سر کارم یا واقعا دوستم داره

سلام
خدمت همه اعضا ومشاوران
من مشکل بزرگی دارم
من 30 ساله از تهران
دوسال و نیم پیش با پسری از طریق 1 سایت ادبی اشنا شدم
البته پشنهاد اشنایی ابتدایی و ازدواج همون وهله اول از طرف ایشون بود

خلاصه با هزار ماجرا ما با هم دوست شدیم به قصد ازدواج (البته ایشون شهرستان تشریف داشتن که بعد از 1 هفته از دوست شدنمون گفتن)

ماه ها با وعده وعید گذشت واز خواستگاری خبری نشد :
شرایط خونه جور نیست ...
بهتر هم و بشناسیم ...
الان همه به فکر زن دادن من هستن واگر من بخوام ماجرای خودمون رو مطرح کنم موضع میگیرن بهتره مدتی صبر کنیم ...

خلاصه وعده ماه ها به سال تبدیل شد
رابطه عاشقانه ما ادامه داشت

تا دیگه 6 ما ه پیش من زدم به سیم اخر و شاکی شدم و خواستم اقدامی کنه

البته در مورد همین ماجرا جرو بحثهای زیادی با هم کردیم و بینتیجه ....

تا اینکه قبل از عید گفت اردیبهشت با خانواده میان
ما هر روز از هم خبر داشتیم ولی تو تعطیلات عید 16 روز از هم بیخبر بودیم البته ازطرف ایشون
من زنگ واس ام اس هر روز میزدم ولی خبری ازش نبود

سر همین دعوای حسابی شد حرفی برای توجیح کارش نداشت فقط میگفت مهمون داشتن و مشکل داشته و نمیتونسته و من سخت میگیرم

منم گفتم خوب تو اگه من و نمیخوای بگو چرا من و معلق نگه میداری
بزار منم به زندگیم برسم
اونم میگفت نه تو طرز فکرت بده
اخلاقت عوض شده
من هدفم همونی هست که گفتم

خلاصه تا اخرای اردبهشت ما از هم بی خبر بودیم باز هم از طرف ایشون( من زنک و اس میدادم ولی جوابی نمیومد)

منم اس دادم خودم از این رفتارت نتیجه گیری کردم و تو من و نمیخوای و روت نمیشه بگی

نوشتم براش خیلی نامرد و پستی و من بابات این 2 سال حلالت نمیکنم

وو خداحافط برا همیشه گفتم
بعد 2 روز شاکی زنگ زد و 1 دعوا مفصل کردیم ...

خلاصه ...
الان میگه با این اخلافت من نمیتونم اردیبهشت بیام خواستگاری باید خودت رو عوض کنی من هنوز بابت اون حرفات ازت ناراحتم باید از دلم در بیاری

تو مغروری باید غرورت رو زیر پات بزاری
واز این حرفها

امروز هم بابت همین حرفها جرو بحث کردیم
میکه بد شدی
مثل سابق نیستی از چشام افتادی
معنی دوست داشتن و احساس رو نمیفهمی
منم گفتم من همینم میخوای بسم ا.... نمیخوای همین جا همه چیز رو کات کنیم

ولی اون میگه نه

ببخشید طولانی شد

من نمیدونم الان چیکار کنم ؟
مقصر کیه ؟
ولش کنم ؟
وایسم تا اروم بشه ؟
اگر میخواست بیاد خواستکاری یعنی نباید تا حالا اقدامی میکرد ؟

هزار تا فکر میاد تو ذهنم میگم نکنه زن داشته باشه و من نقهمیده باشم و من وسیله سر گر میش بودم ؟؟؟

خلاصه هزار تا سوال بی جواب

خواهش میکنم کمک و راهنماییم کنید و بگید چیکار کنم

دیگه از ازندگی خسته شدم

خواهش میکنم کمکم کنید

به نطر من ادامه دادن این رابطه غلطه و باعث لطمه خوردن بیشتر شما میشه..
این آقا حرف و عملش یکی نیست و نمیشه روی قولهاشون حساب کردو بهشون اعتماد کرد و همین کافیه برای اینکه باهاشون ادامه ندین چون حتی اگر هم به قولش عمل کنه و بیاد خواستگاری (که خیلی بعید به نظر میرسه )به هیچ وجه مورد مناسبی برای ازدواج نیست و بعد از ازدواج به احتمال قریب به یقین باهاشون به مشکل برمیخورین..

زیاد فکرتون رو درگیر این نکنین که چرا مدام داره وعده سر خرمن میده بهتون(آیا زن داره و ..)مهم اینه که نمیشه به همچین آدمی اعنماد کرد و چیزی که در مورد ایشون واضحه اینه که داره از اعتماد و احساس شما به خوودش سوءاستفاده میکنه و بهتره که هر چه زودتر راه رو برای سوءاستفاده بیشتر ایشون ببندین چون تا الانم خیلی اشتباه کردین که گذاشتین این رابطه انقدر طول بکشه اما جای ضرر رو هر جا بگیری منفعته دوست عزیز:72:

سلام خانم عزیز،

ابتدا از شما می خواهم این نظر در رابطه با آشنایی اینترنتی را بخوانید:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرشته مهربان

واقعیت میگه به شناخت مجازی هر چند افراد هر کدام نزد خودشون صداقت به خرج داده باشند نباید اعتماد کرد . و شناخت از نزدیک و زیر نظر خانواده ها نیازه .

شما و ایشون باید با خانواده ها صحبت کنید و با نظر و مشورت اونها و با در نظر گرفتن حدود وارد فاز شناخت شوید و اکنون هم هیچ قولی به هم نداده و تعهدی در قبال هم ندارید و از احساسات دروی کنید که راه شناخت درست رو می بنده. و صرفاً روی شناخت دقیق زیر نظر خانواده ها و حتی به کمک یک مشاور مطمئن توجه کنید .

آنچه شما بین خودتون مشترک دیدید فعلاً در حد حرفه ، مشکل اساسی ما آدمها اینه که اغلب بین اونچه می گوییم و اونچه عمل می کنیم فاصله است ، پس هم شما نیاز دارید رفتار ایشان را بررسی کنید و هم ایشان شما را تا ببینید چقدر بین قول و فعلتون هماهنگی هست .

فضای نت را با شرایط کنونی مطمئن و کافی برای شناخت نبینید .

---

همینطور از شما می خواهم که این مقاله را بخوانید: ازدواج اینترنتی و سایتهای همسریابی و دوستیابی


اگر محل آشنایی در اینترنت بود و بعد خانواده ها در جریان قرار می گرفتند و بعد از خواستگاری رسمی مراحل شناخت صحیح پشت سر گذاشته می شدند، مسئله ای نبود.

ولی این دوست اینترنتی شما از قرار معلوم حاضر نیست که به خواستگاری شما بیاید.
به قول خود شما مدت 2 سال و نیم است که شما وقت خود را بیهوده هدر داده اید. این آقا باید 2 سال پیش به خواستگاری شما می آمدند که نیامدند.

هزار دلیل مختلف می تواند داشته باشد.
نمی دانم تا به حال او را دیده اید یا خیر. در این رابطه بیشتر توضیح بدهید که به جز چت و تلفن چه رابطه ای با هم داشتید؟ آیا حضوری هم دیگر را دیدید؟

به نظر من منتظر پسری نشوید که بعد از دو سال و نیم هنوز حاضر به خواستگاری آمدن نیست. به خصوص حالا که رابطه شما فقط یک دوستی اینترنتی بوده است!

موفق باشید.

سلام


رابطه ي خود را پايان دهيد .

اين اس ام اس بازي ها و تماس هاي بي پاسخ بهترين دليل است براي اينكه شما بدانيد كجاي اين رابطه قرار داريد .
مردي كه زني را به قصد ازدواج بخواهد رفتاري اينگونه ندارد .

ايشان با شما بازي موش و گربه ( بهانه ) راه انداخته دوست محترم . اين رابطه سرانجام نخواهد داشت . تنها فرصت سوزي و زمان بر خواهد بود .

پیشنهاد می کنم این رابطه رو کات کنید، به همون دلایلی که دوستان گفتند.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Hamed65

سلام خانم عزیز،

ابتدا از شما می خواهم این نظر در رابطه با آشنایی اینترنتی را بخوانید:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرشته مهربان

واقعیت میگه به شناخت مجازی هر چند افراد هر کدام نزد خودشون صداقت به خرج داده باشند نباید اعتماد کرد . و شناخت از نزدیک و زیر نظر خانواده ها نیازه .

شما و ایشون باید با خانواده ها صحبت کنید و با نظر و مشورت اونها و با در نظر گرفتن حدود وارد فاز شناخت شوید و اکنون هم هیچ قولی به هم نداده و تعهدی در قبال هم ندارید و از احساسات دروی کنید که راه شناخت درست رو می بنده. و صرفاً روی شناخت دقیق زیر نظر خانواده ها و حتی به کمک یک مشاور مطمئن توجه کنید .

آنچه شما بین خودتون مشترک دیدید فعلاً در حد حرفه ، مشکل اساسی ما آدمها اینه که اغلب بین اونچه می گوییم و اونچه عمل می کنیم فاصله است ، پس هم شما نیاز دارید رفتار ایشان را بررسی کنید و هم ایشان شما را تا ببینید چقدر بین قول و فعلتون هماهنگی هست .

فضای نت را با شرایط کنونی مطمئن و کافی برای شناخت نبینید .

---

همینطور از شما می خواهم که این مقاله را بخوانید: ازدواج اینترنتی و سایتهای همسریابی و دوستیابی


اگر محل آشنایی در اینترنت بود و بعد خانواده ها در جریان قرار می گرفتند و بعد از خواستگاری رسمی مراحل شناخت صحیح پشت سر گذاشته می شدند، مسئله ای نبود.

ولی این دوست اینترنتی شما از قرار معلوم حاضر نیست که به خواستگاری شما بیاید.
به قول خود شما مدت 2 سال و نیم است که شما وقت خود را بیهوده هدر داده اید. این آقا باید 2 سال پیش به خواستگاری شما می آمدند که نیامدند.

هزار دلیل مختلف می تواند داشته باشد.
نمی دانم تا به حال او را دیده اید یا خیر. در این رابطه بیشتر توضیح بدهید که به جز چت و تلفن چه رابطه ای با هم داشتید؟ آیا حضوری هم دیگر را دیدید؟

به نظر من منتظر پسری نشوید که بعد از دو سال و نیم هنوز حاضر به خواستگاری آمدن نیست. به خصوص حالا که رابطه شما فقط یک دوستی اینترنتی بوده است!

موفق باشید.

---

ممنون از نظرتون
ما اصلا از وقتی که دوست شدیم چتی نداشتیم واون اوایل هم بعد از گرفتن شماره تماس تلفنی بود و اصلا تو نت با هم چت نمیکنیم

ایشون یکی از شهر های نزدیک تهران هستند 3که ساعت راهه
بار ها همدیگر رو دیدیدم و در مورد خودمون و اینده و اینکه خانواده ها در جریان باشن صحبت کردیم

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

من نمیتونم بعد 2 سال که عمرم و ایندم رو خراب کردم بیاو و براحتی همه چیز رو تموم کنم ...

واقعا میشه این کار رو کرد؟

این ضرب المثل را می شناسید؟ "جلو ضرر رو هر وقت بگیری منفعته!"

نمی شود به این خاطر که 2 سال و نیم در انتظار او بودید، باز هم منتظر او بمانید.
ممکن است شما وابسته شده باشید و از این جدایی می ترسید.

فکر می کنم او به اندازه کافی فرصت داشته که اقدام کند و نکرده. خدای نکرده اگر باز هم صبر کنید، یک موقع می بینید این دو سال و نیم شده 4-5 سال. شاید هم روزی خانواده اش برایش کس دیگر را در نظر بگیرند و ازدواج کند.

پس به نظر من به حرف کارشناس عزیز تالار، ani، گوش بدهید:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ani

رابطه ي خود را پايان دهيد .

---

ممکن است وقتی اقدام به جدایی می کنید، او باز به شما وعده دهد تا شما را نگه دارد. دیگر اینجا شما باید در تصمیم خود مطمئن باشید. در ضمن مردی که این همه وقت شما را منتظر گذاشته و بازی داده، آیا حتی اگر بخواهد با شما ازدواج کند، به درد زندگی می خورد؟ حتی اگر فردا به خواستگاری شما آمد، باید خیلی سنجیده و از روی عقل و منطق تصمیم بگیرید و احساسات را کنار بگذارید.

شاید من در موردش بد فکر کردم
اشتباه فکر میکنم ....

میدونید میترسم این رابطه رو من کات کنم و بعد بفهمم که هر چیزی که در موردش بد فکر کردم اشتباه بوده و نباید چنین تصمیمی میگرفتم!!!

میترسم همه حرفها و مشکلاتی که گفته راست بوده و تصمیم جدایی من اشتباه باشه

میترسم از اینکه نادرست تصمیم بگیرم

خب شايد بشه يه كار ديگه اي هم كرد. مثلا اين كه شما بهش بگين كه من حاضرم قبول كنم كه در مورد تو اشتباه مي كردم و مثل گذشته با تو برخورد كنم، البته به شرطي كه بهم يه جوري نشون بدي كه منو واقعا مي خواهي و يا يه جور خواستگاري كن و يا ... . يه جوري بهم ثابت كن كه منو سر كار نگذاشتي و واقعا قصد ازدواج با منو داري.
اون وقت ببيني كه قبول ميكنه يا باز هم تفره ميره و بهونه درمياره. :303:

عزيزم

اين دو سال و نيم يعني اينكه كات و شما نبايد بترسيد .

قدري اعتماد به نفس لازم داري و به برداشتهاي خود اعتماد كن .

شايد اين آقا تا 50 سال اينده اين مشكلات را داشته باشد ايا شما ضمانتي داده ايد كه اين 50 سال اين آدم و شرايطش را درك كنيد ؟!

شما امروز 30 سال داريد و بايد براي زندگي خود برنامه ريزي داشته باشيد قرار نيست كه فرصتهاي خودتان را به خاطر اين آقا و مشكلاتشان و ... از دست بدهيد . چنين قراري با خودت گذاشته اي ؟!

تا يك جايي ما مي توانيم و اجازه داريم به ديگران فرصت بدهيم تا براي رسيدن به هدف و شناخت و ...تلاش كنند ( و البته به خودمان ) اما از يك جايي به بعد زمان سوزي است و بازنده بودن .



با خودت مهربان باش و به خودت توجه كن و به خودت اهميت بده و براي خودت احترام قائل باش و نسبت به خودت مسئولانه برخورد كن .

خانم اگه واقعا شما رو میخواست مطمئنا تا الان اقدام کرده بود.
هرچند که به نظر میاد شما رو سر کار گذاشته باشه...به هرحال میتونید یک مدت شما کامل کات کنید و ببینید عکس العمل ایشون چه خواهد بود...

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ruya

هزار تا فکر میاد تو ذهنم میگم نکنه زن داشته باشه و من نقهمیده باشم و من وسیله سر گر میش بودم ؟؟؟

---

این که وقتی با کسی آشنا میشیم اینکه مطمئن باشیم که مجرده حداقل شناختیه که از یک فرد میتونیم داشته باشیم و شما در این حد هم شناخت ندارید
درکنار تایید نظرات سایر دوستان مبنی بر اینکه به نظر نمیرسه ایشون قصدشون جدی باشه، این شناخت ناکافی شما زنگ خطر خیلی جدی هست برای زندگی آینده شما
نگران سنتونم نباشید الان سن ازدواج بالاست و هنوز تعداد زیادی دختر در سن شما مجرد هستند

حل مشکل شما خیلی سادست

فقط قطع رابطه

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ani

سلام


رابطه ي خود را پايان دهيد .

اين اس ام اس بازي ها و تماس هاي بي پاسخ بهترين دليل است براي اينكه شما بدانيد كجاي اين رابطه قرار داريد .
مردي كه زني را به قصد ازدواج بخواهد رفتاري اينگونه ندارد .

ايشان با شما بازي موش و گربه ( بهانه ) راه انداخته دوست محترم . اين رابطه سرانجام نخواهد داشت . تنها فرصت سوزي و زمان بر خواهد بود .

---

سلام من حرفتون رو گوش کردم و بهشون گفتم اگر خواستی بیای خواستگاری بیا وگرنه ادامه این رابطه بی معنیه

و دیگه نه زنگی زدم و نه اس ام اسی
ولی امروز صبح اس داد و غروب هم زنگ زد و من جواب دادم و فقط حال و احوال کرد...

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ruya

سلام
خدمت همه اعضا ومشاوران
من مشکل بزرگی دارم
من 30 ساله از تهران
دوسال و نیم پیش با پسری از طریق 1 سایت ادبی اشنا شدم
البته پشنهاد اشنایی ابتدایی و ازدواج همون وهله اول از طرف ایشون بود

خلاصه با هزار ماجرا ما با هم دوست شدیم به قصد ازدواج (البته ایشون شهرستان تشریف داشتن که بعد از 1 هفته از دوست شدنمون گفتن)

ماه ها با وعده وعید گذشت واز خواستگاری خبری نشد :
شرایط خونه جور نیست ...
بهتر هم و بشناسیم ...
الان همه به فکر زن دادن من هستن واگر من بخوام ماجرای خودمون رو مطرح کنم موضع میگیرن بهتره مدتی صبر کنیم ...

خلاصه وعده ماه ها به سال تبدیل شد
رابطه عاشقانه ما ادامه داشت

تا دیگه 6 ما ه پیش من زدم به سیم اخر و شاکی شدم و خواستم اقدامی کنه

البته در مورد همین ماجرا جرو بحثهای زیادی با هم کردیم و بینتیجه ....

تا اینکه قبل از عید گفت اردیبهشت با خانواده میان
ما هر روز از هم خبر داشتیم ولی تو تعطیلات عید 16 روز از هم بیخبر بودیم البته ازطرف ایشون
من زنگ واس ام اس هر روز میزدم ولی خبری ازش نبود

سر همین دعوای حسابی شد حرفی برای توجیح کارش نداشت فقط میگفت مهمون داشتن و مشکل داشته و نمیتونسته و من سخت میگیرم

منم گفتم خوب تو اگه من و نمیخوای بگو چرا من و معلق نگه میداری
بزار منم به زندگیم برسم
اونم میگفت نه تو طرز فکرت بده
اخلاقت عوض شده
من هدفم همونی هست که گفتم

خلاصه تا اخرای اردبهشت ما از هم بی خبر بودیم باز هم از طرف ایشون( من زنک و اس میدادم ولی جوابی نمیومد)

منم اس دادم خودم از این رفتارت نتیجه گیری کردم و تو من و نمیخوای و روت نمیشه بگی

نوشتم براش خیلی نامرد و پستی و من بابات این 2 سال حلالت نمیکنم

وو خداحافط برا همیشه گفتم
بعد 2 روز شاکی زنگ زد و 1 دعوا مفصل کردیم ...

خلاصه ...
الان میگه با این اخلافت من نمیتونم اردیبهشت بیام خواستگاری باید خودت رو عوض کنی من هنوز بابت اون حرفات ازت ناراحتم باید از دلم در بیاری

تو مغروری باید غرورت رو زیر پات بزاری
واز این حرفها

امروز هم بابت همین حرفها جرو بحث کردیم
میکه بد شدی
مثل سابق نیستی از چشام افتادی
معنی دوست داشتن و احساس رو نمیفهمی
منم گفتم من همینم میخوای بسم ا.... نمیخوای همین جا همه چیز رو کات کنیم

ولی اون میگه نه

ببخشید طولانی شد

من نمیدونم الان چیکار کنم ؟
مقصر کیه ؟
ولش کنم ؟
وایسم تا اروم بشه ؟
اگر میخواست بیاد خواستکاری یعنی نباید تا حالا اقدامی میکرد ؟

هزار تا فکر میاد تو ذهنم میگم نکنه زن داشته باشه و من نقهمیده باشم و من وسیله سر گر میش بودم ؟؟؟

خلاصه هزار تا سوال بی جواب

خواهش میکنم کمک و راهنماییم کنید و بگید چیکار کنم

دیگه از ازندگی خسته شدم

خواهش میکنم کمکم کنید

---

اینترنت
بعضی چیزها رو تو زندگیم میبینم و نمیتونم باورشون کنم
مثلا یکی از بچه ها اومد امروز چیزای راستی رو برام تعریف کرد که هنوز نمیتونم باور کنم که یه همچین ادمایی پیدا میشن
اگه به دور ور خودم نگاه کنم میبینم که تو جامعه ی کوچیک دور خودم چیزایی و ادمایی هستن که باورشون خیلی سخته
اینترنت یه جامعه ی کوچک نیست بلکه بزرگترین جامعه دنیا که فقط ابعاد ظاهریش 1024*640 هستش
حالا فک کن تو این جامعه ی به این بزرگی چه چیزایی میشه پیدا کرد که حتی فکرش رو هم نمیکردی
باورم کن بردن احساسات تو این جامعه چیزی جز افسردگی و احساس شکست واسه ادم نداره
بدون که از اول طریقه ی اشناییتون اشتباه بوده
شاید این شخصه شما یکی از اون عجایب باشه
شاید دلیلش تنهایی خودش بوده و داشتن شما بهش اعتماد بنفس میداده
شاید دلیلش عشق به دخترای تهرونی بوده باشه
شاید دلیلش سواستفاده باشه
شاید دلیلش .....
شاید .....
.
.
.
حتی چیزایی هست که وقتی اتفاق بیفتن تا اخر عمرت نمی تونی باورش کنی
بزار یه نصیحت بهت بکنم
تو این جامعه ی بزرگ با وصف هایی که در بالا ازشون کردم شاید یه روزی شما قربانی بشید و کسایی مثه من بعدنها نتونن داستانتون رو باور کنن و بشید از اون داستانایی که من نمیتونم باورشون کنم
پس هیچوقت احساساتت رو تو اینترنت نبر که باعث افسردگیت میشه

ruya عزیز

به تالار همدردی خوش آمدی

دوست عزیز

جدی و قاطع رابطه را قطع کن ف و به تماسها هم پاسخ نده . در این ارتباط و وعده ها ، هیچ خیری و تضمینی برای شما نیست . بیشتر از این به خود آسیب نزنید .



کات کنید >>> جدی ، محکم ، قوی ، و همین حالا ( با قطهعر راه های ارتباطی )


.

سلام عزیزم بهتر که رابطه ی خودتو با اون قطع کنی.
به نظر من این طوری داری خودتو کوچیک می کنی:72:

سلام
اینجوری که شما تعریف کردین خیلی معلومه که دوست نداره ، عجیبه که با 30 سال سن نتونستی بفهمی که دوست نداره ،گیرم که ازدواج کردین اونوقت پیش بینیه روزی که میاد بهت میگه تو ول کنه ن نبودی مثل روز برای من یکی روشنه............میگی نه بشین و ببین