-
مشکلم با بزرگی دماغ دختر مورد نظر و...
سلام به همگی ، خیلی منت میذارین که راهنمایم میکنین. ممنون :72:
من پسری 24 ساله تازه لیسانس گرفتم و کارت پایان خدمت هم دارم. و الان بیکار حساب میشم و احتمالا فعلا واسه کنکور ارشد بشینم درس بخونم.
من بیشتر از یه ساله با یه خانم 21 ساله ای تو دانشگاه و در یه محیط فرهنگی آشنا شدم و رفته رفته از برخورداش و طرز فکرش آشنا شدم و بیشتر باهاش ارتباط برقرار کردم و بعدش هم مستقیما باهاش مطرح کردم که به قصد ازدواج با هاتون می خوام آشنا بشم و با هم بیشتر بودیم و تلفنی و حضوری حرف میزدیم و میزنیم که در اکثر موارد با هم تفاهم داریم و خیلی طرز فکر و شاید سلیقه مون هم به هم میخوره .
اما یه سری مسائلی هست که منو اذیت میده و همیشه ی خدا ذهنم درگیره . :316:
بعضی مواقع با توجه به یه سری از خصوصیات اون خانم که واسم عزیز و محترم هم هستن و همچنین خاطره های خوب زیادی که با هم داشتیم ؛ جذب ایشون میشم و واسم شیرین هستن.
اما بعضی مواقع هم یه سری مسائل که دوست داشتم جور دیگه ای بودن باعث میشه که احساس خوبی نداشته باشم و گیج می شم که چیکار کنم و نمیتونم بیخیال احساسات خوب جفتمون و خوبی هاش و خاطره هامون بشم و مدام در حال جذب و دفع هستم.
مشکلاتم اینا هستن :
1) دوست داشتم خانواده ی همسرم و حدافل برادر خواهرو همسرای اونا تحصیلکرده و دارای شغل نسبتا با کلاسی باشن . که اینجوری نیست و دیپلم و زیر دیپلم و دارای شغل آزادن که میدونم که از نظر خانواده ی خودم مردود هستن.
2) مشکل بعدی مسائل ظاهری هستش شاید من در اول زیاد به چهره شون دقت نکردم چون یه ظاهر معمولی و آرایش نکرده و ساده داشتن و دفع کننده هم نبودن .
اما بعدا که زیاد حساس شدم و چون یه مقداری ایراد گیری تو ذاتمه ! شروع به ایراد گرفتن ازشون کردم و بعضی وقتا یه سری چیزا رو حتی به خودشون هم می گفتم که خوب برخورد میکردن.
و مشکل اصلی به حالت دماغ شون بر میگرده ( با اینکه بعضی وقتا به سایر چیزا هم ایراد میگیرم) من بهشون گفتم که بینی اش رو عمل کنه و...
چون سعی میکنم خلاصه بگم دیگه کش نمی دم!! اما کاش حرفای دیگم رو هم میگفتم.
ممنون میشم با توجه به این مسائل ؛ نظر و راهنماییتون رو واسه اینکه از سردرگمی در بیام بگید و هم به این سوالم جواب بدید که آیا این ایراد گیریهام نشونه ی اینه که من ایشون رو کامل دوست ندارم ؟؟؟
دوست دارما ؛ اما زیاد دو دو تا 4تا میکنم و از ابراز علاقه ی زیاد خودداری میکنم که این کم ابراز علاقه کردن باعث بروز مشکلاتی بینمون شده که ایشون میگن که تو هیچ احساسی به من نداری ! بر خلاف خودش که چندین بار به من گفته که دوستم داره .
خیلی گیجم خیلی خیلی ؛ به طوری که از کار و زندگی موندم و از دست خودمم ناراحتم .
لطفا کمکم کنید.
-
RE: نمیدونم چی میخوام و نمیدونم چیکار کنم ؟؟
سلام دوست عزیز:72:
یه نظرم شما باید همون اول به این مسائل دقت میکردین.
الان که اون دختررو احساسی کردین به این فکر ها افتادین(یه کم بی انصافی نیست آخه؟)
فکر نمیکنین اون دختر ضربه بخوره.
حالا در مورد خانوادش نمیگم.اما در مورد ظاهر که همه چیزو همون اول دیدین دیگه.درسته؟؟
حالا بعد از جند وقت یاد بینیش افتادین؟؟مگه اون طفلی دل نداره که اینجوری اعتماد به نفسشو خدشه دار میکنین؟
حالا الان هم دیر نشده ببینین اگه واقعا میخواینش و به دلتو نشسته رسمی برین خواستگاریش اگر هم که راضی کردن خودتوت به نظر خودتون سخته این طوری اصلا فایده نداره(شما الان دارین با این کارتون بازی میکنین با دل اون دختر)
درسته اون دختر اذیت میشه با قطع ارتباط اما جلوی ضرر رو از هر جا بگیرین منفعته.
پس اول خوب فکراتون رو بکنین بعدش تصمیم بگیرین:305:
ببخشید اگه تند رفتم:163: دلم به حال اون دختر سوخت
(تو حاشیه هم یه جیزی میخوام بگم اگه همین دختر یه کم از شما فاصله بگیره و محلتون نده شما میری طرفش.اشکال این جاست که شما الان فهمیدی دوستتون داره و واسه همین این جوری شدی و عقب نشینی کردی...)
-
RE: نمیدونم چی میخوام و نمیدونم چیکار کنم ؟؟
ظاهر ٰ خونواده و یه سری مسائل هستند که دست منو شما نیست مهم اینه آدما تو زندگی شون چه چیزی رو کسب کردند . من واقعا از این طرز فکر شما متاسفم به نظر من شما با این خانم ازدواج نکنید به ایشون لطف بزرگی کردید تا اینکه بخواهی یه عمر این افکار رو تو ذهنت بپرورانی و بیشتر از هر چیز باعث آزار این خانم محترم بشین
-
RE: نمیدونم چی میخوام و نمیدونم چیکار کنم ؟؟
دوست عزیز
ملاکهاتون رو از یه همسر ایده آل بنویسید.
رتبه بندی بکنید این معیارها رو
با توجه به شناختی که از این خانم دارید ، امتیاز بدید.
اگه نمره قابل قبول و نزدیک به معیارهاتون داشتند ، ازدواج کنید.
برای انتخاب صحیح تاپیکهائی در تالار وجود داره که می تونید مطاله شون کنید.
چند نکته:
1-رسما و به اتفاق خانواده برید خواستگاری (بقیه فرآیند شناخت رو رسمی دنبال کنید)
2- با ادامه این روند ، هر دو احساسی تصمیم خواهید گرفت. هم او که دلبسته شما شده ، هم شما که دقیقا نمی دانید دنبال که هستید!
3- در کل این فرآیند به خدا توکل کنید.
4- اگر همین جوری به دلتان ننشسته ، نخواهید از او که عوض شود (چه جسمی - تغییر ظاهری دماغ و چه روحی )بعد برید خواستگاری ، بعد هم آیا بروید آیا نروید !
-
RE: نمیدونم چی میخوام و نمیدونم چیکار کنم ؟؟
آدما رو همونجور كه هستن قبول كن مگه اون بنده خدا خودش خودش رو آفريده كه ازش ايراد ميگيري؟مقايسه عادت اكثر مردهاست ومن مطمئنم بخاطر مقايسه به اين دودلي گرفتار شدي.يا يه چيزي رو انتخاب نكن يا انتخاب كردي با دو دليت مبارزه كن .آقايون تورو خدا توروخدا ما خانوما رو با همديگه مقايسه نكنيد ما ظريف وحساسيم اونقدرا هم كه شما فكر ميكنيد ظرفيت نداريم.شايد به روي خودمون نياريم كه ناراحت نشديم ولي به راحتي ميشكنيم. مطمئنم اون خانم رو هم با حرفات دچار ترديد كردي.چون خانوما دوست دارن همونجوري كه هستن پذيرفته بشن يعني دوست دارن خود خودشون رو دوست داشته باشن نه با يه دماغ عملي و...بنظر من هم بشين وتا كار از كار نگذشته بشينيد ومعيارهاتون رو بررسي كنيد اگه خشگلي براتون خيلي مهمه بذاريدش كنار و خاطراتش رو براي خودتون نگه داريد چون گذر زمان همه اين علاقه و...رو كمرنگ ميكنه ويا نه اگه واقعا واقعا ازش خوشت اومده با قاطعيت برو خواستگاري فقط سعي كن تكليف خودت رو زودتر روشن كني يا رومي رومي يا زنگي زنگي.
-
RE: نمیدونم چی میخوام و نمیدونم چیکار کنم ؟؟
از همتون خیلی تشکر میکنم :72::72:
. عزیزان گفتن اینکه رابطتون رو قطع کنین خیلی آسونه اگه من به این آسونی میتونستم بیخیالش بشم دیگه به خودم اینقدر عذاب نمی دادم که.
بله خودم هم میدونم که من مقصرم و باید اول چشمامو باز می کردم و به این مسائل فکر می کردم و چند بار هم به خود ایشون گفتم که من مقصرم و وسواسی شدم و میدونم که خیلی اذیتش کردم و میدونم که دختر حساسه همه ی اینا رو میدونم ولی مجبور شدم این مسائل رو باهاش مطرح کردم که باعث ناراحتیه شدیش هم شدم و کلی باهاش حرف زدم از دلش در بیارم و ازش خواستم که منو ببخشه .
در مورد معیار ها و ملاک های ازدواج و ...هم به اندازه ی کافی و زیاد شناخت و مطالعه دارم و نزدیک یه ساله که از مطالب کتاب ها و سایت های مختلف و همین سایت همدردی استفاده کردم و چندین وچند صفحه چندین بار واسه خودم نوشتم و فکر کردم و با افراد مختلف و نیز روانشناس ومشاور هم حرف زدم اما بازم نمیدونم چیکار کنم.
من قبلا نا تو معیارهام زیاد مثل اکثر دوستام دنبال خوشگلی نبودم نه اینکه از خوشگلی خوشم نیاد اما باطن و شخصیت و طرز فکر طرف مقابل واسم خیلی مهم بود که من به خاطر همین طرز فکر ایشون به شون علاقه مند شدم البته ظاهرشون رو هم در نظر داشتم و ظاهر و چهره ی خوب و معمولی دارن و از خیلی ها سرترن.
رفته رفته که رابطمون بیشتر میشد و احتمالا جفتمون هم دچار جذابیت های اول رابطه شده بودیم ( اما نسبت به خیلی ها خیلی کنترل شده و به دور از احساس ، حتی همو به اسم کوچیک صدا نمی کردیم ) با دیدگاهشون نسبت به خیلی مسائل آشنا می شدم و میدیدیم که خیلی به هم شبیه هستیم به طوری که بعضی مواقع می گفتم شاید این همه شباهت دیدگاه و رفتار خوب نباشه.
به موازات این تو محیط دانشگاه با دیدن دخترای بزک کرده و رنگین منگین مثل همه ی پسرا حواسم به سمت اونا هم بعضی موقع ها جلب می شد و با اینکه از نحوه ی پوشش و برخورد اونا خوشم نمی یاد اما باعث میشد تا با این خانم در مورد نوع لباس هایی که میپوشه و.. حرف بزنم و یه کم انتقاد کنم.
شاید بگین که همش از نگاه کردنه اما قبول کنین که هر کاری کنی تو خیابون و فیلم و.. انواع دخترا رو میبینی !!
اینم بگم که من خودم مثل هر کس دیگه مسلما هم در ظاهر و هم باطن کلی عیب دارم.
خلاصه کنم من خیلی روح پاک و شخصیت این خانم رو دوست دارم و همیشه واسه موفقیتش دعا می کنم و همیشه نگرانشم و سعی می کنم هر کاری میتونم واسش بکنم.
اما از این ور میام منطق رو تو انتخابم دخالت میدم و میگم کاش خانوادش فلان طور بودن ؛ کیه که خوشش نیاد باجناقش صاحب فلان شرکت مهندسی باشه و..
و یا میگم کاش حداقل در کنار زیبایی روحیش یه کم چهره اش از اینی که هست زیباتر بود و میدونم که با آرایش خیلی هم زیباتر خواهد شد.
اما این یه کم خوب نبودن حالت بینی اش اذیتم می کنه و ضد حال می زنه. با اینکه خیلی وقتا همین جوریش رو ه م دوست دارم و واسم عزیز و شیرینه اما این وسواس و ایده آل گراییم و عیب گیریم اذیتم میکنه و همش هم با دیدن خانم های دیگه فکرم مشغول میشه و مقایسه می کنم .
میدونم که با این خانم عزیز زندگیه خوب و موفقی میتونم داشته باشم و نمی تونم بی خیال خصوصیات خوبش بشم : صداقتش ، احساسات خوب و لطیفش ، روشنفکری و دینداریه خوبش ، خنده هاش ،وجدانش ؛ حیا و پاکیش و...
واسه همین با خودم گفتم دماغ رو میشه عمل کرد دیگه و مشاور ها هم گفتن که تو این زمونه عمل مردن کاری نداره که !!
اما با خودم میگم من باید همینجوری بپسندمش و بدون عمل و.. و میگم این چیزا یعنی اینکه دوستش نداری؟؟!
فکر نمی کنم هر کس دیگه ای به جای ایشون بود هم من هیچ ایرادی ازش نمی گرفتم .
حرفام زیاده اگه همراهیم کنید بعدا بازم میگم . ببخشید طولانی شد . بازم تشکر
-
RE: نمیدونم چی میخوام و نمیدونم چیکار کنم ؟؟
دوستان من منتظر نظراتتون هستم ! :325:
-
RE: نمیدونم چی میخوام و نمیدونم چیکار کنم ؟؟
اين لينك را بخونين اگه بازم سر حرفتون بودين با اين دختر بي گناه ادامه بدين در غير اينصورت به طور كامل فراموشش كنين تا خودتون و اون دختر به سرنوشت ادم هاي توي اين لينك دچار نشيد.
http://www.hamdardi.net/thread-18044.html
لينك هاي مشابه هم زياده مي تونيد سرچ كنيد و ببينيد.
اينم يك لينك ديگه:
http://www.hamdardi.net/thread-17955.html
بازم اگه بگردي هست. خيلي زياده
-
RE: نمیدونم چی میخوام و نمیدونم چیکار کنم ؟؟
خانم لیلا موفق با تشکر از لینک های خوبی که قرار دادید. :72:
اما مساله ی من با مشکل این لینک ها یه کم متفاوته و به این شدت نیست .
تو این تاپیک ها " بالهای صداقت " راهنمایی و تحلیل خوبی انجام داده بودن که خوشحال میشم در مورد تاپیک من هم نظر بدن.
ایشون به یه موضوع خوبی اشاره کرده بودن که " نیاز به تائید شخص مورد نظر از سوی دیگران و اطرافیان هستش " که یه جورایی این موضوع هم فکر منو درگیر میکنه اینکه اطرافیانم ازم بپرسن که مثلا باجناقت چیکارست ؟ و یا پشت سرم و یا پیش خودم در مورد انتخابم نظر بدن ...
من هیچ موقع به شدت تاپیک " تردید و پشیمانی بعد ازدواج " در مورد ظاهر خانم مورد نظر حرف نزدم و هیچ موقع هم اینطوری باهاشون حرف نخواهم زد که مثلا ظاهر تو فلان طوره و خوشگل نیستی ؛ بلکه در کنار عیب گیری هام کلی هم ازشون تعریف و تمجید کردم و می کنم چون که لایقش هست و تعارف نبوده.
از این می ترسم که شاید دوست داشتن ایشون بیشتر از دوست داشتن من باشه و ابراز علاقه اش هم در ترغیب من به رابطه مسلما تاثیر زیادی داره.
و من تو این مدت هم از محبت و خوبی دریغ نکردم و سعی کردم با دادن هدیه و.. خوشحالش کنم .
و همچنین نظر خانواده ام فکر نکنم به شدت مخالفت تاپیک " ادامه بدیم یا جدا بشیم ؟" باشه و از خیلی جهات هم میدونم که حتما ایشون رو تایید خواهند کرد مخصوصا بعد اینکه با برخورد و رفتارشون از نزدیک آشنا شدن.
ممنون منتظر راهنمایی دیگر دوستان هم هستم .
-
RE: نمیدونم چی میخوام و نمیدونم چیکار کنم ؟؟
دوستان لطفا به این تاپیک هم سر بزنید. من منتظر راهنمایی هاتون هستم.
مخصوصا از عزیزان با تجربه مثل مدیر همدردی و فرشته مهربان و فرهنگ و حامد 65 و یاسا و ... خواهش دارم که منو راهنمایی کنن البته با خوندن کامل حرفای قبلیم.
نمی خوام یه تاپیک جدید بزنم .
چطوری با دیدن خانم های دیگه و اونایی که از نظر ظاهری متفاوت تر از خانم مورد نظرم هستن به خصوص اونایی که دماغ کوچیک تر و خوش فرم تر دارن بی تفاوت باشم و فکرم به دماغ و زیبایی نره و ضد حال نخورم و ذهنم مشغول نشه ؟؟؟:325:
من ایشون رو دوست دارم اما این حال و احساس خوبم بعضی وقتا زیاده و بعضی وقتا یه کم کم میشه ، چیکار کنم که اینجوری بی ثبات نباشم؟؟
خیلی ممنون از راهنمایی هایی که میکنین :72::72:
من منتظرتون هستما :324:
-
RE: نمیدونم چی میخوام و نمیدونم چیکار کنم ؟؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط zaman90
خانم لیلا موفق با تشکر از لینک های خوبی که قرار دادید. :72:
اما مساله ی من با مشکل این لینک ها یه کم متفاوته و به این شدت نیست .
تو این تاپیک ها " بالهای صداقت " راهنمایی و تحلیل خوبی انجام داده بودن که خوشحال میشم در مورد تاپیک من هم نظر بدن.
ایشون به یه موضوع خوبی اشاره کرده بودن که " نیاز به تائید شخص مورد نظر از سوی دیگران و اطرافیان هستش " که یه جورایی این موضوع هم فکر منو درگیر میکنه اینکه اطرافیانم ازم بپرسن که مثلا باجناقت چیکارست ؟ و یا پشت سرم و یا پیش خودم در مورد انتخابم نظر بدن ...
من هیچ موقع به شدت تاپیک " تردید و پشیمانی بعد ازدواج " در مورد ظاهر خانم مورد نظر حرف نزدم و هیچ موقع هم اینطوری باهاشون حرف نخواهم زد که مثلا ظاهر تو فلان طوره و خوشگل نیستی ؛ بلکه در کنار عیب گیری هام کلی هم ازشون تعریف و تمجید کردم و می کنم چون که لایقش هست و تعارف نبوده.
از این می ترسم که شاید دوست داشتن ایشون بیشتر از دوست داشتن من باشه و ابراز علاقه اش هم در ترغیب من به رابطه مسلما تاثیر زیادی داره.
و من تو این مدت هم از محبت و خوبی دریغ نکردم و سعی کردم با دادن هدیه و.. خوشحالش کنم .
و همچنین نظر خانواده ام فکر نکنم به شدت مخالفت تاپیک " ادامه بدیم یا جدا بشیم ؟" باشه و از خیلی جهات هم میدونم که حتما ایشون رو تایید خواهند کرد مخصوصا بعد اینکه با برخورد و رفتارشون از نزدیک آشنا شدن.
ممنون منتظر راهنمایی دیگر دوستان هم هستم .
شما هنوز اول راهي بعدا مشكلاتت به اندازه آدم هاي توي اين تاپيك ها بزرگ مي شه.
چرا عاقل كند كاري كه بازآرد پشيماني؟!
-
RE: نمیدونم چی میخوام و نمیدونم چیکار کنم ؟؟
ممنون :72:
آخه حسن های زیادی هم داره.
و خیلی نسبت به هم شناخت داریم و تفاهم داریم . و اونم خیلی منو دوست داره.
منم بعضی موقع ها میگم کاش فلان طور بود و.. اما بازم نمی تونم بیخیالش بشم و جذب مهربونیش و خنده هاش میشم.
با دیدن دخترای دیگه به فکر میرم والا تا وقتی که فرد خیلی زیبایی رو ندیدم حالم خوبه :316:
-
RE: نمیدونم چی میخوام و نمیدونم چیکار کنم ؟؟
چرا عاقل كند كاري كه بازآرد پشيماني؟!
-
RE: نمیدونم چی میخوام و نمیدونم چیکار کنم ؟؟
درست میگینا
اما اون موقع باید همه چیز رو با عقل حساب کرد و به چیزای دیگه کار نداشت . عقل میگه اگه بابای دختره ثروتمند باشه و اونم تک دختر باشه خیلی خوبه !!
از نظر عقلی ما رابطمون نکات مثبت هم کم نداره.
بین این مثبت و منفی موندم . از خیلی نظرها اگه من بتونم با یه سری فکر های مزاحم و سطحی مفابله کنم تو بلند مدت ما خیلی خوشبخت میشیم
-
RE: نمیدونم چی میخوام و نمیدونم چیکار کنم ؟؟
سلام،
لطفاً یک عنوان مناسب تر و مشخص تر در ارسال بعدی ذکر کنید تا این عنوان رو تغییر بدهم.
عنوان فعلی مبهم است. اگر شما در رابطه با ظاهر خانم تردید دارید، باید این رو در عنوان ذکر کنید.
در رابطه با مسئله ی تردید در ظاهر، این تاپیک را مطالعه کنید تا جوابهای بسیاری از دوستان را بخوانید: کلیک کنید
و در مجموع بهترین کار همانی هست که در اول تاپیکتان آقای Baby گفتند:
نقل قول:
چند نکته:
1-رسما و به اتفاق خانواده برید خواستگاری (بقیه فرآیند شناخت رو رسمی دنبال کنید)
2- با ادامه این روند ، هر دو احساسی تصمیم خواهید گرفت. هم او که دلبسته شما شده ، هم شما که دقیقا نمی دانید دنبال که هستید!
3- در کل این فرآیند به خدا توکل کنید.
4- اگر همین جوری به دلتان ننشسته ، نخواهید از او که عوض شود (چه جسمی - تغییر ظاهری دماغ و چه روحی )بعد برید خواستگاری ، بعد هم آیا بروید آیا نروید !
موفق باشید.
-
RE: نمیدونم چی میخوام و نمیدونم چیکار کنم ؟؟
ممنون آقا حامد :72:
عنوان رو لطفا به این تغییر دهید: مشکلم با بزرگی دماغ دختر مورد نظر و...
در کل آدمی هستم که زیاد ایراد میگیرم و کمال گرام و به ظاهر این خانم هم زیاد ایراد گرفتم و بعضی موقع ها در دادن لفظ خوشگل به ایشون گیر میکنم بیشتر به خاطر دماغشون (که از خیلی ها بهتره) و ته دلم میگم آخه دماغش فلان طوره!!:302:
که فکر کنم یه مقداریش هم به اعتماد به نفس پایینم در یه سری حالت و یه مقدار نازیدن زیاد به خودم که اونم شاید به خاطر خوبی های ایشون و تعریف هایی که از شخصیت من کرده برمیگرده
لطفا بازم منو از نظراتتون بهره مند کنید اما خواهشا همینطوری نگید که ارتباط رو قطع کنید
:325:
از بالهای صداقت و خارپشت و سایر دوستان هم اگه نظر بدن خوشحالم میکنن. :303:
یه سری از این مشکل ها به شخصیت خود من برمیگرده که ایراد گیرم و حرفای دیگران هم روم اثر می ذاره.
اگه در حل این مسائل هم کمک کنید ممنون میشم دیگه نخواستم واسه اینا تاپیک جدا بزنم.
دوست دارم مثل خانم مورد نظرم سعی کنم تا عظمت در نگاه من باشه نه به اونچه که نگاه می کنم !! :316:
-
RE: نمیدونم چی میخوام و نمیدونم چیکار کنم ؟؟
ببینید،
در رابطه با مشکل شما تاپیک های زیادی داریم که البته چند تا از آنها رو هم معرفی کردیم.
همینطور در رابطه با کمالگرایی جستجو کنید، مطالب زیادی پیدا خواهید کرد.
توصیه های لازمه هم به صورت مختصر تواسط کارشناسان عزیز داده شد.
برای اطلاعات بیشتر، تاپیک های مشابه را مطالعه کنید به نتیجه می رسید.
-
RE: مشکلم با بزرگی دماغ دختر مورد نظر و...
ممنون
خیلی از این مطالب رو خوندم من بیشتر از یه ساله که به این سایت سر میزنم و مطالب مختلفی رو خوندم.
اما بازم اگه دوستان در مورد مشکل من نظر بدن ممنون میشم:72:
-
RE: مشکلم با بزرگی دماغ دختر مورد نظر و...
با سلام.
به جز این که باید معیارهاتونو برای داشتن همسر کاملا مشخص و رتبه بندی کنید نکته ی دیگه ای هم هست و اون اینه که شرایط و موقعیت خودتونم دقیقا بررسی کنید.مثلا سطح تحصیلات خودتون سطح زیبایی و شرایط ظاهری خودتون موقعیت مالی و فرهنگی و تحصیلاتی خودتون و خانواده تون.
بعد ببینید که شرایط خودتون چقدر با معیارهایی که دارین (صرف نظر از و جود این خانم) منطبقه.مثلا اگر سطح مالی خانواده تون معمولیه ایده ی ازدواج با یک تک دختر ثروتمند فقط یک ایده ی خیالپردازانه است(نمیگم امکانش نیست بلکه لزوما باعث خوشبختیتون نمیشه).
در تصور آدم حتی بعد از ازدواج ممکنه این طور باشه که برای خوشبختی اگر طرف مقابلم زیباتر بود اگر ثروتمندتر بود اگر باجناقم فلان شرکت رو داشت من خوشبخت تر میبودم.اما غملا این تفکرات ناشی از عدم شناخت درست فرد در مورد مقوله ی ازدواجه.
چند نکته که برای قدم گذاشتن در یک ازدواج صحیح(نه آرمانی) باید مد نظر قرار بدین اینه:
1.آیا اصولا خودتون رو آماده ی پذیرش شرایط ازدواج میبینید.
2.آیا طرف مقابل هم کفو شما هست؟
3.ایا هدفتون رو به درستی از ازدواج میدونید؟(اگر هدفتون این باشه که بخاید به دیگران ثابت کنید که خوشبختید مثلا از طریق اثبات این که خانواده ی همسرتون وضع مالی خیلی عالی دارن راهو کلا غلط رفتین)
اساسا ازدواج مقوله ی پیچیده ای هست که نمیشه فقط به خاطر یک بینی ازش صرف نظر کرد یا بهش تمایل پیدا کرد.
به نظر من مشکل اصلی شما بینی این خانم نیست بلکه عدم آگاهی کاملتون از هدف دقیق(نه آرمانی) ازدواجه.
-
RE: مشکلم با بزرگی دماغ دختر مورد نظر و...
ممنون از وقت گذاشتنتون:72:
در مورد شرایط خودم از نظر خانوادگی (تحصیلات . مادی) بالاتر از خانواده دختر خانم هستم تحصیلاتم لیسانسه و میخوام مثلا واسه ارشد بخونم و مطمئن هستم که ایشون هم ادامه تحصیل خواهند داد ( فعلا دانشجوی کارشناسی هستند)
از نظر ظاهر خودم هم ظاهر بدی ندارم قیافه ی مردونه ای دارم و متوسط هستم.
میدونم که خیلی ها از نظر ظاهر از من بهترن و ایشون هم میتونن با خیلی های بهتر از من ازدواج کنن.
-
RE: مشکلم با بزرگی دماغ دختر مورد نظر و...
به نظرم شما خیلی پسر محترمی هستی که به فکرشی و در موردش نگرانی و این یعنی که شما هم خیلی دوسش داری..
بنظرم حالا که این همه با هم تفاهم دارید، باهم ازدواج کنید و مطمئن باش عمل کردن بینی کار سختی نیست و خیلی ظاهرو عوض میکنه. ایشون هم که همینجوری قیافه ش خوبه مطمئنا خیلی بهتر میشه..
ولی حتما قبل عمل نامزد کنید چون ممکنه انقدر خوشگل شه و اعتماد به نفسش بالا بره که دیگه شما رو نخواد :D
(البته شوخی بود)
موفق باشید.
-
RE: مشکلم با بزرگی دماغ دختر مورد نظر و...
نقل قول:
1.آیا اصولا خودتون رو آماده ی پذیرش شرایط ازدواج میبینید.
2.آیا طرف مقابل هم کفو شما هست؟
3.ایا هدفتون رو به درستی از ازدواج میدونید؟(اگر هدفتون این باشه که بخاید به دیگران ثابت کنید که خوشبختید مثلا از طریق اثبات این که خانواده ی همسرتون وضع مالی خیلی عالی دارن راهو کلا غلط رفتین)
اساسا ازدواج مقوله ی پیچیده ای هست که نمیشه فقط به خاطر یک بینی ازش صرف نظر کرد یا بهش تمایل پیدا کرد.
به نظر من مشکل اصلی شما بینی این خانم نیست بلکه عدم آگاهی کاملتون از هدف دقیق(نه آرمانی) ازدواجه.
در مورد هم کفو بودن از خیلی جهات با هم جور هستیم و خیلی تو این موارد واسه خودم حال میکنم :227:
شرایط ازدواج رو فقط فعلا شغل ندارم !!!!! چون به این زودی هم نمی خوایم که ازدواج کنیم!
در مورد هدف ازدواج هم فکر کنم به پحتگی لازم رسیدم. و دنبال این نبودم که صرفان طرف خوشگل باشه تا همه کف کنن و..
خانم Andiaaaa ممنون ازتون که انرژی مثبت دادین . آره دوستش دارم اما مشکلم اینه که زیاد شک می کنم و سخت میگیرم . حتی بعضی وقتا به خودم گیر میدم که احتمالن من دوستش ندارم!! که به ظاهرش گیر میدم و دماغشو زیبا نمی بینم !
با خودم میگم بعد عمل کردن هم نکنه فردا دختر مون دماغش این فرمی بشه و ارث ببره!!
بعدشم فعلا شرایط عمل نیست خود خانم بعد از نامزدی با عمل مشکلی ندارن اما تا اون موقع ...:302:
از این ورم از عوارض عمل میترسم که نکنه واسش مشکل تنفسی و ...پیش بیاد . اونم واسه خاطر خواسته ی من !
و سرچ کردم هزینه عمل خوب هم حداقل 5 میلیون هستش که فکر نکنم به این زودی ها قادر به تامینش باشم
هیچی دیگه ؛ نمی خوام خوبی هاشو از دست بدم :316:
-
RE: مشکلم با بزرگی دماغ دختر مورد نظر و...
[align=justify]
نقل قول:
چطوری با دیدن خانم های دیگه و اونایی که از نظر ظاهری متفاوت تر از خانم مورد نظرم هستن به خصوص اونایی که دماغ کوچیک تر و خوش فرم تر دارن بی تفاوت باشم و فکرم به دماغ و زیبایی نره و ضد حال نخورم و ذهنم مشغول نشه ؟؟
راه حلش اینه که مقایسه نکنید! اینجور که مشخصه شما فقط با دماغ ایشون مشکل ندارید با سطوح دیگه در زمینه خانواده و فامیل و تحصیلات و... هم مشکل دارید. مشکل شما بیشتر به خودتون برمیگرده. شما مدام درحال مقایسه هستین و البته مقایسه با دید منفی!
نقل قول:
درمورد شرایط خودم ازنظرخانوادگی (تحصیلات. مادی) بالاتر ازخانواده دخترخانم هستم تحصیلاتم لیسانسه ومیخوام مثلا واسه ارشد بخونم ومطمئن هستم که ایشون هم ادامه تحصیل خواهندداد(فعلا دانشجوی کارشناسی هستند) ... شرایط ازدواج رو فقط فعلا شغل ندارم !!!!!
اگر منظورتون از تحصیلات، تحصیلات خودتونه نه خانواده، شما هنوز وارد فوق لیسانس نشدی خودتو ازنظر تحصیلی از ایشون بالاتر میبینی!
ازنظر مادی هم که میگید کار ندارید پس خودتون به شخصه شرایط مالی خوبی درحال حاضر ندارید، اما اگه منظورتون شرایط مالی خانواده هاست، درسته تا حدودی نزدیک به هم باید باشه اما نه اینکه فقط روخانواده تون حساب کنید!
نقل قول:
درست میگینا
اما اون موقع باید همه چیز رو با عقل حساب کرد و به چیزای دیگه کار نداشت. عقل میگه اگه بابای دختره ثروتمند باشه و اونم تک دختر باشه خیلی خوبه!! از نظر عقلی ما رابطمون نکات مثبت هم کم نداره.
بین این مثبت و منفی موندم. از خیلی نظرها اگه من بتونم با یه سری فکرهای مزاحم و سطحی مفابله کنم تو بلند مدت ما خیلی خوشبخت میشیم
مطمئنید اینا حرف عقله!؟
بنظرتون اینا خواسته نفس نیست!؟
این همون چیزیه که بعضیا اسمشو میزارن زرنگی! با زرنگی به موقعیت مورد نظرشون میرسن درحالیکه این زرنگی به بهای زیرپا گذاشتن حق هزاران نفر دیگه ست! یا شخص مورد نظرشونو بدست میارن اما واقعا با چه معیار اخلاقی !؟
نفس منم ممکنه بطلبه زن یه پسر کارخونه دار پولدارشم، اما عقلم نمیگه حتما چنین موقعیتی خوشبختی میاره!
نه چهره زیبا نه مال زیاد هیچ ملازمه ای با خوشبختی نداره!
خوشبختی اونیه که شما با داشته هات احساس کنی نه اینکه موکولش کنی به آینده!
هرچیزی جای خودشو داره. همونطور که نمیتونی بگی قیافه خوب برای یه زندگی کافیه، اخلاق خوبم تو حوزه قیافه حرفی برای زدن نداره چون اصلا دو چیز جداست. اخلاق درجایگاه خودش لازمه، اما شما باید قیافه ایشونم بپسندی یعنی چیزی به خاطر چیز دیگه نباید از معیارات حذف بشه.
این نکات مثبت که میگید خیلیــــــــــــم خوبــــه، خوب واسه کیه؟ واسه شما یا...؟
نکات مثبت نکاتیه که خواستگاه هردوی شما توش درنظر گرفته شده باشه و به نفع جفتتون باشه. حالا با این تعریف چندتا از این نکات مثبت را میشه بگی؟
نقل قول:
درکل آدمی هستم که زیاد ایراد میگیرم و کمال گرام و به ظاهر این خانم هم زیاد ایراد گرفتم و بعضی موقع ها در دادن لفظ خوشگل به ایشون گیر میکنم بیشتر به خاطر دماغشون (که از خیلیها بهتره) و ته دلم میگم آخه دماغش فلان طوره
بنظرم شما بیشتر از اینکه کمال گرا باشید منفعت گرا هستید!
توی منفعت گرایی معیار سنجش اخلاقی بودن یه تصمیم، منفعت حاصل از اون تصمیمه. البته خود منفعت گرایی بد نیست اما وقتی فقط به حوزه منافع شخصی خودت بسطش بدی و شامل حال همه نشه جالب نیست! این میشه اصالت دادن به سود و نفع شخصی خودمون!
بهتره یه بازبینی کنید ببینید کمال در ذهن شما چه معنایی داره و به چه مواردی مربوط میشه.
اگه دیدت به ازدواج دید فانتزیه یعنی با دیدن یه قیافه زیبا همه چیزو میزاری کنار و فقط قیافه و چشم و ابرو میبینی، یا رمانتیک به مسائل نگاه میکنی داری اشتباه میکنی و بعد تو زندگی میفهمی که زندگی چیزایی غیر از ایناست و علاوه بر این مسائل که اینا کمترینشه هزار مسئله دیگه هست.
بنظرم تو ازدواج دید درستی که همه خواسته هارو درحد معقول و درست درنظر بگیره اینه که ببینی کسیکه داری بعنوان همسر انتخابش میکنی قرارگاه جــان تو، و شریک مال تو، و صاحب اسرار تو و خلوت تو هست یا نه؟
من منکر این نیستم که زن هالیوودی یا مرد هالیوودی یا قیافه های جذاب و بزک کرده های خیابونی و محفل های دیگه ممکنه ببینیم خوشمون بیاد، اما همین زنها و همین مردا که جلوی دوربین یا خیلی جاها میخندن، بد نیست گریه های خلوتشونم ببینیم! بدنیست ببینیم که اکثراینها خودشون ترجیح میدن زشت و خوشبخت باشن تاخوشکل بدبخت! و ترجیح میدن فقیر خوشبخت باشن تا پولدار بدبخت! خیلیاشون بر اثر بیماری های شدید روحی خودکشی کردن!
البته اینارو نگفتم که بگم زیبایی چیز بدیه، ولی باید دقت داشت که زیبایی خوشبختی نمیاره، و اینکه وقتی دو روی سکه رو دیدی از چهره های زیبا اسطوره نمیسازی.
و مسلما نباید فراموش کرد که آراستگی مهمه و خیلی هم بهش سفارش شده.[/align]
-
RE: مشکلم با بزرگی دماغ دختر مورد نظر و...
اصلا نگران عوارض نباشید چون الان علم انقدر پیشرفت کرده که هیچ عوارضی نداره جز اینکه کمی اولش دردسر داره، فقط همین..
با هزینه کمتر هم میشه عمل خیلی خوب انجام داد، آدرس خواستین بهتون میدم :D
سخت نگیرید زندگی رو ، اگه دوسش دارید این اطمینان رو بهش بدید که همیشه باهم میمونید..
-
RE: مشکلم با بزرگی دماغ دختر مورد نظر و...
خیلی خیلی ممنوننم از دوستان محترم pk1365 و
Andiaaaa
:72: :72:
سر فرصت میام و یه سری حرفا میزنم :46:
-
RE: مشکلم با بزرگی دماغ دختر مورد نظر و...
خدمت pk1365 گرامی و نیز سایر دوستان
در مورد تحصیلات؛ تحصیلات خواهر برادرهای من بیشتره و تحصیلات دانشگاهی دارند که برادر خواهرای ایشون تحصیلات دانشگاهی ندارن که این هم یه مقدار اذیتم میکرد که سعی کردم واسه خودم حلش کنم اما خانواده ام هم با این شرایط زیاد مشتاق نخواهند بود!!
نقل قول:
اگر منظورتون از تحصیلات، تحصیلات خودتونه نه خانواده، شما هنوز وارد فوق لیسانس نشدی خودتو ازنظر تحصیلی از ایشون بالاتر میبینی!
ازنظر مادی هم که میگید کار ندارید پس خودتون به شخصه شرایط مالی خوبی درحال حاضر ندارید، اما اگه منظورتون شرایط مالی خانواده هاست، درسته تا حدودی نزدیک به هم باید باشه اما نه اینکه فقط روخانواده تون حساب کنید!
از نظر مالی هم ثروت پدری رو عرض کردم و الا من خودم چیزی ندارم و نگفتم که رو پول بابا حساب کردم ،که بعید مدونم پدر کمک آنچنانی هم بکنه.
اما به نظرم اگه خانواده پسر در این شرایط بالاتر از خانواده دختر باشه بهتره!
نقل قول:
مطمئنید اینا حرف عقله!؟
بنظرتون اینا خواسته نفس نیست!؟
این همون چیزیه که بعضیا اسمشو میزارن زرنگی! با زرنگی به موقعیت مورد نظرشون میرسن درحالیکه این زرنگی به بهای زیرپا گذاشتن حق هزاران نفر دیگه ست! یا شخص مورد نظرشونو بدست میارن اما واقعا با چه معیار اخلاقی !؟
نفس منم ممکنه بطلبه زن یه پسر کارخونه دار پولدارشم، اما عقلم نمیگه حتما چنین موقعیتی خوشبختی میاره!
نه چهره زیبا نه مال زیاد هیچ ملازمه ای با خوشبختی نداره!
اینکه خانواده دختر و باباش خر پول باشه و.. رو همینطوری و در جواب دوستان گفتم. اما مسلمان کسی بدش نمی یاد.
و مساله ای هم که هست خانواده ی من رو این مسائل تاکید میکنن که میتونی با دختری نناسب تر از نظر موقعیت خا نوادگی و مالی ازدواج کنی . اما به نظر خودم ایشون هم موقعیت بدی ندارن و خانواده ی معمولی و آبرومندی هستن.
موافقم که چهره ی زیبا و ثروت به تنهایی عامل خوشبختی نیستند.
[/color][color=#C71585] در مورد مقایسه کردن . بله قبول دارم که مقایسه می کن و یه مقداریش دست خودمه ولی یه مقداریش هم دست خودم نیست نمیشه که مقایسه نکرد.
مخصوصا تو محیط دانشگاه که تنوع دختر زیاده با دیدنه دخترا فکرم مشغول میشه به دماغشون نگاه می کنم به خالت لب و دهنشون توجه می کنم.
خیلی وقتا هم جلو خودمو می گیرم و کمتر شده نسبت به اوایل.
قبلنا با دیدن فیلم ها و.. هم رو خانم های توی فیلم دقیق می شدم.
نمی دونم چطور تمرکزم رو از این چیزا بردارم کمکم کنید :325:
الانم رو این موضوع حساس شدم که نکنه فردا بچه ای که از ما متولد میشه خوشگل نباشه؟؟:302:
کلا مریض شدم یه جورایی !!
نکات مثبت ؛ خوب مسلما من جذب نکات مثبت ایشون به خاطر خودم و معیار های خودم خواهم شد در مرحله ی اول .
اما همین نکات مثبت باعث به وجود آمدن اشتراکات و علاقه میشه و علاقه مندی و محبت به نفع هردومون هستش. اما بازم خیلی از این نکات مثبت که میگم چون در ایشون هست و منم از این نکات خوشم می یاد بنابرین واسه اسیشون هم خوشایند خواهد بود و باعث موفقیت برای هردومون در زندگی خواهد شد.
برخی نکات مثبت : طرز فکر متعالی و غیر سطحی ایشون ؛ علاقه مندی شدید به مطالعه ، علاقه مندی شون به فعالیت های اجتماعی و خیریه ، در پی رسیدن به معنای واقعی زندگی و دین و خدا و.. که با مطالعه هم عمل میکنن، پایبند به اصول دینی و خشکه مقدس نبودن ؛ ادب و فرهنگ مناسب ، دارای روح لطیف و پاک و با احساس و رمانتیک ، وجدان بالا و مناسب ، مهربانی ایشون ، آشنا به وظایف همسری و پایبند به این سائل و سعی در برآوردن خواسته های همسر (در حد حرف و در بعضی مسائل در عمل هم دیدم) ، پاکیشون ،آداب معاشرت خوب و ....
نکات دیگه : شرایط سنی و فرهنگی و تحصیلی مناسب با من ، ظاهر نسبتا خوب ،با کلاس ،خنده های دلنشین برای من !! ، تفاهم و شباهت فکری خیلی زیاد با هم در خیلی از مسائل ، اینکه منو دوست داره و احساس خوبی نسبت به من داره و کار های منو اکثرا تایید میکنه و منو با این شرایط چندان مناسبی که از نظر شغل و.. ندارم قبول داره ، خاطرات فراوانی که با هم داریم و...
نکات منفی : دانشگاهی نبودن خواهر برادراشون و همسران اونا وبا الطبع اینکه شغل با کلاس و دهن پر کنی ندارن! ، همون بحث دماغ و اینکه قیافه متوسط رو به بالا دارن اما تک نیستند
اینکه کلا شرایط خوب و مناسبی دارن و آنچنان تاپ نیستند ( از نظر خانواده ام و اونایی که دوراز گود دارن نظر میدن!!)
اما من خودشون رو قبول دارم.
دوستان خیلی خوشحالم میکنین اگه تحلیل خودتون رو از این شرایط بیان کنین .
ممنون
:72: :72:
-
RE: مشکلم با بزرگی دماغ دختر مورد نظر و...
[align=justify]سلام آقا zaman90 ممنون از پاسختون
من خیلی کلی نظرمو میگم چون حتما شما قبلا درباره این مسائل تحقیق و بررسی کردین و فکرمیکنم اینقدر تو همین سایت از ملاکهایی که باید در ازدواج مورد برسی قرار بگیره گفته شده که دیگه احتیاجی به تکرار نباشه.
بنظرم دو دسته عامل برای استحکام یه انتخاب درست تو ازدواج هست:
یه دسته عوامل انسانی مثل شخصیت، دین و اعتقادات، مقتضیات جنسی و تکالیف و مسئولیتها که خب به طبع ریشه دارتر و حساس تر از بقیه ست و باید در اولویت اول قرار بگیرن چون مبنای خانواده به حساب میان.
دسته دوم عوامل خانوادگی که شامل تناسبات، عواطف، تعهدات و..
تو این تناسبات ابعاد وجودی و شئونات شخصیتی افراد و خانواده هاشون باید سنجیده بشه و کفویت داشته باشه یعنی عواملی که تو روند زندگی مشترک بانوع رفتاروتعاملات شما این تناسبات میتونه حفظ و تقویت بشه یا تضعیف و باعث بروز اختلال تو زندگیتون بشه.
مثلا اونچه در درجه اول مورد توجه باید باشه و مهمتر ِفهم خانواده ایشونه نه اعتباراتشون یا مدرک تحصیلی. چون اعتبارات هیچوقت حقایق وجودی افرادو پوشش نمیدن و برای واقعیتهای زندگی مشترک کفایت نمیکنن. چون واقعیات زندگی برمبنای واقعیت وجودی افراد هستن نه ملاکهای صوری و اعتباری. البته اینکه شما به فکر شناخت خانواده ایشون هستین خیلی خوبه و جای تحسین داره و اینکه مثل بعضیا نمیگین من به خانواده ایشون کاری ندارم میخوام با خودش زندگی کنم، اما بنظرم شما باید به شناخت عمیقتری در مورد خانواده ایشون برسی، مثلا ببینید سطح فرهنگ، ارزشها و ضدارزشهای خانواده هاتون چقدر بهم نزدیکه و مسائلی از این دست که تا وقتی شما به خواستگاری رسمی نرید و با خانواده ایشون از نزدیک برخورد نداشته باشید این شناخت ها بدست نمیاد.
بحث سر این نیست که شما باید دربست چهره یه نفرو قبول کنید مسلما ظاهر افراد هم چیزیه که اگه نگیم بعنوان یه ملاک و معیار بلکه بعنوان یه امتیاز در ازدواج به چشم میاد.
قیافه یه چیز سلیقه ای هست مثلا هرکسی در طول زندگی از یه تیپ قیافه خوشش میاد. یکی سفید، یکی سبزه، یکی صورت گرد ، یکی کشیده و ... باتوجه به اینکه ظاهر بعد از مدتی عادی میشه تنها درهمین حد که اون چهره به دل شما بشینه کافیه حتی اگه خیلیم خاص نباشه.
شما حق داری چهره طرف مقابلتو دراین حد که ببینی به دلت میشینه یا نه بهش توجه کنی، حق داری چهرشو بپسندی یا نپسندی امــــــــــــا مقایسه نه!!!
درمورد آینده هم که گفتی آینده که مشخص نیست، شما اول ببین اصلا خانواده ها همدیگرو میپسندن، بعد به آینده ای فکرکن که هنوز مشخص نیست و بچه ای که معلوم نیست دختر بشه یا پسر یا قیافه ش شبیه کی بشه! اگه تو دریا یه تور بندازی و ماهیا توش گیر بیفتن وقتی این تور را با کشتی بکشی اون ماهیا تا وقتی توی آب هستن نمیفهمن که توی تور افتادن، اما این تور داره میبرشون به یه سمتی بدون اینکه خودشون متوجه باشن! حالا این طرز فکر شما هم مثه یه تور نامرعیه یعنی یه کارایی میکنی اما خودتم نمیدونی چرا ، چون تحت تاثیر این طرز فکری یه مرتبه میبینی چند سال گذشت و شما دیگه اون آدم قبل نیستی، نه تنها روشهای زندگیت بلکه اصلا ارزشهات عوض شده، اون وقت تو زندگی به مشکل میخوری.
میتونی این عادت مقایسه گری را بزاری کنار، نگید نمیتونم یا دست من نیست، همونطور که وقتی مقایسه میکنی به اراده خودت اینکارو میکنی (چون به این کار علاقه مندی و شایدم عادت کردی) میتونی هم به اراده خودت اینکارو بزاری کنار. تفکر انسان تحت اراده خودشه فقط باید تکنیک ها و مهارت های کنترل فکر و خیال را یاد بگیری.
نه تنها اصل مقایسه کردن اشتباهه بلکه جنس و نوع مقایسه ای که شما داری میکنی هم غلطه! شما داری دختری که درجایگاه ازدواج بهش نگاه میکنی با کسیکه تو خیابون میبینی و در جایگاه یه غریبه ست مقایسه میکنی! بالاخره مقایسه هم یه معیار و شرایطی داره، شما بر چه مبنایی داری مقایسه انجام میدی؟ اگه دو تا مورد ازدواج هم زمان به شما معرفی شده بود، شاید اونجا مقایسه جایز بود و بعد از اینکه معیارهای دیگه رو درنظر گرفتی میتونستی بگی مثلا قیافه این خانومو بیشتر از اون یکی میپسندم.
امیدوارم کارشناسان بیان و شمارو بهتر راهنمایی کنن و از نظراتشون استفاده کنیم .
دوتا سوال دارم البته تو دوتا حوزه مختلفه و توی هر دو حوزه جواب متفاوتی میتونه داشته باشه :
1- چهره این دختر، شمارو از چه حقوق انسانی و از چه مزایایی محروم میکنه؟
2- چهره های دیگه شمارو از چه حقوق انسانی و از چه مزایایی برخوردار میکنه؟[/align]
-
RE: نمیدونم چی میخوام و نمیدونم چیکار کنم ؟؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ليلا موفق
چرا عاقل كند كاري كه بازآرد پشيماني؟!
گر در خانه كس است يك حرف بس است.
-
RE: مشکلم با بزرگی دماغ دختر مورد نظر و...
بازم تشکر بابت وقت گذاشتنتون:72:
در مورد تناسب خانوادگی در مورد این چیزای که میگین و در مورد تناسب این جوری بعید میدونم مشکلی باشه .ثلا خانواده ی ایشون هم مثل خانواده ی ما اهل نماز و روزه و حلال حرام هستند به ارتباط محرم و نا محرم تقریبا مثل ما پایبند هستند . عروسی هاشون مختلط نیست زیاد اهل مسائل سیاسی نیستند اما بی خیال هم نیستند و...
اگه بخواد موردی پیش بیاد تو مسائل ظاهری شاید باشه مثلا مامانم بیاد ایراد بگیره که بی کلاس بودن و.. دانشگاه نرفتن و..
اما تو خیلی از موارد باهاش حرف زدم از مهمونی رفتناشون ، حتی اینکه چند جور غذا تو مهمونی ها می ذارن و..
ارتباط های شوهر خواهراش با هم (که باجناق میشن) و.. که تفاوت مسلما بوده اما نه آنچنانی ، تقریبا تو یه فرهنگیم!
با اینکه از بعضی برخوردهای خانوادش با خودش راضی نیست ( همچنان که منم از خامواده ی خودم کاملا راضی نیستم) اما بازم برخورد و فهمشون تا اونجای که من از حرفای خودش برداشت کردم در حد خوبی هست. تقریبا به حرفاش و صداقتش اطمینان دارم چون خیلی از بدی هاشونم گفته !
چهره ایشون واسم قابل قبول هست ، شایدچهره ی خاصی ندارن که مثلا با دیدن صرفا یه عکس بی روح جذبش شد اما وقتی باهاش حرف میزنم و کنارشم واسم شیرینه ( اگه تو این هم شک نکنم !!:302:)
به قول خودش ( که خیلی فهمیده است) جذابیت به خوشگلی نیست !
اما مشکلم با این موضوعه که : خیلی ها میگن اگه از یکی خوشت اومد نباید اصلا قیافه های دیگه واست جذابیت داشته باشه !! و به چشمت بیاد!
:303:اما من فکر نکنم اینجوری باشم و به عنوان مثال به خیلی قیافه ها مثل آنجلینا جولی و سبیل جان . ایبرو و.. بگم نه اصلا خوشگل و جذابیت ندارن !! ( قبول که کلی آرایش و جراحی کردن!) اما جذابن.
از این میترسم که در آینده هم با دیدن این جور قیافه های مختلف , حالم گرفته بشه !!
قبولم دارم که براد پیت و... نیستم.
من فعلا نمیتونم نسبت به قیافه های دخترای دیگه و زیبا بی تفاوت باشم و تو ذهنم نگم که چه خوشگله و مثلا دماغش چه خوش فرمه !
مشکلم اینه !!!!!!!!!!
*************************
جواب سوالاتون :
از هیچ حقوق خاص انسانی محروم نمی کنه. شاید این حسه یه حسه زیاده خواهی و هوس باشه !!
زیبا جویی و جذب زیبا شدن !! چه میلیه ؟؟؟
اگه حقوق انسانی مد نظرتون باشه ؛ شاید چهره زیاد تاثیری در این مسائل نداشته باشه.
و منم میخوام نسبت به این مسائل سطحی حساسیتم رو کم کنم و قبلا هم کمتر بود و مثلا موقع بحش با دوستان در مورد ازدواج و.. اونا میگفتن خوشگل باشه و.. اما من میگفتم بابا همش هم به خوشگلی نیست که !!
با این خانم عزیز به خیلی خیلی از مسادل انسانی به امید خدا میتونم برسم !! خیلی خانم فهمیده ای هستن.
همیشه هم واسش آرزوی خوشبختی و سلامت می کنم. :43:
*******************************************
خانم لیلا موفق ؛ ممنون از نظر دادنتون اما گفتن این جور حرفا خیلی ساده ست !!
تو این زمونه آدم عاقل اصلا پی ازدواج نمیره و مخصوصا پسر جماعت !! این همه خودشو درگیر نمی کنه دنبال کار و شغل و استرس تهیه مسکن و... نمیره ؛ خودشو از این همه دختره رنگین منگین بیرون محروم نمی کنه!
:305:خودشو محدود نمیکنه و خیلی چیزای دیگه !!
آدم عاقل بچه دار نمیشه !! استرس نمیکشه که آیا بچه سالم به دنیا میاد ؟؟ و...
میره از پرورش گاهی جایی یه بچه گلچین و سوا میکنه و یا اگه باب میلش نبود میگه اگه همچین بچه ای به تورتن افتاد واسه من نگه دارینش !! اینم پیعانه اش !! :324:
******************************
لطفا بهتر راهنمایی کنین و راهکار نشون بدین !! :72:
شدیدا منتظر نظر همه دوستان و مخصوصا اساتید هستم.
ببخشید که طولانی شد!!:72:
-
RE: مشکلم با بزرگی دماغ دختر مورد نظر و...
-
RE: مشکلم با بزرگی دماغ دختر مورد نظر و...
zaman90
من نمی دونم شروع رابطتون چه جوری بود!اولین چیزی که باعث شد جذب این خانوم بشی چی بود؟
واقعا حق می دم به احساستون شک کنید!واقعا دوسش دارید؟
اخه ازدواج همش منطق نیست احساس توش خیلی خیلی دخیلههه
تو ازدواج از یه چیزایی به خاطر احساسمون چشم پوشی می کنیم حتی اگر منطقا به نظر درست نیاد
از یه چیزایی هم به خاطر منطقمون چشم پوشی می کنیم حتی اگر از نظر احساسی باهاش مشکل داشته باشیم .
هم احساسمون هم منطقمون انقدر باید قوی باشن که اگر به واسطه اونا از چیزی چشم پوشی کردیم واقعا دیگه به چشممون نیاد
منم تازه عقد کردم وهمین دغدغه ها رو نسبت به نامزدم داشتم (همین نه هاا............)
منظورم اینکه یه دغدغه هایی داشتم
مثلا اینکه فکر می کردم می تونم با کسی ازدواج کنم که تحصیلاتش از من بالاتره یا هم سطحه .....(منطقم می گه مرد بایدتحصیلاتش یا بالاتر یا هم سطح باشه .......
ولی نامزد من لیسانس و قصد ادامه تحصیل هم نداره چون حرفه اش چیز دیگه ایه ...........
به خاطر حس علاقه و احساسی که بهش دارم یه درصد هم به این فکر نمی کنم که ا ا ا مثلا پدر من دکتره ...اون وقت دامادش لیسانسه
یا همسر دوستم استاد دانشگاههه اون وقت همسر من استاد یه کلاس نقاشیه...........
باور کنید حتی نوشتن اینا برای مثال هم برام مسخره می اد .........
یا من دوست داشتم همسرم پوستش تیره نباشه ...ولی الان هست منطقم می گه این رنگ پوست تیره اصلا اهمیتی نداره ولی احساسم می گه اگر سفید تر بود جذاب تر بود برام ..........
اینم با قدرت منطق ازش گذشتم و برام حل شده و کم کم اون وسواس با منطقی که داشتم کاملا از بین رفته
حتی تا همین الان که بهش فکر نکرده بودم یادم رفته بود که اون اوایل دلم می خواست رنگ پوستش روشنتر باشه ...........الان رام همین رنگ پوست جذاب و قشنگه
ولی شما وقعا نمی تونید خودتون رو قانع کنید و تا زمانی هم که نتونستید ازدواجتون به صلاح نیست ........
-
RE: مشکلم با بزرگی دماغ دختر مورد نظر و...
[align=justify]
نقل قول:
مثلا مامانم بیاد ایراد بگیره که بی کلاس بودن و.. دانشگاه نرفتن و..
یعنی دانشگاه رفتن و تحصیلات مساوی با شعور و کلاس و ... است!؟؟ از خانواده شما بعیده همچین طرز فکری!
نقل قول:
اما مشکلم با این موضوعه که : خیلی ها میگن اگه از یکی خوشت اومد نباید اصلا قیافه های دیگه واست جذابیت داشته باشه !! و به چشمت بیاد!
کسی نمیگه شما اگه از یکی خوشت اومد دیگه نباید کس دیگه رو زیبا بدونی! کسی هم منکر جذابیت چهره های زیبا نیست. بحث سر اینه که شما یا برای ازدواج یه نفرو می پسندی یا نمیپسندی دیگه، مگه غیراز اینه؟ خب اگه پسندیدی دیگه مقایسه ت واسه چیه؟ اگرم فکرمیکنی موقعیت بهتر از این میتونی داشته باشی پس این دخترو برای چی اذیت میکنی؟ نمیشه که آدم دیدش به کسیکه بعنوان همسر میخواد انتخاب کنه گزینشی باشه! مثلا بگه اخلاقشو دوست دارم اما ظاهرشو....! آدما که شی نیستن بخواهیم روشون optionهای مورد علاقه مونو بزاریم یا حذف کنیم!!! اگرم ایشون درمقابل خواسته شما برای جراحی بینیش چیزی نمیگه و سکوت میکنه بخاطر این نیست که شما داری درست میگی و پذیرفته، بلکه بخاطر عقایدش و احترامیه که به طبع براتون قائل هست و اینکه بهتون علاقه داره
نقل قول:
من فعلا نمیتونم نسبت به قیافه های دخترای دیگه و زیبا بی تفاوت باشم و تو ذهنم نگم که چه خوشگله و مثلا دماغش چه خوش فرمه . مشکلم اینه !!!!!!
ما میدونیم مشکل شما چیه، شما میگی من نمیتونم دیدگاهمو عوض کنم، یعنی نمیتونم مقایسه نکنم. که البته بنظرمن نمیخوای! چون این چیزی نیست که آدم نتونه انجام بده، راه حلش ترک عادته با همون تکنیک های کنترل ذهن اما شما به هر دلیل نمیخوای اینکارو بکنی. ازطرفی هم نمیخوای این دخترو از دست بدی! خوب پس شما همچنان روی اشتباهت ثابت قدم باش، درعوض این دختر به خواست شما قیافه شو تغییر میده ... راه حل خوبیه، نه!؟ بهرحال اشتباه ازدید شما نیست که، مشکل نقص چهره اونه!!!!!!!!!!!!!!! مگه نه!؟؟؟
نقل قول:
تو این زمونه آدم عاقل اصلا پی ازدواج نمیره و مخصوصا پسر جماعت !! این همه خودشو درگیر نمی کنه دنبال کار و شغل و استرس تهیه مسکن و... نمیره؛ خودشو از این همه دختره رنگین منگین بیرون محروم نمی کنه! خودشو محدود نمیکنه و خیلی چیزای دیگه !!
این عقلی که شمارو به این نتایج میرسونه معیارش چیه واقعا!!؟؟؟ شما با دیدگاه خودت یه نسخه می پیچی واسه عقل و بسطش میدی به کل آدما!؟ یعنی کسیکه بخواد این شکلی زندگی کنه عاقله!؟ اما کسیکه بخواد ازدواج کنه و سالم زندگی کنه نیست!؟ پس شما چراعاقلانه عمل نمیکنی و تصمیم گرفتی خودتو محدود کنی!؟ اتفاقـــا الان با شرایطی که شما داری، با طبع زیباپسندانه ای که نمیتونی کنترلش کنی به همین دخترای رنگین منگین اکتفا کنی که به نفعته!
نقل قول:
آدم عاقل بچه دار نمیشه !! استرس نمیکشه که آیا بچه سالم به دنیا میاد ؟؟ و...
جدا از قیافه و این مسائل، عقاید این دخترو که ازشون تعریف کردی با این طرز فکر خودتون بزارید کنارهم... به یه سمت میره!؟؟ ظاهراً ایشون عقایدش ودماغش به شما نمیـــــاد، پس خواهشا شما به خودت بیــــــا...! چون ظاهرا ایشون از لیلی شدن باکی نداره اما مجنون شدن کار شما نیست! ایشونم قسمت خودشو پیدا میکنه بهرحال نماند ناز شیرین بی خریدار... اگر خسرو نباشد کوه کن هست...
نقل قول:
میره از پرورش گاهی جایی یه بچه گلچین و سوا میکنه و یا اگه باب میلش نبود میگه اگه همچین بچه ای به تورتن افتاد واسه من نگه دارینش !! اینم پیعانه اش !!
مگه این بچه ها پیاز و سیب زمینی هستن که بری سواشون کنی!!!!؟؟؟؟ مگه لباسن که بسپری برات نگه دارن و بیعانه بدی!!!؟؟؟ درسته پدرو مادراشون رفتار غیرانسانی درقبالشون انجام دادن اما آیا این دلیلیه که ما اینقدر حقیرانه بهشون نگاه کنیم!!! میدونی چقدر مسئولیت داره!؟ شما واقعا فکرمیکنی مسئولیت این بچه ها چون پدر مادر ندارن، کمتر از بچه واقعی خود آدمه؟؟؟ از اون گذشته، اونام آدمن مثل من و شما از تمام حقوق انسانی برخوردارن و احساس دارن، دل دیگران صندوق صدقات نیست که شما هرزگاهی یه سکه محبت توش بندازی و پیش خدای دلت فخر بفروشی که مستحقی را شادی کردی!
شما تحصیلکرده ای، توی یه خانواده تحصیلکرده م بزرگ شدی، این دیدگاه و طرز فکرتونه، با این اوصاف انتظاری از پدر و مادرای این بچه ها نباید داشت که اینجوری با بچه هاشون رفتار نکنن!!!
حقیقتش من توی هر تاپیکی که میخوام نظر بزارم قبلش خوب فکرمیکنم، حرفامو سبک سنگین میکنم مبادا اشتباهی کنم، اون دو تا سوالم که ازتون کردم با فکر پرسیدم چون هدف داشت، درواقع اون دوتا سوال ظاهرش سوال بود اما بیشتر جواب بودن، اگه شما خوب بهش فکرمیکردی جواب خیلی از سوالاتو میگرفتی. امیدوارم یه بازنگری روی خواسته هات و افکار و عقایدت داشته باشی و زودتر تصمیم بگیری و این دخترو از بلاتکلیفی دربیاری.[/align]
-
RE: مشکلم با بزرگی دماغ دختر مورد نظر و...
با سلام
به نظر من شما از صمیم قلب این خانم رو دوست نداری اگه کسی واقعا یک نفرو بخواد و عاشقش باشه نه تنها عیباشو نمیبینه بلکه زشتی هاشم زیبایی میبینه
به نظر من شما اگه با دختر دیگه ای هم بخواید ازدواج کنید همین تردیدها رو دارید حالا تو مسائل دیگه
اول باید خودتونو اصلاح کنید (حساسیت هاتونو کنار بذارید ) بعد به فکر ازدواج باشید چه با این خانم یا خانم دیگه ای
-
RE: مشکلم با بزرگی دماغ دختر مورد نظر و...
ممنون از دوستان :72: :72: میرسم خدمتتون :300: :46:
-
RE: مشکلم با بزرگی دماغ دختر مورد نظر و...
ازدواج
یه فرایند مهمه که باقیه زندگیتو کاملا تحت شعاع خودش میگیره.همسر موضوعی
نیست که بتونی به راحتی یک دوست یا شغل عوضش کنی.پس نیاز هست کاملا مطمئن
باشی بعد اقدام کنی.
اول ببین خودت شرایط تشکیل زندگی مشترک داری.باید بدونی ازدواج تعهد میاره
یعنی مثلا وقتی همسرت باردار میشه اونجور که باب میلته شاید زیبا
نباشه.موقع مریضی یا بیحوصلگی نمیتونه زیاد به خودش برسه.اما یه همسر همه
اینا رو باید با جون و دل بپذیره.پس ببین ازدواج یه فرایند خیلی پیچیده
است.اول ببین به همه جوانب تاهل فکر کردی کامل؟
اگه خودت اماده ای حالا واسه انتخاب فرد مناسب معیاراتو لیست کن.ببین کدوم
برات مهمتره.توی این طبقه بندی شرایط خونوادتو هم در نظر بگیر.بعد ببین
طرفت از هر معیارت چند امتیاز میگیره.و در نهایت ببین مجموع امتیازاتش چند
شده.ببین برات کفه خوبیهاش سنگینتره یا بدیاش.
الان که داری انتخاب میکنی همه بهت حق میدن تا اون جایی که دلت میخواد فکر
کنی و زیبایی و حتی دماغ طرف مقابلت مهم باشه.اما بهد ازدواج دیگه کسی این
حقو بهت نمیده.دیگه باید شرایطشو بپذیری.دیگه جای شک کردن و نگاه به دخترای
دیگه نیست.باید چشم و دلت مال همسرت باشه.
تا موقعی که به قطعیت نرسیدی تصمیم نگیر
اما موقع بررسی طرفت یادت باشه ادما باید هم کفو باشن و معیارات دست
نیافتنی نباشن و اینکه اون معیار اصلا به صلاحته یا نه؟بطور مثال لزوما یک
زن زیبا یک همسر ایده ال نیست اما از ان طرف یک زن باید برای شوهرش زیبا و
حتی شهوت انگیز باشه
ازسر دلسوزی هم ازدواج نکن که بترسی چون دختری بهت دلبسته باید حتما باش
ازدواج کنی.این موضوعیه که باید قبل از ایجاد دلبستگی بهش فکر میکردی.اما
اگر دیدی اون دختر زن ایده الت نیست همین الان رابطه را :160:کن
اگر فقط و فقط مشکل دماغه که میشه عمل کرد اما مطمئنی که چهره بعد عملشو که
ندیدی دوست میداری؟
همه ادما خوبی و بدی دارن.انسان باید کسی رو انتخاب کنه که خوبیهاش براش
مهم و بدیهاش کم اهمیت باشه
موفق باشی:72::72:
-
RE: مشکلم با بزرگی دماغ دختر مورد نظر و...
زیبایی در ازدواج مهم است ولی مهم ترین معیار نیست
باید بدانی که همه چیز زیبایی نیست چهره یک فرد پس از چند ماه برایت عادی شده و چیزی که ماندگار است اخلاق است و معرفت ، برای همین هم هست که تو در جمع دوستانت لزوما به زیباترین وخوش تیپ ترین آنها بیشترین علاقه را نداری و تاکیدت روی مرام و معرفت است.
در ثانی نباید تا هنگامی که از خودت و احساست مطمئن میشدی و خانواده ات را در جریان میگذاشتی با اون خانوم وارد فاز عاطفی میشدی (فکر نمیکنی ترک او در این زمان لطمه ای بزرگ به او وارد میکند)
بازهم تصمیم گیری با توست، فقط بدان که هر چقدر بیشتر این تردید را در درونت پرورش دهی بیشتر اذیت میشوی احساس آن دختر هم بیشتر دچار لطمه میشود.