سلام به دوستای خوبم ، من قبل از عقد خیلی نگران بودم و دائم می ترسیدم که انتخابم درست نباشه با اینکه همسرم را دوست دارم ولی خیلی این فکر ذهنم را درگیر کرده ، یه فکر مسمومی که دائم میاد تو ذهنم که لیاقت من بیشتر از ایشون بود :47: خودم خیلی ناراحتم که این فکر تو سرمه ولی کنترلش از دستم خارج شده و این فکر باعث شده رفتارم کمی تغییر کنه
من همسرم را دوست دارم و برای اینکه بله نهایی را بدم خیلی نشستم با خودم فکر کردم و دوباره معیارام را بررسی کردم اولویت بندی کردم بدون در نظر گرفتن هیچ گونه احساسی و ایشون دوباره پذیرفته شدن ولی من نمیدونم چرا اینطوری شدم، مغرور شدم حس می کنم حرف بقیه روم تاثیر گذاشته که لیاقت سارا خیلی بیشتر از اینا بوده و اشتباه کرده که ایشون را پذیرفته :302:
من دوست دارم بهترین لحظه ها را با همسرم داشته باشم و زندگی قشنگی با هم بسازیم ولی این افکار مزاحمم شده ، همسرمم خیلی نگرانه چون من بهش گفتم ای کاش دیرتر عقد می کردیم همسرم میگه این حرف یعنی تو از من راضی نیستس و من می ترسم این حرف و حس همیشه تو ذهنت باشه من باید چی کار کنم تا از شر این افکار خلاص شم یا بهتر این غرور کاذب
ممنونم از همه شما دوستای خوبم