ghazalehنوشته :
سلام به دوستان خوب و مهربانم
دوستان من بالاخره تونستم بر احساسم غلبه کنم و ارتباطم رو با اون آقا به طور کلی قطع کردم .
خوشحالم که با راهنماییهای شما تونستم بر شرایط بحرانی ام فایق بیایم .
مطمئنم که از این خبر من خوشحال خواهید شد همانطور که با نهایت محبت و دوستی من رو از ابتدا راهنمایی کردین و من بسیار بسیار متشکرم از همه ی شما عزیزان
دوستان گلم صادقانه بگم که اون موقع هیچ کدوم از دلایل و استنباطات شما برای من قابل فهم نبود اما الان که نوشته هاتون رو دوباره خوندم متوجه ی منطقی بودن حرف شما شدم .
اما این رو بگم که خیلی از صحبتهای بعضی از دوستان دلم شکسته شد و از چیزایی که به من نسبت میدادین من هیچ وقت دنبال شوهر نبودم و هیچ وقت نمی خواستم باعث و بانی از هم پاشیدن زندگی کسی بشم من غم زنهایی رو که مورد خیانت شوهرشون قرار گرفتند رو از نزدیک دیدم و پا به پای اونها و حتی بیشتر از اونها اشک ریختم و غصه خوردم .
من تنها گناهم این بود که فکر می کردم مردی رو پیدا کردم که همه چیزش برام یه رویا بود و با اون وابستگی که داشتم با تمام وجودم فکر می کردم که جدایی باعث از دست دادن تمام آرامش و از دست دادن هوایی که برای نفس کشیدنم مورد نیازم بود میشه و واقعا خیلی سخت بود .
از دوستانی هم که منو دعا کردند کمال تشکر رو دارم چون کاملا حس می کنم این رهایی من نظر و لطف خدای مهربانم بوده و هست .
آرزو دارم که مشکل شما هم که چه بسا غصه ها و مشکلاتی سخت تر از من دارید به یاری خداوند بزرگ حل بشود و سربلند و خوشبخت و موفق باشید .
دوستتان دارم
التماس دعا
علاقه مندی ها (Bookmarks)