من بدبختی هامو اینجا از ابتدای سایت تو ارسال های قبلیم نوشتم .
و حالا اومدم بگم اون بدبختیها قربانیشو گرفت.......
ومن تنها تر از همیشه باید بار این نحسی ابدی رو به دوش بکشم
نمایش نسخه قابل چاپ
من بدبختی هامو اینجا از ابتدای سایت تو ارسال های قبلیم نوشتم .
و حالا اومدم بگم اون بدبختیها قربانیشو گرفت.......
ومن تنها تر از همیشه باید بار این نحسی ابدی رو به دوش بکشم
سلام ارکیده جان
نمی پرسم خوبی چون می بینم خوب نیستی و اینهم طبیعیه
عزیزم این دنیا گذرگاهه همه مون یه روز میایم و یه روز هم از این دنیا پر میگیریم
بعضی چیزها رو باید گذاشت به حساب تقدیر و سرنوشت و نباید ازشون پرسید چون فراتر از عقل و توان انسانه
عزیزم من متاسفانه تاپیک های قبلیتو ندیده بودم ولی الان که دیدم مطمئن شدم تو هر کاری که میتونستی واسه ایشون کردی
قسمت ایشون اینطوری بوده
همدردی من و سایر بچه های تالار رو بپذیر... خدا ایشونو بیامرزه و قرین رحمتش کنه
:323:
:323:
:323:
سلام. تسليت ميگم. خداوند بهتون صبر بده. اميدوارم غم آخرتون باشه.
سلام،
من هم به شما تسلیت می گم.
از اتفاقی که افتاده متاسفم.
امیدوارم خداوند به شما و خانوادتان صبر بدهد.
متاسفم .
روحش شاد .
خدارحمتش کنه
اخرین غمتون باشه
ا
تسلیت میگم.
سلام ارکیده جان
منم به سهم خودم این واقعه رو به شما و خانواده گرامیتون تسلیت گفته
و از خدای منان برای شما و خانواده محترم طلب صبر و برای عزیز از دست رفته تان
طلب مغفرت میکنم.صبور باش تو خدا رو داری و این بهترین داشته هاست.
روحشون شاد
غم آخرتون باشه
ما رو هم در غم خودتون شریک بدونید.
تسلیت میگم.غم آخرتون باشه:316::323:
سلام دوست عزیز
تسلیت منو هم بپذیر
دردت رو خوب می فهمم ، خدا بهتون صبر بده.
خداوند رحش رو شاد کنه و در آرامش ابدی قرار بده.
باش راضی باش به رضای خدا.
خداوند میدونه که تو چه شرایطی داشتی و داری پس بهش توکل کن و صبر کن دوست عزیز
یه وقت به خواست خدا و اتفاقی که باید بیوفته شاکی نشی.
مواظب خودت
orkideh جان
تسليت مي گم . اميدوارم خدا به خودت و خانوادت صبر بده .
روحشون شاد . :323:
ارکیده عزیزم
ازشنیدن خبرفوت برادرت سخت متأثرشدم.
درجریان تایپیک های قبلیت نبودم ولی حدس می زنم دوران سختی راپشت سرگذاشتی!
عزیزم باورداشته باش که زندگی ادامه داردوتوبایدقوی ومحکم باشی وامیدت به خداروازدست ندهی.
تسلیت مراهم بپذیر.
سلام ارکیده جان من تاپیکهای قبلی تون رو نخوندم
ولی از تصمیم قلب متاسف شدم و بهتون تسلیت می گم و از خدا براتون صبر جمیل ارزومندم:323:
واقعا ممنون از کسایی که ابراز تسلیت وهمدردی کردن.
برام سخته بیام این جا و از مشکلاتی که چندین و چند بار مطرح کردم و جوابی به جز این گفتن بمون و صبر کن رو نشیدم رو دوباره تکرار کنم.
اصلا از دوستان عزیزی که تنها جوابشون به من صبرکردن بود ناراضی نیستم.
اما می خوام بگم اوضاع ما با رفتن برادرم که حقیقتا اعتقاد دارم قربانی شد، بدتر از قبل شده.
همین.
واقعا نمیدونم به کدوم ناکجاآباد داریم میریم.
ارکیده جان میشه لینک تاپیکهای قبلی ات رو برامون بزاری
عزیزم به خدا توکل کن و ایمان داشته باش که اون بنده هاش رو تنها نمی ذاره دوست خوبم
دیر گذشت
خاکه های قلبم را باد برد
اشک ها نریخته خشک شدند
من در درون گریستم
و تو نفهمیدی
خزان من چگونه گذشت
زمستان جانم را گرفت
من مرده ام
بهاری نیست
دیگر نیست
خیلی ممنونSIMAMOHAMMADI
http://www.hamdardi.net/thread-15176.html
http://www.hamdardi.net/thread-11467.html
http://www.hamdardi.net/thread-3015.html
این هم از لینک ارسال ها.
سلام
تسلیت می گم. امیدوارم برادرت قرین رحمت الهی باشه. براش دعا کن.
و اینکه.. امیدوارم این غم آخرین غم زندگیت باشه...
ارکیده عزیزم اعتقاد داری برادرت قربانی شد اگر که اون با مرگش قربانی شد تو برا زندگیت تلاش کن. حقته..از خودت دریغ نکن.
سخته؟ قبول..ولی ما اینجاییم که کمکت کنیم. پس بدون که تنها نیستی..
و این که لینک این تاپیک ها رو گذاشتی و خوندیم ولی تاریخ ارسال برا 1 سال قبله.
از خانواده ت بنویس و شرایطی که الان توش هستی.
منتظر نوشته هات هستم دوست خوبم:72:
این تالار که اومدی تا مشکلت حل نشه که نمی ذاریم بری:46:
عزیزم بهت تسلیت میگم و هیچ وقت تقدیر و سرنوشتی که خداوند برای برادرت رقم زده رو با دید کوچک قربانی شدن مقایسه نکن؛ به این فکر کن که تا خداوند انسانی رو که آفریده به سمت خودش صدا نزنه؛ اون فرد نمی میره!:72:
واقعا نمیدونم چی بگم.
خانواده ام بدتر از همیشه.این اتفاق فقط همه چی رو بدتر کرد. وبه من ثابت کرد که موندن تو این خونواده یعنی تباهی.و بی ثمری.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط del
میدونم برادرم دیگه نمی خواست تو این دنیای کثیف زندگی کنه اون آماده مرگ بود در سلامتش.آرزوش مرگ بود.
قربانی بهترین لفظیه که میتونم بگم
بدبختی های ما اون قدر پیچیده و گیج کننده است مثل بعضی مسایل که ترجیح میدم برای شرحشون از تمثیل استفاده کنم.(دارم فکر میکنم )پیدا کردم ،میگم
و این که ما همه راه ها رو رفتیم اما اگه خونده باشین ارسالای قبلیمو اونا مایل به دور هستن یعنی این که نمیتونن اوضاع رو ببرن طرف دیگه ای.
تنها راه چاره ی ما دست غیبه.
ارکیده جان میدونم الان حالت بده
بهتر که شدی دوباره یه تاپیک بزن ایندفعه خلاصه و با دقت و کامل مشکلتو توضیح بده و از کارشناس های سایت درخواست کمک کن ، مطمئن باش کمکت می کنن عزیزم
سلام دوست عزیزم
میدونم ازدست دادن فردی که واسه آدم خیلی عزیزه خیلی سخته ولی باید تحمل کرد عزیزم به خداتوکل کن.
منم به نوبه خودم بهتون تسلیت میگم وامیدوارم خدابهتون صبربده
سلام ارکیده عزیزم .
بهت تسلیت میگم .امیدوارم روح برادرت قرین رحمت باشه .
ارکیده جان،
تسلیت میگم.
برای دوباره بلند شدن و دوباره رو به جلو رفتن باید سعی کنی. تو از اون دور و دایره بیا بیرون. سعی کنی می شه.
اول باید بخوای.
اگه دوست داشتی به سوالهام جواب بده.
چند روز از فوت برادرتون گذشته؟
چند سالتونه؟ چند تا خواهر برادر دارید؟ وضعیت تحصیلات و اشتغالتون به چه شکله؟
سلام عزيزم1:72:
بهتون تسليت ميگم:302:واقعا تاسف برانگيزه :163: عزيزم ميدونم ناراحتي ولي ميتونم بپرسم دليل مرگ برادرتون چي بوده و براي چي فكر ميكني يه قرباني هستين!شايد به اين سوال قبلا جواب داده باشين ولي شما يه عضو قديمي هستين بايد صبورتر و ماهر تر باشيد براي بيان و حل مشكلتون!
بازم از خدا براتون صبر ميخوام!:323:
بازم ممنونم از دوستان همدردی.
الان 21 سالمه و دانشجو اگه خدابخواد سال آخر
دیگه فقط یه خواهر دارم که اونم به خاطر شتابزدگی تو ازدواجش اونم به خاطر مسایل خونه داره با مشکلات زنددگیش دست وپنجه نرم میکنه.
برادرم به خاطر عوارض ناشی از اعتیاد 16 فروردین امسال فوت شد.
حالا فکر کنم واضح تر منظورمو از قربانی فهمیده باشید
سلام
اعصابم داغون شد
نمی دونم چرا موقع خوندن تیتر یه حالی بهم دست داد
تسلیت میگم
ببخشید نمیخوام اوقاتتونو مکدر کنم. اما ماجرا به همین نحسی هست.
اغراق نمیکنم
عزیزم تو اوقات مارو مکدر نمی کنی
برعکس اگر با شنیدن درد دلهات بتونیم یه مقدار از بار غمت رو سبک کنیم خیلی هم مایه خوشحالی ماست
انگار زندگی سختی داشتی ولی نگفتی دقیقا چی شد و مشکلت چی بود ...:46:
نمیدونم زندگی مونو تو بعضی کتابا حس کردم . کسی نمیتونه بگه این نیست. پدر مادر من از یه نسل روانی بار اومدن.نتیجه اش این میشه که میبینی. خدا تک پسر خونواده رو میبره که دیوار کج بیش از این بالا نره.
بقیه فامیلامونم تعریفی نیستن از این معضلا بحرانای اجماعی طلاق و خودکشی و اعتیاد و فراری چه دختر چه پسر خیانت زن و مرد و...داشتیم.
بزارین بعضی نوشته های قبلی رو نشونتون بدم.
[salam. man tou zendgim tou ye sharayete bohrani hastam.18 salame .ye khanevadye beshedat nabehanjar ba akhlaghaye khas daram. az nazare roohi kheili khonsa va delmordeam. hich chizi too zendegi baram mohom nist . va mesdaghe in jomle shodam ke:zendegi 2 chiz be man amookht marge arezoo va arezooye marg
ازدواج پدر و مادرم یه اشتباه بود. و به دنیا اومدن ما بچه ها اشتباهی بزرگتر.هم پدرم وهم مادرم از بچگیشون با عقده های فراوان و رفتارهای نابهنجار تربیت شدند.وبرای فرار از محیط خانواده یا چه میدونم هر دلیل دیگه ای یعنی طرد شدن عروسی کردنداون ط,ر که خودشون می گن از همون اول با هم مشکلای اساسی داشتن.
خونمون دعواي وحشتناكي شده مثل هميشه .برادرم شيشه خونمون شكست رك دستش قطع شده بيمارستان رفته ميكه تاصبح 1ميليون واسه عملش ميخواد وكرنه
مادرمينابول نميدن ميكن معتاد جه بهتربميره.
كمك نميخوام جيزي بشه خداي نكرده
بيجاره شدم
دلم ميخواس هيج وقت تو اين خونواده بدنيا نمياومدم
برام دعاكنيد
نميخوام كسي بميره
خدامارو ازكابوس خانواده ..........
ارکیده عزیزم ...
متاسفم که اینقدر بی دست و پام. چیزی بلد نیستم بگم که بتونه آرومت کنه ...
این جور موقع ها واسه دوستام فقط یه بغل دارم و یه شونه ...
نمی تونم حرف بزنم ... اما می تونم پا به پات اشک بریزم ...
بازم بنویس ... شاید سبک شدیم ...
آویژه جان این چه حرفیه که میگی . عزیزم من انتظار ندارم برام راه حلی چیزی بگی چون هر راهی بوده ما رفتیم.
همین ابراز همدردی خالصانه برام یه دنیا می ارزه.
من حالا ظاهر سازی می کنم فقط و فقط .
دیدی تا به حال کسی برای خونواده اش آرزوی مرگ کنه؟ بدون که من بدور از احساساساتی گری این آرزو رو داشتم.
ارکیده جان،
زمان می بره تا بتونی با داغ برادرت کمی کنار بیایی. سعی کن براش دعا بخونی و با اینکار هم روح اون را شاد کنی و هم خودت را آروم کنی.
مثبت های زندگیت را ببین.
یکسال دیگه فارغ التحصیل می شی.
سالمی.
باهوشی.
عضو همدردی هستی.
نگران خانواده ات و زندگیت هستی و دنبال راه حل می گردی.
در 21 سالگی چیزهایی را می دونی و جایی هستی که من نبودم و نیستم و نمی دونستم ...
گذشته ها را کامل بریز دور. افکار و اشتباهات گذشته ی پدر و مادرت را کامل رها کن. تلاش برای تغییر اونها فایده ای نداره. الان فقط به فکر این باش که یک زندگی خوب و سالم برای خودت ایجاد کنی.
مطمئن باش وقتی تو زندگی سالمی درست کردی می تونی اونها را هم جذب این سلامت کنی.
فکر می کنم باید دنبال کار باشی. یه کار پاره وقت یا نیمه وقت. در حدی که با بازار کار آشنا بشی و آماده بشی برای ورود جدی به بازار کار بعد از فارغ التحصیلی.
پس قدم اول را بردار.
آرام عزیز کاش این طور باشه که تو میگی.
امیدواری که میگی خیلی خوبه . منم هدف دارم . اما توان و شوق رسیدن ندارم. چون به خاطر تبعات این طور زندگی مشکلات شخصی فراوونی دارم که فقط کمک خدا دست غیب می تونه نجاتم بده. تا حالشم قبول شدنم و تا این جا اومدنم معجزه بوده.
ارکیده خانوم گل
عزیز دلم بایدم امیدوار باشی
حرفهای آرام رو تایید می کنم
می دونی فرق فرد موفق و ناموفق چیه؟
فرد موفق سعی می کنه از شرایط سختش بیرون بیاد ( البته از چاله به چاه نمیافته )
فرد ناموفق تو شرایطش میمونه
فرد موفق بر شرایط مسلط میشه
فرد ناموفق شرایط بهش تسلط پیدا میکنن
سرگذشت افراد موفقو بخون ...
تو هم باید یکی از این افراد باشی
برو زندگی شیدا حاتمی رو بخون تو همین تالار تا بیشتر لمس کنی چی میگم
ارکیده عزیزم سلام:72:
مدتیه مشغله های کاریم خیلی زیاده و نمیتونم وارد تاپیک ها بشم خیلی و فقط چون توی یکی از تاپیک ها مسولیتی قبول کردم مجبورم به اونجا سر بزنم اما الان یک دفعه چشمم به عنوان تاپیک شما افتاد و نتونستم بازش نکنم و تسلیتی نگم اما وقتی تاپیک رو کامل خوندم دیدم تسلیت تمام اون چیزی نیست که دلم میخواد به شما بگه.
ارکیده جان دیدی بعضی ها وقتی یه حرفی میزنی میگن درک میکنم؟!به نظرم این جور آدمها 2 دسته اند:یا فقط میخوان قشنگ حرف بزنن یا واقعا به قدرت درک دیگران رسیدند.من هم میخوام بگم درکت میکنم ارکیده،ولی!من جزو هیچ کدوم از 2 دسته آدمهای بالا نیستم...میدونی چرا؟چون دردت رو من هم تجربه کردم،میدونم اینکه هر روز نگران این باشی که برادرت چقدر دیگه زنده است!یعنی چی و چه حسی داره!میدونم هر شب قبل خواب جنجالی ببینی وحشتناک و بدن سردت و روح سرد تر ات رو مجبور کنی بخوابه و یادش بره چی دیده و چی کشیده ،چجوریه...
میدونم چه حالی داری وقتی آدمها عزت نفس ات رو خرد میکنن اونم بخاطر گناهی که تو،توش هیچ نقشی نداشتی و هیچ وقت قدرت انتخابی برات فراهم نبوده...میفهمم این سوال سنگین که همیشه باهاته که مدام و مدام از خودت بپرسی چرا؟به کدامین گناه؟با آدم چکار میکنه...ارکیده با تمام وجودم میفهمم نگرانی آینده تو دل شما چه شکلیه و چقدره...
وقتی امروز خوندم چجور نگران برادرت بودی که رگ دستش بریده بود،یاد اون لحظه ای افتادم که نیمه های شب زن داداشم جیغ میزد و وقتی رفتیم دیدیم داداشم بیهوش شده و دهن اش کف کرده و ...بذار نگم و فقط بگم که میفهممت ارکیده...میفهمم چون باهات همدردم...
اگه حوصله ات شد تاپیک من رو بخون:نمیدونی چه تلخه وارث درد پدر بودن...
ارکیده عزیزم خیلی خوشحال شدم وقتی خوندم که دانشجویی،آفرین عزیزم.من میفهمم توی همچین محیطی درس خوندن و دانشگاه رفتن یعنی چی،آفرین:46:اما بذار یه چیزی رو هم بهت قول بدم که "اگر بخوای و اراده کنی "میتونی فاصله خودت رو با محیط اطرافت اونقدر زیاد کنی که حتی تصورش هم سخته.میتونی اونقدر بزرگ باشی که مشکلاتت پشت بزرگی هات پنهان بشن.نگفتم از بین برن چون میدونم تقریبا غیر ممکنه اما میتونن محو بشن.اینو با همه وجودم باور دارم چون اینو هم تجربه کردم:)
اما اول از همه ارکیده واقعا باید خودشو جدا کنه و بره بالا...نمیدونم محدودیت مالی داری یا نه اما اول از همه باید مطالعه ات رو بالاتر ببری،اگر کتاب خریدن برات سخته برو کتابخونه عضو بشو.بعد یه تاپیک دیگه باز کن اونجا با هم پیش بریم و این فقط منوط بر اینه که ارکیده بخواد...
و اگر اومدی و گفتی میخوام...میخوام غصه هام تموم بشه...میخوام بخندم...اونم از ته دل،میخوام تغییر رو ببینم،اونوقت به جرات بهت میگم که:اندکی صبر...سحر نزدیک است...:)منتظر ات هستم:46::72:
سلام،
گاهی اوقات بهتر هست تا به جای بستن چشمها یا گفتن حرفهای کلیشه ای، فقط بگیم متاسفم، نمیتونم کمکت کنم،
گاهی اوقات هم خیلی بهتر هست که به جای تسلیتهای کلیشهای و نوش دارو پس از مرگ سهراب مانند، فقط بگیم متاسفیم که نتونستیم کمکت کنیم،
شاید بهتره اینطور گفت، تسلیت یعنی چی؟
یعنی تسلای خاطره شما باشه؟
تسلیت گفتن من چه دردی از ارکیده حل میکنه!؟ آیا واقعا آرومش میکنه!؟
راستش من اینطور فکر نمیکنم،
ترجیح میدم فقط بگم متاسفم،
من کامران، متاسفم و عمیقا ناراحت که مشکلت و حرفهات رو خوندم، فهمیدم، درک کردم اما هیچ کمکی از دستم بر نیومد،
درک کردم که تحت چه استرس و اضطرابی از رگه بریده برادرت نوشتی، اما کمکت نکردم،
شاید چون کیلومترها دور تر از تو بودم، شاید چون تواناییش رو به هر دلیلی نداشتم یا شاید چون روحم انقدر بزرگ نبود که به تو کمکی بتونه بکنه،
امیدوارم روح تو انقدر بزرگ باشه که امثال من رو ببخشه.:72:
از شیدای عزیز بی نهایت سپاسگزارم که کمی متفاوت نگاه کرد،
از همه عذر میخوام اگر جسارتی شد،
کامران
سلام ارکیده عزیزم
تاپیک شیدا حاتمی رو خوندی؟
دیدی که نوشته:
نمیدونید چه لذتی داره وقتی خودتو میسازی وقتی تو بدی به دنیا میای،تو بدی بزرگ میشی و تصمیم میگیری بد نباشی ...و حالا من یه دختر خوبم با کلی بدی اطرافم...
یه بار به خود شیدا حاتمی گفتم: این که تو یه الگویی برام.فکر می کنم هر کسی تو این تالاره دردی با خودش داره. اگر که نداشت نمی موند...
ولی حتی بخش کوچکی از درد های تو و شیدا حاتمی رو نمی تونم درک کنم...
در هر حال دوست دارم کمکت کنم هر چند کم و ناچیز.. ولی تو بزرگی ببخش...
دست و پا شکسته نوشتی.. از مشکلاتت بیشتر بگو. اگر که سوالی داری حتماً بپرس... نمی دونم هر چی فقط خودت هم کمک کن..
منتظرم.
در سن 9 سالگی توسط پدرش مورد تجاوز قرار گرفت
پدر و مادرش زمانیکه نوجوان بود طلاق گرفتند.
دخترک بیچاره برای امرار معاش به سختی کار می کرد.
کسی را حامی او نبود.
در سن نوجوانی بدلیل بیماری و عدم توانایی در کار کردن مجبور به کارهای غیر اخلاقی شد.
مدتها بدین گونه کسب و کار می کرد.
تا سن بزرگسالی از خودش متنفر بود و هر روز آرزوی مرگ می کرد. تا اینکه ناگهان همه چیز عوض شد و یا بهتر است بگویم او عوض شد. یه تصمیم قاطع گرفت و بلند شد.
به مردهای خیابانی مانند گذشته توجهی نکند
یه شغل آبرومندانه پیدا کند
ازدواج کند و ....
زمانیکه با چهره مبهم ازش در تلویزیون مصاحبه می کردند اینقده دلم به حالش سوخت تا اینکه مجری برنامه پرسید خب با اون تصمیمتون چه کردید و او گفت:
هم اکنون صاحب یه شرکت بسیار بزرگ در شمال تهرانم و سالیانه با همسر به دور دنیا می رویم و لبخند زندگی را احساس می کنم.
وای که اون لحظه من چه حالی پیدا کردم.
[align=center]مشکلات زندگی می توانند انسانها را از پا در آورند و یا اینکه انسان با زیر پا گذاشتن آنها همانند پله ای موفقیت را در آغوش بگیرد و این حق مسلم همه انسان هاست.[/align]
ارکیده جان، مرا هم در غم خودت شریک بدان
سلام منم به نوبه خودم تسلیت میگم و از خدای بزرگ برای اون عزیز مغفرت الهی و برای بازماندگانش صبر طلب میکنم:323::103:
ارکیده جان
از صمیم قلب بهت تسلیت میگم عزیزم. درد بزرگیه که تسلی نداره.
خیلی مراقب خودت و بقیه اعضای خانوادت باش گلم.