چگونه خواسته ها و افکارم را برای همسرم مطرح کنم ؟
سلام دوستان
شاید مشکل من تکراری باشه ولی باز خواستم با مطرح کردنش از شما راهنمایی بخوام.
من 8 ماه میشه عقد کردم و هنوز با نامزدم راحت نیستم همیشه می ترسم اگر فلان چیز رو بگم ناراحت بشه مثلا اینکه خواهر کوچیکش که نامزد داره یه بار موقع خرید با ما اومد و پول همراهش نبود و از نامزدم قرض خواست تا خرید کنه برای اینکه بدونم اهل برگردوندن قرض هست منم یه مقدار بهش دادم ولی اصلا یادش نموند که برگردونه خودش نامزد داره خب من بهم برخورد وقتی من لباسی رو دوست داشتم ولی چون دلم نیومد نامزدم هزینه کنه چیزی نگفتم اونوقت واسه خواهرش خرید همون طور که قرض منو پس نداد حتما به نامزدم هم پس نداده فقط یه بار واسه پس دادنش تعارف کرد من روم نشد از نامزدم بپرسم پس داده یا نه یا مثلا همین خواهرش یا داداش کوچیکش و مادرش مریض میشن به نامزد من میگن ببرشون دکتر خب دکتر خرج داره میترسم بگم فکر کنه خسیسم یا از خانوادش خوشم نمیاد اصلا این طور نی من فقط میگم چرا الان که در حال ساخت خونه هستیم بجای اینکه پدرش کمک کنه باید اون مسئولیت پدرش رو به عهده بگیره واسه بعضی از خرید های خونه سریع زنگ میزنن نامزد من بخره بیاره در صورتی که باهاش حساب نمیکنن من نمیدونم چه جوری این مسئله رو بیان کنم خیلی اذیت میشم وقتی میبینم من مراعات میکنم ولی بقیه نه. من خودم کارمندم و از حقوق خودم خرید شخصی میکنم و چون بعضی از وسایل جهیزیه هم خودم میخرم بعضی وقتا پول کم میارم حتی واسه یه ارایشگاه رفتن هم پول ندارم و پدرم میده این موضوع باعث خجالت من میشه نامزدم خسیس نی تا الان هر درخواستی ازش داشتم کوتاهی نکرده ولی من روم نمیشه راحت باهاش حرف بزنم حتی شارژ گوشیم رو هنوز خودم تهیه میکنم تا الان هر موقع غیر مستقیم گفتم اصلا نگفته واست شارژ بگیرم مثلا چند بار بهش اس ندادم بعد که زنگ زد دلیلشو پرسید گفتم الان ندارم شارژ بگیرم اصلا چیزی نگفت تا چند وقت پیش بهش گفتم دستم خالیه روم نمیشه از بابا بگیرم واسم شارژ میفرستی خدایی کم نذاشت با مبلغ بالا فرستاد ازش تشکر کردم گفت وظیفمه خب چرا باید برای انجام وظیفه حتما من بهش بگم؟ وقتی داداشش چند وقت یه بار ازش شارژ میگیره خودش باید بدونه منم لازم دارم.
یا مثلا داداشش واسه ساخت خونه کمک میکنه کمک که نه مثلا یه ربع میره یه کار کوچیک انجام میده بعد مبلغ زیادی از نامزد من میگیره چند بار به شوخی گفتم خب پس فردا اون ازدواج میکنه تو کمکش میکنی اونوقت اونم بهت میده هیچی نمیگه .
پدرش حتی هزار تومن سر عقد خرج نکرد از حلقه گرفته تا زیر لفظی قبل بله گفتن من رو نامزدم هزینه کرد اونوقت بجای کمک چون نامزد من در روز دو سری ماشین رو واسه کار لازم داره باید هزینه بنزین و تعمیرات رو بده مجبورش کردم موتور خرید ولی وضع بدتر شد فقط یه هزینه اضافه شد حالا باید بنزین موتور خودشم بده بعد داداشش استفاده کنه در صورتی که پدر شوهرم واسه داداشش موتور خریده و کلی واسش هزینه میکنه مثلا یه مغازه با وسایل کامپیوتری واسش اجاره کرده من مطمئنم موقع ازدواج داداشش هم کل خرج رو پدر شوهرم میده خودش همه اینا رو میدونه میگه من دارم هر ماه اندازه هزینه یه خانواده خرج میکنم بریم خونه اجاره ای بهتره ولی من قبول نمیکنم چون با اینکه مراسم عقدم خیلی ساده بود و فقط اقوام درجه یک بودن و اونم بدون سفره عقد توی خونه که مثلا بعدا جبران کنن و منم بعد فهمیدم کل خرج با نامزدم بوده از قید جشن عروسی گذشتم تا خونه بسازه خانواده من هم مخالف مستاجری هستن و مدام میگن چرا اینقدر اسون میگیری اخرش بد عادت میشه.
ببخشد طولانی شد
ممنون میشم راهنماییم کنید چه طور واسه مسائل این چنینی با نامزدم صحبت کنم که ناراحت نشه یه نمونش که خیلی اذیتم میکنه همین پول قرض گرفتنای خواهرش که نمیدونم بر میگردونه یا نه یا مثلا همین دکتر بردنای پر هزینه.