه خاصی بین ما وجود داره که میگید تمومش کنم اتفاقا نهایت حرفمون شاید 10 جمله هم نشه در روز یا دوستی گفته احساساتت رو دفن کن مگه الان دارم چیکار می کنم؟ همش می ریزم تو خودم اعصابم خورد شده می بینمش بدم نمی بینمش بدتر
رهای گرامی من که نخواستم اینطوری بشه تا حالا هم که بر خلاف تعهدم عمل نکردم که شما اینطوری میگید
پارمیدای گرامی فکر نکنم سوالتون دردی رو دوا کنه اما ما زیر سی سالیم بچه نداریم همسرم دانشجوه جواب سوال آخرتون رو هم قبلا دادم همه چیز از ظاهر گرفته تا اخلاق
دوستان دقت کنین قرار نیست اتفاق حادی بیافته که این طوری شلوغش کردین اصلا هم به چیزی مثل ازدواج با این خانم فکر نمی کنم شاید سوالم رو درست نپرسیدم:
فرض کنید به یکی علاقه مندید که می دونید بی نتیجه اس چه کاری انجام میدید که این علاقه آزارتون نده؟
فقط نگید فراموشش کن که واقعا از توانم خارج
دقیقا با سرافراز موافقم!اصلا پست ها رو خوندید؟
1.متاهلی،2.با خانمت مشکلی خاصی نداری،3.از زندگیت راضی هستی ،4.می دونی به این خانم نمی رسی،. ......4 دلیل واضح برای غیر منطقی بودن و بی فرجام بودن این رابطه داری ......
با این وضعیت که شما با همسرت مشکل خاصی نداری و با اون خانم هم ارتباط خاصی نداری ....
با این شرایط کنونی این همه احساست درگیره اونه ،خوب این اتفاق حادیه با توجه به شرایط زندگی شما!
چون نه دچار شکست عاطفی هستی نه مشکل خاص دیگه ای....
حالا فرض کن سر مسائل کوچیک و روزمره به مشکل بخوری با همسرت یا روابطت با این خانم بیشتر شه ...اون وقت اتفاق حادتری رخ می ده ...
اتفاق حاد الانت اینکه اون توجه ای که100 درصد باید معطوف به همسرت باشه ،به کس دیگه ای داری نشون می دی .شاید از نظر تو حاد نباشه ولی از نظر همسرت هست..
وقتی می بینه مثل سابق بهش توجه نداری،تو خودت هستی،بی جهت باهاش بد رفتاری می کنی و هزار تا چیز دیگه که پیامد این احساساتیه که به اون خانم داری(مگه میشه ذهن ادم درگیر باشه ولی رفتارش هیچ تغییری نکنه!!!پس صد در صد شما اون مرد سابق برای همسرت نیستی و نمی تونی باشی ) و همسرت هم این تغییرات رو می فهمه و باهم دچار مشکل می شید ...
میگی الانم من زیر تعهدم نزدم
اگر همسرت به فردی علاقه مند بود بهش فکر می کرد به همه چیزش علاقه مند بود ،ظاهرش اخلاقش همه چیزش،
این علاقه انقدر براش معضل ایجاد کرده بود که به مشاوره پناه می اورد..
انقدر از این علاقه تاثیر گرفته بود که حرف 10 -15 نفری که بهش می گن ..فراموشش کن قانعش نمی کرد....بازم فکر می کردی همسرت به تو متعهد مونده؟
تعهد فقط عملی و ظاهری نیست ما تو ذهنمون هم قادر هستیم به راحتی زیر تعهدمون بزنیم و خیانت ذهنی کنیم ..
حالا تا کی این تعهد شکنی ذهنی در حد ذهن باقی می مونه و پیشرفت نمی کنه بستگی به خود شخص داره که چقدر قوی و منطقی ..
چه قدر برای خودش باورهاش باید و نباید هاش ،ارزش قائله....
مطمئن باش تعهد شکنی ذهنی هیچ وقت در وضعیت ثابتی نمی مونه یا این هوس از سرت می افته یا قید همه چیز رو می زنی و عملیش می کنی ....
در مورد سوال آخرت
احتیاجی نیست فرض کنم منم در حقیقت به ی نفر علاقه مند شدم که می دونم نتیجه خاصی هم نداره ........از نظر احساسی تو وضعیت بحرانی هستم ...
ولی این توان رو در خودم می بینم که خودم رو نجات بدم و این احساس رو کنترل کنم و از چاله تو چاه نیفتم .
اگر توان این کار رو نداری ناچاری زجر بکشی و آزار ببینی راه حل دیگه ای نداری.انسان های ناتوان و ضعیف راهی جز ،ازار دیدن و تحمل شرایط ای که خودشون مسبب ایجادش هستند و ندارن ...
-
RE: متأهلم. به یکی علاقه مند شدم چیکار کنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط dosti
شما دلیل منطقی بگید که چرا باید فراموشش کنم؟
شما یه دلیل منطقی بیار که چرا نباید فراموشش کنی؟
برادر من دلیل واضحتر ازاینکه باعث شده از نظر روحی انقد به هم بریزی و مشکلت به حدی شده که اومدی اینجا تاپیک باز کردی.
نیاز نیست که هی به خودت بگی میخوام فراموشش کنم.برو ببین زندگیت چه مشکلی داره که باعث شده به سمت یکی دیگه بری.
اگه هم نه..نمیخوای تو زندگیت کند و کاو کنی معنیش اینه که یا مشکلات زندگیت انقد برات ازار دهنده است که ترجیح میدی صورت مسئله رو پاک کنی تا اینکه حلش کنی یا هوس در تو انقد قوی شده که چشم و گوش منطقت رو بسته و تو رو به هر سمتی میخواد میکشونه.
یعنی تو یا با مشکلات زندگیت داری کلنجار میری یا با هوس.
اگه مشکلات زندگیته که ده بار همه راهشو بهت گفتن.اگه هوسه،این هوست مانع بیخیال شدنت میشه یعنی هی بهت میگه فراموشش نکن بذار حداقل ببینیش،گاهی بهش فکر کنی و...یعنی اروم اروم داره تو رو وارد یه رابطه غلط میکنه
اما جای امیدواری اینجاست که تو ناراحتی یعنی با این حست داری کلنجار میری اما هنوز از پسش بر نیومدی
-
RE: متأهلم. به یکی علاقه مند شدم چیکار کنم؟
]آفت زندگیه از خودتون دورس ش کنین!!!!!!!!!!
به همسرتون فکر کنین... خودتونو جای اون بزارین!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
-
RE: متأهلم. به یکی علاقه مند شدم چیکار کنم؟
سلام
همه گفتني ها رو دوستان مهربون و دلسوز عزيز تا حالا گفتن.من فكر ميكنم شما اصلا خودتون هم نمي دونيد دنبال چي هستيد.خودتون جواب سوالهاتونو مي دونيد.نوع عشق ورزي به كسي كه شريك زندگيتونه با كس ديگه قطعا بايد فرق داشته باشه.خلاصه بگم برادر يه چرخي توي همين سايت بزن و سرنوشت افراد مشابه خودتو بخون.تا دير نشده از اين وضع خودتونو نجات بدين.عمر آدما كفاف كسب همه تجربه ها رو نميده و بايد گاهي از سرنوشت بقيه عبرت بگيريم.
با آرزوي موفقيت:72:
-
RE: متأهلم. به یکی علاقه مند شدم چیکار کنم؟
سلام اقای دوستی عزیز
به جون هرکی که تواین دنیادوسش دارید ازتون خواهش میکنم دوراون خانومو درهرصورتی که خودتون میدونیدخط قرمزبکشید من بجای خانومتون باشم دیوونه میشم حتی نمی خوام لحضه ای تو این دنیازندگی کنم.
تمنا میکنم داداش گلم...تموش کنید...
-
RE: متأهلم. به یکی علاقه مند شدم چیکار کنم؟
من واقعا پشیمون شدم که چرا اینم مطلب رو اینجا نوشتم چون می بینم که خیلی از افراد مخصوصا اعضای فعال بجای راهنمایی سریع روی آدم قضاوت می کنن و ابا ندارن اگه طرف رو خائن ، ضعیف و بی اراده بخونن وقعا برای این برخورد متاسفم راهنمایی های روتین رو خودم بلدم فقط از یه جا کپی پیست شدن و معدودی هم صادقانه قصد کمک داشتن اما در هر حال نتیجه نداد بیشتر دوست داشتم با یکی درد دل کنم که گویا اینجا جاش نیست اینقدر تو خودم می بینم که هر زمان بخوام کاری رو انجام بدم بتونم اما حرف این بود که قانع کردن خودم رو بلد نیستم شما حرف از خیلی چیزها می زنید که نمی دونید در شرایط من نیستید و بازخوردهای زندگی منو ندارید پس لطفا بی جهت نگید همسر من چه طوریه وقتی خیلی وقت ها جوابی که باید رو ازش نمی گیرم
من دیگه به این نتیجه رسیدم که هیچ کی تو این دنیا درد آدم رو نمی دونه حتی همسرم حنی اون خانم حتی شمایی که ادعا مشاوره و رفاقت دارید و متاسفم که در این شرایط زندگی می کنم
ما مرد ها تا دهمون رو باز می کنیم انتقاد کنیم برچسب هوسران و دله بهمون می خوره اما خانم ها هرجا بشینن و هر چی می خوان پشت سر و حتی جلوی روی ما بگن حق دارن و همه براشون دل می سوزنن
-
RE: متأهلم. به یکی علاقه مند شدم چیکار کنم؟
سلام
به نظر من اگه خواسته هایی از همسرتون دارید و جوابی ازش نمیگیرید باید دنبال این باشید که چطور این خواسته ها رو به نحوی به همسرتون بیان کنید که جواب مناسبی بگیرید و برای این هم باید زمان صرف کنید .
یکمی بیشتر مطالعه کنید . زمانی رو که شما برای این شناخت صرف میکنید ، مطمئن باشید نتیجه بهتری دریافت میکنید از اینکه بخواهید خودتونو درگیر یه رابطه سطحی بکنید .
توی همین سایت هم مقالات جالبی در همین زمینه میتونید پیدا کنید .
تنها راه حل مشکلتون فقط همینه که کیفیت زندگی مشترکتون رو بالاتر ببرید .
-
RE: متأهلم. به یکی علاقه مند شدم چیکار کنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط dosti
اینقدر تو خودم می بینم که هر زمان بخوام کاری رو انجام بدم بتونم اما حرف این بود که
قانع کردن خودم رو بلد نیستم شما حرف از خیلی چیزها می زنید که نمی دونید در شرایط من نیستید و بازخوردهای زندگی منو ندارید پس لطفا بی جهت نگید همسر من چه طوریه وقتی
خیلی وقت ها جوابی که باید رو ازش نمی گیرم
من دیگه به این نتیجه رسیدم که هیچ کی تو این دنیا درد آدم رو نمی دونه حتی همسرم حنی اون خانم حتی شمایی که ادعا مشاوره و رفاقت دارید و متاسفم که در این شرایط زندگی می کنم
دوست عزیز انقد ناراحت نشید.هیچ ادمی بدون خطا و اشتباه نیست.ما هم از این قاعده مستثنا نیستیم.کسی نمیخواد به شما برچسب بزنه.و ما از پشت کامپیوتر نمیتونیم شما و زندگیتون رو ببینیم.تنها کاری که میتونیم اینه که تمام احتمالات رو بهتون یاداوری کنیم.
حرف خودت نشون میده از زندگی با همسرت رضایت کامل نداری.اما برای هر مشکلی راه حلی هست.اول مثل یه پزشک باید درد رو درست تشخیص بدی بعد درمان.
ادما کاری که انجام میدن یا به صلاحشونه یا به نفعشون.یاد این خانوم یا فراموش نکردنش چه مصلحت یا منفعتی برای شخص شما (بدون در نظر گرفتن زنت) داره؟
بهتره پست قبلیم رو دوباره بخونی و به سوالم جواب بدی.
یک دلیل بیار که چرا نباید فراموشش کنی؟
بودنش چه حسنی برات داره؟
-
RE: متأهلم. به یکی علاقه مند شدم چیکار کنم؟
برادر گرامی در مورد اینکه چجوری خودتو قانع کنی فکر می کنم به این صورت که به خودت اجازه این کارو نده توضیح
ما از سه بخش تشکیل شدیم بالغ والد کودک شما ببین بالغت بهت چی می گه ایا این کارت درسته و باز ببین ایا این خواسته از کودکت نیست یه مثال می زنم که منظورمو متوجه بشی و ناراحت نشی
مثلا صبح ها بعضی موقها ادم دلش نمی خواد بلند بشه و بره سر کار این خواسته کودک ماست اما بالغمون یه نهیب میزنه و بلند میشه
به نظرم خواسته های احساسی نابجا برا کودک ماست
لطفا به کودکت که ناراحته این اجازه رو نده و مطالعاتو بیشتر کن در روابطت با همسرت بیشتر وقت بزار
این اجازه رو به خودت نده .:300:
ایا به نظر خودتون که تو زندگیتون مشکل دارید ادم با بوجود اوردن یه مشکل دیگه مشکلشو حل میکنه . نظراتم شخصی می باشد اگر ناراحت شدید قبلش معذرت .
-
RE: متأهلم. به یکی علاقه مند شدم چیکار کنم؟
برادر محترم اگر بتوانی که دوست داشتن فرد مورد علاقه رو فقط در یک حدی که نه در روابط با همسرت مشکلی ایجاد شود و این دوست داشتن باعث نشود که شما با خانم مذکور رابطه ای داشته باشی به نظر من اشکالی ندارد.هر کسی میتواند یه نفر دیگررو دوست داشته باشد ولی خیلی جالبه که میدونید که با ان خانوم نمیتونین رابطه داشته باشین.آيا به داشتن رابطه با اون خانوم هم فکر میکنید اگر روزی فکر کنید که با اون خانوم میتونید رابطه داشته باشین رابطه ایجاد میکنید؟ویا حتی ازدواج میکنید؟
االبته این دوست داشتن ها زود گذره.چند وقته که به ایشون علاقه مندید؟
من فکر میکنم که خیلی زود علاقه ی خود را به اون خانم از دست میدهید.چون خودتون هم میدونید که بهش نمیرسی.آیا احساس میکنید که ایشون به شما علاقه دارن؟
فقط همین مورد بوده؟این احساس رو قبلا نسبت به کسی دیگر هم داشتید؟
-
RE: متأهلم. به یکی علاقه مند شدم چیکار کنم؟
سلام برادر عزیزم
نمیدانم میای باز جواب پستات بخونی یا نه اما من و نظرم اینه که هر ادمی میتونه دوست های خوبی در کنار زندگیش داشته باشه جنسیت دوست مهم نیست مهم اینه که دوست خوب بتونه زمانی که تو فانوس زندگیت گم کردی کمکت کنه و پیداش کنی.
ببین من اعتقادم و با توجه به ان چیزهای که پیرامون انسانها میبینم اینه که یک فردی که وارد زندگی مشترک میشه بی دلیل دنبال کسی دیگه نمیره من بر خلاف دیگران میگم بشین اول دلیلت از اینکار با خودت مشخص کن ببین چرا این خانم بهت ارامش میده و بعد ارتباط خودتون مدیریت کن و همان نوع ارتباط با همسرت داشته باش ببین از کدام جواب بهتر و بیشتری میگیری اگر همسرت حساس نیست میتونی باب این دوستی به همسرت هم منتقل کنی که البته با سختی و مشگلات خودش همراه اما اگر دوستی سالم و پاکی باشه شدنی دقیقا مثل دوستی های در دانشگاه که همکلاسی ها با هم دارند من مطمئنم که بعد از مدتی خودتان سرد میشوید
موفق و مؤید باشید از بچه های تالار هم ناراحت نشوید انها به عینه همراه های خوب و قابل اعتماد هستند :72:
-
RE: متأهلم. به یکی علاقه مند شدم چیکار کنم؟
[align=justify]توی تالار کسانی بودن که مشابه مشکل شمارو داشتن
لینکشونو براتون میزارم
ازدواج دوم با وجود داشتن یک همسر
دوباره چرا؟
البته شاید بگید اینا مربوط به ازدواج دوم هست و به مشکل من مربوط نمیشه اما این موارد هم از همین علاقه ها شروع شده و به اینجا رسیده، باتوجه به علاقه ای که در شما بوجود اومده و میگید نمیتونید فراموش کنید بعید نیست اگر همینطور پیش برید چند وقت دیگه به شرایط مشابه این تاپیک ها برسید.
هیچ علاقه ای خودبه خود بوجود نمیاد (که اگر اینطور باشه یه احساس کاذب بیشتر نیست) و یه علتی داره، شما فاعل این علاقه هستین پس منفعلانه برخورد نکنین، طوری وانمود یا تلقین به خودتون نکنید که نمیتونم فراموشش کنم، کسی نیومده این علاقه را به شما تقدیم کنه شما با اراده خودتون علاقه مند شدین پس از همون اراده آزادتون در جهت یافتن علت و حل مسئله پیش اومده استفاده کنید. [/align]
-
RE: متأهلم. به یکی علاقه مند شدم چیکار کنم؟
آقای محترم آیا شما دوست دارین که این خانم رو فراموش کنید؟
البته تنها راه چاره شما فراموش کردنشه.چون در غیر اینصورت اذیت میشین.
اگر دوست دارین فراموشش کنید روی کمک ما حساب کنید.
فراموش کردن اون خانوم محترم بهترین راه رسیدن به آرامشه برای شما.
من فکر میکنم که شما و همسرتان از روی عقل و تفکر ازدواج کردید و عشق قبل از ازدواج نداشتین به همین خاطر علاقه دارین که حس هیجان و دوست داشتن رو تجربه کنین.
ولی به نظر من شاید این نوع علاقه ی شما به اون فرد فقط شما رو اذیت میکنه نه هیچ چیز دیگر.جلوی ضرر رو از هر جا بگیرین منفعته.
دست داشتن جنس مخالف اشکالی نداره در صورتی که باعث ضربه دیدن و زیان هیچکس نشود حتی خود شما.
-
RE: متأهلم. به یکی علاقه مند شدم چیکار کنم؟
بعد مدتها اومدم ببینم حرف تازه ای هست یا نه
سنگ صبور عزیز یه مدت همه سعی ام رو کردم که فراموشش کنم یه مدت زیاد نمی دیدمش حتی پیش خودم گفتم جذب ظاهرش شدم پس به یکی دیگه توجه کردم تا به خودم ثابت کنم چیز خاصی نیست اما فقط همین که دوباره دیدمش واقعا مردم و زنده شدم در مورد سوالتون بگم اگه میشد که باب میل من بود اما خودم حس می کنم اونوقت اینجوری شیفته اش نمی شدم همین سواله که منو می خوره اگه می شد چی؟
مدتش که زیاده حتی قبل ازدواجم منتهی متوجه نشده بودم تا چند وقت پیش در مورد علاقه اش هم واقعا نمی دونم می دونم به من و حرفام توجه داره و ازم تعریف می کنه پیش بقیه اما تا حس کرد ممکنه بهش علاقه داشته باشم خودش رو ازم کشید کنار و از اون وقت رفتارش سرد شده باهام
در مورد سوابقش که خوب قبل ازدواج چند مورد بود اما همشون رو سبک سنگین کردم و گذاشتم کنار که منو رسوند به انتخاب فعلی ام می تونم بگم منحصر بفرده نه این که کمال مطلق بدونمش خیلی از رفتارهاش رو اصلا دوست ندارم
در مورد زندگی خودم هم واقعا به جایی رسیدم که هیچ جذابیت مستمری توش نمی بینم وقتی باورهای من برای همسرم پوچ و بی معنیه و تا حرف می زنم بی محلی می کنه یا بهش بر میخوره یه جورایی تعهدم منو نگه داشته دلم لذت می خواد لذت دیدن و لمس کردن زیبایی ، جذابیت و لطافت زنانه
-
RE: متأهلم. به یکی علاقه مند شدم چیکار کنم؟
فرمواش نکن ، از عشق نگذر ، اما هوسی اگر هست ، مهارش کن . اگر واقعاً عشق است ،
جهتش را تغییر بده و تصعید را پیش بگیر ، فراتر ببین و اوج را بنگر و خودت را در بند و محدود یک مصداق نکن . شما می توانی از این موقعیت که بسان یک تهدید برای آرامش و زندگیت هست ، یک فرصت بسازی ، که حقیقت عشق را بفهمی و بدانی و زندگیش کنی ، در درون خودت . این می تواند یک فرصت باشد ، فرصت آشتی با خودت ، فرصت رهایی ، رهایی از خودت ، تناقض نیست ، اگر عمیق شوی ، در خواهی یافت چه می گویم ، و اگر دریابی ، دُر می یابی ........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
سلام ستاره
به تالار همدردي خوش آمديد.
مطمئنم كه اين مسائلي را كه ذكر كردي فشار زيادي برايت داشته و دارد. اگرچه ما همه فشارهايي را داشته ايم اما درك كردن ديگري واقعا سخت يا غير ممكن است.
و حالا بازنگاري اين احساسات سخت تر و فشار آورتر هست. آنهم زماني كه تقريبا مطمئن هستي خودت بهتر از ديگران بر مسائلت آگاهي و احتمالا راهكاري نداري.
مطمئن باش، ما حداقل كاري كه مي توانيم بكنيم انرژي گذاشتن و درك كردن شماست. اما ممكن است كاملا بر همه چيز شما اشراف نداشته باشيم ، لذا صحت نداشته باشد. برای همین از شما انتظار داريم با بازخوردهاي آرام خود اين تعامل را تا رسيدن به نتيجه مطلوب با ما داشته باشيد.
ما از بچگي تمرين گسستن از مرحله اي و وصل شدن به مرحله اي را به اندازه ظرفيتمان تجربه مي كنيم. و اين لازمه رشد ماست.
زمانی كه آغوش گرم و مهربان و شیر گوارای مادر را بايد ترك می کردیم در دل غم اين جدا شدن ،نويد ارضاء هاي جديدي از نيازهايمان نهفته بود .
بزرگ شدنمان را به رخ نوزادان ديگر مي كشيد.
از پستان مادر گذشتن، يعني باز شدن حلق ما به هزارن اشربه و اطعمه.
مهم اين بود كه ما بتوانيم فهم كنيم غذا را ، مهم اين بود كه دندان داشته باشيم كه بجويم، مهم اين بود كه مخاط معده ما با غذا بيگانه نباشد.
اين گسستن ها ادامه داشت. با جدايي ها. با مرگ مراحل قبلي هر زمان تولد مرحله اي نو بود.
پدر و مادراني كه اجازه مي دادند فرزندانشان مزه ناكامي ها را كم و بيش بچشند به آنها غير مستقيم مي فهماندند كه ناكامي مرگ مطلق نيست. بلكه مي تواند افزايش گنجايش يك انسان و آماده سازي او براي بزرگ شدن را داشته باشد .
كسي كه بتواند از پفك عبور كند، از پستانك عبور كند، از عروسك عبور كند، از موبايل عبور كند، از ماشين عبور كند و ... در حال رشد كردن هست.
اما اگر هميشه تصور كنيم عبور از هر مرحله با ارضاء و رسيدن كامل يه نيازهاي آن مرحله هست،اين اشتباه بنيادين هست.
گاهي نيازها را تغيير مي دهيم، گاهي نيازهايی را كاهش مي دهيم ،گاهي مقابله مي كنيم، گاهي كامل ارضاء مي كنيم ، گاهي بازتعبير مي كنيم، گاهي به تاخير مي اندازيم و ..... همه اينها كام يا ناكامي ما در برابر نيازهايمان هست. و بزرگمان مي كند.
اما اگر صرفا از كودكي بياموزيم كه بايد بر وفق مراد ارضاء شويم. بعدها متوجه مي شويم كه خلاقيت كمي در تعامل با مشكلات و نيازهايمان داريم يعني تك بعدي هستيم و فقط از يك طريق مي خواهيم آن را حل كنيم. (اين مي شود مشكل حاد).
و اكنون شما در آستانه رهايش از يك پيله هستيد. و پرواز جديد
تولدي جديد نه بر اساس نياز ديروزين خود، بلكه بر اساس قطع بند ناف خود و فراخي آفرينشي كه به عنوان يك انسان در پيش رو داريد.
شما بين ماندن در لذت ديروز و اوج فردا مردد شده ايد.
تجربه عشق مانند تجربه كردن مادر هست هنگامي كه در آغوشش آرميده اي.
اما گاهي تصور مي كنيم ،اگر از دامان مادر بيرون بپريم ، به معناي از دست دادن آن است. به معني عدم فهم عشق مادريست.
امروز شما از هر كسي كه تجربه عشق را نداشته باشد بالاتر هستي. اما اگر پاي خود را به گذشته گره نزده باشيد.
عشق به ما پر پرواز مي دهد. نه اينكه هميشه با اين پرها سرگرم باشيم و با توصيف و ذكر و نوازش اين پرها لذت ببريم. بلكه عشق به ما ياد مي دهد كه با تجربه اش برويم. (قطع از خود و عبور از خويشتن).
شايد والدينت به شما فرصت لذت بردن از ناكامي ها براي رشد را نداده باشند. اما زمانه اين اختيار را يكبار به تو داده است كه يك گذر و عبور را تجربه كني و لذت رهايي را بچشي.
تو شيفته عشقي.
تو از عشق ورزيدن به هيجان مي آيي.
اگرچه موضوع عشقت اين فرد است.
اما نبايد دچار اين اشتباه بنيادي شوي و عشق و معشوق را برابر بگيري.
این عشق تجربه ایست که به وسيله اين معشوق تداعي مي شود . اما در روان شناسي این حالت يك شرطي سازي كلاسيك هست.
يعني بايد توان داشته باشي. كه متوجه شوي
عشق در درون فهم تو و در تك تك سلولهاي توست. و آنكه بيرون است و نام معشوق دارد، صرفا همراهي دارد با اين عشق تو و تداعي كننده هست.
اين خانم عشق نيست. بلكه يك معشوق هست. و عشق درون توست.
اگر اين خانم عشق بود، پس همه افراد عشقشان برابر بودبا اين خانم. اما مي بيني كه اين عشق درون تو شعله ور است.
اگر بتواني بين عشق و مشعوق تفكيك قائل شوي. متوجه مي شوي آنكه ستودني هست تو هستي و تجربه عشقي كه داري.
شايد اشاره ادبيات غني فارسي كه پر از توصيف و شرح عشق و عاشقي هست و در ظاهر هيچكدام به وصال نرسيده اند مي خواهد همين راز و سر را بگويد كه ،اين مجنون ، فرهاد و خسروها بودند كه عشق را آفريدند.
و عشق آنها افسانه يك ملت شد و نقل شد، بدون آنكه همبستري در آنها باشد، يا وصالي صورت بگيرد.....
عشقهايمان را بايد رشد دهيم. و تجربه كنيم براي بزرگ شدن.
اگر عشقمان را با مصداقهایش برابر بگيريم و روي آنها قفل بزنیم . اين عشق به ما بالندگي نمي دهد. ميشود آينه دق. ميشود رنج مستمر، مي شود افسردگي، ميشود بيماري روان تني، مي شود افسردگي ، مي شود تخدير ....
اما عشق كه تداعي اش با معشوق بوده است. خودش بزرگ است. خودش مستقل هست، خودش رشد دهنده است، خودش توليد كننده است، خودش غمگسار و غمسوز هست. عشق هرگز غمساز نيست.عشق فراتر از ترس هاست.
عشق فراتر از ترس هاست.
عشق خودكفاست.
تجربه عشقت مبارك
.:72:
.
-
RE: متأهلم. به یکی علاقه مند شدم چیکار کنم؟
واقعا متن جالبی بود اما اگه دقت کرده باشید حرف من عاشق شدن نبود چون عشق رو قبول ندارم یا حداقل دارای مصداق خارجی نمی دونم البته بستگی داره منظورتون از عشق کدوم باشه اون که تو داستان های قدیمی تصویر میشه یا این که هر پسر و دختری فوری بهم میگن عاشقتم اولی محاله و دومی ادعا
-
RE: متأهلم. به یکی علاقه مند شدم چیکار کنم؟
دوستی عزیز اگر احساستون عشق نیست پس چیه
خوب واقعا چیزی که می خواین و راضیتون می کنه چیه
برقراری ارتباط با اون خانم ؟
یا دنبال یه هیجان تو زندگیتون می گردین؟ یا چی؟
دقیقا چطونه؟ از احساستون واضح بگین
می دونید بیشتر از حرفاتون استنباط میشه که بیشتر خشمگین هستین تا علاقه مند انگار از همه عصبانی هستین . از خانمتون خودتون حتی اون کسی که می گین بهش علاقه مندین
برادر من هرچه می خواهد دل تنگت واضح بگو اخه تا ادم حسشو نگه و خودش ندونه دقیقا چشه که کسی نمیتونه کمکش کنه
-
RE: متأهلم. به یکی علاقه مند شدم چیکار کنم؟
سلام
من کارشناس نیستم و نمیتونم به کسی نظر قطعی بدم و روح انسان ها هم اونقدر پیچیدگی داره که به این راحتی قابل کند و کاو نیست. شما دوست عزیز شما خودت باید به این نتیجه برسی که باید اون خانم رو از فکرت پاک کنی .تا زمانیگه شما با اراده و قطعی به این نتیجه نرسی کسی نمیتونه کاری بکنه حتما شما میخواهید که به همسرتون وفادار بمونید قطعا بخاطر این اومدید اینجا که نظرتون برگرده از صحبت هاتون معلومه که نیومدید اینجا کسی این کارتون رو تایید کنه یا کمی به شما حق بده...اما اگه ما و اول از همه خودم کمی رابطه ام رو با خدای خودم بهتر کنم دلیل زندگی رو بفهمم فلسفه اومدنمون به این دنیا رو بفهمیم و به پوچی این دنیا برسیم میفهمیم که چقدر وقت کمه و چقدر امتحان های عجیب و غریب سراغمون میاد. من ...شما و همه دوستان این تاپیک هرکدوم یه مشکل بزرگ تو زندگیمون داریم دقت کردید چقدر مشکلات زندگی ها زیاد شده چقدر طلاق چقدر خیانت چقدر ناهنجاری تو خونه ها...؟؟؟ فکر میکنید بخاطر چیه؟؟؟ میدونم هرکدوم یه ریشه و عللی داره ولی از همه دلیل ها بالاتر شیطانه! خود خدا تو قرآن میگه شیطان تلاش میکنه به آنچه که بین زن و شوهر اختلاف می اندازد و از هر نیرویی استفاده میکنه!
شما کافیه یه مرور سریع به زندگیتون بیاندازید از بچگی جوونی وقتی ازدواج کردید وقتی همسر شما شما رو به عنوان تنها مرد زندگیش قبول کرد و به شما بله گفت روحش و احساس و زندگی و همه چیزش رو به شما سپرد به شما تکیه کرده ...خانم ها وقتی ازدواج میکنن دیگه شوهرشون میشه همه چیزشون! اینو خودم نمیگم روانشناشا میگن تمام کارهاشون و زندگیشون با شوهرشون معنا میشه! چی بپزم شوهرم خوشحال شه چی بخرم شوهرم خوشحال شه دعوا کردیم چیکار کنم حل شه و.... یه نگاه به همین سایت بندازید متوجه این قضیه میشید. شما هرکاری هم بکنید بازهم بخاطر عشق به شما چیزی نمیگه یا بعد یه دعوا حل میشه ولی وای از روزی که بفهمه اون هم مثل شما که تنها کس وجودشید برای شما دیگه یکی نیست........هیچ موردی نیست جز این که واقعا دل زن رو میشکنه!
همین سایت رو بخونید اعتیاد...مشروب...کتک کاری....عصبانیت!...همه اومدن برای رفع کردنش یعنی هنوزم شوهرشون رو میخوان فقط میخوان مشکل رو حل کنن....ولی وای از روزی که زن از شوهرش...عشقش...کسی که تو زندگی براش همه چیز بود چیز دیگه ای ببینه(نمیخوام در این بحث اسم خیانت رو بیارم چون در مورد شما صدق نمیکنه چون خدا خیلی با صفاس اگه فکر کار خیر بکنی اندازه همون کار واست صواب در نظر میگیره ولی اگه فکر گناه بکنیم فقط در حد فکر! یجور واسه مون رد میکنه!
:72::72::72::72:
حالا به نظر من تنها راه شما اینه که فقط از خدا بخواید مشکلتون رو حل کنه با نذر و دعا ازش بخواهید همون عشق و احساس رو که به اون فرد دارید ازتون بگیره و نسبت به همسرتون ایجاد کنه! کار بزرگیه برای خدا اینکار؟؟!! فقط خدا نگاه میکنه به ته قلبهامون اگه واقعا همین رو بخواهیم حلش میکنه اگه نباشه صبر میکنه ....بازم به ته دلت نگاه میکنه...صبر میکنه! فقط این وسط شیطون نامرد دست از تلاش برنمیداره...شما یه عهدی ببند نمیدونم مثلا سعی کن که اصلا این خانوم رو نبینی هروقت هم شیطون فکرش رو آورد تو روح و فکر پاکتون....باهاش مبارزه کنید...استغفار بگید مثلا 20-100 تا یا ذکری بخونید!!!
خدا فقط داره روحمون رو تربیت میکنه اگه با شیطون جنگیدی روحت بزرگ میشه درس بعدی شروع میشه...اگه تسلیمش شدی روحت پیش خدا سرشکسته میشه و درسی رو که باید از این امتحان میگرفتی رو دوباره با یه مشکل و امتحان دیگه ارایه میده! بخدا یادمون رفته واسه اون دنیا چقدر باید واحد پاس کرده ببریم...اگه همش رو بیافتیم والا بخدا مدرک بهمون نمیدنا!!!!! فکر میکنید برای چیه که بالاترین عذاب اون دنیا حسرته!! میتونید تصور کنید حسرت از آتش هم کشنده تره! پس بیایید مثل یه بچه درس خون واحدهامون رو پاس کنیم! شماهم فقط خودتونید و خداتون! خودتون میدنید خدا چی داره تو گوش قلبت زمزمه میکنه به اون نجوای خدا عمل کن...بقیه حکم و شرع و اینا بهونه اس!
این روزها هم واسه این مشکلتون خیلی خیلی به حضرت زهرا توسل کنید به بقیه دوستان هم میگم که قطعا همه بیشتر از من میدونن و عمل میکنن...حدیث کسا بسیار برای مشکلات زن و شوهری کارگشاست...و خوندن با توجه سوره ی نسا هم بین قلب های زن و شوهر محبت فراوان ایجاد میکنه!
میدونم شما خودت قلبت صاف تر از اینهاست! شاید خدا واسه من سخت بگیره اگه با حرفام دلتون رو شکستم یا رنجوندمتون! حلال کنید.
-
RE: متأهلم. به یکی علاقه مند شدم چیکار کنم؟
دوست عزیز لیلای ساروان گرامی علاقه مندم بهش و مسلمه که هدف علاقه مندی وصاله ولی نمیشه و همین آزارم میده دقیقا سوال منم از دوستان همینه اگه جای من بودین چی کار می کردین؟ وقتی تو تمنای دیدنش می سوزم و وقتی می بینمش با فکر نرسیدن بهش عذاب می کشم و حتی نمی تونم بهش بگم حرف دلتم رو و یا با کسی درددل کنم شاید مهم ترین دلیلم برای نوشتن این مطلب درددل بود
-
RE: متأهلم. به یکی علاقه مند شدم چیکار کنم؟
سلام.
من قصد نصيحت ندارم وميدونم اون اقاي محترم باجملات مازيادتاثيري برتصميم وتغييري درحالش ايجاد نميشه.حقم داره ولي شايد شما بااين حرف من مخالف باشيدولي اين واقعيته .حس اين اقا دست خودش نيست وحدس ميزنم دودليل داشته باشه ياكوتاهي خانومشون دربراورده كردن نيازهاي اين اقا ويااميال خودش(البته منظورم فقط اميال جنسي نيست) براي هردوش نياز به درمان حرفه اي يك روانشناسي.اولي نياز به خانواده درماني ودومي نياز به روانكاوي داره.عزيز اگه واقعا زندگي تودوست داري بروبراي درمان حرفه اي واگه نداري خودتو گول نزن وبا حرف زدن تو اين تالار وجدانتو اروم نكن[size=medium]
-
RE: متأهلم. به یکی علاقه مند شدم چیکار کنم؟
سلام به همه دوستان و مخصوصا به شما دوستي عزيز
من کاملا حس شما رو درک ميکنم، چون مدتي گرفتارش شدم متاسفانه
اين جور مواقع فقط جايگزين هست که به آدم آرامش ميده. من نميگم فراموشش کن يا راهکاري هم براي اينکه مستقيما با اين قضيه چه برخوردي داشته باشي بهت نميدم چون از نظر من اولويت دوم هست.
متوجه شدم که چند جا دوستان در مورد خانمت و زندگيت سوال کردند ولي جوابي ندادي، اما براي اينکه ذهنت باز بشه و بدوني که بايد چيکار کني اول بايد اين قسمت رو حلاجي کني. تکليفت رو اول روشن کن ببينم، با خانم فعليت ميخواي زندگي کني يا نه؟؟؟ اگه نه که هيچي، زودتر جدا شو لطفا. ولي ميدوني تضميني هم نيست که بعد از طلاق همچنان اين خانم همکارت رو دوست داشته باشي و يا اينکه اون شما رو قبول کنه. اين حس ها گاهي اوقات در اثر محدوديتهاي ما و فشاري که رومون هست شکل ميگيره.
حالا، اگر ميخواي با خانم فعليت زندگي کني، توصيه ميکنم روند تاپيکت رو عوض کني (و شايد حتي اسمش رو) و به اين بپردازي که چه برخوردي با خانمت داشته باشي که به اون چيزي که دلت ميخواد برسي. به اون خانم همکارت هم دوست داري فکر کن دوست هم نداري فکر نکن. الان اهميت نداره. اهميت الان فقط تصميم شما و همتت داره.
ببخشيد يکم راحت ميگم، لوس نکن خودتو يه تصميم مشخص بگير بعد آروم آروم و موثر در اون جهت حرکت کن. قرار هم نيست سريعا ذهنت رو از اون خانم خالي کني. سوالت رو براي بهبود وضعيتت و حالت مشخص کن، جواب ميگيري. درسته دوستاني که جواب ميدن همه متخصص نيستند ولي من تاپيکهاي افراد ديگه رو که مطالعه مي کردم، ديدم وقتي که فرد خواستش و سوالش مشخصه خيلي عالي راهنماييش ميکنند و خوب به هدف ميرسونند افراد رو، البته با همکاري خودشون.
پرسيدي اگر شما بوديد چکار ميکرديد؟ من اگر بودم خواسته خودم رو واضح ميکردم (رسيدن به اون خانم، فراموش کردنش، لذت بردن از زندگيم با خانمم، طلاق گرفتن يا هر چيز ديگه) بعد که مشخص شد ديگه بهونه گيري نميکردم و به لطف خدا شروع ميکردم به راهنمايي کردن و حرکت. يک ذهن آشفته به جواب نميرسه. ذهنت رو آروم و خواستت رو منطقي مشخص کن!
ببخشيد زياد حرف زدم :163: موفق باشي دوستي عزيز :227: :72:
-
RE: متأهلم. به یکی علاقه مند شدم چیکار کنم؟
سلام این مساله برمیگردد به تنوع طلبی اقایان فقط به این قضیه توجه کن وزمان را یکسال جلو ببر فرض کن حالا با کسی که دوستش داری همه نوع رابطه داری همسر وخانوادهات فهمیدن هر دونفر به تو فشار میاورند که تکلیف مارا روشن کن حتی افرادی بودهاند در چنین مواردی مرتکب قتل شدهاند