-
کاسه داغ تر از اش شدم !! شکستم
چرا بعضی از اعضا در مورد مشکلشان سکوت میکنند ؟
چند روز پیش اتفاقی این تاپیکو خوندم
خیلی برام جالب بود اینکه چرا اعضای تالار بعد از گذشت مدتی از حضورشون در اینجا دیگه نمیتونن راحت از مشکلات و مسائلشون بگن و انگارهمون ترس از بد فهمیده شدن که باهاش تو دنیای واقعی گریبانگیریم اینجا هم ولمون نمیکنه
اما من دوباره مشکل دارم و میخوام بگم حتی اگه نتونم بفهمونم درد دلمو
من درد دارم خیلی بیشتر از قبل
یکی از بستگان من که نسبت نچندان نزدیکی باهاش دارم سیماست تقریبا از 17 18 سالگی به خاطر جدا شدن پدر مادرش با مادربزرگش زندگی میکنه و الان 28 سالست
تو این مدت اون تحصیلاتشو ادامه داد و الان شاغله شرایط بدی نداره و میشه گفت از زندگیش راضیه
من تقریبا از 6 7 سال پیش باهاش اشنا شدم
با هم رابطه خونوادگی داشتیم و زیاد همدیگرو میدیدیم و من چون احساس میکردم اون تنهاست سعی میکردم کاملا برادرانه بهش محبت کنم و اینو عملا نشون دادم
خیلی بهش کمک میکردم و میکنم از اسباب کشی و خرید وسایل خونه و کمک مالی گرفته تا کمک برای پایان نامه اش و برنامه های درسیش و . . .
هیچوقت هم احساس نمیکردم داره ازم سواستفاده میشه چون بهش علاقه داشتم دلم میخواست کاراش به نحو احسن پیش بره
البته اونم به موقعش بهم کمک میکرد خیلی باهاش مشورت میکردم و انصافا هر وقت به مشاورش عمل میکردم به نتیجه میرسیدم
خلاصه اینکه واقعا احساس میکردم برای هم خواهر و برادر خوبی هستیم و اگه یه زمانی هر کدوممون هم که ازدواج کرد هیچ خللی در روابطمون نباید به وجود بیاد
تو دو سال گذشته من 3 4 نفر رو که بهشون اطمینان داشتم برای ازدواج بهش معرفی کردم اخریش مهرداد بود
و خب غیر از اینا کسای دیگه ای هم بودن که بعضیاشون شرایط حقیقتا ناگواری داشتن طوری که من از اینکه حتی به خودشون اجازه دادن پیشنهاد ازدواج با سیما رو مطرح کنن عصبی میشدم
و این عصبانیت رو ابراز میکردم یه مورد هم بود که خیلی سمج بود و ول نمیکرد خب باهاش درگیر شدم کارمون کشید به کلانتری و . . .
(البته من خیلی اهل دعوا نیستم ولی در این مورد با وجود سابقه دار شدن کاملا از کاری که کردم راضیم !)
کاسه داغ تر از اش شدم
شکستم !!
بهم علاقمند شد (احتمالا یکسال پیش )
حدودا یه هفته پیش یه موقعیتی پیش اومد که من خواستم از لب تابش استفاده کنم و خیلی اتفاقی مطالبی رو خوندم که کاش نمیخوندم
در عرض چند ثانیه همه رو کپی کردم تو فلشم و قبل از اینکه متوجه چیزی بشه . . .
میدونم کارم خیلی زشت بود خیلی کثیف اما مجبور شدم
یه دفتر چه خاطرات که من تونستم نصف بیشترشو بخونم یه مقدارش هم باز نمیشه
حالا اونا خیلی مهم نیست چون از سه سال قبل به این طرف رو خوندم
خیلی از دست خودم ناراحتم کارم خیلی بد بود اما بدتر از اون اینه که نمیدونم باید چیکار کنم
نمیدونم متوجه شده یا نه ولی بعید میدونم فهمیده باشه چون همونطور که گفتم خیلی اتفاقی بود
از خودم بدم میاد احساس میکنم تمام این چند سال باهاش بازی کردم سرکارش گذاشتم
از دست سیما هم ناراحتم رابطمون رو خراب کرد برناممون این نبود دیگه نمیتونم مثل فبل باهاش رابطه داشته باشم
اما میترسم شک کنه
خب حالا میخوام بدونم حالا باید چیکار کنم که احساسش نسبت به من از بین بره ؟
-
RE: کاسه داغ تر از اش شدم !! شکستم
من که نفهمیدم مشکل کجاست؟آیا چیزی در باره شما نوشته بود؟
-
RE: کاسه داغ تر از اش شدم !! شکستم
نقل قول:
(البته من خیلی اهل دعوا نیستم ولی در این مورد با وجود سابقه دار شدن کاملا از کاری که کردم راضیم !)
میبینم که سابقه دار هم هستی:)
بنظر من تو لازم نیست کار خاصی بکنی،فقط رابطتو باهاش کمتر کن.
-
RE: کاسه داغ تر از اش شدم !! شکستم
علاوه بر تایید صحبت شایانای عزیز، بنظرم اینکه بگی کار بدی کردم و می دونم کافی نیست. اینکه وارد حریم شخصی کسی بشیم و بگیم می دونیم که بده ولی خوب می کنیم، چه چیزی رو حل می کنه؟
اونچه که من فهمیدم، شما از خوندن خاطرات شخصی سیما پی به موضوع علاقه بردید و از رفتار و گفتار ایشون خیر. پس مبنا رو به رفتارشون با شما بگذارید و هرآنچه که مربوط به حریم شخصیش بوده فراموش کنید.
ما خیلی وقتها تو خلوت خودمون دچار احساساتی میشیم که گاهی با نوشتن تخلیه شون می کنیم. دچار احساسات شدن طبیعیه و چیز بدی نیست، مهم اینه که نذاریم این احساسات نابجا از درونمون بیرون بره و دردسرساز بشه. سیما خانم ظاهرا و با توجه به حرفهای شما توانایی کنترل درونش رو داشته و تنها کاری که شما می تونید بکنید اینه که دونسته های حریم شخصیش رو فراموش کنید.
یک چیزی رو هم داخل پرانتز بگم؛ معمولا هر ارتباط زیادی با جنس مخالف با تعبیر برادر خواهری معمولا مشکل سازه. برادر و خواهر فقط کسانی هستند که پدر و مادر مشترک دارند.
-
RE: کاسه داغ تر از اش شدم !! شکستم
علت ناراحتی ت این بود خارپشت؟
حدس می زنم بهت علاقه داره... شاید چون همیشه هواش رو داشتی و ازش حمایت کردی... مثل فردین!, این حس توش بوجود اومده که طبیعیه چون تکیه گاهش هستی
کمک های تو برادرنه بود و شاید بهتر بود این حمایت از جانب کس دیگه ای می بود اما کاریه که شده
احتمالا به ایشون برای آینده فکر نمی کنی
فقط یه توصیه ی خواهرانه اینکه به روی خودت نیاری که چیزی متوجه شدی و خیلی آروم رابطه ت رو باهاش کم کنی تا اون هم وابستگی ش بهت کم بشه بدون اینکه حتی خودش متوجه بشه فقط زمان بره
خودت هم می دونی که روابطی که بر پایه ی خواهر و برادری فرضی می چرخه عاقبتی جز عشق یک یا دو طرفه نداره
حالا که این اتفاق افتاده سعی کن خیلی محتاطانه عمل کنی, آروم حمایتت رو کم کن و یکدفعه پشتش رو خالی نکن, شرایط حساسش رو درک کن.:72:
-
RE: کاسه داغ تر از اش شدم !! شکستم
سلام
من هم تجربه مشابهی داشتم با این تفاوت که من جای سیما خانم بودم
به دوست برادرم علاقه مند شدم که همه کمک ها و حمایت هاش از روی حس برادرانه بود نه علاقه البته خداروشکر اون هیچ وقت نفهمید
سیما خانم کمک ها و حمایت های شما رو تعبیر به علاقه کرده؟ با توجه به اینکه می گید افرادیو برای ازدواج بهش معرفی می کردید بعید می دونم فکر کنه شما هم بهش علاقه مندید( البته مطمئن نیستم) , احتمالا می دونه علاقه اش یکطرفه اس و رفتارشو کنترل کرده بنابراین شما هم به روتون نیارید که چیزی می دونید
نمی گم بی محلی کنید ولی از کمک و لطف و حمایت و هر رفتاری که می تونه نشانه علاقه یا توجه باشه کم کنید
رفتار عادی و محترمانه و نه صمیمانه
می ترسم اگه یهو 180 درجه عوض بشید بفهمه که چیزی می دونید برای دختری که 1سال از علاقه اش دم نزده خیلی سخته
فاصله بگیرید ولی مواظب غرورش باشید.
-
RE: کاسه داغ تر از اش شدم !! شکستم
خارپشت عزیز، چه خوب شد که حرف دلت رو اومدی و گفتی. آنی توی اون تاپیک درست میگفت. منم این حس رو دارم. بعضی وقتا روم نمیشه بیام و از مشکلاتم بگم.
دوست من، هر جور بوده، چه غلط چه درست، متوجه این احساس شدی.
راستش من فکر میکنم توی این موقعیت، حتی بی محلی هم نشونه ی خوبی باشه برای طرف.
در واقع هر چیزی که باعث بشه به شما فکر کنه خوشاینده.
پس یه جور تابلویی بی محلی نکنید. همینکه دوستان میگن خوبه. یواش یواش. جوریکه متوجه نشه شما چیزی فهمیدی.
-
RE: کاسه داغ تر از اش شدم !! شکستم
متشکر از نظراتتون :72:
فرهنگ عزیز توضیحات واضحات دیگه لازم نیست
شایانا من که گفتم هر خواستگاری که برات اومد به مراجع قانونی هم برای تحقیقات رجوع کنین !
وقتی من خلافی دارم دیگه خودت حسابشو بکن دیگه (البته چیزیش نشد یه جراحت کوچک بود ولی لامصب رضایت نمیداد http://iranpardis.com/images/smilies/smilie%20(2).gif)
بلو اسکای عزیز حرفاتون خیلی امیدوار کننده بود
یعنی ممکنه خودش بتونه احساس نابجاشو از بین ببره یعنی نیاز نیست من کاری کنم ؟
در مورد اینکه نباید وارد حریم خصوصیش میشدم کاملا باهاتون موافقم مطمئن باشین عذابی که دارم میکشم درس و شاید درسای زیادی بهم داد اما به چه قیمتی !
ارتباط با جنس مخالف هم توضیح میدم
متین منظورت از فردین شخص خاصیه ؟؟مثل . . .؟؟
هدیه عزیز ممنون از راهنماییتون میتونم بپرسم شما با احساستون چکار کردین ؟
چجوری فراموشش کردین ؟ شرایطتون طوری بود که بتونین بهش پیشنهاد بدین ؟
-
RE: کاسه داغ تر از اش شدم !! شکستم
راستش من می خواستم راهی برای فراموش کردن این علاقه پیدا کنم که سر از همدردی در آوردم
من اوائل به اشتباه فکر می کردم این علاقه دو طرفه است یعنی از همه کمک ها ولطف هایی که ایشون در حقم می کرد اینطور برداشت می کردم
رفتار ایشون با من به نسبت دخترای دیگه واقعا تفاوت داشت(توهم نبود) ولی علتش چیزی که من فکر می کردم نبود ولی من چون خودم همچین حسی داشتم کوچکترین لطفی از طرف مقابلو تعبیر به علاقه می کردم
وقتی فهمیدم واقعیت چیز دیگه ایه خوب پذیرشش سخت بود (الان واقعا خدارو شکر می کنم که عجولانه رفتار نکردم و چیزی از این علاقه بروز ندادم وگرنه حس حقارت و پشیمونی از ابراز علاقه یکطرفه برام قابل تحمل نبود)
بعد از اون سعی کردم رابطه رو تا جایی که دست من بود محدود کنم(البته نه به صورت تابلو) کمک هاشم تا جایی که حمل بر بی ادبی نشه قبول نمی کردم یعنی راستش دلم می خواست ولی می گفتم آخرش که چی هر چی بیشتر کشش بدم بیشتر اذیت می شم , آسون نیست بالاخره جدال عقل و دل از آدم انرژی می گیره
چیزایی که در همدردی یاد گرفتم هم خیلی به دردم خورد خلاصه الان اوضاع خیلی بهتره
من نه می تونستم و نه می خواستم پیشنهاد بدم
نمی دونم رفتار سیما خانم چجوریه ولی امیدوارم متوجه نیت و احساس شما از این حمایت ها باشه و مثل من دچار سوء تفاهم نشده باشه اگه بدونه کار هردو آسون تره.
-
RE: کاسه داغ تر از اش شدم !! شکستم
سلام خارپشت جان،
می بینم چند روز هست که کم پیدا هستی، نگو کمی گرفتار شدی.
امیدوارم هر چه زودتر این مشکل حل بشه.
دختر خانمها در این مورد فکر می کنم راهنمایی های خوبی بهت کردند.
می توانی این پست رو هم مطالعه کنی.
البته شاید دیگه الآن وقت گفتن این حرفها نباشه. ولی واقعاً نمی دونم آیا این کار امکان پذیر هست که یک دختر و پسر بخواهند "دوستی خواهر برادری" داشته باشند؟
فکر می کنم بالاخره در 90% مواقع این رابطه صمیمی باعث ایجاد علاقه از نوع دیگر می شه!
فکر می کنم شاید بهتر باشه که اصلاً به او نگویی که دفترچه خاطراتش رو خوندی.
شاید بهتر باشه اون فکر کنه تو بی خبر هستی.
وگرنه فکر می کنم اگر حرف این احساسات وسط بیاد، کار سخت تر بشه!
رابطه ات رو کمتر کن. سعی کن متوجه بکنیش که تو به او مثل یک خواهر نگاه می کنی.
شاید مثلاً بتوانی همین جمله که تو مثل خواهر من هستی رو بگی.
صحبت های و حرفهایی که ایجاد محبت می توانند بکنند نباید بینتون رد و بدل بشه.
سعی کن با هم تنها نباشید...
خودت همه اینها رو از من بهتر می دونی.
بیشتر هدفم همدلی هست.
فکر می کنم به مرور زمان او هم این علاقه رو از یاد ببره.
البته تو هم خودت عاشق کس دیگری هستی، وگرنه ازت می پرسیدم که راجع به ازدواج با او فکر کردی؟
موفق باشی.
-
RE: کاسه داغ تر از اش شدم !! شکستم
سلام.
خارپشت عزیز،
سمیا قضیه ریحان رو می دونه؟
یا اگه نمی دونه، قراره بدونه؟
(البته من نمی دونم اون تاپیکتون به کجا رسید، همین قدر یادمه که یه بار می خواستین باهاش در میون بذارین اگه اشتباه نکنم)
منظورم اینه که یه جوری باید متوجه دید شما به این رابطه ی بینتون بشه! (رابطه ی خواهر و برادری رو می گم)
به جوری که زیاد تابلو هم نباشه!
بهتره از هدیه بپرسی چطوری متوجه شد که طرف بهش علاقه نداره؟؟؟؟
سمیا دختره عاقلی هست، فکرم نکنم عاشق شده باشه، در واقع منظورم اینه که شاید اون قسمتهایی که در مورده شما تو دفتر خاطراتش نوشته، مربوط به لحظاتی بوده که خیلی دلش گرفته بوده!
خیلی بعید هم هست که بیاد پیشنهاد بده!
حالا شما از یه تکنیکی استفاده کن و متوجه ش کن که قصد ازدواج با اون رو ندارین!
-
RE: کاسه داغ تر از اش شدم !! شکستم
نظر من در مورد خودت نیست خارپشت عزیز ..بلکه
در مورد سیما خانومه ...
اینو خاطر نشان میکنم به شما خارپشت گرامی که احساس سیما خانوم نابجا نیست !! بلکه یک احساسی که در وجودش جریان پیدا کرده و مهم اینه که شما اون جریانو هدایت کنی نه اینکه سرکوبش کنی ...
شما شاید خودتو در دنیای واقعی ازش محروم کنی ولی نمیتونی خودتو در دنیای اون بگیری !! متوجه ایید !!
پس حواستون باشه که احترام بذارید به احساسات ایشون ...
و بقیشم که دوستان گفتن چه راهکاری انجام دهید !
با تشکر:82:
-
RE: کاسه داغ تر از اش شدم !! شکستم
خارپشت نشنیدی می گن فردین بازی در اوورده طرف, فیلمای قدیمی ایرانی رو دیدی؟ منظورم همون فردینه, شایدم ندیده باشی, منم بیشتر شنیدم, منظورم اینه که حمایتش کردی و تکیه گاهش بودی, از خودگذشتگی کردی... می دونی چی می گم؟ راستی خارپشت در مورد ریحان خانم می دونم که دوستش داری اما آخرین اخبار در دستم نیست اما تاپیکی که گذاشته بودی در مورد مهرداد و سیما رو خوندم یه جا نوشته بودی که
نقل قول:
نوشته اصلی توسط خارپشت
این خانوم واقعا متفاوت با خونوادشه و بجز مسئله خونوادش برای ادمایی با طرز فکر من کاملا ایده اله
اتفاقا مسئله اینجاست که مهرداد شاید لیاقت سیما رو نداره
صادقانه بگو آیا به سیما علاقه داری یاعلاقه ش یک طرفست؟ منظورم اینه که اگه این خواهر و برادری قراردادی رو در نظر نگیری چه حسی بهش داری؟:72:
-
RE: کاسه داغ تر از اش شدم !! شکستم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط tell me
خارپشت نشنیدی می گن فردین بازی در اوورده طرف, فیلمای قدیمی ایرانی رو دیدی؟ منظورم همون فردینه, شایدم ندیده باشی,
چرا فیلم فارسی زیاد دیدم http://www.hamdardi.net/images/smilies/wink.gifولی چون هیچ ارتباط معناداری بین این دو مقوله ندیدم . . . :300:
صادقانه بگو آیا به سیما علاقه داری یاعلاقه ش یک طرفست؟ منظورم اینه که اگه این خواهر و برادری قراردادی رو در نظر نگیری چه حسی بهش داری؟:72:
داری بازجویی میکنی ؟؟
سوال من اینه چکار کنم که احساسش نسبت من از بین بره بدون اینکه مجبور بشم رابطمون رو کاملا از بین ببرم؟
به سوالم جواب بده !!!
-
RE: کاسه داغ تر از اش شدم !! شکستم
خارپشت عزيز
به نظرم اگه مشكل بزرگ تر بودنو نداشت شما هم بش كم علاقه نداري ها
درسته؟
اگه اين طوره بايد اول علاقه خودتو از بين ببري
يعني كارهايي كه قبلا براش مي كردي رو تكرار نكني
مثلا توي خاستگاراش دخالت نكني
چي كار داري؟اون خودش عقل داره كه تصميم بگيره
اگرم نخواست مي تونه از خودش دفاع كنه كه كسي مزاحمش نشه
تو الان داري زيادي براش دلسوزي ميكني
كه به نظرم همش هم به خاطر اون نيست يه مقدارش هم به خاطر تنهايي خودته
همون جوري كه توي عنوان تاپيكت نوشتي كاسه داغ تر از اش نشو
فقط اگه احتياج به كمك داشت كمكش كن و اگر ازت درخواست كرد، نه بيشتر نه كمتر
-
RE: کاسه داغ تر از اش شدم !! شکستم
فکر کنم لازم شد بیشتر توضیح بدم
بله من سیما رو دوست دارم کتمانش نمیکنم اما هیچوقت نسبت بهش تمایلی برای ازدواج یا چیزی شبیه به این نداشتم
کمک من به سیما از سر دلسوزی و ترحم صرف نبود اینا هم بود ولی همش این نبود
کسب رضایت الهی و قربه الی الله هم نبود
واسه دل خودم بود احساس خوبی داشتم
چه حس خوبیه وقتی احساس کنی یه نفر بهت نیاز داره یه نفر نمیتونه تنهایی کاری رو انجام بده و بعد تو کمکش کنی
بدون هیچ چشمداشتی
من تو زندگیم کار خیری انچنانی انجام ندادم با اینکار احساس ارامش میکردم البته حتی تو ذهنمم اینو تکرار نمیکردم که بهم نیاز داره نیازمنده !
محور روابط ما احساس نبود نیاز اون به من بود
حمال! راننده شخصی! ضامن! بادی گارد !
منتی به سرش ندارم
ولی این حق من نبود سیما داره نامردی میکنه خودشم میدونه والا یه سال سکوت نمیکرد
اگه گفتم ترس از بد فهمیده شدن ترس از قرار گرفتن در موقعیتی مثل الان بود
که بهت توصیه کنن تنهایی باهاش نباشی! از کلمات احساسی استفاده نکنی! خودتو گول نزنی! خواهر برادر قراردادی وجود نداره!
ما وقتی برای تنها بودن نداشتیم و روابطمون به اون شکل نبود
با هم خوش وبش و بگو بخندی هم نداشتیم اصلا وقتی همو میدیدم که اکثرا اون یه مشکلی داشت کسی حالی واسه خندیدن نداشت
هیچوقت برای سرگرمی یا تفریح باهاش نبودم
اشتباه کردم میدونم باور کنین میدونم اگه غیر این بود این تاپیکو با این عنوان باز نمیکردم
من حقیقتا شکستم تحملش برام خیلی سخته
سیما ادم خاصیه از مصاحبت باهاش احساس خوبی داشتم اما لذتی که بر مبنای هوس باشه نه
تو پست ترین توهماتم هم هیچوقت جایی برای سیما وجود نداشت هیچوقت بهش فکر نکردم هیچوقت
ضمن اینکه بخاطر شرایط خاص سیما و اینکه دو سال از من بزرگتر بود کوچکترین احتمالی برای ایجاد یه رابطه عمیق وجود نداشت
اما همیشه نگرانش بودم و هستم دلم نمیخواد ازارش بدم نمیخوام قلبشو بشکنم نمیتونم اینکارو بکنم
لطفا راجع به ریحان تو این تاپیک حرف نزنین این دو موضوع کاملا از هم جدان ! بله من کس دیگه ای رو دوست دارم کسی رو که از همون لحظه اولی که دیدمش تا به امروز اروم و قرار و ازم گرفته تموم شد دیگه اسمشو نیارین
-
RE: کاسه داغ تر از اش شدم !! شکستم
حتي اگه از علاقشم خبر دار نميشدي اين رابطه نمي تونست ادامه پيدا كنه
كدوم خانمي ايه كه با اين مساله كه شوهرش توجش به يه خانم ديگه هم باشه كنار بياد؟
خودت به اين موضوع فكر نكرده بودي؟
چرا ميگي سيما داره نامردي ميكنه پس؟
اون يه سري رفتار و يه سري كمك و يه سري غيرتي بازي ديده ازت فكر نميكني طبيعيه كه تو اين سن و سال علاقه مند بشه بت؟
اونم اين نيازو داشته كه يه نفر بش محبت كنه و هواشو داشته باشه
همون طور كه تو نياز داشتي كه به يه نفر كمك كني و تكيه گاه يه نفر باشي
اقا خارپشت فكر نكن كه حق نداشته
سهم هر دو يكي بوده اين وسط
الانم بدون اينكه متوجه تغيير خاصي بشه رابطه رو كم كن
البته يواش يواش
چون ممكنه يه بار ديگه ضربه بخوره
و براش دعا كن كه زودتر و زودتر از شما ازدواج كنه
-
RE: کاسه داغ تر از اش شدم !! شکستم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط tell me
خارپشت نشنیدی می گن فردین بازی در اوورده طرف, فیلمای قدیمی ایرانی رو دیدی؟ منظورم همون فردینه, شایدم ندیده باشی,
چرا فیلم فارسی زیاد دیدم http://www.hamdardi.net/images/smilies/wink.gifولی چون هیچ ارتباط معناداری بین این دو مقوله ندیدم . . . :300:
خارپشت مهربون اصل مطلب رو بگیر من هم گفتم بیشتر شنیدم, کسی که واسه کسی فداکاری می کنه, نمی دونم چرایی ش رو فقط منظورم این حس از خود گذشتگی شما بوده و یا هم نوع دوستی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط tell me
[size=medium]
منظورم اینه که حمایتش کردی و تکیه گاهش بودی, از خودگذشتگی کردی... می دونی چی می گم؟
صادقانه بگو آیا به سیما علاقه داری یاعلاقه ش یک طرفست؟ منظورم اینه که اگه این خواهر و برادری قراردادی رو در نظر نگیری چه حسی بهش داری؟:72:
داری بازجویی میکنی ؟؟
سوال من اینه چکار کنم که احساسش نسبت من از بین بره بدون اینکه مجبور بشم رابطمون رو کاملا از بین ببرم؟
به سوالم جواب بده !!!
من کی باشم که بخوام کسی رو بازجویی کنم منظورم از صادقانه این بود که گاهی آدما سعی می کنند رو احساسات واقعی شون چشم ببندند و ممکنه ته قلبشون رو که نگاه کنی اتفاق دیگه ای در جریان باشه
سوال شما رو که همون اول بنده جواب دادم و دوستان دیگه هم مرحمت کردن و جواب دادن و خواهند داد
حالا چرا اینقدر تند و تیز؟ باید بگم اسمت برازندته و این رو هم می دونم ظاهرت اینجوریه و قلب مهربونی داری... مثل برادر من می مونی, اون هم تیز حرف می زنه اما قلبش مهربون و دلسوزه.
[/quote]
-
RE: کاسه داغ تر از اش شدم !! شکستم
آقاي خار پشت اين خيلي نامرديه هر دختري هم باشه اگه اين غيرتي بازي ها و حمايت هاي بي قيد و شرط و از شما مي ديد بهتون علاقه مند ميشد نگيد نه و ندونسته اين كار و كرديد شما دوست داشتيد از يه دختر حمايت كنيد و به نظر من ما مسئول علاقه اي كه در ديگران به وجود مياريم هستي و اگه به كسي علاقه مند ميشم حتما تقصير خود اون فرده.تازه شما كه براش خواستگار هم پيدا ميكرديد فكر كنيد كه اون بنده خدا چه قدر زجر ميكشيده.
شما هر كاري خواستيد كرديد به حريم شخصيش هم تجاوز كرديد و نوشته هاش رو دزديديد.و الان هم داريد به خاطر كاري كه خودتون كرديد محاكمه اش ميكنيد.شما داريد بازيش ميديد برادر من.اين كار ها آخر و عاقبت خوشي نداره چه بسا شكست خوردن در رابطه عشقيتون هم نتيجه شكستن قلب اون دختر باشه.ببينيد كه باهاش چه كرديد كه اين همه سال علاقه اش رو پنهون كرده و به زبون نياورده. پس نگيد:
ولی این حق من نبود سیما داره نامردی میکنه خودشم میدونه والا یه سال سکوت نمیکرد
من نميدونم شما با خودتون چه فكري كرديد منم گرفتار اين رابطه شدم ذره ذره با محبتاش جذبم كرد و بعد آروم آروم اونارو ازم گرفت و حالا هم پشيمونه و دوباره برگشته.
تا به حال كه نسنجيده كار كرديد از اين به بعد ماجرا رو خوب سبك سنگين كن.
اولين اشتباه شما اين بود كه به خودتون دروغ گفتيد رابطه برادر خواهري رو.
چه بد رسميه رسم روزگار كسيو كه دوستمون داره دوستش نداريم و كسيو كه دوستمون نداره عاشقانه ميپرستيم
گاهي اون عشقي كه ميخوايم دم دستمونه و ما بر حسب قانون هميشگي كه دم دستي هارو ناديده ميگيريم وجودش رو قبول نميكنيم و هميشه به دونبال دست نيافتني ها ميگرديم.بياين به كسايي كه دوستمون دارن محبت كنيم همون طور كه دوست داريم كسايي كه دوستشون داريم بهمون محبت كنند مطمئنا اون وقت صاحب بهشتي ابدي خواهيم بود و آرامشي لذت بخش.ما هميشه براي دست نيافتني ها غصه ميخوريم بياييد آن ها را فراموش كنيم و معناي واقعي شادي را بچشيم
:72:
-
RE: کاسه داغ تر از اش شدم !! شکستم
دوست عزیز
می دونی یک بدبختی دخترها اینکه وقتی از یکی خوششون می یاد و عاشق می شند حتی تو فکر شون هم به اون شخص خیانت نمی کنند.
وخیلی طول می کشه تا از لحاظ احساسی کسی رو که قرار نیست مال اونها باشه فراموش کنند.
ولی اقایون خیلی راحت تر می تونند به کسی چه به نگاه حمایت و کمک یا خواهر ی و برادری
یا سوال و درخواست و ........... نزدیک بشند و بدون اینکه وابستگی احساسی و عاطفی براشون پیش بیاد کنار بکشند و فراموش کنند.(نه خانی اومده ونه خانی رفته):160:
احتمالا شما خیلی وقته توی فکر اون خانم هستید شاید بارها اشک ریخته بخاطر این حسش و خصوصا زمانی که شما خواستگار هم معرفی کردی
ای کاش زودتر از اینها خودتون رو کنار کشیده بودید ولی حالا هم دیر نیست اگر واقعا حسی بهش ندارید خواهشا بیشتر از این درگیرش نکنید و سعی کنید خیلی دور وبرش نباشید و حمایتی نکنید.
آرزو می کنم زودتر از شما ازدواج کنه و اگر اینطور نشه خیلی اذیت می شه. :323:
-
RE: کاسه داغ تر از اش شدم !! شکستم
ببخشید وسط تاپیکت ،
سنجاب عزیز، این یه تفاوت دیدگاه هست.
که دخترا اینجوری فکر میکنن و پسرا اینجوری.
اگه هر دو جنس بهتر جنس مقابلش رو بشناسه،
هم آقا پسر حواسش به خودش هست که کارهایی که ممکنه دختر رو وابسته کنه رو کمتر انجام بده.
هم دختر میتونه متوجه بشه که هر کاری به منظور ابراز علاقه ی غیر مستقیم نیست.
و اینجوری دیگه وابستگی های غلط بوجود نمیاد.
اگه شخصی وابسته ی شخص دیگه میشه، هر دو طرف مقصر بودن که دونسته یا ندونسته این وابستگی رو بوجود آوردن و یا به اون پرو بال دادن.
-
RE: کاسه داغ تر از اش شدم !! شکستم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط دختر مهربون
ببخشید وسط تاپیکت ،
سنجاب عزیز، این یه تفاوت دیدگاه هست.
که دخترا اینجوری فکر میکنن و پسرا اینجوری.
اگه هر دو جنس بهتر جنس مقابلش رو بشناسه،
هم آقا پسر حواسش به خودش هست که کارهایی که ممکنه دختر رو وابسته کنه رو کمتر انجام بده.
هم دختر میتونه متوجه بشه که هر کاری به منظور ابراز علاقه ی غیر مستقیم نیست.
و اینجوری دیگه وابستگی های غلط بوجود نمیاد.
اگه شخصی وابسته ی شخص دیگه میشه، هر دو طرف مقصر بودن که دونسته یا ندونسته این وابستگی رو بوجود آوردن و یا به اون پرو بال دادن.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sanjab
دوست عزیز
می دونی یک بدبختی دخترها اینکه وقتی از یکی خوششون می یاد و عاشق می شند حتی تو فکر شون هم به اون شخص خیانت نمی کنند.
وخیلی طول می کشه تا از لحاظ احساسی کسی رو که قرار نیست مال اونها باشه فراموش کنند.
ولی اقایون خیلی راحت تر می تونند به کسی چه به نگاه حمایت و کمک یا خواهر ی و برادری
یا سوال و درخواست و ........... نزدیک بشند و بدون اینکه وابستگی احساسی و عاطفی براشون پیش بیاد کنار بکشند و فراموش کنند.(نه خانی اومده ونه خانی رفته):160:
احتمالا شما خیلی وقته توی فکر اون خانم هستید شاید بارها اشک ریخته بخاطر این حسش و خصوصا زمانی که شما خواستگار هم معرفی کردی
ای کاش زودتر از اینها خودتون رو کنار کشیده بودید ولی حالا هم دیر نیست اگر واقعا حسی بهش ندارید خواهشا بیشتر از این درگیرش نکنید و سعی کنید خیلی دور وبرش نباشید و حمایتی نکنید.
آرزو می کنم زودتر از شما ازدواج کنه و اگر اینطور نشه خیلی اذیت می شه. :323:
منم منظورم همین بود تفاوت نگاهها رو گفتم این خانم قصه ما احتمالن از آقای خارپشت خوشش امده وآقای خارپشت هم با اعمال و حمایتهاش دامن زده به این حس درونی.
دختر خانمها مخصوصا از نوع بی تجربه هاشون تو این موارد خیلی ساده لوح هستند.
-
RE: کاسه داغ تر از اش شدم !! شکستم
مگه ایشون چی نوشته بود؟ شاید قضیه برای خود ایشون هم اینقدرها جدی نباشه شاید یه علاقه قلبی باشه که براش ازار دهنده نیست
-
RE: کاسه داغ تر از اش شدم !! شکستم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط lovestory
شما هر كاري خواستيد كرديد به حريم شخصيش هم تجاوز كرديد و نوشته هاش رو دزديديد.و الان هم داريد به خاطر كاري كه خودتون كرديد محاكمه اش ميكنيد.شما داريد بازيش ميديد برادر من.اين كار ها آخر و عاقبت خوشي نداره چه بسا شكست خوردن در رابطه عشقيتون هم نتيجه شكستن قلب اون دختر باشه.ببينيد كه باهاش چه كرديد كه اين همه سال علاقه اش رو پنهون كرده و به زبون نياورده. پس نگيد:
ولی این حق من نبود سیما داره نامردی میکنه خودشم میدونه والا یه سال سکوت نمیکرد
من نميدونم شما با خودتون چه فكري كرديد منم گرفتار اين رابطه شدم ذره ذره با محبتاش جذبم كرد و بعد آروم آروم اونارو ازم گرفت و حالا هم پشيمونه و دوباره برگشته.
تا به حال كه نسنجيده كار كرديد از اين به بعد ماجرا رو خوب سبك سنگين كن.
اولين اشتباه شما اين بود كه به خودتون دروغ گفتيد رابطه برادر خواهري رو.
لاو استوری الان آقای خارپشت تو این شرایط قرار گرفتند و قصدشون از این کمک ها وحمایت ها چیز دیگه ای بوده نه دست انداختن کسی, یه کم آروم باش و مسئله ی خودت رو با این موضوع قاتی نکن عزیز دلم, اینقدر بدبین نباش خانم گل, قرار نیست همه مثل هم باشن و این جریان هم مثل جریان شما نبوده عزیزم, احساساتی نشو.:72:
-
RE: کاسه داغ تر از اش شدم !! شکستم
تل مي جان اون چيزي كه شواهد پيداست گواه همين ماجراست پس لطفا اينجا ديگه به من درس نده چون خودم ميدونم چي دارم ميگم
-
RE: کاسه داغ تر از اش شدم !! شکستم
از همه دوستان بابت نظراتشون ممنونم :72:
فقط اگه بعضی دوستان لطف کنن به جای سرزنش من یا ادمایی شبیه به من ! و یا یاداوری خاطرات شخصی خودشون
به من کمک کنن تا راهی برای رفع این مشکل پیدا بکنم ممنون میشم
ضمن اینکه ما هیچوقت اجازه نداریم در مورد دیگران بر اساس برداشت شخصی خودمون قضاوت کنیم
حق نداریم کسی رو فقط چون جنس مخالف ماست و ما خاطره خوشی از هم جنساش نداریم محکوم کنیم
محکوم کنیم به بی احساس بودن یا مسئولیت ناپذیری !
من اینجا نیستم که از خودم دفاع کنم
اما اگه کسی با عقده گشایی در تاپیک من احساس ارامش میکنه
با این قضیه مشکلی ندارم
حداقل یه نفر اروم میشه :72:
-
RE: کاسه داغ تر از اش شدم !! شکستم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط lovestory
تل مي جان اون چيزي كه شواهد پيداست گواه همين ماجراست پس لطفا اينجا ديگه به من درس نده چون خودم ميدونم چي دارم ميگم
من مدرس نیستم, روانشناس نیستم فقط دوستانه گفتم نه در اینجا بلکه هر جای دیگه ای آدم باید روی احساساتش کنترل داشته باشه عزیز دلم:46:, به حرفهام فکر کن:72:, من نمی خوام سرزنشت کنم خانمی, فقط می خوام اشکال کارت رو بگم, چه بسا همه ی ما اشکالاتی داریم و اومدیم اینجا تا به هم کمک کنیم, اگه غیر از اینه بگو من هم گوش می دم, عصبانی شدن کاری رو پیش نمی بره, شواهد هم چیز دیگه ای رو می گه که با کمی تامل می شه درکش کرد.:72:
-
RE: کاسه داغ تر از اش شدم !! شکستم
به نظره من هیچ اتفاق خاصی نیوفتاده!!
از دوستان هم خواهش می کنم احساسی به قضیه نگاه نکن و خارپشت رو تحت تأثیر قرار ندن!
خارپشت عزیز، خواهش می کنم احساسی نشی یه موقعه و از روی حس ترحم و دلسوزی کاری بکنی که نباید بکنی!
ببخشید، من متوجه این نشدم که:
1- آیا سیما فک کرده شما بهش علاقه دارین و به دنبال اون، خودش هم به شما علاقه پیدا کرده!!
یا این که:
2- اون به خاطره خوب بودن شما و این که مثلن یه سری خصوصیات خوبی دارین، بهتون علاقه مند شده!
البته این رو هم بگم، هر کدوم از موارده بالا هم باشه، باز نیاز به این همه سرزنش و عذاب وجدان نیست! خودش نباید بدون این که چیزی باشه عاشق بشه!
شما نه، یکی دیگه این قدر محبت بش می کرد، عاشق اونم می شد!
بالاخره که باید یاد بگیره الکی به کسی دل نبنده، البته شرایط خاص اون هم بی تأثیر نبوده!
حالا باز می گین سرزنش نکن، اما به نظر من این قضیه این قدر اهمیت نداره که قضیه ی ورود به حریم شخصی اهمیت داره! ببخشید:316: لازم بود بگم دیگه! من اگه جای شما بودم کاره خاصی نمی کردم و فقط می رفتم در مورده حریم شخصی مطالعه می کردم!
خارپشت ببخشید:302:
لازم بود بگم:302::316:
یا خدا، تاپیک بعدی که خارپشت می زنه یعنی چیه!!!!!!!
-
RE: کاسه داغ تر از اش شدم !! شکستم
خارپشت خودش دچار عذاب وجدانه, گاهی آدم از روی کنجکاوی کار اشتباه می کنه
گاهی نه همیشه...همه ی ما اشتباه می کنیم دوستان به بزرگواری خودشون ببخشن, خارپشت ناراحته بیاید کمکش کنیم.:72:
-
RE: کاسه داغ تر از اش شدم !! شکستم
خیلی اتفاقی یه صفحه باز شد (کاملا تصادفی ) من خواستم ببندمش اسم خودمو دیدم که چند بار تو متنی که طبق تاریخش چند روز قبل نوشته بود تکرار شده
خب متنو که خوندم اصلا نمیتونم بگم چه حالی داشتم خواستم مطمئن بشم
مجبور شدم
مجبور شدم برم همشو وردارم خب اینکارو کردم
ضمن اینکه اونموقع اصلا نمیتونستم درست تصمیم بگیرم فقط میخواستم مطمئن شم
دیروز همه رو پاک کردم دیگه نمیخواستم ببینمشون ولی بعد از چند ساعت دوباره از سطل اشغال برشون داشتم
نه جرئت خوندن دوبارشون رو دارم و نه توان نابود کردنشون رو
نه میتونم یه دفعه بذارم برم ونه میتونم بعد از به تعبیر اون خانوم دزدیدن احساسش دوباره ببینمش
ای کاش زمان به عقب بر میگشت ای کاش هیچوقت نمیدیدمش
دیگه نمیتونم ببینمش اصلا دیگه به خودمم اعتماد ندارم
اگه تا الان فکر میکردم دارم در جهت خواست خدا کاری میکنم الان دیگه مطمئنم صلاح نیست که ببینمش
اما چجوری با چه بهونه ای؟؟
نمیخوام برنجونمش
تمام این چندسال به امید اینکه احساس بهتری داشته باشه کمکش کردم که تا جایی که ازم برمیاد بار زندگیشو سبک کنم
نمیدونستم که خودم باری میشم به سنگینی تمام این چندسال روی قلب شکسته اش
شاید این خواست خدا بوده که من متوجه احساسش نسبت به خودم بشم و با دوری از سیما ارامشو بهش برگردونم
شاید این اخرین و بزرگترین کمکیه که میتونم بهش کنم !
چیکار کنم که بهش برنخوره چیکار کنم که ازم بدش بیاد !!!!!!
ضمن اینکه بالاخره دیر یا زود قضیه ازدواج منم مطرح میشه
من نمیخوام سیما ضربه بخوره
لذت ازدواجی که با ازار سیما برام به وجود بیاد تلخ تر از زهره
-
RE: کاسه داغ تر از اش شدم !! شکستم
خارپشت عزیز
مطمئنن این خواست خدا بوده یعنی هرکاری خواست خداست وحکمتی داره
به نظرمن اصلا صلاح نیست کاری کنی که ازت بدش بیاد چون اون ضربه ی بیشتری بهش وارد میکنه به نظرمن دختری که به خاطرشرایطش مستقل بوده وحامی نداشته رفتار تو باعث شده که حس حمایت رو ازشما دریافت کنه (به خاطرش دعواکردی وهمه جا هواشو داشتی)شاید اون هم نسبت به احساسی که داره دچار اشتباه شده اگه یکاری کنی که ازت بدش بیاد همه چی بدتر میشه
به نظرمن گفتن حقیقت ازهمه چی بهتره شاید بهتره یه مدتی کمی ازهم دورباشین(نمیگم کاملاچون اون عشق تو رو تو ذهنش عمیقتر میکنه با این فاصله )بعداز یه فرصت کم اون مطمئنن جویای علت این موضوع میشه اون موقع بایدباهاش روراست باشی و بهش بگی همیشه عین خواهر دوست داشتی و تا آخرعمرهم داری وسوء تفاهما رو رفع کنی شاید اولش ناراحت بشه ولی مطمئن باش چون اون هم دختر عاقلی بعد ازفکرکردن به اشتباه خودش هم پی میبره ومن مطمئنم اون داشتن داداش خوبی مثل تو رو هیچوقت از دست نمیده وعاقلانه با این موضوع کناربیا
عذاب وجدان هم نداشته باش یه موقع کمبود هاباعث میشه یه سری نیازهابا هم اشتباه گرفته بشن و دختری با این شرایط (که سختی زیاد کشیده)خیلی راحت ترمیتونه منطقی فکرکنه
موفق باشی:72:
-
RE: کاسه داغ تر از اش شدم !! شکستم
در عین احترام به خانم بختیاری شدیدا با نظر ایشان مخالفم.
اول سوال از ایشان:
اگر همسر شما بگوید مثلا دختر خاله اش را مثل خواهرش می دونه و خودش را ملزم به حمایت ازش می دونه چه برخوردی خواهید داشت؟
خارپشت عزیز باید کاری کنه که محبتش کلا از قلب سیما خانم پاک بشه حتی اگر این کار لازمه اش شکستن دل ایشان باشه! هیچ زنی نمی تونه قبول کنه که همسرش زن دیگری را مثل خواهرش دوست داشته باشه و هیچ مردی هم نمی تونه قبول کنه که زنش کس دیگری را مثل برادرش دوست داشته باشه!
برای این که سیما خانم خوشبخت بشه باید توی زندگی آینده اش هیچ اثری از این محبت در قلبش نمونه و تنها کسی که دوست داره همسرش باشه و دقیقا همین مساله در مورد خارپشت صدق می کنه.
دختر خانم های محترم تالار به جای این که خودشون را بگذارند جای سیما خانم و ببینند دلش می شکنه یا نه خودشون را بگذارند جای همسر آینده ی خارپشت ببینم می تونند از خارپشت بخواهند برادری مهربان برای سیما خانم باقی بماند؟
من زندگی هایی را می شناسم که صرفا با بیان این موضوع که فلانی خواستگارم بوده باعث حساسیت مرد و تزلزل زندگی شده و حتی در موردی به طلاق انجامیده است و خانم هایی را می شناسم که به صرف این که چرا فلان خانم همکلاسی سابقت بهت ایمیل می زنه به همسرشون مشکوک شده اند!
به جای این با احساسات غلط خواستار ادامه ی یک رابطه ی غلط بشوید اندکی عمیق تر به مساله نگاه کنید لطفا!
(می دونم الانه که یه مدیر یا ناظم پیداش بشه و این پست را ویرایش یا حذف کنه اما نتونستم عصبانیتم را ناشی از این توصیه های احساسی کنترل کنم)
-
RE: کاسه داغ تر از اش شدم !! شکستم
ممنون مسلمان عزیز:72:
اره شاید یکم احساسی برخورد کردم ببخشید :(
ولی بعنوان یه خانوم تو این مسائل دوست دارم باهام روراست باشن وبزارن خودم تصمیم بگیرم چطور بااین موضوع کناربیام تااینکه خودشون جای منم تصمیم بگیرن
-
RE: کاسه داغ تر از اش شدم !! شکستم
سلام
خارپشت گرامی!
اگر شما در ارتباطی که به هر دلیل با سیما خانم داشتید، گاهی یا معمولاً احساسی برخورد کردید یا توی رفتارتون ممکنه حدود رو رعایت نکرده باشید، پس مسئولید و باید بابت این رفتارتون ناراحت باشید چون روی سیما خانم تاثیر گذاشته و ممکنه این امر براش مشتبه شده باشه که شما بهش علاقه دارید.اما اگر اینطور نبوده و شما در ارتباط با ایشون احساستون رو دخیل نکرده باشید(حتی به صورت شوخی و اینکه مثل خواهرتونه) و کاری که نشونی از علاقه تون بهش باشه رو انجام ندادید، پس گناهی مرتکب نشدید و لازم نیست انقدر عذاب وجدان داشته باشید.
و این رو خودتون بهتر از هر کسی میدونید!
و اما سیما خانم!
ایشون هم اگر به دلیل ظواهر به شما علاقه مند شده اند که کار اشتباهی کرده اند و چون شما در این کار مقصر نیستید به تنهایی باید جبرانش کنند و عواقبش رو بپذیرند.اما اگر خوبیهای شما (منظورم حسنات شماست) باعث شده باشه به شما فکر کنه، ضمن اینکه باز هم شما مقصر نیستید باید خوشحال باشه که انقدر ظاهر بین نیست که فقط ظواهر شما رو ببینه و علاقمند بشه.یعنی این براش میشه یه تجربه خوب که میتونه به خودسازیش کمک کنه.
شما خارپشت گرامی! اگر واقعا حسی بهش ندارید و قصد ازدواجی در کار نیست ،باید رابطه تون رو باهاش آروم آورم کم کنی.نه طوری که مثل قبل صمیمی باشه و نه ناگهانی و یکدفعه( که چون نمیدونه شما فایلش رو دیدید) براش سوال بشه و ممکنه ازتون بپرسه که چی شده ؟ اونوقت یا باید واقعیت رو بگید که نمیشه یا اینکه دروغ بگید که باز هم نمیشه!
مثلا از چند تا کارش که می افته بهتون، سعی کنید یکی دو تاشو بیشتر انجام ندید اونهم کمی متفاوت با گذشته تا کم کم رابطه تون کمرنگ بشه و اون هم متوجه اصل قضیه نشه.
اما باید این واقعیت رو قبول کنید که وقتی قصد ندارید باهاش ازدواج کنید، ادامه رابطه به شکل صمیمی و به قول شما مثل خواهر و برادر درست نیست و اگر همسر آینده تون هم حساس نباشه و اعتراضی نکنه برای خودتون و سیما خانم مشکل میشه.
حالا یه سوال:
اگر پای ریحان خانم در میان نبود، ایا باز هم به سیما خانم فکر نمیکردید؟یعنی مشکلش چیه ؟شما که خیلی ازش تعریف میکنید و میگید هر کسی لایقش نیست.
موفق باشید
-
RE: کاسه داغ تر از اش شدم !! شکستم
شاید نظرم اشتباه باشه
اما به نظر من باید زودتر بفهمند که احساسشون یه طرفه است شاید اولش برایش سخت باشه
اما بهر حال باید متوجه بشه پس هرچقدر زودتر بفهمه بهتره تا اینکه ساعت ها فکرش مشغول بشه و شاید توی درس یا کارش هم تاثیر گذاشته و تمرکز را ازش گرفته
و اینکه توی تصمیم گیری هاش برای انتخاب همسر هم اگه خیلی عاشقتون شده باشه که غیر منطقی و از روی احساس موقعیت دیگه را از دست بده و یا اگه به خاطر اینکه می بینه شما بهتر از هر کس دیگه از موقعیت خونوادش و گذشته اش خبر دارید و یه جورایی ازدواج با شما را بدون نگرانی از آینده و ... می بینه خوب شاید توی فرصت هاییی که برای ازدواجش پیش میاد خواستگاران را باشما مقایسه کنه ... در نتیجه در هرصورت باعث میشه فرصت هایی را از دست بده.
نمی دونم شاید درست نباشه من فکر می کنم اگه غیر مستقیم متوجه بشه که شما به یه نفر دیگه علاقه دارید
شاید بهتر باشه.
چون هر چقدر هم سعی کنید روابطتون را کم کنید باز هم ممکنه متوجه علت این کارتون نشه .
-
RE: کاسه داغ تر از اش شدم !! شکستم
نه
نه مطمئنم که میدونه من بهش علاقه ای از برای ازدواج ندارم
چون بارها برای ازدواج سیما با یه فرد مناسب تلاش کردم
حالا اینکه میگین اونارو با من مقایسه کرده یا چون منو دوست داشته به اونا جواب رد داده ، نمیدونم
در ضمن بارها گفتم بازم میگم در روابطی که ما با هم داشتیم اعم از گفت و گو و رفت و امد همون اصولی رو که در مورد بقیه خانوما رعایت میکنم داشتم !
هم من هم سیما هر دومون موارد شرعی یا اخلاقی رو رعایت میکردیم اگه غیر این بود نمیتونستم این چند سال باهاش در ارتباط باشم
بعدم ما خیلی زود به زود همدیگرو نمیدیدم
اونجوری نبود که ساعتای زیادی رو با هم باشیم
سیما درگیری کاری یا ذهنی برام ایجاد نمیکرد اصلا بهش فکر نمیکردم
ولی خب تو این یه سال اخیر خیلی دوست داشتم زودتر ازدواج کنه
به خصوص از وقتی که برای خودمم موقعیت ازدواج پیش اومد
فرانک عزیز
سیما یه ادم ویژه است بله هر کسی لیافتشو نداره
موقعیت های زیادی هم داشت که به خاطر شرایط خونوادش اونا رو از دست داد
اینکه ازش تعریف میکنم دلیل نمیشه که بخوام باهاش ازدواج کنم
نمیدونم شاید اگه ریحان نبود شاید اگه احساس بر من غالب میشد یه لحظه هم صبر نمیکردم
اما احساسمو جای دیگه خرج کردم !!!!!!!!!!!!!!
-
RE: کاسه داغ تر از اش شدم !! شکستم
خارپشت عزیز:72:
تعادل همیشه در همه جا حرف اول رو می زنه:72::305:
من می گم با تعادل پیش برو, نه اونقدر سریع رابطه ت رو قطع کن که هنگ کنه نه مثل قبل ادامه بده, سعی کن کمتر ساپورتش کنی و بهانه بیاری (البته نه همیشه) بعضی مواقع کارشو انجام بده و کم کم بذار رو پای خودش بایسته, نگران نباش و بسپارش به خدا, هیچ آدمی تنها نمی مونه, اینقدر بهش احساس مسئولیت نداشته باش... اینقدر احساسات کسی رو حساس نکن آدم گاهی باید بی محلی ببینه تا قوی بشه( البته منظورم این نیست که بی محلی کنی فقط رابطه ت رو کمرنگ کن):72:
خودت هم که داری ازدواج می کنی به امید خدا و به قول خودت احساساتت خرج شده پس به طرفت وفادار باش و نذار بخاطر این رابطه که بلاخره باید تموم بشه چون ممکنه همسر سیما حساس باشه یا همسر شما و باعث مشکل بشه, سعی کن تا زمانی که تایم داری حمایت هات رو کم و کمتر کنی و تا زمانی که وقت ازدواجت برسه قطع کنی بعضی مواقع هم آبجی صداش کن یا طوری که دو زاریش بیفته اما متوجه هم نشه که منظور داری یعنی زیاد هم 3 نکن... تو این شرایط باید خیلی به احساساتت غلبه کنی تا متوجه چیزی نشه, همونطور که اون حرمت نگه داشته و چیزی نگفته:72:.
-
RE: کاسه داغ تر از اش شدم !! شکستم
من نمی دونم چرا بعضی از دوستان این قدر علاقه دارن که خارپشت و سیما رو به هم برسونن!
خواهشن این قدر احساسات خارپشت رو به چالش نکشونین!
خارپشت عزیز، من یه نقد می خوام ازت بکنم، ببخشید، اما این همه عذاب وجدانی که می کشی یه خاطره اینه:
(البته از دیده من)
شما اگه کسی رو دوست داشته باشین (چه خواهرانه، چه برادرانه، چه پدرانه، چه هر چی) اینقدر به اون محبت می کنین که اون رو یه موجود بی دست و پا و وابسته بار می یارین!
این کار دوست داشتن نیست، این که من نذارم یکی مستقل و متکی به خودش باشه دشمنی با دوستمه، نه محبت!
چرا شما نمی ذارین خوده سیما یاد بگیره چطوری با این قضیه کنار بیاد!
دوسته من، اون از پسه خودش بر می یاد!
بذارین روی پای خودش وایسه!!!!!!!!!!!!!!!:324:
اون سری هم که مهرداد اومد خواستگاریش، مدیر سعی کرد این رو بهتون بگه، اما شما متوجه نمی شدین!!!!!!!!
-
RE: کاسه داغ تر از اش شدم !! شکستم
خارپشت نیستی چند وقته البته اینجا نیستی می بینم میا ی و میری
راستش یه سوال ازت دارم
در مورد امضات هستش...
من در گذر از خویشم, ای کاش نیاندیشم
خیلی حس خوبی بهم می ده اما نمی تونم درکش کنم که منظور چیه؟
خیلی وقته ذهنم رو مشغول کرده می شه برام توضیح بدی؟ البته اگه اذیت نمی شی.:72:
-
RE: کاسه داغ تر از اش شدم !! شکستم
من فکر می کنم شما هیچ کاری لازم نیست بکنید. چون هر کسی (دختر یا پسر) ممکنه در زمانی از کسی خوشش بیاد و بعدش خودش می دونه چطور باید باهاش کنار بیاد . کار شما از اول درست نبوده که کنجکاوی کردید اما حالا که این کارو کردید باید همه چیزهایی رو که خوندید از ذهنتون بریزید دور و انگار نه انگار.
ولی فقط یک نکته اگر تا به حال رفتارتون حالت حمایت گری داشته از این به بعد این کار رو ادامه ندید نه با سیما خانم نه با هیچ خانم دیگه ای.
من فکر می کنم همونجور که شما حق نداشتید از راز دل سیما خانم با خبر باشید الان هم حق ندارید برای برای بر طرف شدن مشکلات ذهنی ایشون دخالت کنید. یک کار اشتباه رو با کار اشتباه دیگه جبران نکنید.
برای ذهن خودتون هم فقط فراموش کردن.