ميخوام از همسرم جدا بشم يا نه؟
سلام
من مينا هستم 30 سالمه 3 ساله ازدواج كردم . با معرفي يكي از همكارهاي همسرم ازدواج كرديم . متاسفانه شخصيتش اوني نيست كه وانمود ميكرد از همون اول يه عالمه دروغ گفت . شايد باور نكنين . حتي يه برادرش كه معتاد بود رو از ما مخفي كردن .خونه شون هم تازه اجاره كرده بودن كسي نميشناخت شون و وقتي بعد از 2 سال كه اون داشت ميمرد ما فهميديم.و خيلي دروغهاي ديگه..
هميشه از دروغ متنفر بودم . مشكل ديگه يي هم وجود داره . از همون روزاي اول ازدواج هيچ محبتي ازش نديدم . همش گفتم درست ميشه باهاش خيلي دراين باره صحبت كردم
مشاوره هم نمياد . خيلي خسته ام . همش احساس تنهايي ميكنم . مخصوصا كه بچه دار هم شديم كه من اصلا اماده نبودم . اخه ازش مطمئن نبودم . و حالا ميبينم كه اون چيزي رو كه يه زن از ازدواج ميخواد با اون ندارم . تو اين مدت همه راهي رو ازمايش كردم خودم بهش محبت كردم اما فايده نداره .
متاسفانه خونوادش هم ادمهاي خوبي نيستن . روز عقد ما روزه گرفته بودن كه عروسي سر بگيره و كلي اداي ادمهاي مومن رو در اوردن كه ما اعتماد كرديم . اما همينقدر براتون بگم كه خواهر بزرگش چند ماه قبل سر كلي از ادمها كلاه گذاشته و فرار كرده .و اين هم كه بي خبر از من ضامن چند تا از چك هاي اون بوده داره اقساطش رو پرداخت ميكنه
و جالب اينجاس كه سند خونش كه پيش مادرش بود رو خواهرش برده و وام گرفته حالا شوهرم داره قسط شو ميده كه خونه از دست نره. يه دختر ناز كوچولو هم دارم .
ادامه اين زندگي برام طاقت فرسا شده . دارم مثه راهبه ها زندگي ميكنم بايد چيكار كنم
نميدونم جدا بشم يا نه
از راهنمايي تون متشكرم
RE: ميخوام از همسرم جدا بشم يا نه؟
سلام عزيزم،خوش آمديد،:43::43:ميشه خواهش کنم بيشتر توضيح بديد؟از خصوصيات خودتون يا همسرتون بيشتر بگيد؟چه دروغهايي بهتون گفته؟برخوردش با شما چه چوريه؟اخلاقش؟تحصيلاتش؟سنش ؟مدت آشنايي تون چقدر بود؟منظورتون از محبت نديدم چيه؟:72:
RE: ميخوام از همسرم جدا بشم يا نه؟
سلام
من يه دختر خيلي شاد بودم هنوزم اعتقاد دارم با همه سختيها بايد شاد زندگي كرد و قوي بود . واسه همينم تا حالا همه سعيم رو كردم. اول اينكه خيلي بدبينه به همه رفتار ها ي ادمها يعني واسه همه چي نيمه خالي ليوان رو ميبينه
دروغ هايي كه گفته بود باعث شد من از شخصيتش يه تصوير ديگه داشته باشم بطور مثال يه چيز ساده اگه بگم اينكه. ميگفت عاشق فيلم و سينماس. اما بعد از عقد گفت چند سال كه سينما نرفته
متاسفانه بخاطر تعصب خانواده ها دوره اشنايي خيلي كم بود:302: و من اشتباه كردم و از رو صحبت هايي كه ميكرذ انتخابش كردم
محبت نميكنه .... زن از شوهرش ارامش در كنار هم بودن ميخواد اما اون ميگه اينها لوس بازي يه شايد باور نكني هنوز يكبار نيومده دست بكشه رو موهام. از من 5 سال بزرگتره . تحصيلات من ليسانسه . اون هم فوق ديپلم داشت داره ليسانس ميگيره... باز هم اگه چيزي مبهمه بگيد توضيح ميدم
RE: ميخوام از همسرم جدا بشم يا نه؟
سلام عزیزم، شاید به نظرت عجیب بیاد، اما خواهش می کنم نقاط مثبت زندگیتون رو هم بنویسید، شاید فکر کنید که الان اینجا جاش نباشه و ربطی به مشکلتون نداشته باشه، اما خواهش میکنم دلایلی که وجود داره تا بتونید با همسرتون زندگی کنید رو بنویسید..
ممنون
:72:
RE: ميخوام از همسرم جدا بشم يا نه؟
سلام مینا عزیز
خوش اومدی
عزیزم شما نوشتی همه راه ها رو امتحان کردی اما باید بگم که نه همه راه ها رو امتحان نکردی بلکه راه هایی رو که به نظر خودت درسته رو امتحان کردی .
ببینید وقتی شما یک طرفه محبت کنید و پاسخ نبینید بیشتر دچار سرخوردگی میشید و نارضایتی تون بالاتر میره و به جایی می رسید که خسته میشید و میگید طاقت ندارم . ببینید شما باید به همسرتون محبت کنید اما سعی کنید میزان محبتتون بیشتر از محبت اون نباشه که توقع برای شما ایجاد نکنه . شما در واقع با محبت بیش از حد برای خودتون توقع پاسخ ایجاد می کنید و در واقع بخشی از شخصیت خودتون رو زیر پا گذاشتید تا با اینکه میدونید که فرد مقابل جواب گو نخواهد بود اما محبت کنید آن هم بیش از اندازه و هر دو اینها در شما احساس سرخوردگی و نارضایتی به بار می آورد . پس محبت کنید اما به همان میزان که او به شما محبت دارد ......
در مورد خانواده ایشون و اطرافیان و دروغ های که شنیدید باید گفت که شما الان یک زندگی دارید و همینطور یک فرزند پس بهتره تمرکزتون روی زندگی خودتون بوده باشه . هر اتفاقی که افتاده و هر دروغی که گفته شده الان دیگه گذشته و شما باید به ارزش های زندگی تون فکر کنید نه با این چیزها افکار خودتون رو مشغول کنید .
قبل از ازدواج باید خوب چشم ها رو باز کرد و از کنار هر چیزی ساده نگذشت اما بعد از ازدواج باید کمی چشم ها رو بست و کمی گذشت کرد.
RE: ميخوام از همسرم جدا بشم يا نه؟
سلام مینا خانم گل
به تالار خوش آمدی نازنین
ضمن تشکر از شاد عزیز که به نکته ی خوبی اشاره کرده اند من نیز سئوالی داشتم .
امروز همسرتان همچنان به شما دروغ می گوید ؟! یا شما آزرده دروغهای قبل از ازدواج ایشان هستید و متاثر از همان دروغها هستید ؟!!!
RE: ميخوام از همسرم جدا بشم يا نه؟
سلام به همه دوستان
ممنون از راهنمايي هاتون .با تولد دخترم به خودم گفتم همه گذشته رو بخاطر اين دلبندم گذشت ميكنم
اما اينكه دروغ ميگه يا نه.. شما به پنهان كاري هم دروغ ميگين.شايد فكر كنين غرض ورزي عروس و مادر شوهر باشه اما 2 جاري ديگه من وضع بدتر از من دارن . اونا هم نميدونن شوهراشون چي ميكنن . بطور مثال يه چيز ساده ؛رفتن به خونه مادرشون رو هميشه قايم ميكنن؛ و با زن هاشون نميرن اونجا . مادرشون نميدونم چه تسلطي رو اين بچه ها داره كه حتي تلفن ميزنه اينا نبايد بگن مادرشون زنگ زده .هر وقت هم به حرفاش گوش نكنن ميافته ميگه غش كردم تقصير شما شده.... ممكنه باورتون نشه اما من خودم هم تا قبل از ازدواج هرگز يه همچين چيزايي نديده بودم. جاري بزرگترم كه الان 12 ساله عروس شونه ميگه من از اين خونواده هيچي نميدونم .ميدونين اين باعث ميشه احساس امنيت تو زندگي نباشه.
و اينكه نكات مثبت زندگي :163: جالب چون خيلي وقت ها سعي ميكنم ليستي ازش تهيه كنم نه اينكه نباشه.
چيزهايي يه كه هميشه ارزش واقعي ندارن.اين كه دخترم رو خيلي دوست داره مهمترين علت ادامه و مثبت ترين مورد زندگي مه. مگه اينكه بخوام با زندگي هاي بد مقايسه كنم خودم رو اونموقع يه چيزهايي هست كه براتون بنويسم. مثلا: سيگار نميكشه هميشه شبها مياد خونه با زن ديگه يي نيست ( البته تا جايي كه من ميدونم)
تا خالا دست روي من بلند نكرده فحش بد نميده ( البته اولين باري كه راجع به معرف ازدواج ما شروع به بد دهني كرده بود بهش گفتم فحش باد هواس ،يعني برام بي اهميته ) بعد از اون ادامه نداد
من نه اينكه خيلي بدونم اما تا جايي كه سعي داشتم براي حفظ زندگيم سعي كردم .
يه دوست عزيزي علت اين سعي رو پرسيد شاد عزيز اگه سعي كردم اين زندگي رو حفظ كنم بخاطر نكات مثبتش نبود . بخوايم يا نه اينجا ايرانه و من توي يه شهر كوچيك زندگي ميكنم كارمند هستم يه فاميل سرشناس دارم
همسرم هم كارمند رتبه دار توي يه اداره دولتي يه .. اين چيزها طلاق رو سخت ميكنه و از همه مهمتر من ادمي نيستم كه زود جا بزنم ميخواستم همه سعيمو بكنم اگه بهش محبت ميكردم ( بدون دريافت ) بدون انتظار پاسخ بود ميخواستم اين ديوار سنگي رو كه دور خودش تنيده بشكنم . شايد بد نباشه يه كم هم از گذشته ش بگم
يه عقدي داشته كه ظرف 3 ماه بهم خورده البته روز خواستگاري عنوان شد كه اون خانم مشكل اخلاقي داشته
تحقيق كرديم ظاهرا اينطور بوده . يه دختري رو هم قبل از عقد اولش 7 سال ميخواسته اون هم بهش خيانت كرد و همزمان با پسر ديگه يي رفيق شد و بعد هم با اون عروسي كرد ... گفتم با اينهمه مسايل كه داشته بدبين شده
اعتمادش كه جلب شه خوب ميشه.. اين دليل اوليه بود كه در اين اثنا من باردار هم شدم خوشحال ميشم راهنمايي م كنين. اينم بگم كه( دوستي از گذشت صحبت كرد ...)تو زماني كه ما عقد بوديم همين خانم با وجود اينكه شوهر داشت مدام زنگ ميزد و باهم حرف ميزدن تو هفته اول عروسي شوهر همين خانم رفت پيش همكار
شوهرم و همه چيز و گفت . من كه تو جريان قرار گرفتم قضيه كات شد .من كم بخشش نكردم .
الان هم امدامه ميدم با همه اين چيزها ... اگه اون يه تغييراتي تو روابطمون بده . نميخوام خودشو عوض كنه برخوردشو تغيير بده . حتي حاضر نيست بياد مشاوره . ضمنا هم قرص اعصاب ميخورده........ كه نگفته بود
الانم تا نخوره نميتونه بخوابه .........
RE: ميخوام از همسرم جدا بشم يا نه؟
سلام عزيزم:46:
شايد جاش نباشه من براتون دم از نکات مثبت و اميدواري بزنم چون خودم شديدا در اين زمينه مشکل دارم،ولي با اجازه دوستان ميخواستم نظرم رو بدم:163: ،بايد بگم شوهر شما هم همش بد نيست،تو تاپيک من دوست عزيزم صبا خواسته بود از خصوصيات مثبت همسرم بنويسم،يادمه اولين بار مشاور هم همينو ازم خواست،باور کن اونقدر برام سخت بود چون همش منفي هاش به ذهنم ميومد تا مثبت هاش ولي الان بهتر شدم،ببين عزيزم با اينکه خيلي کم نوشتي و کاملا معلومه برا ي نوشتن خصوصيات مثبت همسرت زياد حوصله بخرج ندادي ولي همين چند تايي که نوشتي خيلي خوبه:104::
1- همسرتون دخترتون رو خيلي دوست داره،همين ميتونه به نظرم در نزديک تر شدن شما به هم کمک کنه مگه نه اينکه گفتن با تولد بچه روابط زن و شوهر استوارتر ميشه.
2-معلومه که همسرتون توي يه جاي دولتي کار ميکنه پس از اين بابت خيالتون راحته که شوهرتون از نظر شغلي امنيت داره،و اين خيلي خوبه.
3- شبها مياد خونه و اينو ميرسونه که نسبت به خانوادش حس مسئوليت و تعهد داره.
4- با هيچ زني نيست،اين که خيلي خوبه.
5- سيگار نميکشه،معتاد نيست
6- دست بزن نداره و تا حالا يکي دو مورد فحش و بد وبيراه گفته اينکه خيلي خوبه،تصور کنيد ميتونستيد همسري رو تحمل کنيد که دائم به باد کتکتون بگيره و بي احترامي بهتون بکنه؟همسر من وقتي عصباني ميشه براش بدوبيراه گفتن و توهين سخت نيست و اين به شدت منو آزار ميده پس خدا رو شکر کنيد.
و...:227::227::227:
خيلي موارد ديگه مطمئناهست که من و يا شما از خصوصيات مثبت همسرمون ميتونيم بنويسيم ولي همش به منفي هاش سوق پيدا ميکنيم،پس ببينيد شوهرتون همش بد نيست همونطور که براي من.
:305:عزيزم گفته بودي خانوادش نميخوان شما در جريان بعضي کاراشون باشي خوب بهتر،دنبال دردسر ميگردي؟شما هم بي خيال باش و به زندگيت و دختر نازت بپرداز.
ميگيد بدبينه خوب شما خوش بين باشيد و تحت تاثيرش قرار بديد تا خوش بين بشه(البته شايد گفتن اين حرف از من که خودم خيلي درگير منفي بافي هستم کمي خنده دار باشه)
ميگيد تا به حال نوازشتون نکرده خوب ابتدا بايد بگم مردها تو ابراز احساستشون اونجور که زنها دوست دارن خيلي ضعيفن حالا براي يکي کمتر براي يکي بيشتر،ميخوام ببينم شما چقدر اينکارا رو انجام ميدي؟ببين من خودم اينکارا رو بدون هيچ چشم داشتي براي همسرم انجام ميدم و تو شرايط خوب بهش ميگم که من از مثلا دست کشيدن به موهام لذت ميبرم نه اينکه فکر کنه چون من انجام ميدم اون هم بايد انجام بده.
ميگيد بهم گفته بود عاشق فيلم و سينماست ولي الان چند ساله نرفتيم،خوب عزيزم فکر نميکنم اونقدر اين موضوع مهم باشه چون همسر منم تو دوران آشناييمون که حرف ميزديم من بهش گفته بودم که اهل سينما رفتن هستم اون هم گفته بود بدش نمياد بره ولي بعد نامزدي بشدت بدش مياد و به نظرش پول هدر دادنه و دليلش اينه که اولا خيلي از فيلمها ارزش ديدن تو سينما و تو اون شلوغي رو ندارن و وقتي بعد از يه مدت تو همه جا پخش ميشه چرا بايد فلان قدر داد و رفت سينما،البته من از گفته هاش ناراحت ميشدم و ميشم ولي وقتي به فيلمها دقت ميکنم ميبينم حق با اونه چرا بايد وقت و پولمون رو هدر بديم.پس فکر ميکنم اين چيز مهمي نيست که بخوايم اينجوري ناراحت بشيم و فکر ميکنم چيزهاي مهم تري باشه براي ناراحت شدن پس بهش فکر نکن :43::72:
RE: ميخوام از همسرم جدا بشم يا نه؟
مي مي عزيز
ممنون از اينكه با حوصله برام وقت گذاشتي . منظورم از سينما رفتن نبود . اون شخصيت خودش رو با چيزهايي كه ميگفت ،جور ديگه يي نشون داد . اون فقط يه مثال بود . خونوادش هم فكر نكن ازاري نميرسونن . فقط كسي رو تو اون خونه راه نميدن كي باورش ميشه كه نه من نه 2 تا جاري ديگم هنوز يكبار نرفتيم دعوت خونه مادرش چند بار انگشت شمار اونم 1-2 ساعت.
حقيقت اينكه نميدونم ادامه بدم يا الكي دارم عمرم رو هدر ميدم ........
ببين بچه من ديگه نميت.نه پيش مادرم بمونه . مريضه اما اون حاضر نيست بذارمش مهد از رو لجبازي
ميگه بايد بره پيش مادرم تا حالا پيش مادرت مونده مادرش تا حالا بارها و بارها نفرتش رو از هر عروسي گفته
من شاهد بودم چطور از اون يه نوه ش وقتي كسي نيست ابراز نفرت ميكنه ، چطور خوش بين باشم بچه مو بزارم اونجا . زني كه حتي يكي از بچه هايي كه بزرگ كرده سلامت روحي ندارن ؟
RE: ميخوام از همسرم جدا بشم يا نه؟
سلام عزیزم
با تمام اوصافی که توضیح دادی از نظر من تنها راه باقی مانده برای شما دوست خوبم طلاق نیست
طلاق آخرین راهه.چرا باید بخاطر این مسائل به طلاق فکر کنی
تابحال تاپیکهای دیگه تالار رو مطالعه کردی؟دیدی چه مشکلات جدی میتونستی داشته باشی و الحمد لله نداری؟
بذار من یکی دو تا بذارم برات:
شوهرم بی دلیل میگه دوستم نداره، دوران عقدیم
دیگه تحمل خیانت رو ندارم
طلاق به این افراد توصیه میشه.اما به شما نه عزیز دلم
قدر زندگی تون رو بدونید و برای نجات از مشکلات بطور صحیحی قدم بردارید و تلاش کنید
لطفا در تالار به تاپیکهای خانمهایی که طلاق گرفتن هم سر بزنید تا از مشکلات بعد از طلاق آگاه بشین
دوست نازنینم در مورد شما با طلاق وضعیت زنگیتون بدتر خواهد شد.زندگی شما این پتانسیل رو داره که بهتر بشه
اما اونایی که اسم تاپیکشون رو آوردم امیدی به بهتر شدن زنگیشون تقریبا نیست پس راه چاره شون طلاقه و بس
تاپیکهای تالار رو که به دردت میخورن مطالعه کن
در ضمن لطفا خصوصیات مثبت همسرتون رو با حوصله بیشتری توضیح بدین
اینطوری خودتون هم یادتون میفته همسرتون چه ویژگیهای مثبتی دارن که شما ازشون غافل شدین
و به چشمتون نمیاد
میبینی می می چه خوب حرفهای شما رو باز کرد
خودت هم همینطور بنویس
RE: ميخوام از همسرم جدا بشم يا نه؟
ميدوني عزيزم،من حس ميکنم بيشتر از دست شوهرت عصباني هستي و کلافه که اينطوري به جدايي فکر ميکني،بذار يه چيزي رو بهت بگم قضيه شما کاملا فرق ميکنه،من خواهرم طلاق گرفته کاري به اينکه مقصر بود يا نه ندارم،اون اگه تنها بود شايد زياد ضربه نميخورد ولي الان اون بچه هم داره و علاوه بر خودش به بچه هم ضربه زده که رفته رفته بيشتر هم خواهد شد،البته خدا رو شکر شما زندگيتون خيلي بهتره و ميتونه بهتر هم بشه و واقعا ميگم خواهرم آزاد شد.
در ضمن شما به همه سوالات من پاسخ نداديد و فکر کنم خوب نخونديد،ازتون پرسيده بودم شما چقدر به نيازهاي همسرتون پاسخ ميديد؟آيا نوازشش ميکنيد؟محبتتون رو بي هيچ توقعي نثارش ميکنيد؟در کل اگه به تمام وجود همسرتون نگاه کنيد حس ميکنيد دوستش داريد؟(خواهش ميکنم از رو ي عصبانيت جواب نديد)
قبول داريد همسرتون با اين چند خطي که از همسرتون توصيف کرديد خصوصيات مثبت زيادي داره؟چرا شما دست به قلم نميشيد و واسمون نميگيد؟من کل تايپيک شما رو که خوندم مشکل روحس کردم ولي مشکل حادي که بشه حرف جدايي رو وسط کشيد نديدم،اگه ميتونيد راجع به همسرتون و برخوردهاتون بيشتر توضيح بديد که آزارتون ميده و لطفا فعلا راجع به خانواده اش که چه جوري شما رو آزار ميدن صحبن نکنيد بهتره فعلا کاملا فقط راجع به خودتون توضيح بديد.
RE: ميخوام از همسرم جدا بشم يا نه؟
سلام مینا عزیز
عزیزم شما ذهنت درگیر منفی هاست .
منظور من از گذشت ، گذشت کردن از همون دروغ های قبل از ازدواجه که در رابطه با خانوادشون بوده.
شما می گی که از خانواده همسرت هیچی نمیدونی ، باهاشون زیاد در ارتباط نیستی خوب نباش هیچ کدوم از اینا نمی تونه به کیفیت زندگی شما لطمه بزنه .
عزیزم شما اصلا و به هیج وجه خودت رو وارد رابطه همسرت با خانوادش نکن و اصلا کنجکاوی نکن ، اینجوری خودت هم راحت تری .
در مورد فرزندت هم از روز اول نه باید پیش مادرت نه پیش مادر ایشون بذاریش . این فرزند مال شما ست نه پدر و مادرهاتون و شما در برابرش وظیفه دارید و مسئول تربیتش هستید . مادرهاتون بچه هاشون رو بزرگ کردن و دیگه سن بچه بزرگ کردنشون نیست . با همسرتون صحبت کنید و سعی کنید در این مسئله به توافق برسید . مهد بهتر از پیش مادربزرگ بودنه چون اونها دیگه از حوصله شون خارجه . حتی پیش مادر خودتون هم نذارینش .
در مورد همسرتون هم کوچکترین ناز ونوازش و محبتشون رو بزرگ کنید ، با ارزش کنید و بگید که احساس خوشایندی از اون محبت داشتید (حتی خاطرات خوشایندی که در اون مورد محبتش قرار گرفتید رو یاداوری کنید و رضایت خاطرتون رو بیان کنید) این امر ایشون رو تشویق می کنه و همچنین خودتون مهارت های کلامی تون رو بالا ببرید . بدونید که مهارت کلامی روی مردها اثر زیادی داره و می تونید به کمک این مهارت به خواسته هاتون برسید .
چه اشکالی داره شما در جایی که نیاز به محبت همسرتون دارید اما اون متوجه نیست با زبانی شیرین و لطافت های زنانه این خواسته رو بیان کنید .
RE: ميخوام از همسرم جدا بشم يا نه؟
ضمن تأئید راهنمایی باران عزیز، این رو هم مد نظر داشته باشید که در محبت کردن نباید زیاده روی کرد، حد تعادل رو نگه دارید، در واقع به همسرتون هم فرصت بدید که دلتنگتون بشه، بهتون محبت کنه و ..
:72:
RE: ميخوام از همسرم جدا بشم يا نه؟
مینا خانم گل
یک مدت باید ذهن خودت را از فکر کردن به همسرت و مسائل گذشته منحرف کنی و کاملا به خودت بپردازی . کارهایی را انجام بده که کاملا خودت را خوشحال می کند ( اما مسئولانه ) .
خودت را خوشحال کن
به خودت سلام و صبح بخیر بگو و خودت را نوازش کن و در پپسی را برای خودت مداوما باز کن و خجالت هم نکش مثلا بگو : به به مینا خانم گل عجب جیگری شدی امروز و ..:46:
برای دل خودت آرایش کن
برای دل خودت برو آرایشگاه و یک سرو صورتی صفا بده
برای دل خودت برو لباسهای خوشگل بخر
برای دل خودت برو استخر برای دل خودت غذایی که دوست داری درست کن
برای دل خودت به یک موسیقی خوب که واقعا دوست داری و روحت را نوازش می کند گوش بده
برای دل خودت فیلم و کارتونهایی را ببین که از آنها لذت می بری و بازنوازی خاطرات خوب گذشته است
خلاصه ببین با چه کارهایی خوشحال می شوی یک کم به خودت بپرداز و برای خودت وقت صرف کن و در زمانهایی که برای خودت وقت صرف می کنی ابدا به شوهر و بچه و گذشته و آینده و...فکر نکن . فقط کیف کن .
اینجوری یک مقدار از آزردگی هات به وسیله ی خودت کم میشود که هر چقدر خودت را عمیق تر خوشحال کنی میزان رفع آزردگی هایت هم کمتر می شود بعدا به مرور که حال تو بهتر شد می توانی به همسرت هم فکر کنی و بخشش و گذشت را اگر دوست داشتی وارد چرخه ی زندگی ات کنی و ....
فعلا به خودت بپرداز و از لحظه لحظه زندگی ات به شکل انفرادی لذت ببر تا بعدا بتوانی با هدف گروه از لحظات ناب خودت در میان جمع هم خوشحال باشی و لذت ببری .
اگر از گذشته رنجیده هستی هم گذشته تمام شد و رفت . امروز را زندگی کن .
RE: ميخوام از همسرم جدا بشم يا نه؟
سلام اني عزيز
امروز يكشنبه صبح كه اومدم تو تاپيك تعجب كردم ... از خوندن نوشتت برام
من از 4 شنبه كه نا اميد از سوال و جواب هاي اينجا ( چون به نظر مياد نميتونم مشكلم رو و كارهايي رو كه براي حفظ زندگيم كردم .. درست بيان كنم ... و دوستان رو خسته كردم و خودم هم نتيجه يي نگرفتم ..)رفتم خونه بدون اينكه نقشه يي كشيده باشم . وبدون اينكه به شوهرم بگم ( آخه از رنگ كردن مو بدش مياد)موهام و رنگ كردم
لباس نو خريدم و لباسام رو عوض كردم . شايد باورت نشه ۱ سالي ميشه كارتون به زبان اصلي نديده بودم
و غذايي رو كه خودم دوست داشتم پختم ..
اين 2 -3 روز رو با اينكه به دخترم خوب رسيدم سعي كردم تا جاي ممكن كارهايي رو كه دوست دارم انجام بدم
اهميت هم ندادم كه اون همش كتاب دستشه . ميدوني قصه 3 سال زندگي رو سخته تو چند جمله بگي
اما مشكل من با شوهرم مهمتر از اونيه كه به نظر بچه ها اومده.. گفتم كه اون شخصيتش جوريه كه انگار من دارم تنها زندگي ميكنم . اگه از خوونوادش حرف زدم چون ۲ جاري ديگه من هم همين مشكل رو دارن در واقع از تربيت شونه اينجوري سرد بار اومدن... به من بگو كدوم زن تحمل ميكنه شوهرش هيچوقت نبوسدش... بگه از بوسيدن بدم مياد . فقط تو ۲ ماه اول عقد اون تونست اداي ادمهاي عادي رو بازي كنه .. بعد از اون هميشه مشكل داره چه جنسي چه عاطفي ..
خونه ما هم كسي نميتونه بياد چون فاميل خودش همه با هم مشكل دارن .. نميتونه تحمل كنه از سمت من رفت و آمد كنه
از همون روز اول با اصرار باهاش رفتم دكتر ميگفت ديسك داره آخرش هم معلوم شد جداي ديسك ضعف اعصاب داره
كه خيلي هم جديه.... من گذشته رو بخشيدم اما چيزي كه مشكل ايجاد ميكنه.. اينه كه مسايلي كه منو ناراحت ميكنه هر روز تكرار ميشن
نميشه كه ادمها رو عوض كرد .[color=#800000]
ميدونم بچه و طلاق يعني چي ؟ فكر ميكنين واسه چي بعد از تولدش گفتم همه گذشته رو بخشيدم
اما يه رابطه همون جور كه از اسمش پيداس دو طرفه س ............
با حرفت موافقم ميخوام يه مدت واسه خودم زندگي كنم بذار يك كم هم اون تنها بمونه .......... بعدش كه آرومتر شدم واسه جدايي تصميم ميگيرم . راستش خيلي دوستش داشتم اما با كارهايي كه ميكنه ديگه دوستش ندارم
.........
ممنون
RE: ميخوام از همسرم جدا بشم يا نه؟
انگار هيچي سرجاش نيست
نميتونم ادامه بدم اينجا هم كمكي به من نكرد . اگه قرار تنها باشم خوب جدا ميشم اقلا" اختيارم دست خودمه
بشورو بسابه يكي ديگه واسه من نميمونه .يكي ميگفت رفيق بگير و به زندگيت ادامه بده من كه اينكاره نيستم ...
همه راهكارهايي كه ميدن يا به نظر خودم ميرسه مقطعي يه . همشون هم ازم ميخوان خودم رو و خواسته هام رو ناديده بگيرم . چرا ؟ من هم انسانم ... خواسته هاي من مهم نيست ........ خدا اينو نگفته كه ....
من كه تو غار نيستم دوست دارم با فاميل درجه يكم حداقل ارتباط داشته باشم. متاسفانه طلاق رو اينقدر اينجا سخت ميگيرن كه ....
به نظر ميرسه چاره ي ديگه يي ندارم ........
RE: ميخوام از همسرم جدا بشم يا نه؟
سلام به نظر من جدا شو این زندگی رو نمیشه جمع و جورش کرد ......برای چی ادامه بدی ؟........وقتی تو قلبت حالا درست یا غلط یکی دیگه رخنه کرده از نظر من بهتره که تو هم بری دنبال سرنوشت خودت ....بدور از ترس از قضاوت دیگران ..در این جامعه هر اتفاقی که بیافته بازم زنها هستند که متهم هستند حتی ما زنها هم خودمونو متهم میدونیم متهم به ادامه ی زندگی های بی روحی که قلب و روح و جسم ما رو ازار میده .............تصمیم نهاییتو بگیر و مسلما منم اعتقاد دارم باید خودتو دوست داشته باشی و به خودت اهمیت بدی ...اصلا اگر انسان خودشو دوست نداشته باشه نمیتونه کسی دیگر را دوست بداره ...........شاد باشی
ببخشید این تای÷یکو با تای÷یک یکی دیگر از دوستان اشتباه گرفتم ..عذ رمیخوام :163:
RE: ميخوام از همسرم جدا بشم يا نه؟
سلام مینا جان شما آدم صبوری هستی که تا این مرحله طاقت آورده ای. ولی برای بچه ها یه کمی گنگ صحبت می کنی توی تایپیک سحر خوندم که گفته بودی حتی آبجوش هم ریخت پا نشد نگاه کنه که ببینه چه اتفاقی افتاده..... تو که تا الان صبور بودی و ناامید نشده بودی چرا تا تو این تایپیک اومدی صبرت کم شد و ناامید شدی؟ حتماً به یک مشاوره مراجعه کن. اونجا بهتر می تونی نتیجه بگیری.
RE: ميخوام از همسرم جدا بشم يا نه؟
خیلی وقت ها در زندگی ارزش کاری که می خواهی انجام بدی بستگی به این داره که چه طور به مساله نگاه کنی
جسارت داشته باش و هرآن چه را قلبت می گوید انجام بده
اگر به پیام قلبت گوش نکنی، ممکن است بعد ها در زندگی دچار پشیمانی شوی[size=large]
RE: ميخوام از همسرم جدا بشم يا نه؟
صبر ميكردم چون اميد داشتم كه خوب ميشه
اما الان كه عروسي خواهرمه و گفته نمياد . و من برام خيلي باعث شرمساريه كه جلوي اين همه چشم تك و تنها پاشم برم عروسي به اين نتيجه ميرسم كه اون خوب نميشه
و به خاطر خانواده خودش نميتونه خونواده منو تحمل كنه. ديشب بحثمون شد براش صحبت كردم كه اگه نياد ديگران چه فكر هايي ميكنن . وب اينهمه سختي رو تحمل ميكنم كه حرف مفت پشت سرم نباشه...
ديشب چمدونش رو بست گفت ميره . گفتم تكليف رو مشخص كن بعدا" برو بچه بازي و قهر كه فايده يي نداره
گفت باشه
الان بهش اس ام اس دادم گفتم واقعا" ازم جدا شي خوشحالت ميكنه جواب نداد . فكر ميكردم ديگه دوستش ندارم اما
با همه كارهايي كه ميكنه هنوز تو قلبم جا داره . اينم از بدبختي منه ........... درسته؟
RE: ميخوام از همسرم جدا بشم يا نه؟
یه کمی عاقلانه تصمیم بگیر. اینقدر خودتو پیشش ذلیل و خوار نکن. نذار فکر کنه که اگه اون نباشه تو هیچ کاری نمی تونی بکنی. نمی دونم ما خانم ها چرا اینقدر افراط و تفریط می کنیم. نه به اون اول که محل ..... هم نمی ذاریم نه به بعدش که اصلاً نمی تونیم دل بکنیم.. یه کمی تعادل داشتیم زندگیمون گلستان می شد...