نحوه برخورد با افرادي كه رفتار ناشايست دارند؟؟؟

سلام خسته نباشيد

شماها اگه كسي بهتون بي احترامي كنه يا تحقيرتون كنه و براتون ارزشي قائل نباشه و هر رفتاري و يا حرفي كه توي دلشه بهتون بگه بدون اينكه رعايت كنه و به اين فكر كنه كه شما ممكنه ناراحت بشيد باهاش چكار ميكنيد؟ چه برخوردي انجام ميدن؟

تو رو خدا اگه كسي ميتونه كمكم كنه

دو سه سالي هست كه شديدا از اطرافيان حرف ميخورم يا بهم بي احترامي ميكنن

اگه جوابشون بدم حتي مودبانه زود بهشون بر ميخوره ديگه دورتو تا ابد خط ميكشن يا صد برابر بيشتر جوابتو ميدن كه تو پشيمون ميشي از حرف زدن !! من نميدونم هميشه اين سوال براي من هست چرا آدما به خودشون اجازه ميدن هر رفتاري كه ميخوان انجام بدن ما نبايد ناراحت بشيم ولي اونا هر كاري دوس داشته باشن انجام ميدن تا كوچكترين حرفي هم بر خلاف ميلشون بزني باهات قهر ميكنن و واويلا ميكنن!!

من تا حالا چند راه رو امتحان كردم در برخورد با اين جور آدما اين شده نتيجش:

يكي اينكه جوابشونو بدي كه گفتم نتيجه اش دلخوري بيشتر، قهر و ...

اگه هم سكوت كني كه بهشون بفهموني جواب ابلهان خاموشي است و من شخصيتم مثل تو نيست كه مثل خودت باهات برخورد كنم ، با اين سكوتي كه من ميكنم بجاي اينكه متوجه حركتشون بشن و يا شرمنده بشن از رفتاري كه كردن بيشتر از سكوتت سو استفاده ميكنن و به راهشون ادامه ميدن و دفعه بدي از اين كه هست بدتر ميكنن. يا اينكه فكر ميكنن وقتي تو سكوت ميكني پس حق با اونا بوده كه تو ساكت شدي و هيچ حرفي نداري بزني !!!

من توي تمام مدت زندگي نديدم تا حالا سكوت كرده باشم يا مودبانه و محترمانه حرفي زده باشم در مقابل اين رفتارهاي نادرست كه طرف عكس العمل خوب نشون بده !!

خيلي دوس دارم واقعا بدونم با اينجور آدما بايد چكار كرد ؟؟؟؟

سلام
خوب توضیح بدید این اطرافیان شامل چه کسانی میشود؟
خانواده شما هستند؟
فامیل و آشنا هستند؟
دوست و همکارند؟
با هر جرگه باید به شیوه ای جدا برخورد نمود.
در ضمن شما با ایشان چگونه بر خورد میکنید؟ آیا خودت را بالا تر از همه میبینی؟ مغروری؟ فکر میکنی مثلا به جایگاهی رسیدی که خیلی از آنها نرسیده اند؟ یا همیشه موج منفی میدی؟
اول اخلاق خودتان را واکاوی کنید به نظرم بهتر است.

معمولا در جامعه و به طور کلی هرگونه برخورد کنید همانگونه باید انتظار برخورد داشته باشید.

از فاميل گرفته تا همكار تا يه غريبه !!

به عنوان مثال :
توي محيط اداره با دو تا خانم هم اتاق هستم يه روز يكي از آقايون همكار كه كارش مرتبط با يكي از اين خانمهاست و هيچ گونه ارتباط كاري هم با من نداره سراغ اين خانم رو گرفت چون اين خانم توي اتاق نبود نامه مربوطه رو گذاشت روي ميزو بدون هيچ توضيحي رفت !! بعد از چند دقيقه همكارم اومد توي اتاق نامه رو روي ميز ديد يه نگاهي بهش انداخت و گذاشتش كنار و بعد از چند دقيقه دوباره رفت بيرون!!! بعد از نيم ساعت دوباره آقاي ... اومد و ديد دوباره اين خانم توي اتاق نيست !! از من سراغشو پرسيد گفتم چيزي بمن نگفتن ولي بنظرم توي اتاقه آقاي ... هستند !
ظاهرا اين آقا براي كارش عجله داشته ميره توي اتاق و به خانم ... ميگه شما معلومه كجاييد كار من مونده من هر وقت ميام شما پشت ميز نيستيد و خلاصه يكم تند حرف ميزنه

بعد از چند دقيقه خانم ... به همراه آقاي ... اومدن توي اتاق ديدم اين همكار خانم ما به قدري عصبانيه كه حد نداره جلوي چند نفر به من ميگه چشمت كور بايد مي اومدي دنبالم توي اتاقا ميگشتي ميگفتي آقاي فلاني باهات كار داره !!!!!!
بعد هم وقتي آقاي ... رفت هر چي خواست بهم گفت منم چون آدم حاضر جوابي نيستم يكم هول شدم و تعجب كردم از نحوه برخوردش خيلي نتونستم درست جوابشو بدم فقط گفتم چند سال داريد كار ميكنيد حتما ميدونيد نحوه كار اينجا اينطوري كه هر كسي نامه اي كه داره مياد ميذاره روي ميزه اون شخص ديگه بعد از چند سال كار كردن آدم متوجه ميشه اين نامه مربوطه به كيه و از دست خطش كاملا مشخصه !! در صورتي هم كه معلوم نباشه آدم ميپرسه دقيقاً همون كاري كه من ميكنم اگه ندونم اين نامه مال كيه از همكارام ميپرسم نبودم كسي اومده و ...

از اون روز به بعد اين خانم باهام لج كرده و كينه به دل گرفته و همش در حال تلافي كردنه با اينكه بيشتر از يكساله اين جريان ميگذره ولي دست بردار نيست !!
فكر نكنيد من از اون به بعد كاري كردم كه داره اينطوري ميكنه يعني ديگه جرات نميكنم چون اگه سر سوزني رفتاري كنم باب ميلش نباشه ديگه هيچي !!!

سلام دوست عزیز

متاسفانه من هم با مشکل تحقیر از جانب دیگران و عدم حاضر جوابی مواجه هستم و تا الان راه حل مناسبی پیدا نکردم.
گاهی ساعتها و روزها هم برای پیدا کردن جوابی به یک حرکت یا حرف نابجا وقت صرف می کنم، باز هم پیدا نمی کنم!!!
هرچند که معتقد هستم که مقابله به مثل کردن، همیشه در شان خود انسان نیست.
و از طرفی سکوت هم در مقابل یک عده، این مفهوم را می رساند که من شایسته این برخورد و رفتار هستم و از آن ناراحت نمی شوم!
خلاصه من هم مدت طولانی است که به شدت با این قضیه کلنجار می روم.

در این تالار یه تاپیک جالبی برخوردم، شما هم مطالعه کنی بد نیست:

طرز برخورد با افرادیکه شما را تحقیر می کنند

در مورد همکارانت سعی کن مجبور به درگیر شدن نشوی و در عین حال هم زرنگ باش تا بقولی "زیر آبت" رو نزنند.
چون "زیرآب من" رو زدند اساسی. :302:
در مورد فوق مثلا می گفتی، عزیزم یا ... جون اگه می رفتی بیرون می گفتی کجا رفتی من یواشکی خبرت می کردم.
با لحن دوستانه و در دوستی پیش برو ولی اعتماد نکن که حرف دلت را بگویی. (برای دوست شدن با کسی لازم نیست تمام وظایفش را انجام دهی، فقط لحنت دوستانه باشه کافیه.)

blue sky عزيز

تشكر ميكنم تاپيكي كه گذاشتي مطالعه كردم ازت ممنونم
اگه مطلبي پيدا كردي حتما بهم اطلاع بده من سخت دنبال جواب اين سوالم مثل شما ساعتها فكر ميكنم و درگيرم
خيلي دلم ميخواد به نتيجه اي برسم

وقتی شما میگید که همه با شما به نوعی برخورد بدی دارند، من فکر میکنم باید ریشه این موضوع رو در خودتون پیدا کنید. به نظر میاد از عزت نفس پایینی برخوردارید و خودتان را باور ندارید که این اتفاق براتون زیاد رخ میده. این باور، عملکرد و رفتار آدم هاست که موجب میشه دیگران با آنها چه برخوردی داشته باشن، باید عزت نفستون و مهارتهای ارتباطی و کلامی تون رو بالا ببرید.



شيوه هاي خودبهسازي ياشيوه هاي افزايش عزت نفس
http://www.hamdardi.net/thread-4384.html

عزت نفس
http://www.hamdardi.net/thread-12585-post-115560.html

17 تکنیک برای عشق ورزیدن به خویشتن
http://www.hamdardi.net/thread-6936.html

مهارت های ارتباطی ...
http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=515

مهارت گوش دادن و مهارتهای ارتباطی(به همراه لینک مقالات برگزیده)
http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=3525

شما باید اول به خوتون احترام بذارید و خودتون رو ارزشمند بدونید، تا دیگران نیز شما را ارزشمند بدونند. در ضمن هر کسی ممکنه از مهربانی بیش از حد شما سواستفاده کنه و اینرو بدونید اگر دفعه اول شما برخورد بجایی نداشته باشید دفعات بعد دیگه فایده ی زیادی نداره و در واقع طرف شما موضع گیریش بیشتر میشه.
باید رفتارتون رو نسبت به طرفتون تنظیم کنید، مثلا اگر فردی که از نظر دیگران آدم بی ادب و پررویی است باید با صراحت و البته مودبانه برخورد تا جراتش نسبت به شما بیشتر نشه. و یا کسی که در حالت عصانیت چیزی میگه باید بعد از فروکش احساستش ازش توضیح خواست و اونو متوجه اشتباهش بکنید.

موفق باشید.

سهيل جان
ممنون از راهنماييت
من خيلي دلم ميخواد مهارتهاي ارتباطي رو ياد بگيرم و فكر ميكنم عزت نفس پاييني دارم !! وقتي هم كه اينطوري باهام برخورد ميكنن چون در مقابلشون سكوت ميكنم و يا نميتونم جوابي درستي بدم بعدش خيلي ناراحت ميشم و همش به اين موضوع فكر ميكنم كه چرا اين حرف را بهش نزدم و چرا سكوت كردم مخصوصا وقتي ميبينم دفعه بعدي بازم تكرار ميكنه بيشتر اين موضوع عذابم ميده و پشيمون ميشم از سكوتي كه كردم

و اين شده كه به مرور زمان كلي حرف توي دلم مونده !! احساس ميكنم يكم عصبي شدم
خودم اين وضعيت رو اصلا دوس ندارم ولي چكار كنم دست خودم نيست همش دارم به گذشته فكر ميكنم و به تمام كارهايي كه ديگران با من كردن !!!

يه مثال ديگه كه الان يادم افتاد:
يه دوست داشتم كه از سال 84 تا الان با هم دوست بوديم يعني نزديك 14 سال !! تا اينكه پارسال داشتيم باهم يه بار تلفني صحبت ميكرديم توي حرفام گفتم قصد دارم گوشي موبايلم رو بفروشم و فلان مدل گوشي رو بخرم !! بعد از يه مدت ديدم يه روز زنگ زد گفت راستي گوشيتو فروختي ؟؟؟ گفتم هنوز نه راستش يكم دو دلم ولي اگه مشتري خوبي پيدا شد كه بتونم پول كمتري روش بذارم ميفروشمش در غير اينصورت نگهش ميدارم چون بودجم زياد نيست!!
دوستم گفت شوهرم گوشيتو ميخواد بهش گفتم كه تو گوشي خوبي داري و خيلي سالمه منم گفتم اينقدر ميفروشمش !! ولي اون از من خواست نصف قيمت بهش بدم !!!
براش توضيح دادم كه اين قيمتي كه تو ميگي واقعا شرمندم نميتونم بفروشم قبلا هم بهت گفتم كه به پولش واقعا نياز دارم !! وقتي اينو بهش گفتم چنان بهش برخورد كه نگو بهم گفت تو آدم پول پرستي هستي خوب شناختمت حاضر نيستي گوشيتو نصف قيمت به من بدي ذاتت بده و ... خلاصه بقدري تند باهام برخورد كرد كه نگو
منم در جوابش گفتم متاسفم كه دوستي چند سالمونو به خاطر يه گوشي داري از بين ميبري !! اونم گفت ولي من خوشحالم تو لياقت نداري و ... بهش گفتم بهتر حرمت دوستيمونو نگه داري منم ميتونم مثل تو جوابتو بدم و اين اجازه رو به خودم نميدم پس لطفا ديگه ادامه نده ولي اون دست بردار نبود و همينطوري بد و بيراه ميگفت!!!
به قدري از برخوردش ناراحت شدم كه حد نداره ديگه جواب اسمس بي ادبانشو ندادم !!! ولي از اين تعجب ميكنم كه 14 ساله باهاش دوست بودم سر كوچكترين موضوع كه بر خلاف ميلش بود همه چيزو زير پا گذاشت!!!

ديگه از پارسال تا الان نزديك يكسال و نيمه نه اون با من تماس گرفته و نه من باهاش تماسي گرفتم !! بخاطر حرفايي كه بهم زده !! به شدت ازش دلخورم
ميدونم اگه من پيشقدم بشم اون بدتر رفتار ميكنه چون همون موقع سعي كردم آرومش كنم و بهش گفتم كه اين دوستي ارزش نداره تو ميتوني بري گوشي از جاي ديگه هم بگيري تا دلت بخواد گوشي تو بازاره و ... ولي اون بهتر نشد هيچ بدترم كرد !!!

وقتي ياد تك تك اين مسائل مي افتم اعصابم خراب ميشه ...

بنظر شما من بايد چكار ميكردم ؟!! اگه جوابشو مثل خودش ميدادم كه صد برابر بيشتر حرف بارم ميكرد منم چون حاضر جواب نيستم توش مي مونم سكوت ميكردم بعد دوباره توي دلم مي موند !!!

ببنید ترک یه رفتار به راحتی نیست، چون همین جوری که یه رفتار در طول زمان و به مرور شکل میگیره رفتنش هم به این سادگی نیست. شما باید اول علت این رفتارتون رو بدونید که ظاهرا همان عزت نفس پایین و کمی هم عدم مهارت کلامی و آوردن استدلال است. شما باید تمرین، تمرین، تمرین کنی و این طول میکشه.

توصیه ام اینه که از مطالب آموزنده ای که پست کردم، جملات مفیدی رو یادداشت کنید و سعی کنید اونارو هر روز صبح بخونید و سعی کنی بهش عمل کنی امیدوارم مشکلت حل بشه و دعا کن و منم برات دعا میکنم. :323:

خودت رو قوی و توانا ببین، خودت رو کسی ببین که برفراز قله ای ایستاده و همه زیر نظرت قرار دارند. بر توانایی هایت آگاهی پیدا کن و نقاط قوتت نمایانتر کن تا دیگران نیز تورا ببینند و نقاط ضعفت رو کشف کن اونها رو مداوا کن. از چیزی به خودت ترس راه مده و به خودت بگو که هیچ چیزی خارج از توان من وجود ندارد، من مطمئنم که تو میتونی خودت رو بالاتر ببری.

نقل قول:

---

اگه جوابشو مثل خودش ميدادم كه صد برابر بيشتر حرف بارم ميكرد منم چون حاضر جواب نيستم توش مي مونم سكوت ميكردم بعد دوباره توي دلم مي موند !!!

---

در این مورد باید صحبت رو قطع کنی، چون همه آدم ها ارزش بحث کردن رو ندارن، شما کار خوبی کردید که بخاطر حرمت پیمان دوستی (نه دوستت) زیاد جوابش رو ندادی.
ولی یه نکته ای رو حدس میزنم و اون اینکه چون احتمالا قبلا شما در برابر خواسته های او کوتاه اومدید اینبار خیلی بهش برخورده و این انتظار رو شما به طور ناخواگاه در او ایجاد کردید.

این رو با صراحتا بهت میگم :324: بیشتر از همه نسبت به خودت مهربان باش تا دیگران، اینجوری مورد سوءاستفاده قرار نمیگیری.
با آرزوی موفقیت

سهيل عزيز
واقعا ازت ممنونم و سپاسگزارم

مطالبت را چند بار خوندم و تك تك كلماتش فكر كردم واقعا درست ميگيد !!
و باهاتون موافقم ديگرون متوجه شدن كه عزت نفسم پايينه كه اجازه ميدن اينطوري با من برخورد كنم ؟

بنظرتون ميشه درستش كرد ؟؟؟ با آدمهايي كه تا الان باهاشون در ارتباط بودم و به اين مساله پي بردن كه من عزت نفس پاييني دارم و ميتونن هر رفتاري كه بخوان با من انجام بدن ميشه ديدگاشون رو عوض كرد و نو شروع كرد ؟؟؟

يا اين مربوط به ميشه به افراد جديد كه از من شناختي ندارن ؟؟؟!!!

سلام نگار جون،
اون موقع ها که من تازه رفته بودم خوابگاه، دقیقاً مثل شما بودم،
قبلش، چه تو خونواده چه دوستام خیلی با همه رایطه ی خوبی داشتم و به قول شما اگه یه جا سکوت می کردم، مخاطبم این قدر درکش رو داشت که بفهمه اشتباه کرده!!!

من رفتم خوابگاه، همین روند رو در پیش گرفته بودم که دیدم نه بابا، این جوری اصلاً نمی شه!!! همه می گفتن قانون جنگل!!!
سال اول خیلی بهم سخت گذشت، خیلی تلاش کردم تا بهشون بفهمونم اما نشد!!! خودم داغون شدم! افسردگی گرفتم! این قدر تغییر کرده بودم که تا تابستون اومدم خونه، همه تعجب کردن، منی که همش می خندیدم دیگه هیچ چیز برام خنده دار نبود!!
سال بعد روشم رو تغییر دادم، با اولین برخورد بی ادبانه، بلافاصله چنان برخوردی می کردم که خود طرف خشکش می زد!!!!! با این که اصلاً دوست نداشتم، اما به مجبور بودیم!!
فقطم چند بار این کار رو انجام دادم، چون بقیه بچه ها به قول خودمون حسابه کار می بومد دسشون و دیگه حد و حریم خودشون رو رعایت می کردند!!
نمی دونم کارم درست بود یا نه، اما من تقریباً قبلش همه ی راه ها رو رفته بودم، فقط این نتیجه داد!!!
چرا؟
چون توی یه جوی بودم که اگه می خواستم من رو هم حساب کنن باید همچین رفتاری می کردم!!!!(متاسفانه)

حالا به نظره من شما اگه می بینین که همکارتون همچین طرز تفکری داره به نظر من باید یه بار به شدت باش بر خورد کنی!!!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط IVI195

حالا به نظره من شما اگه می بینین که همکارتون همچین طرز تفکری داره به نظر من باید یه بار به شدت باش بر خورد کنی!!!

---

منم گاهي اينطوري فكر ميكنم ولي ميدونم اون جريان رو براي همه تعريف ميكنه و اونوقت همه منو محكوم ميكنن و ميگن رفتارت اصلا درست نيست و ... و اون وجهي خوبي كه توي اداره دارم از بين ميره
در اينصورت بايد به چند نفر جواب پس بدم وقتي به اين مسائل فكر ميكنم پشيمون ميشم !!

من راستش از پس اين كار زياد بر نميام مخصوصا توي محيط اداره !! جايي كه يه تعدادي مدت ساعت زيادي باهم هستند !!

يه مشكل ديگه كه من دارم تنهاييه !!! من تك دختر خانواده هستم و خيلي احساس تنهايي ميكنم بخاطر همين رفع نياز تنهايي شايد با بعضي از دوستانم كه حتي رفتار نادرستي با من تا الان داشتن به رابطه باهاشون ادامه دادم !!

با يكي از دوستام صحبت ميكردم ميگفت من اگه جاي تو بودم ارتباط دوستي با همچين آدمايي قطع ميكردن آدمهايي كه ارزش دوستي ندارن تو تا الان نمي دونستي يا خوش بين بودي ولي حالا كه فهميدي ميتوني اينارو كنار بذاري و دوستاي جديد جايگزين كني !!

منم گفتم مردم اينقد بد شدن كه هر جور بخوان با آدم رفتار ميكنن من اگه قرار باشه هر كسي رو به هر دليلي (رفتارهاي زشت) بذارم كنار روزي ميرسه كه تنهاي تنهاي ميشم بدون هيچ دوستي !!! پس فكر ميكنم خودم بايد روشم را عوض كنم و حد و حدود بذارم براي روابطم و همينطور براي خودم ارزش قائل باشم

ولي راهشو بلد نيستم !!!!

نقل قول:

---

بنظرتون ميشه درستش كرد ؟؟؟

---

البته که میشه دوست من هیچ وقت برای اصلاح دیر نیست وبدون که غیر ممکن برای تو وجود نداره.

نقل قول:

---

يا اين مربوط به ميشه به افراد جديد كه از من شناختي ندارن ؟؟؟!!!

---

مربوط به همه و همه جا میشه، هیچ محدودیتی برای تو وجود نداره، این خودت هستی که برای خودت حصار ایجاد میکنی.

اول خود آگاهی و سپس تلاش برای رفع عیوب، باید خدا رو شکر کنی که فهمیدی مشکل از کجاست.
سعی توانایی هایت رو افزایش بدی و برای خودت اهداف تعیین کن، زمانبندی کن، به خودت روحیه بده و جلو برو و بدان خدا و دوستانت با تو هستن.

همه اینهایی که گفتم خودش کلی توضیح میخواد که باید خودت دنبالش بری و اصلا دست، دست نکنی و با توکل به خدا از الان شروع کن.

سلام شايد من كمي كوچك و كم تجربه باشم اما اين مسئله برام زياد پيش اومده.گاهي ادما نميفهمن كه سكوت يعني احترام و اينكه حيا نمي كنن و بد ترم مي كنن اين جور ادمارو بايد سرشون ي داد بلند كشيد كه فكر نكنن لالي(ببخشيدا)من خودم يه معلم داشتم كه خيلي اذيتم ميكرد الكي بم گير ميداد 2سال تحمل كردم اخر يه بار سرش داد كشيدم و حرف دلم رو محكم بي ترسو با اطمينان گفتم و بعد باهاش قهر كردم يعني سر كلاس نگاش نمي كردم محل نمي دادم بعد 2 روز رفتم و گفتم من حرف حق رو زدم اما كار زشتي كردم كه داد زدم ببخشيد اونم بهم گفت اتفاقا خيلي خوشم اومد و ازم تشكر كرد ديگه ن اون نه هيچ كس ديگه بم گير ندادن از اون به بعد.حالا ديگه شما خودتون مي تونين تصميم بگيرين كه اين روش درسته يا نه.اونا بشون بر مي خوره و قهر ميكنن چون مي خوان دست پيش بگيرن پس نيفتن شما اين بار پيش دستي كنيد:305:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط negar20

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط IVI195

حالا به نظره من شما اگه می بینین که همکارتون همچین طرز تفکری داره به نظر من باید یه بار به شدت باش بر خورد کنی!!!

---

منم گاهي اينطوري فكر ميكنم ولي ميدونم اون جريان رو براي همه تعريف ميكنه و اونوقت همه منو محكوم ميكنن و ميگن رفتارت اصلا درست نيست و ... و اون وجهي خوبي كه توي اداره دارم از بين ميره
در اينصورت بايد به چند نفر جواب پس بدم وقتي به اين مسائل فكر ميكنم پشيمون ميشم !!

من راستش از پس اين كار زياد بر نميام مخصوصا توي محيط اداره !! جايي كه يه تعدادي مدت ساعت زيادي باهم هستند !!

يه مشكل ديگه كه من دارم تنهاييه !!! من تك دختر خانواده هستم و خيلي احساس تنهايي ميكنم بخاطر همين رفع نياز تنهايي شايد با بعضي از دوستانم كه حتي رفتار نادرستي با من تا الان داشتن به رابطه باهاشون ادامه دادم !!

با يكي از دوستام صحبت ميكردم ميگفت من اگه جاي تو بودم ارتباط دوستي با همچين آدمايي قطع ميكردن آدمهايي كه ارزش دوستي ندارن تو تا الان نمي دونستي يا خوش بين بودي ولي حالا كه فهميدي ميتوني اينارو كنار بذاري و دوستاي جديد جايگزين كني !!

منم گفتم مردم اينقد بد شدن كه هر جور بخوان با آدم رفتار ميكنن من اگه قرار باشه هر كسي رو به هر دليلي (رفتارهاي زشت) بذارم كنار روزي ميرسه كه تنهاي تنهاي ميشم بدون هيچ دوستي !!! پس فكر ميكنم خودم بايد روشم را عوض كنم و حد و حدود بذارم براي روابطم و همينطور براي خودم ارزش قائل باشم

ولي راهشو بلد نيستم !!!!

---

- ببین عزیزم، مردم برا کی ارزش قائلند؟ برای کسی که برای خودش ارزش قائل باشه!!
وقتی من خودم رو دوست نداشته باشم، نباید انتظار داشته باشم کسی من رو دوست داشته باشه، وقتی من برای خودم ارزش قائل نباشم، هیچ کی برای من ارزش قائل نیست!!!

وقتی شما اجازه می دی بقیه هر جور می خوان باهات رفتار کنن، مسلمه که یعنی برا خودت ارزش قائل نیستی، همه چه فکری می کنن!

- ببین من اگه یکی بهم حمله کنه چی کار می کنم؟ خب مشخصه دفع می کنم!! هر کی هم بشنوه به من نمی گه چرا دفاع کردی، می گه حقت بوده که دفاع کردی!
حالا چرا شما فکر می کنین اگه از حقتون دفاع کنین بقیه میان می گن چرا دفاع کردی، یا توی اداره وجه ی خوبی نداره!!!!


- چرا می گین تنهایین، مادر، پدر بهترین دوستامون هستن، ببین خواهر من 29 سالشه، اما تا بابام از سر کار می یاد تا دو ساعت می شینه براش حرف میزنه می گه امروز چی کار کردم کی چی گفت، هر جا بابام بره اینم همین طور دنبالشه و داره حرف می زنه، جالبه که بعضی مواقع هم بابام دعواش می کنه می گه چرا این کار رو کردی اما بازم ادب نمی شه و دوباره فردا شب شروع می شه، نمی دونم باورتون می شه یانه، اما این قدر که برای بابام حرف می زنه برای من حرف نمی زنه!!
به نظر من اینکه آدم تنها باشه خیلی خیلی بیشتر ارزش داره تا این که به خوای به یه فردی که واقعاً عصاب خورده سر کنی!
تحمل رفتار دیگران و اینکه اجازه بدی هر کس باهات هر جور رفتاری کنه برای فرار از تنهایی، یعنی اینکه خودت رو داری به بقیه تحمیل می کنی!




- خودت رو دوست داشته باش، برای خودت ارزش قائل باش، با هر کسی دوست نشو!
من مشخص می کنم که دیگران چه طور با من رفتار کنن، این رو ملکه ی ذهنت کن، هیچ وقت هیچ وقت اجازه نده که شخصیتت زیر سوال بره، حتی اگه مدیر اداره این کار رو کرد، خیلی رک و صریح محکومش کن، چرا که این قدر شخصیتت ارزشمنده که هیچ چیز ارزش برابری با اون رو نداره!!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط IVI195

این رو ملکه ی ذهنت کن، هیچ وقت هیچ وقت اجازه نده که شخصیتت زیر سوال بره، حتی اگه مدیر اداره این کار رو کرد، خیلی رک و صریح محکومش کن، چرا که این قدر شخصیتت ارزشمنده که هیچ چیز ارزش برابری با اون رو نداره!!

---

شما درست می گین، اما مشکل اینه که گاهی آدم در مقابل یه رفتار یا گفتار نابجا باید همون لحظه عکس العمل نشون بده و بعدا دیگه فایده نداره...
درست مثل رانندگی که باید سریع تصمیم بگیری و عکس العمل نشون بدی. اگه لحظه تموم بشه دیگه فایده ای نداره و چه بسا تصادف جبران ناپذیری پیش بیاد.
در مورد عکس العمل نسبت به رفتارها و گفتارهای ناشایست، اونهم وقتی تو جمع پیش میاد، اگه آدم تو همون جمع و تو لحظه واکنش نشون نده و اون رو تو نطفه خفه نکنه، شاید بتونه بعدا اون فرد خاطی رو تادیب کنه ولی اون جمع چنین ذهنیت پیدا می کنن که ما شایسته این رفتار بودیم و ممکنه اونها هم تکرار کنن.
اونوقت مقابله با یه جمع به مراتب مشکل تر و یا شاید غیر ممکن باشه.

حالا سوال من اینه که؛
چطور میشه این مهارت رو بالا برد که سریع در مقابل رفتارها و گفتارهای نامناسب عکس العمل مناسب نشون داد؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط blue sky

حالا سوال من اینه که؛
چطور میشه این مهارت رو بالا برد که سریع در مقابل رفتارها و گفتارهای نامناسب عکس العمل مناسب نشون داد؟

---

به مرور زمان می تونیم این رو یاد بگیریم،
- مثلاً هر سری رفتار خودمون رو بررسی کنیم ببینیم در چه موقعیت هایی چی کار انجام می دادیم بهتر بود.
- یا رفتار دیگران رو بررسی کنیم، مثلاً یه فردی خیلی خوب واکنش نشون می ده و تقریباً موفق بوده، باید تحت نظرش داشته باشیم و رفتاراش رو بررسی کنیم، چه بسا که یه بار ما هم توی اون موقعیت قرار بگیریم و همون کار رو انجام بدیم.

باید یاد بگیریم که در هر موقعیتی و با شخصیت های متفاوت چه طوری برخورد کنیم.

به نظر من این خوبه که افراد اطرافت رو بشناسی، یعنی وقتی اونا با دیگران تعامل دارن، بهتره که ما رفتارش رو بررسی کنیم، اخلاقش دستمون بیاد، نقطه ضعفاش دستمون بیاد، که شاید اگه یه روزی ما باش کنتاکت داشتیم، بدونیم چه رفتاری بهتره باش انجام بدیم. شاید یه فردی همیشه منطقی بوده و یه روز خیلی عصبی بوده باشه و همون روز با ما درگیر بشه، بهتره که با خونسردی با اون رفتار کنیم، چون مطمئنیم وقتی حالش خوب شد متوجه اشتباهش می شه!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط IVI195

- خودت رو دوست داشته باش، برای خودت ارزش قائل باش، با هر کسی دوست نشو!
من مشخص می کنم که دیگران چه طور با من رفتار کنن، این رو ملکه ی ذهنت کن، هیچ وقت هیچ وقت اجازه نده که شخصیتت زیر سوال بره، حتی اگه مدیر اداره این کار رو کرد، خیلی رک و صریح محکومش کن، چرا که این قدر شخصیتت ارزشمنده که هیچ چیز ارزش برابری با اون رو نداره!!

---

IVI195 عزيزم ازت متشكرم توضيحات خوبي دادي !!
راستش تمام اتفاقاتي كه ميفته من نميتونم براي پدرم يا مادرم تعريف كنم !! شايد مشكلات اداره و گاهي وقتا دوستان را بتونم بگم ولي اگه فراتر از اينا باشه برام مشكله راستش خيلي خيلي با خانوادم صميمي نيستم شايد اين يكم كارم را مشكل كرده !!

مهارت اينكه واقعا به جا چه عكس العملي را نشون بدي يكم مشكله و براي يادگيريش يكم وقت ميخواد !!!!! نياز به كمك شما دارم و دلم ميخواد از تجربيات دوستان عزيزم استفاده كنم !

الان من اگه بخوام عكس العملي نسبت به رفتار كسي كه ناراحتم كرده انجام بده يكم زمان ميبره بايد اول بشينم خوب فكر كنم كه چي بگم چي نگم و چكار كنم بهتره !! بعد از كلي فكر كردن اگه لازم بود با يكي دو نفرم مشورت ميكنم بعد تازه تصميم ميگيرم كه عكس العمل نشون بدم كه به قول دوست عزيز blue sky:


"درست مثل رانندگی که باید سریع تصمیم بگیری و عکس العمل نشون بدی. اگه لحظه تموم بشه دیگه فایده ای نداره و چه بسا تصادف جبران ناپذیری پیش بیاد."

فكر ميكنم تا من بخوام واكنش نشون بدم ديگه زياد فايده نداشته باشه !! يكي دوباري هم كه اين كارو انجام دادم بعد از واكنش نشون دادم تا چند روز به اين مساله فكر ميكنم كه واكنشم درست بوده يا نه ؟ و يا اينكه الان طرف چه فكري در مورد من ميكنه و ...
خلاصه براي يه مساله از قبل تا بعدش كلي درگيري فكري پيدا ميكنم !! فكر ميكنم به خودم زياد سخت ميگيرم اينم بخاطر اينه كه تا حالا از اين جور برخوردا يا واكنشا انجام ندادم يكم هضمش برام سخته
البته فكر ميكنم اولش بايد اين اتفاقات بيفته تا تجربه كسب كني و بدوني چكار كني !!!!

دوستان عزيزم كتابي هست در اين رابطه براي مطالعه ؟!!!! من معمولا جذب كتابهايي ميشم كه نثر روان و ساده داشته باشن با اين جور كتابا خوب ميتونم ارتباط برقرار كنم!!

كسي نيست كمك كنه :324: :302:

به شخصه معتقدم و تجربه نموده ام هر وقت اعتماد به نفس فوق العاده ای داشته باشی، هر وقت به خودت ببالی(غرور و کبر نه!)، جرات ابراز خود را داشته باشی، نترسی، هیچ کس جرات نمیکند و به خود حق انجام کاری در جهت تحقیر و سرکوب شما را نمیدهد.

زیاد روی اعتماد به نفست کار کن، نترس، خودت را ابراز کن، نشان بده که تو هم هستی، بگو ، فریاد بزن ، اعلام کن که منم هستم. مگر طرف مقابلت کیست؟ شخصی مثل خودت! اما در مسائلی به خودت اجازه اظهار نظر بده که حداقل اطلاعات کافی در موردش داشته باشی.

شاید اولش سخت و سنگین برایت باشد، شاید در اول راه به خاطر بلد نبودن شیوه و راهش مورد تحقیر و تمسخر قرار بگیری، اما باید حتی از صحنه هایی این چنین نیز برای خودت امتیاز جمع کنی. اما وقتی بلد شدی، یاد گرفتی طرز برخورد صحیح را، اون وقت شخصی میشی که همه تحسینش میکنند و روش حساب باز میکنند.
خودت را ثابت کن!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط morteza-m

شاید اولش سخت و سنگین برایت باشد، شاید در اول راه به خاطر بلد نبودن شیوه و راهش مورد تحقیر و تمسخر قرار بگیری، اما باید حتی از صحنه هایی این چنین نیز برای خودت امتیاز جمع کنی. اما وقتی بلد شدی، یاد گرفتی طرز برخورد صحیح را، اون وقت شخصی میشی که همه تحسینش میکنند و روش حساب باز میکنند.
خودت را ثابت کن!

---

اگه بخوام قدم به قدم طرز برخورد صحيح را ياد بگيرم بايد اول چكار كنم ؟؟
چطوري ميشه اعتماد بنفس بالا بره ؟؟

كتابي سراغ داريد كه مرحله به مرحله افزايش عزت نفس را گفته باشه و نثرش هم ساده و روان باشه كه بتوونم از اون استفاده كنم ؟

چند تا مشاوره رفتم كه مثلا به نام هم بودن و ميگفتن خيلي خوبن ولي هيچكدوم كمكي به من نكردن فقط قصه گوش دادن ساده ترين سوالهاي منو بي جواب گذاشتن!!!!! حتي ازشون خواستم كتاب معرفي كنيد هم اينكارو نكردن گفتن برو توي كتابفروشي بگرد پيدا كن !!!

خلاصه قيد مشاوره رو زدم

حالا بنظرتون چطوري ميشه اعتماد به نفسم بالا بره ؟؟ غير از خوندن كتاب و مشاوره راه ديگري سراغ داريد ؟؟

مرسي اگه كمك كنيد

تنها کسی که میتونه به شما کمک کنه خودتون هستید.

شما اون مقالاتی رو که پست کردم خوندید؟ اگه خوندید تاثیر و نتیجه اش چی بود؟

به نظر من برای شروع همین پست های تو این تاپیک کافیه. زمان رو از دست نده :300: و شروع کن.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Soheil.Aval

[b]

شما اون مقالاتی رو که پست کردم خوندید؟ اگه خوندید تاثیر و نتیجه اش چی بود؟

---

مرسي دوست عزيز ولي هنوز كامل نخوندمش !! :303:

مدتهاست که با خودم کلنجار می روم که این موضوع را اینجا مطرح کنم یا نه...
نمی دانم در شان تالار هست یا نه، ولی موضوعی است که برای یکی از دوستانم اتفاق افتاده است در بین جماعت و فقط می دانم در شان او نیست.
دوستم محجبه است. می گوید بیرون که می روم از طرف غالبا خانمهای بدحجاب، مثلا در مترو وقتی مشکلی پیش می آید به کارمند مترو، در بانک هنگام بروز مشکل به کارمند بانک و ... می گویند که؛
"می خواهید .... این را بهتان بدهیم تا مورد مشکل دار را برایمان درست کنی؟! (یعنی آبروی دوستم را پیشکش می کنند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!)
دوستم می گوید در آن لحظه نمی دانم چه جوابی بدهم یا چه عکس العملی نشان دهم. ولی وقتی می آیم خانه فقط زار زار گریه می کنم!!!
می گوید از شغلم بابت همین آزارها بیرون آمدم. آنجا هم با همین جمله شخصیتم و غرورم را خرد کردند!!!
شما بگویید این بنده خدا چه کار کند در مقابل این توهینهای مسلم؟؟؟؟؟؟

نگار جونم از نوشته هات معلومه مثل خود من تا حدودی کم رو هستی و دوست نداری اطرافیان رو ناراحت کنی ولی عزیزم من به این نتیجه رسیدم تو جامعه این روشها کاربرد ندارند چون هم خودت عذاب می کشی هم طرفت پررو می شه من هم همکارایی مثل همکارای تو دارم شایدم بدتر اول ها حتی جوری بود می خواستم کار نکنم ولی یه روز چندتا تصمیم گرفتم 1 – باید قوی باشم 2 – جامعه عین خونه آدم نیست لی لی به لالای ادم بذارن پس باید هر لحظه اماده باشم 3 – کسی که انتظار ادب داره بی ادبی نمی کنه اگه کرد جوابش رو باید داد ولی منطقی نه بی ادبانه 4- اگه حرفت حقه پشتش واستا و تسلیم نشو
من این چندتا روش رو دارم استفاده می کنم و خیلی تاثیر داشته

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط nashmin2010

یه روز چندتا تصمیم گرفتم
1 – باید قوی باشم 2 – جامعه عین خونه آدم نیست لی لی به لالای ادم بذارن پس باید هر لحظه اماده باشم 3 – کسی که انتظار ادب داره بی ادبی نمی کنه اگه کرد جوابش رو باید داد ولی منطقی نه بی ادبانه 4- اگه حرفت حقه پشتش واستا و تسلیم نشو
من این چندتا روش رو دارم استفاده می کنم و خیلی تاثیر داشته

---

مرسي عزيزم از راهنماييت :46: اگه طرف آدم بي منطق باشه چكار بايد كرد ؟!!! اون موقعه هر چقدر هم منطقي باهاش حرف بزني فايده نداره !!!!!!!!!

نگار گلم باید دلیل های منطقی بیاری براش کوتاه و مختصر و مفید حتی اگه لازم بود دوباره هم براش تکرار کن و دیدی که قبول نکرد که اکثرا اینجور هست بهتره بگی من نظرم رو هم که درسته گفنم دیگه خودتون می دونین و زیاد کش ندی چون حتی اگر قبول هم بکنه تو ظاهر بر عکس نشون می ده از اون گذشته سعی کن زیا دتو جامعه حساس نباشی و سعی در راضی نگه داشتن مردم هم نکنی واسه خودت باش همین که خودت از خودت راضی هستی و خودت رو دوست داری بههت ارامش میده من که سر کار برای خودم چهارچوب گذاشتم و رعایت میکنم برامم مهم نیست بقیه چی فکر کنن چون واسه همه کارام دلیل و منطق دارم این اواخرم همکارام اگه بحث کنن دلیل منطقی رو محکم و مودبانه میگم و دیگه تموم می کنم

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نگار گلم باید دلیل های منطقی بیاری براش کوتاه و مختصر و مفید حتی اگه لازم بود دوباره هم براش تکرار کن و دیدی که قبول نکرد که اکثرا اینجور هست بهتره بگی من نظرم رو هم که درسته گفنم دیگه خو%

nashmin2010 عزيزم از راهنماييت ممنونم

ديگران كه به شما بدي كردن ببخشيد نه اينكه آنها لايق بخشيدن هستند بلكه شما لايق آرامش هستيد

نظرتون در اين مورد چيه ؟ شماها دوستان عزيز تا حالا تونستيد كسي را عميقاً ببخشيد ؟؟؟؟؟!!!!
ميدونم كه اينجور بخشيدن ها يعني تأييد كار اونا نيست فقط ميخواهيم خودمون به آرامش برسيم ولي بنظرم اين خيلي سخته ؟ چطوري ميشه آدم عميقا يكي رو ببخشه ؟ وقتي عميق ميبخشي وقتي طرف مقابل رو ميبيني چه حسي نسبت بهش داري ؟ يعني وقتي آدم يكي رو ميبخشه ديگه به كارها و رفتارهاي آزاردهنده كه انجام داده فكر نميكنه؟ و ...
اگه ما تصميم بگيريم كه ببخشيم و اين كار رو انجام داديم ولي طرف مقابل دوباره اين كار را تكرار كرد چي ميشه ؟؟

كسي توي اين مورد تجربه كرده ؟ 324

راستش من یه آقاجونی داشتم که شدیدا حاضر جواب بود ولی با شوخی طوری که طرف رو حسابی کلافه میکرد.
یه روز یکی جلوش رو گرفته بود گفته بود فلانی تو خیلی خری
آقاجونم با کمال خونسردی گفته بود اینو که خودمم میدونستم یه چیز جدید بگو.
اونو میگی داغ کرده بودو رفته بود.
این به منم ارث رسیده در برخورد با دیگران با شوخی ولی گاهی به خواست خدا آنچنان جوابی میدم که خودمم خشکم میزنه.

درود
شما باید به خودت اعتماد کنی اینکه از خودت و نفست دفاع کنی خوبه حالا هر کس می خواد هر چی بگه.واسط مهم نباشه.ولی در چارچوب اخلاقیات و ادب.
این دلیل نمی شه چون خواهر نداری وابسته دیگران بشی و انتظارات اونها را براورده کنی و با کوچکترین مخالفت مورد حمله قرار بگیری.اگر خودت به نفست احترام نگذاری از دیگران هم نخواه.
در مورد خانم همکارت همون موقع باید بهش می گفتی با من اینجوری حرف نزن و باهاش سرسنگین میشدی تا از رو بره و روی موضع خودت می موندی.شما که تقصیری نداشتی .
اگر چند بار محکم از خودت دفاع کنی بقیه حساب میاد دستشون ولی اگر بی تفاوت باشی همیشه دیوار کوتاهه شما هستی.

بحث خوبی شد.
اول از همه بگم این تنها مشکل شما نیست و مشکل خیلیا هست.
به نظر من کسایی که کم رو هستند و نمیتونند جواب مناسبیو در موقع مناسب بدن مقدار قابل توجهیش به تربیت در خونواده برمیگرده. خونواده هایی که بیشتر حرف اول و آخرو والدین میزنن و فرزند نمیتونه گاها اظهارنظری بکنه معمولا در جامعه بیشتر ضربه میخوره و نمیتونه حقشو به خوبی بگیره و حرفشو بزنه.
اما خونواده هایی که برعکس به بچه هاشون خیلی توجه میکنن و یا همون معنای لوس شدن و نازنازی بار اومدن رو اطلاق میکنه. تو جامعه از همه انتظار دارن چون این طوری بار اومدن و کافیه یکمی بهش کم توجهی بشه.
تربیت خونواده خیلی مهمه و اثراتش تا بزرگسالی فرزند نمایانه
به نظر من مهم ترین عامل اینه که تمرین کنید و تمرین
تمرین خیلی مهمه. خودتونو بزارید در اون موقعیتا و از قبل خودتونو آماده کنین که در این شرایط چه جمله ایو بگین بهتره. وقتی از قبل تمرین کنین خیلی راحت میتونین اونو تو عملم به کار ببرین. از کسایی شروع کنین که پایین ترین درجه هستن یعنی هیچ حسی بهشون ندارین و شاید فقط یه بار ببینیشون مثل راننده بقالی مرکز خرید و .../
سعی کنین نشون بدین حرف شما درسته و اگه قبول نکردن لازم نیس باهاشون حرف بزنین. اگه رفتارشون شمارو اذیت میکنه و شما بهشون تذکر دادین و اونا باز ادامه میدن ازشون فاصله بگیرین.
شما گفتین خونواده هم همین طورن.
پس یکم شرایط سختتره. و همون طوری که گفتم نیاز به تمرین داره

کلا باید ببینید با هر کس چجور رفتاری مناسبه. مثلا من اصلا به همکارم اجازه نمیدم پاشو از گلیمش فراتر بزاره. اون کیه به من حرف بزنه. این طرز فکرر می تونه به شما کمک کنه تا جوابشو بدین.
ادمای این تیپ که میخوان از همه ایراد بگیرن و همه اشتباهاتو بندازن گردن یکی دیگه تو جامعه ما ریختن. اگه تونستین بهش بفهمونین که هیچی اگه نه. بزارین ببخشیدا هر غلطی خواست بکنه. شما به اون نیازی ندارین و بزارین از دستتون ناراحت باشه. اصلا برای این جور ادما ارزش قائل نشین. کسی که برای ادم ارزشی قائل نیس ارزش نگاه کردنم نداره
در مورد خونواده یکم فرق میکنه و در تخصص من نیس:)))
اما به نظرم از همه مهم تر دل خوری از دوس و کسیه که شما انتظار این جور رفتاریو ازش ندارین.
خوب بهترین حالت اینه که بهش تو یه فرصت توضیح بدین که از این رفتارت من ناراحت شدم مثلا چندروز بعد و ببینین چی میگه. اگه معذرت خواس که بهترین حالتشه اگه گفت بابا حالا مگه چی گفتم و خودشو مقصر ندونس شما میتونین بگین با قاطعیت من از این رفتار اصلا خوشم نمیاد و دوس ندارم دوباره تکرار بشه. اگه براش مهمه سعی میکنه تکرار نکنه اگه نه براش مهم نیس بهتره از دستش بدی
چون کسیکه نمیدونه با دوسشش چجوری رفتار کنه و اون طرف صراحتا میگه خوشم نمیاد باهام این طور رفتارشه دیگه جای بحث نیس که ارزش دوس شدن نداره. مطمئن باشین دوستای زیادی هستن که قدر شما رو میدونن و این فکرو از خودتون دور کنین که همه این طور با من رفتار میکنن.

- - - Updated - - -

منم خودم کم رو هستم اما کم کم یاد گرفتم با هرکس چه جور باید رفتارشه. کساییو دور خودم نگه داشتم که لذت می برم در کنارشون باشم.
اگر اتفاقی بیفته که ناراحت بشم به طرفم گوشزد میکنم.
امیدوارم شما هم موفق باشین.
راستی اگه فامیللم شما رو اذیت میکنن میتونین کلا دیگه با اون شخص ارتباط برقرار نکنین و اگه مثلا جایی هست که فقط اون شخص هست نرین. این طوری میفهمونین از رفتارش بدتون میاد. البته این کارا زمانیه که کارای اون شخص تداوم داشته باشه و یه جوری از حالت شوخی دراومده باشه و طرف بدونه شما ناراحت میشی اما ادامه بده
و اگه مجلسی هس که همه جمعن و اون شخص جلوی همه مثلا از یه چیزی ازشما ایراد میگیره. خیلی راحت شما میتونی بگی به شوخی
فلانی من با شما صحبت کردم؟
این حرف طرفو خرد میکنه. می شوره میندازه رو طناب:)))))))))))))))
یا اینکه یه جوری جوابشو بدی. برای خونواده ما هم چندبار شد. نه برای من البته. برای خواهرم.
اینم بگم ادامه دار نبود اما چندبار اون موضوع تکرار شد . بعد دوبار من با چند نفر از خونواده جوابشو دادیم چون خواهرم کم رو هست اونم. دیگه خودشو جمع کرد.
یکی از راهکارام اینه که مثلا طرف یه ایرادی میگیره خوب شما میتونی بگی من دوس دارم این طوری باشم .
معمولا بعضیا یه مریضی دارن دوس دارن از کساییکه کم رو هستن هی ایراد بگیرن و یه جوری نشون بدن خیلی می فهمن و خیلی حالیشونه. بدترین کار جلوی این ادما اینه که ساکت باشی.