با عشق مجازي چه كنم !

سلام بر هم شما
من دختري هستم 23 ساله
الان مدتهاست كه به واسطه نياز مبرمي كه نسبت به جنس مخالف دارم در سايت همسريابي ثبت نام نمودم
مدتي بعداز ثبت نام اقايي پيامي مبني بر قصد ازدواج براي من فرستادن و طوري از اين نيت صحبت كردن كه گويا خيلي از نظرشون جدي هست و حتي در صحبتها مراسم عقد و زمان نامزدي رو هم اعلام كردن
راستش من بسيار متعجب اين طرز رفتار اون هم از يك اقا شدم چرا كه الان حدودا 3 يا 4 روز از اشنايي ما اون هم به صورت تلفني ميگذره و حتي ايشون بنده رو نديدن و با اين وجود در روز دوم يا سوم همين روزا ابراز علاقه اي از شون ديدم كه من رو متحير كرد و به گمانماين ابراز عشق اصلا نميتونه واقعي باشه و بيشتر جنبه مجازي به خودش داره در هر صورت اصلا نميتونمايي مسئله رو جدي بگيرم و به نظرم يه اقاي متشخص در صحبت هاي اوليه يعني همين روزهايابتدايي نبايد در اس ام اس هاش اسم كوچك من رو اونم به صورتي عاشقانه و با اس ام اس هاي عاشقانه و بسيار اغراق اميز بياره ( البته نه در روز اول مثلا گلم . جيگرم . عسلكم) با اينكه بنده هم نسبت به اين طرز رفتار اينشون عكس العملي خاصي نشان ندادم )
من خيلي متعجبم بااين كه حضورن اين اقا رو نديدم و فقط عكسشو ديدم
ايشون خيلي به ازدواج تاكيد داره و ادعا ميكنه تمام همسن و سالهاش ازدوا ج كردن و ميخواد تشكيل خانواده بده
راستش نميدونم چيكار بايد بكنم
من خودم طالب عشق واقعي هستم و به نظرم عشق واقعي در كوتا ه مدت نميتونه ايجادبشه
نميدونم چرا اين اقا اين چنين رفتار ميكنن
و چه حسابي كردن ايشون
اين طرز رفتار به نظرتون طبيعيه ؟
من چطور ميتونم با اين اقا رفتار كنم؟
چيكار بايد بكنم؟
با توجه بايان كهه در سني هستم كه نياز به يك شخصي دارم تا بتونه حمايتم كنه
اما نه با اين اس ام اسهاي مجازي
بلكه واقعي
اما نميدونم راه حل اين مشكلم كجاست
ايا با اين اقا ادامه بدم؟
يا خير؟:303::303::303:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط mina450

ايا با اين اقا ادامه بدم؟

---

سلام دوست خوبم
بستگي داره ادامه دادن رو در چي بدوني؟ اگر منظورت همين آشنايي اينترنتي و پيامكهاي عشقولانه ي جيگر و عسل (جيگر+عسل>> طعم>> اوووق:311:) و ... هست نه ادامه نده ...
اما اگر ادامه دادن رو در كسب شناخت بيشتر از ايشون و تحقيق در موردش و در جريان گذاشتن خانواده و ... بدوني بستگي به خودت داره كه :
ملاكهات براي ازدواج چيه
آيا فقط به خاطر اينكه فكر ميكني به جنس مخالف نياز داري به ازدواج فكر ميكني
از ايشون ميتوني شناخت بدست بياري يا نه
نظر خانوادت در مورد آشنايي اينترنتي چيه
و ...

اگر همه ي اين مسائل برات حل شدست پس اين آشنايي رو از حالت مجازي و اينترنتي به واقعي و رودررو بدل كن!
به قول آقاي مدير آشنايي اينترنتي هم يكجور آشنايي محسوب ميشه اما به شرط اينكه زودتر از حالت اينترنتي به حالت واقعي و رودررو مبدل بشه.

در مورد طرز حرف زدن ايشون در مورد آدماي مختلف فرق ميكنه بعضيا شيادن اما بعضيا دل پاكي دارن ولي متاسفانه خيلي زود پسرخاله ميشن. تا شناخت كافي و كامل از ايشون نداشته باشي نميتوني با اطمينان در موردش نظر بدي

سلام،

من هم تا حدود زیادی با yasa موافقم.

البته به نظر من کسی که بعد از گذشت زمان به این کوتاهی این چنان ابراز علاقه می کنه، دو دلیل می تونه داشته باشه. یا اینکه آدم دروغگویی هست و می خواد شما را فریب بده تا به خواسته های خودش برسه. یا اینکه آدمی هست که کمبود محبت داره و حالا که یک دختری جوابش را داده، فکر می کنه عاشقش باید بشه. و می خواهد خیلی زود شما را به دست بیارد. تعداد پسرهایی که از نوع اول هستند خیلی بیشتر است!

در هر دو حالت به نظر من خیلی خیلی خیلی مواظب باشید.
فکر نمی کنم فرد مناسبی باشد.

به نظر من به جای اینکه وقت خود را در این سایتهای دوست و همسریابی بگذرانید، به کارهای مفید و فعالیتهای اجتماعی بپردازید. خیلی موقعیتهای بهتری پیدا خواهید کرد.

موفق باشید.

سلام مینا جون
خوش آمدی:72:

عزیزم باید خیلی احتیاط کنی:305:

برای اینکه بدونی قصد و نیت واقعیش چیه و اینکه ادامه بدی یا نه، خیلی راحته!

بهش بگو حالا که قصد ازدواج داری (و میخوای از هم سن و سالهات عقب نمونی) زودتر همراه خانوادت بیا خواستگاری و با خانواده ام صحبت کن.

اگه موافقت کردن که یه مدت با اطلاع اونها برای شناخت وقت میذاریم و در نهایت اگه مناسب هم بودیم، ازدواج میکنیم.

این بهترین و مطمئن ترین راهیه که میتونی به نیت واقعیش پی ببری

سلام دوست عزیز
منم با دوست عزیزم فرانک 1389موافقم میتونید بگیدشماکه این همه عجله وعلاقه به ازدواج داریدپس بهتره زودتر خونواده هارو در جریان بذاریم بعدازاین کارمیتونید خیلی راحت هدف ونیت واقعیشو بفهمید
دوست عزیزم خیلی مواظب باش که اشتباه نکنی وتصمیم اشتباه نگیری چون ازدواج بحث چند روز نیست بلکه صحبت یه عمر زندگی هست.
امیدوارم موفق باشید.:72:

به نظرم لازم نیست بحث را به خانواده ها بکشونید. قطعش کنید.

مردی که ندیده و نشناخته، بعد از دو هفته کارش به این حرفها می رسه، آدم نرمالی نیست. قابل اعتماد نیست.
سری که درد نمی کنه را دستمال نبند. اگر شوهرت بود می گشتیم دنبال راه حل که باهاش چی کار کنی که درست بشه. اما الان بذار یه شوهر مناسب پیدا کنی.

قصد شما که دوستی نبوده که این حرفها را می زنه. قصد شما شناخت برای ازدواج است. این چه مدلی شناختی است؟

سلام

با صحبت Hamed65 کاملاً موافقم.:104:
همه دوستان گفتن من هم برای تاکید می گم که ادامه پیدا کردن این ارتباط به همین صورت به صلاح نیست. اگه با شناخت اولیه ای که دارید فکر می کنید که می تونه شخص مناسبی باشه ازش بخواید که رسماً به همراه خانواده به بیان خواستگاری و در غیر اینصورت بهتره که این ارتباط قطع بشه، قبل از اینکه عواقبش بخواد خودشو نشون بده.

در ضمن فکر نمی کنم که نیاز به شخصی که بخواد حمایتتون کنه بتونه دلیل کافی برای ازدواج باشه، شما باید اول هدفتون رو از ازدواج کاملاً مشخص کنید و آمادگیشو پیدا کنید و بعد به فکر ازدواج باشید. شما باید زمانی به ازدواج فکر کنید که بدونید خودتون هم چیزی برای بخشیدن به طرف مقابلتون (همسر آیندتون) دارید و تنها به نیازهای خودتون فکر نکنید. اگه فقط به این فکر می کنید که شخصی ازتون حمایت کنه فکر می کنم پدر و مادرتون بهترین مورد برای این احساس هستن.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Hamed65

به نظر من به جای اینکه وقت خود را در این سایتهای دوست و همسریابی بگذرانید، به کارهای مفید و فعالیتهای اجتماعی بپردازید. خیلی موقعیتهای بهتری پیدا خواهید کرد.

---

آره واقعا! چه جمله ي درستي!
چقدر خوب و پسنديده است كه ما به اين نكته توجه كنيم كه اولين بار كه با همسرمون آشنا ميشيم كجاست و هدف از بودن ما در اون نقطه و مكان چي بوده؟

آيا در يك سايت دوست يابي بوديم؟ :322: يا در يك محيط علمي ... :303: يا يك انجمن مجازي براي كمكهاي خيريه .. :325:. يا كلوپ رقص ... :123: يا ...
به نظر منم خيلي مهمه كه كسي كه ميخواي براي يك عمر در كنارش باشي و احساس رضايت از زندگي كني رو در حالي ملاقت كني كه داره يك كار ارزشمند براي خودش يا جامعه انجام ميده ...

اين لينك رو هم مطالعه كن مفيده
سایتهای همسریابی و دوستیابی ،مراقب باشید

سلام ممنون از كمك شما دوستان
يك خبر بسيار مهم دارم براتون
خب يادتونه گفتم من فقط عكس اين اقارو تو سايت ديدم؟
خب حالا ميگم امروز حضوري ديدمش :302:
و بايد بگم اصلا اصلا اون ادمي نبود كه من ميخواستم :160:
يعني اون قيافه اون حرفها اون رفتارا هيچكدومشون شبيه اوني كه تو ذهنم ساخته بودم نبود
راستش الان خيالم تخت شده :227:
چون براحتي ميتونم ازش بگذرم:160:
فقط يه نكته خيلي مهم هست و اونم اينكه
من هنوز فرد دلخواهم رو نتونستم بچه ها پيدا كنم و ازاين بابت احساس ضعف و دلسردي و عدم اطمينان خاطر ميكنم
گاهي به خودم ميگم بزار تنها بمونم
و گاهي واقعا نياز به شخصي دارم كه دركنارم باشه:43:
اما مسئله اينكه تمام اون ادمهايي كه تا به حال براي ازدواج ديدم يا در سطح خيلي پاين تراز من بودن يا خودشونو خيلي دست بالا ميگرفتن:163:
راستش ديگه خسته شدم ازاينهمه گشتن ازاين كه تو خيابون مرغ عشقايي رو ميبينم كه همو دوست دارن و من خودمو ميبينم كه تنهام و غصه ميخورم
خودم از نظر قيافه معموليم ولي زشت اصلا نيستم ولي نمدونم چرا كسي انچنان جذبم نميشه يعني اگرم بشه بره دوستي و اين حرفاست
خيلي پكر شدم بچه ها جونم
احساس ناتواني و عدم انرژي ميكنم انگاري مريضم
اما دختراي همسن خودمو ميبينم كه همه شادن ولي من افسرده افسرده شدم توروخدا نگين كه برم دكتر و اين حرفا:305:
خودم ميدونم چمه
ولي راه درمانشو نميدونم
شماها بگيد
چيكاركنم بازم برم سايت و دنبال همسر مورد علاقم اونجا بگردم
تو اجتماعم كه خيلي تودارم و خجالتي
پسمن چه كنم :316:
تورو خدا كمكم كنيد ميترسم كارم به جاهاي باريك بككشه:163:
:324:كمك

بابا يه نفر يه چيزي بگه ديگه
:300:

البته فکر می کنم بهتر باشه یک دختر خانم جواب شما را بده، ولی از آنجا که کسی جواب نداده من اینها را می نویسم.

اولاً خدا رو شکر که شما زود فهمیدی این آقا به دردت نمی خورد. بعضی ها این روابط اینترنتی را ادامه می دهند و عاشق یک شخصیت مجازی می شوند. دیگر حتی اگر طرف را ببینند، قادر به این نیستند که شخصیت واقعی او را بشناسند. به نظر من از اینجور روابط دوری کن که راهی اشتباه است.

یکبار هم گفتم... این سایتهای دوستیابی به نظر من به درد ازدواج نمی خورند. اگر فکر من اشتباه است، لطفاً دوستان تذکر بدهند. ولی اینجور سایتها باز هم شروع یک رابطه اینترنتی و مجازیست یا اینکه شما را وارد یک رابطه بی فایده می کند. به نظر من زیاد فرقی با یک دوستی خیابانی نمی کند. من به عنوان پسر برای پیدا کردن همسر به چنین سایتی نمی روم. اگر دنبال دوست دختر و یک رابطه کوتاه بودم، شاید ...

نقل قول:

---

تو اجتماعم كه خيلي تودارم و خجالتي

---

و به همین دلیل می خواهی به اینترنت پناه ببری؟ به نظر من روی خودت کار کن.
فکر می کنم هر چه بیشتر در اجتماع باشی، با دوستان خوب رفت و آمد کنی، در کارهای مثبت اجتماعی شرکت کنی، این ترست از اجتماع می ریزد. خجالت را کنار بگذار. البته حد و اندازه رو رعایت کن.

باید اول از همه خودت را بسازی. فقط با ازدواج کسی خوشبخت نمی شه. یعنی فکر می کنم کسی که در تنهاییش همیشه غمگینه و نمی دونه از لحظاتش چطوری باید استفاده کنه، و فکر می کنه اگر ازدواج کنه دنیا برایش بهشت می شه، اشتباه می کنه. مطمئن باش اگر از خودت یک دختر موفق و شاداب بسازی، خیلی پسرهای بیشتری طرف تو جذب می شوند.

موفق باشی

mina450 جان سلام

عزیزم ، پرهیز کن ، پرهیز کن ، پرهیز کن از این سایتهای همسریابی .

شما نیازه رو خودت کار کنی ،عزت نفس و اعتماد به نفست را قوی کنی ، هدفهایت از زندگی را در دو بخش دراز مدت و میان مدت تعیین کنی و با انرژی اونها را پی گیری کن ...آنها را دنبال کن . در میان این هدفها ، ازدواج را هدف قرار نده ، ازدواج وسیله است ، وسیله ای برای رشد و تعالی با همراهی یک همسفر و همراه و همدل . احساساتت را مهار کن ، و ازدواج را اینگونه ببین و برای شناخت و انتخاب ، مسیر راه ترسیم کن که هر وقت موردی در خونه شما را زد ، مسیر راه تا کسب سناخت و تصمیم گیری را به او بگویی دقیق و روشن . تا هر دو با افقی روشن تصمیم بگیرید .

موفق باشی

مینای عزیز سلام:72:
خدا رو شکر که فهمیدی ادم مناسبی نیست.
اما از حرفات احساس کردم اگه از نظر ظاهر به دلت می شست می خواستی ادامه بدی.:305:
پست یاسا و حامد خیلی به دلم نشست. یه بار دیگه اونا رو بخون.
برای تاکید جمله یاسا و دوباره می نویسم.
خیلی مهمه که کسی و که می خوای یک عمر باهاش زندگی کنی و کجا ملاقات کنی؟
دقت کن.
چرا تو سایتهای دوستیابی؟ این اصلا خوب نیست.
درسته جامعه و علم پیشرفت کرده اما هنوزم ازدواج های سنتی و یا معقول بیشتر مورد پسنده؟
چرا می خوای از این تنهایی در بیای اما یه عمر بشنوی تو که تشنه شوهر بودی تو من و انتخاب کردی و ....؟ به عبارتی از چاله درای بیفتی تو چاه.
خواهش می کنم کمی عزت نفس داشته باش. سنت خیلی کمه واسه این حرفا.
کمی رابطت و با دوستانت و صد البته با خانوادت بیشتر کن تا از این افکار بیرون بیای.
فکر می کنی همان مرغای عاشق تو خیابون همین جوری همدیگر و پیدا کردن. که البته اگه همین جوری همدیگر و پیدا کرده باشن همین جوری و به همین راحتی هم از هم جدا می شن.
درس و کتابخانه و ورزش و چاشنی زندگیت کن.
موفق باشی:72:

:310:
مرسي از همدرديتون واقعا متشكرم
حرفاتون كاملا به جاست و من همرو قبول دارم
ولي يه چيزي هست كه نميتونم بهتون بگم راستش:163:
من گذشته از اينكه به كسي نياز دارم تا بتونه نيازهاي روحيم رو براورده كنه به كسي نياز دارم كه بتونه نيازهاي عاطفي و جنسي ام رو البته بازم گفتمكه پوزش ميطلبم را محيا كنه
يعني دو نياز همزمان (عاطفي و جنسي) سربه گريبان من رو گرفته
خيلي ببخشيد شايد پيش خودتون فكراي بدي راجب من كنيد ولي اين نياز طبيعيه
با توجه بهاينكه تا اين سنم اصلا مثل دختراي ديگه ادم خوش گذروني هم نبودم و حالا حس نياز ميكنم
من سعي خودمو ميكنم
يعني سعي ميكنم تا جايي كه ميتونم سراغ ازدواج نتي و اين جور برنامه ها نرم اونم بخاطر صحبتهاي دلنشينتون:104:
حالا گذشته ازاين حرفا من برادري دارم حدودا 27 ساله كه دچار نوعي بيماري روحي و جسمي هست
و اينكه من به ايشون بسيار وابسته هستم طوري كه خوشبختي اون رو تو اولويت ميدونم ولي از بخت بد برادرم هم مثل من همين مشكل رو داره
من هرچي به دوست و كسايي كه ميشناختم سپردم تا اگه ميتونن كسي رو براي برادرم معرفي كنن ولي بي فايده بوده و خودتونم ميدونيد اون پسره و نيازش ازمن بيشتره و بخاطر بيماري كه داره با مردم ارتباطي برقرار نميكنه
و كلا من احساس مسئوليت ميكنم
حتي گاهي به اين فكر ميكنم يه خانم رو براي ازدواج موقت براش در نظر بگيريم كه اون رو هم نميدونم به چه طريق بيايد اقدام بشه
راستش من خيلي خام و جوانم ازشما خواهش ميكنم در رابطه با اين مشكل من هم چاره اي بي انديشيد
انشالله كه فايده داشته باشه عزيزانم:323:

سلام دوست عزیز
من هم مثل شما همین نیازو احساس کردم اما دنبالش نرفتم تا حدودی پشیمونم البته نه زیاد
چون خودمو زیاد بندش نکردم تو هم زیاد بهش فکر نکن
بالاخره اون اقا با اسب سفید از جایی که فکرشم نمی کنی پیداش میشه
الان به فکر این باش که (ببخشید این حرفو میزنم)ارتباطتو با خدا بهتر کنی:72:

من برادري دارم حدودا 27 ساله كه دچار نوعي بيماري روحي و جسمي هست
و اينكه من به ايشون بسيار وابسته هستم طوري كه خوشبختي اون رو تو اولويت ميدونم ولي از بخت بد برادرم هم مثل من همين مشكل رو داره
من هرچي به دوست و كسايي كه ميشناختم سپردم تا اگه ميتونن كسي رو براي برادرم معرفي كنن ولي بي فايده بوده و خودتونم ميدونيد اون پسره و نيازش ازمن بيشتره و بخاطر بيماري كه داره با مردم ارتباطي برقرار نميكنه
و كلا من احساس مسئوليت ميكنم
حتي گاهي به اين فكر ميكنم يه خانم رو براي ازدواج موقت براش در نظر بگيريم كه اون رو هم نميدونم به چه طريق بيايد اقدام بشه
ميخواستم بدونم از راه ثبت نام در سايتهاي همسريابي موقت ميتونم براش كاري كنم اصلا به نظرشما درسته؟
راستش من خيلي خام و جوانم ازشما خواهش ميكنم در رابطه با اين مشكل من هم چاره اي بي انديشيد
انشالله كه فايده داشته باشه عزيزانم

:300: ج نميديد

نمی شود ایشون تحت درمان پزشک قرار بگیرند تا حالشون بهتر شه و بعد برای ازدواج دائم اقدام کنند؟

از خدا ناامید نشوید، چرا می گویید نمی شود؟ ایشون باید حالشون بهتر شه و چند جا خواستگاری بروند.

ازدواج موقت مشکل ایشون رو اگر هم حل کند موقتاً حل خواهد کرد.
تازه من بیشتر می ترسم که در این بین وابستگی پیش بیاید و ضربه ای دیگر به ایشون بزند.

البته اینها بیشتر وظایف پدر مادر شما است و فکر می کنم کار را به دست آنها بسپارید بهتر باشد.

این را هم یادت نرود:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرشته مهربان

پرهیز کن ، پرهیز کن ، پرهیز کن از این سایتهای همسریابی .

---

تا زمانی بیماری برادرت خوب نشده اصلن به فکر زن دادنش نباش البته مشکل بیکار بودنش باید در نظر بگیری.

حتی اگر خودشم بگه زن می خوام شما باید اول ایشنو به درمان تشویق کنید.

خب نميشه ايشون لااقل دوستي اختيار كنه؟

دوستی، ازدواج موقت و ازدواج دائم (جدا از اینکه کدوم صحیح است و کدوم نیست) همیشه همراه با یک سری فشارهای روحی و استرسهای زیاد است.

اگر می گویید ایشون بیماری روحی دارند بهتر است که تمام انرژی خودشون رو برای درمان خودشون مصرف کنند.
شروع یک رابطه به نظر من هم به ضرر ایشون است و هم به ضرر آن دختر خانم.

اگر بیماریشون ناعلاج بود، شاید کمی قضیه فرق می کرد. یعنی آن موقع باید کسی را پیدا می کرد که او را همانطور که هست قبول کند و با همه چیز او کنار بیاید.

از خدا می خواهم که او را شفا دهد. برایش دعا کنید.
آفرین به شما که نگران او هستید و می خواهید کمکش کنید!

ممنون
متاستفانه بيماري ايشون بيماري روحي هست و تا به الان فقط با قرص تحت كنترل هستن
من بعيد ميدونم كه در اينده معجزه اي رخ بده كه ايشون مثل دوران نوجواني انچنان سرزنده و سالم بشن
ولي تا به الانهم خدارو شكر ميكنيم
من فكر ميكنم با توجه به فرمايش شما بايد كسي باشه كه ايشون رو اينطوري كه هست بپذيره
ولي كي؟ كجا؟
بخدا خسته شدم
يه سوال
ميخواستم بدونم البته براي كنجكاوي بيشتر ميخواستم بدونم تا حالا اتفاق افتاده كه كسي خيلي اتفاقي به واسسطه اين تالار با افراد اين تالار اشنا بشه؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط mina450

ولي كي؟ كجا؟
بخدا خسته شدم

---

به خدا توکل کنید. هیچ وقت ناامید نباشید. همیشه برایش دعا کنید.

من فکر می کنم اگر حضوری همراه با برادرتون پیش یک مشاور بروید خیلی بهتر باشه.
مشاور می تونه تشخیص بده برادر شما تا چه حد آمادگی برای ازدواج دارند و همسر ایشون بهتر است چه خصوصیاتی داشته باشد. بالاخره باید همسرش او را همینطور که هست بپذیرد.

امیدوارم بقیه دوستان در این تالار شما را بیشتر راهنمایی کنند.