میشه کاری کرد که قلب آدم برای کسی به تپش نیوفته؟

سلام
دوست نداشتم دیگه این موضوع ادامه بدم یعنی یه اتفاقاتی افتاد که تصمیم گرفتم کلا این مسئله رو تموم کنم یعنی این ادم فراموش کنم ولی نمیدونم چرا ذهنم درگیره ویه دغدغه های هنوز ازارم میده نمیدونم چیکار کنم اومدم برای اخرین بار مشورت بگیرم امیدوارم دوستان مثل همیشه راهنمایی کنن
بخصوص میخوام نظر اقایون بدونم
ارتباط من با این اقا تا همین چند وقت پیش هنوز ادامه داشت تا حدودی هم صمیمت در رفتار وگفتارشون بوده وهست یعنی هر چند وقت یه سلام واحوالپرسی میکنن با یه بهانه ای پیام میدن که منم جواب میدادم ویه جورایی فکر میکردم شاید قصد ونیتی دارن ولی هیچ اقدامی نکردن تا همین چند روز پیش در حین صحبت گفتن که همسر برادرشون یه دختر بهش معرفی کرده واصرار داره بره ببینه دقیقا همون محلی که قرار منم برای کار برم اونجا با اینکه اون لحظه کلی بهم ریختم وحالم بد شد ولی بهش گفتم مبارکه خوب برین ببینید که گفتن حالا سر فرصت بعد من چون حالم بد بود گفتگو ادامه ندادم بعدش دوباره پیام دادن که خیلی سرد جواب دادم وسریع اومدم بیرون بعد زا اون روز دوباری به من پیام داده ولی من جوابش نمیدم حالا من به این نتیجه رسیدم که کلا ارتباطم رو باهاش قط کنم ولی چون فعلا نیاز کاری بهشون دارم مجبورم ارتباط رسمی کنم و دیگه جواب احوال پرسی ها و پرس و جوهاش از زندگیم رو ندم.
ولی همش میگم نکنه بی ادبی باشه جواب نمیدم یا اگه یه روز حضوری رفتم وسوال کرد چه جوابی بدم که چرا جواب ندادم
کلا هدف این ادم چی بوده اون همه صمیمیت وحمایتگریش برای چی بود اینکه یهو موضوع اون دختره مطرح کرد هدفش چی بوده؟
از یه طرف میگم این جواب ندادن ابعث میشه بفهمه که من از اینکه موضوع اون دختره مطرح کرده ناراحت شدم واون باید بفهمه که برام مهمه وبهش فکر میکردم
از یه طرف هم میگم ممکنه این بی محلی باعث بشه فکر کنه من به حسابش نمیارم یا ازش سرم و من رو از ذهنش حذف کنه؟ یا ممکنه باعث بشه برای خواستگاری اقدام کنه؟
الان خیلی ذهن اشفته ای دارم نمیدونم کار درست ورفتار درست توی این موقعیت چیه؟
چندتا از دوستام که مشورت کردم گفتن که کاملا ارتباط قط کن یا رسمی کن ولی چطوری من 6ماه این ادم میشناسم ورفتار وبرخورد تا حدودی صمیمی وراحتی داشتیم الان چطور یهو ناپدید بشم وقط ارتباط کنم؟

سلام آبی جان..راستش چون دقیق حالت رو میفهم و تو موقعیت مشابهی بودم نطرم رو میگم.. با این که خیلی سخته ولی لطفا هیچ تغییری تو رویه ات نده.. همون طور که تا حالا بودی رفتار کن.. همون طور مهربون و با شحصیت و خوش برخورد با این که خیلی سخته و این رو با تمام وجود حس کردم.. اگه این اقا و شما سهم هم باشین. آشنایی ایش با اون خانم به هیچ جا نمیرسه.. پس منطقی هست شما تغییر زفتار ندی .. اگه محبت قلبی ات بهش رو حالصانه و فارغ از رسیدن یا نرسیدن بهش داشته باشی.. مطمن باش یا خودش یا کسی هم طراز یا بهترش نصیبت میشه.. آبی جان.. هر چی درونت آرامش داشته باشه برد کردی حنی اگه ظواهر امر جور دیگه ای باشه.. همیشه دیدن رنگین کمان سهم انهایی میشه که تا اخرین فطره باران می ایستند.. قوی باش و صبور دختر دوست داشتنی ..این جملات از کتاب چهار اثز رو برات مینویسم: اکنون به یمن کلامی که بر زبان میارم تمام صفحات غیر حقیقی در ذهن نیمه هوشیارم میشکنم و نابود میکنم زیرا انها زاییده خیالات بیهوده خودم هستن و در واقع وجود ندارند.. اکنون به برکت خدایی که در دل من است صفحات عالی و کامل خود را میسازم .. صفحات سلامت، ثروت ، عشق و مجبت و بیان کامل نفس.. .. امیدوارم اقایون هم نظرشون رو بنویسن برات.. مهم اینه به هیچ عنوان نذاری افکار منفی اذیتت کنند.. ببخش که نظرم خیلی کاربردی نبود.. اخه به نظر من فقط میشه روی خودت و احساساتت مسلط بشی و اروم و شاد باشی.. چون کلا غیر از خیر هیچی نیست..:72::72::72:

سلام

ببخشید با حدس و گمان و دو تا پست و نقل قول شما از رفتارهای ایشون نمی شه گفت دقیقا موضوع چیه.

ولی من رفتار ایشون را بیشتر شبیه این دخترهایی دیدم که به دوست پسرشون می گن خواستگار دارم و بابام اینا مجبورم کردن زودتر جواب بدم !!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط شیدا.

سلام

ببخشید با حدس و گمان و دو تا پست و نقل قول شما از رفتارهای ایشون نمی شه گفت دقیقا موضوع چیه.

ولی من رفتار ایشون را بیشتر شبیه این دخترهایی دیدم که به دوست پسرشون می گن خواستگار دارم و بابام اینا مجبورم کردن زودتر جواب بدم !!

---

شیدا جان جزئیاتش زیاده اخه مگه جای من اون عوض شده بخواد با این کار منو امتحان کنه که مثلا اگه بخوام یه حرکتی بکنم دخترا از این حربه استفاده میکنن که پسره به خودش بیاد وزودتر اقدام کنه ولی مثلا من باید چیکار میکردم بهش میگفتم نه بیا منو بگیر؟
من چند هفته پیش بهش گفتم موقعیت کاری برام پیش اومده شاید از این شهر برم ولی دودل هستم درباره کار واینکه کجا برم توضیح دادم اخرش با یه بی تفاوتی گفت خوبه مشکلی نیست
البته خواستم عکسالعملش هم ببینم که چیز خاصی اون لحظه نبود ولی حس کردم یهو سرد شد رفتارش وحرف زدنش
بعد از اون روز رفت نزدیک دوهفته ای پیداش نشد همیشه یه بهانه ای جور میکرد سه 4روز یه بار پیام میداد ولی این بار کلا غیبش زد
تا همین چند روز پیش که باز به خاطر یه کار ضروری پیام داد من تو شهرمون قرار برم یه جای کار کنم غرفه گرفتم برای کارم فروش واموزش اون در جریان بود بهش گفتم چون غرفه خالی فعلا ندارم مسئولش گفت با یه اقایی که کارش به شما نزدیک هست فعلا مشترک بگیرید تا غرفه خالی بشه من به بهش جریان گفتم دقیقا این همون لحظه برداشت مسئله اون دختر مطرح کرد
البته اون دختر فامیلش وکارش هم گفت ومن واقعا دختره رو دیدم پس دروغ نگفته حتی بهم گفت رفتی اونجا برو ببینش که خیلی بهم برخورد گفتم شما باید بپسندید من چیکارم
گفت میخوم بینم اگه کارش ضعیفه که بیخیال بشم گفتم یعنی سطح کاریش اینقدر براتون مهمه گفت شوخی کردم.
خلاصه در مورد غرفه اشتراکی که اول گفته بودم با یه اقا قرار بود بگیرم گفتم غرفش کوچیک بود رفتم با یه خام گرفتم دیدم گفت تو که گفتی اقای فلانی گفتم نه اون اقا بود من راحت نبودم
خلاصه گفت اره اقا خوب نبود راحت نیستی با خانم بگیر بهتره چند بار اینو هی تکرار میکرد(مثلا غیرتی شد برام)
خلاصه چون بحث اون دختر شد ومن خیلی حالم بد بود دیگه از اون لحظه و از اون روز من جوابش نمیدم

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط نیروانا 999

سلام آبی جان..راستش چون دقیق حالت رو میفهم و تو موقعیت مشابهی بودم نطرم رو میگم.. با این که خیلی سخته ولی لطفا هیچ تغییری تو رویه ات نده.. همون طور که تا حالا بودی رفتار کن.. همون طور مهربون و با شحصیت و خوش برخورد با این که خیلی سخته و این رو با تمام وجود حس کردم.. اگه این اقا و شما سهم هم باشین. آشنایی ایش با اون خانم به هیچ جا نمیرسه.. پس منطقی هست شما تغییر زفتار ندی .. اگه محبت قلبی ات بهش رو حالصانه و فارغ از رسیدن یا نرسیدن بهش داشته باشی.. مطمن باش یا خودش یا کسی هم طراز یا بهترش نصیبت میشه.. آبی جان.. هر چی درونت آرامش داشته باشه برد کردی حنی اگه ظواهر امر جور دیگه ای باشه.. همیشه دیدن رنگین کمان سهم انهایی میشه که تا اخرین فطره باران می ایستند.. قوی باش و صبور دختر دوست داشتنی ..این جملات از کتاب چهار اثز رو برات مینویسم: اکنون به یمن کلامی که بر زبان میارم تمام صفحات غیر حقیقی در ذهن نیمه هوشیارم میشکنم و نابود میکنم زیرا انها زاییده خیالات بیهوده خودم هستن و در واقع وجود ندارند.. اکنون به برکت خدایی که در دل من است صفحات عالی و کامل خود را میسازم .. صفحات سلامت، ثروت ، عشق و مجبت و بیان کامل نفس.. .. امیدوارم اقایون هم نظرشون رو بنویسن برات.. مهم اینه به هیچ عنوان نذاری افکار منفی اذیتت کنند.. ببخش که نظرم خیلی کاربردی نبود.. اخه به نظر من فقط میشه روی خودت و احساساتت مسلط بشی و اروم و شاد باشی.. چون کلا غیر از خیر هیچی نیست..:72::72::72:

---

سلا مرسی نیروانا جان
من از مهربونی وخوش قلبی وخوش رفتاری هیچ خیری تا حالا بهم نرسید بخصوص در مورد این یک نفر
به خاطر خودم که ضربه بیشتری نخورم باید ازش فاصله بگیرم یا کلا ارتباط کامل قط کنم چون میدونم ادامه بدم واون ازدواج کنه اونم با دختری که تو محل کار منه واقعا شکسته میشم
پس به نظر خودم این بهترنی کاره شاید هم نباشه واقعا دیگه نمیکشم

سلام، اعتماد به نفسشون در چه حدي هست؟

آخه بعضي وقت ها پسر ها، از جواب نه شنيدن ميترسن. ميترسن موضوع رو مطرح كنند و براي هميشه دختر رو از دست بدهند. براي همين گاهي از اين حرف هاي مي زنند.

بعضي وقت ها هم از سر اينكه پسر غرورش حفظ بشه سعي ميكنه با اين ترفند ها نظر دختر رو جويا بشه، تا خودش رو براي روز موعود آماده كنه. چون اگر روز موعود جواب نه بشنوه شكست سختي ميخوره. ( اين مورد براي پسر هاي مغروره)

-----------------------

خانم آبي من بيشتر نگران خود شما هستم. هر تصميمي ميگيريد سعي كنيد خودتون رو رها كنيد. ( البته منظورم گرفتن تصميم هاي احساس محور نيست)

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط mohamad.reza164

سلام، اعتماد به نفسشون در چه حدي هست؟

آخه بعضي وقت ها پسر ها، از جواب نه شنيدن ميترسن. ميترسن موضوع رو مطرح كنند و براي هميشه دختر رو از دست بدهند. براي همين گاهي از اين حرف هاي مي زنند.

بعضي وقت ها هم از سر اينكه پسر غرورش حفظ بشه سعي ميكنه با اين ترفند ها نظر دختر رو جويا بشه، تا خودش رو براي روز موعود آماده كنه. چون اگر روز موعود جواب نه بشنوه شكست سختي ميخوره. ( اين مورد براي پسر هاي مغروره)

-----------------------

خانم آبي من بيشتر نگران خود شما هستم. هر تصميمي ميگيريد سعي كنيد خودتون رو رها كنيد. ( البته منظورم گرفتن تصميم هاي احساس محور نيست)

---

سلام اقا محمد رضا طاعات وعبادات قبول
مرسی
راستش اعتماد به نفسم که فکر کنم از حرفام معلومه در چه حده فکر میکنم ضعیف باشه
مثلا با این طرفند چطور میخواد نظر منو بدونه؟ یعنی منتظر بود من چه جوابی بهش بدم؟
یعنی شما به عنوان یه پسر نمیدونید واقعا قصدش چی بوده؟
الان بهترین کاری که من باید انجام بدم چیه در مقابل این ادم؟

سلام آبی بیکران عزیز
من هم فکرمیکنم اون آقامیخواست عکس العمل شماروببینه...مثلا میخواست بفهمه ناراحت میشین یانه؟واستون مهمه یانه
نمیدونم این صمیمیتی که گفتی درچه حده امامیتونستی بهش بگی آره بایدببینی دختره خوبه یانه...چون شمالیاقتشودارین...یامثلا همسرشمابایدآدم خوشبختی باشه به این دلیل(یه دلیلی که میدونیدمثلا یه ویژگی خاص وخوب)
به قول خودت آقایون بهترمیتونن نظربدن...وهمچنین مجردها..
.دعامیکنم هرچی خیره پیش بیادواست چون لیاقتشوداری دوست عزیز

- - - Updated - - -

درضمن من اینجوری حدس میزنم که اونم به شمافکرمیکنه
کاملامشخصه...

سلام خانم آبی بیکران

نمی خوام در مورد رفتار اون آقا بگم چون :
واقعیتش سخته که بخوایم بگیم رفتار اون آقا چیه ،،، چوت اطلاعات ماها از شما دوبزرگوار کمه :)




ولی می خوام یه صحبت کلی با شما بکنم :
ببنید خانم آبی ،،،یه مرد اگر سه چیز را درون یه خانم پیدا کنه به سمتش کشیده میشه :)


1) به دلش بشینه
2) باهاش به آرامش برسه
3) آرمانی مشابه پیدا کنه !


امکان داره یه خانمی خیلی جذاب باشه ،،ولی باز اون آقا به خواستگاری اون خانمون نره ،،چون مورد 2 و3 را پیدا نکرده



فتح قله یه خانوم نباید آسون باشه ! ،،،،مرد دوست داره به سختی بدست بیاره

لذا من احساس می کنم شما خودتون را خیلی مشتاق نشون میدید به ایشون .

البته منظور این نیست که یه خانم خودش را بگیره و بگه وقت ندارم برو

به نظرم تمام مهارت های ارتباطی را خوب بلد باشه - حیا را بداند - شوخی را بداند - عشق را بداند - شادی را بداند و ....



اینجا بهمون مفهوم اعتماد به نفس و عزت نفس می رسیم :)

زن یه گوهر درونی داره ،،یه گوهر بیرونی !،،،که مرد باید پیدایش کنه .



از طرفی وقتی یه خانم داره با یه مرد حرف میزنه ،،،نباید حرف های خاله زنکی بزنند به قول خاله قزی :)
باید از آرمان های هم حرف بزنند ،،باید از رویاهای هم حرف بزنند ،،،،
اگر اون می خواد یه فرد استثنایی برای اون آقا باشه باید با رویاهایش شریک بشه و رویاهای اون را توسعه بده
وقتی به رویاهای هم امید دهند ،،،،شاید معجزه عشق ظاهر بشه


نمی دانم در مورد این مطالب هم صحبت کردید یا نه
شما فقط وظیفه خودتون را انجام بدید - اون هم به صورت غیر مستقیم ( موارد بالا )
از طرفی نباید برید تو خیالات ،،،نباید نقش یه طلبکار یا بدهکار را داشته باشید ،،،باید آبی باشی! ( قرمز باشی بهتره ،،،،احتمالا قرمز جز 4 تیم آسیا هستند )
محمد رضا نظرت چیه ؟



به جای اینکه کم محلی کنید ،،برید بهش بگید از من کمکی بر می یاد

اون پسر میگه این خانم عزت نفس و اعتماد نفس داره



گوهر درونی و گوهر بیرونی !

خب از منبر بیام پایین :)




انشا الله یه موقع بشه شما و بعضی ها !!!! ،،بیان خبرهای خوب بدند :72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط abi.bikaran

سلام اقا محمد رضا طاعات وعبادات قبول
سلام
و هم چنين
مرسی

راستش اعتماد به نفسم که فکر کنم از حرفام معلومه در چه حده فکر میکنم ضعیف باشه

منظورم اعتماد به نفس اون آقا بود!

مثلا با این طرفند چطور میخواد نظر منو بدونه؟ یعنی منتظر بود من چه جوابی بهش بدم؟

دقيق نميشه گفت منظورش چي بوده! ولي قطعا ميشه گفت منتظر واكنش شما بوده!
كه به نظر من بهترين واكنش براي شما، يه واكنش ادبي با حفظ شخصيت خودتون هست.

یعنی شما به عنوان یه پسر نمیدونید واقعا قصدش چی بوده؟
الان بهترین کاری که من باید انجام بدم چیه در مقابل این ادم؟

---

اگر اشتياه نكنم اين آقا 34 سالشون بود، درسته؟
يه فرد 34 ساله بايد اينقدر بالغ ياشه كه براي محك زدن يا استعلام جواب بله و خير طرفش، به اينجور كار ها وابسته نشه! چون اين دست كارها براي سنين 20 سال هست.

به نظرم اين تهديد رو به فرصت تبديل كنيد!
مثلا بهش از نوع رفتار مناسب بگيد كه يه خانوم دوست داره چه رفتاري باهاش بشه! بگيد يه خانوم خيلي دوست داره همسرش اعتماد به نفسش بالا باشه، محكم اگر از شخصي خوشش اومد خواسته اش رو بگه! ترجيحا اگر خانم با حيا و با شخصيت هست، از خواهر يا مادرش استفاده كنه.
از اينجور توضيخات مثلا خواهرانه استفاده كنيد و حرف دلتون رو بزنيد. مخاطب خودتون رو اون خانوم قرار بديد،جوري كه تمايلي در حرف هاتون حس نشه!

به نظرم اين آخرين راه شما باشه. اگر جواب نداد، خودتون رو از اين رابطه بكشيد بيرون تا بيشتر اذيت نشدين!

حس من از نوشته های شما اینه ...


این آقا از شما بدش نیومده. اما مهارت کافی را برای مدیریت موضوع نداره (شاید همونجایی که محمدرضا گفت اعتماد به نفسش چطوره) + از طرف شما هم جرات و جسارت کافی را دریافت نمی کنه.

خودت خیلی مستاصل و درمانده ای. اگه اعتماد به نفس و مهارت بیشتری داشتی احتمال این که این رابطه به آشنایی بیشتر و ازدواج برسه بود.
ایشون می گه دختری معرفی شده برای خواستگاری، شما مث بچه ی سه ساله قهر می کنید و دیگه پیامهاش را جواب نمی دین.
مهارت به نتیجه رسوندن این گفتگو را ندارید. حتی اینقد که برای خودت روشن کنی موضوع چیه.

البته یه موضوع دیگه هم اینجا مطرح هست
آیا مردی که در بیان خواسته اش ( اگه فرض کنیم خواستگار شماست) تا این حد ضعیف هست، می پسندی؟

--------------------------
مشابهت هایی به آقای این تاپیک دارن
یک موقعیت شغلی خوب رو رد کردم چون نمی خوام با دختری مواجه بشم. کار درستی کردم؟