انتخاب همسر از استان دیگر

با سلام
من یه روز که آغاز کلاسم بود و در کلاسم در حال تدریس بودم، یهویی یه خانومی(یکی از شاگردهام):43: وارد کلاسم شد که در چند لحظه دوتایی زل زدیم تو چشای همدیگه و انگار همدیگه رو پیدا کردیم شاید حدود 15 ثانیه فقط وایسادیم و همدیگر رو نگاه کردیم. البته طوری نشد که دانشجویان دیگه چیزی بفهمند:311: و بعد ایشون رفتند روی صندلی نشستند
من شناختی از ایشون به اندازه کافی ندارم فقط چیزی که کشف کردم از نظر سنی و مذهبی حتما به هم می خوریم و ظاهر ایشون و تحصیلات و مدرک ایشون رو مناسب می دونم
تو کلاس بارها شد که بطور ناخودآگاه به همدیگه نگاه می کردیم و او لبخندی زیبا به من می زد و منم همینطور!:228: باور کنید اصلا عمدی نبود. کاملا ناخودآگاهانه می شد.
الان که دارم این تاپیک رو می نویسم یادم میاد قلبم به تالاپ تولوپ می افته!!!
مسئله فقط اینه که ایشون مال استان دیگه است و از شهر ما تا شهر اونا حدود 700 کیلومتر راهه
البته اینهم بگم من به نیمه گمشده اعتقاد دارم و در زندگیم این دومین باریه که چنین اتفاقی افتاده و با اینکه سالیانه چند صد شاگرد دختر دارم ولی هیچکس تا حالا به دلم ننشسته!!!
به نظر شما من می تونم این مسئله رو ندیده بگیرم و با ایشون ازدواج کنم؟
اگه کسی تجربه اش رو داشته لطفا بهم بگه
از لطفتون ممنونم:72:

سلام

به به چه آشنایی رمانتیکی !!!! عشق در اولیــــــــــن نگاه !!

50% قضیه که شما باشید با همین نگاه حله ....

میمونه 50% بقیه که اونم از نگاه های اوشون پیداست که حله ....

مبارک است ان شاء الله شیرینی ما یادت نره ...

آخه پسر خوب اینم شد دلیل واسه انتخاب ؟ :161::97:

بی زحمت میشه کمی از خودتون بگید سنتون، شغلتون ، خانواده تون و کمی هم از اون خانوم سن اون خانم ، خانوادشون و ...

بعد میشه این مقاله ها را هم مطالعه فرمایید

اگر اینچنین هستید صبر کنید ، ازدواج نکنید

در انتخاب همسر چه معیارهایی را در نظر داشته باشیم


چه سئوالاتی رو در جلسه خواستگاری بپرسیم

معنای ازدواج ، رابطه عشق و ازدواج

باورهای منطقی در مورد انتخاب همسر

اگر شرایط ازدواج رو ندارید ... دمیدن در تنور احساسات ممنوع

انتخاب و معیارهای ازدواج (1)

انتخاب و معیارهای ازدواج (2)

انتخاب و معیارهای ازدواج (3)

روانشناسی عشق

تفاوت عشق و هوس

من 27 سال و اون خانم 21 ساله
من در حال حاضر تدریس می کنم و ایشون از شاگردهام در دانشگاه است
خانواده مذهبی فرهنگی (نه آموزش و پرورشی)
دختر خانم هم انسان با حجاب
از خونوادشون هم چیزی نمی دونم
ولی اینطوری که ازشون معلومه از خانواده مذهبی اند.
دیگه اطلاعات چی بدم؟

سلام

تحقيق كنيد، اطلاعاتتون خيلي كمه

ضمنا اول عقل بعد دل

ای بابا
کلا ما رو بردید توی یه فاز دیگه
من با این حرفها کاری ندارم
فرض کنید اصلا اون دختره همونیه که من دنبالش بودم و الانم شاگردمه
سوال من اینه:
آیا اگه با کسی که در یه استان دیگری است ازدواج کنیم کار اشتباهیه؟؟؟
مشکلاتی که احتمال داره فردا بوجود بیاد چیه؟؟؟
خواهش می کنم بحث رو به حاشیه نبرید.
کسی که تجربه شو داره اگه جواب بده ممنون می شم:43:

سلام دوست عزیز
من یادم نیست تو کدوم سایت نوشتم ولی ازدواج فقط با هم فرهنگ

نقل قول:

---

ایشون مال استان دیگه است و از شهر ما تا شهر اونا حدود 700 کیلومتر راهه

---

آقا لطفا با همشهری خودتون یا کسانی که استایل زندگیشون شبیه به شماست ازدواج کنید
موارد زیادی از زندگی هایی دیدم که فقط بخاطر تفاوت های فرهنگی دو قوم یا شهر به جاهای باریک کشیده
ازدواج دختربازی(البته ببخشید) نیست که یه روز دختر تهرونی یه روز اصفهانی یه روز بندری...

فرق می کنه دوست من
خودت استاد دانشگاهی هزاران تا دختر هم دیدی ولی سعی کن با کسی ازدواج کنی که همشهری یا هم فرهنگت باشه
حتی بسیاری از همشهری ها هم فرهنگ های خیلی خیلی متفاوتی دارن

ببخشید که لحنم یکم تند و رک بود

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

مثلا دایی خود من
مث شما همین اتفاق براش افتاد

نقل قول:

---

در چند لحظه دوتایی زل زدیم تو چشای همدیگه و انگار همدیگه رو پیدا کردیم

---

با یه دختر جنوبی یه ازدواج فوق رومانتیک را تجربه کرد اما فقط به مدت دو ماه

دقت کردی داداش 2ماه:305:
الان 11 سال از اون موقع میگذره ولی هنوز ....

باید شخصیت خودتم بشناسی ببینی می تونی یه نفر با یه فرهنگ کااااااااملا متفاوت را تحمل کنی؟

برای روشن شدن این موضوع بهتره بگی خودت از کدوم استانی و کدوم شهر و چجور خانواده ای و اون خانم از کدام شهر و کدام تیپ خانواده:325:

در ضمن مذهبی بودن مث گرادینت می مونه 1000 تا لول و تیپ مختلف داره
ولی از من می شنوی نیمه گمشده و ... را بیخیال

اگر تو زندگیت آآآآآآآآآرامشششششششششش :305:می خوای برو سراغ یه نفر که هم گرید و هم فرهنگ باشه
البته مطمئنا شما از من عاقل تری

متشکر:46:

با عرض ادب و سلام به جویای نیمه گمشده
در مورد انتخاب همسر از استان دیگه، مهم جدایی استان ها نیست، مهم اینه که فرهنگ ها با هم مشترک باشند! که البته اگر در آن استان ها زندگی های فعلی تاثیر پذیری از زندگی های قبیله ای را داشته اند باید تحقیقات و صبر بیشتری در شناخت یکدیگر انجام داد!:305:
با همه اینها، صحبت های دوستان بویژه بالهای صداقت رو مد نظر داشته باشین که خدای ناکرده با عشق های لحظه ای مواجه نباشن که الآن "عشق و احساسات تام" باشه و در آینده "تنفر و شکست تام"!:324:
در ضمن یه سوال داشتم در تاپیکی که دیروز با نام "احساس تنهایی و عواقب آن در زندگیم" ایجاد کرده بودین، اونجا گفتین که هنوز مدرک کارشناسی دارین (یا شاید هم می خونین) اما امروز تو این تاپیک می گین در دانشگاه دارین تدریس می کنین؟؟؟؟ چون با مدرک کارشناسی تو دانشگاه نمیشه تدریس کرد!!! میشه توضیحات بیشتری بدین و یا اگه جایی اشتباهی رخ داده تصحیحش کنین!؟؟؟ چون من به تناقض رسیدم در این مورد!!!

راستی من نوشته های دیگه ات رو هم خوندم
از لحاظ شخصیتی تعداد زیادی از بچه های همدردی شبیه شمان
البته دور از جان شما دایی (مذکور در بالا ) بنده هم شخصیتی شبیه به شما دارن
خیلی مراقب خودتون باشین :163:

سلام

نقل قول:

---

مشکلاتی که احتمال داره فردا بوجود بیاد چیه؟؟؟

---

كمترينش اينه
دوري راه و تنهايي براي اون فردي كه قبول كرده در استان ديگه زندگي كنه
عدم تناسب فرهنگ و عرف دو طرف
عدم تناسب خانواده ها

سلام
زندگی این نیست که دونفر عاشق هم بشن و دست به دست هم بدن و برن یه گوشه ای تک و تنها زندگی کنن.
زندگی در واقع ازدواج دو فامیل مختلفه.
روابط افراد، انتطارات خانواده ها و فامیل، نحوه رفت و آمدها، نوع برخوردها و ... همه و همه اگه متضاد باشه، مشکل ایجاد می کنه.
چیزی که الان داره داغونم می کنه. وقتی بین خانواده و اقوام شوهرم هستم مدام حرص می خورم و گریه می کنم. نوع رفتارشون رو توهین امیز می دونم و نمی تونم باهاشون آداپته بشم.
بابت همین رفتار خانواده ها بارها با شوهرم مشاجره کردیم و کار به برخورد فیزیکی و قهر و کلانتری و ... کشیده!

یه کطلب دیگه هم وقتی ادم تو شهرستان فامیل داره باید بدونه مدت طولانی میان خونش، شب خوابیدن داره، شام و ناهار داره و...
باید ببینی خودت یا همسرت با این موضوع سازگارید؟

دوست عزيزم
به نظر من مهمترين چيز در ازدواج طرفينند يعني زن و مرد! اگه اين دوتا با هم تفاهم داشته باشن بويژه در اعتقادات سختيهاي زندگي و تفاوتهاي فرهنگي كمتر مهم ميشه. اما گاهي اوقات واقعا نميشه از تفاوتهاي فرهنگي چشم پوشي كرد

مهم فاصله ي شهرها نيست. بايد در مورد شهر اون دختر خانم و فرهنگهاي اونجا اطلاعات بيشتري داشته باشي. مثلا يزد و اصفهان نزديك همند اما تفاوت فرهنگي فوق العاده دارند يا اينكه شهرهاي شمال غربي كه ترك نشينند با تهران مسافت خيلي طولاني دارن اما به دليل اينكه تهرانيها خيليهاشون اصالتا تركند تفاوت فرهنگيشون خيلي كمه. ما تو فاميلمون ازدواج با اونا رو زياد داشتيم و همه موفق بودن.

از همه ي اينها گذشته بايد ديد اختلاف طبقاتي هم دارين يا نه چون گاهي اختلاف طبقاتي خيلي مهم تر از اختلاف شهرهاست مثلا اگر كسي از بالاشهر تهران يا اصفهان باشه اين دوتا فرهنگشون به هم شبيه تره تا اينكه يكي مال يك روستا در نواحي مرزي كشور باشه اونم تو يك خانواده ي فقير و يكي ديگه تو يك شهر بزرگ و در قسمت ثروتمند نشين.

در كل بايد اولا ببيني حوصله ي مهمونداري و ... دارين يا نه و يه چيز ديگه اينكه اگر آقا يه كمي شهرنشين تر از خانم باشه زياد مشكلي نيست ولي معمولا خانمهاي شهرنشين تر با آقايوني كه از شهرستانهاي دورن يا فرهنگشون روستايي تره سخت تر زندگي ميكنند و نميتونند فرهنگ خانواده ي مردو قبول كنند البته اينا فقط نظرات شخصي منه.

دوستان از همه متشکرم که وقت گذاشتن و جوابم رو دادند
از دوستانی هم که براشون تشکر فرستادم، باید بگم که از توصیه شون استفاده کردم.
بچه ها سعی کنید تو تاپیک ها کسانیکه تجربه دارند توصیه کنند. نه اینکه شما نظر بدید.
البته اگه میخواهید نظر بدهید اشکالی نداره ولی قبلش حتما قید کنید نظر شما اینه. چون من اگه خودم هیچی از روانشناسی نمی دونستم واقعا این تاپیک برام گیج کننده بود.
در هر حال....
نتیجه ای که گرفتم تا اینجا:
مسئله دوری راه
حوصله مهمون داری
تفاوت فرهنگی
..............................
کسی بوده تا بحال ازدواج کنه و از زندگیش راضی باشه؟
بیصبرانه منتظر جوابم
مر30:72:

یعنی کسی نیست جواب بده و راهنمایی کنه؟
:316:

جناب آقای نیمه گمشده
سئوال شما

نقل قول:

---

آیا اگه با کسی که در یه استان دیگری است ازدواج کنیم کار اشتباهیه؟؟؟
مشکلاتی که احتمال داره فردا بوجود بیاد چیه؟؟؟
خواهش می کنم بحث رو به حاشیه نبرید.

---

درست نیست ، مثل این می مونه که شما بخواهید و تصمیم داشته باشید به خاطر برطرف شدن کم آبی جهان آب دریا رو شیرین کنید
اون هم به وسیله یه قاشق شکر
و بپرسید قاشق قرمز باشه خوبه یا سبز
حالا هرچی دیگران بگویند آب دریا شیرین نمیشه
شما در پاسخ بگید
به این شیرین شدن یا نشدنش کاری نداشته باشید بگید قرمز خوبه یا سبز

سلام
به نظر من خود طرفين از همه چيز مهمتره. زن و شوهر بايد اشتراكاتي با همديگه داشته باشن كه پيوندشون رو تحكيم كنه نه اين كه مكمل هم باشن
خواهر شوهر من هم چنين ازدواجي داشته و زندگيه خوبي هم دارن . فكرشو كن استان كرمانشاه كجا استان بوشهر كجا .زمين تا آسمون تفاوت
يه ازدواج سنتي كه يه واسطه اوناروبه هم معرفي كرد
موقع خواستگاريش من ديد خوبي نداشتم و فكر ميردم چي شد توي استان اونا يه دختر مناسب اين آقا نبود . و موقع جلسه صحبتهاشون به خواهر شوهرم گفتم در مورد فرهنگشون و عاداتشون و اخلاقشون حتما بپرس . حتي استرسم بيشتر از خود عروس بود .
البته ناگفته نماند خانواه شوهرش خيلي فهيده و مهربون اند و دنبال يه خانواده خوب وبايمان وبااخلاق ميگشتن كه قسمت اينجوري شد
الان هم خواهر شوهرم همون بوشهر زندگي ميكنه زندگي خيلي خوبي دارن

نه اقاي اين كارو نكن اولش خوبه ولي بعد يه مدت دلتنگي برا خانوادش شروع ميشه كه مسائلو مشكلاتش زياده همش بايد تو جاده باشي.خيلي سخته من تجروبه كردم خيلي بده مگه اينكه بريد شهر ايشون

با تشکر از saint mary و ميناي
صحبتهاتون بسیار سازنده و زیبا بودند.
و متشکرم که وقت صرف کردید
و اما در مورد دوست خوبمون بالهای صداقت
دوست خوبم ، من که گفته بودم کسانیکه تجربه دارند بهتر می تونند جواب بدهند. شما محبت کردید و پاسخ دادید ولی نه پاسختون منطقی بود و نه مثالی که زدید ربطی به مسئله من داشت. اما باز هم از اینکه محبت کرده و پاسخ دادید از شما متشکرم. ولی یه توصیه سازنده::305:
دوستانی که تجربه دارند صحبتشان و تجاربشان را درمیان بگذارند ولی دوستانی که تجربه ندارند بهتر حداقل در اول صحبتشون این جمله رو ذکر کنند. چون اینطوری بهتر میشه تصمیم گیری کرد.
دوست مهربانم بالهای صداقت:
من نمی خوام آب دریا رو شیرین کنم!
و سوال نکردم که قاشق چه رنگی باشه...
من میخوام برم دریا ولی تجربه اش رو ندارم. میخوام ببینم اونایی که رفتند تو اعماق اون آیا مشکلاتی رو هم در برداشته که اگه من خواستم برم این مشکلات رو نادیده نگیرم و یا به عبارتی اصلا نرم.:310:

سلام دوست عزیز
وقتی دو نفر با هم ازدواج می کنن، واسه یه زندگی آروم و پایدار، می بایست تفاوت های همدیگرو درک کنن و باهم سازگار بشن. اما خیلی از زوج ها این مرحله سازگار شدن با هم رو طاقت نمیارن و کارشون به جاهای باریک می کشه بنابر این (سازگار شدن با همدیگه و رسیدن به درک متقابل ، برای هر دو طرف از نظر روحی و روانی هزینه هایی در پی داره که البته با عشقی که از هم دریافت می کنن، جبران می شه)
حالا شما فکر کن می خوای کار خودت رو به مراتب سخت تر کنی. علاوه بر کنار اومدن با تفاوت های معمولی با همسرت، می خوای رنج همقد شدن تو این موارد رو هم بچشی.

خلاصه هم و غم همه دوستان این هست که به شما بگن این راه به خودی خودش مخاطره آمیزه و اینکه کسی تا حالا تونسته ازش سالم عبور کنه یا نه دلیلی برای موفقیت یا عدم موفقیت شما نیست. چون آدم ها با هم فرق می کنن.

به هر حال من سراغ دارم کسایی رو که با فرهنگ ها و حتی ملیت های مختلف با هم ازدواج کردن. هم توشون آدم های شاد هست هم غمگین.
الان شما باید بگی : "خب که چی؟!!" ;)

[size=medium]جویای نیمه گمشده عزیز

انتخاب همسر از یه استان دیگه به خودی خود هیچ ایرادی نداره ، یه مشکلات بالقوه ای در این دوری وجود داره که البته قابل حل هم هستند. مسائلی مثل اینکه دختر مورد علاقه تون دوس داشته باشه حداقل ماهی یه بار به خانوادهش سر بزنه آیا این رفت و آمدها رو می تونین بدون تنش انجام بدید.

بنده تصور می کنم عمده مخالفت دوستان بخاطر نوع انتخاب شما باشه که در اولین ارسال به اون اشاره شده

"من یه روز که آغاز کلاسم بود و در کلاسم در حال تدریس بودم، یهویی یه خانومی(یکی از شاگردهام) وارد کلاسم شد که در چند لحظه دوتایی زل زدیم تو چشای همدیگه و انگار همدیگه رو پیدا کردیم شاید حدود 15 ثانیه فقط وایسادیم و همدیگر رو نگاه کردیم. البته طوری نشد که دانشجویان دیگه چیزی بفهمند و بعد ایشون رفتند روی صندلی نشستند

به نظر شما من می تونم این مسئله رو ندیده بگیرم و با ایشون ازدواج کنم؟"

بنابراین اگه ایشون تنها گزینه هست ، با شناخت بیشتر ایشون (زیر نظر خانواده ) و ارزیابی نسبت به ملاکها و معیارهای خودتون و امتیاز بندی که نسبت به اون ایده آل ها در ذهنتون هست تصمیم گیری کنید.

اما اگه گزینه های دیگه ای رو هم دارید و درمقام مقایسه بین اونها ، اگه امتیاز اونها تقریبا یکسان باشه از نظر من نیمه گمشده تون رو یه جائی نزدیکتر انتخاب کنید به صلاحتون هست.
اختلافهای فرهنگی و مسائلی که از بابت خانواده ها برا زوجین پیش میاد رو نمیشه دست کم گرفت.[/size]

به نظر من حتی در یک استان در شهرهای مختلفش هم اختلاف فرهنگ و آداب و رسوم وجود داره ، به عنوان مثال همسر خواهرم که هم استانی خودمون هستند و فقط حدود ۴۰کیلومتر از ما فاصله داشتند در روزهای اول عقدشون متوجه شدیم که خیلی رسومات و فرهنگشون با ما فرق میکنه مثلا ما رسم داریم بین عقد و عروسی روزهایی مثل عید مذهبی و نوروز و شب یلدا و تولد و .... خونواده دوماد برای عروس هدیه بگیرن (مثل طلا و سکه و اینچیزا) اما اونا همچین رسمی نداشتن و این باعث شده بود خواهرم فکر کنه شوهرش دوسش نداره یا خسیسه ، حتی اون دوران وقتی باهم میرفتن بیرون و آبجیم چیزی میخاست برای خودش بخره خودش حساب میکرد و همسرش اصلا تعارف هم نمیکرد که من حساب کنم! باکمی پرس و جو متوجه شدیم که خیلیا توی اون شهر رسم ندارن که قبل از جشن عروسی چیزی جز اونهایی که توی بعله برون قید کردند برای عروس بخرن ...
به نظرم شما بجای اینکه دنبال این باشید که آیا با این مسافت دوری راه باهاش ازدواج کنید یا نه بهتره که درباره فرهنگ و آداب و رسوم خانوادگی و شهرشون تحقیق کنید و مهمتر از اون شخصیت فردی اون دخترخانمه(مگه میشه با نگاه و لبخند پی به شخصیتش ببرید و بفهمید همونیه که میخواستید و بقول خودتون نیمه گمشدتونه!)