-
احساس شدید تنهایی
سلام دوستان
من از مدتها پیش تاپیک های این سایت رو دنبال میکردم, هرگز فکرش رو نمیکردم یه روزی اینجا پست بدم.
ماجرای من از اونجا شروع شد که از یک دختر خوشم اومد, اوایل میخواستم این احساس رو در خودم خفه کنم, ولی دیدم تمامی دوستانم دوست دختر دارن و شاد هستن, من هم نتونستم خودم رو کنترل کنم, با اون دختر روابط عادی رو آغاز کردم و کم کم روابط کاری, بهش وابسته شدم, اون نیز هم به ادامه رابطه تمایل نشون میداد, مثلا دو سه بار با هم شام رفتیم بیرون و ... ولی احساس کردم داره از من سو استفاده میکنه, رابطم رو کامل قطع کردم (یعنی اینکه هروز بهش اس میدادم, احوالش رو میپرسیدم ولی اون هیچی! ... ), اون هم فقط در مسائل کاری باهام تماس میگرفت, من هم دیدم ازم خوشش نمیاد روابط کاریم رو باهاش قطع کردم, سر این موضوع با هم دعوا کردیم, دو هفته از اون موضوع گذشت و من هم داشتم فراموشش میکردم که دوباره تماس گرفت, انگار که نه انگار! خوشحال هم بود من رو دیده!
مشکلی نبود, تا این که یکی از دوستان مشترک در مورد اون دختر با من صحبت کرد, دیدم در مورد تمام مسائلش بهم دروغ گفته, اون روزایی که به من میگفته کار داره و ... با دوست پسر هاش میرفته بیرون و ... کلا دختری بوده که اخلاقیات چیز تعریف نشده ای براش بوده, در صورتی طوری با من رفتار میکرد که با هیچ پسری در ارتباط نبوده و نیست و بقول خودش دختره!
مشکل من اینجاست که من در کمال صداقت باهاش رفتار میکردم, خودم کاملا به اخلاقیات پایبند بودم, هر جا و به هر کس که میتونم کمک میکردم ولی میبینم هیچ کس در اطرافم صداقت نداره, هیچکس منو بخاطر خودم نمیخواد, یه دوست درست و با صداقت ندارم که بتونم باهاش حرف بزنم.
خیلی احساس بدی دارم, الآن که دارم تایپ میکنم واقعا داره گریه ام میگیره, منی که سال هاست فقط به خاطر فوت یکی از اقوام نزدیکم دیگه گریه نکردم.
دلم پره, یعنی واقعا صداقت و دوست داشتن فقط در مسائل مالی و جنسی هست؟
اطراف پر از کثافت و خیانت شده, جالبه با یکی که در این مورد حرف زدم, پوز خند زد و گفت: بهتر پس تو هم برو باهاش *** کن!
یعنی همین؟
همسر آینده من هم حداقل با یه پسر خوابیده؟
واقعا احساس بدی دارم, کمکم کنید.
-
RE: احساس شدید تنهایی
شما مطمئن باشید هنوز هم کسانی هستن که مثل شما پایبند به اخلاقیات باشن.
به نظر من شما هنوز نیمه گمشده تون رو پیدا نکردید...نگران نباشید حتما پیدا میشه کسی که بخاطر داشتنش خدا رو شکر میکنید.
اگه شما این پاک بودن و خوب بودن رو ادامه بدین حتما خدا شما رو تنها نمیذاره و خوشحالتون میکنه.
درسته من قبول دارم دور و زمونه بدی شده همه به هم دروغ میگن خیانت میکنن همه دو رو هستن....ولی حتما کسایی هستن که اینطور نباشن. نمونه اش خود شما!
موفق باشید
-
RE: احساس شدید تنهایی
من می گم اولاً حتماً سعی کن از این دوستی ها فاصله بگیری .
شما وقتی ازدواج می کنی که نمی ری دختر توی خیابون رو واسه ازدواج انتخاب کنی .
مثلا شما وقتی میری طلا فروشی ، اول میری داخل ، در رو قفل می کنن ، در گاو صندوق رو با یه کلید و یه رمز بازش می کنن . بعدش لای یه تکه پارچه طلا رو بیرون می یارن .
دختر خوب هم همینه . شما اگه بخوای بری بدل بخری خیلی راحت می تونی این کار بکنی .
.
پس سعی کن از روابط دوستی دوری کنی . خدایی نکرده شبیه اونا نشی . چون انسان شبیه دوستاشه (دوستای صمیمی) . یک انسان رو میشه از دوستاش شناخت.
.
من خودم اصلاً دوستی نداشتم و می خوام تمام این احساسات پاکم رو دو دستی تقدیم خودِ خودش بکنم:43:.
.
دوستی هزار تا معایب داره و توی فرهنگ ایران ما جوابگو نیست .
تاپیک زیر رو هم بخون .
دلایل عینی منع رابطه های دوستی دختر و پسر
راستی چند سالته و چرا ازدواج نمی کنی ؟
-
RE: احساس شدید تنهایی
من 25 سالم هست, شرایط ازدواج هم دارم.
هم کار هم خونه هم ماشین.
خانواده برام اقدام نمیکنن به دلایل زیر:
پایان وظیفه
مهاجرت
با توجه به توانایی هام, خانواده و محیط کاری اصرار دارند من مهاجرت کنم.
من پسر هرزه ای نیستم, ماشین خوب هم دارم ولی تا حالا یه بار هم برای دختری بوق نزدم یا تو خیابون شماره ندادم.
پسری نیستم که تا یه دختر ببینم دستو دلم بلرزه و ...
-
RE: احساس شدید تنهایی
سلام
لیاقت شما خیلی خیلی بالاتر از داشتن این جور دخترها و دوستی هاست نذارین روحتونو الوده کنن و از مسیر طبیعی و سالم زندگی منحرف شی
همین پاکی ونجابت با همه سختی هاش به کل لذتای دنیا و بکل دنیا می ارزه شایدم بالاتر...چقدر امید65 حرف خوبی زد چقدر زیباس همه اینطور باشن
[من خودم اصلاً دوستی نداشتم و می خوام تمام این احساسات پاکم رو دو دستی تقدیم خودِ خودش بکنم:43:.
:104:
:104:
-
RE: احساس شدید تنهایی
دوست عزیز، نوع نگرش شما مشکل دارد.وقتی حس نیاز به جنس مخالف در ما و توسط خود ما بدون هدف صحیح و به دلیل عدم کنترل احساسات و همچنین هیجان کنترل ناپذیر ،ما را به سوی این گونه روابط می کشاند نباید انتظار بیشتری داشته باشی.
این شما بوده اید که احساسات کنترل ناپذیرتان و میل بال و پر داده شده توسط خودتان باعث شده بدون ترمز و احتیاط جلو بروی، یعنی حساب شده در این رابطه برخورد که هیچ ،حتی فکر هم نکردی.
سعی کن از این به بعد وقتی خواستی راجب به جنس مخالف فکر کنی، فقط از منظر ازدواج بهش فکر کن، و اگر هم از این طریق خواستی جلو بری حتما" راجب بهش تحقیق کن بعد دلت رو به دریا بسپار.
-
RE: احساس شدید تنهایی
چون پسر خوبی بودی خداهم بموقع چشمتو به حقایق باز کرده.خیلیا بعد ازدواج میفهمند.پس خدارا شکر کن که زود بهت راه را نشون داده و فراموشش کن. حتما هم کف شما پیدا میشه.:310:
-
RE: احساس شدید تنهایی
با تشکر از تمامی دوستان مهربانم که برادر کوچکترشون رو راهنمایی کردند
متاسفانه و یا خوشبختانه در مورد یه مسله کاری باز اون خانم با من همکار شد و باید در طول هفته سه روز رو باهاش بگذرونم
باز همون حالت قبلی و احساسات دارن بر میگردن
جالب هم هست که اصلا اون به من تمایلی نشون نمیده ولی من نمیتونم از فکرش بیام بیرون
بارها به خودم میگم نه ولی ...
دارم داغون میشم
هی وسوسه میشم باز باهاش شروع کنم
چجوری خودم رو کنترل کنم؟
من میدونم که اون لیاقت سلام هم نداره ولی احساسه، چیکار کنم؟
-
RE: احساس شدید تنهایی
خب نمی دونم چی بگم ولی تو این جور روابط اکثرا دختر پسرا بهم دروغ میگن.
اگه سنو سال ازدواج و شرایط ازدواج رو دارید ازدواج کنید .
انقدر خودتونو سرگرم کنید تا دیگه به دوستی با دختر فکر نکنید . این شادی ها زود گذر و بی اساسه.
موفق باشید
-
RE: احساس شدید تنهایی
یک پسر 25 ساله که نیاز جنسی اش به فریاد آمده و..............