ازدواج دوم: حديث مفصل را دانستم اما ............
سلام
تاپيك قبلي من: http://www.hamdardi.net/thread-22689.html
خلاصه تاپيك: من و آقايي از زماني كه ايشان مجرد بودند با هم آشنا شده، به دلايلي به هم نرسيديم، صحبت ازدواج دوم شد و ما هر دو مدتي است كه رابطه را قطع كرديم ولي
ايشان تصميماتشون رو دارند عملي مي كنند و از من هيچ كاري بر نمياد.
من رابطه ام رو قطع كردم كه به زندگي برگرده اما اينطور نشد و حالا من موندم و من.
او از من مي خواهد كه به زندگي برگردم و به فكر سلامتي ام باشم اما چطور؟؟؟ وقتي كه مي دانم او در رنج و ناراحتي است و حال و روز خوبي ندارد.
RE: ازدواج دوم: حديث مفصل را دانستم اما ............
برای کی صبر کنی عزیزم؟؟؟؟ همسر یه زن دیگه؟؟؟!!!
کدوم دو راهی؟؟؟؟!!! دو راهی وجود نداره.اون راهش رو از شما جدا کرده و ازدواج کرده.شما هم فقط و فقط یک راه داری اونم اینکه فراموشش کنی.مشاوره های حضوری بگیر و رو خودت کار کن.اون اقا هم اگر ادم متعهدی بود همین قدر به پای شما می ایستاد و ازدواج نمی کرد. حالا هم که ازدواج کرده بعد یه مدت یاد یار قدیمیش نمی افتاد.
اصلا چطور به همچین ادمی اعتماد میکنی؟؟/؟
RE: ازدواج دوم: حديث مفصل را دانستم اما ............
سلام شیرین بانو:72:
پستت خیلی مبهمه. یک مقدار بیشتر شرایط فعلیتون رو توضیح بده.
و واضح تر مشکلت رو مطرح کن. الان دقیقا در چه موردی راهنمایی می خوای؟
اگه کات کردید با هم، چطور ایشون نگران سلامتی شما هستند؟ و منظور ایشون از بازگشت شما به زندگی، چیه؟
به نظر می رسه به احساساتت مسلط نیستی عزیزم. اما تا ما رو درست در جریان شرایط قرار ندی، مطمئنا نمی تونیم راهنمایی درستی بکنیم.
:72:
RE: ازدواج دوم: حديث مفصل را دانستم اما ............
سلام
چندتا مطلب می خوام براتون بگم، امیدوارم تاثیر داشته باشه.
اول اینکه شما کار بزرگی کردید که پا روی خواسته دلتون گذاشتید و با اون اقا قطع رابطه کردید.
این احساسات شاید بشه گفت پس لرزه ها(!!!) هستند و طبیعی، فقط شما باید قوی و مصمم باشید که تصمیمتون کاملا درست بوده.
حالا حرفای من؛
- شما هیچ تعهد و وفاداری به اون آقا ندارید که حالا بخواهید که در این عرصه آزمایش هم بشین.
- قطع رابطه کامل یعنی بدون هیچ تبادل پیامکی، یعنی تعویض حتی شماره موبایل.
- چرا فکر می کنی اون ناراحته، چرا به فکرشی، رهاش کن. اگه احیانا ازدواجش هم بهم خورد بذار تو اصلا درش دخیل نباشی، تا بعدها دچار عذاب وجدان نشی که حضور شما باعث از هم پاشیدن یه زندگی شد.
الان هم کلا به فکر ازدواج نباش. و در عین حال هم اصلا به این آقا فکر نکن. بذار اول و با کمک خودت کلا از ذهنت پاک شه. بعد برای ازدواج تصمیم بگیر.
موفق باشی
RE: ازدواج دوم: حديث مفصل را دانستم اما ............
درياي خروشان:72:
من الان نميخوام كه يكي از دو راه را انتخاب كنم، من به حرف عقلم گوش كردم و رابطه مان را قطع كرديم اما اتفاقا برعكس شد و همه چيز بهم ريخت.
آزرميدخت:72:
بله من الان به افكارم تسلط ندارم و كمي گيج هستم، بيشتر به خاطر تصميم گيري ايشان گيج هستم، من خواهان قطع رابطه شدم تا او به زندگي با همسرش برگردد اما همه چيز بهم ريخت.
ما الان هيچ رابطه اي با هم نداريم. ولي اين اواخر مرا از تصميمش مطلع كرد.
بلو اسكاي:72:
متاسفانه ازدواجشان...........، تمام ناراحتي من هم از اينه، من از زندگي اش اومدم بيرون تا بتونه به زندگي اش برگرده اما اين قطع ارتباط اون رو مصمم تر از قبل در تصميمش كرده،
واي خدايا، هر دختر ديگه جاي من بود از خوشحالي بايد الان بال در مي آورد، اما من نمي تونم ناراحتي اش را تحمل كنم، باور كنيد اگه مي دونستم ايشان الان خوشبخت و شاد هست من هم از خوشحالي ايشون شاد بودم، مسئله همينجاست. من از ناراحتي ايشان عذاب ميكشم.
من به حرف عقلم و بچه هاي همدردي گوش كردم اما شرايط خيلي بد شد، خيلي بد،
احساس عذاب وجدان ندارم چون دختري هستم كه هميشه به نداي وجدانم گوش مي كردم و كار خلاف اخلاق و شرع نكردم.
الان نمي خواهم در مورد خودم و ايشان تصميم گيري بكنم چون در اين يك سال اتفاقاتي برايمان افتاد كه انرژي هر دويمان را به شدت كاهش داد و اين چند روز اخير هم كه در شوك بودم.
من الان مي خواهم به خودم از لحاظ فكري و جسمي كمك كنم تا به يك وضعيت ايستا و متعادل برسم و بعد تصميم گيري كنم ولي راهش را پيدا نكردم؟؟؟
RE: ازدواج دوم: حديث مفصل را دانستم اما ............
شیرین بانوی عزیز
سلام
تو پست قبلیت من مطمئن بودم والبته خوشحال بودم به نتیجه رسیدی وقطع رابطه ...
اما از گفته های شما چنین بر می آید که در صورت کات شدن رابطه قبلی همچین بی تمایل به این رابطه نیستید .....ودیگر دلیل ومشکلی برای ادامه این رابطه نخواهید داشت ...اما اینطور نیست..
اگر شما به اون آقا می فهماندی(اطمینان کامل) که حتی در صورت تمام کردن زندگی قبلیشان باز هم شما حاضر به ادامه رابطه نیستی شاید مسئله اینطور نمشد ....( ایشان روزنه ای امید به شما دارند) ............ تمامی کانالهای ارتباطی رو باید قطع میکردی عزیزم.............
عزیزم در هر صورت همسر قبلی ایشان وخوانواده هر دوطرف شما رو باعث بانی مشکلات خواهند دید....
عزیزم بذار وقتی میری خونه بخت دعای خیر همه پشت سرت باشه.... نه آه ونفرین کسی دنبالت ....... ویه زندگی پر از استرس که خدایا آخرش چه خواهد شد......
RE: ازدواج دوم: حديث مفصل را دانستم اما ............
سلام عزیزم
همون جور که blue sky عزیز گفتند شما الان گرفتار پس لرزه های این رابطه ی عاطفی هستین.
حتی دو نفری هم که از هم جدا میشن تا مدت ها این پس لرزه ها راحتشون نمیذاره په برسه به شما که با وجود علاقه رابطه رو قطع کردی...
بهتره قوی باشی و واقعا به ایشون فکر نکنی. معلومه هنوز با هم در ارتباطین که ازتون میخوان به زندگی برگردین...
همه ی راه های ارتباطی رو قطع کن:305:
RE: ازدواج دوم: حديث مفصل را دانستم اما ............
عزیزم به شما هیییییییییییییییچ ارتباطی نداره که ایشون از قطع رابطه چه حالی پیدا میکنه..برو دنبال زندگیت خانومم.
هیچ ارتباطی نباید باهاش داشته باشی..هرکاریم میخواد بکنه با زندگیش بکنه.(ببخشید عزیزم ولی بازم به شما مربوط نیست)
به خودت بگو فوقش خودشو میکشه (که مطمئنم اینطوریام نیست)..الان تو ذهنت داری بهم بدو بیراه میگی فدات شم ولی من میگم..
شماره موبایلتو عوض کن اگرم پیدات کرد بگو نامزد کردم و عاشقشم و بهش تعهد دارم..اگه خودت نخوای هیییییییییییچکس نمیتونه تورو دوباره بکشونه تو اون رابطه..اگرم میخوای تو اینجا کسی بهت اوکی بده که دوباره برگردی به اون آقا باید بگم اصلااااااااااااا اینجا کسی این اوکی رو بهت نمیده.
قطع کاااااامل رابطه.:324:
RE: ازدواج دوم: حديث مفصل را دانستم اما ............
[align=justify]سلام شیرین بانوی عزیز:46:
اینطور که من متوجه شدم شما می خواستید با قطع ارتباط با ایشون، به سمت همسرش سوقش بدی. اما هنوز تصمیم به جدایی دارن.
خب دلیلش می تونه این باشه که ایشون (به هر طریقی!) در جریان ناراحتی شما هستند. که نگران حال شما شدن و ...
اگه واقعا قصد دارید اثری در زندگیشون نداشته باشید، و کاری برخلاف ندای وجدانتون انجام ندید، بهشون منتقل کنید که کسی رو دوست دارید و دیگه اصلا به ایشون فکر هم نمی کنید.
مطمئنش کنید که حتی اگر هم از همسرش جدا بشه، دیگه "هیچ" شانسی برای دسترسی به شما نخواهد داشت.
به این شکل حتی اگه زندگی اونها به جدایی هم ختم بشه، دیگه ارتباطی به شما نداره.
برای خودتون هم اینو کامل جا بندازید که حتی اگرم از همسرش جدا شد، باز هم شما سمتش نمی رید. چون ممکنه بعد از مدتی باز هم به هم رجوع کنند، و شما نباید راه بازگشت رو براشون سد کنید.
از همه اینها گذشته، بهتون اطمینان می دم حتی اگر هم زندگی شما سرمی گرفت، اونقدر توش گیر و گرفتاری وجود داشت که احتمال شکستش زیاد بود.
نوشتی تموم ناراحتیت از اینه که زندگیشون داره به جدایی ختم می شه. خواهش می کنم حداقل با خودت صادق باش عزیز دلم....
از ذهن و قلبت پاکش کن.:72:[/align]
RE: ازدواج دوم: حديث مفصل را دانستم اما ............
نقل قول:
ما هر دو مدتي است كه رابطه را قطع كرديم
نقل قول:
ايشان تصميماتشون رو دارند عملي مي كنند و از من هيچ كاري بر نمياد.
او از من مي خواهد كه به زندگي برگردم و به فكر سلامتي ام باشم اما چطور؟؟؟ وقتي كه مي دانم او در رنج و ناراحتي است و حال و روز خوبي ندارد.
شيرين بانو سلام:72:
خوب نگاه كن
به نظر خودت اين رابطه قطع شده بوده؟؟؟ با خودت روراست باش عزيزم