-
من و مشكلات اخلاقيم ( عصبانيت، شك و بدبيني _ منفي بافي)
سلام
فكر ميكنم اكثر دوستان با من و مشكل قبليم آشنا هستن
اين لينك تاپيكم http://www.hamdardi.net/thread-14779.html
به سفارش دوستان عزيز و راهنمايي هاشون ميخوام از اون مشكلم فاصله بگيرم و فعلا فقط رو خودم و اشكالاتم كار كنم
ادامه دارد.....
دلم ميخواد دوستان كمكم كنند و راه و روش بهم نشون بدن تا بتونم تغيير كنم
اين اخلاقيات رو زندگيم سايه افكنده باعث دلخوري و درگيري ميشه
وقتي افكار منفي يا شك مياد سراغم كنترل خودم رو از دست ميدم ديگه نميتونم رفتارم رو مديريت كنم و اختيارم ميفته دست اين افكار منفي اونوقته كه نميتونم درست تصميم بگيرم و عصبي ميشم
مشكل ديگه من اينه كه عجولم يعني همون موقع بايد ته قضيه رو بفهمم و بدونم فكرم درسته يا نه
به خدا از دست اين اخلاقام خسته شدم
-
RE: من و مشكلات اخلاقيم ( عصبانيت، شك و بدبيني _ منفي بافي)
داشتم تو مقالات سايت ميگشتم كه لينك زير رو ديدم كه در خصوص مشكلات خودم از جمله شكو بدبيني و منفي بافي بود. مطالبش خيلي خوب بود
http://www.hamdardi.net/thread-257.html
يه سري راهكار داده بود ميزارم اينجا تا هر چند وقت يكبار بيام و بخونمشون تا يادم بمونه
اگر این منفی بافی های شما نتیجه عادت است نه حالت های قابل درمان پزشکی، راه هایی برای مقابله با آن وجود دارد. در این جا به چند نکته اشاره می کنیم که به مثبت انديشي شما کمک می کند.
انگیزه تان را مشخص کنید
آگاه باشید چه زمانی تفکرات منفی بر شما غلبه می کنند. زمانی که خسته یا گرسنه هستید یا زمانی که فشار کاریتان زیاد است. ممکن است تفکراتتان تغییر پیدا کنند. کنترل افکار منفی به شما کمک می کند که انگیزه و سبب آن را بفهمید و این باعث می شود که بتوانید دوباره کنترل خودتان را در دست بگیرید.
عیبجویی از خود را کنار بگذارید
در مسیرتان انتظار دست انداز هم داشته باشید و آن ها را بپذیرید. افکار منفی، بدگویی و عیبجویی از خود را از ذهنتان بیرون کنید. در مورد مسائل و اتفاقات گذشته فکر نکنید، فقط از آن ها تجربه بگیرید و به راهتان ادامه بدهید. تغییر دیدگاهتان در مورد دنیا به شما اجازه می دهد تا در مشکلات و گرفتاری ها دنبال شانس باشید.
خود را با شرایط وفق دهید
زمان هایی را که در گذشته منفی بینی به سراغتان آمده را به یاد آورید و به خود یاد آور شوید که چگونه آن را پشت سر گذاشته اید. حتی برای یک فرد مبتلا به منفی بینی یا کسی که دچار افسردگی است هم امید همیشه وجود دارد. سعی کنید اعتماد به نفستان را بالا ببرید و با این کار، رفتارهایتان جنبه ی مثبت بیشتری خواهند گرفت.
قبل از اینکه چیزی بگویید، فکر کنید
خود را مجبور کنید که برای چند روز هیچ حرف منفی بر زبان نیاورید. قبل از اینکه حرفی بزنید، در مورد آن خوب فکر کنید. این عادت جدید را در خود ایجاد کنید که برای خود و دیگران ارزش بیشتری قائل شوید و قبولشان داشته باشید.
دنبال کمک باشید
اگر می بینید که افکار منفیتان روی یک نقطه متمرکز شده اند، از افراد دیگری که تجربه ای مشابه داشته اند کمک بگیرید. حتی رفتن به چند جلسه مشاوره با افراد متخصص به شما کمکمی کند که بهتر با مشکلات زندگی دست و پنجه نرم کنید و دیدگاهتان را توسعه دهید.
دیدگاهتان را تغییر دهید
به افراد نیازمند کمک کنید، چون این باعث می شود که جنبه های مثبت زندگی خودتان را بهتر ببینید. منفی بافی های ما بیشتر به این دلیل است که برای جلو رفتن، بالا رفتن درآمدمان و بیشتر کردن ثروتمان صبر نداریم.
از دوستتان کمک بگیرید
از یک دوست مطمئن بخواهید که وقتی بدبین شدید یا شروع به منفی بافی کردید به شما اطلاع دهد. برای این کار علامتی در نظر بگیرید تا دیگران از آن بویی نبرند. بعد از متوجه شدن، سریعاً در صدد جبران برآیید و آن فکر یا عمل بدبینانه را اصلاح کنید. مهم تغییر رفتارهایتان و تعویض آن ها با عادت های جدید و سالم تر است.
از افراد بدبین دوری کنید
افراد منفی باف و بدبین را از زندگیتان بیرون کنید، زیرا ممکن است تحت تاثیر آنها قرار گیرید. اگر تمایلی به تغییر ندارند، ارتباطتان را با آن ها محدود کنید.
دنبال کارهای فوق برنامه باشید
دنبال یک سرگرمی برای خودتان بگردید. داشتن علائق و سرگرمی هایی بیرون از منزل و هر روز ورزش کردن، تاثیرات مثبتی روی مغزتان می گذارد. ممکن است فکر کنید که برای اینطور فعالیت های فوق برنامه وقتی ندارید، اما اگر دوباره به وضعیت خودتان و کارهایتان فکر کنید، کمی برای خودتان متاسف خواهید شد. و این انرژی تازه ای به شما می دهد.
استوار باشید
ببینید چه چیز برای زندگی شما خوب و مناسب است و توانایی ها و مهارت ها و استعدادهایتان را کشف کنید. تفکرات مثبت را همیشه جلوی مغزتان بگذارید تا تفکرات منفی دیگر اجازه غلبه کردن بر شما را پیدا نکنند.
منبع:مردمان
-
RE: من و مشكلات اخلاقيم ( عصبانيت، شك و بدبيني _ منفي بافي)
بازم سلام :72:
اگه هيچ كسي نياد تاپيك منو بخونه و راهنمايي نكنه بازم من از رو نميرم:311:
مطالب و تجربيات مفيدم رو ميزارم اينجا تا هم يه منبع كامل واسه خودم باشه و هم اينكه شايد بعضي دوستان كه اين مشكلات رو دارن بيان و استفاده بكنن
يه چيزي كه شايد به خودم ثابت شده اينه كه وقتي دچار شك و ترديد ميشم بهتره از منبع اش دوري كنم . مثلا من نسبت به شوهرم دچار شك شدم ،ميرم پيشش و هي دور و برش مي پلكم و هي سوال مي پرسم تا بتونم شكم رو ثابت كنم و همين باعث بقيه مسائل ميشه
* پس يه عامل ميتونه دوري از اون جو و شرايط و يا اون فرد باشه و سرگرم كردن خودمون به كارهاي ديگه
-
RE: من و مشكلات اخلاقيم ( عصبانيت، شك و بدبيني _ منفي بافي)
-
RE: من و مشكلات اخلاقيم ( عصبانيت، شك و بدبيني _ منفي بافي)
به نظر من شك و بد بيني، نتيجه ي كنترل نكردن فكر و انديشه است. افكار ما بدون كنترل خودمون، شروع به حركت مي كنن و در حقيقت اونا ميشن سواركار ما، درحاليكه اين ماييم كه بايد به تفكراتمون جهت بديم. ميشه مثل ظرف سوراخ سوراخي كه بدون اينكه ما بخواهيم، از همه جاي اون آب به بيرون نشت مي كنه و فقط باعث دردسر ميشه.
درسته كه بي توجهي راهكار خوبيه، اما نبايد به "بي خيالي" منجر بشه.
-
RE: من و مشكلات اخلاقيم ( عصبانيت، شك و بدبيني _ منفي بافي)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mostafun
به نظر من شك و بد بيني، نتيجه ي كنترل نكردن فكر و انديشه است. افكار ما بدون كنترل خودمون، شروع به حركت مي كنن و در حقيقت اونا ميشن سواركار ما، درحاليكه اين ماييم كه بايد به تفكراتمون جهت بديم. ميشه مثل ظرف سوراخ سوراخي كه بدون اينكه ما بخواهيم، از همه جاي اون آب به بيرون نشت مي كنه و فقط باعث دردسر ميشه.
---------------------------------------------------
كاملا موافقم
امتحان كردم و ديدم اگر وقتي شك داره مياد سراغم سريع دستور توقف بدم و بتونم مثبت نگاه كنم اروم ميشم و استرس و نگراني از من دور ميشه ولي بالعكس اگه بخوام به شك خودم دامن بزنم و منفي بافي كنم پيش خودم كل ماجرا رو تصور ميكنم و در اخر هم نتيجه گيري و اين منو عصبي و پرخاشگر ميكنه كه بالطبع روي رفتارم خيلي تاثير داره
پس ميتونه يه نكته اين باشه كه وقتي شك اومد سراغمون سريع افكارمون رو به سمت مثبت تغيير جهت بديم
درسته كه بي توجهي راهكار خوبيه، اما نبايد به "بي خيالي" منجر بشه.
ميشه بيشتر توضيح بديد زياد متوجه نشدم
اين روال من بي خيالي تلقي ميشه ؟
-
RE: من و مشكلات اخلاقيم ( عصبانيت، شك و بدبيني _ منفي بافي)
سلام و روز بخير
ممنون از فرشته مهربون :46:كه به خواست خودم تاپيك قبلي رو قفل كرد تا من با كمك شما دوستان گلم و اين تاپيك جديد بتونم يه تحول مثبت در خودم ايجاد كنم
-
RE: من و مشكلات اخلاقيم ( عصبانيت، شك و بدبيني _ منفي بافي)
سلام . من حدود 3 ماه که دچاره افسردگی شدیدی شدم و احساس میکنم کسی به من توجهی نمیکند به خاطره دل بستگی شدیدی که به یه پسری دارم و دائما با خانواده ام در حال دعوا و لجبازی دارم .الطفا به من کمک کنید. با تشکر.
-
RE: من و مشكلات اخلاقيم ( عصبانيت، شك و بدبيني _ منفي بافي)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط zahra21
سلام . من حدود 3 ماه که دچاره افسردگی شدیدی شدم و احساس میکنم کسی به من توجهی نمیکند به خاطره دل بستگی شدیدی که به یه پسری دارم و دائما با خانواده ام در حال دعوا و لجبازی دارم .الطفا به من کمک کنید. با تشکر.
سلام دوست خوبم
به تالار همدردي خوش امدي:72:
زهرا جان شما بهتره بريد در قسمت مشاوره ازدواج و تاپيك به اسم و با طرح مشكل خودت باز كني تا دوستان بتونن راهنمايي و مشاوره لازم رو به شما بگن
اميدوارم هر چه زودتر مشكلت حل بشه
-
RE: من و مشكلات اخلاقيم ( عصبانيت، شك و بدبيني _ منفي بافي)
با سلام خدمت دوستان خوبم
يكي از حساسيت هاي من كه معمولا منجر به دلخوري و دعوا بين من و شوهرم ميشه "زمان" هست.
من ادم دقيقي هستم و وقتي با كسي يه قرار ميزارم دوست دارم سر ساعت اونجا باشم و يا وقتي ميكم ده دقيقه ديگه ميام پيشت تمام سعي خودم رو ميكنم همون بشه
اما متاسفانه شوهر من زياد روي اين بحث زمان و قول و قرار (حداقلش با من) دقيق نيست
مثلا ديشب ساعت 8 واسه انجام كاري رفت پيش دوستش حدود ساعتاي 10:10 بهش زنگ زدم و حسابي از دست پسرم عصباني بودم و بهش گفتم زودتر بياد خونه اونم گفت نيم ساعت ديگه ميام و اين نيم ساعت شد ساعت 30/11 شب
حالا شرح عكس العمل هاي من
وقتي خواستم زنگ بزنم بخاطر ناراحتي و عصبانيت از دست پسرم كمي عصبي بودم و وقتي شوهرم خونسرد گفت گناه داره دعواش نكن بيشتر عصبي شدم
گفت نيم ساعت ديگه ميام ولي من با عصبانيت گفتم 10 دقيقه ديگه نياي اين پسره رو ميزارم پشت در
خلاصه از وقتي تلفن رو قطع كردم همش چشمم به ساعت بود حدس ميزدم با توجه به تجربيات قبلي كه دير بياد . عصبي شدم
نميتونستم ذهن رو متمركز كاري بكنم حتي نتونستم بخوابم
دلم ميخواست فقط بشينم تا ببينم شوهرم ساعت چند مياد و داد و بيداد راه بندازم ( حتي حرفام رو هم تو ذهنم مرور ميكردم)
ضربان قلبم تند شده بود و به شدت عصبي و پرخاشگر شده بود
هر چند دقيقه به ساعت نگاه ميكردم
هر چي سعي كردم اروم بشم نميتونستم
وقتي هم كه شوهرم اومد ميتونيد تصور كنيد چي شد
يه سلام بي روح و دوباره بحث و بگو مگو
وقتي حسابي داد و بيداد كردم و تخليه شدم از رفتارم پشيمون شدم(اكثر مواقع همينطوره) و دوباره رفتم سراغ معذرت خواهي و آشتي
تو رو خدا يكي يه راهكاري بهم ميده از دست اين رفتاراي خودم خسته شدم
كنترل رو رفتار و خشم و عصبانيت خودم ندارم
اگه مقاله اي هست يا اگه كسي تجربه اي و راهكاري داره من مشتاقانه منتظرم
-
RE: من و مشكلات اخلاقيم ( عصبانيت، شك و بدبيني _ منفي بافي)
واي بازززززم گند زدم به همه چي
چرا من درست بشوو نيستم
خيلي داغونم بچه ها تو رو خدا بياد بگيد چيكار كنم :302::302:
-
RE: من و مشكلات اخلاقيم ( عصبانيت، شك و بدبيني _ منفي بافي)
نیاز جان چی شده؟
===
زیاد حساس نباش که شوهرت سر وقتی که بهت قول میده بیاد خونه
گویی اینکه همه ی زنها دوست دارند همسرانشون سر وقت بیاد مثل خود من :311:
ولی با حساس شدن روی این قضیه خودمون رو بیشتر ازار می دهیم
اون جور موقع ها وقتی از دست پسرت عصبانی هستی ( برای من هم پیش اومده که هم از دست دخترم عصبانی شده بودم هم از دست همسایه و هم ... خستگی هم مضاف بر علت شده بود که منفجر بشم )
خیلی آروم گوشی برداشتم و به همسرم زنگ زدم
و بهش گفتم : خیلی داغون شدم و نیاز دارم همین الان باهات حرف بزنم تا آرومم کنی
شوهرم وقتی توی اوج کارش هم باشه نمی دونم چه جوری این ده دقیقه که من دارم آرام آرام اشک میریزم و درد و دل می کنم واسم وقت میذاره و به حرف هایم گوش میده
بعد من یکی یکی بهش می گم این جوری شد و اون جوری شد و هر ازگاهی می گم عزیزم فقط می خواهم بهم گوش بدی تا یه کم سبک بشم راه حل برای مقابله نمی خواهم
و شوهرم هم خیلی هم حسی می کنه تا من حرفهایم را بزنم
بعد از تلفنم که به ده دقیقه هم نمیرسه همین که همسرم به حرفهایم گوش کرده ، با من همدردی کرده
خیلی آرامش پیدا می کنم
و بعدش دیگه عصبی نیستم
===
اما راه حل میتونه این باشه که
با شوهرت صحبت کنی که او را دوست داری ولی وقتی بد قولی پیش میاد حس بدی بهت دست میده
و یه قراری با همدیگه روی این قضیه بگذارید
-
RE: من و مشكلات اخلاقيم ( عصبانيت، شك و بدبيني _ منفي بافي)
سلام
ممنون بالهاي صداقت عزيز . حضورت در تايپيكم بهم دلگرمي خاصي ميده
:72::72:
راستش واقعا حس ميكنم يكي از بهترين اتفاقات زندگيم اشنايي با اين تالار و دوستاي خوبي مثل شما بود
اونروز كه بهم ريخته بودم و اومدم اينجا پست زدم تو تالار ميچرخيدم كه چند موضوع رو ديدم و رفتم خوندم دقيقا ميشه گفت انگار مشكل من بود و راهنمايي دوستان ،راهنمايي به من
يكيش تاپيك ويژگيهاي افراد وابسته بود كه آني عزيز گذاشته بود. با خوندنش متوجه شدم كه من بيشتر به شوهرم وابسته ام تا دلبسته
تاپيك بعدي هم تاپيك تجربه هاي فردي كه شما اتفاق عيد رو نوشته بودي ديدم اين توقع بيجا و نادرستي كه زن و شوهر هميشه با هم گل و بلبل باشن . به هر حال تفاوتهايي هست مهم اينكه درست مديريت بشه
هنوز خيلي جاي كار دارم ولي دارم با همه زمين خوردن ها دوباره پا ميشم و راهم رو ادامه ميدم
فعلا اوضاع اروم شده
-
RE: من و مشكلات اخلاقيم ( عصبانيت، شك و بدبيني _ منفي بافي)
دوستان گلم سلام :72:
يه سوال
من تصميم دارم از شوهرم بخوام كه با هم بريم دفتر اسناد رسمي و اون حق طلاق و حضانت بچه رو به من بده
به نظرتون كارم درسته يا نه؟
-
RE: من و مشكلات اخلاقيم ( عصبانيت، شك و بدبيني _ منفي بافي)
چرا كسي جواب نميده فوريه :325::323:
واسه تضمين قولش ميخوام ؟؟؟؟؟؟
-
RE: من و مشكلات اخلاقيم ( عصبانيت، شك و بدبيني _ منفي بافي)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط niyaz-62
دوستان گلم سلام :72:
يه سوال
من تصميم دارم از شوهرم بخوام كه با هم بريم دفتر اسناد رسمي و اون حق طلاق و حضانت بچه رو به من بده
به نظرتون كارم درسته يا نه؟
یه سوال!؟ می خواهید زندگی کنید؟
اگر جوابتون منفیه...خیلی هم کار خوبیه! چون این راه یکی از بهترین راههای خراب کردن افکار یک مرد و ویرون کردن یه زندگی مشترکه!
اما اگر جوابتون مثبته/ اصلا کار درستی نیست! حتی فکر کردن بهش!
-
RE: من و مشكلات اخلاقيم ( عصبانيت، شك و بدبيني _ منفي بافي)
سلام مجدد به دوستان همدردي:72:
يه سلام ويژه هم به بالهاي صداقت عزيز كه روي صحبتم با ايشونه :72::43:
عزيزم من دارم خيلي سعي ميكنم با قضيه اعتياد شوهرم كنار بيام و به ديد بيماري نگاه كنم اما واقعا نميتونم . وقتي تصورش رو ميكنم اون به من قول داده و زير قولش زده و بهم دروغ گفته حسابي به هم ميريزم :302:
چند وقت پيش دوباره فهميدم هنوزم مصرف ميكنه حالا به قول خودش هفته اي يكبار . واقعا داغون شدم چون پسرم رو هم با خودش برده بود و اون سپرده بود دست زن دوستش تا با بچه اونا بازي كنه و خودش و دوستش هم رفته بودن سراغ مصرف مواد
خيلي عصباني شدم . كنترل نداشتم رو رفتارم همش پسرمو اونجا تصور ميكردم و از درون خرد ميشدم. اصلا نميتونم بهش اعتماد كنم نيم ساعت دير ميكنه فكرم هزار جا ميره . خسته شدم زندگي من اگه اين قسمتش رو كات كنم خيلي خوب و ارومه اما امان از اين اعتياد
سر همون قضيه حسابي باهاش صحبت كردم گفتم خسته ام بريدم ديگه ميخوام طلاق بگيرم چقدر قول بده و زير قولش بزنه فقط سكوت كرد و اخرش گفت من اگه دو بار به مواد جواب رد بدم دفعه سوم كارم راحته . گفت اينبار رو هم صبر كن دفعه بعد اگه ديدي رفتم سراغش يكراست برو دادگاه
قبول كردم چون نميتونم به طلاق فكر كنم . اما خودم دارم داغون ميشم همش صحنه هاي مصرفش مياد جلوي چشمم . همش قول و قرارا و دروغاش تو ذهنم مرور ميشه . اصلا بهش اعتماد ندارم كه بتونم حتي يه نصف روز تنهاش بزارم ( من اينو اصلا دوست ندارم)
بد بهم ريختم اما ظاهرم رو دارم حفظ ميكنم . همه چي تو نگاه بيرون ارومه اما تو دل من اشوبه
بالهاي صداقت عزيز بگو چيكار كنم ؟ راه درست چيه:316:
واقعا اگه من بي خيال پيله كردن و سوال و جواب بشه ، اگه به حال خودش بزارمش اونم مواد رو ميزاره كنار؟
بدجوري كلافه ام بدجوري
-
RE: من و مشكلات اخلاقيم ( عصبانيت، شك و بدبيني _ منفي بافي)
سلام
من الان وقت اداری ام تموم شده دارم می رم خونه
45 دقیقه طول میکشه برسم حتما سعی می کنم برایت پست بزنم
فعلا آروم باش
:72::72::72::72::72::72:
اگه خواستی ایمیلت رو بده
-----
-
RE: من و مشكلات اخلاقيم ( عصبانيت، شك و بدبيني _ منفي بافي)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بالهای صداقت
سلام
من الان وقت اداری ام تموم شده دارم می رم خونه
45 دقیقه طول میکشه برسم حتما سعی می کنم برایت پست بزنم
فعلا آروم باش
:72::72::72::72::72::72:
اگه خواستی ایمیلت رو بده
-----
بالهاي صداقت عزيزم من هم ساعت كاريم تمومه
خوشحال ميشم باهات بيشتر در تماس باشم و از راهنمايي هات استفاده كنم اينم ايميلم
maral_gh2010@yahoo.com
-
RE: من و مشكلات اخلاقيم ( عصبانيت، شك و بدبيني _ منفي بافي)
بالهاي صداقت عزيزم بازم ممنون از لطف و محبت و مهربوني ات :43:
من منتظر لينك ها هستم
-
RE: من و مشكلات اخلاقيم ( عصبانيت، شك و بدبيني _ منفي بافي)
سلام نیاز جون
من فقط می خوام بهت بگم منم مثل شما هستم و درست
مثل شما از مشکل خشم و بدبینی و قضاوت و عکس العمل زودهنگام و هیجان مدارانه بسیار بسیار رنج می برم
من دربدر دنبال راه حل و کمک می گردم
هرچی یافتی به منم بگو
یعنی ممکنه بیاد روزی که منم مثل یک ادم نرمال هنگام رنجش و خشم و بدبینی عمل کنم
من از خودم خسته م
خیلیییییییییییییییییییییی ی
-
RE: من و مشكلات اخلاقيم ( عصبانيت، شك و بدبيني _ منفي بافي)
سلام
اگه شوهرت پاپیش گذاشت واسه آشتی
خیلی خودت رو مشتاق نشون نده ولی از اون طرف خیلی هم عصبی و بداخلاق نباش--------خودتن باش و عادی رفتار کن یه مقدار تومانینه اینجور موقع ها کارسازه
سکوت کن تا اون حرف بزنه بذار اون متکلم وحده باشه
وقتی مردها پا پیش می گذارند یعنی یک قدم خیلی بزرگ رو برداشتند
همون طور که باهم نتیجه گرفتیم مشکل شما عدم قاطعیت هست
باید از همین الان به تونی به طور قاطع تصمیم بگیری و قاطعانه نیز رفتار کنی
اما رفتار قاطع به معنای لجبازی و یک دندگی نیست
قاطعیت داشتن مهرتی است اکتسابی و می تونی بدستش بیاری:72:
می تونی بهش بگی
خوشحالم از اینکه اومدی تا مشکلاتمون رو حل کنیم
یه مقدار حرف ها هست که می خواهم در مورد اونها با تو صحبت کنم
هر موقع فرصت مناسب دیدی بهم اطلاع بده که با هم صحبت کنیم ... یه موقعی که از نظر فکری ، ذهنت درگیر نیست و آرامش داری
----صبر کن تا خودش در این خصوص اعلام آمادگی کنه چون در اون صورت پذیرش رو داره که شما حرف های اساسی ات رو بهش بزنی
-
RE: من و مشكلات اخلاقيم ( عصبانيت، شك و بدبيني _ منفي بافي)
سلام
ممنون بالهاي صداقت عزيز
اينم خلاصه عملكرد من در اين چند روز :303:
روز جمعه همونطور كه گفته بودي ظهر كه اومد خونه رفت خوابيد منم واسه خودم و پسرم نهار كشيدم و خورديم بعد هم كمي تلويزيون ديديديم و خوابيدم اونم ساعتاي 6 بيدار شد خودش نهارش رو گرم كرد و خورد
وقتي هم خواست بره سركار من خودم رو سرگرم كارا كردم اونم با پسرمون خداحافظي كرد و رفت
وقتي اون سركاره من حتما يك پيامي ميدم و حال و احوالي ميكنم . اما ايندفعه اس ام اس ندادم اونم ساعتاي 10 شب گذشته بود پيام داد پسرمون چيكار ميكنه منم فقط جواب دادم بازي ميكنه
صبح از سركار اومد دنبالم من رسوند اداره در حد و سلام و خداحافظ بين روز اصلا زنگ نزدم بهش( چيزي كه قبلا امكان نداشته) ظهر اومد دنبالم . سلام كردم نشستم پسرمون تو ماشين بود باهاش خوش و بش ميكردم . ديدم دستش رو دارز كرده دست بده خيلي سرد دست دادم . بين راه فقط با پسرم صحبت ميكردم . ديدم يه شاخه گل رز گرفت جلو و گفت تقديم به شما . منم گرفتم يه لبخند مصنوعي زدم و گفت بابت چيه ؟
سكوت كردم .
گفت باور كن قضيه طوري كه تو ميگي نيست و يه سري توجيه آورد ( فهميدم دوباره دروغ ميگه نميخواست غرورش رو بشكنه و بگه حدس من درست بوده)به هر حال منم بهش گفتم . من احتياج به زمان دارم تا فكر كنم هنوز تصميمي نگرفتم . ايندفعه با سري هاي پيش فرق داره نميخوام عجولانه تصميم بگيرم
اونم گفت : ميدونم ديروز حس كردم چقدر فرق كردي :311: باور كن الانم نيومدم كه قضيه رو الكي تمومش كنم . چيزي نبوده و بهت ثابت ميكنم !!!! فقط تمومش كن و ديگه بحث رو ادامه نده
منم گفتم بايد فكرامو بكنم
از اون به بعد در حد نرمالم . يعني يه كم بيشتر به سمت بي توجهي
حالا چيكار كنم ؟ همينطوري ادامه بدم ؟ چي بگم بهش ؟ لازمه دوباره بشينم و در مورد اين قضيه صحبت كنيم ؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط هلینا
سلام نیاز جون
من فقط می خوام بهت بگم منم مثل شما هستم و درست
مثل شما از مشکل خشم و بدبینی و قضاوت و عکس العمل زودهنگام و هیجان مدارانه بسیار بسیار رنج می برم
من دربدر دنبال راه حل و کمک می گردم
هرچی یافتی به منم بگو
یعنی ممکنه بیاد روزی که منم مثل یک ادم نرمال هنگام رنجش و خشم و بدبینی عمل کنم
من از خودم خسته م
خیلیییییییییییییییییییییی ی
سلام هلينا خانوم :72:
من خودمم هنوز درگير اين مشكلات هستم ولي صفحه اول همين تاپيك رو بخون و تاپيك هاي ديگه سايت تو قسمت مهارتهاي ارتباطي فكر ميكنم موثر باشه
اميدوارم هر چه زودتر از اين مسائل خلاص بشيم
-
RE: من و مشكلات اخلاقيم ( عصبانيت، شك و بدبيني _ منفي بافي)
سلام
نیاز اونقدر خوشحالم واست :72: :46:
شوهر خوبی داری
مردی مهربون و با عاطفه ای هست
رفتارت خوب بوده
ببین وقتی درست مدیریت کنی خیلی قشنگ می تونی بهره برداری کنی :43:
الان ریش و قیچی دست خودت هست
تو باید تصمیم بگیری
می دونم سخته
می دونم تحمل و صبر زیادی می خواهد
اما اگه تصمیم به ساختن بگیری نباید وسط راه کم بیاری و خسته بشی
اون موقع ها که وسوسه میاد سراغت ...اون موقع ها که دلتنگی می شی .... اون موقع ها که شک مثل خوره میفته توی وجودت
باید تصمیمت رو مرور کنی و راسخ و قاطعانه ادامه دهی
الان توپ توی زمین تو هست
با خودت خلوت کن و ببین واقعا چه چیزی می خواهی ؟
خواست واقعی تو از همسرت چیست
می دونم بیماریش داره رنجت میده
اما همسرت هم باید به این نقطه برسه که باید بیماری اش رو درمان کنه
تاحالا توی انجمن NA رفتی؟
اونجا مشاوره گرفتی؟
این قسمت رو اگه نرفتی برو و مشاوره بگیر که تو به عنوان همسر یه بیمار چه نقشی می تونی داشته باشی که همسرت سریع تر به این باور برسه که باید بیماری اش رو دوا کنه
وقتی جوانب رو بررسی کردی
از همسرت بخواه که با هم گفتگو داشته باشید
خیلی خیلی محترمانه ولی قاطع
ببینم چی کار می کنی ؟بازم خوشحالم می کنی یا نه؟
وقتی نوشتی که شوهرت گفته : " ميدونم ديروز حس كردم چقدر فرق كردي"
میدونی چه نتیجه ای میشه گرفت؟
اینکه شوهرت برای اینکه اراده کنه ، نیاز به این قاطعیت تو داره
این لینک ها رو بخون و تمرین کن تا عملی بشن :72:
رفتار قاطعانه
رفتار قاطعانه و پرخاشگرانه
قاطعیت ورزی
-
RE: من و مشكلات اخلاقيم ( عصبانيت، شك و بدبيني _ منفي بافي)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بالهای صداقت
تاحالا توی انجمن NA رفتی؟
اونجا مشاوره گرفتی؟
این قسمت رو اگه نرفتی برو و مشاوره بگیر که تو به عنوان همسر یه بیمار چه نقشی می تونی داشته باشی که همسرت سریع تر به این باور برسه که باید بیماری اش رو دوا کنه
سلام بازم ممنون
باور كن صحبتهاي انروز خيلي روم تاثير گذاشت و منو به فكر وادار كرد . ايندفعه خودمم حس ميكنم رفتارم با دفعه هاي قبل خيلي فرق كرده
عزيزم من رفتم تو سايت NA , ولي متاسفانه قسمتي رو واسه تبادل نظر و مشاوره پيدا نكردم .
منم دلم ميخواد ايندفعه با اطلاعات كافي و دليل و مدرك به علي بفهمونم كه اعتياد واسه خودش ضرر داره اون بايد باور كنه اعتياد خطرناكه چه تفريحي و چه غير اون
دلم نميخواد فكر كنه من به خاطر خودم و دل خودم ميخوام اون درمان بشه ديگه از صحبتهاي تكراري خسته ام ميخوام حرف نو بزنم :310:
-
RE: من و مشكلات اخلاقيم ( عصبانيت، شك و بدبيني _ منفي بافي)
این لینک رو ببین
سایتی در این خصوصی:
http://forum.behboodi.org/
از 118 هم می تونی تلفن بگیری یاتلفن 33333333
(تهران هستی دیگه؟)
در ضمن ببین نیاز عزیز
خیلی خوبه که شما می خواهی همسرت به این باور برسه
خیلی خوبه که داری برای سلامت شدنش تلاش می کنی
این نهایت عشق بین یک زن و شهر رو میرسونه که در کنار هم هستند و برای بهبود زندگیشون تلاش می کنند
منتها این مهمه که ابتدا خودت به باورهای زیر برسی :305:
1- نیاز تلاشش رو می کنه و همسرش به این باور میرسه و برای درمان اقدام می کنه ... درمان میشه برای همیشه ... و خدا را شکر
2- نیاز تلاشش رو می کنه و همسرش به این باور میرسه و برای درمان اقدام می کنه ... درمان میشه ولی هر از چندگاهی این بیماری عود می کنه ... نیاز همواره در کنار همسرش خواهد بود ... بهش امیدواری میده که بالاخره همسرش از این بیماری خلاص میشه
3- نیاز تلاشش رو می کنه و همسرش به این باور نمیرسه .... بهت قول میده ... اما زیر قولش میزنه .... و مرتب دور یه دایره می چرخه
اون وقت نیاز چی کار می کنه؟
-
RE: من و مشكلات اخلاقيم ( عصبانيت، شك و بدبيني _ منفي بافي)
نقل قول:
- نیاز تلاشش رو می کنه و همسرش به این باور نمیرسه .... بهت قول میده ... اما زیر قولش میزنه .... و مرتب دور یه دایره می چرخه
اون وقت نیاز چی کار می کنه؟
خيلي فكر كردم . تصميم گيري سخته نه ميتونم بمونم نه دل بكنم (وابستگي شديد)
دو حالت برام تداعي شد
1- خوبي هاي شوهرم رو مي بينم و با خودم ميگم شوهرم كنار همه خوبي هايي كه داره يه بدي هم داره و اون اعتيادشه . پس من بهتره اين حقيقت رو بپذيرم كه هيچ انساني كامل مطلق نيست و شوهر منم از اين قضيه استثنا نيست . بنابراين با همين شرايط به زندگيم ادامه ميدم
2- حالت ديگه اينه كه من نميتونم با وجود تمام خوبي هاي شوهرم با قضيه اعتيادش كنار بيام . پس شروع ميكنم از وابستگي شديد رها شدن و به يه نقطه اي ميرسم كه ديگه طلاق واسه من كابوس نيست
نميدونم بالهاي صداقت عزيز اين جواب من همون جواب كه مدنظر شما بود هست يا نه
خوشحالم ميشم اگه متفاوت بود نظر شما رو هم در حالت سوم بدونم
در ضمن من شهرستان هستم
-
RE: من و مشكلات اخلاقيم ( عصبانيت، شك و بدبيني _ منفي بافي)
نیاز دقیقا درسته
چون خودم به این جایگاه رسیدم
روی خودم کار کردم و باز هم دارم کار می کنم
از وابستگی به همسرم رها شده ام
لیکن این وایستگی نیز به مانند اعتیاد هراز گاهی عود می کنه
و می بایست مراقب باشم
پیشنهاد این هست که وارستگی رو در کنار کمک به همسرت تمرین کنی
همه اینها برای این هست که در آخر وقتی زحمت کشیدی و نتیجه ای حاصل شد ، سرخورده نشوی
همیشه گفته و می گویم
من در راه درست گام برمی دارم و سعی می کنم قدم هایم نیز به جا و صحیح باشه مابقی رو می سپارم دست خدا
-------
نمی دونم شماره های شهرستانتون چند رقمی هست
هرچند رقم هست بههمون تعداد 3 بگیری اطلاعات اون شهرستان رو میده که می تونی بپرسی
اون سایت هم مفیده
-
RE: من و مشكلات اخلاقيم ( عصبانيت، شك و بدبيني _ منفي بافي)
سلام
ممنونم بالهاي صداقت از راهنمايي هاي خوبت:72::72:
واقعا من تو زندگيم قاطعيت رو كم داشتم و شوهرم هم از همين نقطه ضعفم استفاده ميكرد . اين دفعه كه به كمك راهنمايي هاي شما محكم و قاطع پاي حرفم وايستادم واقعا تغيير رو تو رفتارم شوهرم ديدم .
من همونطور به زندگيم ادامه دادم و كنار پسرم خوشحال بودم شام و نهار حاضر بود خونه مرتب بود ولي از اون صميميت و محبتهاي من خبري نبود . واقعا ايندفعه اصلا بهم سخت نگذشت اما نقطه مقابل
شوهرم اومدم به سمتم. نشست كنارم و اروم باهام حرف زد . گفت هيچوقت به اندازه اين يك هفته احساس تنهايي نكرده بودم. دلم براي محبتهات تنگ شده . تقصير من بود اذيتت كردم اما باور كن ديگه تموم شده . باهام حرف بزن نوازشم كن خيلي تنهام . هر وقت گوشيم زنگ ميخورد ميگفتم حتما تويي ولي ازت خبري نبود خيلي سخت بود ( حرفايي كه تا حالا سابقه نداشته موقع قهر بهم بگه هميشه من ميرفته منت كشي و آشتي)
من هيچوقت نذاشته بود تو اين چند سال زندگي شوهرم دلتنگم بشه هميشه كنارش بودم و دوروبرش اما حالا فهميدم گاهي بايد از دسترس خارج شد
الان روابط حسنه شده اما خيلي مراقبم . مراقب اينكه دوباره مثل قبل براش تكراري نشم . ميخوام در كنار همسرم باشم اما استقلال خودم رو حفظ كنم . ميخوام روي خودم كار كنم و الان بيشتر از هر وقت ديگه اي به راهنمايي شما دوستان همدردي نياز دارم
-
RE: من و مشكلات اخلاقيم ( عصبانيت، شك و بدبيني _ منفي بافي)
نیاز عزیزم
میدونی چقدر این پست منو خوشحال کرد
خدایا شکرت شکرت شکرت
تو میتونی تو میتونی
نیاز قدم هایت رو درست بردار .. به خدا توکل کن ....
روی احساساتت کار کن و اونها رو به حد تعادل برگردون
نیاز شوهرت دلتنگی رو لمس کرده و الان اومده به سمتت
ببین وقتی قفل عوض شد کلید هم عوض شده
الان با تدبیر باید زندگی ات رو پیش ببری
خیلی روی کنترل احساساتت کار کن
همون طور که توی پست قبلی هم گفتم وابستگی مثله یه بیماری هر از گاهی عود می کنه مواظب باش که دوباره وابسته نشی
نیاز عزیز خوب ِ خوب گوش کن
بار اولی که زن و شوهر از هم دلخور میشن و با هم قهر می کنن این قهر شاید به یکساعت هم نرسه
بار دوم شاید بشه سه روز
بار سوم شاید بشه یک هفته
و همین طور این مدت طولانی میشه
پس آگاه باش که مردها خیلی سریع تر از ما زنها به شرایط تنهایی خو می گیرند و اگر درست عمل نکنیم عادت می کنند که خلا هاشون رو جای دیگه ای پر کنند
این تلنگر زیر گوشت باشه منتها منظورم این نیست که بترسی و بیش از بهش محبت کنی که از اون ور بوم بیفتی ها منظورم اینه که الان با یک هفته تو پاسخ گرفتی پس فکر نکن کار تموم شده و خیالت راحت باشه و دیگه بی خیال بشی
-
RE: من و مشكلات اخلاقيم ( عصبانيت، شك و بدبيني _ منفي بافي)
سلام دوستان خوب تالار همدردی :72::72:
چند وقتی بود که پست نذاشته بودم . البته تاپیک دوستان رو دنبال می کردم و با تمام وجودم برای همشون ارزو میکردم مشکلشون حل بشه
راستش مشکل من و شوهرم که اعتیاد تفننی شوهرم و شک و بدبینی من بود به لطف تالار همدردی و دوستان صمیمی اش و مخصوصا بالهای صداقت عزیز:43: تا حدود زیادی حل شد
طی این 3 ماهی که گذشت حس کردم شوهرم واقعا تصمیمش جدی است و دور دوستان مشکوکش رو تا حد زیادی خط کشیده و اینکه دیگه اوقات بی کاریش رو سعی میکنه تو خونه پر کنه و این خیلی خوبه . اخلاقش خوب بوده و خوب تر شده به من و زندگییمون خیلی اهمیت میده و تما سعی اش رضایت منو پسرمه
خودمم خیلی دارم سعی میکنم تغییر رفتار بدم . گرچه نسبت به تغییرات شوهرم من درجا زدم و رفوزه شدم :311: ولی نسبت به قبل خیلی بهترم
اجازه رشد و ریشه دوندان به افکار منفی رو نمیدم . توقف فکر رو اجرا می کنم
وسایلش رو سعی میکنم چک نکنم ( کامل نتونستم کنار بزارمش)
و اینو بگم خدا رو شکر اوضاع خیلی بهتره
مقالات تالار بهم کمک کرد مهارتهای ارتباطی و کلامی رو بالا ببرم و همین برام ارزشمند بود
امیدوارم روزی برسه که اینجا جشن بگیریم واسه حل شدن مشکلات همه دوستان گلم
:323:
دوستتون دارم و براتون بهترین ها رو ارزومندم :72::72::72:
-
RE: من و مشكلات اخلاقيم ( عصبانيت، شك و بدبيني _ منفي بافي)
خدايا!
ميشه من هروز ميام تالار چن تا از اين خبرهاي خوب بشنوم و شاد بشم؟ خدايا از تو ميخوام شادي دل دوستانو مايه شادي و اميد بيشتر ما قرار بدي!الهي آمين!:72:
-
RE: من و مشكلات اخلاقيم ( عصبانيت، شك و بدبيني _ منفي بافي)
خدایا از این همه لطفت ممنون :323:
-
RE: من و مشكلات اخلاقيم ( عصبانيت، شك و بدبيني _ منفي بافي)
خانم niyaz-62،
خوشحال هستم که تاپیک شما به نتیجه رسید.
برای شما آرزوی موفقیت و سلامتی می کنم و امیدوارم که شاهد حضور شما در همدردی و راهنمایی های شما به سایر اعضا باشیم.