-
حناجان
آروم باش
تو یه دختر صادق هستی ، بدون سیاست ! چرا مادرتون این وسط هیچ صحبتی نکرد ! پدرتون چی ، کجا هستن ؟ اون دختر شماره شمارو داشته ؟ من چندتا برداشت دارم ، اول اینکه اون دختر سعی در عصبانی کردنت داشته و به هدفش رسیده ! جدای ازینکه چطور به شماره شما دسترسی داشته ! اگر شوهر شما قصد جدایی از شمارو داره ، این موضوع ارتباط مستقیمی با اون خانم داره ، چون همون روز خانمه به شما پیام داده ! و بعد اینکه، زمانی که چند ساعت باهم صحبت کردین ، شوهرتون فقط گفته این زندگی بدرد نمیخوره و باید جدا شیم ؟؟ هیچ تلاشی نمیخواد برای نگهداشتن این زندگی بکنه؟ ! شما نباید انقدر عصبی میشدی ، باید با آرامش صحبت میکردی ، تا واقعا مشخص بشه ، شوهرتون قصدش چیه ؟! تند حرف زدن شما بهانه دستش داده ، و داره تقصیرات رو گردن شما میندازه !
-
عزیزم واقعا تو وضعیت بدی قرار گرفتی ! اون خانوم قصد ایجاد اختلاف و عوا بین شما رو داشت تا به هدفش برسه که متاسفانه موفق به ایجاد تنش شد.
حالت ایده ال این بود که سعی میکردی خود دار باشی ... با سردی و البته شرایط آروم با همسرت صحبت میکردی و تمایلت رو برای تلاش و ادامه زندگیتون بهش نشون میدادی ... چون عصبانیت فقط کارو خرابتر میکنه....البته نمیشه به شما خرده گرفت چون واقعا رفتار همسرتان متاسفانه خیلی وقیحانه است..
در مورد مشاوره رفتن چیزی بهش نگفتی؟
-
نجمه جان ممنونم كه هستى عزيزم، من به بابام هيچى توضيح ندادم چون بابام خيلى رو من حساسه ميترسم قضيه بدتر بشه. به بابام فقط گفتم يه قهر عاديه كه حل ميشه، گفت من با همسرت صحبت ميكنم قسمش دادم فعلا دست نگه داره. مامانم هم ديشب خيلى حرف زد ولى بس كه شوهرم داد ميزد اصلا يادم نيست مامانم چى ميگفت فقط يادمه كه ميخواست هم منو هم همسرمو آروم كنه، چون هم من عصبانى بودم هم شوهرم.
از اونجايى كه من تو دانشگاه تدريس ميكنم اون دختر شماره منو خيلى راحت تونسته پيدا كنه، اينكه همسرم با وجود اين همه اصرار من هيچ برخوردى با اون دختر نميكنه نشون ميده كه حرفاى همسرم درسته؟ همسرم ميگه من با اون رابطه اى ندارم، با اون دختر هم برخورد نخواهم كرد. من ميگم يك بار پيش من به اون دختر زنگ بزن باهاش دعوا كن كه ديگه به من زنگ نزنه، ميگه من اين بهانه رو دست اون دختر نميدم، ميگه اون دختر اين كارهارو ميكنه كه من بهش زنگ بزنم، ميگه من هيچوقت خودمو كوچيك نميكنم به اون زنگ نميزنم كه اونم به هدفش نرسه. به نظرتون حرفاش درسته؟
شادى جان واقعا خيلى حال بدى داشتم، داشتم به جنون ميرسيدم با ديدن اون پيامها، شب تا ١٢:٣٠ بيرون سرگردان بودم، نتونستم خودمو كنترل كنم. همسرم رو يكبار مشاوره بردم كه به مشاور گفته بود حنا همه زندگى منه فقط يه ايراد داره كه اونم لاغر بودنشه، اگه اون ايراد رو برطرف كنه ميشه زن أيده ال من. گفته بود انقدر كه لاغره يه جورى ميشم وقتى نزديكش ميرم. ولى به خدا من اصلا لاغر نيستم، اولين آدميه كه تو زندگيم از هيكلم ايراد ميگيره، به خدا همه هميشه از هيكل و اندام من و تناسبم تعريف ميكنن.
بعد از اون همسرم ديگه هيچوقت نخواسته بياد مشاوره، از ديشبم كه همه اش حرف جدايى ميزنه.
امروز مامانم با همسرم تلفنى حرف زده بود، همسرم گفته بود به جدايى فكر نميكنم، گفته بود دلم از دست حنا شكسته زمان ميبره تا خوب بشه، گفته بود هفته دوم ماه رمضون بايد ميومد و پيشم ميموند و به من ميرسيد، مامانم گفته بود بايد بهش زنگ ميزدى و ميگفتى بياد پيشت، همسرم گفته بود من نميخوام غرورمو بشكنم حنا خودش بايد بياد. آخرش هم گفته بود شما حنا رو حمايت نكنين كه فكر كنه هيچ كس رو تو زندگيش نداره كه بياد محكم بچسبه به من.
نميدونم چرا همسرم انقدر دورويى ميكنه با من يه جوره با مامانم يه جور ديگه. كم آوردم ديگه، كمممممك
-
سلام
پیام اون خانم رو نگهدار . فکر نمیکنم رابطه با مرد متاهل و بهم ریختن یه زندگی به این شکل ، جرم کمی باشه !! میتونی قانونی هم پیگیری کنی ! مطمئنا دردسرهای خودش رو داره ! ولی میتونه یه راه قانونی برات باشه
-
شوهر شما داره به خودش قیافه حق به جانب میگیره و با زدن حرفای دو پهلو همه رو بازی میدن.چقدر جالبن ایشون که میگن غرورم و دلم شکسته.با وجود اون همه تحقیر توقع دارن شما با دست گلو شیرینی برید منزلشون و بهشون برسید؟
پیشنهاد من اینه که شما به تنهایی برید مشاوره و همه چیز رو موبه مو توضیح بدین تا مشاور راهنماییتون کنن
تمام حرفای همسرتون با سیاسته و قصد دارن شمارو مقصر نشون بدن و خودشون رو بی گناه و مظلوم
روند ایشون همین خواهد بود.به آزار و اذیت شما میپردازن و هرکاری که دلشون میخواد رو انجام میدن و جلوی دیگران ظاهرشون رو حفظ میکنن.
به مشاور میگن حنا زندگی منه و بعد اوووونهمه تحقیر و توهین
به مادرتون میگن دلم شکسته حنا باید بیاد به من برسه و اگر شما برید بازم تحقیرتون میکنن
با اون دختر در ارتباطن و بعد میگن برام کسر شانه که بهش زنگ بزنم بگم مزاحم همسرم نشو
اصلا مهم نیست که شما کجا و در چه حالین
ایشون دارن همه رو بازی میدن و خیلی زرنگ هستن و فقط بخاطر حفظ ابرو و ظاهره که حرفی از طلاق نمیزنن البته علنی
من هیچ علاقه ای در ایشون نسبت به شما ندیدم
زندگیتونو بخاطر این آقا تباه نکنین
برید یه مطالعه کنین ببنید هدف از ازدواج چیه,زن و شوهر نسبت به هم چه وظایفی دارن,ببینید رفتار کسایی که همدیگرو دوست دارن چجوریه
شما اگر جدا شین هیچ چیز رو از دست ندادید و خداروشکر کنید که رابطه کامل زناشویی هم نداشتین.هنوز اتفاقی نیوفتاده که شما بخواهید به هر قیمتی این زندگیرو حفظ کنید و بازهم خداروشکر که خانواده ای دارین که منطقی هستن و حمایتتون میکنن.واقعا از زندگی مشترک اینارو میخواستین؟الان به چیزایی که خواستین رسیدین؟
ایشون نه احترام شمارو نگه میدارن نه مادرتون نه هیچ کس دیگه از الان تمام حرمتا از بین رفته.همه کاری هم ماشالا انجام دادن.کتک و خیانت و بی احترامی و بی محلی و ایراد از ظاهر شما و مادرشوهری که مخالف شماست
چرا اصرار به حفظ این زندگی دارین وقتی دلیلی براش وجود نداره؟
خوشبختی شما منوط به زندگی با همسر فعلیتون نیست اینقدر خودتون رو دست کم نگیرید و اعتماد به نفستون رو حفظ کنید
از الان باید محکم و منطقی برخورد کنید.این روند درست یک زندگی نیست
-
پستهای شما داره حالت گزارش نویسی پیدا میکنه. در روند تاپیکتون تا به الان فقط رویه خودتون رو پیش میگیرید و بعد کاسه چه کنم کنم دستتون میگیرید.
خانم عزیز شما واقعا خودتون هم نیاز به کنترل رفتارهای خودتون دارید. یک خانم 32 ساله باید بیشتر از این حرفها به خودش و هیجاناتش مسلط باشه، برخوردهای شما با همسرتون بیشتر شباهت به یه دختر 22 ساله داره.
شما واقعا مغرور و از خود راضی هستید. چرا اینو درک نمیکنید که همسرتون مرد است و برای یک مرد غرورش خیلی مهمه.
خب چه اشکالی داره که برای همسرتون با ناز و سیاست مقدمات آشتی رو فراهم کنید. مردها خوششون نمیاد که زنها مثل اونها موقع دعوا قلدر بشن.
به دنبال کارآگاه بازی نباشید،
خودتون رو در رویارویی با اون دختر قرار ندهید و از موضع ضعف عمل نکنید،
اصلا مقام خودتون رو در این حد پایین نیارید که از همسرتون بخواین که به اون دختر زنگ بزنه. :81:
ذهن خوانی و قضاوت نکنید، شاید واقعا همسرتون از برخوردهای شما دلش شکسته و به فکر آشتی با شماست.
موفق باشی
-
سلام
نظر من هم با پدرت همراستا هست. این فقط یه قهر ساده زن و شوهریه. فقط اگه شما سیاستش رو داشته باشی و کار رو به جاهای باریک تر نکشونی...
ببین ما نمیگیم که شوهرت ایرادی نداره ، اما در حال حاضر ما فقط به شما دسترسی داریم و می تونیم راهکارها رو به شما بدیم. اگر واقعا هدفت حفظ زندگیت هست ، اولا به حرفهای افراد منفی این سایت توجه نکن. دوما به توصیه های خوبی که میشه عمل کن . سوما سعی کن ایرادهای رفتاری ای که اینجا بهت گفته میشه داری رو برطرف کنی .
الان برای شروع ، دوستان فایل کلید مرد رو بهت پیشنهاد دادن که دانلود کنی و بشنوی . دانلود کردی ؟ تاپیک "زن بودن" رو خوندی ؟ (هرچند هنوز کامل نشده)
روی اعتماد بنفست کار کردی ؟ چقدر در مورد ذهن منفی و قضاوت گر مطالعه کردی ؟
بین عزیزم تو دین ما هم سفارش شده اگه فردی میگه من مسلمان هستم در موردش کنکاش نکنید. قبول کنید. این یعنی آسان گرفتن. حالا شوهر داره اصرار می کنه من خیانت نکردم. شما به زور میگی نه ! الا و بلا خیانت کردی ؟ از اثبات این موضوع به چی می رسی . هیچ دلیلی نداری که حتی اینو اثبات کنی. ولو اینکه بخوای با اثباتش به جایی هم برسی....
چرا سعی نمی کنی رفتارات رو اصلاح کنی . شما رفتارهای خودت رو اصلاح کن. اشتباهاتت رو برطرف کن. اونوقت اگر زندگی درست نشد دلخوش هستی که همه تلاشت رو کردی ....
ببین شما با این بنگاه دارها تا حالا برخورد داشتی ؟ وقتی که میخوان از یه خونه ای تعریف کنن. میان میگن اکازیونه اکازیون. عااالی. تنها ایرادش اینه "مثلا" دم درش آسفالته !! این حرف یعنی چی ؟ یعنی خونه ایرادی داره ؟ نه . یعنی اینکه انقدر بی ایراده که اگه بخوام دنبال ایراد بگردم تنها چیزی که می تونم پیدا کنم ایراد به این کوچیکی و رفع شدنیه.
برداشتی که من از حرف شوهرت می کنم هم این هست. اینکه گفته حنا زندگی منه. اما فقط ایرادش اینه که لاغره !!
یه نکته در پرانتز : به نظر من اگه سلیقه شوهرت یه مقداری پر تر می پسنده ، خب یه کمی رو وزنت کار کن. شما الان رو وزن نرمال هستی و تا 60 کیلو هم باز روی نرمال می مونی . چرا سعی نمی کنی وزنت رو یه کمی افزایش بدی. با توجه به قدت هنوز جا داری وزنت رو اضافه کنی.
الان هم آرامشت رو حفظ کن. یادت باشه هرکاری هم که کنی ، شوهرت از شما مغرورتره و تحملش از شما بیشتره برای قهر. پس دیگه سعی نکن به این موقعیتها بکشونی رابطه رو. یکی دو روزی بذار اوضاع آروم بشه. بعد بهش زنگ بزن و برید یه جای خوب. آروم حرف بزن. منطقی حرف بزن. بگو دوستش داری و به خاطر اینکه دوسش داری این همه داری اذیت میشی. انتظاراتت رو تو یه موقعیت آروم به دور از تنش بهش بگو. نذار این دعواها ادامه دار بشه.
ضمنا نذار مادرت این همه توی رابطه تون دخالت کنه. درک می کنم که مادره و هدفش صرفا خیر شماست. اما مثلا برای دعوت کردن ، چرا مادرت باید دعوت کنه شوهرت رو. چرا خودت تماس نمی گیری. اگر برای دعوت کردن خودت تماس می گرفتی ، مجبور نمیشدی برای دعوا تماس بگیری و اون طور تند صحبت کنی که اون هم زده بشه و نیاد. بهتر بود خودت از موقعیت ها استفاده کنی . مادرت هم برای تشریفاتی کردنش (اگه براشون خیلی مهمه که کی دعوت کنه) می تونست یه تماس بعد شما بگیره .
ببین دختر خوب با تند حرف زدن به هیچ جا نمی رسی. بچه نیست که بترسه ، وقتی سرش داد می زنی.
ضمنا انقدر به مادرشوهرت حس منفی نداشته باش. اگه بتونی باهاش دوست باشی ، خیلی جلو می افتی. واقعا و جدا میگم. اگه رابطه ت رو با مادرشوهرت گرم کردی ، زندگیت گرم میشه ، وگرنه فاتحه زندگیت رو بخون. هر طور شده سعی کن دوسش داشته باشی. سرد نباش . خواهشا و لطفا سرد نباش . آخه بگو بخند و گرم رفتار کردن اصلا کار سختی نیست . باور کن می تونی.
چیزهایی که معرفی کردم رو بخون. از قسمت خاطرات عاشقانه زوج ها برو ایده بگیر.
http://s5.picofile.com/file/8124892234/kelidemard.mp3.html
http://www.hamdardi.net/thread-42450.html#post414395
http://www.hamdardi.net/thread-20196.html
- - - Updated - - -
لینک اول فایل کلید مرد هست. همین امروز گوش کن. اون دو تا لینکم حتما مطالعه کن
-
شما داره زندگیت به طلاق می رسه هنوز پدرت خبر نداره؟
مگه می شه؟
-
سلام
چرا شما درست نمی شینید با همسرتون صحبت کنید؟ بالاخره زن و شوهر هستید باید با هم راحت باشید. حرف دلتونو به هم بگید و حلش کنید.
اینطوری که پیش بره راه به جایی نمی برید یا شایدم کار به جاهای باریک و طلاق کشیده بشه!
جسارت نباشه ولی شما که استاد دانشگاهم هستید! یه استاد دانشگاه که دیگه باید قدرت کلام و بیانش قوی باشه و بتونه خوب حرفاشو به طرف مقابلش بفهمونه.
موفق باشید.
-
شما به شدت مهارت های زندگیتون ضعیفه و اطلاعاتتون از روابط و رفتار بین زن و مرد در سطح پایینی هست
من راستش وقتی گفتید عقد کردین ولی هنوز نمیتونید اسم کوچیک همسرتونو به زبون بیارین فقط به این فکر کردم تو روابط خصوصیتون شما چطور رفتارمیکنید؟؟؟
کاملا از رفتار و حرفای همسرتون میشه فهمید ایشون وابستگی جنسی و روحیشون به شما کمه و من تا حدی هم بهشون حق میدم شما فقط و فقط غرور کاذبت برات مهمه والسلام اگر تو روابط خصوصیتونم اینطوری باشی که دیگه هیچی
زندگی زنو شوهری اینجوری که شما فکر میکنی نیست
پاشدی رفتی مهمونی که اخم و تخم کنی؟؟؟ خب اصلا چرا رفتی؟؟اگه اینقدر سختت بود که بدون دعوت رفتی خوب نمیرفتی وقتی پا پیش گذاشتی رفتی دیگه اون کارا چی بود انجام دادی نمیفهمم؟؟ بعد اخمو تخمتم کردی شوهرت به مادرش گفته اصرار نکن که بمونه ناراحتم میشی؟؟؟
من نمیگم همسر شما رفتاراش درسته به هیچ وجه ایشونو تایید نمیکنم اما اینو بدون زود نجنبی زندگیتو از دست میدی
اینکه همسرت میگه لاغری (در حالیکه بر اساس bmiشما نرمالی) به نظرم احتمالا ایشون نظرش روی بعضی قسمتهای خاص هست که با ورزشو بدنسازی میشه تا حدی درستش کرد این
حرفشونو جدی بگیرید سعی کنید نظراتشونو دقیق بپرسید و سعی در اصلاحش داشته باشید یادتون نره جذابیت جنسی فقط جسمی نیست رفتاری و گفتاری و پوششی هم هست در
حدی که به شدت میتونه ضعف های جسمی رو بپوشونه من از همین چندجمله ای که از همسرتون گفتین وتوضیح رفتارشو حرفاش به مشاورو حرفاش توی دفترش فقط به این نتیجه رسیدم که مشکلتون ناشی از مسایل خصوصیه پس سعی کنید تو این زمینه کمی اطلاعاتتونو بالا ببرید
زندگی زناشویی موفق نیازمند مهارتهایی در زمینه روابط زناشوییه خیلی از خانومها خیلی وقتها هدف از ازدواج رو فراموش میکنن ازبس که غرق در جوانب میشن
یه چیزیم یادتون نره مردای امروزی مثل مردای گذشته نیستن مردای امروزی حتی اون مردای خشک و مغرور و خیلی مذهبی هم دنبال عروسک های لوند هستن مردای امروزی دنبال زنی نیستن که قورمه سبزی رو خوب درست کنه دنبال زنی با ویژگی های زنانه بیشتری هستن شما رفتارت و غرورت بیشتر شبیه مردای سبیل کلفته تا زن های خواستنی
امیدوارم حرفام ناراحتتون نکرده باشه چون مثل یه خواهر چیزی که راجع بهتون حس کردم و گفتم به امید اینکه یه تلنگری بخورید و بفهمید دارین مسیرتونو اشتباه میرید