به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 49
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 تیر 98 [ 01:12]
    تاریخ عضویت
    1396-3-26
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    1,939
    سطح
    26
    Points: 1,939, Level: 26
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    4

    تشکرشده 12 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array

    یک موقعیت شغلی خوب رو رد کردم چون نمی خوام با دختری مواجه بشم. کار درستی کردم؟

    با سلام به همه دوستای خوبم تو سایت همدردی
    من سینا هستم. داره سی سالم میشه. هیچ وقت فکر نمی کردم یه روز به مشاوره نیاز داشته باشم. اما متاسفانه گرفتار شدم. این داستان زندگی منه. همه چیزو کامل می گم تا مشکل رو کامل باز کنم. پیشاپیش ببخشید که خیلی طولانی شده. لطفا راهنماییم کنید.
    من در یک خانواده مذهبی بزرگ شدم و تک فرزند هم هستم. با این که همیشه احساس تنهایی می کردم هیچ وقت با دختری در ارتباط نبودم. حتی تو دانشگاه به دخترها سلام هم نمی کردم چه برسه به اینکه بخوام حرف بزنم. تمام ماجرا از سال آخر کارشناسی شروع شد...
    یه روز که از کلاس اومدم بیرون دختر خانمی ازم پرسید: "می تونم جزوتون رو قرض بگیرم... فهمیدم تازه اومده دانشگاه و از الآن داره جزوه ها رو از ترم بالایی ها میگیره تا پیش مطالعه کنه.. منم بدون کوچکترین توجهی گفتم باشه عیبی نداره... کم کم بقیه جزوه ها رو هم ازم گرفت... می گفت خیلی خوب جزوه می نویسی... حالا تعریف از خود نباشه ولی من شاگرد اول دانشگاه بودم... من درسم تموم شد و برای ارشد رفتم یه دانشگاه دیگه...
    اما یک بار که رفته بودم دانشگاه قبلی اتفاقی منو دید...بعد از اون هم چند بار به من پیامک داد و از من جزوه خواست... اینم بگم که خودش از من شمارمو گرفت... من ازش شماره نخواستم... خلاصه اینکه به بهانه جزوه با هم در ارتباط بودیم... اینم بگم که اوایل من بهش کم محلی می کردم... آخه میدونین همیشه عیدا و شهادتا بهم پیامک می داد... روز عاشورا هم آدرس خونشونو داد گفت ما مراسم داریم شما هم با خانواده تشریف بیارین... دو بار هم وقتی جزوه هامو پس داد همراهش دو یسته سوغاتی بهم داد... ولی من خیلی بهش توجه نمی کردم... خیلی وقت ها جواب پیامک هاشو نمی دادم... تا این که تولد حضرت زهرا (س) شد... منم گفتم عوض این همه پیامکی که داده بذار من هم پیامک بذم... وقتی تبریک گفتم در جواب گفت: "آشنایی با شما برای من باعث افتخاره... "
    این مسایل گذشت... من رفتم سربازی... وقتی برگشتم نتایج دکتری اومد و دعوت به مصاحبه شدم... در دانشگاهی که اون دخترخانم ارشد می خوندم(ایشونم برای ارشد رفتن یه دانشگاه دیگه) برای این که از استادای دانشگاه اطلاعاتی کسب کنم با ایشون تو تلگرام تماس گرفتم... کمی حرف زدیم و من از مشکلاتم گفتم...و اون دوباره گفت:" به خدا قسم بهتون افتخار می کنم."...بعدش گفت:" شما جای برادرم هستین... اگه درد دلی داشتین به من بگین... اگه هیچ کاری نتونم بکنم شریک غمتون که می تونم بشم..."
    ایشون گفت در شرکتی کار می کنه که نیاز به نیرو دارن. خیلی هم اصرار کرد که حتما برم... منم رفتم شرکت خوبی بود... هم آدمای خوبی داشت... هم راهش نزدیک بود و هم حقوقش خوب بود...جای خوبی بود... دلم می خواست برم...اما نرفتم...
    راستش صحبت های اون دخترخانم خیلی فکرمو به خودش مشغول کرده...شاید از رفتارم تعجب کنین ولی من تا این سن با دختری رابطه نداشتم... برای همین نیاز به مشاوره دارم... وقتی اون خانم میگه " به شما افتخار می کنم... یا شریک غمتون می شم..." ممکنه علاقه ای در میون باشه؟ راستش اگه پای علاقه در میون باشه نمی خوام این رابطه ادامه پیدا کنه و باعث وابستگی بشه... برای همین اون شغلو نپذیرفتم... چون نمی خواستم با اون خانم روبه رو بشم... اما از اون طرف من الان بیکارم و شغلش هم خوبه... راستش دروغ چرا منم بعضی وقت ها دلم براش تنگ می شه...اگه یه مدت پیامک نده ناراحت می شم... این جور وقتها وسوسه می شم به یه بهونه ای سر صحبت رو باز کنم...وقتی بهش گفتم شرکتشون نمی رم خیلی سرد جوابمو داد... منم چون فکر کردم از دستم ناراحته ذوباره بهش پیام دادم... اونم دوباره شروع کرد...الانم میگه:" شما مهندس فرهیخته ای هستین اگه بیایین همه استقبال می کنن...
    خلاصه این که تو بد هچلی گیر افتادم... حتما به من می خندین که با دو تا پیامک چه فکرا می کنم. اما تقصیر خودم نیست... من تک فرزندم... تمام فامیلامونم شهرستانن... تا حالا با دختری رابطه نداشتم... قبلا اهل این چیزا نبوم چون سرگرم درس و کلاس های متفرقه بودم... اما از وقتی از سربازی اومدم بیکارم... جز چندتا کلاس حق التدریس کاری ندارم... بیشتر تو خونم... این فکرا مثل خوره به جونم افتده... منو از کار و زندگی انداخته دیگه مثل قبل تمرکز ندارم... تا میام یه کتاب بخونم... فکر بیکاری و بی پولی و شرکت اون همکلاسی قدیمی میاد سراغم...
    لطفا بگین چی کارکنم... ممکنه اون دختره با این حرفاش به من علاقه داشته باشه... برای استخدام برم یا نرم... چون نمی خوام این رابطه ادامه پیدا کنه ...می دونم که این رابطه ها آخر و عاقبت نداره...از اون طرفم با سی سال سن کار درست و حسابی ندارم...چی کار کنم این فکرا از سرم بره؟
    ببخشید خیلی نوشتم... فقط خواستم جزییات رو کامل بگم تا منو خوب راهنمایی کنین..

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 18 مرداد 99 [ 22:16]
    تاریخ عضویت
    1393-7-18
    نوشته ها
    223
    امتیاز
    9,079
    سطح
    64
    Points: 9,079, Level: 64
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 271
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    130

    تشکرشده 285 در 148 پست

    Rep Power
    45
    Array
    سلام
    جدای از همه چیز ، اگر کاری با رفتار اون خانوم و اتفاقاتی که بینتون بوده ، نداشته باشیم ، شما الان دارین عنوان میکنید ، یه شغل خوب با درآمد خوب براتون پیش اومده ، این نظر شخصی من هست ، اگر این کار از هر لحاظی براتون مناسب هست ، از دست ندین کارو ، البته این رو هم اضافه میکنم ، به شرطی که منتی از سمت اون خانوم نباشه .
    بعد از اون ، شما عنوان تاپیکتون رو گذاشتین سینا تنها !! الان مشکل شما تنهایی هست ؟ دلتنگی و وابستگی برای اون خانوم ؟ ترس از وابستگی ؟ یا از دست ندادن موقعیت شغلی ؟ شما تحصیل کرده هستین ، سنتون هم کم نیست ! بنظرم براحتی میتونید همه چیز رو کنترل کنید ، حتی اگر توی اون محل استخدام شدین و اون خانوم رو ملاقات کردین ! قابل تحسین هست ، که رابطه رو از قبل به سمت وابستگی نبردین ، فقط الان مشاوره ای که خواستین ، واضح نیست برای چی کمک خواستید !

  3. #3
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    سلام

    به نظر من اون خانم داره از شما درخواست آشنایی می کنه.

    اگه دوست دارید باهاشون آشنا بشید و می تونه گزینه ازدواج براتون باشه، باهاش مطرح کنید.

    اگرم دوست ندارید، یک بار واضح بهشون بگید ... زمانی که غیرمستقیم درخواست آشنایی می ده، صریح بگید که ایشون را به عنوان کیس ازدواج نمی بینید ( اگه بگید الان قصد ازدواج ندارم، ایشون ادامه می ده. کما این که چند ساله مستدام و مقاومه )
    شاید فکر کنی دلش می شکنه یا ... ولی به نظر من تا اینجاش ( اگه غیرمستقیم امیدوارش نکرده باشی) مقصر دل شکستن ایشون نیستید.


    برای کار هم، اگه موقعیت خوبیه بهتره برید سرکار.
    فقط تکلیفتون را با ایشون مشخص کنید. بلاتکلیف نگهش ندارید.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : جمعه 26 خرداد 96 در ساعت 14:02

  4. 4 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    نجمه چ (جمعه 26 خرداد 96), Ye_Doost (پنجشنبه 30 شهریور 96), باغبان (سه شنبه 30 خرداد 96), جوادیان (جمعه 26 خرداد 96)

  5. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 تیر 98 [ 01:12]
    تاریخ عضویت
    1396-3-26
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    1,939
    سطح
    26
    Points: 1,939, Level: 26
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    4

    تشکرشده 12 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط نجمه چ نمایش پست ها
    شما عنوان تاپیکتون رو گذاشتین سینا تنها !! الان مشکل شما تنهایی هست ؟ دلتنگی و وابستگی برای اون خانوم ؟ ترس از وابستگی ؟ یا از دست ندادن موقعیت شغلی ؟ شما تحصیل کرده هستین ، سنتون هم کم نیست ! بنظرم براحتی میتونید همه چیز رو کنترل کنید ، حتی اگر توی اون محل استخدام شدین و اون خانوم رو ملاقات کردین ! قابل تحسین هست ، که رابطه رو از قبل به سمت وابستگی نبردین ، فقط الان مشاوره ای که خواستین ، واضح نیست برای چی کمک خواستید !
    ببخشید اگه مبهم نوشتم. می خواستم همه چی رو کا مل بگم ولی مثل اینکه مشکل رو خیلی پیچیده کردم.
    مشکل اصلی سر شغل هست. به نظر شما دنبال اون شغل برم یا نه؟ خودم دوست دارم برم اما اگه برم در آینده مشکلی بین من و ایشون پیش نمی یاد؟ یعنی چی کار کنم که در کنار پذیرش شغل، وابستگی ایجاد نشه. یا اصلا قید این شغل رو بزنم تا در آینده به مشکل نخوریم.
    در مورد تنهایی هم باید بگم بله چون تک فرزند هستم و همه فامیل هامون شهرستان هستن خیلی احساس تنهایی می کنم. ولی الآن نمی خوام این مشکلو مطرح کنم. مسله اصلی همون انتخاب شغل هست. سایر مسایل رو به این دلیل گفتم تا خودم را کامل معرفی کنم. شاید اون خانم اصلا به من احساسی نداشته باشه و من توهم زدم. شاید دخترها با همه پسرها این جورین اما چون من اکثر اوقات فراغتم رو تنها هستم توهم زدم و فکر می کنم ایشون به من علاقه دارند.
    خلاصه سوالم اینه که سر کار برم یا نه؟ و اگه رفتم چی کار کنم که این مسایل (رفتارهای ایشون و توهمات خودم) منجر به وابستگی و سایر مشکلات نشه؟ آخه بعضی وقتا این افکار یه دفعه به ذهنم هجوم میاره و منم میرم تلگرام تا به یه بهانه ای با ایشون تماس بگیرم. قبلا این طوری نبودم. از وقتی از سربازی اومدم و وقت آزاد دارم این جوری شدم. شاید اگه شغلی داشته باشم که سرم گرم باشه این فکرها از سرم بره... ولی وقتی قرار باشه با ایشون یک جا کار کنم چه طوری به این مسیله بی توجه باشم؟
    ببخشید اگه بازم زیادی حرف زدم

  6. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 تیر 98 [ 01:12]
    تاریخ عضویت
    1396-3-26
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    1,939
    سطح
    26
    Points: 1,939, Level: 26
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    4

    تشکرشده 12 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها
    سلام

    به نظر من اون خانم داره از شما درخواست آشنایی می کنه.

    اگه دوست دارید باهاشون آشنا بشید و می تونه گزینه ازدواج براتون باشه، باهاش مطرح کنید.

    اگرم دوست ندارید، یک بار واضح بهشون بگید ... زمانی که غیرمستقیم درخواست آشنایی می ده، صریح بگید که ایشون را به عنوان کیس ازدواج نمی بینید ( اگه بگید الان قصد ازدواج ندارم، ایشون ادامه می ده. کما این که چند ساله مستدام و مقاومه )
    شاید فکر کنی دلش می شکنه یا ... ولی به نظر من تا اینجاش ( اگه غیرمستقیم امیدوارش نکرده باشی) مقصر دل شکستن ایشون نیستید.


    برای کار هم، اگه موقعیت خوبیه بهتره برید سرکار.
    فقط تکلیفتون را با ایشون مشخص کنید. بلاتکلیف نگهش ندارید.
    راستش در مورد ازدواج باید بگم... بله ایشون دختر خوبی هستن...تا الان که ازشون بدی ندیدم... اگه من فقط چندتا جزوه بهشون دادم ایشون چند برابر جبران کردن...و عوضش سوغاتی آوردنو و کارهایی که ارزشش از جزوه های من بیشتره...هنوز هم از این بابت از من تشکر می کنن...اما چند تا مسله هست...
    یکی اینکه ایشون وضع مالیشون خیلی از من بهتره... دوم این که والدین ایشون از هم جدا شدن... و سوم اینکه می خوان به کانادا مهاجرت کنن... من هم بارها به ایشون گفتم چون تک فرزندم نمی تونم خوانوادمو تنها بذارم و قصد مهاجرت ندارم. اما همش به من میگه شما هم بیا اقدام کن. حتی زمانی که سربازی بودم به من پیام داد که بیا برای skill worker ثبت نام کن. تازه گفت:" اگه وقت نداری من خودم همه کارها رو برات انجام می دم."
    راستش نمی دونم چرا این جوری میکنه... منم بهش گفتم که نمی تونم از ایران برم ولی باز می خواد به قول خودش کمک های منو جبران کنه. نمی دونم شاید من متوهم شدم و اصلا ایشون احساسی نداره...

  7. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 18 مرداد 99 [ 22:16]
    تاریخ عضویت
    1393-7-18
    نوشته ها
    223
    امتیاز
    9,079
    سطح
    64
    Points: 9,079, Level: 64
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 271
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    130

    تشکرشده 285 در 148 پست

    Rep Power
    45
    Array
    صحبت من در حد حدس و پیشنهاد هست ، ولی بنظرم اگر اینکار برات از هرلحاظی برات اوکی هست و ممکنه توی این تایم نتونی کار مشابه و خوبی مثل اینکار پیدا کنی ، این فرصت رو رد نکن ! درمورد این خانم هم ، شما مرد هستی و اگر پیشقدم بشی و ازش بخوای رک و راست باهم حرف بزنید ، هنین الان و حتی قبل از اینکه بری برای استخدام با این خانم واصح و رک و راست صحبت کن و به نتیجه برس ، شاید اگر خانم بودی اینکار سخت بود ، ولی خب از طرف یه آقا خیلی عادی هست که شما ، با ایشون یه صحبت درینباره داشته باشی . درنهایت با بررسی شرایط شما میتونی تصمیم بگیری ، اینطوری دیگ چیزی برات مبهم نیست و با جرات تصمیم میگیری . درمورد اون خانوم هم ما چیزی نمیدونیم که قطعا بگیم ، این خانم خوب هست یا نه ، و شرایطش به شما میخوره یا نه ، فقط پیشنهاد میکنم ، از سر وابستگی یا دلتنگی و بیکاری یا تنهایی ، تصمیم نگیر و منطقی به این موضوع نگاه کن .
    موفق باشی

  8. 2 کاربر از پست مفید نجمه چ تشکرکرده اند .

    Ye_Doost (پنجشنبه 30 شهریور 96), شیدا. (جمعه 26 خرداد 96)

  9. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    144
    Array
    سلام

    همه چیز برای پیشرفت و خوشبختیه شما فراهم شده ولی شما داری ناز میکنی؟

    اگه شما نیز به ایشون علاقمند هستید و ایشونو فرد مورد اعتمادی میبینید باب گفتگو و اشنائیه بیشتر و باز کنید ..

    اگه شرایطتون ایجاب کرد که برید خواستگاری

    و با هم در همون شرکت مشغول کار بشید..

    نمیدونم ترس شما بابت وابستگی چیه؟

    ایشون که معلومه به شما علاقه دارن و ایضا شما هم همینطور

  10. کاربر روبرو از پست مفید جوادیان تشکرکرده است .

    Ye_Doost (پنجشنبه 30 شهریور 96)

  11. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 شهریور 97 [ 23:01]
    تاریخ عضویت
    1396-2-14
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    1,803
    سطح
    25
    Points: 1,803, Level: 25
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    20

    تشکرشده 77 در 35 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    بعنوان یک دختر میتونم با اطمینان بگم بله ایشون از سر علاقه دارند اینکار رو برای شما میکنند و در اصل دارند پیش قدم میشند. اگر علاقه ای به ایشون ندارید و شرایط رزومه تون خوب هست خودتون رزومه ببرید اون شرکت خاص و از طرف ایشون اقدام نکنید! در غیر اینصورت اگر از طرف ایشون اقدام کنید و اسم ایشون در استخدام شما نقشی داشته باشه مطمئنا منت شون برسرتون خواهد بود و شرایط بسیار پیچیده تر میشه.

  12. #9
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سینای تنها نمایش پست ها
    راستش در مورد ازدواج باید بگم... بله ایشون دختر خوبی هستن...تا الان که ازشون بدی ندیدم... اگه من فقط چندتا جزوه بهشون دادم ایشون چند برابر جبران کردن...و عوضش سوغاتی آوردنو و کارهایی که ارزشش از جزوه های من بیشتره...
    این نمی تونه دلیل خوبی برای انتخاب و ازدواج باشه. بدی ندیدم و جزوه دادم جبران کرده و ... ؟؟

    هنوز هم از این بابت از من تشکر می کنن...اما چند تا مسله هست...
    یکی اینکه ایشون وضع مالیشون خیلی از من بهتره... دوم این که والدین ایشون از هم جدا شدن... و سوم اینکه می خوان به کانادا مهاجرت کنن...
    اینها می تونه دلیل برای تمایل نداشتن به این ازدواج باشه. اما این را هم در نظر بگیرید که شاید اختلاف وضعیت مالی شما برای ایشون مهم نباشه و بتونه باهاش کنار بیاد.
    و اگه از شما مطمئن باشه و ازدواج کنید از ایران نره ... به هر حال نمی تونه تمام برنامه های زندگیش را کنسل کنه که شاید شما یه روزی ازش خواستگاری کنید. فعلا داره زندگیش را می کنه ... اما دلش می خواست که شما برای آشنایی پیشقدم بشید. شاید مناسب هم باشید.
    جدایی پدر و مادرش به چه علت برای شما مهمه؟ تاثیری که روی ایشون ممکنه گذاشته باشه یا مسائل اجتماعی و خانوادگی و حرف دیگران و ... ؟


    من هم بارها به ایشون گفتم چون تک فرزندم نمی تونم خوانوادمو تنها بذارم و قصد مهاجرت ندارم. اما همش به من میگه شما هم بیا اقدام کن. حتی زمانی که سربازی بودم به من پیام داد که بیا برای skill worker ثبت نام کن. تازه گفت:" اگه وقت نداری من خودم همه کارها رو برات انجام می دم."
    راستش نمی دونم چرا این جوری میکنه... منم بهش گفتم که نمی تونم از ایران برم ولی باز می خواد به قول خودش کمک های منو جبران کنه. نمی دونم شاید من متوهم شدم و اصلا ایشون احساسی نداره...

    نقل قول نوشته اصلی توسط سینای تنها نمایش پست ها
    ببخشید اگه مبهم نوشتم. می خواستم همه چی رو کا مل بگم ولی مثل اینکه مشکل رو خیلی پیچیده کردم.
    مشکل اصلی سر شغل هست. به نظر شما دنبال اون شغل برم یا نه؟ خودم دوست دارم برم اما اگه برم در آینده مشکلی بین من و ایشون پیش نمی یاد؟ یعنی چی کار کنم که در کنار پذیرش شغل، وابستگی ایجاد نشه. یا اصلا قید این شغل رو بزنم تا در آینده به مشکل نخوریم.
    در مورد تنهایی هم باید بگم بله چون تک فرزند هستم و همه فامیل هامون شهرستان هستن خیلی احساس تنهایی می کنم. ولی الآن نمی خوام این مشکلو مطرح کنم. مسله اصلی همون انتخاب شغل هست. سایر مسایل رو به این دلیل گفتم تا خودم را کامل معرفی کنم. شاید اون خانم اصلا به من احساسی نداشته باشه و من توهم زدم. شاید دخترها با همه پسرها این جورین
    یعنی شما واقعا نمی دونید دخترها این همه پی گیر زندگی یه پسر نمی شن؟ شما از اون دانشگاه رفتید، سربازی رفتید، هر کاری کردید ایشون یه جوری دنبالتون بودن !!

    اما چون من اکثر اوقات فراغتم رو تنها هستم توهم زدم و فکر می کنم ایشون به من علاقه دارند.
    خلاصه سوالم اینه که سر کار برم یا نه؟ و اگه رفتم چی کار کنم که این مسایل (رفتارهای ایشون و توهمات خودم) منجر به وابستگی و سایر مشکلات نشه؟
    تکلیفتون را با ایشون مشخص کنید، تا مشکلی ایجاد نشه. اگه علاقمندید برای ازدواج باهاشون مطرح کنید، اگر نیستید هم بهشون بگید تا تکلیفش معلوم بشه.

    آخه بعضی وقتا این افکار یه دفعه به ذهنم هجوم میاره و منم میرم تلگرام تا به یه بهانه ای با ایشون تماس بگیرم. قبلا این طوری نبودم. از وقتی از سربازی اومدم و وقت آزاد دارم این جوری شدم. شاید اگه شغلی داشته باشم که سرم گرم باشه این فکرها از سرم بره... ولی وقتی قرار باشه با ایشون یک جا کار کنم چه طوری به این مسیله بی توجه باشم؟
    ببخشید اگه بازم زیادی حرف زدم
    به نظرم با توجه به سنتون در این مورد کمی خام و ناپخته فکر می کنید.
    بهتره به کمک یه بزرگتر، دوستی، آشنایی، مشاوری ... موضوع ازدواجتون را برای خودتون بازتر کنید و ملاک معیارهاتون را مشخص کنید و آماده بشید.
    سی سال سن مناسبی هست که به فکرش بیفتید.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  13. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .

    Ye_Doost (پنجشنبه 30 شهریور 96)

  14. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 27 اردیبهشت 99 [ 19:59]
    تاریخ عضویت
    1395-7-06
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    3,840
    سطح
    39
    Points: 3,840, Level: 39
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 110
    Overall activity: 80.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    136

    تشکرشده 57 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود

    وقتتون بخیر، طاعات و عباداتتون قبول باشه.

    پست شما را مطالعه کردم ، و این نمی دونم پیشه خودتون چی فکر می کنید و اگاهی ندارم ولی می دونم دارید این شتر خوشبختی که جلوی درب شما نشسته با دست های خودتون سرشو می برید و تیکه تیکه اش می کنید .

    بنده دارم در به در و با هزار زحمت مدارک تهیه و اماده می کنم از کشور ، خارج بشم بعد شما با دوپاتون دارید به این شانس لگی می زنید که درستش نمیشه. فکر کنید این دختر خانم از شما خوششون اومده باهاش صحبت کنید حتمنا معیارهای شما رو دارند و می تونند با شرایطی که خودتون اعلام فرمودید شما رو خوشبخت کنند و بعدش می تونید پدر و مادرتون هم ببرید پیشه خودتون.

    بیشنر بیشنر فکر کن ، بعدا پشیمون میشی .

    یکی مثل ایشون شانس جلوی در خونشون میخواد بیاتو نمیزاره ، ما داریم تو کشور دنبال شانس می گردیم .

    خدایا به فریادم برس ....

  15. 2 کاربر از پست مفید 2JZ-Engine تشکرکرده اند .

    saied66 (یکشنبه 28 خرداد 96), جوادیان (شنبه 27 خرداد 96)


 
صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. چطور معیارام رو بهینه کنم از وضعیت سطحی به وضعیت عمقی
    توسط poorhashem در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 دی 91, 00:18
  2. حاشا كه از هستی كم بیاورم!!!
    توسط غریب آشنا در انجمن عیدانه های همدردی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 22 اسفند 87, 15:37
  3. خودپرستی
    توسط lord.hamed در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 22 اسفند 87, 00:06
  4. براستی س ک س چه فایده ای دارد ؟
    توسط همسفر در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: پنجشنبه 03 بهمن 87, 12:43
  5. +به نظر شما کار درستی کردم؟
    توسط محمد حسین در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: سه شنبه 23 مهر 87, 00:26

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:16 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.