سلام خانم ،
یه صندلی داغ خوش اومدین . اما سوالات بنده فکر کنم یه خورده جیز بشی .
با توجه به اینکه اسمتون بالهای صداقته و اساس زندگی تون روی صداقته والا غیرتن اخرش بگید که جیز شدید یا نه؟
سلامی بی نهایت بر بی نهایت گرامی
تا جیز شدن رو توی چی ببینی !!
با یکسری سئوالات کلا خودم هم حال کردم ، وقتی می خوندمشون و پاسخ میدادم ، برای خودم هم آموزنده بود ، مبنای فعالیتم در تالار بر این هست که " رطب خورده کی منع رطب کند"
به همین خاطر چالش های خوبی بود
یکسری سئوالات هم که کلا ما رو از چشم و گردن و مچ دست ،انداخت
1- میانتون با انتقاد چیه ؟
وقتی انتقادی بر پایه و اساسی استوار باشد ( کلیک کنید) ، می تواند تاثیر خوبی داشته باشد
2- اگه الان بهتون با حجمه ای از انتقاد ها حمله کنم تا آخرش را همراهی می کنی؟
معمولا افراد بر اساس آنچه در ذهنشون هست ، و آنچه که بهش علاقه دارند به گفتگو و سئوال و جواب می پردازند
3-نوشته بودید که شناختتون از خودتون در حد مطلوبی هست این نظر خودتون بود به نظرتون اغراق امیز نبود؟ جای فکر بیشتری نداره؟
بستگی داره شما شناخت از خودت رو در چه چیزی ببینی ، با دلایلی که عنوان کردم ، پاسخم اغراق آمیز نبود
4- کمال گرایی و مورد تایید بودن را به وفور در شخصیت شما حس کردم آیا درست حس کردم؟
در مورد احساس شما که من نمی تونم نظری بدهم ، چون بر گرفته از نحوه تفکر و شخصیت خودتون و تصور و برداشتی هست که از من با توجه به نوشته هایم بدست آورده اید
5- بانک نوازشیتون وضعیتش چطوره؟ اگه کمبودی حس می شه برای جبرانش چه اقداماتی کردی؟
یه وقت هایی پر هست و لبریز که باعث میشه دیگران رو نیز منتفع کنم ، یه وقت های هم خالی میشه ... نماز خوندن و رفتن به یه مکان مذهبی و مقدس خیلی کمک میکنه ،
اکثرا با ارتباط گرفتن با خدا خیلی شارژ می شوم
به نظرم کلا اعتقاد داشتن به قدرتی ماوراء قدرت انسان همیشه انسان ها رو آرام می کند
گاهی اوقات هم با مادرم و یا برادرم صحبت می کنم و می گویم الان وضعیت خوب نیست ، با من هم حسی کنید تا آروم بشوم و ذهنم از اون مشکل منحرف بشه
6- قصد ندارید تاپیک تعارض های برابر را ادامه بدید؟
لزومی در ادامه اش ندیدم ، چون حلش کردم ، هر موقع نیاز به ایجاد تاپیک و ادامه باشه امکانش هست.... یه خصوصیتی که در خودم سراغ دارم این هست که معمولا آدم پیگیری هستم و فاصله گرفتن از یک موضوع باعث نمیشه که اون موضوع را کامل ببندم و بگذارمش کنار ، بلکه دور بودن از اون موضوع باعث تقویت ذهنم در راه گشایی میشه و با رجوع مجدد به اون موضوع می توانم آن را بهتر درک کنم ، که این اتفاق در خصوص اون تاپیک و مشکل افتاده
شایان ذکر هم هست اون تاپیک رو نه نقطه ضعفی برای بالهای صداقت می بینم و نه ترسی ازش دارم
حاشیه مهم تر از متن :
شاید برای بعضی جای سئوال بود که ، بالهای صداقتی که به دیگران راهنمایی می دهد ، این همه حرف از مهارت های زندگی میزنه ، چگونه خود نمی تواند با مساله ای اینچنین کنار بیاید ، و بیاید یک تاپیک باز کند
ایا راهنمایی هایش در تالار شعار و ادعا هست ؟
برای من اون تاپیک ، یه سکوی پرتاب بود ، یه جهش خیلی بزرگ ، یه چیز ارزشمند ،
و به یقین می دانم درسی را که در اون برهه از زندگیم آموختم ، چقدر با اهمیت هست و چقدر می توانم از طریق اون درس به دیگران در مواجه با مشکلاتشون کمک کنم
هر چیزی که برامون اتفاق می افتد ، نتیجه رفتارهای ماست و درون خودش برای ما درسی دارد ، و انوقدر برامون اتفاق می افتد تا اون درس رو یادبگیریم
برای من اون دوتا تاپیک تعارض های برابر پر اهمیت هست ، چون در خلال اونها چند نکته مهم یادگرفتم
اول) چگونه وقتی دچار تعارض های برابر می شویم ، بر تعارضمون فائق بیاییم
تعارض های برابر رو همه روزه داریم
نمونه خیلی ساده تعارض برابر این هست که پول شما کم است و دو تا لباس دیدی هردوتا شون برازنده و زیبا و مورد نیاز، اما تنها پولت کفاف یکی شون رو میده ، اون وقت شما می بایست جوری انتخاب کنی که
بعدا هی با خودت نگویی کاش اون یکی رو می خریدم ، اون یکی بهتر بود
و هی بعدش نخواهی خودت رو آروم کنی که از کجا معلوم اون یکی رو می خریدم دوباره چشمم دنبال این یکی نباشه
و یا اینکه این یکی را خریده باشی و حسرت داشتن آن یکی رو هم همش با خوت داشته باشی ، بلکه یک تصمیم رضایت مندانه بگیری
دوم) چرا دچار تعارض می شویم و چه راهکاری رو در پیش بگیرم که این تعارض ها روی شالوده زندگیمون تاثیر سوء نگذارد
سوم) بالاخره توانستم استارت کنترل احساساتم رو به طوری جدی و در همین حال عمقی و رو به رشد بزنم
چهارم) معنای رنج و لزوم اهمیتش رو در زندگی درک کنم و کلید حل مشکلات را در معنا درمانی پیدا کنم و مهم تر از اون اینکه نحوه استفاده اش رو آموختم
پنجم) آرامش در وجودم درونی شد
ششم ) با فاصله انداختن بین مشکل و پیدا کردن راه حل ، به ذهنم بیشتر فرصت بدهم تا نفس بکشد و مشکل را از بیرون گود ببیند و بسنجد
هفتم) ارزش دوستی یک نفر برایم مسجل شد:72: