تو مسئله اقتصادی چطور با همسرم رفتار کنم؟

[پرواز1]

سلام دوستان همدری

من یه مسئله ای دارم تو زندگیم که منو اذیتم می کنه.

اون هم اینه که نمی دونم تو مسائل مالی چه طوری رفتار کنم؟

همسرم تو یه اداره دولتی کار می کنه. اما حقوقشون ساعتیه. به همین خاطر ثبات نداره حقوقشون. ولی میدونم که خوب یامتوسط هست. زمان پرداخت حقوقش هم مشخص نیست ولی تو هفته اول هر ماه هست.

ما تقریبا سه ماه میشه که عروسی کردیم. تو دوران عقد من اصلا از حقوقش نمی پرسیدم. همسرمم هیچی نمی گفت و سعی در پنهان کردنش داشت.

اصلا هم تو دوران عقد ازش پولی چیزی نگرفتم.

خودم شاغل بودم اما حقوقم خوب نبود زیاد اخر هر ترم حقوق می گرفتم. اما همه مخارجم رو از خانوادم دریافت می کردم. واصلا ازش تقاضایی نمی کردم گاهی که حرفی پیش می اومد میگفت عروسی کنیم حمایتت می کن.

الان سه ماهه عروسی کردیم من به خاطر انتقال به یه شهر دیگه کارم رو ازدست دادم.

اما جالبه پس اندازم یا هر پولی رو که دستم میاد همسرم باهام صحبت می کنه ازم میگیره که مثلا بدش به من بعد بهت میدم. نمیدونم باید بهش بدم یا نه تا حالا که هر چی داشتم ازم گرفت.

اما از حقوق خودش هیچی نمی گه. اتفاقی یه روز متوجه شدم که مثلا ده روز پیش حقوق گرفت و مبلغ خوبی هم بود اما اصلا به من اطلاع نداد.

تو همه امور محافظه کاره تو امور اقتصادی به شدت.

الان هم وقتی میخاد پولی بهم بده میده، اما با فاصله زمانی و میگه مثلا بهت اینقد دادم. یا مثلا پولی که بهت دادم رو چکار کردی. یا مثلا نمی خاد خریدخونه کنی خودم خرید می کنم و ... خلاصه سخت گیری می کنه. البته به نظر من. اما من خیلی راحت هر چی داشتم رو بهش دادم اصلا نگفتم جقد هست اصلا منتی نذاشتم. چون اینطوری تربیت شدیم هیچوقت خونوادم پول دستم نمی دادن مثلا میزاشتن تو کیفم یا میگفتن فلان جا هست برو بردار. یا خیلی با احترام اصلا حساب بکشن و از این حرفا نبود...

جالبه بگم پول بهم میده به این امید که اینجا کار گرفتم حقوقم رو بهش بدم. میگه کار گرفتی باید صندوق مشترک تشکیل بدیم و از این جور حرفا.

تو این زمینه اصلا قاطع نیستم.
لطفا راهنماییم کنید.
چکار کنم. بگم باید حتما از میزان حقوقت زمانش من رو در جریان بزاری یا نه؟
از پس اندازش خبر ندارم نمی گه.
بده بستان باخانوادش داره نمی فهمم سر چیه برای چیه ؟

چکار کنم بچه ها کمکم کنید.
کاری که من کردم اینه. اصلا از حقوقش نمی پرسم . از پس اندازش نمی پرسم. خرید اصلا انجام نمیدم مگه چیزایی که خودم میخام با پول خودم بهش اطلاع نمی دم. جالبه بدونین از این حرفش پشیمون شد دائم بهم میگه تو خونه خسته میشی برو خرید کن ولی من همچنان اصرار دارم که نه . میگه چرا میگم حوصله حساب کتاب پس دادن ندارم. گفت حرفم رو پس گرفتم برو خرید کن. چون بهش غر نزدم اینو میگه. اصلا از هیچ چیش نمی پرسم.

کار درست چیه. بچه ها کمک کنید . چون تو عقد هیچ پولی نگرفتم ازش براش جا افتاد که نباید بهم پول بده الان اگه پولی میده که به نظر خودم ناچیزه با اب و تاب. فک می کنه بهم لطف میکنه - جالبه. نه. زنشم ولی انگار وظیفش نیست.
یا مثلا گفتم فلان چیز رو ندارم گفت این ماه نه بزار ماه بعد. در حالیکه برگه حقوقش رو دادم راحت می تونست هزینه شو پرداخت کنه .
نمی دونم چطور رفتار کنم؟ ببخشید طولانی شد.

[دختر بیخیال]

اگه زندگی خودتون نیازی نداره، و همسرتون بدون حقوق شما هم میتونن از پس مخارج زندگی بربیاین، حقوقتون و برای خودتون پس انداز کنین.

مثلا میتونین بهشون بگین فلان هدف و تو زندگیم دارم، مثلا اگه گواهینامه ندارین برین دنبالش بعدش بگین میخوام پس انداز کنم که ماشین بخرم، شما هم که نیازی ندارین خب پس خودم پس انداز میکنم.

یا وقتی میگن پولتونو بدین من پس انداز کنم بگین چه فرقی داره شما هم میرین میذارین تو بانک منم همینکارو میکنم فرق پس اندازامون چیه؟

در مورد حقوق همسرتون، شاید هنوز بشما و نحوه خرج و مخارجتون اعتماد ندارن. میتونین در کمال آرامش یروز ازشون بپرسین، بگین همسر عزیزم، من یک دلخوری کوچکی از شما دارم، من این همه با شما روراست بودم تمام پس اندازمو بی چون و چرا در اختیارتون قرار دادم بدونی که بعدا حتی یک کلمه درموردش حرفی بزنم یا حساب کتابی داشته باشم، اما شما نه تنها از گفتن حقوقتون بمن واهمه دارین، بلکه اگه پولی هم بمن میدین، حساب کتابشو همیشه دارین، بگین میخوام بدونم دلیل این رفتار چیه؟
مگه شما بمن بی اعتماد هستین؟
من کاری کردم که شما بمن بی اعتماد شدین؟

چرا وقتی مستقیم میشه پرسید، دنبال راه های دیگه ای هستین؟ شاید برداشت شما اشتباه بوده باشه؟

[پرواز1]

مرسی دختر بیخیال عزیز

گفتم خودم پس انداز می کنم میگه بزار تو حساب من باشه پول بیشتر میشه و می تونیم وام بگیریم. تو مخارج خونه نه خوشبختانه حقوقش میرسه. برا خرید خونه چون مستاجریم.
اینکه به نحوه خرج کردنم اعتماد داره یا نه. نمی دونم.

یه بار هفته اول بعد عروسیمون من یه چیز دکوری دیدم که خوشم اومده بود با پول خودم خریدمش. همسرم بهم پول داده بود اما به اون پول دست نزدم. تو اون مدت ما خونه مادر شوهرم بودیم. مادر شوهرم به من توپید که برای چی رفتی اینو گرفتی تو این همه وسیله داری. به شوهرم گفت که چرا اون وسیله رو خرید. پولاشو حروم میکنه. دخالتای همیشگی.

از همون روزم دائم بهم می گفت باید به شوهرت کمک کنی... بعدش بلافاصله پولهامو شوهرم گرفت و یه طور دیگه شد. گفت که خریدا رو خودم انجام میدم و ... .

اما من هیچی به شوهرم نمی گم. اومدیم تهران هر چی تموم میشد خونه یا نمی گفتم خودش می فهمید می خرید یا می گفتم می گفت چرا نمی خری؟ تو خونه تنهایی و ...برو خرید.

ولی خییلی از دستش ناراحت شدم.

یه عادتی که دارم هر چی رو که بخوام مستقیم نمی گم غیر مستقیم صحبت می کنم. اونم نیازامو نمی فهمه. نمی دونم چکار کنم. این حرف مادرش هم باعث شد که من با پول خودم یه چیزی برای خونه نیاز باشه بگیرم -ظرفا و ... خوراکی نه- ناراحت میشه که ضروری نیست در حالی که من بش نیاز دارم.

[نیکیا]

من وقتی اینجور پست ها رو میخونم دچار هیجان لحظه ای و احتمالا آفات مشاوره میشم و به خاطر همین حرفهام اغلب تهاجمیه، یعنی بعد از یک مدت که میام و نوشته های خودم رو میخونم میبینم که میتونستم آرامتر حرف بزنم... بنابراین به خاطر لحنم از همین اول عذر خواهی میکنم اما پرواز عزیز همسرت میخواد پولها توی یک حساب باشه تا سود بیشتری بهش تعلق بگیره؟ خب چرا توی حساب تو نباشه؟ همسرت سعی در پنهان کردن حقوقش داره بعد شما همه پسندازت رو دادی به ایشون؟ تا حالا به همسرت گفتی چقدر حس بدیه وقتی که آدم بخواد سیر تا پیاز خرجهایی که کرده رو برای شوهرش توضیح بده؟ من فکر میکنم توی اغلب رفتارهایی که با ما میشه خودمون مقصریم. توی این زمینه قاطع نیستی؟ خب از این به بعد قاطع باش... بهت میگه نمیخواد برای خونه خرید کنی؟ خیلی ساده است دیگه خرید نکن. موبایل که داری هر روز بهش اسمس بده و جیزهایی که برای خونه لازم داری رو براش لیست کن تا خودش خرید کنه. به این امید بهت پول میده تا بعد که کار گرفتی حقوقت رو بدی به ایشون؟ امیدش رو با آرامش و خونسردی نا امید کن ببین چی میشه؟ برای همسرت توضیح بده که نفقه ی یک زن بر عهده ی شوهرشه... براش توضیح بده که زن و مرد در قبال همدیگه وظایفی دارند. از پس اندازش خبر نداری؟ خب ازش بپرس. به همین راحتی... خوانواده ی همسرت نیاز مالی دارن؟ همسرت به خانواده اش کمک مالی میکنه؟ این رو قبل از ازدواج باید ازش میپرسیدی. البته قبول دارم آدم بعضی چیزا رو اصلا به ذهنش هم نمیرسه که سوال کنه اما هنوز هم دیر نشده الان ازش بپرس.
بهت میگه برو خرید؟ خب برو و بعد پولش رو از شوهرت بگیر. حرف های دختر بیخیال رو هم بخون. مادرشوهرت بهت توپید که چرا یک وسیله ی دکوری رو با پول خودت برای خودت خریدی؟ چرا اجازه میدی دیگران توی کارهات دخالت کنن؟ چرا وقتی خودت در جریان کارهای همسرت نیستی خانواده ی همسرت رو در جریان کارهای خودت قرار میدی؟ شوهرت چطور بلافاصله پولهات رو ازت گرفت؟ ببین اون نگرفت! این شما بودی که بهش دادی...خب چرا دادی؟ میتونستی بهش بگی عزیزم میخوای این پول رو چیکار کنی؟ میگفت پس انداز میگفتی خب توی حساب من پس انداز میشه دیگه. میگفت بذاریم توی یه حساب که سودش بیشتر بشه. تو هم باید با آرامش و خونسردی و مهربانی میگفتی خب بذاریم توی حساب من که سودش بیشتر بشه... عادت داری چیزی که میخوای رو مستقیم بهش نمیگی؟ خب عادتت رو ترک کن. مگه وقتی همسرت بهت نیاز داره مستقیم نمیاد بهت بگه؟ فکر کن چقدر خنده دار میشد وقتایی که همسرت بهت نیاز داره بهت نمیگفت!!!! همیشه به خونواده ی همسرت خصوصا مادر شوهرت احترام بذار همیشه ی همیشه ی همیشه احترام بذار اما در قبال تصمیماتی که برای زندگیت میگیری قاطع باش و به حرفهای دیگران اهمیتی نده. کلا در قبال حرفهای خونواده ی شوهر خصوصا در مورد امور اقتصادی یه گوشت در باشه و اون یکی دروازه... همه ی راه های دخالت رو ببند. اگه هم حرفی زدند حرفاشون رو بشنو اما گوش نکن.کار خودت رو بکن... و نکته ی مهم اینکه توی تمام تصمیماتت توان مالی همسرت رو در نظر بگیر. بیشتر از توانش چیزی ازش نخواه. موفق باشی

[الیاس200]

اول از همه اینکه باید بدونید نفقه حق زن هست نمیخوام اول زندگی بگم برید فلان کتاب یا سایتی حقوقی رو بخونید فقط بدونید همسرتون موظفه در جهت تامین مایحتاج زندگی به شما هست دوم اینکه ظاهرا نه بلکه قطعا شما خجالتی هستید و روتون نمیشه خیلی از مسائلو بهش بگید همسرتونم اینطور برداشت کرده که شما ساکت مطیع و خلاصه هیچ هستید سوم اینکه شما یکمی لوسش کردید و اینکه ایشونو عادت دادید به خودتون که اینطوری رفتار میکنه بس بهتره در نهایت احترام باهاشون در خصوص مسائل مالی صحبت کتید چون ممکنه از مسائل مالی به سایر حوزه های زندگیتون سرایت بیدا کنه بس همین اول زندگیتون کارو یک سره کنید





دوستان کمک کنن چطور میشه بیشتر از سه بست رو در 24ساعت گذاشت و همینطور ویرایش متن رو elyas20هستم ولی دقیقا نمیدونم چیکار کنم یه نام کاربری دیگه اضافه کردم با اضافه یه صفر باتشکر از همه

ویرایش مدیرهمدردی: به علت ایجاد نامهای کاربری متعدد حساب شما مسدود شد
جهت رفع مشکل از طریق لینک تماس با ما تماس بگیرید

[ساده دل 98]

سلام عزيز
مشكل شما دقيقا شبيه مشكل منه.اول ازدواج گفت حساب مشترك اما فقط واريز مشترك داشتيم واصلا من نمي دونستم چن داريم وحتي دفترچه بهم نداد فقط شماره حساب داشتم بعد كل پس تندازمو دادم بعد طلاهامو ... خونه خريد به نام خودش ماشين به نام خودش.حالا دوباره سر كار ميرم بعد از 8 سال ديشب ميگفت پرينت حسابتو ديدم (كارمند بانكه )فلان تاريخ پول به كارت كي ريختتي ؟چرا اينهمه برداشت داري؟ و... اصلا لازم نيست بري سر كار زني كه شوهرش ندونه پولشو چه كار ميكنه بدرد نمي خوره.ادم تازه به دوران رسيده هست (باورت ميشه اينقد تو خونه خرج ميكنم كه تنها ماهي 200تومن پس اندازمه).هر چه مثل شما بزرگمنشانه باهاش برخورد ميكردمو وميكنم پر توقع تر ميشه.سعي كن مقتدرانه رفتاركني مثل من اينقدر له نباشي

[پرواز1]

خیلی ممنونم از شما نیکیا،الیاس 200 و زهراای عزیز متشکرم از پستتون

نیکیا جان صحبت های شما هم تهاجمی نبودن و اتفاقا خیلی خوب همه چی رو توضیح دادین.
[quote]همسرت میخواد پولها توی یک حساب باشه تا سود بیشتری بهش تعلق بگیره؟ خب چرا توی حساب تو نباشه؟[quote]

به این نکته فک نکرده بودم. چند وقت پیش تو یه قرعه کشی اسمم افتاد. اینقد گفت پولت رو بهم بده که خسته شدم. بهش گفتم هر چی پول داشتم رو دادم بهت این دیگه دستم باشه یه وقت یه کاری دارم.
بهم گفت خواهرم که حقوق کمی می گیره بهم پول داد تو نمیدی -با این همه پولشون فقط 300 تومن بهش داد اونوقت منتشو شوهرم رو من میزاره- داداشم بهم پول داد. حرصم گرفت. هر چی داشتم رو دادم با این مقایسه به هدفش رسید. من اشتباه کردم.

پولهای قبلیم رو بخاطر رهن خونه بهش دادم. اما الان ما نیاز ضروری به پول نداشتیم. برای خرید خونه میگه از اونا گرفتم که حالا حالا ها ما خونه بخر نیستیم. بهش گفتم شما کم کمکشون نکردی. اینقد پول تو عقدمون به حسابشون میریخت که. به بهانه های مختلف. هنر نکردن. تازه داداشش ماشینشو برده درب و داغون کرده همه جاش خرابه الان . با قهر و ناراحتی من پسش گرفت. اصلا بروی خودش نمیاره که چقد باید براش خرج کنه. که پولی که بهش داد رو باید ازش پس بگیره.

تا حالا به همسرت گفتی چقدر حس بدیه وقتی که آدم بخواد سیر تا پیاز خرجهایی که کرده رو برای شوهرش توضیح بده؟ من فکر میکنم توی اغلب رفتارهایی که با ما میشه خودمون مقصریم. توی این زمینه قاطع نیستی؟ خب از این به بعد قاطع باش...

بله موافقم که قاطع نیستم. اما دلیلش این بود که واقعا نمی دونستم راه درست چیه که قاطع باشم. فک می کردم با زن و شوهریم و زندگی مشترک. اما وقتی دقت کردنشو می بینیم در ارتباط با خودم ناراحت می شم. دیگه این کار رو نخواهم کرد.

خرید نمی کنم.

به این امید بهت پول میده تا بعد که کار گرفتی حقوقت رو بدی به ایشون؟ امیدش رو با آرامش و خونسردی نا امید کن ببین چی میشه؟

بله باید راهکارهاشو یاد بگیرم.
چقد من از کاراش و پرروییش حرص می خورم. این دفعه پول قرعه کشیمو ازم گرفت بهش گفتم کفش ورزشی میخام. از روی پول من گرفت با منت به خودم داد.

برای همسرت توضیح بده که نفقه ی یک زن بر عهده ی شوهرشه... براش توضیح بده که زن و مرد در قبال همدیگه وظایفی دارند.

بله خودش این رو میدونه. میگه چی برات کم می ذارم. اما عملا دست منو از همه جا بسته. نمی تونم بگم که فک می کنه می خام منت بزارم سرش

ز پس اندازش خبر نداری؟ خب ازش بپرس.

بله باید سر یه فرصت مناسب این کار رو بکنم. اما خییلی با اعتماد بنفس کامل می دونم جواب نمی ده و طفره میره که بدهکارم و ...

خوانواده ی همسرت نیاز مالی دارن؟ همسرت به خانواده اش کمک مالی میکنه؟ این رو قبل از ازدواج باید ازش میپرسیدی. البته قبول دارم آدم بعضی چیزا رو اصلا به ذهنش هم نمیرسه که سوال کنه اما هنوز هم دیر نشده الان ازش بپرس.

ابدا نیاز مالی ندارن. اما زار زدن رو عادتشونه. کمک مالی خییلی تو مجردی و عقدمون میکرد بهشون. الان که ما تازه عروسی گرفتیم کمتر شده. یا حداقل من خبر ندارم.

مادرشوهرت بهت توپید که چرا یک وسیله ی دکوری رو با پول خودت برای خودت خریدی؟ چرا اجازه میدی دیگران توی کارهات دخالت کنن؟ چرا وقتی خودت در جریان کارهای همسرت نیستی خانواده ی همسرت رو در جریان کارهای خودت قرار میدی؟

نگفت با پول خودت چرا خریدی اینقد رو داره که میگه چرا خرید.برا همسرم جا انداخت که با پول شما بود. و حتی اگه پول خودشه باید بدش به تو. خرج نکنه. یه چیزی تو این مایه ها. در جریان عمرا قرارشون بدم اومد خونم دید.

عادت داری چیزی که میخوای رو مستقیم بهش نمیگی؟ خب عادتت رو ترک کن.

از اولش اینطوری بودم هیچی رو مستقیم نمی گفتم و همیشه هم ضرر می کردم از این بابت. اصلا بنظرم حجب و حیا داشتن خوب نیست ادم باید پر رو باشه

امروز خیلی از دستش ناراحت شدم بطوری که تابلو تو قیافم متوجه شد. باید میرفت بیرون خرید بهش گفتم فلان چیز رو میخام برا اشپزی بود گفت این ماه نه بعدا پول برا این چیزا حروم نکنیم. بشدت ناراحت شدم. پنج تومن هم نمی شد. رفتم تو لاک خودم که چقد من ساده ام.

چقد تو این چند روزه تاپیک مشابه به این مساله مالی دیدم تو تالار.

جدیدنا که برادرش ماشینشو خراب کرد دیدم با هم صحبت می کنند و قرار بر فروش ماشینش و خرید یه ماشین جدید و مدل بالاتر رو داره. خییلی ناراحت شدم که به مادرش میگه این ماشینو میخام بفروشم و یکی دیگه بگیرم بهتر باشه. برادرش ماشینو خراب می کنه با کمال پررویی میگه تو که میخای یکی دیگه بگیری!!!!!!!!!!

یعنی من باید تو حرفاش با خانوادش بفهمم که ایشون میخاد چکار کنه. خییلی از این بابت ناراحتم.

از مخفی کاری های مرد از زن بدم میاد. نمیدونم چی بهش بگم اما اصلا از ماشین نمی خام حرفی بزنم چون با من مشورت نکرد اصلا هیچی نمی خام بگم بشدت هم مخالف خریدن ماشین هستم چون تو شرایط خریدش نیستیم.

مدام سایتهای مختلف رو میره برا ماشینهای مختلف جستجو می کنه. دوباره برای این موضوع احتمالا یه بحث اساسی خواهیم داشت.

[ساده دل 98]

سلام
بهت گفتم راهي كه تو الان اولش هستي من 8 سال رفتم.امكان تغيير دادن اون خيلي كمه.اون اگه چيزي برا خريد تو ذهنش باشه حتما خريد ميكنه بي خودي(مثل من) شب وروزتو يكي نكن از جيب تو نميره پس بزار بخره.هر جور شده مقرري ازش هر ماه بگير من 3 سال پيش ماهي 50 يا صد ميگرفتم اگه ادامه ميدادم الان200بود.ببين با اون پول من برا خونه يا خودم خريد نميكردم خرج خونه ولباسو با چاخان يا قهر يا تشر ميگرفتم(خودش خريد ميكرد)واون پول بسم بود

[پرواز1]

سلام
بهت گفتم راهي كه تو الان اولش هستي من 8 سال رفتم.امكان تغيير دادن اون خيلي كمه.اون اگه چيزي برا خريد تو ذهنش باشه حتما خريد ميكنه بي خودي(مثل من) شب وروزتو يكي نكن از جيب تو نميره پس بزار بخره.هر جور شده مقرري ازش هر ماه بگير من 3 سال پيش ماهي 50 يا صد ميگرفتم اگه ادامه ميدادم الان200بود.ببين با اون پول من برا خونه يا خودم خريد نميكردم خرج خونه ولباسو با چاخان يا قهر يا تشر ميگرفتم(خودش خريد ميكرد)واون پول بسم بود

مرسی زهرا جان. چقد خوبه که یکی باشه مثل شما دلسوز شرایط ادم رو درک کنه.

این وسط همش عذاب وجدان داشتم نکنه زندگی همینیه که همسرم میگه و من زیاده خواه باشم.

پول میگیرم ازش. اما اصلا نمی دونم چی میشه. چون خیلی چیزایی که از نظر من واجبه واسه خونه اون غیر ضروری میدونه.


مثلا این سری باید برا اشپزخونه فرش میخریدیم هر چی بهش گفتم گوش نکرد. من مجبور شدم گفتم خودم میخرم رفتیم و خریدم. تو مغازه قشنگ پول رو ازم گرفت داد به فروشنده. در حالیکه اصلا وظیفه من نبود.

اگه دنبالم باشه و چیزی بخوام که لازم نمی دونه هم پولش رو باید خودم بدم. همیشه همینطوری بوده.

من تا جایی که یادمه هیچوقت وقتی با مرد خونه، پدر یا برادر یا حتی مادر می رفتیم بیرون اجازه نمیدادن پول چیزی رو خودمون بدیم یا جلوی اونا که مردن حساب چیزی رو بکنیم.

ولی ایشون راحت تو عقدم چیزایی که میخاستم بارها و بارها همراهم بود و من خودم وسیله می خریدم. خیییلی برام جالب بود. می موندم تو کاراش.اعتماد بنفس دارن. خانوادگی مواظب پولشون هستن. اصلا غصه ابرو و اینا رو نمی خورن.


پول برام ارزشی نداره. اما اینکه یه مرد همرات باشه و بخوای حساب چیزی رو بکنی من خودم خجالت می کشم. چه برسه.


بله پول توجیبی هر ازگاهی میده اما وقتی همه چیز رو بجز خورد و خوراک که خداییش کم نمیزاره غیر ضروری بدونه سخت میشه دیگه.

لوازم ارایشی. لباس. لوازم بهداشتی و ووووو همش به عهده خودمه.

همش می نالید می گفت ندارم منم دلم می سوخت میگفتم گناه داره. اما وقتی متوجه حقوقش شدم تعجب کردم!!!!

بهش گفتم چقد می گیری گفت می دونی که چیز قابل توجهی نمی گیرم. بمن می گفت چقد داری و ... می گفتم من از هیچ چیت خبر ندارم می گفت میدونی که من همش کم میارم قرض دارم برای همین نمی پرسی یعنی با طفره جواب می داد. اما اصلا خوشم نیومد وقتی حقوق دریافتیش رو دیدم.هنوزم فک می کنه نمی دونم که مثل قبل دائم می گه ندارم.

- - - Updated - - -

سلام
بهت گفتم راهي كه تو الان اولش هستي من 8 سال رفتم.امكان تغيير دادن اون خيلي كمه.اون اگه چيزي برا خريد تو ذهنش باشه حتما خريد ميكنه بي خودي(مثل من) شب وروزتو يكي نكن از جيب تو نميره پس بزار بخره.هر جور شده مقرري ازش هر ماه بگير من 3 سال پيش ماهي 50 يا صد ميگرفتم اگه ادامه ميدادم الان200بود.ببين با اون پول من برا خونه يا خودم خريد نميكردم خرج خونه ولباسو با چاخان يا قهر يا تشر ميگرفتم(خودش خريد ميكرد)واون پول بسم بود

مرسی زهرا جان. چقد خوبه که یکی باشه مثل شما دلسوز شرایط ادم رو درک کنه.

این وسط همش عذاب وجدان داشتم نکنه زندگی همینیه که همسرم میگه و من زیاده خواه باشم.

پول میگیرم ازش. اما اصلا نمی دونم چی میشه. چون خیلی چیزایی که از نظر من واجبه واسه خونه اون غیر ضروری میدونه.


مثلا این سری باید برا اشپزخونه فرش میخریدیم هر چی بهش گفتم گوش نکرد. من مجبور شدم گفتم خودم میخرم رفتیم و خریدم. تو مغازه قشنگ پول رو ازم گرفت داد به فروشنده. در حالیکه اصلا وظیفه من نبود.

اگه دنبالم باشه و چیزی بخوام که لازم نمی دونه هم پولش رو باید خودم بدم. همیشه همینطوری بوده.

من تا جایی که یادمه هیچوقت وقتی با مرد خونه، پدر یا برادر یا حتی مادر می رفتیم بیرون اجازه نمیدادن پول چیزی رو خودمون بدیم یا جلوی اونا که مردن حساب چیزی رو بکنیم.

ولی ایشون خیلی راحت تو عقدم چیزایی که میخاستم بارها و بارها همراهم بود و من خودم وسیله می خریدم. خیییلی برام جالب بود.خیلی. می موندم تو کاراش. خیلی اعتماد بنفس دارن. و خیلی خانوادگی مواظب پولشون هستن. اصلا غصه ابرو و اینا رو نمی خورن.


پول برام ارزشی نداره. اما اینکه یه مرد همرات باشه و بخوای حساب چیزی رو بکنی من خودم خجالت می کشم. چه برسه.


بله پول توجیبی هر ازگاهی میده اما وقتی همه چیز رو بجز خورد و خوراک که خداییش کم نمیزاره غیر ضروری بدونه سخت میشه دیگه.

لوازم ارایشی. لباس. لوازم بهداشتی و ووووو همش به عهده خودمه.

همش می نالید می گفت ندارم منم دلم می سوخت میگفتم گناه داره. اما وقتی متوجه حقوقش شدم تعجب کردم!!!!

بهش گفتم چقد می گیری گفت می دونی که چیز قابل توجهی نمی گیرم. بمن می گفت چقد داری و ... می گفتم من از هیچ چیت خبر ندارم می گفت میدونی که من همش کم میارم قرض دارم برای همین نمی پرسی یعنی با طفره جواب می داد. اما اصلا خوشم نیومد وقتی حقوق دریافتیش رو دیدم.هنوزم فک می کنه نمی دونم که مثل قبل دائم می گه ندارم.

[دختر بیخیال]

یک سوالب ازتون دارم، البته قبلش بگم هنوز ازدواج نکردم .
اما وقتی با این مشکلات مواجه میشم همیشه این سوال برام ایجاد میشه که چرا خانوم همینطور که مشکلاتشو اینجا مطرح میکنه ، چرا همینارو البته بدون دعوا کاملا منطقی و بصورت حرف زدن دو آدم بالغ، با همسرش مطرح نمیکنه؟

مثلا من خودمو میذارم جای شما که همسری داشته باشم با این اخلاقیات خب خیلی رک و راحت میشینم جلوش بهش میگم، عزیزم من کمی ازت دلخورم، من بابت این حرکت شما دلخور شدم که علاوه بر اینکه تمام پول ها و پس انداز منو گرفتین، تازه وقتی برام خرج میکنین، منت سرم میذارین.
یا من از پنهانکاریتون دلخورم.
مثلا بهشون میگفتم من متوجه شدم مبلغ حقوق شما خیلیم بالاست، اما شما به من دروغ میگفتین، چرا؟
مگه من همسر شما نیستم؟ چرا بمن بی اعتماد هستین؟

یا اینکه من متوجه شدم که شما میخواین ماشینتونو عوض کنین چرا با من که همسرتون هستم مشورت نکردین و من از کس دیگه ای باید بفهمم؟

یا سر دادن پس اندازتون چرا به همسرتون همین حرفای اینجارو بهشون نگفتین؟
خب میگفتین همسر عزیزم منو با خواهر و برادرتون مقایسه نکنین، اولا شما خیلی کمکشون کردین، دوما اونها قرار نیست همه ی پس اندازشون و بشما بدن، اونها بخشی کوچیکی از پولشونو در اختیارتون قرار دادن.
اما من مقداری پول برای ملزومات خودم که میتونم داشته باشم، اگه همین هم بدم که دیگه پولی نخواهم داشت.تازه شما باید بمن نفقه بدین نه من بشما!

بگو من یسری نیازها دارم، چرا نمیتونم این نیازها رو حداقل با پس انداز و پول خودم برطرف کنم؟ اشکالش کجاست؟

واقعا چرا باهم مستقیم صحبت نمیکنین؟

- - - Updated - - -

یه عادتی که دارم هر چی رو که بخوام مستقیم نمی گم غیر مستقیم صحبت می کنم. اونم نیازامو نمی فهمه. نمی دونم چکار کنم. این حرف مادرش هم باعث شد که من با پول خودم یه چیزی برای خونه نیاز باشه بگیرم -ظرفا و ... خوراکی نه- ناراحت میشه که ضروری نیست در حالی که من بش نیاز دارم.

خب عزیزم نیازهاتو بگو.
ناراحت میشی مستقیم بهشون بگو.
بگو من که با پول خودم خرید کردم، حداقل انتظار دارم اینجور موقعا شما طرف منو بگیرین بالاخره من دارم زحمت میکشم و برای بدست اوردن این پول تلاش میکنم، پس حق دارم حداقل برای بخشیش خودم تصمیم بگیرم.

البته حقم بر تصمیم گیری روی همشه، اما دیگه انتظار ندارم روی حتی بخش کوچیکیشم نتونم تصمیم بگیرم..

من تو خانواده ای بزرگ شدم که همه چیش مشترک بوده، هم مادرم هم پدرم شاغل بودن و مادرم خیلی زن صبور و از خودگذشته ای هستن، بخاطر بیماری پدر پدرم خوشون و زودتر بازنشسته کردن و حتی تمام پاداششون و دادن به پدرم برای یکی از فامیلاشون خرج شد، اما در عوض ین صبوری زمانی که آپارتمان های پدرم تمام شد تمامشون بنام مادرم شد. ( اینها در یک زمان طولانی 3 -4 ساله اتفاق افتاد بلافاصله نبود)

اینطور که من تو زندگیها متوجه شدم، وقتی زن از خودگذشتگی داشته باشه و بتونه به مرد ثابت کنه اصلا زن ولخرجی نیست و مرد میتونه بهش اعتماد کنه، اونوقته که مرد هم درمورد مسایل مالی بهتز میتونه به زن اعتماد کنه.

مادر من علاوه بر صبوری و مهربانی و از خودگذشتگی زیادشون، اصلا اهل ولخرجی نبودن

فکر میکنم برای همین پدرم اینقدر بهشون اعتماد داشتن، حتی یک زمانی که پدرم یک ماموریتی رفته بودن و احتمال خطر براشون زیاد بود تمامی اموالشون و بنام مادرم کردن تااگه خدایی نکرده اتفاق بدی براشون بیوفته، مشکلی برای بچه ها و مادرم از نظر مالی با خانوادشون پیش نیاد.

این درجه اعتماد و من کمتر تو فامیلمون دیدم، حتی یادمه شوهر عمه ام تمام اموالشون و بنام پدر من میکردن و پدرم و امانت دار میدونستن تا همسرشون که خواهر پدرم میشدن.

من عامل موفقیت مادرم و فقط صبوری زیادشون در زندگی میبینم، اینکه همیشه تو تمام مراحل زندگی پشت پدرم بودن و با تمام مشکلات ساختن. و امروز مورد اعتماد هم فامیل هم پدرم شدن. ( اینطور که مادرم تعریف میکردن خانواده پدرم از اول اینقدر بهشون احترام نمیذاشتن یا پدرم از اول اینقدر از مادرم دفاع نمیکردن.)

شما هم کمی بیشتر صبور باشین، سعی کنین باهاشون صحبت کنین و اعتمادشونو جلب کنین.تا ایشون هم بتونن بیشتر بهتون اعتماد کنن.


اگه مذهبی هستن میتونین مقالات مذهبی و براشون بخونین که سفارش شده پول زن برای خودشه و سفارش شده مرد وقتی نیازی نداره نباید دست به این پول بزنه! و زن هم وظیفه نداره این پول و در اختیار همسرش قرار بده.