خسته شدم از اینکه اینقد در مقابل فحاشی همسرم به خانوادم سکوت کردم و اصلاح نشد
سلام دوستان من قبلا هم تاپیک باز کرده بودم و مشکلاتم رو مطرح کرده بودم..الان دیگه داغونه داغونم له شدم زیر بار این همه تحقیر.سه ساله ازدواج کردم یه بچه یک و سال و نیمه دارم. مثل بقیه زن و شوهرها مشکلاتی توی زندگیمون داریم ولی این مشکلم خیلی عذاب اوره..سر هر مسئله کوچیکی پای خانوادمو میکشه وسط و شروع میکنه فحش های فوق العاده رکیک دادن و من سکوت میکنم و جوابشو نمیدم و لی تو رفتارم نشون میدم ناراحتم و عذاب میکشم وقتی با هم خوبیم قسمش میدم که دیگه فحش نده من اذیت میشم میگه باشه میگه تو حرف اضافی نزن منم فحش نمیدم...به خدا من حرف اضافی نمیزنم:54:....بهش میگم هزاری من حرف بی منطق بزنم هم تو نباید فحش بدی جدیدا به من هم خیلی فحش میده تو خونه حس میکنم گستاخ تر شده در مقابل خانمی و سکوت من...پدر و مادر من کم نذاشتن براش همیشه بیشترین احترام رو بهش گذاشتن ..مثلا دیشب بهش میگم تولد پدرم بود کاش زنگ میزدی تبریک میگفتی (تهران نبود که بریم ببینیمش..که هر چند اگه میخاستیم بریم باید کلی قربون صدقش میرفتم) قاطی کرد براچی باید زنگ بزنم مرتیکه فلان فلان شده به من چه......
هیچ پالسه منفی ای از جانب خانواده من وجود نداره اگه بخام خوبیها و لطفهاشون رو بگم خیلی طولانی میشه یکیش اینه که بابای من صدمیلیون داد بهش که مغازه ای که برادرش شریک بود رو کامل بخره و برا خودمون بشه و اقا توش کار کنه...یا مادرم هر روز بچه ام رو نگه میداره که من برم سرکار............ولی خانواده خودش....دریغ از یه تماس و احوالپرسی....خلاصه اینارو گفتم که بدونین پالسه منفی از جانب خونوادم نیس
نمیدونین چه قد عذاب اوره وقتی این فحش ها رو میده له میشم جلو بچه ام نگرانم کمکم کنید تورو خدا